جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 21
حقیقت و عدم در نظر مولوی و هیدگر
نویسنده:
محمود نوالی
نوع منبع :
مقاله , مدخل مفاهیم(دانشنامه مفاهیم)
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در ضمن مطالعات تطبیقی همواره ملاحظه می شود که اکثر افکار و آرای فلاسفه جدید و معاصر، به نحوی پراکنده ولی به صورت روشن در نزد عرفا و بعضی از فلاسفه و دانشمندان ایرانی نیز مطرح شده اند. ملاحظه این امر پربرکت می تواند اعتماد به نفس نسبت به گذشته خویش و امیدواری برای توجه بیشتر به همدلی و همفکری موجود میان غرب و شرق به ارمغان آورد. از این جمله است تعبیری سازنده از «عدم» که در سنت اسلامی آن را جایگاه و خاستگاه آزادی و سازندگی و آفرینش تلقی نموده اند و فیلسوفان پیرو مکتب اصالت وجود خاص انسانی نیز آن را وعاء هر هستی و مرکز ثقل حقیقت دیده اند.از دیدگاه فلاسفه اخیر چنین ادعا شده که حقیقت از لاحقیقت، به مدد کشف و انکشاف انسان، به دست می آید. مقدمه و لازمه این کشف و آفرینش خروج از هستی های فعلی و حرکت به سوی آنچه فعلا «نیست» می باشد. توفیق در این راه همانا نجات از زندان یقین های کاذب و تحجرهای چنبرگونه بوده و توفیق نیل به طرب و ابتهاج دیدار عوامل تازه است. این ابتهاج، حاصل تحقق و ظهور جلوه های گوناگون این حدیث مسرت بار یعنی خلق الله آدم علی صورته است که به نحوی متضمن آزادی نامحدود انسانی در بطن محدودیت ها و الزامات این جهانی می باشد. مقاله حاضر به بررسی رابطه میان حقیقت و عدم در مولوی (به عنوان نماینده سنت اسلامی) و هیدگر (به عنوان یکی از چهره های برجسته مکتب اصالت وجود خاص انسانی) می پردازد.
تاثیر عرفان و تصوف اسلامی بر کیفیت تعلیم و تربیت ایرانی
نویسنده:
محمود نوالی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
«ویژگی های فلسفه های جدید و تطبیق آن با فلسفه های کلاسیک»
نویسنده:
محمود نوالی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
پدیدار شناسی به عنوان شناخت مجدد از شناخت
نویسنده:
محمود نوالی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
مسأله هستی از دیدگاه هایدگر و ارسطو
نویسنده:
فاتح سعیدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مسأله‌ای که هایدگر پژوهش خود را در کتاب هستی و زمان با آن آغاز می‌کند بی‌شباهت با آغاز کتاب گامای متافیزیک نیست. ارسطو در آن‌جا می‌گوید «دانشی هست که به هستی چونان هستی و اعراضِ ذاتی آن، به خودی خود، نگرش دارد» (1003 الف 23 – 22). ارسطو برای هستی چهار معنی قایل است: هستی بالعرض، هستی به معنای صادق بودن، هستی بالقوه و بالفعل و هم‌چنین هستی بر حسب اشکال مقولات. ارسطو سپس می‌گوید که پرسشِ هستی چیست؟، در حقیقت این پرسش است که جوهر چیست؟ و به این ترتیب هستی را با جوهر یکی می‌داند. هایدگر از همان آغاز این پرسش برایش مطرح بود که چه مفهومی این معناهای چندگانه را وحدت می‌بخشد و هستی چونان هستی (نه صرفاً هستنده چونان هستنده) تعین خود را از کجا کسب می‌کند؟ هایدگر کتاب هستی و زمانرا با بحث از ضرورتِ به روشنی بازگفتنِ پرسش از هستی آغاز می‌کند. هایدگر معتقد است پرسش از هستی که فلسفه‌ی افلاطون و هایدگر را در جوش و خروش نگه داشته بود و از فرط ابهام و مستوری برای یونانیان مایه‌ی تشویش خاطر بود، در این زمانه در بداهت و خودپیدایی از روز روشن‌تر فرض می‌شود و به همین دلیل است که پرسش از هستی امروز فراموش شده است. فیلسوفان به جای پرداختن به هستی، هستنده‌ها را موضوع پژوهش خود قرار داده‌اند. هایدگر با روش پدیدارشناسی و هم‌چنین با تخریب فرادهش متافیزیکی تلاش می‌کند که این هستی را آشکار ‌کند. اما برای این کار از هستنده‌ای که دازاین نام دارد آغاز می‌کند زیرا تنها دازاین است که از هستی خود پرسش می‌کند. از نظر هایدگر بنیاد آغازین دازاین هستی ـ در ـ جهاناست که دازاین را چون اگزیستانس ظاهر می‌کند. اگزیستانس به ارتباط دازاین با هستی و نه با هستنده‌ها مربوط می‌شود، و از این‌رو مهیای غلبه بر متافیزیک می‌گردد. هایدگر در هستی و زمان تلاش می‌کند که نشان دهد هستنده‌ی دیگری وجود دارد که نه فقط هست، بلکه با خویش و با سایر هستنده‌ها نسبتی دارد.هایدگر که خود در کتاب هستی و زمان برای فهم هستی تقریباً به همان راه سنت متافیزیکی رفته بود، یعنی به جای این‌که پژوهش خود را از هستی آغاز کند هستنده‌ای به نام دازاین را برای فهم هستی بررسی کرد. وی در کتاب درآمدی بر متافیزیک تلاش می‌کند با نشان دادن کاربردهای مختلف کلمه‌ی هستی در گفتار روزانه و از طریق افقی معین، از هستنده‌ها دور شود و به خود هستی بپردازد، اما در این‌جا نیز نمی‌تواند خود هستی را بدون هیچ‌گونه دلالت و ارجاعی فهم کند. زیرا در درآمدی به متافیزیک نیز، هستی را از طریق تعینات و حالاتی که خود هستی موجب ظهورشان می‌شود، می‌شناسد.
جایگاه تمثیل درفلسفه افلاطون  (گزارش موضوعی تمثیل ها)
نویسنده:
کبیرعلوی زینال
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران: ,
موقعیت خاص انسان از دیدگاه کارل یاسپرس، مارتین هایدگر و ژان پل سارتر
نویسنده:
زینب عبدالهی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
مرگ اندیشی و مساله جاودانگی نزد اونامونو و هایدگر
نویسنده:
آصف رستم نژاد
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مسئله‌ی مرگ از دیرباز یکی از پیچیده‌ترین و مهم‌ترین دغدغه‌های فکری انسان‌ها بوده است. در این پایان نامه تلاش بر این است که مرگ اندیشی و مسئله جاودانگی از نگاه دو فلیسوف یعنی اونامونو و هایدگر بررسی شود و نظرهای این دو در این باره ارائه شود تا مخاطب افزون بر آشنایی تخصصی با اندیشه‌های این دو فیلسوف، بر پایه‌ی دانش و پیش زمینه‌هایش به نتیجه‌ای درخور درباره‌ی این موضوع مهم دست یابد. اونامونو در کتاب درد جاودانگی با روش اگزیستانسیالیستی نشان می دهد، که تشنه جاودانگی است و شوق و عطش بی پایان به نامیرایی دارد.او به دنبال جاودانگی‌ای است که ادامه همین حیات کنونی باشد. اما عقل در این باره نمی‌تواند به او کمک کند؛ به ایمان پناه می‌برد. بنا به عقیده ی او تنها خداوند می تواند ضامن بقا و نامیرایی ما شود. اگر خدا باشد، به تبع او وجودی ابدی خواهیم داشت.هایدگر در کتاب وجود و زمان می کوشد تا با روش پدیدارشناسی مرگ را تحلیل کند. تنها دازایناست که به نیستی خود می‌اندیشد و مرگ اندیش است.او مرگ را آخرین امکان دازاین می‌داندکه با آن هستی دازاین پایان می‌پذیرد.دازاین در ارتباط با وجود و کشف حقیقت مرگ اصالت می‌یابد. در غیر این صورت دچارروزمرگی می‌شود،هویت اصلی‌اش را گم می‌کند، تحت حاکمیت دیگران قرار می‌گیرد، و در نهایت از خود بیگانه می‌گردد.اما مرگ آدمی را به پایان پذیر بودن زندگی آگاه می سازد و او را متوجه ابعاد وجودی خویش می‌کند. در پایان تطبیق بین آرا دو متفکر در خصوص مرگ و جاودانگی انجام گرفته است.
«من» به عنوان اصلی‌ترین انگیزۀ انسانی
نویسنده:
محمود نوالی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
این مقاله در جستجوی منشأ اصلی کلیه رفتارهای آدمی است. هدف مقاله پاسخ دادن به این سؤال است که سبب ایجاد ارزش‌ها و ضدارزش‌ها، خلق تصوّرات جدید، معنی‌دهی‌ها و نگرش‌های انسانی چیست؟ همچنین سبب فعالیت یا سکون انسان از کجا سرچشمه می‌گیرد. ظاهراً با وجود تنوع رفتارها و کنش‌های گوناگون انسانی یک خاستگاه فطری برای آن‌ها متصور است که در هر محیطی در اساس و منشأ هر رفتاری حضور دارد و آن صیانت نفس می‌باشد. البته صیانت نفس یک اصل عامّ و شامل در نزد همه جانداران است و مخصوص انسان نیست. ولی آن‌چه خاص انسان است کیفیّت صیانت نفس اوست که بسیار متنوع، متغیر و شامل احوال ضد و نقیض می‌باشد. ما منشأ این کیفیّت صیانت نفس را با اصطلاح «من»1 بیان می‌کنیم و می‌توانیم بگوییم اصلی‌ترین انگیزه انسانی برای هر فعالیت و هر امساکی همان «من» است. «من» همه جا و هر لحظه با ماست و مترصّد به دست آوردن احوال و اوضاعی است که از دیدگاه وی به بقای محترمانه و ارتقاء من کمک می‌کند. در واقع من، بنا بر ارزش‌ها و تفسیرهای خود، خالق هر نوع شادی و اندوه است و همواره جویای خیر و گریزان از شر می‌باشد. جان چه باشد؟ باخبر از خیر و شرّ / شاد از احسان و گریان از ضرر (بیت 6/ 148: مثنوی نیکلسن) بنابراین «من» دائماً حضور فعالی دارد و در هیچ لحظه‌ای از توجّه به حفظ برتری خود غافل نمی‌ماند، همچنین در هر لحظه‌ای مواظب است تا لطمه و زیانی به «من» وارد نشود. بنابراین شادی و اندوه هر کسی وابسته به چگونگی تعبیرات «من» در برابر حوادث و رفتار اشخاص و خودش است. البته همة این تعبیرات و نگرش‌ها در متن اجتماع، تاریخ و فرهنگ تحقّق می‌یابد و چون جهان ما فی‌نفسه در حال تحوّل و حدوث امکانات تازه است بدان جهت مصادیق نیک و بد، خیر و شر، زشت و زیبا و حق و باطل در نظر «من»های خودمان و من‌های2 گوناگون دیگر از جمله منِ اجتماعی دائماً در حال دگرگونی می‌باشد. باری حبّ و بغض و دوستی و دشمنی هر کسی نسبت به خودش و نسبت به اطرافیان، اشخاص، نهادها، کشورها و فرهنگ‌ها با معیارها و نگرش‌های «من» زاده می‌شوند. بدین جهات است که ما «من» را به عنوان اصلی‌ترین انگیزة رفتارهای انسانی مطرح می‌کنیم. کلیدواژه ها
صفحات :
از صفحه 379 تا 407
  • تعداد رکورد ها : 21