جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 38
بررسی جایگاه نظریه افلاک در فلسفه ی ابن سینا و امکان پذیری نادیده گرفتن آن
نویسنده:
پدیدآور: نسرین دوستی ؛ استاد راهنما: مجید ضیایی قهنویه ؛ استاد مشاور: شمس الله سراج
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بحث از افلاک در فلسفه‌ی اسلامی نزد فیلسوفان به طور ویژه در آراءِ حکیمانی چون بوعلی سینا، صدرالمتألهین و شیخ اشراق در طبیعیات و صدور نظام آفرینش و جهان شناسی بخش چشمگیری از مباحث را به خود اختصاص داده است که هریک با تعابیر گوناگونی از افلاک به تبیین دیدگاه خویش پرداخته اند. آنچه در این پژوهش مورد بررسی قرار می گیرد این است که در نظام فلسفی ابن سینا این بحث تا چه اندازه در بینش فلسفی وی دارای اهمیت است. روشن است که نظرات گذشتگان درباره ی افلاک و اوصاف آنها براساس دیدگاه زمین مرکزی و هیئت بطلمیوسی که دیدگاه حاکم بر آن عصر بوده شکل گرفته است، به همین سبب امروزه با ابطال هیئت بطلمیوسی این بخش از فلسفه مهجور مانده و عملا به عنوان بخشی منسوخ و غبار گرفته بر جای مانده است. با اینحال نمی توان صرفا براساس ابطال هیئت بطلمیوسی سایر حوزه های آن را هم بی ارزش شمرد. نقش این بحث چنان است که در صورت نادیده انگاشتن و تغییر دیدگاه در این حوزه تبیین و توجیه بسیاری از مسائل مهم فلسفی از جمله فرشته شناسی، نظریه عقول، دوام فیض، ربط حادث به قدیم و ثابت به متغیر، معاد جسمانی و غیره در نظام وی دچار تغییر می شود و سمت و سوی دیگری پیدا خواهد کرد.درحقیقت مسئله‌ی محوری در این نوشتار یافتن پاسخی به این مسئله است که آیا با فرض ابطال هیئت بطلمیوسی بخش مربوط به افلاک از فلسفه‌ی ابن سینا قابل انفکاک است؟ آیا بحث از افلاک و ویژگی های آنها مربوط به حوزه‌ی علوم طبیعی است یا فلسفه؟ و ملاک فلسفی بودن اینگونه مباحث در فلسفه‌ی ابن سینا چیست؟ درصورت کنار گذاشتن این بخش از فلسفه امر جایگزینی برای توضیح مباحث مرتبط با آن می توان یافت؟ بنابر این بطور خلاصه می توان عمده‌ی مسائل این پژوهش را تحت موارد ذیل ذکر کرد: مسائل کلی:1-آیا مباحث مربوط به افلاک تحت حوزه‌ی طبیعیات قرار می گیرد یا فلسفه؟معیار آن چیست؟2-در صورت عدم کاربرد و انفکاک مباحث مربوطه آیا خللی در نظام فلسفی سینوی وارد می شود؟ اگر پاسخ آری است، چگونه می شود این خلل را برطرف کرد؟مسائل جزیی:1-کیفیت تبیین افلاک در فلسفه ی سینوی به چه نحو است؟2-نظریه ی افلاک تا چه حد در قوام فلسفه ی سینوی تأثیرگذار بوده است؟3-درصورت عدم انفکاک افلاک در نظام فلسفی سینوی، ارتباط آن با دیدگاه بطلمیوسی رایج چگونه قابل جمع خواهد بود؟
بررسی آموزه‌های کلامی مناجات شعبانیه و نقش آن بر نگرش و احوال معنوی انسان
نویسنده:
پدیدآور: فرشته مریدی زرگرانی ؛ استاد راهنما: شمس اله سراج ؛ استاد مشاور: عباس قربانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
چکیده:مناجات شعبانیه از جمله مناجات هایی است که در آن انسان با زبانی از سر عجز و نیاز به درگاه قادر متعال به نجوا می نشیند و به وسیله ی آن شیوه ی بندگی که اساس و پایه و بهانه ی خلقت آدمی است را می آموزد. از آنجا که این مناجات بیانگر فقر محض بندگان و غنای مطلق خدای تبارک و تعالی است صرفا صفات ثبوتی ذاتی و صفات فعلی ای که در نهایت به ذاتیات برمی گردد، در آن بیان شده و هیچ گونه اشاره ای به صفات سلبی باری تعالی نرفته است، لذا مهمترین صفاتی که در مناجات آمده عبارتند از: صفت سمع و بصر ، صفت علم الهی که بیانگر علم کلی و جزیی خداوند به اشیاء است، صفت توحید و نیز تعلق اراده باری تعالی بر هدایت انسان. بنابراین، به طور کلی در این تحقیق سه مطلب مورد بررسی قرار گرفته است :1-مسائل کلامی مطرح شده در مناجات شعبانیه که به صفات ثبوتی خداوند اختصاص دارد. از جمله مهمترین این صفات عبارتند از قدرت، اراده، علم، سمع و بصر و برخی صفات دیگر که در رابطه با این صفات سعی شده است مسئله توحید در عبادت و نیز توحید افعالی مورد بررسی قرار گیرد. 2-مسئله انسان شناسی با توجه به مسائل کلامی مطرح شده در مناجات دیگر مطلب قابل توجه این تحقیق است. در این بخش، مسائلی از قبیل قضا و قدر، فرجام شناسی، عبودیت انسان و ... و نقش آن در تعالی انسان مورد توجه می باشد.3-در بخش دیگری از این تحقیق مسئله ی نگرش معنوی انسان در سایه آموزه های مناجات شعبانیه مورد مداقه قرار گرفته است مطالبی از قبیل چگونگی کمال مطلوب انسان، توکل به خداوند، تکامل انسان در قوس نزول و صعود، فقر امکانی و نیاز ذاتی انسان به خداوند از این دسته مسائل می باشد.واژگان کلیدی: مناجات شعبانیه، صفات ثبوتی، مسائل کلامی، نگرش معنوی
بررسی نقش علم بدون عمل در سعادت و شقاوت انسان از دیدگاه ملاصدرا
نویسنده:
پدیدآور: کلثوم اولاد ؛ استاد راهنما: مجید ضیایی قهنویه ؛ استاد مشاور: شمس الله سراج
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در جهان هستی حرکت طبیعی هر موجودی متوجه کمال است. نفس انسان توسط قوا و افعال خود با هدف اکتساب خیر حقیقی و کمال ابدی سیر می‌کند. حکما معتقدند که سعادت، در لذت و خیر هر قوه‌ای است؛ و آن ادراک امری ملایم با طبع و دارای مراتب متفاوت است. از نظر ملاصدرا، سعادت هر قوه‌ای رسیدن به چیزی است که ذات آن اقضاء می‌کند بدون اینکه مانعی بر سر راهش باشد؛ (ملاصدرا،1392:ص486) او قوای نفس را چنین تقسیم می‌کند: نفس به اعتبار داشتن مزیت قبول و فراگیری علوم از ما‌‌‌فوق و قدرت تدبیر و تحریف در مادون خویش دو قوه دارد: عالمه که تصورات و تصدیقات و حق و باطل بودن آنها را ادراک می‌کند و عقل نظری نام دارد و عامله که با آن اعمال و صنایع را انجام می‌دهد و حسن و قبح و انجام و ترک اعمال را تشخیص می‌دهد و عقل عملی نامیده می‌شود. (ملاصدرا،1391:ص299) اما ملاصدرا معتقد است عقل نظری قبل از رسیدن به کمال و در ابتدای امر محتاج عقل عملی است و قوه عملیه را خادم قوه عالمه می‌نامد و همچنین نیل به سعادت حقیقی برای نفس را صرفاًَ به واسطه عقل نظری و اتحاد او با عقل فعال و حصول علوم حقیقی و صور علمیه کلیه میسر می‌داند و می‌گوید حتی ادراک اولیات و بدیهیات حایز نوعی سعادت برای نفس است و هر اندازه حکمت نظری بیشتر باشد فضیلت بیشتر است؛ زیرا قوای فاعلی انسان گاهی از انجام وظایف باز می‌ماند ولی صور علمیه و کمالیه محفوظ بوده و از بین نمی-روند و حصول کمالات نظری عینأ مثل حصول کمالات اولیه است، وی همچنین شقاوت اهل نظر را نیز متفاوت با شقاوت عامه و آنها را مصداق حدیث « إنَ المومن الفاسق لا یُخَلَد فی النار» می‌داند.(ملاصدرا،1391:ص 369) در حالی که سایر حکمای اسلامی در کنار کسب علوم و معارف، عمل و تنزه اخلاق را دو عامل سعادت و شقاوت معرفی کرده‌‌اند. چگونه ممکن است که انسانی که به لحاظ علمی اعتقاد به توحید و خداوند و ملائکه دارد اما هیچ عمل نیکوکارانه‌ای انجام نداده و یا در انجام اعمال شرعی خود اهمال داشته است به سعادت اخروی برسد اما فردی که تمام عمر خود را صرف کارهای خیر کرده اما به وجود خداوند اعتقاد نداشته است یا در توحید مشکل داشته است، مخلد در عذاب دوزخ باشد؟ آیا چنین مسئله‌ای از نظر فلسفی قابل تبیین است و ملاصدرا چگونه چنین حرفی را اثبات می‌کند؟ آیا این حرف با مبانی ملاصدرا سازگار است یا اینکه صرفاً بحثی است که از عرفان به فلسفه وارد شده است؟ این پژوهش به دنبال آن است که دیدگاه ملاصدرا در مورد نقش عقل نظری و ایمان قلبی را در رسیدن انسان به سعادت اخروی بررسی نماید و تبیین کند چرا ملاصدرا صرفاً علم را عامل سعادت معرفی می‌کند؟ و چگونه ایمان بدون عمل می‌تواند انسان را به سعادت برساند؟ و این نظر بر چه اصلی استوار است؟ چه علومی و چگونه باعث مراتب مختلف انسان در سیر صعودی و اخروی وجودش می‌شود؟
واکاوی کارکرد نقش قوه خیال در معاد جسمانی ملاصدرا
نویسنده:
شمس الله سراج ، حسین امین پرست
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از اصول اولیه ملاصدرا برای اثبات معاد جسمانی انسان، توجه به جایگاه قوه خیال است و با تشریح ماهیت قوه خیال، بر لزوم تداوم حیات آن پس از مرگ انسان اعتقاد دارد. از کارکردهای اساسی قوه خیال، تصور ذات جسمانی انسان در عالم برزخ است که به اعتقاد ملاصدرا معاد روحانی در عالم مذکور محقق می‌گردد. عده‌ای بر این باور هستند که ملاصدرا کارکرد و نقش قوه خیال در عالم برزخ را به عرصه محشر و روز قیامت نیز تعمیم داده است و خلق بدن اخروی توسط قوه خیال و با ابتکار نفس انجام می‌گیرد، در نتیجه معاد جسمانی مد نظر ملاصدرا یک جسم مثالی است که با ادله‌های نقلی ساز‌گاری ندارد. ملاصدرا با اظهار تعجب در برابر کسانی که امور قیامت را از سنخ روحانی و مثالی قلمداد می‌کنند؛ مخالفت خود را با حشر ابدان اخروی در قالب بدنی مثالی بیان کرده است و با تمایز قائل شدن بین کارکرد قوه خیال در عالم برزخ و عرصه قیامت، به حشر ابدان از قبور و دمیده شدن ارواح در آنها توسط ملائکه اشاره داشته است. نگارنده این پژوهش با اقامه براهین عقلی و استناد به برخی از عبارات ملاصدرا؛ ثابت نموده است که کارکرد قوه خیال در عالم برزخ متمایز از کارکردش در عرصه قیامت است و نمی-تواند نقشی در خلق بدن اخروی داشته باشد.
صفحات :
از صفحه 103 تا 117
تبیین جایگاه فلسفی نظریه افلاک در فلسفه ی سینوی و امکان پذیری حذف آن از فلسفه ی اسلامی
نویسنده:
پدیدآور: نسرین دوستی ؛ استاد راهنما: مجید ضیایی قهنویه ؛ استاد مشاور: شمس الله سراج
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
ابن سینا در جهان شناسی، هستی شناسی و طبیعیات به برخی از آموزه‌های هیئت قدیم مانند قول به وجود فلک و تأثیراتی که در عالم آفرینش ایجاد می‌کنند قائل است. این پژوهش به طور خاص به بررسی فلک و تأثیر آن در مسائلی مانند عقول، زمان، ربط حادث به قدیم، معاد، معراج و نظریه ی فیض در فلسفه‌ی سینوی پرداخته است. با ابطال هیئت قدیم بخش‌های مذکور در فلسفه ی سینوی با مشکل اساسی رو به رو شدند، زیرا مبنای ابن سینا در تفسیر نظام هستی در آن دوره نظریه ی زمین مرکزی و افلاک نه گانه هیئت بطلمیوسی بود که اکنون بسیاری از آموزه های مبتنی بر آن به لحاظ علمی و عقلی بی اعتبار هستند. این پژوهش در گام نخست بیش از تکیه بر مبانی طبیعی و فیزیکی فلک که منسوخ شده اند، توجه خود را بیشتر بر مبانی فلسفی و عقلی حضور افلاک در مسائل مربوطه معطوف کرده است. دیدگاه ابن سینا در این حوزه دیدگاه یک فیلسوف است نه طبیعی دان، به همین جهت بحث از فلک در این پژوهش از جهاتی مانند جرم و وزن و نیرو و ... که تحت علم فیزیک و هیئت قرار می گیرد بررسی نشده است، بلکه از بعد فلسفی یعنی از آن حیث که با موضوع، روش، حوزه ی بحث و هدف و غایت فلسفه ارتباط دارد بحث می شود به این صورت که در این مسائل فلک، از آن حیث که موجودی زنده و دارای نفس و حیات و قدیم است به لحاظ وجودی و عوارض و مقوّمات آن و با روش عقلی و برهانی که مناسب علوم فلسفی است در مسائل فلسفی مورد بررسی قرار گرفته است و از وجه کلی به آن پرداخته شده است نه جزیی، زیرا صحبت از جزییات آن در علم هیئت و نجوم در قالب اشکال و مدارهای نجومی صورت می‌گیرد، اما در فلسفه متناسب با سایر مسائل فلسفی مانند عقول، زمان، ربط حادث به قدیم معاد و معراج و نظریه ی فیض که ذکر شد به نحو کلی بررسی می شوند، غایت بحث فلک نیز در مسائل گوناگون مانند نقش فلک و معاونت آن با عقل آخر در ایجاد عالم تحت القمر، ربط حادث به قدیم، زمان، معاد، معراج و نظریه فیض، به صورت جداگانه تحت عنوان جایگاه فلسفی مسائل مزبور مورد بررسی قرار گرفته است. همچنین روشن شد که وجود فلک در حل یا تفسیر مسائل فوق تا چه اندازه دارای اهمیت است و اگر قائل به حذف آن در مسائل یاد شده باشیم چه جایگزینی برای آن در نظام فلسفه ی سینوی وجود دارد. در نهایت به این نتیجه رسیدیم که فلک در تبیین و تحلیل برخی مسائل در فلسفه‌ی سینوی مانند نقش آن در معاونت با عقل فعال و ایجاد عالم تحت القمر، زمان، ربط حادث به قدیم و نظریه فیض قابل حذف و نادیده گرفتن نیست، و بالعکس بر اساس نقل قول ها و عبارات ابن سینا و برخی دلایل دیگر که در متن ذکر آن آمده می توان از نقش فلک در مسائلی مانند اثبات عقول، تعیین کمیت عقول، معاد و معراج چشم پوشی کرد بدون آنکه خللی به مسائل مذکور وارد شود. خلاصه آنکه این پژوهش در صدد تبیین و تحلیل جایگاه فلک و امکان حذف آن در فلسفه‌ی ابن سینا به صورت یک مجموعه واحد است کاری که تاکنون به این شیوه انجام نشده است. این پژوهش از نوع تحلیلی- توصیفی است و به روش تحلیل محتوا با استفاده از منابع، موضوع فلک و امکان حذف آن در فلسفه‌ی ابن سینا را مورد مطالعه و بازنگری قرار داده است.
تحلیل آراء انسان‌شناختی ابن ابی جمهور احسائی؛با سه رویکرد فلسفی، کلامی و عرفانی
نویسنده:
پدیدآور: سمیه منفرد ؛ استاد راهنما: شمس الله سراج؛ استاد مشاور: رضا رضازاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
انسان‌شناسی یکی از مهم‌ترین مباحث در میان اندیشه‌های فلسفی فیلسوفان اسلامی است، که در نظام فکری ابن ابی جمهور احسائی نیز جایگاهی بنیادین دارد؛ به گونه‌ای که نقش برجسته و مؤثّر آن را در آثار مهم وی ـ از جمله مُجلی مرآه المنجی، موضح الدرایه و البوارق المحسنیه ـ می‌توان مشاهده کرد. با توجّه به ضرورت معرفی آراء و عقاید ابن ابی جمهور به عنوان اندیشمندی تأثیرگذار و جریان ساز در تاریخ تفکّر اسلامی، رسالت ما در این پژوهش، شرح و تحلیل آراء انسان‌شناختی وی با تأکید بر کتاب مُجلی مرآه المنجی است؛ چرا که این کتاب هم از جهت روش‌شناختی و هم از جهت محتوایی اهمّیّتی به سزا دارد و در حقیقت، آوازه‌ی ابن ابی جمهور وامدار تألیف این کتاب است. ساختار اصلی رساله به این صورت است که ابتدا انسان را در دو بُعد انسان نوعی و انسان فردی، سپس هر کدام را از منظر فلسفی، کلامی و عرفانی مورد بررسی قرار می-دهیم. با مطالعه‌ی پیشینه‌ی تفکّر ابن ابی جمهور احسائی و بررسی کمّیّت و کیفیّت تأثّر او از متفکّران سَلَف در موضوع انسان‌شناسی، دریافتیم که تلاش عمده ابن ابی جمهور، در زمینه تلفیق فلسفه، کلام، اشراق و عرفان بوده است. روشی که ایشان در پیش گرفته، به معنی ترکیب آراء پیشینیان و ایجاد یک نظریّه ترکیبی نیست، بلکه قصد وی درآمیختن دستاوردهای علم کلام با نتایج فلسفه و تصوف بوده تا آمیزه آن‌ها، چهارچوبی نظری برای عقیده به توحید گردد. ابن ابی جمهور آراء انسان‌شناختی خود را در قالب مجموعه‌ای از آراء متافیزیکی و در پیوند با مفاهیم عرفانی و کلام دینی ترسیم می‌کند. در چنین منظومه معرفتی است که هم وجه هستی شناختی انسان به عنوان معلول، مخلوق و مظهر تبیین شده است و هم مقام و موقعیت معرفت شناختی او در نسبت با خدا، خود و جهان. وی کوشیده تا از طریق تبیین ارتباط متقابل نفس و بدن در سه بُعد فلسفی- کلامی و عرفانی، انسان انتزاعی را به انسان متحقق در خارج پیوند دهد و آدمی را از تعریف فلسفی در مابعدالطبیعه به سوی انسان سازی در متن واقع و اجتماع سوق دهد و میان سعادت دنیا و آخرت انسان پیوندی فلسفی برقرار سازد. احسائی غایت کمال انسان را کمال علمی و عملی و رسیدن به مرتبه نبوّت، ولایت و رسالت می‌داند. در این مرتبه انسان آیینه تمام نمای پروردگارش و مقصود و غایت خلقت است. احسائی در انسان‌شناسی خود با وقوف کامل، سه‌گانه شریعت، طریقت و حقیقت را که مبتنی بر الگوی «ظاهر، باطن و باطن الباطن» است، در راستای تبیین هم‌گرایی تصوف و تشیع به کار گرفته است. روش این پژوهش، به صورت توصیفی، تحلیلی و نقد و نظر است. واژه‌های کلیدی: ابن ابی جمهور احسائی، انسان‌شناسی فلسفی، انسان‌شناسی کلامی، انسان‌شناسی عرفانی.
اعتبار و نقش «منابع معرفتی» در اندیشه ابن ابی جمهور احسایی
نویسنده:
شمس اله سراج، سمیه منفرد
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
بازشناسی چیستی و چرایی ترکیب سه منبع معرفتی عقل، شرع و کشف در نظام اندیشه ابن ابی جمهور احسایی(838-906ق)، تحلیل دستاوردهای معرفتی این نظام را ثمربخش­تر می­کند. ابن ابی جمهور احسایی به عنوان شخصیتی که جایگاه مهمی در مسیر ادغام شاخه­های مختلف نظری در سایه تعالیم امامی دارد، نظریه شناخت خود را بر پایه­ای فلسفی- دینی- عرفانی تأسیس می­کند. کاری که بعدها توسط صدرالمتألهین شیرازی (979-1050ق) تکمیل شد و در قالب نظریه «وحدت معرفتی مفاد قرآن، عرفان و برهان» ارائه گردید. در نظام فکری ابن ابی جمهور، ربط و پیوند عمیقی میان عقل، قلب و شرع وجود دارد؛ وی معتقد است که باید از قضایای برهانی ضروری به واردات الهی ارثی منتقل شد، در این صورت اسرار شریعت را می­توان دریافت و معانی طریقت و حقیقت را فهمید. عقل با پیمودن مراتب کمال به مرتبه قلب راه پیدا می­کند و قلب نام دیگر عقلِ کمال یافته است. همچنین در مورد ربط و نسبت میان شرع و عقل، بر این باور است که شرع، عقل خارجی و عقل، شرع داخلی است، پس آن دو معاضد و معاون همدیگر بلکه با هم متحدند.
صفحات :
از صفحه 21 تا 36
آموزه «سعادت و رستگاری» از منظر ابن سينا
نویسنده:
شمس‌اله سراج، هدی حبیبی منش
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسئله سعادت و رستگاري انسان از مهمترين دغدغه‌هاي ذهني بشر است. نظامهاي ديني و فكري مختلف با توجه به جهانبيني خاص خود، سعي كرده‌اند پاسخي شايسته به اين مسئله مهم بدهند. ابن سينا از جمله متفكراني است كه ديدگاهي بديع در اينباره دارد. در نوشتار حاضر كوشش بر تبيين اين مسئله است كه ديدگاه ابن سينا دربار‌ه رستگاري چيست و با كداميك از نظريه‌هاي نجات مطرح در الهيات امروزي قابل تطبيق است؟ پور سينا نجات انسان را در دستيابي به فضايل و احتراز از رذايل، كسب معرفت عقلي و رسيدن به كمال قوه عاقله، اتحاد با مجردات و فرمانبرداري از پيامبران و شرع مقدس ميداند. او قائل به نجات حداكثري است و اكثريت انسانها را شايسته ورود به بهشت و نجات از عذاب ميداند. با توجه به آراء ابن سينا، دين اسلام برگزيده‌ترين دين است اما پيروان ساير اديان نيز ميتوانند بر اساس معرفت عقلاني و تزكيه نفس به مراتبي از رستگاري نائل شوند؛ بدينسان ديدگاه وي درباره رستگاري به نظريه شمولگرايي نزديك ميشود اما برخلاف شمولگرايان كه دايره نجات انسان را به دين محدود ميكنند، ابن سينا نگاهي فرا ديني دارد و براي رستگاري سه ضلع ترسيم ميكند: عقل، اخلاق و دين.
صفحات :
از صفحه 89 تا 102
قاعده «الحق ماهيته إنيته» در سنت اسلامی و فلسفه يونانی
نویسنده:
هدی حبيبی منش، شمس‌الله سراج
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مسئله عينيت وجود و ماهيت در واجب تعالي که در آثار فلاسفه مسلمان با تعبير «الحق ماهيته إنيته» بيان شده و بعنوان يک قاعده فلسفي به آن پرداخته ميشود، مسئله‌يي است که بزرگان حکمت اسلامي تفاسير و نتايج متفاوتي از آن ارائه داده‌اند. بي‌شک آراء فلاسفه يونان و تعاليم دين اسلام در شکلگيري اين قاعده نزد حکماي مسلمان نقش بسزايي داشته است. نوشتار حاضر در پي ريشه‌يابي تحليلي اين قاعده است و بنظر ميرسد تحليل مفهومي هريک از اصطلاحات بکار رفته در اين قاعده، ياري‌رسان محقق در نتيجه‌گيري بهتر و عميق تر باشد.
صفحات :
از صفحه 109 تا 124
تبیین فلسفی مسأله‌ی تسبیح موجودات از دیدگاه ملاصدرا
نویسنده:
شمس اله سراج، حجت منصوری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در فرهنگ اسلامی و قرآنی، تسبیح و عبادت خداوند مخصوص انسان نیست بلکه تمام هستی و پدیده‌های آن به زبان خاص خود، آن هم بر اساس آگاهی به تسبیح خداوند مشغول‌اند، به همین خاطر از زمان نزول قرآن تا عصر حاضر بحث تسبیح موجودات همواره از مباحث داغ مطرح شده در میان محققین هر دوره بوده، ولی این مسأله هم‌چون بسیاری از مسائل دیگر در حکمت متعالیه رنگ و بوی خاصی به خود می‌گیرد؛ ملاصدرا به عنوان یک فیلسوف، عارف و مفسر از سه منظر فلسفی، عرفانی و تفسیری به مسأله‌ی فوق نگریسته است. این پژوهش در پی آن است که ضمن معناشناسی واژه‌ی تسبیح، دیدگاه فلسفی قرآنی ملاصدرا در مورد تسبیح موجودات را تبیین نماید. حکیم صدرا با تکیه بر برخی از مبانی فلسفی‌اش سه برهان بر عمومیت تسبیح در تمام عالم اقامه می‌کند و بیان می‌کند که تمام موجودات از علم و ادراک برخوردار می‌باشند و با زبان مخصوص به خود به تسبیح حق‌تعالی مشغول‌اند.
صفحات :
از صفحه 63 تا 88
  • تعداد رکورد ها : 38