جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 61
فضیلت از دیدگاه افلاطون و سوفسطائیان
نویسنده:
صادق میراحمدی سرپیری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چیستی فضیلت و چگونگی کسب آن از مباحث بنیادین اندیشه افلاطون است. وی هرچند به آموختنی بودن فضیلت قائل است با این همه در مقابل سوفسطائیان که خود را حکیم ونیز آموزگار یونانیان و آموزگار فضیلت می دانستند از آموختنی نبودن فضیلت و نیز یگانگی آن در مقابل چندگانگی فضیلت نزد سوفسطائیان سخن می گوید.افلاطون در گفتگوی جمهوری از چهار فضیلت اصلی دانایی ، شجاعت ، اعتدال ( خویشتن داری ) و عدالت نام می برد و هر یک از این فضایل را مرتبط با بخشی از قوای سه گانه دولت – شهر و اجزای سه گانه نفس می داند .فضیلت چهارم یعنی عدالت در دولت- شهر و نفس این است که هر یک از اجزاء آنها کار خود را انجام دهد و در کار دیگری دخالت نکند.در یونان آن زمان فضیلت بیشتر به معنی قابلیت شخص برای انجام موفقیت آمیز نقش هایش در دولت- شهر بود. فضیلتی که سوفسطائیان رواج می دادند و خود را آموزگار آن می دانستند به معنی موفقیت و کارآمدی برای دستیابی به قدرت بود. در مقابل افلاطون که در محاوره های اولیه خود هر یک از فضیلت ها را به صورت جداگانه مورد بررسی قرار داد پرسش از یکایک فضیلت ها را به ایده فضیلت برمی گرداند و در محاوره های بعدی خود فضیلت را شناخت و معرفت به خیر و عمل بر طبق آن می داند. از نظر او اگر کسی بتواند به شناخت خیر برین نائل شود هرگز مرتکب عمل بد و رذیلت آمیزی نمی شود. بنابراین از دیدگاه او فضیلت و معرفت یکی می باشند. از یکی بودن فضیلت و معرفت ، آموختنی بودن فضیلت و اینکه هیچ کس آگاهانه و از روی اراده مرتکب عمل بدی نمی شودحاصل می شود.هدف ما در این رساله بیان نظر افلاطون و سوفسطائیان درباره فضیلت است. در این راستا مسئله آموختنی بودن یا آموختنی نبودن فضیلت ، یگانگی یا چندگانگی فضیلت ، و پیوند میان معرفت و فضیلت را مورد بررسی قرار می دهیم. همچنین چهار فضیلت اصلی و رابطه آنها با اجزاءِ نفس و قوای دولت- شهر از دیدگاه افلاطون را شرح خواهیم داد.
معرفت از نظر سنت‌گرایان
نویسنده:
ماریا حیدریان شهر بابکی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در رساله حاضر دیدگاه سنت گرایان درباره ی معرفت که بر اصل سلسله مراتب واقعیت مبتنی است مورد بررسی قرار خواهد گرفت.از این دیدگاه، معرفت امری الهی است که به واسطه ی عقل شهودی و وحی حاصل میشود. علاوه بر این، معرفت سلسله مراتب متفاوتی دارد که نهایتاً به شناخت مطلق می انجامند.این رویکرد خاص،کاملاً متفاوت از دیدگاه جدید است که به ماده به عنوان متعلَّق شناخت و به عقل استدلالی به عنوان طریق شناخت اکتفا می کند.در پژوهش حاضر به دلیل موضع انتقادی شدیدی که سنت گرایان نسبت به دنیای متجدد دارند پس از معرفی مختصر تجدد و مبانی معرفت شناسی جدید به بررسی مبانی و اصول معرفت از نگاه سنت گرایان پرداخته و در نهایت این دو نگرش را با هم مورد مقایسه قرار خواهیم داد.
بررسی تطبیقی چهره‌های دین از منظر سنت‌گرایان و نواندیشان
نویسنده:
علی‌رضا فرهنگ قهفرخی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
رشد تجددگرایی در چند سده‌ گذشته موجب ایجاد دو جریان «تجدد‌گرایی دینی» و «سنت‌گرایی» در کنار دو رویکرد اصلی «تجددگرایی» و «بنیادگرایی» شده است. سنت‌گرایان، با همت گنون، شوان و شاگردان آنان تعالیم‌ منسجمیمبتنی بر اصول متافیزیکی و بر سیاق حکمت نوافلاطونی ارایه می‌کنند؛ نواندیشان دینی تجددگرایی را به عنوان یک واقعیت و یک فرصت پذیرفته، سعی دارند با بهره‌گیری از عقل و به‌کارگیری علوم جدید، دین را با شرایط انسانِ جدید انطباق دهند. نگرش سنت‌گرایان به دین در سه چهره یا مرتبه قابل تفکیک است که در پژوهش حاضر ابتدا دیدگاه سنت‌گرایان و سپس نواندیشان دینی معاصر ایران در این خصوص مطرح و نهایتاً مقایسه شده‌اند. اولین چهره‌ی دین، ذات و مثال اعلای ادیان است که حاوی ویژگی‌های کلی و مشترک ادیان بوده نزد سنت‌گرایان با نام «دین جاویدان» شناخته شده، مبیّن حقانیت و نجات‌بخشی همه‌ی ادیان است. دیدگاه نواندیشان دینی متمایل به «پلورالیسم دینی» است که در زمینه‌ی باور به حقانیت همه‌ی ادیان، مشابه سنت‌گرایان است لیکن این نگرش حقیقت کل را، جمع حقایق ادیان می‌داند و به خدای واحد ادیان بیشتر نگاهی عقلی دارد تا عینی. دومین چهره‌ی دین، دین وحیانی است که معمولاً حاوی متون مقدس، سنت بنیانگذار و مناسک مدونی است که شالوده و نظام یک دین را پایه‌ریزی می‌کنند. در نظر سنت‌گرایان این چهره از دین، الهی، مقدس و مقدّر است. اما نواندیشان دینی این چهره را امری سپنجی و به عنوان نهال دین تلقی می‌کنند که نگرش بنیانگذارِ دین به جهان را می‌نمایاند و پس از او رشد و تکامل می‌یابد. آخرین چهره‌ی دین، حاصل تعامل دین وحیانی با فرهنگ‌های جوامع دین‌ورز است. در منظر سنت‌گرایان، این وجه از دین حاوی بُعدی انسانی است؛ در تعاملِ گریزناپذیرِ الوهیت و بشریت، مهمترین موضوع حفظ روح قدسی و انسجام صوری دین است که ضامن اثربخشی و درست‌آیینی می‌باشد. اما نواندیشان دینی، اولاً بین دین و معرفت دینی تمایز قائل می‌شوند و دین را منحصر به دوران بنیانگذار دانسته توسعه‌ی آن را معرفت دینی قلمداد می‌کنند که امری کاملاً بشری، متکامل و عقلانی است و ثانیاًٌ به ضرورت تغییرات گسترده یا «اجتهاد در اصول» برای حفظ کارآیی دین در طول تاریخ قایل‌اند؛ در این تغییرات، تنها حفظروح دین مورد توجه قرار می‌گیرد نه حفظ صورت یا انسجام صوری دین.
تحلیل معرفت شناختی نظریه وحدت متعالی ادیان
نویسنده:
اکبر قربانی، سعید بینای مطلق
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: پرديس فارابی دانشگاه تهران ,
چکیده :
یکی از مسائل مهم در دین پژوهی تطبیقی و نیز در فلسفه دین و الهیات جدید، مساله نسبت میان ادیان است. از سویی تعدد و تنوع ادیان و از سوی دیگر جهانی شدن ناشی از دنیای متجدد، با افزایش توجه و نگاه پیروان ادیان به یکدیگر، دیدگاه هایی همچون حصرگرایی، کثرت گرایی و شمول گرایی را در باب نسبت ادیان به بار آورده است. در این میان، فریتیوف شوان و دیگر سنت گرایان به نظریه «وحدت متعالی ادیان» قائل اند. بنابر این دیدگاه، وحدتی حقیقی در ادیان وجود دارد که درونی و متعالی است. شوان با تاکید بر منشا الهی دین و با تمایز نهادن میان ظاهر و باطن دین یا شریعت و طریقت، و با بهره مندی از مفاهیم و کلیدهای راهگشایی همچون مطلق و نسبی، در بینش و نگرشی مابعدالطبیعی، تنوع ادیان را ناشی از گوناگونی وحی ها، متناسب با ظرفیت ها و قابلیت های بشری می داند. از نظر او، کثرت صور قدسی مانع وحدت حقیقی ادیان در بالاترین مراتب وجود نیست و هرچند بیشتر انسان ها- که اهل ظاهرند، نمی توانند این وحدت برین را فهم کنند، عارفان اهل باطن، با شهود عقلانی و تحقق پذیری معنوی ناشی از تمییز مابعدالطبیعی و تمرکز بر حقایق عقلانی و معنوی، به دریافت وحدت درونی و متعالی ادیان نائل می شوند.
صفحات :
از صفحه 105 تا 137
بررسی نسبت شناخت و شهرزیستی از رهگذر بازخوانی پیوند فوسیس و لوگوس در اندیشۀ ارسطو
نویسنده:
بهنام فولادی ، سعید بینای مطلق ، یوسف شاقول
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
«فوسیس» یکی از مهم­ترین واژگان فلسفی ارسطو است، تا جایی­که می­توان آن را پایه و موضوع شناخت، از دیدِ وی دانست. این واژه رامی­توان در فلسفۀ او از دو دریچۀ شناختِ انسانی و شناخت راستین نگریست، و بسته به این­که موضوع کدام­یک از این دو باشد، مفهومش متفاوت خواهد بود. بررسی فوسیس در نسبت با دانش انسانی، به پیوند آن با یکی­دیگر از واژگان مهم فلسفۀ ارسطو؛ یعنی لوگوس، و در پی­ آن، به پیوند شناخت و شهرزیستی در زندگی انسانی ره­می­برد، و از رهگذر این پیوندها دانسته می­شود. اما بررسی آن در نسبت با شناخت راستین، فراتر از پیوندهای یادشده، به حقیقتِ راستین چیزها ره­ می­برد. با نگاه آموزه­هایی از فلسفۀ ارسطو، می­توان گفت که نه­تنها انسان می­تواند با گذر از زیستِ انسانی به زیستِ خدایی، حقیقت راستین چیزها را دریابد، [بل]که داشتن چنین دریافتی، پیش­شرط هرگونه رویارویی و پژوهش دربارۀ چیزها است. به­همین­رو، می­توان گفت انسان، از پیش، با حقیقت آشنا است.
صفحات :
از صفحه 99 تا 119
بررسی تطبیقی مدینه فاضله از دیدگاه افلاطون و فارابی
نویسنده:
ندا شفیع زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
دانشگاه اصفهان,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیده افلاطون وفارابی ،از میان اندیشمندانی که به مسئله فلسفه سیاسی پرداخته اند،موقعیت ویژه ای دارند. درضمن افلاطون مدینه فاضله را به بدن انسان تشبیه کرده است بدنی که کامل و صحیح است و همه اعضای آن به هم مرتبطند وهر یک دارای وظایف خاصی هستند ؛ همچنین در میان اعضای بدن ، عضو اصلی به نام قلب وجود دارد که اعضای دیگر بدن از آن پیروی می کنند . به همین ترتیب در مدینه فاضله نیز باید افراد با هم مرتبط باشند و در عین حال تک تک افراد دارای وظایف خاصی باشند و باید کسی باشد که شایستگی ریاست بر مردم را داشته باشد. در نظر افلاطون ، زمامدار مدینه ، باید فیلسوف و دوستدار تمام دانش ها باشد ؛ زیرا دولتی که بخواهد جامعه را سعادتمند کند باید نخستین و والاترین هدفش، ایجاد محیطی باشد که اخلاق و دانش ، در یک کلمه فلسفه بتواند در آن رشد کند . فارابی هم مانند افلاطون مدینه فاضله را به بدن انسان تشبیه می کند و آن را برخودار از چنان تعادل و هماهنگی می داند که چون یک کل واحد، همه اجزا در در عین تفاوت ، از تمامیت و تجانس بهره مندند، در نظر او ، نظام مدینه فاضله از ثبات و دوام و از وحدت و تجانس برخوردار است ؛و هر یک از افراد مدینه دارای وظایف خاصی هستند و وظایف هر کس در حد شایستگی وی و توسط رئیس مدینه تعیین می شود . فارابی نیز مانندافلاطون معتقد است که رئیس مدینه باید فیلسوف باشد و دوام و بقای جامعه را وابسته به حکمت می داند ؛ چنانکه رئیس جامعه حکیم نباشد ، آن جامعه محکوم به تباهی و نیستی است . اما این شباهت ها بدان معنا نیست که فارابی با افلاطون ، اختلاف نظر ندارد ، زیرا فارابی فیلسوفی مسلمان است و در تبیین مدینه فاضله خود از اعتقادات مذهبی خویش تاثیر پذیرفته است ؛ و همچنین فلسفه نظری فارابی بر آراء سیاسی او و برطرح مدینه فاضله اش تاثیر بسزایی داشته است؛ به عنوان مثال یکی از موارد اختلاف این است که از نظر افلاطون رئیس مدینه فاضله ، حکیمی است که دوستدار وجویای تمام دانش ها است ودل در طلب درک واقعیات دارد و در پی شناختن عالم مثال وایده است در حالی که دیگران از درک آن بی بهره اند ودر عالم کثرت ودگرگونی سرگردانند؛ اما در دیدگاه فارابی ، رئیس مدینه ، حکیمی است که به درجه اتصال با عقل فعال ارتقاء یافته باشد و تمامی معارف وعلوم را بداند ، به این خاطر او را امام یا نبی می خواند . در این رساله بر آنیم که به تبیین مدینه فاضله فارابی و افلاطون بپردازیم و سپس همانندی ها وناهمانندی های موجود میان آرمان شهر افلاطونی ومدینه فاضله فارابی رابررسی می کنیم . کلید واژگان: -حکومت فیلسوف - مدینه فاضله - رئیس مدینه - سعادت
سیاست نزد ابن سینا و ارسطو
نویسنده:
مسیب جوزی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیده ندارد.
پیرامون «معرفت» در مثنوی مولوی مفهوم نظرگاه در اتاق تاریک و فیل
نویسنده:
سعید بینای مطلق
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: موسسه پژوهشی حكمت و فلسفه ايران ,
چکیده :
عرفان و معرفت، از یک ریشه اند، و این هم ریشگی، نمودار جایگاه معرفت در بینش عرفانی و اهمیت آن است. آثار بزرگ عرفانی به این پیوند گواهند. از جمله این آثار، مثنوی معنوی است.اگر بگوییم که مثنوی، کتابی درباره معرفت است، سخنی به گزاف نگفته ایم. معرفت و انواع آن، به سخن دیگر، معرفت و مراتب آن، از مباحث اساسی مثنوی است. در این مقاله به نمونه ای از آن می پردازیم، و آن، داستان اتاق تاریک و فیل است. در این داستان نیز، تنها به مفهوم نظرگاه خواهیم پرداخت. بدین وسیله می کوشیم، تا بشود به این پرسش اساسی پاسخ دهیم که آیا نظرگاه در این داستان، پدیده ای سوبژکتیو، به معنای کنونی این واژه است و یا نمودار حقیقت دیگری است؟
صفحات :
از صفحه 5 تا 13
جایگاه «صورت» در هنر دینی
نویسنده:
سعید بینای مطلق
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: موسسه پژوهشی حكمت و فلسفه ايران,
چکیده :
به گفته تیتوس بورکهارت، هنر اساسا «صورت» است. این سخن به ویژه درباره «هنر دینی» مصداق دارد. زیرا «هنر دینی»، به گفته وی، به هنری گفته می شود که نه تنها «موضوع» آن، بلکه «صورت» آن نیز دینی است. برای همین، میان «صورت» و «معنی» یا «صورت» و «موضوع» در هنر دینی پیوندی ناگسستنی وجود دارد. داوری درباره دینی بودن یا نبودن یک اثر هنری نیز بر اساس همین پیوند، ممکن است. بنابراین، در این مقاله نخست به «جایگاه صورت در هنر دینی» و سپس به مساله «بحران صورت در هنر دینی معاصر ایران» می پردازیم.
صفحات :
از صفحه 33 تا 47
بررسی مسأله خلاقیت در هنر سنتی
نویسنده:
شهریار پیروزرام ، سعید بینای مطلق
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: موسسه پژوهشی حكمت و فلسفه ايران,
چکیده :
خلاقیت از مفاهیم رایج در مباحث هنری است. امروزه خلاق بودن و هنرمند بودن یکی انگاشته می‌شوند و اغلب، خلاقیت با نوآوری یکسان دانسته می‌شود. از طرف دیگر باور غالب این است که هنر سنتی، با موضوعات تکراری و کهنه، فاقد خود جوشی و بدیع بودن است. اما بر خلاف نگاه مدرن که خلاقیت و حتی حقیقی بودن را با نو بودن یکی فرض کرده و هنر سنتی را فاقد آن می‌داند، نویسندگان و متفکرانی همچون آناندا کوماراسوامی، تیتوس بورکهارت،[i] رنه گنون،[ii] سید حسین نصر و آن‌ماری شیمل[iii] نه تنها هنر سنتی را هنری خلاق می‌دانند بلکه تنها اینگونه آفرینش‌ها را شایسته اطلاق مفهوم خلاقیت می‌دانند. سؤالی که مطرح می‌شود این‌است که آیا اساساً در هنر سنتی می‌توان از خلاقیت به معنای واقعی کلمه سخن گفت؟ در واقع یک مکتب هنری چارچوب‌های آموزش، تولید اثر، و نیز خلاقیت را انتقال می‌دهد و با این کار هویت و اصالت تولیدات هنری را تضمین می‌کند. نتایج به‌دست آمده در این مقاله نشان می‌دهد که هنر سنتی دارای اصولی است که بر اساس آن می‌توان از خلاقیت به معنی خاص آن سخن گفت.
صفحات :
از صفحه 29 تا 46
  • تعداد رکورد ها : 61