جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 24
واکاوی نسبت مدرنیته با تکوین جهان نارخداد از منظر فلسفه هایدگر
نویسنده:
علی رسولی، مهدی حسین زاده یزدی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
رویکرد زمانی مدرنیته، همان است که ارسطو در کتاب چهارمِ فیزیک، بیان داشته: "زمان زنجیره‌ای از اکنون‌هاست". در مقابل هایدگر معتقد است این فهم از زمان، هستی را در اکنونیتِ گسسته از گذشته و آینده قرار داده و گویی تمامیت آن در دسترس است تا در فراشد اُبژکتیوسازی تحت استیلا قرار گیرد. نتیجۀ این فرایند آن است که هستی از آشکارگی بازمانده و جهانِ نارخداد تجسم می­یابد. با این حال، پیشنهاد هایدگر برای برون شد از این وضعیت (جهانِ نارخداد)، نه تجویزِ تلاشی مبارزه جویانه بلکه رها کردن امور به حال خود آنچنان که در ذات خویش هستند، می­باشد. هایدگر این رها کردن را با اصطلاح ((گلاسنهایت)) بیان می­دارد. برخی از پژوهشگران از ((گلاسنهایت)) هایدگر، نوعی بی‌عملی را نتیجه گرفتند. ما در پژوهش حاضر نشان خواهیم داد که ((گلاسنهایت)) نه عرصۀ بی عملی که خود متضمن کنشگری است؛­­­ اما در زمانِ حاضری که عرصۀ تلاقی گذشته و آینده باشد و هایدگر از آن با نام "لحظۀ اصیل" یاد می‌کند؛ همان لحظۀ مصمم‌بودگی که باید انتظارش را کشید و به زمان حادث شدنش رویدادِ مستتر در بطن آن را از آنِ خود کرد. اصطلاح ((گلاسنهایت))، در برابر فراشد مدرنیته، نوعی فرایند به تأخیر انداختن را پیشنهاد می­کند.
صفحات :
از صفحه 45 تا 60
علم دینی در مقام توصیف و توصیه؛ بازخوانی نظریه علم دینی استاد مصباح یزدی
نویسنده:
نازیلا اخلاقی، مهدی حسین زاده یزدی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
تفکیک معانی علم و دین و تعیین نسبت دقیق این دو حوزه، شرط لازم برای تنقیح معنا و ماهیت علم دینی از منظر استاد مصباح است. بیان جایگاه علم در منظومه علم دینی و فهم صحیح از تاثیرات دین و مبانی ارزش‌شناختی بر علم، افق‌هایی نوین در زمینه ارائه نظریات علمی و اعتبارسنجی نظرات مذکور پیش روی محققین می‌گشاید. تدقیق معنای علم و توجه به ساحت‌های مختلف علم، حیطه انتظارات و توانمندی‌های موجود در شکل‌گیری نظریات علمی را سامان بخشیده و به قضاوت صحیح از علم می‌انجامد. با استناد بر آراء استاد مصباح، آنچه بر شکل‌گیری نظریات علمی اثرگذار بوده و در این مقاله با عنوان دین و مبانی ارزش‌شناختی معرفی شده است، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار بوده، تعیین محدوده اثرگذاری هر یک شایان توجه است. به همین سبب در این مقاله به بیان تقریرهای موجود از این بحث و ذکر اشکالات موجود پرداخته شده است. استاد مصباح در بخش توصیفی علوم انسانی همانند بخش توصیه‌ای، قائل به اثرگذاری دین و مبانی ارزش‌شناختی است.
صفحات :
از صفحه 359 تا 381
مقایسة مبانی انسان‌شناختی علوم اجتماعی از دیدگاه شهید مطهری و کانت
نویسنده:
مهدی حسین زاده یزدی، حمیده سادات حسینی روحانی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
علوم اجتماعی، به مثابة علومی که با محوریت ابعاد اجتماعی زندگی انسان سامان گرفته‌ است، مانند سایر دانش‌های بشری تحت تأثیر مبانی فلسفی و نیز پیش‌فرض‌های گوناگونی است. بررسی مبانی انسان‌شناختی علوم اجتماعی از دیدگاه شهید مرتضی مطهری و ایمانوئل کانت، با توجه به وابستگی آن‌ها به دو جریان بزرگ فکری و فرهنگی در غرب و شرق عالَم، امکان شکل‌گیری دو صورت متفاوت از علوم اجتماعی و مقایسۀ آن‌ها را فراهم می‌کند. در واقع، بدون رویارویی صورت‌های گوناگون ممکن علوم اجتماعی، تصور دقیقی از ظرفیت‌ها و محدودیت‌های این علوم شکل نخواهد گرفت و به سرگردانی پژوهشگران این عرصه در تعیین جهت پژوهش‌ها و مسائل این علوم منجر خواهد شد. در پژوهش حاضر تلاش شده است با روش اسنادی، شرحی از آرای انسان‌شناختی شهید مطهری و کانت ارائه شود و تأثیر آن بر علوم اجتماعی برخاسته از این دو دیدگاه فکری بررسی شود. ظاهراً علوم اجتماعی تحت تأثیر آرای انسان‌شناختی کانت، محدود به امکان‌های پوزیتیویستی و در دایرۀ ظرفیت‌های انسان‌شناسی تجربی سامان می‌یابد؛ اما علوم اجتماعی برخاسته از نظام فکری- فلسفی شهید مطهری، گسترۀ ابعاد مادی و مجرد انسان و عرصۀ اجتماعی زندگی او را به صورت توأم دربرمی‌گیرد.
صفحات :
از صفحه 273 تا 299
نظریه بومی‌گرایی حسین کچویان
نویسنده:
مهدی حسین زاده یزدی، علیرضا حدادی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
تجدد، فراگیری و پیشوایی خود را از طریق فرایند توسعه و جهانی‌شدن دنبال می‌کند. در مقابل برخی منتقدان پارادایم توسعه، با ردّ مسیر تک‌خطی متجددشدن و قبول چندفرهنگ‌گرایی، نسخه‌های بومی را برای فرهنگ‌های گوناگون تجویز می‌کنند. از مهم‌ترین نتایج این رویکرد، تمرکز بر تکثرگرایی هویتی و بومی‌گرایی در علم بوده‌است. طرفداران علم بومی رویکردهای متنوعی را درپیش گرفته‌اند. کچویان از جمله متفکران جریان علم بومی معاصر در ایران است که با استفاده از ظرفیت مابعدتجدد به نقد تجدد پرداخته است. در اندیشه وی با تجددستیزی، باب تکثر هویتی باز شده و تأکید بر هویت ایرانی، از ماهیت بالضروره تاریخی انسان، و تکثر عقل و علوم انسانی پرده برمی‌دارد. او با نفی تمامیت‌خواهی فراروایتِ تجدد، و تمرکز بر فلسفه اجتماعی برآمده از متون دینی، سعی در بازکردن مجالی برای عرض‌اندام هویت و علم اسلامی-ایرانی دارد. نگارندگان در این مقاله کوشیده‌اند تا با تبیین دیدگاه‌های اجتماعی این متفکر مسلمان، تقریری صحیح از نظریه بومی‌گرایی وی ارائه کرده و ملاحظاتی را بر آن مطرح نمایند.
صفحات :
از صفحه 161 تا 199
جایگاه اصالت روح در مبانی انسان‌شناختی علوم اجتماعی از منظر شهید مطهری
نویسنده:
مهدی حسین زاده یزدی، حمیده حسینی روحانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پیش‌فرض‌ها و مبانی انسان‌شناختی در علوم اجتماعی - به دلیل نقش محوری انسان در این علوم، هم به‌مثابه موضوع (ابژه) مورد مطالعه و هم در جایگاه فاعل شناسا (سوژه)- از اهمیت به‌سزایی برخورداراند. ‌‌اصالت روح یا جسم و نیازهای معطوف به آن‌ها،خاستگاه اختلاف‌ نظرهای بسیار در حوزۀ انسان‌شناسی و به تبع آن در زمینۀ علوم انسانی و اجتماعی شده است. ‌‌در این مقاله تلاش شده‌ تا با روش اسنادی، ‌‌دیدگاه استاد مطهری در مسئلۀ اصالت روح استخراج شده و ‌‌امتداد معرفتی این رویکرد در علوم اجتماعی و انسانی بررسی شود. ‌‌مواجهه با روح انسان به‌مثابه واقعیت وجودی و کشف قوانین و سنن آن و نسبت این بعد از وجود با ساحت متناظر خود در عالم هستی، ‌‌وجه تبیینی متمایزی به مسائل انسانی و اجتماعی می‌بخشد و عوامل معنوی را در کنار عوامل مادی، ‌‌مؤثر در شکل‌گیری مسائل و پدیده‌های اجتماعی نشان می‌دهد. ‌‌با این نگاه، ‌‌فطرت به‌عنوان نوع خاص آفرینش و جامع خصلت‌های ممتاز انسان، ‌‌نقش تعیین‌کننده‌ای در تفسیر و تبیین موضوعات انسانی و اجتماعی خواهد داشت. ‌‌
صفحات :
از صفحه 2 تا 22
زمان از دیدگاه صدرالمتالهین و برگسون
نویسنده:
حسین زاده یزدی مهدی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
زمان یکی از موضوعاتی است که از دیرباز ذهن فیلسوفان را به خود مشغول داشته است. آرا و اندیشه های فلاسفه در این باره بسیار پریشان است؛ به گونه ای که فیلسوفی مانند کانت زمان را امری کاملا ذهنی (سوبژکتیو) و از ویژگی های عالم پدیدار (فنومن) و نه عالم نومن می داند. در این میان برخی از آرای فلسفی درباره زمان هرچند در دو حوزه فکری در نگاه نخست، نزدیک به نظر می رسد. تفکرات ملاصدرا و برگسون از شمار این موارد است. این نوشتار بر آن است که با طرح دیدگاه ایشان در این باره و طرح جنبه های مختلف مفاهیم با سیری جدید روزنه ای را به مقایسه میان این دو تفکر بگشاید.
صفحات :
از صفحه 93 تا 116
وجود در حکمت متعالیه و اگزیستانسیالیسم
نویسنده:
مهدی حسین زاده یزدی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) ,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مفهوم «وجود» و جایگاه آن در تفکر فلسفی انسان و پیوندش با دیگر مفاهیم، راه پرفراز و نشیبی را در تاریخ اندیشه بشری می پیماید. جای شگفتی است مفهومی که در بسیاری از سنت های فلسفی، بدیهی و به تعبیری روشن ترین بدیهی شمرده می شود دچار چنین تطوری گردد. این مفهوم در برخی از دیرینه ترین سنت های فلسفی دوران باستان جایگاهی بس محوری داشته است، به گونه ای که موضوع فلسفه، وجود بماهو وجود دانسته می شود. در دوره های پسین این مفهوم در حاشیه مباحث فلسفی قرار گرفت. در سده های گذشته در حکمت متعالیه و اگزیستانسیالیسم غربی دیگربار احیا شد و افق های تازه ای بر اندیشه بشری گشود. گذری کوتاه بر مسائلی که در این دو جریان فلسفی ارائه می شود، از نزدیکی قابل توجهی درباره وجود پرده برمی دارد.در این نوشتار با طرح پاره ای از مسائل مهم در باره وجود در حکمت متعالیه و نزد گروهی از بزرگان اگزیستانسیالیسم، روزنه ای را برای تطبیق و مقایسه جست وجو خواهیم کرد.
صفحات :
از صفحه 59 تا 83
جستاری در مبانی معرفتی منطق فازی
نویسنده:
مهدی حسین زاده یزدی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
منطق فازی را اولین بار در سال 1965، پروفسور لطفی­زاده در مقاله­ای با عنوان « مجموعه‌های فازی» مطرح کرد که می­توان آن را نخستین قدم در راه رسیدن به نگرش فازی در عرصه­ معارف بشری دانست. منطق فازی با نگاهی خاکستری به جهان واقعیت، در پی آن است که حقایق خارجی را بطور کامل و آنگونه که هست به تصویر بکشد. جنبه‌های معرفتی، فلسفی این نگرش که اساساً خاستگاهی فنی، مهندسی دارد بیشتر پس از موفقیت‌های چشمگیر در عرصه تولیدات صنعتی، مورد توجه قرار گرفت. برخی و شاید همه­ نظریه­پردازان فازی معتقدند که مبانی معرفتی منطق فازی را می­بایست در تفکرات سوفسطایی یونان جستجو نمود و فازی در واقع ادامه­ همان جریان است. آنان این تفکر را بر اصولی بنا می­کنند که نگاه معرفت­شناسانه آن را برنمی­تابد. این نظریه‌پردازان محصولات فراوان و چشمگیر فازی را وام­دار چنین اصولی می­دانند. این نوشتار با تبیین این مبانی، با نگاهی معرفت­شناختی به نقد و بررسی آن می­پردازد و درباره این مسأله بحث می­کند که آیا اساسا منطق فازی _ همانگونه که این نظریه­پردازان ادعا می‌کنند _ بر پایه­ چنین اصولی شکل می­گیرد ؟
صفحات :
از صفحه 121 تا 146
سوبژکتیویسم در ویتگنشتاین بر اساس تفسیر دیوید پیرس، برناد ویلیامز و ایلهام دیلمن
نویسنده:
مهدی حسین زاده یزدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
سوبژکتیویسم به مثابه یکی از بنیادی‌ترین زیرساخت‌های فلسفه جدید مطرح می‌شود. در فلسفه جدید جایگاه سوژه در منظومه معرفت بشری رنگ و بوی دیگری به خود می‌گیرد. در برخی نگرش‌های فلسفی جدید، سوژه است که به غیر خود تعین می‌بخشد و موجودیت غیر سوژه، مبتنی بر ابژه بودن آن برای سوژه می‌گردد. رخداد سرنوشت‌سازی که فلسفه جدید با آن آغاز می‌شود، پیدایش مفهوم سوژه دانسته می‌شود.با توجه به اهمیت و جایگاه سوبژکتیویسم در فلسفه جدید، این نوشتار به دنبال یافتن پاسخ به این پرسش بنیادین سامان می‌گیرد که آیا ویتگنشتاین در هر دو دوره فلسفی یا یکی از آنها سوبژکتیویست است؟ وی دقیقا به چه معنایی سوبژکتیویست یا ابژکتیویست می‌باشد؟ از آنجا که ابهام شایان توجهی در تعریف اصطلاح سوبژکتیویسم وجود دارد، نخست مولفه‌های بنیادین سوبژکتیویسم (سوژه ، ابژه و اصالت سوژه) را مورد دقت قرار می‌دهم، تا از این رهگذر سوبژکتیویسم را در ویتگنشتاین متقدم و متأخر به بحث ‌گذارم. از آنجا که این مولفه‌ها به صورت‌های گوناگونی تفسیر می‌شوند و در تفسیرهای مختلف، نقش‌های متفاوتی را در منظومه معرفتی ویتگنشتاین بازی می‌کنند، از تفسیر و نگاه سه شارح بزرگ ویتگنشتاین، دیوید پیرس، برناد ویلیامز و ایلهام دیلمن، بهره می‌گیرم.با مروری بر آموزه‌های ویتگنشتاین متقدم می‌توان گفت: وی دو مرز و محدودیت بنیادین را برای زبان پی‌ می ریزد: 1. سوژه‌ای که شرط توجیه معناداری است و به مثابه منظری نگریسته می‌شود که از آن منظر، حکایت-گری و معناداری سامان می‌یابد. سوژه ویتگنشتاین بر خلاف سوژه کانتی منفعل صرف است؛ 2. شبکه بنیادین و ثابتی از ترکیبات ممکن ابژه‌ها که ساختار زبان ما را تحمیل می‌کند. پذیرش زبان مستلزم قبول چنین شبکه‌ای است. باید دانست که واقعیت فی نفسه (نومن)هیچ نقشی را در منظومه معرفتی ویتگنشتاین متقدم بازی نمی-کند.در تعامل سوژه و ابژه در سامان دادن معنا و معرفت در ویتگنشتاین متقدم، ابژه نقشی فعال را ایفا می‌کند. از این حیث، فلسفه متقدم را می‌بایست فلسفه‌ای ابژکتیویستی دانست. از حیث هستی‌شناختی نیز ویتگنشتاین، ابژکتیویست است؛ به این معنا که واقعیت را منحصر به آنچه برای سوژه قابل دستیابی است قرار نمی‌دهد. از آنجا که سوژه حامل خیر و شر است، در حوزه اخلاق می‌بایست ویتگنشتاین را سوبژکتیویست دانست. با توجه به آموزه‌های متأخر ویتگنشتاین، می‌توان از سوبژکتیویسم به معنایی ویژه و متفاوت با سوبژکتیویسم کانتی در این دوره سخن گفت؛ بدین معنا که شالوده معنا و معرفت بر پایه سوژه‌های تجربی یعنی انسان‌ها سامان می‌گیرد. از طرفی جهان، جهانی است که برای انسان است و واقعیت فی نفسه در این میان جایگاهی ندارد و از سویی زبان انسان‌ها، منظرشان را از واقعیت تعین می‌بخشد؛ ما اشیا را به واسطه زبان‌مان می‌نگریم. به نظر می‌رسد به سبب فاصله زیادی که میان منظومه معرفتی ویتگنشتاین متأخر و سوبژکتیویسم کانتی وجود دارد، استفاده از این اصطلاح در این موارد، رهزن است و بستری را برای مغالطه فراهم ‌می‌آورد. به هر روی،اگر از این اصطلاح استفاده شد می‌بایست تفاوت میان کانت و ویتگنشتاین متأخر مدنظر باشد.در پایان، نگارنده به ارزیابی سوبژکتیویسم در ویتگنشتاین پرداخته، پرسش‌هایی را در این باب مطرح می‌کند.
جستاری در مقایسه‌ی میان ادله‌ی بقا و خلود نفس نزد افلاطون و متفکران مسلمان
نویسنده:
مهدی حسین زاده یزدی - مجتبی مصباح
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
شیراز: دانشگاه شیراز,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از مباحث مهم در فلسفه ی افلاطون، مساله ی بقا و خلود نفس است. افلاطون از طرفداران نظریه ی اصالت روح است که در مقابل مادی مذهبان و نیز قائلان به شبه پدیدارانگاری نفس قرار می گیرد. افلاطون درباره ی بقا و خلود نفس، استدلال های متعددی اقامه می کند. در آثار متفکران اسلامی نیز درباره ی بقا و جاودانگی نفس، ادله ی گوناگونی ارائه شده است. این نوشتار به منظور مقایسه میان ادله ی افلاطون در این باره و استدلال هایی که از سوی متفکران مسلمان عنوان می شود سامان می گیرد، تا از این ره گذر، تاثیرپذیری یا تاثیرناپذیری متفکران اسلامی از افلاطون در این باره روشن شود.
صفحات :
از صفحه 107 تا 126
  • تعداد رکورد ها : 24