جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 237
مبانی نظری «فنا» از نظر امام خمینی و مایستر اکهارت
نویسنده:
ابوعلی عبدالقادر محمدی ، محمدمهدی گرجیان
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
امام خمینی+ و مایستر اکهارت، دو تن از عارفان مشهور مسلمان و مسیحی هستند و در تفکر عرفانی آنها نفس سالک در‌نهایت در وجود خداوند فانی می‌شود. بر این اساس، در مقاله پیش‌ رو به این پرسش پرداخته‌ایم که آیا آموزۀ فنا در آرای این دو متفکر مبانی مشترکی دارد؟ بررسی تطبیقیِ تفکر آنها به صورت تحلیلی- استنباطی و با هدف شناخت چیستی فنای نفس صورت گرفته است. تجرد نفس مبنای مشترک در آرای این دو اندیشمند است که زمینۀ تبیین فنای معرفتی نفس را فراهم می‌آورد. سفر نفس در آرای امام خمینی+ و اکهارت با قدم عشق آغاز می‌شود. از نظر امام خمینی+ با تجلّی الوهیت (در مقام احدیت)، فنا و تحول در نفس سالک رخ می‌دهد؛ در‌حالی‌که فنا نزد اکهارت در مرتبۀ واحد که فراتر از مرتبۀ الوهیت و فراتر از مرتبۀ وجود است صورت می‌گیرد. به هر حال تجلّی الوهیت و شهود آفریدگار در مرتبۀ الوهیت یا در مرتبۀ واحدِ اکهارتی که از نظر امام خمینی+ مرتبۀ تعین الهی و واحدیت است، رخ می‌دهد؛ بنابراین فنا تحول معرفتی و وجودی نفس و تأثیر‌پذیری آن از اسما و صفات الهی است؛ نه نابودی نفس. رهاورد مهم فنای نفس، «شهود وحدت وجود» در آراء این دو متفکر است و تهی‌وارگی نفس از غیر‌خداوند به هنگام شهود دیگر نتیجۀ بنیادی به شمار می‌آید.
صفحات :
از صفحه 77 تا 103
ظهور وبطون الذات عند ابن عربی فی الفتوحات المکیه ومایستر إیکهارت فی الأعمال الکامله کدراسه نقدیه
نویسنده:
پدیدآور: یزن علی ؛ استاد راهنما: محمد مهدی گرجیان ؛ استاد مشاور: مرتضی کربلائی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
نظریه محی الدین بن عربی ومایستر ایکهرت راجع به ظهور و بطون ذات الهی در چهارچوپ عرفان وابعاد عرفانی ارایه می شود واین نظریه به جهت اتکای بقیه مسایل عرفان بر خود از اهمیت ویژه برخوردار است که ابن عربی به عنوان نظریه ذات الهی مگرح می کند که شامل عوالم هستی شناسی ومعرفت شناسی می شود این عوالم دارای لایه های ظاهر و باطن و هر کدام حضوری برای ذات الهی معرفی می شود. ماستر ایکهرت همچنین این نظریه به عنوان حقیقت اشیا تقدیم می کند واین روند ظهور و بطون ذات الهی ناشی از ادراک حق از ذات خویش می داند و از این ادراک تمام اشیا از قبیل انسان نور و روح سرچشمه گرفته است وحقیقت ایه کریمه قرانی "هو الأول والآخر والظاهر والباطن " در این نظریه نمایش می شود. ما در این رساله سعی خواهیم کرد این نظریه را بیان کرده ونشان بدهیم که ذات حق تعالی نه فقد وجود دارد بلکه تمام حضور از آن است و غیر از ذات حق در میان نداریم با تکیه بر مطالب عمیق عرفانی وبیانات بزرگان این فن این حقیقت را آشکار خواهیم کرد و الله الموفق
بررسی انتقادی حقیقت عقل و دلالت های معرفتی آن از منظر ابن عربی
نویسنده:
پدیدآور: مهدی بابائی المشیری ؛ استاد راهنما: محمدمهدی گرجیان ؛ استاد مشاور: حسن معلمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
عقل (قوه‌ی عاقله) فصل ممیز انسان از سایر موجودات و به عنوان یکی از مهم‌ترین منابع و ابزار معرفت بشری است و ادراکات آن از اساسی‌ترین ادراکات و معارف انسان محسوب می‌شود. حقیقت و جایگاه عقل و قلمرو آن در شناخت حقایق و معارف از موضوعات مشترک در فلسفه، کلام، معرفت‌شناسی و عرفان محسوب می‌گردد. بررسی دیدگاه ابن‌عربی به عنوان موسس عرفان نظری که آن را به عنوان یک نظام ویژه با مبادی و مقدمات و مسائل خاص خود تأسیس کرده است، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. عقل به لحاظ قابلیت فهم و ادراک و دریافت، محدودیتی ندارد، عقل از این جهت ابزار فهم و ادراک معانی در مقابل صور حسی و خیالی است. کسی در اعتبار و کاربرد عقل از این جهت تردیدی ندارد. همچنین عقل یکی از مهم‌ترین منابع معرفتی انسان است اما دارای محدودیت است و عرصه‌هایی وجود دارد که از دسترس عقل به نحو استقلالی خارج است و بایستی به کمک وحی و شهود در آن عرصه‌ها وارد شود. نقدهای ابن‌عربی متوجه خود عقل انسانی نیست بلکه متوجه نحوه تعامل انسان با عقل و ادراکات آن است که بخواهد عقل را فراتر از حیطه خود بکار گیرد و با آن در همه زمینه‌ها ورود کند. به عقیده ابن عربی قواعد منطق مورد پذیرش عارفان است هرچند آنها الفاظ و اصطلاحاتی که صاحبان آن وضع کرده‌اند بکار نگیرند و مورد استفاده قرار ندهند. علوم شهودی از تجلیات حق تعالی بر قلب عارف ناشی می‌شود و بر علوم فکری برتری دارد. معرفت انسانی هر چند در ظاهر از طریق قوای حسی و عقل و توسط استدلال و نظر و تعقل بدست می‌آید اما در حقیقت به تجلی الهی است و خداوند نحوه حصول معرفت از ناحیه تجلی را بر انسان‌ها پوشیده و مخفی نگه داشته است و تنها عده‌ای از انسان‌ها با قدم نهادن در مسیر کمال به درجه‌ای می‌رسند که قادر به ادراک این تجلیات هستند. بیان نهایی و مطلوب نهایی در عرفان برای دستیابی به معرفت و احراز واقع‌نمایی ادراکات عقل و سایر قوای ادراکی این است که انسان به مقام قرب حق تعالی (قرب فرائض و نوافل) نائل و فانی در حق و باقی به بقاء حق گردد تا حق جمیع قوای او شود و بالحق معرفت به اشیاء پیدا کند و از منظر حق به اشیاء بنگرد در این صورت به حاق واقع دست می‌یابد و احساس و تخیل و تعقل و تفکر او همه حقانی و بالحق می‌گردد. به اعتقاد ابن‌عربی عقل برهانی به نحو استقلالی قادر است وجود حق تعالی و مرتبه الوهیت و یگانگی و توحید او را اثبات کند و شبهات مربوط به وجود حق و اله بودن و توحید او را پاسخ دهد و همچنین قادر است اسماء الهی و احکام و آثار آنها را در عالم اثبات کند و شبهات کسانی که احکام و آثار اسماء الهی را در عالم نفی می‌کنند پاسخ دهد. خداوند قوه فکر را منحصراً در انسان قرار داده و در سایر حیوانات و نفس کلی قرار نداده است، عقل به جهت خاصیت قبولی که در او هست، علوم نظری را از قوه فکر اخذ می‌کند و اخذ و پذیرش از مفکره به معنای تقلید از آن است. ابن‌عربی تبعیت و تقلید دائمی عقل انسانی از فکر و نظر در کسب معرفت به خصوص نسبت به خداوند را مورد نکوهش قرار می‌دهد.
جایگاه امام در نظام فیض از دیدگاه سید حیدر آملی و امام خمینی
نویسنده:
پدیدآور: سیداحمد هاشمی‌نسب ؛ استاد راهنما: محمدمهدی گرجیان ؛ استاد مشاور: ابوذر رجبی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
مسئله امامت به‌عنوان یکی از مهم‌ترین مسائل کلامی در میان فرق اسلامی است که در مکتب عرفای شیعی، با مسئله عرفانی فیض و انسان کامل سخت درهم‌تنیده است. این درهم‌تنیدگی را می‌توان در آثار عارف شیعی، سید حیدر آملی، به‌وضوح مشاهده نمود. دسترسی جناب سید حیدر به روایات اهل‌بیت و منابع شیعی و دریافت ژرف از باور به امامت، همچنین تسلط وی بر مبانی عرفانی موجب شد میان نگاه عرفان و شیعه در بحث انسان کامل، پیوند برپا کرده، امام و انسان کامل را دو برداشت از یک حقیقت واحد معرفی کند و از این رهگذر به بیان یکسانی تصوف و تشیع بپردازد. از سوی دیگر امام خمینی به‌عنوان فیلسوف پیرو مکتب صدرالمتألهین و عارف متأثر از مکتب ابن عربی در آثار خود به بررسی هستی شناسانه انسان کامل پرداخته است. تأثر امام، از حکمت متعالیه و اجتهاد ایشان در عرفان نظری به‌نوبه خود قابلیت بررسی و پژوهش اختصاصی اندیشه‌های ایشان درزمینه امامت را فراهم می‌آورد. اهل معرفت در رویکرد خویش به مسئله امامت، ضرورت وجود امام و ولی را به‌عنوان انسان کامل و نقش او در سلوک به‌سوی حق، موردبحث قرار می‌دهند. در این شیوه از رویکرد، ابعاد ژرف‌تری از حقیقت امامت موردعنایت قرار می‌گیرد و آنچه با چنین روی‌آوردی به دست می‌آید، از نگرش اصیل شیعی بیرون نیست. از دید سید حیدر آملی و امام خمینی، امام، آیینه تمام نمای حق و مظهر تام اسماء و صفات الهی و جامع مراتب حقی و خلقی است. او واسطه فیض الهی و رابط میان حق و خلق می‌باشد. او جان هستی است که با وجودش هستی ممکنات حیات می‌یابد و با نبودش نابود می‌گردد و جهان، آنی بدون فیض وجودی امام باقی نخواهد بود.
ارزش شناختی عقل و شهود بررسی تطبیقی دیدگاه آیت الله جوادی آملی و دکتر محمد عابد جابری
نویسنده:
پدیدآور: عادل لغریب ؛ استاد راهنما: محمد مهدی گرجیان ؛ استاد مشاور: علیرضا قائمی‌نیا
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسایل معرفت شناسی از بنیادیترین و مهمترین بحثها در جستارهای علمی و فکری در جهان معاصر به شمار می رود. در این میان, مسأله ی ارزش شناختی عقل و شهود در صدر موضوعات معرفت شناسی قرار می گیرد. اگر چه این مسأله از سوی دو استاد: محمد عابد جابری و عبد الله جوادی مورد توجه فراوان قرار گرفت, ولی دیدگاه این دو شخصیت درباره این مسأله متفاوت است. جابری که متفکری مراکشی است بر اساس مجموعه‌ای از مبانی معرفت شناسی که عبارت‌اند از دیدگاه پست مدرنیستی نسبت به عقل, عقلانیت نقاد و شالوده‌شکن, انسجام گرایی معرفتی, ساختار ناخودآگاه عقل, تاریخمندی, گسیختگی معرفتی, معتقد است که شناخت عقلی نسبت به واقع، آکنده از خطاست, و مفاهیم صدق و کذب بر اساس معنای مرسوم خود (مطابقت با واقع) نمی توانند دیدگاه منسجمی را درباره ارتباط ذهن با واقع ارائه دهند. حقیقت نزد او نه مبتنی بر مبادی و نه کلی و مطلق بوده, بلکه محلی و موضعی است که از شرایط تاریخی و جامعه شناختی وامثال آن تاثیر می پذیرد. جابری درباره عرفان و شهود نگرشی منفی دارد؛ شهود نزد او در شمار نازلترین وسسترین انواع معارف است و حقیقت آنگونه که شهود مدعی رسیدن به آن است چیزی جز بافته ی خیال نیست وهیچ معیار یا مبنایی ندارد. بنابراین دیدگاه جابری راجع به ارزش شناختی عقل با پارادوکسی درونی رو به رو بوده و خود-ویرانگر است و همچنین به سفسطه، شکاکیت و نسبیت منتهی می شود. علاوه بر این، خارج نمودن شهود و عرفان از حوزه معرفت بشری از جانب او هیچ مبنای عقلی یا علمی محکمی ندارد و با نظرات بسیاری از متفکران و علما در تعارض است. در مقابل آن، آیت الله جوادی آملی که یکی از پیشگامان جریان حکمت متعالیه می باشد معتقد است عقل بر مبانی متعددی استوار بوده و از ویژگیهایی برخوردار است که از جمله آن ثبات و ضرورت می باشد. ارزش شناخت عقلی در مطابقت ذهن با نفس الامر است و صدق و کذب، هر دو بر اساس مطابقت با واقع یا عدم آن سنجیده می شوند, و به وسیله ی ارجاع مرکب به بسیط و نیز نظری به بدیهی محرز می گردند. از نگاه آیت الله جوادی، شهود یکی از راههای اصلی برای دستیابی به شناخت حقیقی است. اگر چه شناخت کشفی به علت مشخصات و ویژگییهای وجودی خود و همچنین عدم نیاز به دلیل برای اثبات آن از جایگاهی والا برخوردار است و لی استاد جوادی مجموعه ای از ادله عقلی و نقلی برای امکان وشرافت آن اقامه می کند. از نظر استاد جوادی معارف کشفی از لحاظ احتمال دراُفتادن در خطا و اشتباه مانند معارف حصولی است، از این رو برای رسیدن به معرفت درست شهودی باید واجد مقدماتی باشد, و همچنین این نوع معرفت بر اساس معیارهایی همچون وحی، شهود معصوم، عقل و براهین آن که روشنگر صدق وکذب است ارزیابی می شود.
روش عقلی در مبدأ و معاد از دیدگاه امامیه و اشاعره تا پایان قرن هفتم هجری
نویسنده:
پدیدآور: سید زهیر المسیلینی ؛ استاد راهنما: محسن غرویان ؛ استاد مشاور: محمد مهدی گرجیان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
روش عقلی عبارت است از: روش مطالعه ایده ها، مبادی عقلی، با استفاده از قواعد منطق صوری وبهره گیری از قیاس،استقرا، تمثیل در استدلال است. تحولات قابل توجهی در رویکرد عقلی در نزد امامیه و اشاعره تا پایان قرن هفتم صورت گرفته است. این توسعه در روش عقلی شامل ادله، براهین،و روش های استدلال مورد استفاده در علم کلام شده است، تأثیر این تحول وتطور در نتایج کلامی به دست آمده منعکس شده است، به طوری که برخی از این نتایج ویژگی های این رویکرد یا آن رویکرد تبدیل شده است، این توسعه در روش گسترش یافته است تا شامل تکامل در مواد استدلال و محتوای استدلال ، روش شناختی، تکامل در موضوع، توسعه در اصطلاحات کلامی، و سپس رویکرد عقلی در نزد امامیه واشاعره با ورود اصطلاحات ومکانیسم های فلسفی ، صبغه فلسفی به خود گرفت وبا فلسفه آمیخته شد ،این ادغام در قرن هفتم تشدید شد که در کلام امامیه توسط خواجه نصیر الدین طوسی به اوج خود رسید ودر کلام اشعری با غزالی آغاز شد وتوسط امام فخر رازی تکامل یافت وبه اوج خود رسیده است،اگر چه این دو رویکرد کلامی تحت تأثیر روش فلسفی قرار گرفته است، اما تفاوتهای در نتایج تحقیقات کلامی را می بینیم، به گونه ای ممکن است نتیجه حاصل از مکانیسم های استدلال در روش عقلی نزد اشاعره مورد پذیرش واقع نگردد وبدلیل مخالفت نتایج برهان عقلی با ظاهر دلیل نقلی دست بردارد ،بهترین شاهد بر این مدعا نتایجی که فخر رازی در مباحث صفات ،جواز رؤیت خدا در اخرت،جواز اعاده معدوم و...،که علیرغم مخالفت آن نتایج با برهان عقلی اما چون با ظاهر دلیل نقلی هماهنگ است لذا از به کار گیری برهان عقلی در چنین مسایلی دست برمی دارد وبه روش نقلی ملتزم می شود. هر کدام از دو روش عقلی امامیه واشاعره سه مرحله را پشت سر گذاشتند که عبارتند از: 1) مرحله تأسیس واستقرار: تفاوتی که روش عقلی نزد امامیه با روش عقلی اشاعره در این مرحله داشت در این است که روش عقلی امامیه برخاسته از روایات واقوال معصومین است،احتجاجات امامان با پیروان دیگر ادیان بهترین شاهد این مدعا است، در حالی که روش عقلی اشاعره از افکار مکتب اعتزال تأثیر پذیرفته است. 2) مرحله قیاس عقلی - تمثیلی،(جدلی) 3) .مرحله قیاس عقلی -برهانی.(فلسفی)
بررسی تطبیقی رابطه کمال جلا و استجلای الهی با انسان کامل در مکتب ابن‌عربی و مکتب وحی
نویسنده:
سیدیدالله یزدان‌پناه ، محمد مهدی گرجیان عربی ، صدیقه محمدی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
«جلا» و «استجلا» دو اصطلاح عرفانی است که ناظر به نظام هستی‌شناختی است و همه تعین‌های حقانی و خلقی را شامل می‌شود. «جلاء» ظهور و جلوه ذات خداوند متعال برای خودش و در خودش و «استجلا» ظهور و جلوه ذات حق برای خودش و در تعینات خلقی است. نوشتار حاضر با روش توصیفی-تحلیلی به بررسی تطبیقی رابطه کمال جلا و استجلای الهی با انسان کامل در مکتب ابن‌عربی و مکتب وحی پرداخته است. بر اساس یافته‌های این پژوهش روشن می‌شود که مقصود نهایی حق تعالی از ایجاد مجالی و مظاهر، دیدن کمالات خود در مظهر و آئینه‌ای مغایر است؛ در این میان انسان بهره‌مند از ویژگی‌هایی است که به واسطۀ او سرّ حق بر حق ظاهر و اسرار او هویدا می‌گردد. بنابراین کمال استجلا به واسطه انسان محقق می‌شود؛ اما این مرتبه برای او بالقوه است؛ مظهر بالفعل، همان «انسان کامل» است که استعدادهای خود را به فعلیت رسانده است. آموزه جلا و استجلا در مکتب وحی نیز مطرح گردیده است؛ در متون عرفانی آیات و روایات فراوانی در این زمینه وجود دارد علاوه بر این که بیانگر پیوند عمیق میان عرفان و وحی است، ریشه داشتن عرفان اسلامی در مکتب وحیانی را اثبات می‌کند.
صفحات :
از صفحه 43 تا 66
بررسی چیستی و امکان نظام فلسفی شهودی با تحلیل مؤلفه‌های آن
نویسنده:
زهرا محمدعلی میرزائی ، محمدمهدی گرجیان عربی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
از بهترین‌ راه‌های شناسایی چیستی و به دنبال آن، بررسی امکان تحقق هر نظام علمی، شناخت و تحلیل اصول ساختاری و مؤلفه‌های اساسی تشکیل‌دهنده آن و نیز درک چگونگی پیوند این مؤلفه‌ها در نظام علمی مذکور است. در نوشتار حاضر نیز برآنیم تا با تحلیل دو مؤلفه اساسی نظام فلسفی شهودی یعنی نظام فلسفی و شهود و نیز بررسی چگونگی پیوند این دو در این نظام، به شناختی از هویت فلسفه شهودی و به تبع، امکان تحقق آن دست یابیم. در جهت تأمین هدف مذکور، ابتدا با تحلیل مؤلفه‌های هر نظام فلسفی یعنی موضوع، روش و غایت و نیز بررسی چیستی شهود و جنبه معرفت‌بخشی آن روشن می‌شود که مراد از هویت فلسفی در این نظام، فلسفه به معنای خاص یعنی هستی‌شناسی یقینی عقلانی و مراد از شهود، روش شهود قلبی در اصطلاح عرفانی است. سپس، با بیان نحوة ارتباط عقل فلسفی با شهود عرفانی در فلسفة شهودی و همچنین، شرح چرایی تعامل این دو ابزار معرفتی در یک نظام هستی‌شناختی، علاوه برتبیین چیستی نظام فلسفی شهودی و امکان تحقق آن، روشن می‌گردد، تحقق این نظام، نه فقط تناقض و امر محالی را در پی ندارد، بلکه می‌توان با بهره از نقاط قوّت عقل و شهود، در ایجاد یک نظام معرفتی و نیز جبران نقاط ضعف آن دو در پرتو یکدیگر، نهایت هدف و کمال یک نظام علمی هستی‌شناختی منسجم و کارآمد را برآورده ساخت.
صفحات :
از صفحه 35 تا 68
بررسی نظریه تطابق عوالم باتأکید بر آثار و لوازم آن از منظر ملاصدرا
نویسنده:
نرجس رودگر؛ استاد راهنما: حجه الاسلام والمسلمین دکتر محمد مهدی گرجیان؛ استاد مشاور: حجه الاسلام و المسلمین دکتر سید محمود موسوی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران - ایران: ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
«تطابق عوالم» یکی از نظریات حکمت متعالیه است .ملاصدرا این اصل را در آثار خود با مبانی و قواعد شاخص حکمت متعالیه اثبات کرده و سپس بسیاری از قواعد و احکام فلسفی و معارف دینی و برخی آموزه‌های عرفانی را بر اساس این اصل، برهانی نموده است. ملاصدرا از چهار عالم وجودی نام می‌برد : عالم اله، عالم عقل، عالم مثال و عالم ماده. تطابق به معنای نوعی این همانی و عینیت در عین غیریت است. تطابق عوالم که بیانگر چگونگی رابطه بین عوالم می‌باشد، به این معناست که عوالم هستی در حقیقت و هستی عین یکدیگرند و تنها در شدت و ضعف، تقدم و تأخر و سایر ملاک‌های تشکیکی با هم تفاوت دارند.این اصل که بیانگر حضور همه‌ی موجودات در عوالم فوق با وجودی برتر است در آثار ملاصدرا با اصولی چند برهانی شده است : 1. صرافت و بساطت وجود. 2. تشکیک در وجود و در نهایت تشکیک در ظهور، 3. وجود رابط معلول ودر نهایت ارجاع علیت به تشأن.ملاصدرا در تحلیل بسیاری از قواعد فلسفیو عقائد دینی از اصل«تطابق عوالم» سود جسته است که در این رساله با عنوان لوازم ( با توجه به هردو قسم لازم عقلی ) و آثار این اصل ذکر شده است. در این نوشتار در یک نوع طبقه بندی صرفاً برای نظم مباحث، این لوازم در دو دسته‌ی 1.لوازم وجودشناختی و2.لوازم معرفتی جاداده شده اند. ذیل لوازم وجودشناختی از «توحید» به عنوان لازمه‌ی مبدأشناختی، «نظام احسن» به عنوان لازمه‌ی جهان شناختی، «رابطه انسان با خداوند» به عنوان لازمه‌ی انسان‌شناختی و «معاد جسمانی و تجسم اعمال» به عنوان لازمه‌ی معادشناختی اصل «تطابق عوالم» بحث شده است و چگونگی تبیین این لوازم بر اساس مبانی اصل مذکور، مشخص شده است. همچنین ذیل لوازم معرفتی، سه بحث«مطابقت عین و ذهن»، «تأویل» و «تلازم معرفتی حق و خلق، و حق ونفس » با مدد اصل تطابق عوالم، اثبات شده است.
تبیین و نقد مفهوم حق در اندیشه مدرن با تکیه بر آراء حکمت متعالیه
نویسنده:
محمد مهدی گرجیان عربی ، رضا آذریان
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مفهوم حق یکی از پرکاربردترین واژه‌هایی است که در دانش‌های مختلفی همچون فلسفه، کلام، فقه، حقوق، سیاست، عرفان و اخلاق از آن استفاده می‌شود. این مفهوم را می‌توان از دو منظر اصلی مورد بررسی قرار داد. جنبه نخست، بعد واقعی و توصیفی مفهوم حق است که در علوم حقیقی از آن بحث می‌شود و جنبه دوم، بعد اعتباری و هنجاری آن است که در علوم انسانی و اجتماعی کاربرد ویژه‌ای دارد. هرچند تفکیک میان «حق بودن» و «حق داشتن» و تمایز میان دو کاربرد وصفی و اسمی مفهوم حق، مرز میان حقیقت و اعتبار را میان دانش‌های حقیقی و علوم اعتباری روشن می‌سازد، اما انحصار بحث حق در معنای مدرن آن(حق داشتن) در دانش فلسفه حق مدرن، به عنوان یکی از فلسفه‌های مضاف، موجب توجه انحصاری نگاه فلسفی مدرن و غفلت از اندیشه حکمت متعالیه و نگرش ناب اعتقادی اسلامی بر این بحث خواهد شد. ما ضمن بررسی فلسفه حق در معنای مدرن، نخست چیستی مفهوم حق در اندیشه حکمت متعالیه به مثابه نگرش عمیق اعتقادی، در دو عرصه حقیقی و اعتباری آن را واکاوی نموده، سپس به نقد مفهوم حق در اندیشه مدرن می‌پردازیم. ضمنا روش تحقیق در این پژوهش، تحلیلی و توصیفی است.
صفحات :
از صفحه 211 تا 230
  • تعداد رکورد ها : 237