جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 39
نسبت طرح واره سازی و انضمامی سازی در زیبایی شناسی پدیدارشناختی اینگاردن
نویسنده:
محمدامین خلیلیان ، مسعود علیا ، شمس الملوک مصطفوی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
رومن اینگاردن یکی از برجسته ترین نمایندگان زیبایی شناسی پدیدارشناختی است. اینگاردن بنیان پدیدارشناسی خود را بر زیبایی شناسی استوار می کند. او برای اثر هنری موجودیتی متفاوت قائل است. آثار هنری به باور او ابژه هایی متعین و خودآیین نیستند و برای هستی یافتن به کنش های قصدی خالق و مخاطبانشان وابسته اند. اثرهنری "ابژه قصدی بین الاذهانی" به حساب می آید و اثر موسیقایی یکی از بهترین مصادیق ابژه قصدی محسوب می شود. در این مقاله از رهگذر بررسی دو مفهوم اساسی طرح واره سازی و انضمامی سازی، گام به گام نشان خواهیم داد که در نظر اینگاردن این ابژه قصدی ساختاری طرح واره و ناتمام دارد که با امکان انضمامیت یافتن به ابژه زیباشناختی مبدل می شود. اثر هنری ساختار معناشناختی بسته ای نیست که به دست مخاطب آشکارگردد، بلکه موجودیتی گشوده است که معنای آن از میان انضمامیت یابی های متنوع بر می آید. بدین سان، اینگاردن با طرح این تمایزات هستی شناسانه، اثر هنری را به موجودیتی همواره زنده و نوشونده تبدیل می کند.
صفحات :
از صفحه 1 تا 12
شأن وجودشناختی هنر و صنعت نزد هیدگر
نویسنده:
مرجانه سوزن کار ، محمدرضا ریخته گران ،شمس الملوک مصطفوی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در مقام تعریف غالبا صنعت را مجموعه ابزار و وسایلی می­دانیم که توسط صنعتگر تولید شده است. همچنین است نگاه­مان به هنر؛ مجموعه آثاری همچون نقاشی، شعر و غیره که هنرمند آن­ها را به وجود آورده است. در نگرشی موجودشناسانه تعریف­های انسان­مدار از این قبیل صحیح هستند، اما اگر در پی ذات یا حقیقت چیز­ها باشیم و بخواهیم شأن وجودشناسانه آن­ها را تعیین کنیم تعریف­های صحیح کافی نیستند؛ چرا که ذات هر چیز عبارت است از آن­چه امکان داده تا آن چیز همان که هست باشد. بر این اساس، ذات صنعت و هنر نمی­­تواند تنها از شخص صنعتگر یا شخص هنرمند و نیز از دست­ساخته­های آن­ها تعین پذیرفته باشد. در این نوشتار تلاش شده تا شأن وجودشناختی هنر و صنعت بر اساس نسبت انسان با وجود از نگاه هیدگر معلوم گردد؛ و با در نظر گرفتن این نکته که وی دوره­های گوناگون تاریخ را اعصار وجود می­داند و معتقد است وجود در اعصار گوناگون به انحاء متفاوت از جمله پوئسیس و گشتل خود را مکشوف کرده است، به این پرسش پاسخ داده شود که چرا این متفکر دوران یونان باستان را عصر هنر و روزگار کنونی را عصر صنعت نامیده است.
صفحات :
از صفحه 69 تا 87
تبیین نحوه دگردیسی تجربه عام زیسته و طبیعی به تجربه زیباشناختی در اندیشه دیویی
نویسنده:
سعیده گل محمدی، شمس الملوک مصطفوی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
جان دیویی(1952-1859)، فیلسوف پراگماتیست آمریکایی در مرحله ای از تأملاتش،درباره هنر و زیباشناسی تأمل کرده که حاصل آن کتاب هنر به مثابه تجربه(1958)است.این اثر در فرمی تحلیلی و با محتوایی رمانتیک و با تکیه بر ساده ترین انگاره های زیستی برای به دست دادن تجربه ای اعلی از زیباشناسی تألیف گردیده است. دیویی در به دست دادن مبانی عمل گرایانه اندیشه اش،تجربه گراست و تجربه شاه کلیدیست که درهای زیباشناسی را بر وی و از طرف وی برای همگان خواهد گشود.آن چنان که از عنوان اثر شناخته شده اش در این زمینه بر می آید برای وی هنر به مثابه نوعی تجربه است و زیبایی رخدادی است بر بستر ساده ترین روال طبیعی زندگی.این مقاله بر آن است تا در گستره هنر به مثابه تجربه ضمن نشان دادن این که دیویی چگونه پایه های زیباترین تجارب بشری را در جهان طبیعت می گذارد،نحوه نضج گیری و سپس سیر تحول تجربه هنر را در اندیشه وی روشن سازد و معلوم دارد که چگونه می توان دیویی را به عنوان فیلسوف زندگی بر مسند بیانگری درباره هنر و زیبایی نشاند.
صفحات :
از صفحه 247 تا 274
زیست‌جهان و پارادوکس سوبژکتیویته
نویسنده:
زهرا رمضانلو، حسن فتح زاده، شمس الملوک مصطفوی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
هوسرل با متمایز کردن روش شهودی خود از آن‌چه روش رجعی کانت می‌نامد به دنبال رسیدن به یک معرفت استعلایی اصیل است. به نظر هوسرل مقولات کانتی صرفاً منجر به یک معرفت صوری و فاقد محتوای انضمامی درباره‌ی قلمرو استعلایی می‌شوند. برای هوسرل تنها راه روشن‌سازی قلمرو استعلایی برای آن‌که توضیح دهد سوژه چگونه بخشی از جهان و همچنین دخیل در تقویم جهان است بازگشت به زیست‌جهان است. این بازگشت او را با پارادوکسی مواجه می‌سازد؛ اگر سوژه‌ی استعلایی حقیقت غایی و بنیادین است، پس جهان و هرچه در آن است معنای خود را از آن می‌گیرد، سوژه‌ای که از سوی دیگر در جهان است. سوبژکتیویته‌ی استعلایی چگونه می‌تواند هم سوژه‌ای برای جهان باشد و هم ابژه‌ای در جهان؟ سعی این نوشتار برآن است که نشان دهد چگونه تحلیل هوسرل از معنا و کارکرد زیست‌جهان، و نحوه‌های آشکار شدن اگو در جریان اپوخه، قلمرو استعلایی را در انضمامیت تام‌اش آشکار می‌کند و به حل این پارادوکس می‌انجامد.
صفحات :
از صفحه 37 تا 56
انقلاب در زبان: مبانی نظریه‌ی معنا نزد کریستوا
نویسنده:
حسن فتح‌زاده، مرضیه دارابی، شمس‌الملوک مصطفوی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
نظریۀ معناکاوی کریستوا را میتوان متأثر از دو گرایش پدیدارشناسی و روانکاوی دانست. درواقع کریستوا با بیان عمل‌کرد معنازایی یا به عبارتی مواجهۀ فرایندهای دلالت (امر نشانهای و امر نمادین‌) به پدیدارشناسی و روانکاوی بازگشتی انقلابی دارد. وی برای عمق‌دادن به تفسیر معنا، و شرح و تفسیر امر نمادین به پدیدارشناسی رجوع می‌کند و امر نشانهای را از روانکاوی فروید به ارث میبرد. کریستوا با برداشت خود از پدیدارشناسی هوسرل، میان پدیدارشناسی و روانکاوی ارتباط برقرار میکند و می‌کوشد بر این پایه نظریهای برای فرایند دلالت (معنازایی) ارائه دهد. مواجهۀ نظریۀ پدیدارشناسانه و روانکاوانه با یک‌دیگر بستری را فراهم می‌آورد تا کریستوا نظریۀ معنا و سوبژکتیویتۀ خود را بسط دهد. در فضایی که غلبه با امر نمادین است، کریستوا تلاش می‌کند با بازتعریف فرایند دلالتی، امکان سرکشی و بازتولید معنا را به فرایندی انگیخته و دائمی تبدیل کند. وی می‌کوشد با بهره‌گیری از این مفهومِ پویا، بازنمایی متفاوتی در زبان تولید کند و این خود انقلابی در درون زبان و ساختارهای فرهنگی است. این نوشتار در پی آن است تا پس از مروری بر عناصر دخیل در «فرایند دلالتی» در اندیشۀ کریستوا، به تأثیر عواملی هم‌چون روانکاوی فرویدی‌ لکانی و پدیدارشناسی، در بسط نظریۀ معنا بپردازد و پرده از این انقلاب بردارد. پروژۀ کریستوا درحقیقت سویۀ دیگری از واسازی دریدایی از زبان متافیزیکی است.
صفحات :
از صفحه 17 تا 32
مفهوم دیگری در فلسفه یاسپرس
نویسنده:
مقدوری خوبنما سارا, مصطفوی شمس الملوک
نوع منبع :
مقاله , مدخل مفاهیم(دانشنامه مفاهیم)
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
کارل یاسپرس فیلسوف بزرگ اگزیستانس مانند سایر فیلسوفان این حوزه هستی و وجود آدمی را در گرو «هستی- در- عالم» و «هستی- با- دیگران» می داند. یکی از مفاهیم بنیادین فلسفه وی، مفهوم دیگری است که به گونه ای عمیق تر نسبت به فلسفه سایر فیلسوفان اگزیستانسیالیست مطرح شده است زیرا نزد وی، فرد، خویشتن خویش را به وسیله دیگری درک می کند. ارتباط با دیگری به معنای انتقال احساسات و افکار به دیگری یا ارتباطی در بستر حیات اجتماعی برای برطرف کردن نیازهای ذاتی نیست؛ بلکه نسبتی است در زمینه اگزیستانس داشتن؛ نسبتی بین الاذهانی و مبتنی بر نوعی احترام متقابل. می توان گفت که چون نزد یاسپرس، اگزیستانس انسان فاقد وجه نظری است و در عمل و انتخاب ظهور می کند، لذا ارتباط با دیگری نیز از جمله موقعیت هایی محسوب می شود که ظهور اگزیستانس آدمی را ممکن می سازد. در مقاله حاضر تلاش می شود که با بررسی مفهوم دیگری و نسبت و ارتباط این مفهوم با سایر مفاهیم مهم فلسفی یاسپرس، اهمیت و جایگاه آن در فلسفه وی روشن شود.
صفحات :
از صفحه 129 تا 154
بررسی و نقد نظریه عدالت در رساله جمهوری افلاطون
نویسنده:
ملکی ثریا, مصطفوی شمس الملوک
نوع منبع :
مقاله , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات) , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
یکی از مباحث محوری در کتاب جمهوری افلاطون، موضوع عدالت است. افلاطون برای تعریف عدالت مدینه فاضله ای را ترسیم می کند که حاکم آن فیلسوف پادشاه است. از دیدگاه وی عدالت باید هم در درون فرد و هم در جامعه ایجاد شود. عدالت در شهر در سلسله مراتب طبیعی و تقسیم کار یافت می شود، بدین ترتیب، هرکس باید همان عملی را انجام دهد که به طور طبیعی برای آن ساخته شده است. عدالت در نفس نیز آن است که هر جزء نفس تنها به وظیفه خود عمل کند، تا به این ترتیب در نفس هماهنگی ایجاد شود. پس عدالت سلامت روح و رذیلت و ظلم بیماری روح است. عدالت افلاطونی دارای دو مرتبه است. یکی مرتبه ای که خاص فیلسوفان است و یکی مرتبه مخصوص افراد. فیلسوف هم از هماهنگی در درون برخوردار است و هم قادر به نظاره صور عدالت می باشد. اما دیگران هرچند از طریق عدالت هماهنگی را در درون شان ایجاد می کنند، ولی با عدالت حقیقی فاصله دارند. ولی مستعدند که با تربیت به نظاره صور عدالت دست یابند که این کار با هدایت حاکم فیلسوف انجام می شود. تعریف افلاطون از عدالت از همه امور حقوقی و قراردادی فراتر می رود و به مبدأ عدالت در روح انسانی بر می گردد. آنچه فیلسوف، عدالت می خواند در درونی ترین ژرفای طبیعت آدمی ریشه دارد. مقاله حاضر ضمن طرح موضوعات فوق در کتاب جمهوری، به بررسی ارتباط سیاست و اخلاق نزد افلاطون و عوامل دخیل در طرح نظریات اخلاقی و سیاسی وی پرداخته و در نهایت به این پرسش پاسخ می دهد که آیا غرض نهایی افلاطون در رساله جمهوری طرح آرمان شهر بوده است یا طرح نظریه ای درباره عدالت.
صفحات :
از صفحه 141 تا 173
بررسی و نقد معرفت‌شناسی سوفسطاییان از دیدگاه افلاطون
نویسنده:
شمس الملوک مصطفوی ، فاطمه حسينی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه آزاد اسلامی,
چکیده :
با اهمیت یافتن مباحث معرفت‌شناسی در دوره جدید، بررسی آراء و دیدگاه‌های معرفت‌شناختی سوفسطائیان نیز به عنوان یکی از تأثیرگذارترین جریانات فکری عصر طلایی یونان، اهمیتی روز افزون یافته است. در این مقاله کوشش شده با استناد به نوشته‌های افلاطون به موازات ارائه نظریات معروف‌ترین سوفسطاییان در باب معرفت، جنبه‌های انتقادی آراء آنان مورد بررسی قرار گیرد. سوفسطاییان با بسط دیدگاه‌های شک‌گرایانه هراکلیتوس و پارمنیدس و انتقال مُتَعَلّق شناسایی از طبیعت به انسان، معرفت را به دریافت‌های حسی و آن را نیز به محدوده «فرد»ی تقلیل دادند. در تقابل با این رأی، افلاطون با نقد نسبیّت‌انگاری ناشی از «حس»گرایی سوفسطاییان، تلاش خود را بر نشان دادن امکان حصول معرفت حقیقی و از آن طریق نجات باورهای دینی و اخلاقی متمرکز کرد. کوششی که می‌تواند ما را مجاز کند تا مطابق آن، دستگاه فلسفی افلاطون و از جمله، خلق «جهان ایده»ها را در واقع واکنشی به تعالیم معرفت‌شناختی سوفسطاییان به حساب آوریم.
صفحات :
از صفحه 43 تا 66
بحران انسان و هنر مدرن از دیدگاه خوزه اُرتگا ای‌ گاست
نویسنده:
علی آرین ، شمس الملوک مصطفوی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه آزاد اسلامی,
چکیده :
بحران انسان مدرن و چگونگی ظهور آن در هنر مدرن، یکی از موضوعاتی است که فیلسوفِ اسپانیایی، خوزه اُرتگا ای‌گاست بدان پرداخته است. به باور او بحران مختصِ انسان است و آدمی در جنبه‌های مختلفِ زندگی‌اش آن را تجلی می‌دهد، یکی از این جنبه‌های مهمِ بر آمده در زندگیِ آدمی، هنر است. انسان‌زدایی هنر مدرن، فاصله گرفتن از جنبه‌های زیبایی‌شناختی سنتی، رهایی از واقعیتِ عینی و روی آوردن به انتزاع و امر جدید، اموری هستند که هنر را دست‌خوش تغییر کرده‌اند. پویایی و ویژگی‌های هنر مدرن از مشخصه‌های دنیای نوین است که در آن سرعتِ تغییر و دگرگونی پدیده‌ها، موجب عدم ثباتِ ارزش‌های موجود شده، به‌طوری که سراسر تاریخ هنر قرن نوزدهم و بیستم از بیانیه‌های گوناگون و ایسم‌های متعدد انباشته شده است. این شتاب و تغییرات اساسی هر وضعیتی را ناپایدار و دچار بحران می‌کند. از دیدگاه اُرتگا هنرمند در چنین وضعیتِ ناپایدار و بحرانی است که به سوی سبکی دیگر می‌رود و این امر در نتیجه‌ی فعلِ او یعنی اثر هنری نمود می‌یابد و این نمود، مرزهای تعریف هنر را دست‌خوش دگرگونی می‌کند. به عبارتی این فرایند از تغییر در نگاه هنرمند آغاز می‌شود، در اثر هنریِ او تجلی می‌یابد و این‌گونه معنای هنر را دگرگون‌ مى‌کند. مقاله‌ی حاضر بر آن است که بر اساس دیدگاه اُرتگا ای‌گاست به پرسش از چگونگی و چرایی بحران انسان و هنر مدرن پاسخ دهد.
صفحات :
از صفحه 5 تا 29
تقریر هایدگر از ایدئالیسم افلاطونی به عنوان خاستگاه استتیک
نویسنده:
احمد رحمانیان ، شمس الملوک مصطفوی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
یونانیان هرگز واژه ای مطابق با آنچه ما به معنی دقیق کلمه از واژه هنر مراد می کنیم نداشتند اما دو مفهومpoiesis و techne را که معنایی گسترده تر از هنرهای زیبای امروزی داشتند برای اشاره به این معنا به کار می بردند. poiesis به معنی فرا-آوردن یا ساختن بود که در آن to on یعنی امر حاضر یا هستنده، به حضور می آمد که به دو طریق اساسی techne و physis روی می داد. در که امروزه آن را به طبیعت ترجمه می کنند اما نزد یونانیان واجد دلالتی گسترده تر از این بود چرا که خدایان نیز در آن به سر می بردند موجودات از جانب خود و در techne از جانب دیگری یعنی technites به حضور می آمدند. اما تغییر جهتی که با افلاطون در تفکر یونانی پدید آمد در تفکر به هنر نیز قابل ردگیری است. چنانکه به گفته هایدگر نزد افلاطون وجود در نسبت ذاتی است و نیز بی گمان به همان اندازه معادل است با خود نشان دادن و پدیدار گشتن، با خود نشان دادن آنچه درخشنده است و نیز آنچه به راستی خود را نشان میدهد و درخشنده تر از هر چیز است امر زیباست. کار هنری، به واسطه idea می رود تا در مقام امر زیبا، به مثابه ekphanestatan پدیدار گردد. این را می توان یکی از مولفه های اساسی تفکر استتیکی به هنر دانست که هایدگر خود به آن اشاره کرده است. اما افزون بر این، دو رویداد دیگر نیز در تفکر افلاطون قابل تشخیص اند که می توان آنها را به عنوان خاستگاه دیگر مولفه های اساسی استتیک معرفی نمود. فاصله افتادن میان هنر و حقیقت و نیز جدایی زیبایی از حقیقت.
صفحات :
از صفحه 121 تا 138
  • تعداد رکورد ها : 39