جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 60
بررسی تطبیقی «اتصال جسم طبیعی» در فلسفه اسلامی با مفهوم «میدان» در فیزیک جدید
نویسنده:
فرید حجتی ، مهدی منفرد ، حبیب الله رزمی ، عسگر دیرباز
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
جسم نزد بسیاری از فیلسوفان یونانی همچون ارسطو و حکمای اسلامی همچون ابن‎سینا، سهروردی و ملاصدرا پیوسته «متصل» است که البته این دیدگاه، نظر ذره‏گرایان را که قایل به گسستگی جسم هستند، نفی می‏کند. با توجه به اینکه آخرین یافته‏های فیزیک جدید نیز با دیدگاه پیوستگی جسم مقارنه دارد، ما در این مقاله برآنیم وجوه تقارن میان دیدگاه غالب در فلسفه اسلامی و فیزیک جدید در خصوص پیوستگی جسم طبیعی را کاوش کنیم. این وجوه عبارت‎اند از: پیوستگی میدان‎های بنیادین طبیعت در مدل استاندارد ذرات بنیادی، وجود حد یا جزء مشترک در مفهوم فلسفی «اتصال» و نیز «میدان» در فیزیک جدید که در قالب انتگرال فوریه یا جمع پیوسته امواج و میدان‎های ساده جزئی قابل تبیین است. علاوه بر این در این خصوص نیز بحث خواهد شد که مفهوم خلأ کامل (هیچ یا عدم) که بر اساس دیدگاه ذره‏گرایی است، هم در فلسفه اسلامی و هم در فیزیک جدید- که در آن خلأ موجودی نه تنها خالی بلکه پیوسته و غنی است- طرد می‏شود.
صفحات :
از صفحه 113 تا 140
نسبت استعلا اگزیستانسی یاسپرس و استکمال نفس ملاصدرا
نویسنده:
پدیدآور: محمدحسین کیانی قلاتی ؛ استاد راهنما: محسن جوادی ؛ استاد راهنما: مهدی منفرد ؛ استاد مشاور: زهرا خزاعی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
سوال رساله این است که آیا در مقام نسبت‌سنجی آموزه‌های یاسپرس و ملاصدرا می‌توان به تقریری از تفکر تعالی‌گرایانه‌ای فائق شد که کلیت زیست فردی را شامل شود؟ بر اساس این پرسش، فرضیه رساله این است که اعتلای وجودی به مثابه یکی از دل‌مشغولی‌های معاصر می‌تواند زیست فلسفی را ممکن سازد و این‌که زیست فلسفی بر بنیاد اندیشه یاسپرس و ملاصدرا می‌تواند موجب آشکارگی ساحت‌های وجودی آدمی شده و اعتلای وجودی را موجب شود. این فرضیه را می‌توان مبتنی بر دو نکته مستدل کرد:نخست، اینکه فلسفه کوششی آگاهانه و آزادانه برای زیستن است؛ فلسفه تنها مشتمل بر ادراک انتزاعی نیست، بلکه پشتیبان آگاهی زیست‌مندانه است که یک‌سره و در هر لحظه به زندگی فرد جهت می‌دهد. فلسفه، زیست فرد را چنان دربر می‌گیرد که حیات انسانی مساوق فلسفه‌ورزی محسوب می‌شود. دوم، امکان و اعتبار من برای اعتلای وجودی؛ هر چند اعتلا وجودی در یاسپرس مستلزم اندیشیدن ایمانی اما غیر وحیانی است و در ملاصدرا، اندیشیدن ایمانی-وحیانی؛ اما، تأکید هر دو بر «اندیشه ایمانی» حائز اهمیت است. بدین‌سان، اعتلای وجودی موید مسیری است که ارتقا را به لحاظ فلسفی موجه می‌سازد و این‌که اعتبار انسانیت انسان را در تکاپوی مداوم برای رسیدن به من ایده‌آل و فعلیت‌یافته ترسیم کرده و این ارتقا را مستلزم اندیشه‌ورزی و عملکردهای متعهدانه به حساب می‌آورد. بدین‌سان، دستاورد تحقیق اینکه فلسفه را باید زیست؛ چرا که از اساس، فلسفه شیوه زیستن و یا لااقل، بستر آشکارگی نحوه زیست انسانی را فراهم می‌آورد‌.کسی که این بینش را می‌پذیرد، فلسفه را شرط حقیقسوال رساله این است که آیا در مقام نسبت‌سنجی آموزه‌های یاسپرس و ملاصدرا می‌توان به تقریری از تفکر تعالی‌گرایانه‌ای فائق شد که کلیت زیست فردی را شامل شود؟ بر اساس این پرسش، فرضیه رساله این است که اعتلای وجودی به مثابه یکی از دل‌مشغولی‌های معاصر می‌تواند زیست فلسفی را ممکن سازد و این‌که زیست فلسفی بر بنیاد اندیشه یاسپرس و ملاصدرا می‌تواند موجب آشکارگی ساحت‌های وجودی آدمی شده و اعتلای وجودی را موجب شود. این فرضیه را می‌توان مبتنی بر دو نکته مستدل کرد:نخست، اینکه فلسفه کوششی آگاهانه و آزادانه برای زیستن است؛ فلسفه تنها مشتمل بر ادراک انتزاعی نیست، بلکه پشتیبان آگاهی زیست‌مندانه است که یک‌سره و در هر لحظه به زندگی فرد جهت می‌دهد. فلسفه، زیست فرد را چنان دربر می‌گیرد که حیات انسانی مساوق فلسفه‌ورزی محسوب می‌شود. دوم، امکان و اعتبار من برای اعتلای وجودی؛ هر چند اعتلا وجودی در یاسپرس مستلزم اندیشیدن ایمانی اما غیر وحیانی است و در ملاصدرا، اندیشیدن ایمانی-وحیانی؛ اما، تأکید هر دو بر «اندیشه ایمانی» حائز اهمیت است. بدین‌سان، اعتلای وجودی موید مسیری است که ارتقا را به لحاظ فلسفی موجه می‌سازد و این‌که اعتبار انسانیت انسان را در تکاپوی مداوم برای رسیدن به من ایده‌آل و فعلیت‌یافته ترسیم کرده و این ارتقا را مستلزم اندیشه‌ورزی و عملکردهای متعهدانه به حساب می‌آورد. بدین‌سان، دستاورد تحقیق اینکه فلسفه را باید زیست؛ چرا که از اساس، فلسفه شیوه زیستن و یا لااقل، بستر آشکارگی نحوه زیست انسانی را فراهم می‌آورد‌.کسی که این بینش را می‌پذیرد، فلسفه را شرط حقیقی زندگی به‌حساب می‌آورد و بر همین اساس نیز انسانِ عاقل را از نحوه زیست او می‌شناسد. انسانِ عاقل در نهایت اعتلا، چگونه زیستن و چگونه مردن را می‌آموزم و این‌که من نمی‌توانم خود باشم مگر آن‌که به خود شدن دیگری یاری رسانم.
نقش حس و تجربه در فرایند و ارزش معرفت در اندیشه صدرالمتألهین
نویسنده:
پدیدآور: حسام الدین مومنی شهرکی ؛ استاد راهنما: عسکر دیرباز ؛ استاد راهنما: عبدالحسین خسروپناه ؛ استاد مشاور: مهدی منفرد
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از مباحث مطرح در فلسفه‌ی معرفت؛ مسئله‌ی نقش حس و تجربه در هندسه‌ی معرفت-شناختی است که جایگاه حس و تجربه را در مباحث گوناگون معرفت‌شناسی روشن می‌کند. رساله‌ی حاضر به دنبال تبیین و تحلیل نقش حواس ظاهری و تجربه‌ی ناشی از این حواس در فرایند و ارزش معرفت در اندیشه‌ی صدرالمتألهین است. روش ما در این جا توصیفی - تحلیلی - برهانی است و از گرایش انتقادی نیز بهره برده‌ایم. به باور صدرا انسان برخی شناخت‌های خویش را از عالم طبیعت توسط ابزارهای معرفتی‌ ظاهری‌اش، کسب می‌نماید و بازگشت تجربه نیز به حس است. تصورات حسی بخشی از ادراکات تصوری جزئی هستند که در سایه‌ی برقراری ارتباط مستقیم حواس ظاهری با محسوسات خارجی به دست می‌آیند و شناخت ماهیت آن‌ها در فهم مباحث گوناگون معرفت‌شناسی کارگشا است. ملاصدرا میان احساس و ادراک حسی تمایز ایجاد نموده و صورت حسی را در تمام مراحل احساس و ادراک حسی مجرد می‌داند. علم نفس به وجود معرفت حسی از سنخ علم حضوری است؛ اما علم به صورت ذهنی ادراک حسی، از سنخ علوم حصولی است. ادراکات حسی منشأ و مرحله‌ی نخست شناخت‌های تصوری هستند که در مراحل بعدی با اثرپذیری از مرحله‌ی نخست، ادراک‌های مثالی و عقلی به وجود می‌آیند. هم چنین از جمله مسائل مهمی که در معرفت‌شناسی صدرایی می‌توان مطرح نمود؛ این است که نقش حس و تجربه در مراحل شناخت قضیه‌ای از منظر صدرالمتألهین چگونه است؟ ملاصدرا بر این دیدگاه است که مراحل شناخت‌های تصدیقی عبارتند از: تصدیقات و قضایای عقلی پایه، تصدیقات و قضایای حسی و خیالی جزئی و تصدیقات و قضایای عقلی مستنتج که از منظر صدرایی حواس در مرحله‌ی قضایای حسی جزئی دارای نقش مستقیمی هستند. در مبحث ارزش شناخت؛ حس و تجربه در نشان دادن مطابقت قضایای خارجی و حقیقی و هم چنین در شکل‌گیری مشاهدات، تجربیات، حدسیات و متواترات نقشی اساسی به عهده دارند. هم چنین از منظر صدرالمتألهین حواس دچار خطا نمی-شوند و بازگشت خطای آن‌ها به عقل است.
بررسی تطبیقی اختیار و مسئولیت اخلاقی انسان از منظر چیزم و قاضی عبدالجبار همدانی
نویسنده:
مليحه آقائي ، مهدي منفرد
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ارادة تام انسانی در اسلام با فرقة کلامی معتزله، شناخته می‌شود. قاضی عبدالجبار، متفکر برجستة اعتزال، با هدف دفاع از عدل الهی و تبیین سازگاری آن با مسئلة تکلیف و نیز مسئولیت اخلاقی، افعال انسان را مستقل از ارادة الهی می‌داند. از سوی دیگر، در فلسفة معاصر غرب، رودریک چیزم به ‌هدف تبیین سازگاری میان علیت انسان و اصل ضرورت علّی و معلولی، خود شخص را مبدأ نهایی عمل معرفی می‌کند. در این مقاله با روش تحلیلی ـ توصیفی ضمن بیان آرای هر دو متفکر در باب مسئولیت اخلاقی انسان، بیان خواهد شد که با وجود اختلاف مبنایی در جهان‌بینی چیزم و قاضی عبدالجبار دربارة اموری چون ماهیت انسانی و اقسام علیت موجود در عالم، در خصوص مسئلة اختیار انسان، گونه‌ای هم‌داستانی و قرابت برقرار است؛ هرچند هر دو متفکر با پذیرش ارادة استقلالی تام انسان، ضمن گرفتار شدن به نگاهی غیرتوحیدی، به نتایجی نادرست در باب فاعلیت انسانی دست یافته‌اند.
صفحات :
از صفحه 133 تا 146
تحلیل و بررسی عوامل موثر در سعادت انسان از دیدگاه افلاطون و ملاصدرا
نویسنده:
پدیدآور: تقی کاوه ؛ استاد راهنما: احمد فاضلی ؛ استاد مشاور: مهدی منفرد
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
اینکه هدف و غایت زندگی چیست و سعادت آدمی در چه پهنه هایی صورت میگیرد، و تبیین دقیق شاخصه ها و عوامل وصول به نهایت هدف حیات آدمی که همان سعادت باشد، خودازعمده ترین و غامض ترین مساِیلی است که در حوزه فلسفه اخلاق و اخلاق همواره مطرح بوده است .بحث سعادت از محوری ترین مفاهیم و رویکرد هایی است که در این جستار بدان پرداخته می شود. تا ماهیت سعادت و طرق حصول بدان و بررسی و تحلیل عوامل مثبت و منفی که می تواند مترقیانه و یا ارتجاعی (بازدارنده) باشند را رصد نموده ،و این مهم در حوزه اندیشه های افلاطون و صدرا این دو متفکر بزرگ جهان ایده آالیسم و اسلامی مورد پژوهش قرارگرفته است تا هر چند چراغی کم فروغ در این واکاوی مختصروبی بضاعت باشد. تا آیندگان با کاربست آن بتوانند در جاده ای گام نهند که خدایی گونه ،مقدس،روشن، و در عین حال حافظ کرامت و منزلت شئون انسانی باشد .
رابطه زمان با معناداری زندگی در اندیشه ملاصدرا و برگسون
نویسنده:
مهدی منفرد ، فرنگیس براز
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
حرکت، حیات و زمان از ابعاد وجودی انسان هستند. مسأله زمان از مهمترین مسائل فلسفی در درک معنا و پیشبرد زندگی است. در فلسفه ملاصدرا و برگسون زمان با معناداری زندگی ارتباط پیدا می­کند. در نوشتار حاضر تلاش می­شود با توجه به تقارن و هم داستانی این دو متفکر در باب زمان و تأکید آنها بر این نکته که زمان مقدار حرکت و دگرگونی ذاتی موجودات سیال و از جمله انسان است، موضوع ارتباط زمان با معناداری زندگی تبیین و تحلیل شود. در این تحقیق از روش تحلیلی -تطبیقی به اثبات این مسئله می پردازد که زندگی؛ یعنی حضور در مقاطع مختلف زمان و لحظات حیات منطبق با دقایق زمان است. در نتیجه می­توان معناداری زندگی را با توجه به تبعیت نظام زندگی از نظم و سیر توالی زمان و اینکه انسان، زمان حال و آینده را با توجه به تجربه از گذشته، می سازد، استنباط کرد.
صفحات :
از صفحه 201 تا 220
بررسی وجودی-استعلایی نسبت «علیت و آگاهی» از دیدگاه یاسپرس و ملاصدرا
نویسنده:
محمدحسین کیانی ، محسن جوادی ، مهدی منفرد
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
دیدگاه یاسپرس و ملاصدرا دربارۀ نسبت علیّت و آگاهی را می‌توان مبتنی بر رویکرد وجودی – استعلایی حاکم بر فلسفۀ ایشان به نحو تطبیقی بررسی نمود. هر دو اندیشمند، علیّت را به‌مثابه قاعده‌ای متعلق به عالم عینی لحاظ کرده و معتقدند علیّت در رابطه با هستی جهان و در مقام تحلیل روابط موجودات، نسبتی عمیق با شناخت برقرار کرده است و براین اساس علیّت را در مقام اثبات، ثبوت و تحقق شناخت مد ‌نظر قرار داده‌اند. اما در عین حال وجوه تمایزی میان دیدگاه ایشان به شرح ذیل وجود دارد: نخست، در مقام اعتبار اصل علیّت در شناخت مطلقِ هستی و هستیِ انسان؛ با توجه به اصالت وجود در اندیشة ملاصدرا، علیّت نقشی اساسی در شناخت آدمی برعهده دارد، اما از نگاه یاسپرس، شناخت این مسائل از دایرۀ جهان‌شناسی سنتی و مقولات پدیدارشناسانه خارج است. دوم؛ معنا و حدود آزادی، ناظر به نگرش آن‌ها به اصل علیّت، متمایز است، چنانچه یاسپرس، علیّت و ضرورت علّی را به دلیل مخالفت یا ایجاد محدودیت در آزادی انسان، نفی می‌کند، اما ملاصدرا، اختیار آدمی را به علم و آگاهی از مبادی اعمال و رفتارش نسبت می‌دهد و اعتقاد دارد انسان، مختار است از آن ‌جهت که مجبور است و مجبور است از آن‌ جهت که مختار است. در نهایت به نظر می‌رسد ملاصدرا با توجه به قوس صعود و عین‌الربط دانستن انسان، علیّت را موضعی برای قوام استعلای آدمی می‌‌داند، حال‌ آنکه یاسپرس، انکار علیّت در حوزة اراده و رفتار انسان را مبنایی برای توجیه استعلا قرار می‌دهد.
صفحات :
از صفحه 23 تا 36
بررسی تطبیقی نظریۀ «اندیشۀ هستی شناسانه» پارمنیدس و دکارت
نویسنده:
ناصر عزیزوکیلی ، مهدی منفرد
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
یکی از مسائل مطرح در بحث هستی‌شناسی، نحوه ارتباط میان هستی و اندیشه است. در میان فیلسوفان پیش سقراطی، پارمنیدس به‌عنوان حکیمی برجسته، با نگاهی وجود شناسانه به بررسی چگونگی تعامل هستی و اندیشه پرداخته است. او هستی و اندیشه را یکی می‌داند و می‌گوید آنچه می‌تواند اندیشه شود هستی است و نیستی اندیشه کردنی نیست؛ یعنی اندیشه فقط به هستی تعلق می‌گیرد و آن را ادراک می‌کند. از سوی دیگر این ارتباط در اندیشۀ فیلسوف متجددی همچون دکارت نیز به چشم می‌خورد. وی پایه و اساس فلسفۀ خود، یعنی کوجیتو را بر مبنای این تعامل بنیان نهاده است. او نخست هستی خویش و سپس هستی امور خارجی را از طریق اندیشه و شک اثبات می‌کند. در نظر او وجود داشتن و هست بودن امری مسلم و آشکار است، اما در صورتی که اندیشه‌ای در میان باشد؛ زیرا اگر انسان به‌طور کامل از تفکر کردن منصرف شود، وجود نخواهد داشت، پس تفکر کردن همان وجود داشتن است. این نوشتار درصدد تبیین و تطبیق دیدگاه‌های این دو فیلسوف بر محور ارتباط هستی و اندیشه است.
صفحات :
از صفحه 147 تا 170
جستاری پیرامون آرخه، هوله و ماده (سرنوشت ماده در گذر زمان، از فلسفه یونان تا فلسفه اسلامی)
نویسنده:
ابوالفضل نظری ، مهدی منفرد
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
سؤال از «آرخه» و اصل نخستین عالم، جزء نخستین پرسشهای فلاسفه یونان در تاریخ فلسفه می‌باشد و هریک نیز پاسخی به آن دادهاند. ارسطو آن را «هوله» نامیده است. در دوره نهضت ترجمه آثار یونانی به عربی، برخی مترجمان آرخه را به «مادة المواد» و هوله را به «ماده» ترجمه کرده‌اند که این واژهگزینی غلط موجب سوء برداشت و اشکالات فلسفی فراوانی گردید. از ابتدا در بین اندیشمندان مسلمان، تقسیم موجود به جسمانی و مجرد مطرح بوده است. اما پس از این واژه‌گزینی، اصطلاح «مادی» جایگزین «جسمانی» شد؛ درحالیکه مفهوم «هیولی» (مفهومی که توسط ارسطو ارائه شد) را نیز در دل خود داشت و عموم فلاسفه نیز ناخواسته به جای جسمانی، مادی را به‌کار می‌بردند؛ حتی حکمایی که اساساً هیولی (یعنی همان ماده) را قبول نداشتند. در این مقاله کوشش شده تا با تحلیل معناشناسی مصطلحات فلسفیِ این بحث ـ بدون ورود به هر‌گونه نزاع لفظی که اساساً دور از شأن مباحث حِکمی‌ست ، پیامدهای فلسفی این واژه‌گزینی (از قبیل انحصار قوه در جسمانیات و نفی حرکت و زمان در مجردات) را تبیین نماید و در پایان، تعریف مورد قبولی را از موجود مادی و مجرد ارائه دهد
صفحات :
از صفحه 73 تا 91
بررسی تطبیقی غایت‌مندی در حرکت جوهری ملاصدرا و حرکت در طبیعت وایتهد
نویسنده:
علی ناییجی؛ مهدی منفرد
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
وجود حرکت در طبیعت، امری بدیهی است اما جهت و غایت آن چیست؟ بین متفکرین اختلاف نظر وجود دارد. بعضی از پیش سقراطیان، وجود طبیعت را اتفاقی و تصادفی می‌دانند و غایتی برای آن، قایل نبودند. در مقابل، کسانی هستند که هدفمندی را منحصر در موجوداتی می‌دانند که دارای شعور و اراده‌اند. طبیعت فاقد این دو ویژگی است، پس جهت‌دار و غایت‌مند نیست. ملاصدرا غایت را منوط به شعور واراده نمی‌داند. از نظر او، حرکت در سراسر طبیعت، جهت‌دار و غایت‌مند است، زیرا بین علت غایی و غایت تفاوت وجود دارد. وایتهد، عنصر اصلی تشکیل‌دهنده طبیعت را پویش می‌داند و با اصول و مبانی خود، طبیعت را در تحول و سیلان می‌داند. او برای طبیعت، نظم قایل است و از این راه، پی به وجود خدا می‌برد. لذا حرکت در فلسفه پویشی، جهت‌دار و هدف‌مند است. دو فیلسوف شرق، غرب با اصول و مبانی مختلف، توانسته‌اند در باب غایت‌مندی و جهت‌داری حرکت، به هم‌دلی و هم‌زبانی دست یابند.
صفحات :
از صفحه 9 تا 33
  • تعداد رکورد ها : 60