جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 25
مقایسه ی  آرای آیت الله جوادی آملی باآموزه های  تفسیر نمونه درخصوص جایگاه زن در اسلام
نویسنده:
رقیه عیسی زاده اطاقسرا
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
موضوعاتو مباحث مربوط به زنان همواره از مباحث مهم و فراگیر در طول تاریخ اندیشه ها بوده و در دوران معاصر، به دلایل مختلف، از رشد و بسامدی بیشتری در ایران و جهان برخوردار شده است. بارشد روز افزون آگاهی های بشر وپیشرفت سریع علوم انسانی واجتماعی ،این پرسش مطرح شده است که جایگاه واقعی زنان در جامعه وخانواده کدام است؟رویکرد معقول به مباحث این عرصه و دفاع منطقی از اندیشه های اسلامی درباره ی زنان، مستلزم آشنایی هر چه بیشتر با دیدگاه هایی است که درحوزه ی تفکر اسلامی در این زمینه مطرح شده اند.در این تحقیق مقایسه ی نقطه نظرات دو عالم بزرگ شیعه را که هر دو از مفسّران قرآن کریم هستند- در خصوص جایگاه زن ومباحث مرتبط با آن جویا شده ایم. از نظر هر دوی آنان ،زن ومرد دراصل آفرینش یکی بوده ودارای جایگاه معنوی یکسان می باشندوتنها ملاک برتری انسانها در تقوا الهی است البته در بعضی جهات مثل کار در بیرون از منزل یا قضاو.... دارای تفاوت می باشند. هدف این پژوهش مقایسه ی دیدگاه این دو بزرگوار در زمینه های پیش گفته، تحلیل، بیان ودر نهایت مقایسه ی آن دو دیدگاه است که با روش توصیفی- تحلیلی صورت پذیرفته است. واژگان کلیدی: آیت الله جوادی آملی، تفسیر نمونه، جایگاه زنان، آزادی و حقوق زنان، حجاب، کرامت وجودی زن.
مفهوم شناسی قدرت الهی و دلایل کلامی اثبات آن
نویسنده:
احمد بهشتی، محمود دیانی
نوع منبع :
نمایه مقاله
منابع دیجیتالی :
صفحات :
از صفحه 57 تا 76
مطالعه تحلیلی نظریه‌ی فطرت در ارتباط با مُثُل افلاطونی و عالم ذر در آموزه‌های اسلامی
نویسنده:
علیرضا ادبی فیروزجاه
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
نظریه‌ی فطرت از نظریات مهم در حوزه‌ی دین‌شناسی و انسان‌شناسی فلسفی است، که در قرآن و سنّت بر آن بسیار تأکید شده است چنانکه استاد مطهری از آن به «امّ المسائل» معارف اسلامی تعبیر کرده‌اند. براساس نظریه فطرت، انسان واجد فطریاتی در حوزه‌ی شناخت‌ها و گرایش‌هاست. و نه تنها خداشناسی و خداگرایی و گرایش‌های اخلاقی فطری است، بلکه محتوای اصلی دین نیز متناسب با ساختار وجودی انسان است.نظریه‌ی مثل نیز یکی از نظریات مبنایی در فلسفه‌ی افلاطون است. طبق این نظریه، هر یک از انواع عالم ماده، مثالی در عالَم مثل دارد. افلاطون معتقد است که ادراک حسّی، شایسته‌ی اعتنا نیست و علم حقیقی، ادراک عقلانی مُثُل می‌باشد. از سوی دیگر افلاطون قائل به قدم نفس است و معتقد است که نفس انسان قبل از تعلّق به بدن به مثل آگاهی داشت، بنابراین علم در واقع نوعی تذکّر و یادآوری معارفی است که در عالم مثل به آن آگاهی داشته است.طرح مسأله‌ی ذر و ارتباط آن با میثاق الهی در قرآن کریم، سبب طرح تفاسیر گوناگونی از سوی اندیشمندان مسلمان گردیده است تا جایی که می‌توان گفت یکی از بحث برانگیزترین مباحث قرآنی و اسلامی شمرده می‌شود. چنانکه از ظواهر روایات اسلامی بر می‌آید، هر انسانی قبل از تولّد در عالمی به نام ذر به ربوبیّت الهی اذعان نموده است.در رساله‌ی حاضر درباره‌ی ارتباط یا عدم ارتباط نظریه‌ی فطرت با نظریه‌ی مثل افلاطونی و عالم ذر از دیدگاه اندیشمندان اسلامی به شیوه‌های توصیفی، تحلیلی، با روش گردآوری اسنادی و کتابخانه‌ای بررسی شده است.درباره‌ی رابطه‌ی فطرت با نظریه‌ی مثل افلاطونی با دو طیف نظرات موافق و مخالف مواجهیم. ملاصدرا و شیخ اشراق «سهروردی» از چهره‌های شاخص مدافع نظریه مثل می‌باشند و در نتیجه فطریات افلاطونی را با فطرت از دیدگاه اسلامی سازگار می‌دانند. ملاصدرا مثل افلاطونی را بر عالم علم الهی منطبق می‌داند، در حالی که شیخ اشراق مثل افلاطونی را بر ارباب انواع تطبیق می‌کند. منتقدان شاخص مثل افلاطونی، ابن سینا و علامه طباطبایی هستند و عمده‌ی انتقادشان این است که لازمه‌ی پذیرش مثل افلاطونی با فطرت ارتباطی ندارد.درباره‌ی رابطه‌ی فطرت با عالَم ذر، همه‌ی اندیشمندان مسلمان با توجّه به ریشه‌ی قرآنی و مویّدات عقلی آن اتّفاق نظر دارند. گرچه درباره‌ی موطن عالَم ذر اختلافاتی وجود دارد که برخی آن را به وجهه‌ی ملکوتی انسان و برخی در همین عالم تطبیق می‌دهند. براساس پذیرش عالم ذر، انسان به نوعی به ربوبیّت الهی قبل از خلقت جسمانی‌اش اذعان نموده است و براساس نظریه‌ی فطرت، انسان واجد برخی شناخت‌ها و گرایش‌های فطری است.از سوی دیگر، فطریات انسان، ویژگی‌های مختصّ انسان هستند و چون انسانیّت انسان به روح مجرّد اوست، فطری بودن آن خداشناسی و خداگرایی را می‌توان به وجهه‌ی ملکوتی انسان و نتیجه‌ی علم حضوری انسان به اندازه‌ی ظرفیّت وجودی‌اش به خدا دانست. بنابراین فطرت و عالم ذر ارتباط عمیقی با یکدیگر دارند.
مقایسه عقل گرایی فلسفی علامه طباطبایی با عقل گرایی در معتزله و اشاعره
نویسنده:
محمد شریفی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بحثعقل و عقل گرایی و میزان اعتبار آن در معارف دینی، از قدیم الایام مورد توجه اندیشمندان دینی بوده است و مکتب های گوناگون کلامی دیدگاه های مختلفی در رابطه با میزان معتبر بودن عقلانیت در دین و حد بهره گیری از عقل در اندیشه دینی داشته اند و فرقه های مختلف کلامی در تقابل بین عقل گرایی و ایمان گرایی، دیدگاه های متفاوتی را اختیار کرده اند. در این پژوهش عقل گرایی در اسلام و مکاتب کلامی معتزله و اشاعره و همچنین در اندیشه علامه طباطبایی به عنوان تراز مکتب کلامی شیعه بررسی شده است. مکتب کلامی معتزله که از لحاظ زمانی مقدم بر اشاعره است، در مقابل نص گرایی اهل حدیث و دور شدن آنها از حقایق دین، بخاطر عدم کاربرد عقل در معارف دینی و ایمان گرایی تقلیدی، به سمت عقل گرایی کشیده شدند و سعی بر این داشتند که تمام عقاید دینی را مبتنی بر گزاره های عقلانی تعبیر کنند. مکتب کلامی اشاعره در مقابل افراط معتزله در مسئله عقل گرایی در گزاره های دینی شکل گرفت و حد نظرورزی عقل را محدود دانست. عقل گرایی فلسفی علامه برگرفته از مکتب کلامی شیعه بوده و یک دیدگاه عقل گرایانه معتدل و دور از افراط و تفریط در آثار ایشان قابل مشاهده است. روش کار در این پژوهش، جمع آوری مطالب و اطلاعات تحقیق به صورت فیش برداری و در مرحله نگارش به روش توصیفی تحلیلی می باشد، به این صورت که ابتدا مسائل مربوط به عقل گرایی در اندیشه ی علامه و همچنین معتزله و اشاعره را توصیف و شرح کرده و پس از وضوح آن برای خوانندگان، به تحلیل عقلانیت در معتزله و اشاعره از نگاه علامه پرداخته شده است. در این تحقیق نشان داده خواهد شد که از نگاه علامه طباطبایی، معتزله در عقل گرایی به وادی افراط و اشتباه در تحلیل صحیح افتاده است و اشاعره در بکارگیری عقلانیت در تبیین دین، دچار تفریط شده است.
حکمت شرور و بلایا در عالم خلقت از دیدگاه عبدالرزاق لاهیجی و علامه طباطبایی (ره)
نویسنده:
جابر امام قلی پور
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
شر،از مقوله هایی است که از دیرباز تاکنون فکربشربویژهانسانهای خدا شناس را به خود مشغول کرده است،و درادیان مختلف نیز به آن توجه شده و سعی برآن شد تا با توجه به حکمت،قدرت،شفقت و علم الهی،وجود شر توجیه گردد.در ادیان الهی با در نظر گرفتن علل پیدایی شرور انتساب آن به خدای متعال نفی شده است.به همین خاطر در ادیان زرتشت،یهودیت،مسیحیت و اسلام، شاهد مباحث مهمی در موضوع شر هستیم. قرآن، درسوره‌های اسراء/ 83، فصلت/ 51، معارج/20 و فصلت/49 بر ابتلای انسان به انواع شرور تاکید و خاطر نشان کرده که به وجود آمدن این شرور زمینه ساز شکوه و جزع انسان از خدای منان است. در این تحقیق تلاش شده است از طریق مطالعه ی آثار دو حکیم الهی جناب عبدالرزاق لاهیجی و علامه طباطبایی و تحلیل مباحث آنان(روش توصیفی-تحلیلی) به حل مساله شر پرداخته شود. علامه در بحث حکمت الهی پس از اثبات حکیم بودن باری تعالی، می‌گوید حکمت برخی شرور از ما پنهان است یا برخی شرور وسیله پیشرفت، یا آزمایش یا مایه پند و عبرت برای دیگران است؛ مرحوم لاهیجی وجود را خیر محض می‌داند، و اگر به نظام کل نگاه شود آنچه که ما شر می‌پنداریم جز خیر چیزی نیست، مثلاآتش بطور کلی به آن نگاه شود منافع بسیار بر آن مترتب است، اما همین آتش نسبت به کسی که خانه او را سوزانده شر است، پس از اثبات عادل بودن باری تعالی شرور اخلاقی و اجتماعی و جنگ‌ها بدست خود انسان‌ها است، علم الهی عین ذات اوست و ذات او چون خیر محض است پس هر آنچه باری تعالی می‌آفریند جز خیر محض نخواهد بود. این دو بزگوار در مبحث قضا و قدر شر را از مقوله عدم، و در فرض وجودی بودن، آن را نسبی می‌دانند، از طرف دیگرخیرکثیر بر شر قلیل غلبه دارد،علامه در ذیل همین مبحث نسبت وجود عمل را با اراده انسان، امکان می‌داندکه اگر انسان بخواهد عمل محقق می‌شود چه عمل خیر و چه شر، پس برخی شرور با اختیار انسان است. این عالم، عالم ماده، یعنی موجودات بالقوه اند و استعداد این را دارند که بالفعل شوند به همین دلیل اقتضای این عالم در این است که درآن نقص و ناملایمات موجود باشد، طبیعت این عالم اینگونه است. ونقص نیز در برابر کمال، شر و کمبود به حساب می‌آید. پس با این همه تفاصیل، شروردر عالم به حضرت حق انتساب ندارد.
حرکت جوهری ملاصدرا و تطبیق آن با علم فیزیک
نویسنده:
حسن هاشمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
از مهمترین مسائل فلسفه در قرون جدید که ملاصدرا آن را برهانی کرد، بحث حرکت جوهری است. موضوعی که از زمان قبل از ارسطو وجود داشته و فلاسفه قدیم به آن پرداخته بودند اما در این میان، فیلسوفانی بوده و هستند که حرکت در جوهر را قبول ندارند؛ مانند پارمنیدس، زنون، بوعلی سیناو...در پژوهش این سوال مطرح است با توجه به اینکه هم اینک فیزیک از رشد و تعالی قابل توجهی در دنیای علم برخوردار شده است، آیا حرکت جوهری در فلسفه ، ارتباط و تطابقی با مسائل حرکت در فیزیک دارد؟ آیا حرکات عناصر اتم می تواند مصداق حرکت جوهری باشد؟ از آنجایی که دانشمندان فیزیک از جمله ماکس پلانک و نیلز بور ثابت کردندکه انرژی داخل یک اتم حالت پرتو افشان نوسان کننده را دارد و الکترون داخل آن از مداری به مدار دیگر حرکت می کند و انرژی در طول مسیر، دچار نوسان می شود بدون اینکه از بین برود. از طرفی مباحث نور نیز با موضوع حرکت جوهری در فلسفه مطابقت دارد؛ لذا می توان یک آشتی و ارتباط تنگاتنگی بین فلسفه و فیزیک برقرار نمود و اعتقاد پروفسور هاوکینگ، مبنی بر تمام شدن عمر فلسفه را به بوته فاموشی سپرد و در واقع فیزیک و فلسفه را کامل کننده یکدیگر دانست. از آنجایی که مسائل فیزیک علی رغم حسی و تجربی بودن، از زیر بنای ریاضی و عقلی برخوردار هستند، می توان به ارتباط بین حرکت مطرح در فیزیک و فلسفه حکم کرد؛ با این تفاوت که فلسفه در انقسام ماده که بستر حرکت است، از نظر ذهنی و عقلی، تا بی نهایت پیش می رود اما فیزیک از حد فرضیه، نمی تواند فراتر برود، چراکه هنوز ابزار اندازه گیری حرکت تا بی نهایت که از ذهن فیلسوف طراوش می کند، ساخته نشده است!
بررسی حیات پس از مرگ در دیدگاه شهید مطهری و آیت الله جوادی آملی بر اساس برهان فطرت
نویسنده:
معصومه باباجانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
حیات پس از مرگ همواره یکی از دل مشغولی های مهم در تاریخ اندیشه بشر بوده است که متفکران و فیلسوفان زیادی پیرامون آن دیدگاه های خود را بیان نموده اند. فیلسوفان مدافع حیات پس از مرگ وپایان ناپذیری زندگی بوسیله مرگ دلایل متعددی ارایه نموده اند. متفکران مسلمان نیز در این میان دلایل مختلفی ارایه نموده اند ، یکی از آن دلایل نظریه فطرت است که وجود زندگی پس از مرگ را به وسیله آن می توان اثبات کرد. بشر بر اساس فطرت، پیوسته در طلب حیات جاویدان است. حال هدف در پژوهش حاضر پرداختن به مسأله فطرت و ارتباط آن با مسأله حیات پس از مرگ است. فطرت خلود طلب انسان واندیشه پایان پذیری حیات پس از مرگ نوعی تعارض به نظر می آید که ذهن آدمی را به خود مشغول می نماید. در پژوهش حاضر نویسنده با تکیه برآثار شهید مطهری وآیت الله جوادی آملی به صورت توصیفی وتحلیلی سعی می نماید با شیوه عقل گرایی انتقادی از تحلیل فطرت و میل خلود گرایی بطلان پایان پذیری زندگی به وسیله مرگ را آشکار سازد. مراجعه به آثار شهید مطهری وآیت الله جوادی آملی نشان می دهد، هر دو متفکر مذکور در آثار خود آشکارا میان مسأله خلود و پایان ناپذیری زندگی به وسیله مرگ و فطرت ارتباط برقرار نمو ده اند.
ارزیابی باورهای دینی ازدیدگاه ویلیام جیمز، زیگموندفروید و کارل گوستاو یونگ
نویسنده:
مهدی دلاکه
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیدهمسأله‌ی دین، همواره یکی از دغدغه های بشر بوده و هست. گستره وسیع ادبیات تولید شده در این باب در حوزه ها و رشته‌های مختلف علمی از جملهفلسفه، کلام، جامعه‌شناسی و روانشناسی، خود شاهدی بر این ادعاست. در روان‌شناسی دین، به عنوان یکی از رشته‌های علمی نسبتاً نوظهور، ریشه‌ها و مبانی درون فردی دین مورد بحث و بررسی قرار می گیرد که تاکنون بحث و جدل های درازدامنی را به دنبال داشته است. در این میان نظرات ویلیام جیمز، زیگموند فروید و کارل گوستاو یونگ از اهمیت قابل توجهی برخوردارند. پژوهش حاضر، نظر به آنکه یکی از رسالت‌های کلام جدید پرداختن به شبهات جدید و برون دینی است، ضمن مراجعه به منابع و مستندات متعدد و با روشی توصیفی و تحلیلی،به بررسی دیدگاه های این سه تن در باب باورهای دینی پرداخته است. بنا بر یافته های این پژوهش، دیدگاه ویلیام جیمز در تحلیل روانشناختی گزاره‌های دینی، عمدتاً مبتنی بر تفکرات پراگماتیستی اوست. او سعی می‌کند با توجه به پیامدهایی که باورهای دینی در زندگی شخصی افراد دارند، ارزش حقیقی دین را ارزیابی کند. از طرف دیگر، توجه فروید به ریشه های عمیق روانی دین منعطف است. او ترس انسان‌های اولیه از سختی‌های طبیعت و نیز ناکامی‌های جنسی وی را منشاء اصلی دین معرفی می کند. اما یونگ با تأکید بر ضمیر ناخودآگاه جمعی بشر، بر این عقیده است که باورهای دینی ریشه در روان و سرشت بشر دارند. در واقع به باور او، یکی از کارکردهای ذاتی روان بشر، تمایلات دینی است. در مجموع باید گفت جیمز، فروید و یونگ به ترتیب نگرشی مادی و دنیوی به ادیان دارند و از جنبه‌ی مافوق طبیعی و سعادت‌بخش ادیان غافل شده‌اند. نتیجه‌ای که می‌توان از یافته‌های این پژوهش گرفت، این است که باورهای دینی به هیچ وجه ریشه در جهل و ترس انسان‌ها ندارند و در گذشته و نیز امروزه، دانشمندان خداباوری وجود داشته و دارند. همچنین ترس از امور طبیعی، امروز هم وجود دارد، بدون آنکه انسان‌ها به آن منبعی الهی بدهند. در باب جنبه‌ی روانی دین باید گفت، باورهای دینی اگر مبنایی مافوق طبیعی نداشته باشند، جنبه روانی آن‌ها هم معنادار نخواهد بود. در نهایت باید گفت صرف سودمند بودن گزاره‌های دینی و اعتقاد به آن، جنبه‌ی اخروی و سعادت بخش ادیان را توجیه نمی‌کند و لذا انسان‌ها باید در حیات دینی خود هم به جنبه‌ی شهودی دین و هم مافوق طبیعی آن، توجه کنند. واژگان کلیدی: دین، روانشناسی دین، زیگموندفروید، کارل‌گوستاو یونگ، ویلیام جیمز، پراگماتیسم
بررسی نسبت عقل و دین از منظر علامه جوادی آملی و  شهید مطهری
نویسنده:
مصطفی جهانی بهنمیری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پرسش از چرایی و نسبت میان عقل و دین همواره از پرسش‌های بشر دغدغه ‌مند بوده است به ویژه در عصر حاضر، اهمیت و وضوح این مسئله دوچندان می نماید. چرا‌که می‌تواند تاثیر مستقیم در عملکرد حاکمان اسلامی داشته باشد. در این پایان‌نامه، با روش تحلیل – توصیفی به این مسأله در دیدگاه و منظر استاد شهید مطهری و علامه جوادی آملی پرداخته ایم. استاد مطهری معتقد است که دین اسلام بیشترین حمایت را از عقل کرده است و اساساً دین تأییدش را از عقل می‌گیرد. البته عقل هم خود به دلیل محدودیت‌هایی که دارد ‌توان برآوردن همه نیازهای بشر را ندارد و خود را نیازمند دین می‌داند. از نظر ایشان رابطه و نسبت بین عقل و دین رابطه‌ای دو سویه است و ایشان جمله‌ی «کل ما حکم به العقل حکم به الشرع» را کاملاً درست و عقل و دین را کامل کننده یکدیگر می‌دانند. از منظر ایشان اسلام با قرار دادن هدف‌ها در قلمرو خود و واگذاشتن شکل‌ها در قلمرو عقل از هر تضادی با یکدیگر جلوگیری کرده است. از نگاه حکیم متأله، علامه جوادی آملی عقل، جزیی از دین است و عقل و نقل جایگاه کاشفیت از قول و فعل خداوند را دارا هستند. بنابراین فرض ناسازگاری با دین در در نظر ایشان نامعقول است. آنچه ممکن است در آغاز رخ دهد، در واقع تعارض بین عقل و نقل است که راه حل آنبه شکل مبسوط در علوم و معارف اسلامی مطرح و راه‌های علاج آن مشخص شده است.
طول عمر دنیا از دیدگاه تفسیری ملاصدرا
نویسنده:
سید محسن موسوی، محمود دیانی، هاجر اسدی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
شیراز: دانشگاه شیراز,
چکیده :
پایان عمر دنیا و تعیین طول عمر آن از مسائل بسیار بحث‌برانگیزی است که از دیرباز ذهن بشر را به خود مشغول کرده است. نظریات مطرح‌شده درباره‌ی این موضوع حاکی از وجود اختلاف فراوان در این‌باره است. در این میان، نظریه‌ی صدرالمتألهین شیرازی از حیث برجستگی علمیِ این صاحب‌نظر، ذهن مخاطب را به خویش مشغول می‌سازد. وی با استناد به برخی آیات قرآن، طول عمر دنیا را تعیین کرده است؛ لیکن به نظر می‌رسد تاکنون نظریه‌ی وی مورد واکاوی علمی قرار نگرفته است. پژوهش پیش رو به دنبال آن است تا با اتخاذ روش توصیفی-‌تحلیلی، دیدگاه ملاصدرا درباره‌ی طول عمر دنیا را از میان آرای تفسیری وی استخراج و تبیین نماید. این نوشتار ضمن بیان مبانی تفسیری ملاصدرا در این‌باره، اشکالاتی بر رأی تفسیری وی مطرح می‌نماید تا بدین‌وسیله، میزان اتقان این نظر مکشوف گردد. یافته‌های پژوهش حاضر حاکی از نااستواری این نظریه به سبب وجود سه اشکال عمده و اساسی است که ظاهراً با یافته‌های علمی و روایات اسلامی ناسازگاری دارد.
صفحات :
از صفحه 30 تا 46
  • تعداد رکورد ها : 25