جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 36
بررسی تاثیر عمل در سعادت از دیدگاه ملاصدرا و علامه طباطبایی و استاد مطهری
نویسنده:
نفیسه یوسفی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بدون شک سعادت مطلوب همه‌ی انسان‌ها است. نظر ملاصدرا در باب سعادت مبتنی بر مسائل بنیادین فلسفه‌ی او یعنی اصالت وجود و تقدم وجود بر ماهیت است. اما علامه، خدا شناسی را اولین مسأله فلسفی می داند، و راه رسیدن به سعادت را شناخت خدا و عمل بر طبق دستورهای او معرفی می کند. از نظر استاد مطهری منتهای سعادت این است که انسان در ناحیه عقل و فکر داراى محکم‌ترین اطمینان‌ها و در ناحیه احساسات و قلب داراى پاک‌ترین نیت‌ها و در ناحیه عمل‏ داراى نیکوترین عمل‌ها باشد. ملاصدرا سعادت را رسیدن به ساحت وجود بر محور معرفت و حکمت نظری می‌داند و از قرب الهی نیز در همین چارچوب صحبت می‌کند. ملاصدرا و بیشتر حکیمان مسلمان شناخت خداوند و کسب معارف الهی (حکمت نظری) و کسب دانش عملی و معارف اخلاقی (حکمت عملی) را از مهم‌ترین عوامل سعادت و جهل به این معارف و دنیازدگی را از موانع رسیدن به سعادت دانسته‌اند. اما تأثیر عمل بر سعادت و کمال نهایی انسان کمتر مورد توجه بوده است که در این رساله با جستجو در آثار ملاصدرا، علامه طباطبایی و استاد مطهری مورد بررسی قرار می‌گیرد.
بررسی تطبیقی سعادت و شقاوت از دیدگاه خواجه نصیرالدین طوسی و امام خمینی (ره) و رابطه آن‌ها با طینت
نویسنده:
رقیه احمدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
سعادت و شقاوت مسأله چندتباری است ودرحوزه های مختلف حدیث،تفسیر،فلسفه،کلام،اخلاق وفلسفه اخلاق موردبحث است. هر انسانی به حکم فطرت، طالب سعادت و از شقاوت گریزان است. به رغم تمام اختلاف‌هایی که در تفسیر سعادت و شقاوت و جود دارد، می‌توان گفت، سعادت واقعی انسان همان کمال و غایتی است که انسان برای وصول به آن آفریده شده است .از دیدگاه اسلام آن غایت نهایی، خیر مطلق است که مقصود و غایت حرکت همه موجودات عالم است. بنابراین هدف نهایی از اعمال، گفتار و رفتار اختیاری انسان وصول به خیر مطلق است. در این رساله نقطه نظرات دو اندیشمند گران‌قدر اسلامی، خواجه و امام بررسی و تفاوت و تشابه آن‌ها تبیین شده است. این دو متفکر بزرگ بر این باورند که حقیقت سعادت همان قرب الی الله است و برای رسیدن به این مقام عظیم باید از دنیا گذشت. انسان در پر تو وحی، استعدادهای نهفته فطرت خود را شکوفا ساخته وبا استفاده از نعمت‌ها و ابزاری که خداوند در این جهان در اختیارش قرار داده به کسب کمالات می‌پردازد که محل بروز و ظهور آن در جهان آخرت است هدف از آفرینش هم رسیدن به آن مقام بلند مرتبه است. تأمل و دقت در گفتار و نظرات ایشان درباره سعادت و شقاوت بسیار متأثر ازنحوه نگرش‌های فلسفی و دینی هر دو متفکر بوده است و به خاطر تعلق به فضای فکری، فرهنگی مشابه، همسانی در نظریاتشان فراوان دیده می‌شود.
کارکرد بعد عبادی در سعادت دنیوی از دیدگاه علامه طباطبائی
نویسنده:
مهدیه سادات مستقیمی, معظمه شجاع الدینی, زهره برقعی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی قدس‌سره,
چکیده :
این مقاله از چشم انداز فلسفه دین و الهیات کلامی با روش توصیفی تحلیلی وارد قلمرو مباحث کارکردهای دین گردیده و به بررسی نظریه علامه طباطبائی پیرامون تأثیر بعد عبادی دین در سعادت دنیوی انسان پرداخته است. در ابتدا با تبیین کارپایه های مفهومی و ارائه تعاریف علامه طباطبائی از معنای «دین»، «سعادت» و «عبادت»، دیدگاه وی در این زمینه تبیین گردیده و به رد نظریات رقیب مبادرت شده است. یکی از این نظریات رقیب، اصل تأثیر دین در سعادت دنیوی را انکار می نماید و دیگری هرچند منکر تأثیر دین در سعادت دنیوی نیست، ولی این تأثیر را مربوط به بعد عبادی نمی داند. آن گاه در این مقاله وجوه مستقیم و غیرمستقیم کارکرد بعد عبادی دین در سعادت دنیا بیان شده است. تأثیر عبادات در خوشبختی دنیایی از طریق تأثیر در ارتقای فردی و اجتماعی، دستیابی به حاجات دنیوی در اثر استجابت دعا، ایجاد بداء، تبدیل نقمت های دنیوی به نعمت ها، ایجاد احساس رضایت مندی و بهره مندی از لذات ویژه و تأثیر مثبت دین در زندگی اجتماعی از زمره این کارکردهاست.
صفحات :
از صفحه 87 تا 105
جایگاه وجودی اهل بیت -علیهم السلام- در حکمت متعالیه
نویسنده:
مرضیه سادات مرتضوی شاهرودی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیدهدر جهان‌بینی صدرایی همه کائنات به واسطه انسان کامل محمدی –صلی الله علیه و آله- پا به عرصه هستی نهاده‌اند و جمله آن‌ها از جلوه‌ها و پرتوهای وجودی اویند. هدف از این پژوهش شناخت نقش و جایگاه وجودی اهل بیت در سیر آفرینش و بازگشت به سوی مبدأ هستی است. این معرفت می‌تواند شناخت صحیحی را از حقیقت وجود به دنبال داشته باشد که غایت فلسفه است. از منظر حکمت متعالیه صادر نخستین خداوند که بیشترین سنخیت را با او دارد، حقیقت محمدیه است که این حقیقت با حقیقت وجودی سایر اهل بیت –علیهم السلام- متحد است. بنابراین پس از حق اول، دومین موجود در موجودیت، وجود مقدس اهل بیت طاهرین است. این مقام به اصالت برای نبی اکرم و به تبع او برای اهل بیت مطهر او ثابت است. توضیح این‌که خدای متعال از آن‌جا که در قله هستی قرار دارد و هیچ‌گونه جهت کثرت و ترکیبی در ذات او راه ندارد، به دلیل اصل سنخیت میان علت و معلول، محال است که به صورت مستقیم کثرت‌های عالم امکان را ایجاد کند. بنابراین لازم است تا حق تعالی موجوداتی را به عنوان جانشین خویش قرار دهد که واسطه در خلقت باشند. این خلیفه‌های الهی از لحاظ صفات، افعال و آثار، بیشترین شباهت را به خدای سبحان دارند تا بتوانند واسطه در ایجاد عالم باشند و به تدبیر امور مخلوقات بپردازند. بنابراین اهل بیت پیامبر علت وجودی ماسوی الله هستند و طبق قاعده علیت، بقای موجودات نیز به بقای آن‌هاست. همچنین در سیر بازگشت به سوی خدا، اهل بیت غایت وجودی و کمال همه کائنات هستند. به این ترتیب همه موجودات ممکن به واسطه ایشان پای در عرصه هستی می‌نهند و در پایان به واسطه آن‌ها به سوی مبدأ خویش بازمی‌گردند. در این زمینه حکمت متعالیه با آیات قرآن و روایات معصومین سازگار است. در دلایل نقلی، اهل بیت –علیهم السلام- مخلوق اول، خلیفه خداوند، مظهر ذات و اسماء الهی، باطن حروف مقطعه قرآن، عرش الهی، امام مبین، چشم، گوش، زبان و دست خداوند معرفی می‌شوند که دارای وجود اجمالی و تفصیلی، قدرت تصرف الهی و قرب ذاتی و صفاتی به حق تعالی هستند و یگانه طریق معرفت و طاعت الهی، معرفت و طاعت ایشان است. در حکمت متعالیه تمامی این موارد اثبات عقلانی می‌شوند.واژگان کلیدی: اهل بیت –علیهم السلام-، حقیقت محمدیه، انسان کامل، صادر نخستین، واسطه فیض، حکمت متعالیه.
بررسی مقایسه‌ای حقیقت وحی از دیدگاه فارابی و غزالی
نویسنده:
طاهره استرابی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
انسان براي رسيدن به كمال و سعادت حقيقي آفريده شده است و تنها راهي كه بواسطه‌ي آن به سعادت حقيقي و پايدار مي‌رسد، وحي است. خداوند از طريق فرستادن پيامبران، نيك و بد امور را تعيين كرده و مسير زندگي انسان را در ارتباط با سعادت و شقاوت ابدي مشخص مي‌سازد. اما شناخت حقيقت وحي چون پديده‌اي ماوراءطبيعي است امكان ندارد و درك و فهم ما آنقدر نيست كه بتواند تمام حقايق عالم را بشناسد. آنچه در اين تحقيق آمده است، با اين پيش‌فرض است كه شناخت حقيقت وحي ممكن نيست. ولي براي آشنايي بيشتر با آن و درك اين پديده، تا جايي كه امكان دارد به بررسي ديدگاه دو دانشمند بزرگ (فارابي و غزالي) پرداخته و نظرات آنها پيرامون وحي و حقيقت آن را بررسي كرده‌ايم.وحي در لغت به معناي اشاره سريع و پنهاني و در اصطلاح به «تفهيم ويژه يك سلسله حقايق و معارف از جانب خداوند به انسان‌هاي برگزيده (پيامبران) از راهي غير عادي، براي ابلاغ به مردم و راهنمايي آنان» وحي مي‌گويند. وحي در نظر فارابي زماني صورت مي‌پذيرد، كه بين نبي و عقل فعال واسطه‌اي نباشد يعني عقل مستفاد او به عقل فعال متصل شود. غزالي نيز وحي را معرفتي غير اكتسابي مي‌داند كه منشأ آن براي نبي مشخص است و راه رسيدن به آن رياضت و تصفيه دل است. وحی در قران کاربردها و معانی مختلفی دارد. در نظر فارابی و غزالی عقل و وحی مکمل یکدیگرند و تعارضی ندارند. دست آورد رساله این است که - همانطور که در بالا ذکر شد- در نظر فارابی حقیقت وحی اتصال بین عقل فعال و عقل مستفاد است اما غزالی آن را معرفتی غیر اکتسابی دانسته و بدون ریاضت و تهذیب نفس دست یافتنی نیست. می توان گفت فارابی نگاهی عقلانی به وحی دارد اما غزالی آن را معرفتی عرفانی برمی‌شمارد.
زمان در فلسفه ارسطو، ابن سینا و خواجه نصیرالدین طوسی
نویسنده:
مرضیه سپهوند
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
زمان از پیچیده‌ترین مسائل فلسفی است به‌گونه‌ای که فیلسوفان، هرکدام تعریفی متفاوت از آن ارائه کرده‌اند. در این نوشتار سعی شده است «زمان» از دیدگاه سه فیلسوف بزرگ مشاء ارسطو، ابن‌سینا و خواجه‌نصیرالدین طوسی تبیین و بین نظریه‌های ایشان مقایسه شود. به رغم این‌که گروهی از معاصران ارسطو منکر وجود زمان بوده‌اند، وی زمان را به‌عنوان یک امر حقیقی، عینی، دارای ارتباط ناگسستنی با حرکت و درعین‌حال متمایز از حرکت پذیرفته است. معلم اول زمان را مربوط به امور طبیعی و مادی می‌داند؛ و امور نامتحرک را خارج از زمان تلقی می‌کند. وی زمان را «مقدار حرکت از حیث تقدّم و تأخر» تعریف کرده است. زمان از نظر وی یک امر عرضی غیر قار است که به‌تدریج موجود می‌شود. ارسطو «آن» را مرز مشترک و مای? وحدت هر دو قسم زمان یعنی گذشته و آینده می‌داند و «آن» را از بخش‌های زمان به‌حساب نمی‌آورد. شیخ‌الرئیس، به پیروی از معلم اول، زمان را مقدار حرکت به لحاظ تقدّم و تأخر می‌داند که اجزای آن در وجود قابل اجتماع نیست. وی براهین متعددی برای اثبات وجود زمان اقامه کرده است. ابن سینا در کتاب شفاء بحث زمان را در قسمت طبیعیات و مبتنی بر «حرکت» و «تقدم و تأخر» بیان کرده، اما در اشارات این بحث را در قسمت الهیات و از راه «حدوث و قدم» اثبات می‌کند. ابن‌سینا دلایل منکرین زمان را بیان کرده و به آن‌ها پاسخ داده و وجود زمان را از طریق ماهیت آن مستدل ساخته است. شیخ، مانند ارسطو، زمان را عین تجددمی‌داند که بدون حرکت موجود نبوده و قائم به آن است. خواجه نصیر، در شرح بر اشارات، مانند شیخ، وجود زمان را از راه «حدوث» اثبات کرده، زمان از نظر وی مقدار حرکت به لحاظ تقدّم و تأخری است که ذاتی زمان بوده و به‌صورت متصل و به تدریج حادث می‌شود. پس دیدگاه طوسی در بحث زمان به‌طور کامل شبیه نظریه شیخ است. آرای هر سه فیلسوف موردتحقیق دربحث زمان نزدیک به هم و در بسیاری موارد مشابه است، اختلاف بین آن‌ها بیشتر در نحو? استدلال و استفاده از تقریرهای متفاوت است. هر سه فیلسوف زمان را در طبیعیات و در رابطه با حرکت تعریف کرده‌اند. گردآوری مطالب این تحقیق به روش کتابخانه‌ای و روش پژوهش آن توصیفی تحلیلی است.
تحلیل و بررسی خیال از نظر ابن‌ سینا و صدرالمتألهین
نویسنده:
زهره برقعی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
خیال از جمله مفاهیم عام و گسترده‌ای است که در سه حوزه معرفت‌شناسی، هستی‌شناسی و انسان شناسی مورد بحث قرار گرفته است. علاوه بر تفاوت معنای خیال در هریک از این حوزه‌ها، مواضع فیلسوفان، به‌ویژه ابن‌سینا و صدرالمتألهین، در مورد آن نیز متفاوت است.در معرفت شناسی، خیال هم مرحله‌ای از مراحل ادراک هم یکی از قوای مدرک که وظیفه آن حفظ و تمثل محسوسات در زمان غیبت آنهاست، به شمار می‌رود. در فلسفه‌های معاصر، نقش معرفتی خیال به‌عنوان واسطه‌ای بین احساس و عقل مغفول مانده است و تنها تخیلات واهی و غیر واقعی به آن نسبت داده می‌شود.ابن‌سینا در بیشتر مکتوبات خود بر مادی بودن خیال و صورخیالی استدلال کرده است؛ اما از بعضی عبارات وی تجرد مطلق ادراک، حتی ادراک حسی و خیالی استفاده می‌شود. در المباحثات، دلیلی را در قالب یک شبهه بر تجرد صور خیالی ارائه نموده است. به نظر می‌رسد در جمع بین آنها، می‌توان گفت قول به مادی بودن خیال یا بیان دیدگاه ارسطو است، یا قول نخست وی بوده که به‌تدریج از آن عدول کرده است.صدرالمتألهین با اعتقاد به این که شکل و مقدار از عوارض جسم و قابل جمع با تجرد مثالی است، براهین متعددی بر تجرد مثالی خیال اقامه کرده است؛ وی هم‌چنین فعل و انفعالات مادی را معدات ادراک ـ نه خود ادراک ـ دانسته است.در مباحث هستی شناسی، با این‌که ابن‌سینا به‌طور مستقیم درباره عالم خیال سخن نگفته است، اما دلایل وی بر انکار مثل افلاطونی عالم مثال را نیز شامل می‌شود. در مقابل، صدرالمتألهین وجود عالم خیال را برای حفظ پیوستگی فیض از عالم عقل تا عالم طبیعت، لازم می‌داند.در مباحث انسان‌شناسی، صدرالمتألهین با استفاده از تجرد قوه خیال، مرتبه مثالی نفس و بدن مثالی را اثبات کرده است. این دیدگاه منجر به بروز انقلابی در مباحث معرفت نفس گردیده‌ است. اثبات مرتبه مثالی نفس در تبیین بعضی از آموزه‌های دینی و حل بسیاری از مشکلات فلسفی موثر افتاده است.
بررسی تحلیلی دیدگاه شیخ صدوق و ابن تیمیه و ابن خزیمه در توحید ذات خداوند
نویسنده:
ماجده الخفاجی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
اعتقاد به توحید لازمه دینداری است، از آنجاکه مساله توحید ذو مراتب است و هر انسانی مطابق با ظرفیت واستعداد خویش از آن بهرمند می‌شود و قسمتی از آن را درک می‌نماید، همواره مورد اختلاف و بحث وگفتگو بوده است به همین دلیل اختلافات بین فرقه‌ها و نحله‌های موجود مذاهب اسلامی نیز نشات گرفته از همین ادراک متفاوت است .اما معیار و مصداق درستی ادراک انسان همان راسخون در علمند که قرآن به آنان اشاره نموده است .آنچه که در نظر مردم درباره توحید ذات متداول شده این است که خدا یک است و دو نیست، اما طبق تعبیر امیرمومنان على «علیه السلام» توحید ذات این است که خدا یکى است و دومى براى او تصور نمى‏شود، یا به تعبیر دیگر: خدا «شبیه و نظیر و مانند» ندارد، نه چیزى به او شبیه است، و نه او به چیزى، چرا که یک وجود بى‏نهایت کامل، داراى چنین صفتى مى‏باشد؛ و این با اعتقاد سلفیه که توحید ذات را با توحید صفات خلط نموده اند کاملا متفاوت است. از آنجاکه پیروان مذاهب و نحله‌ها گوناگون اسلامی از متد و الگوی اعتقادی رهبران خویش تبعیت می‌کنند لازم است توحید ذات از منظر رهبران این فرق مورد بررسی قرار گیرد. وبرای تقلیل اختلاف و یا مرز بندی بین صفوف اعتقادی و روشن شدن حقیقت به بررسی این مهم از دیدگاه شیخ صدوق به عنوان محدث شیعی و ابن خزیمه و ابن تیمیه به عنوان نظریه پردازان سلفی پرداخته شده است .
تحلیل و بررسی پاسخ‌های ابن رشد به ابوحامد غزالی در بحث علم الهی
نویسنده:
سمیه حسینی مقدم
نوع منبع :
رساله تحصیلی , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات)
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
غزالی از اندیشمندانی است که به صراحت در دفاع از عقاید دینی خود در مقابل فیلسوفان ایستاده و آن‌ها را در طرح بیست مسئله دینی متهم به بدعت و کفر نموده است. سال‌ها بعد ابن‌رشد به عنوان یک فقیه و فیلسوف برجسته، درصدد پاسخ به غزالی برآمده که این نوشتار به تقابل میان این دو دانشمند در بحث علم الهی می‌پردازد. این تحقیق با روش توصیفی ـ تحلیلی به بیان نظریه‌های این دو دانشمند پرداخته و نظریه‌های ابن رشد را بر اساس نظر ابن سینا و صدرالمتألین مورد سنجش و ارزیابی قرار داده است. اگرچه پاسخ‌های ابن‌رشد به ابوحامد غزالی تا حدودی توانسته است اشکال‌های سخنان غزالی را آشکار کند ولی در نهایت او با غزالی همراه شده و بر جداسازی فلسفه از دین تأکید می‌کند. غزالی سعی می‌کند بیشتر مبانی فلسفی دیدگاه فیلسوفان درباره علم الهی را مورد نقد قرار دهد. ابن رشد علم الهی را از نوع حصولی و فعلی می‌داند و معتقد است خداوند چون علت موجودات است، از آن جهت که به ذات خود علم دارد به موجودات علم دارد اما درک تفصیلی این مسئله را خارج از دسترس درک بشر دانسته و در همین اندازه خود را متوقف می‌بیند و بیشتر نقدهای غزالی را بر نظر ابن سینا دراین‌باره می‌پذیرد. بررسی نظر ابن‌سینا نشان می‌دهد فهم غزالی و ابن رشد از نظر وی اشتباه بوده و تبیین ابن رشد بیش از ابن سینا قابل مناقشه است. نقد‌های غزالی در رشد و بالندگی فلسفه اسلامی نقش داشت تا آن‌که حکمت متعالیه توانست با در اختیار داشتن مبانی مستحکم فلسفی در تبیین علم خداوند و بسیاری از مسائل فلسفی دیگر هم‌سو با متون دینی موفق ظاهر شود به نحوی که راه را بر بسیاری از سوء برداشت‌ها ببندد.
تبیین نظریه‌ی جان هیک درباره‌ی معاد و نقد آن بر اساس حکمت متعالیه
نویسنده:
فهیمه جمشیدی‌خواه
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
موضوع این پایان نامه تبیین دیدگاه جان هیک درباره‌ی معاد و نقد آن بر اساس حکمت متعالیه است. جان هیک در مسئله‌ی حیات پس از مرگ، به رستاخیز، دیدگاهی مسیحی – یهودی، که به معنای جسمیت یافتن مجدد شخصیت انسانی بعد از مرگ است، معتقد است و در این زمینه برای معقول جلوه دادن جاودانگی و حیات پس از مرگ نظریه‌ی "بدل" را مطرح می‌کند. جان هیک معتقد است که انسان یک واحد جسمی – روانی است که با مرگ نابود می‌شود و بعد از مرگ عین یا "بدل" جسمی – روانی شخص قبل از مرگ از عدم با قدرت مطلق خداوند بر انگیخته می‌شود. ملاصدرا معتقد است که انسان یک وجود واحد است که این حقیقت واحد دارای دو اعتبار بدن و نفس است و نفس حقیقت این وجود واحد است. ایشان بر اساس اصل تشکیک در وجود و اصل حرکت جوهری ثابت می‌کند که نفس با حادث شدنش به موازات بدن، مسیر تکاملی را طی می‌کند و مراتب وجودی خود را به فعلیت می‌رساند و پشت سر می‌گذارد تا به مرتبه‌ی نفس ناطقه‌ی انسانی و اتحاد با عقل فعال برسد که به عنوان کمال نفس تلقی می‌شود. نفس بعد از مرگ به کمک قوه‌ی خیال، بدن برزخی و عقلی خود را ایجاد می‌کند. نفس و بدن بعد از مرگ در امتداد نفس و بدن قبل از مرگ است، فقط نفس از عالم و مرتبه‌ی ماده روی بر گردانده و به مرتبه و عالم مافوق ماده و ملکوت توجه نشان می‌دهد.با توجه به اصول فلسفی ملاصدرا همانند اصل وحدت وجود، اصل حرکت جوهری، اصل تشکیک در وجود و اصل شئیت شیء به صورت شیء است، می‌توان مبانی نظریه‌ی "بدل" جان هیک هم‌چون نفی نفس، حقیقت مرگ که نابودی مطلق است، را نقد کرد. هم‌چنین نظریه‌ "بدل" هیک، نظریه‌ایی فرضی و بر اساس آزمون ذهنی است؛ پس نمی‌تواند در معقول و ممکن جلوه دادن جاودانگی و حیات پس از مرگ دلیل موجهی باشد.
  • تعداد رکورد ها : 36