جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کانال ارتباطی از طریق پست الکترونیک :
support@alefbalib.com
نام :
*
*
نام خانوادگی :
*
*
پست الکترونیک :
*
*
*
تلفن :
دورنگار :
آدرس :
بخش :
مدیریت کتابخانه
روابط عمومی
پشتیبانی و فنی
نظرات و پیشنهادات /شکایات
پیغام :
*
*
حروف تصویر :
*
*
ارسال
انصراف
از :
{0}
پست الکترونیک :
{1}
تلفن :
{2}
دورنگار :
{3}
Aaddress :
{4}
متن :
{5}
فارسی |
العربیه |
English
ورود
ثبت نام
در تلگرام به ما بپیوندید
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ...
همه موارد
عنوان
موضوع
پدید آور
جستجو در متن
: جستجو در الفبا
در گوگل
...جستجوی هوشمند
صفحه اصلی کتابخانه
پورتال جامع الفبا
مرور منابع
مرور الفبایی منابع
مرور کل منابع
مرور نوع منبع
آثار پر استناد
متون مرجع
مرور موضوعی
مرور نمودار درختی موضوعات
فهرست گزیده موضوعات
کلام اسلامی
امامت
توحید
نبوت
اسماء الهی
انسان شناسی
علم کلام
جبر و اختیار
خداشناسی
عدل الهی
فرق کلامی
معاد
علم نفس
وحی
براهین خدا شناسی
حیات اخروی
صفات الهی
معجزات
مسائل جدید کلامی
عقل و دین
زبان دین
عقل و ایمان
برهان تجربه دینی
علم و دین
تعلیم آموزه های دینی
معرفت شناسی
کثرت گرایی دینی
شرور(مسأله شر)
سایر موضوعات
اخلاق اسلامی
اخلاق دینی
تاریخ اسلام
تعلیم و تربیت
تفسیر قرآن
حدیث
دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات
سیره ائمه اطهار علیهم السلام
شیعه-شناسی
عرفان
فلسفه اسلامی
مرور اشخاص
مرور پدیدآورندگان
مرور اعلام
مرور آثار مرتبط با شخصیت ها
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی
مرور مجلات
مرور الفبایی مجلات
مرور کل مجلات
مرور وضعیت انتشار
مرور درجه علمی
مرور زبان اصلی
مرور محل نشر
مرور دوره انتشار
گالری
عکس
فیلم
صوت
متن
چندرسانه ای
جستجو
جستجوی هوشمند در الفبا
جستجو در سایر پایگاهها
جستجو در کتابخانه دیجیتالی تبیان
جستجو در کتابخانه دیجیتالی قائمیه
جستجو در کنسرسیوم محتوای ملی
کتابخانه مجازی ادبیات
کتابخانه مجازی حکمت عرفانی
کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران
کتابخانه تخصصی ادبیات
کتابخانه الکترونیکی شیعه
علم نت
کتابخانه شخصی
مدیریت علاقه مندیها
ارسال اثر
دانشنامه
راهنما
راهنما
مرور
>
مرور پدیدآورندگان
>
باقرشاهی , علینقی (دانشیار گروه فلسفه دانشگاه بین المللی امام خمینی قزوین)
جستجو در
عنوان
پدیدآورنده
توصیفگر
موضوع
ناشر
زبان
نوع منبع
رشته تحصیلی
مقطع تحصیلی رساله تحصیلی
تاریخ
محل
جستجو در متن
همه موارد
برای عبارت
مرتب سازی بر اساس
عنوان
نویسنده
جنس منبع
محل
ناشر
تاریخ تغییر
و به صورت
صعودی
نزولی
وتعداد نمایش
5
10
15
20
30
40
50
فرارداده در صفحه باشد
جستجو
خروجی
چاپ نتایج
Mods
Dublin Core
Marc
MarcIran
Pdf
اکسل
انتخاب همه
1
2
3
4
تعداد رکورد ها : 38
عنوان :
خوانش الن بدیو از پل قدیس
نویسنده:
پریسا شکورزاده؛ علی نقی باقرشاهی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
مراجع
زبان :
فارسی
چکیده :
فلسفه و الهیات سیاسی معاصر از جنبههای مختلف به خوانش دوبارهی پل رسول دست زدهاند. اما نزد بدیو این توجه در مواجهه با وضعیت بیمار فلسفهی معاصر و تبدیل شدن آن به سفسطه صورت میگیرد و پل بهعنوان پادفیلسوف، الگوی فلسفه وکسی که به پرسش معاصر از «شرایط تحقق یک تکینگی کلی» پاسخ میدهد، برای بدیو اهمیت مییابد. در این مقاله چرایی و چگونگی اهمیت پل برای بدیو مورد بررسی قرار میگیرد و با تأمل در جزئیات خوانش بدیو از پل(بازفعالکردن پل) رهیافت بدیو به مسائل و اهداف فلسفهی رخداد آشکار میشود. بدینترتیب توجه بر تفسیر پل بهعنوان بخشی از پروژهی فلسفی رخداد بدیو مسیر فهم اندیشهی بدیو را هموار میکند. از سویی دیگر با این نمونه از تاریخ مسیحی روشن میشود که چگونه بدیو حقیقت را به سیاست پیوند میزند و فیگور سیاسی رخداد را بازآفرینی میکند.در پایان انتقاداتی که به خوانش بدیو از پل قدیس وارد شده و بیشتر از جانب الهیدانان است، مورد بررسی قرار گرفته و به آنها پاسخ داده میشود.
انتخاب :
صفحات :
از صفحه 165 تا 183
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
خدای متشخص و خدای غیرمتشخص از نظر علامه محمد اقبال لاهوری
نویسنده:
علی نقی باقرشاهی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
مراجع
زبان :
فارسی
چکیده :
مقاله حاضر دیدگاه علامه اقبال لاهوری[i]را در باره خدا را مورد بررسی قرار می دهد. از نظر او خدا در اسلام هم بصورت متشخص و هم غیرمتشخص مطرح است و چنین تصوری از خدا هم تامین کننده نیاز متدین بوده و هم پاسخگوی کنجکاوی فکری فیلسوفان است. مک تاگارت متاثر از هگل حقیقت نهایی را مطلق می دانست و معتقد بود مطلق را نمی توان "من" یا "خود" نامید ولی اقبال با چنین نگاهی به حقیقت نهایی موافق نبود. اقبال همچنین به براهین سنتی اثبات وجود خدا اعتقادی ندارد،. او معتقد است که این براهین به انسان معرفتی درباره به خدا نمی دهند. در این خصوص او به حجیت شهود تاکید دارد و معتقد است همان طور که شهود می تواند ماهیت نفس و جهان را بر ما آشکار کند می تواند حقیقت خدا را نیز آشکار کند. تجربه شهودی طریقی است که برخی از فیلسوفان غرب مانند برگسون نیزکه هم عصر اقبال بود به آن تاکید داشت. اقبال این طریق را طریق قرآنی می داند و می کوشد آن را مستدل کند. اقبال در آثار خود از واژه ای بنام "خود" برای انسان استفاده کرده و از خدا نیز به عنوان " خود نامتناهی " یاد می کند که نسبتی با شهود دارند
انتخاب :
صفحات :
از صفحه 37 تا 54
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
تحول هرمنوتیکی پدیدارشناسی: هایدگر و ریکور
نویسنده:
میثم دادخواه، علی نقی باقرشاهی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
چکیده
زبان :
فارسی
کلیدواژههای اصلی :
پدیدار شناسی(کلام جدید)
,
هرمنوتیک دینی
,
هرمنوتیک ریکور
,
فلسفه قارهای
,
پدیدار شناسی(فلسفه)
,
هرمنوتیک ریکور (فلسفه)
,
هرمنوتیک هایدگر (فلسفه)
,
هرمنوتیک (فلسفه)
,
تحول پدیدارشناسی(فلسفه)
,
هرمنوتیک (فلسفه)
,
درباره هایدگر
کلیدواژههای فرعی :
لوگوس ,
هرمنوتیک فلسفی(فلسفه) ,
فنومن (فلسفه) ,
دازاین ,
هستی شناسی(فلسفه) ,
پدیدارشناسی هوسرل (فلسفه) ,
هرمنوتیک رمانتیک( فلسفه) ,
هستی شناسی هرمنوتیکی هایدگر (فلسفه) ,
سنت (فلسفه) ,
بازتعریف ریکور از پدیدارشناسی (فلسفه) ,
شناخت شناسی تفسیر (فلسفه) ,
هستی شناسی فهم (فلسفه) ,
معناشناسی به مثابه مسیری به سوی هستی شناسی (فلسفه) ,
چکیده :
هستیشناسی و هرمنوتیک در قرن بیستم تعاملاتی جدی با هم داشته اند؛ تعاملی که البته از طریق پدیدارشناسی ممکن شد و اوج این ارتباط را در آثار سه فیلسوف مطرح این قرن یعنی هایدگر، گادامر و ریکور میتوان مشاهده کرد. در این مقاله مروری بر ویژگی های برجسته خط سیر فلسفی ریکور ارائه میشود؛ مسیری که او با گرفتن سرنخ از متفکران هرمنوتیک آلمان از جمله دیلتای، هایدگر و گادامر سعی در تلفیقی منطقی از دو شق عمده هرمنوتیک، یعنی هرمنوتیک رمانتیک و پدیدارشناختی دارد؛ تلفیقی که به دنبال آن است تا حق هر دو نگاه هرمنوتیکی را ادا نموده، در عین حال نقاط ضعف آنان را نیز تا حدودی پوشش دهد. درحقیقت ریکور در روند فلسفی خویش به جای اینکه همانند هایدگر مستقیماً به مسئله هستی شناسی بپردازد، با گذار از سطح معناشناسی و تلفیق آن با فلسفه تأملی درنهایت هستی شناسی را نیز مورد توجه خویش قرارمیدهد؛ ازاینرو برای ریکور نیز هستی شناسی مسئله بنیادین بود؛ اما او مسیری طولانیتر را برای رسیدن به این هدف برگزید؛ مسیری که در آن لازم بود پدیدارشناسی نیز در ساختاری جدید و به شکلی متفاوت از هوسرل و هایدگر مطرح شود. تلاش این نوشتار بررسی این مسیر طولانیتر در مقایسه با نگاه مستقیم هایدگر به مسئله هستی شناسی و بیان این ادعاست که برگزیدن این راه با وفادارماندن به هستی شناسی هم ممکن و هم لازم بوده است؛ از سوی دیگر بررسی و ایضاح نقش هایدگر و ریکور در تحول پدیدارشناسی هوسرل از طریق تزریق هرمنوتیک به آن، بخش دیگری از این نوشتار را تشکیل میدهد؛ همچنین این موضوع را نقد و ارزیابی خواهیم کرد که ریکور تا چه میزان توانسته است تاریخیبودن فهم انسان را در کنار جنبه عینی گرایانه معرفت شناسی حفظ کند و رویکرد او در تلفیق میان تبیین و فهم با چه چالشهایی روبروست.
انتخاب :
صفحات :
از صفحه 109 تا 138
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
زمانمندی در اندیشه متقدم هایدگر
نویسنده:
احسان نظری، مسعود سیف، محمدحسن حیدری، علی نقی باقرشاهی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
چکیده
زبان :
فارسی
کلیدواژههای اصلی :
درباره هایدگر
چکیده :
هایدگر متقدّم، در راستای تأسیس اُنتولوژی بنیادی، تا حدودی از بررسی فهم عامیانه زمان چشمپوشی میکند و به تحلیل زمانمندی میپردازد. او معتقد است که فهم عامیانه زمان، تنزّل زمان جهانی و خود زمان جهانی، تنزّل زمانمندی است. هایدگر در هستی و زمان، زمانمندی را به «معنای اُنتولوژیک پروا» تعبیر میکند. در اینجا، برای تحلیل زمانمندی در اندیشه هایدگر، بر همین عبارت سه جزئی تکیه میشود. اُنتولوژیک در تقابل با اُنتیک قرار میگیرد. پژوهش اُنتیک، پژوهشی است که هستومند را چونان چیزی فرادست و متعیّن در نظر میگیرد، امّا در مقابل پژوهش اُنتولوژیک، معطوف است به چطورـهستن هستومندی که با افکندن خود بر امکانهایش، دائماً از خودش پیشی میجوید. معنا، آنی نیست که در انتهای کنش فهمیدن، آشکار گردد؛ بلکه آنی است که فهمپذیری هر چیز خودش را در آن حفظ میکند؛ یعنی شرط امکان فهمپذیری یک چیز است. پروا، دلالت میکند بر چیزی که به جنبههای ساختاری دازاین، کلیّت و وحدت میبخشد. پروا که معنای هستن دازاین است، ازطریق سه مؤلفه اگزیستانس، واقعبودگی و سقوطکردگی تقویم میشود. زمانمندی، معنای اُنتولوژیک پروا است؛ یعنی شرط امکان فهمپذیری آن. هایدگر برای توضیح این سخن، دست به تحلیل اگزیستانس اصیل میزند. ساختار اُنتولوژیک اگزیستانس اصیل، «مصمّمیّت پیشیجوینده به سوی مرگ» است. اگزیستانس مصمّمی که بر مرگ پیشی میجوید، خودش را در سه برونخویشی آیندهسویی، بودگی، و حاضرساختن عیان میکند. هر یک از این سه برونخویشی، به ترتیب، بنیان و معنای یکی از مؤلفههای پروا است. درنتیجه، زمانمندی در وحدتاش، بنیان و معنای اُنتولوژیک کلّ پروا است.
انتخاب :
صفحات :
از صفحه 375 تا 397
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
مكتب ودانتا و وحدتگرايی
نویسنده:
علی نقی باقرشاهی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
چکیده
زبان :
فارسی
کلیدواژههای اصلی :
وجود مطلق
,
مکتب ودانتا
,
شانکارا
,
وحدت در کثرت
,
ثنویت (آموزههای ادیان ایران باستان)
,
هندوییسم (ادیان زنده)
,
هندوییسم (ادیان فلسفی)
,
آموزههای هندوییسم
,
کیشهای هندوییسم
,
آتمَن (اموزه های اوپانیشادی)
,
برَهمن(آموزه های اوپانیشادی)
,
فلسفه در هند
,
نقد بودائیسم
,
مفاهیم مشترک عرفان های جهانی
,
تجربه واحد(مفاهیم مشترک عرفان های جهانی)
,
آتمن (عرفان تطبیقی)
کلیدواژههای فرعی :
برهمن (Brahman) ,
تاریخ مکتب ودانتا ,
نظریه عدم پیدایی ,
ویجناناوادا ,
نظریه لحظه یی پنداری ,
چکیده :
مکتب ودانتا اصيلترين جريان فکري و فلسفي هندي است که اصول فکري خود را از اوپانيشادها گرفته و بر وحدتگرايي و يکتاپرستي تأکيد دارد. مورخان هندي، تاريخ اين مکتب را به سه دوره ماقبل شانکارا، دوره شانکارا و دوره پساشانکارا تقسيم ميکنند. در دوره اول، شخصيتهايي مانند بادرايانا و گوداپادا ظاهر شدند و حکمت ودانتا را پايهريزي کردند. در دوره دوم شانکارا به بسط اين حکمت پرداخت و سهم زيادي درگسترش و اشاعه آن داشت. در دوره سوم نيز رامانوجا با نظريات انتقادي خود قرائت متفاوتي از وحدتگرايي و مفهوم حقيقت نهايي ارائه کرد و دامنه اين مکتب را گسترش داد. بطورکلي بانيان و مفسران حکمت ودانتا در هر دوره برحسب ذوق و سليقه فکري خود به شرح و بسط اين مکتب پرداختند و باعث غنيتر شدن آن شدند. آنچه اهميت دارد اين است که همه آنها در يکتاپرستي و وحدتگرايي اتفاق نظر داشتند، هرچند دربارة بعضي از مباحث ميان برخي از ايشان اختلافنظر جدي وجود داشت و اين اختلاف درميان پيروان آنها نيز مطرح بود. در ميان متفکران معاصر هند برخي مانند رابيندرانات تاگور کوشيدند سازشي ميان آنها ايجاد کنند. نفوذ مکتب ودانتا در ميان متفکران و هنرمندان معاصر هندي نيز عميق بوده است؛ بطوريکه جهانبيني آنها کاملاً تحتتأثير اين مکتب بوده است. در نوشتار حاضر سير تاريخي اين مکتب و نسبت آن با وحدتگرايي مورد بررسي قرار ميگيرد.
انتخاب :
صفحات :
از صفحه 63 تا 88
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
هایدگر و گذر از متافیزیک
نویسنده:
نازنین محمدخانی غیاثوند
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
زبان :
فارسی
کلیدواژههای اصلی :
نیچه
,
متافیزیک
,
هستیشناسی
,
الهیات(کلام جدید)
,
اصطلاحنامه فلسفه
,
کانت ، امانویل
,
هایدگر، مارتین
,
هنر و علوم انسانی
,
درباره هایدگر
چکیده :
در این رساله تعریف هایدگر از متافیزیک و انتقادات او بر آن مورد بررسی قرار میگیرد. دغدغ? اصلی هایدگر متافیزیک بود، خصوصاً متافیزیکِ هستی. از نظر هایدگر سخنی که به هستی نپردازد و تفاوت هستیشناسانه میان هستی و موجود را فراموش کند سخنی متافیزیکی است. برخلاف تفاسیر رایج، هایدگر با تفسیر فلسف? کانت ادعا کرد که فلسف? کانت در طرح هستیشناسی بنیادین قرار میگیرد. هدف او مقابله کردن با فلسف? سوژهمدار است که ذهنیت را اثبات میکند. نگاه هایدگر بعد از دوران چرخش، از انسان به هستی است. او انسان را موجودی متناهی میداند و ادعا میکند برای تحقق تناهی بشر انسان دارای حس شده است. سپس با نقد نظری? مطابقت و تفسیر تمثیل غار افلاطون، تفسیر خود از حقیقت به مثاب? آشکارگی را ارائه میدهد. و بعد از آن به تفسیر فلسف? نیچه میپردازد و او را فیلسوفی میداند که رویکرد به موجودات را تا آخرین حد آزموده است. سپس او با حمایت نیچه از بیمعنایی مخالفت میکند. از نظر هایدگر معنا در یک موجود متافیزیکی یا مادی ساکن نیست بلکه در یک توصیف هستیشناسانه از وحدت و استعلا مقیم است. از نظر او عدم بهتر از روش متافیزیکی بازنمایی حالات هستی را مجسم میکند و وحدت، توانایی موجود را برای استعلا و دستیابی به هستی مشخص میکند. همچنین فلسفهای که نتواند وحدت یابد منتهی به بیمعنایی و عدم وحدت خواهد شد.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
خوانش هایدگر از ثنویت دکارتی (سوژه-ابژه) و تأثیر آن بر هرمنوتیک فلسفی گادامر
نویسنده:
عبدالله محیسن
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
وضعیت نشر :
ایرانداک,
زبان :
فارسی
کلیدواژههای اصلی :
دکارت
,
هایدگر
,
هرمنوتیک (فلسفه)
,
درباره هایدگر
چکیده :
هدف از انجام این پژوهش، بررسی ثنویتِ دکارتی و خوانشِ مارتین هایدگر، فیلسوفِ معاصر آلمانی از آن است. خوانشی که تأثیری عمیق بر هرمنوتیکِ فلسفی شاگردش، هانس گئورگ گادامر داشت. ثنویتی که بر اساس تعریف جواهرِ جسم و نفس در فلسفه ی دکارت برجسته شد و بعد از وی تا زمانه ی هایدگر، برای بسیاری از فیلسوفان مسئله شد. تا آنجا که در نگاه هایدگر منجر به بی خانمانی و از کف نهادنِ جهان به عنوانِ یک مقوّمِ وجودی برای انسان شد. هایدگر می کوشد تا با تقدم قائل شدن هستی شناسی بر هر نوع معرفت شناسی، از آغاز چنین وضعیتی را منتفی و منحل اعلام کند. او دغدغه ی معنای هستی دارد و ثنویت دکارتی را در ادامه ی غفلت از هستی، تفسیر می کند. به عقیده ی وی با التفات بر هستی در می یابیم که انسان از آغاز در جهان است و هیچ شقاق و ثنویتی را نمی توان بین او، تن و جهانش قائل شد. در انتها این خوانش منجر به دیدگاهی می شود که در هرمنوتیکِ فلسفیِ گادامر و در فهم و تفسیرِ انسانی متبلور می شود. گادامر نیز به تبعِ استادش در صددِ آن است تا فهم را چیزی از جنسِ هستی بداند که همسانِ آن مقدم بر هر روشی ذهنی است. این پژوهش در واقع شرح و بسطِ وضعیتِ یاد شده است.واژگان کلیدی: دکارت، ثنویت، کوجیتو، سوژه، ابژه، هایدگر، هستی، دازاین، جهان، گادامر، هرمنوتیک، فهم، تفسیر.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
بازتاب عشق افلاطونی در جهان مسیحیت
نویسنده:
علینقی باقرشاهی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
وضعیت نشر :
پژوهش های علم و دین,
زبان :
فارسی
کلیدواژههای اصلی :
دین یهود
,
دین مسیحیت (دین الهی توحیدی تحریف شده)
چکیده :
عشق یکی از موضوعاتی است که افلاطون در سه محاوره خود به آنها پرداخته و متفکران در شرق و غرب واکنشهای گوناگونی به آن نشان داده اند که در این مقاله فقط به بازتاب آن در جهان مسیحیت پرداخته می شود. بطورکلی در جهان مسیحیت دو جریان فکری در خصوص عشق وجود دارد که یکی متاثر از افلاطون بوده و متفکران آن معتقدند از آنجاییکه اندیشه های افلاطون سازگار با دین مسیحی بوده و مغایرتی با آن ندارد، از این رو می توان ضمن اعتقاد به سنت مسیحی از فلسفه افلاطون نیز برای فهم بهتر و عمیقتر مفاهیم دینی استفاده کرد. غالب متفکران اولیه کلیسا مانند یوحنا، اوریگن، و آگوستین به این جریان فکری تعلق دارند. جریان بعدی واکنشی بود به جریان اول و پیروان آن احساس می کردند که عناصر یونانی از طریق متفکران اولیه مسیحی وارد دین مسیحیت شده و آن را آلوده کرده است، از این رو در صدد پیراستن و زدودن مسیحیت از اندیشه های یونانی مخصوصا افلاطونی برآمدند. افرادی چون پولس، لوتر و نایگرن به این جریان فکری تعلق دارند. در این مقاله فقط به آراء اوریگن به عنوان نماینده جریان اول پرداخته می شود زیرا او اولین کسی است که پای افلاطون را به جهان مسیحیت کشید، همچنین اشاره ای مختصر نیز به آراء آگوستین خواهد شد. در خصوص جریان دوم نیز به آراء نایگرن پرداخته می شود زیرا او بطور جدی به این مسئله پرداخته و حتی کتابی دوجلدی تحت عنوان آگاپه و اروس نگاشته و در صدد مقابله با جریان فکری اول برآمد
انتخاب :
صفحات :
از صفحه 1 تا 17
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
هستیشناسی در فلسفهی ژیل دلوز
نویسنده:
زهره ملایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
زبان :
فارسی
کلیدواژههای اصلی :
هستی شناسی(فلسفه)
,
تکرار
,
هستیشناسی
,
مسایل جدید هستی شناسی
,
اصطلاحنامه فلسفه
,
تفاوت
,
هنر و علوم انسانی
,
دلوز
,
دولوز، ژیل
,
ویزچوآلیتی
چکیده :
با وجود آنکه دوره ی معاصر، با تصور مرگ مابعدالطبیعه و به معنای هستیشناسی توأم بوده است، اما دُلوز هستیشناسی را پایان یافته قلمداد نمی کند. او حتیفلسفهرا با هستیشناسی آمیخته میداند و توجه خود را به هستی شناسی در اغلب آثار خود، آشکار میکند. دُلوز هستیشناسی را به معنایی نو، حیات میبخشد: هستیای که پیوسته در کار شدن و تفاوت سازی و از این رو هستیای متفاوتاز هستی جامد و سنتی است. هدف از این پژوهش، کند و کاوی در اندیشه های هستی شناختی دلوز و ارایه ی تصویری از هستی شناسی اوست. برای دست یابی به این منظور، به بررسی مفاهیم کلیدی اندیشه ی دُلوز و پیوند های میان این مفاهیم، پرداخته شده است. نتیجهی این مطالعات ،آن بود که مفاهیمهای ویرچوآلیتی و اَکچوآلیتی، به عنوان عناصر توأمان واقعیت، هستهی هستیشناسی دُلوز را تشکیل داده اند؛ به گونه ای که ارتباط این دو مفهوم را میتوان به روشنی با سایر مفاهیم برجستهی اندیشهی او مشاهده کرد. روش کار این رساله، از روش خود دلوز، یعنی مطالعه ی اندیشه ها و مفاهیم در آینه ی سایر اندیشه ها و مفاهیم و بررسی پیوند میان آنها، الهام گرفته شده است.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
زبان در فلسفه گادامر
نویسنده:
شکوفه کلانتری قزوینی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
زبان :
فارسی
کلیدواژههای اصلی :
لوگوس
,
زبان
,
گادامر
,
هستیشناسی
,
هایدگر
,
هرمنوتیک فلسفی
,
اصطلاحنامه فلسفه
,
علم تأویل
,
فلسفه متأخر ویتگنشتاین
,
هایدگر، مارتین
,
لوگوس (فلسفه)
,
هنر و علوم انسانی
,
ویتگشنتاین متأخر
چکیده :
در این نوشتار تلاش شده است تا ضمن نمایاندن خطوط اصلی اندیشه های هانس-گئورگ گادامردر باب زبان و نقش و اهمیّت آن در هرمنوتیک فلسفی وی، به مقایسه ی آراءِ گادامر با ویتگنشتاین متأخّر نیز پرداخته شود. در عین حال نمی توان از تأثیر هایدگر بر گادامر نیزچشم پوشید. فلاسفه در سنّت های مختلف فلسفی بارها به بحث زبان پرداخته اند،اماگادامر طرحی نودرانداخت. گادامر بنیان هستی شناسی را در زبان می داند.از نظر وی میان زبان و فهم رابطه ای عمیق حاکم است، به گونه ای که اگر زبانی نباشد فهمی رخ نمی دهد و از آنجا که هرمنوتیک دانش تفسیر متن است،تنها پیش فهم موجودبرای هرمنوتیک،زبان است. آراء او درخصوص زبان با آراءِ فلاسفه تحلیلی که رویکردشان به زبان تنها معطوف به جنبه های ظاهری و گزاره ای زبان است در تضاداست. علی رغم این تفاوت های بسیار، نقاطاشتراک قابل توجّهی در آراء گادامر با آراء ویتگنشتاین متأخّر به چشم می خورد، تا آنجا که حتّی خود گادامر نیز به این تشابهات اشاره کرده است.آراء گادامر در هرمنوتیک فلسفی و نقش زبان در تاریخمندی فهم آدمی را تا حدّ زیادی می توان متأثر از آراء هایدگر دانست. اما به حق گادامر کوششی بس وسیع تر وعمیق تر ازهایدگر در این زمینه انجام داده است. هایدگرمی گوید:«زبان خانه هستی است».اما گادامر اهمیّت زبان را تا بدان پایه می رساند که می گوید:«هستی ایی که فهمیده می شود زبان است». لذا ضرورت بررسی آراء گادامر در سایه ی هرمنوتیک هایدگر رخ می نماید.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
1
2
3
4
تعداد رکورد ها : 38
×
درخواست مدرک
کاربر گرامی : برای در خواست مدرک ابتدا باید وارد سایت شوید
چنانچه قبلا عضو سایت شدهاید
ورود به سایت
در غیر اینصورت
عضویت در سایت
را انتخاب نمایید
ورود به سایت
عضویت در سایت
×
ارسال نظر
نوع
توضیحات
آدرس پست الکترونیکی
کد امنیتی
*
*
با موفقیت به ثبت رسید