جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 82
تبیین وجودشناسی فلسفه ملاصدرا بر اساس کتاب (فلسفه ملاصدرا) فضل الرحمان
نویسنده:
پدیدآور: قاسم حسین هاشمی ؛ استاد راهنما: رضا سلیمان حشمت ؛ استاد مشاور: محمدرضا اسدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در میان کتب و آثاری که درباره فلسفه ملاصدرا نوشته شده است کمتر کتابی را می توان یافت که به همه جنبه های تفکر ملاصدرا از جمله هستی شناسی، معرفت شناسی، کلام، صفات خدا، معرفت النفس، نظریه شناخت و معاد پرداخته باشد. در باب ارزش و اهمیت این کتاب این را می توان گفت که کتاب فضل الرحمان نخستین کتابی است که تقریبا درباره همه جوانب تفکر ملاصدرا به بحث و اظهار نظر می پردازد. برای آنکه اهمیت این کتاب روشن شود باید مقدمتا گفت که پیش از این کتاب فقط سه کتاب و مقاله مهم به زبانهای اروپایی درباره ملاصدرا نگاشته شده است. نخست کتاب ماکس هورتن تحت عنوان نظام فلسفی شیرازی که به سال 1913 در استراسبورگ به طبع رسیده است. دوم تصحیح و ترجمه کتاب مشاعر به وسیله هانری کربن و مقدمه مفصل و عالمانه ای که وی به زبان فرانسوی بر این اثر مهم نگاشته است. سه دیگر مقاله مفصل آقای دکتر نصر درباره ملاصدرا و مکتب او در کتاب تاریخ فلسفه اسلامی م.م.شریف .همچنین سه کتاب دیگر درباره ملاصدرا نوشته شده است که هرچند به برخی از جنبه های فکری ملاصدرا می پردازد اما حق همه جوانب تفکر ملاصدرا را ادا نمی کند، این سه کتاب عبارت است از:1)وجود، عقل و شهود نزد ملاصدرا نوشته ابراهیم کالین 2)فلسفه متعالی ملاصدرا نوشته محمد کمال 3)حکمت متعالیه نوشته جیمز وینستون موریس بنابراین می‌توان گفت که حسن و اهمیت و ویژگی این کتاب این است که به صورت مجمل و کوتاه ودر برخی موارد به صورت مبسوط و مفصل به همه جوانب آراء و نظریات ملاصدرا پرداخته است و ما کمتر کتابی را می‌توانیم پیدا کنیم که این ویژگی را داشته باشد.
بين ملا صدرا وهايدغر
نویسنده:
محمد رضا أسدي
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
صفحات :
از صفحه 148 تا 157
تحلیل ماهیت تمدن از دیدگاه ابن خلدون و علامه جعفری
نویسنده:
پدیدآور: علی اسدیان شمس ؛ استاد راهنما: عبدالله نصری ؛ استاد مشاور: محمدرضا اسدی ؛ استاد مشاور: غلامرضا زکیانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
رویکردهای غالبی به تمدن، نظیر رویکرد تاریخی و جامعه‌شناسی، در عین ارزشمند بودن، گزاره‌های کلی و ضروری نتیجه نمی‌دهند، در حالی که رویکرد فلسفی چیستی و چرایی تمدن را به گونه‌ای مورد ارزیابی قرار می‌دهد که نتایجی کلی و ضروری به دنبال داشته باشد. از جمله متفکرانی که چنین رویکردی به تمدن دارند، ابن‌خلدون و علامه‌جعفری هستند. ابن‌خلدون بر اساس رویکرد طبیعت‌گرایانه، روش عقلی واقع‌گرایانه و بدون توجه به باید‌ها، نگرش پسینی به تمدن دارد. در مقابل علامه‌جعفری بر اساس رویکرد انتقادی انسان‌محورانه و روش عقلی واقع-گرایانه در کنار توجه به بایسته‌ها و شایسته‌ها، تلفیقی از نگاه پسینی و پیشینی به تمدن دارد. با این که هر دو، پروسه تمدن را محصول تکامل انسانی می‌دانند، ولی در نظر ابن‌خلدون، تمدن، پدیده‌ای ارگانیکی است که در فرایندی طبیعی، در جریان عصبیت قوی و قدرت‌طلبی، جهت رفاه و آسایش انسان در یک جریان جبری شکل می‌گیرد و ملاک شناسایی آن، حیات تجمل-گرایانه و گسترش و پیچیدگی صنعتی است و با زوال عصبیت، اوج‌گیری تجمل‌گرایی، نابسامانی-های اقتصادی، سیاسی و یا مشکلات طبیعی، از بین می‌رود، اما علامه‌جعفری به جای عصبیت بر صیانت ذات تکاملی تأکید دارد و کاملاً مخالف با فرایند طبیعی جبرگرایانه دانستن تمدن است. در دیدگاه او تمدن در اثر کنش‌های اختیاری و آزادانه تصعید یافته، با ایجاد هماهنگی، کنار گذاشتن تزاحمات و تحقق هویت واحد شکل‌ می‌گیرد. تمرکز علامه‌جعفری بر بُعد اختیار انسان، در عین حال که نکته قوت او به حساب می‌آید، ولی موجب کم‌رنگ شدن ابعاد طبیعی و مادی تمدن در نظرات وی می‌گردد؛ به گونه‌ای که مباحث اقتصادی را در عین بنیادی بودن آن‌گونه که ابن‌خلدون مورد توجه قرار داده است، مورد توجه قرار نمی‌دهد و شناسایی تمدن را بر پیشرفت و گسترش صنایع مبتنی نمی‌داند. با وجود این ضعف، نظری ارزشمند و قابل تأمل در زمینه فروپاشی یک تمدن ارائه می‌دهد. در نظر او از آنجا که تمدن، همیشه ملازم با شخصیت رشد یافته انسانی است، پس باید سقوط آن را به سقوط روابط عالی و اخلاقیات انسانی دانست، اگر چه نمود‌های تمدن هنوز باقی مانده باشد. در حالی که ابن‌خلدون افول انسانیت را به عنوان سقوط تمدن تلقی نمی‌کند، بلکه آن را در قالب زندگی تجمل‌گرایانه در متن تمدن می‌پذیرد؛ از این رو سقوطی جز فروپاشی فیزیکی برای تمدن تصور نمی‌کند. در حالی که اگر ما تمدن را محصول شخصیت رشدیافته انسان بدانیم، پس بایستی حیات تجمل‌گرایانه و افول انسانیت را به عنوان انحراف از حیات تمدنی قلمداد کنیم.
نسبت ایمان با علم، عقل و عمل از دیدگاه مولا محسن فیض کاشانی
نویسنده:
پدیدآور: زینب صادقی النجق ؛ استاد راهنما: محمدرضا اسدی ؛ استاد مشاور: حوران اکبرزاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مولا محسن فیض کاشانی در رویکرد عمدتاً عرفانی خود در مباحث الهیاتی، و به لحاظ مبانی فکر فلسفی پیرو صدرالمتألّهین است، لذا هم‌چون او قائل به اشتراک معنوی وجود و تشکیک در مراتب آن است. در همین راستا، کلیه‌ی مفاهیم ایمان، علم، یقین، عقل، و عمل را مدرّج و مشکّک می‌داند و حتی تحت تأثیر وی، ریشه‌ی اختلاف مذاهب و آراء را که به اختلاف درجات ایمان باز می‌گردد، در تشکیک وجود دانسته است. تعریف فیض از ایمان، یعنی تصدیق یقینی خدا، فرشتگان، پیامبران، کتب آسمانی و معاد به گونه‌ای است که آن را به علم اعتقادات (به ویژه توحید)، و به صورت کلی‌تر به حکمت، باز می‌گرداند. لذا مومن کامل، سالک راه معرفت خداوند است که از تمامی انواع کفر خالی است. با توجه به تعریف مذکور از ایمان، وابستگی مفهوم ایمان به علم و یقین (با هر دو معنی یقین یعنی شک نداشتن و دیگری غلبه‌ی یک اعتقاد بر نفس) روشن است، افزون بر این، علم و ایمان در یک توالی هم‌افزا قرار دارند. به این خاطر که علم ثمره‌ی عقل است، تحقّق ایمان تابعی از آن است. در این جستار، منظور از عقل قوه یا غریزه‌ی درک کلیات نظری و عملی است که علاوه بر علم و ایمان، منشاء صدور عمل و اخلاق نیز هست. ایمان و عمل نیز در یک سلسله‌ی تعاملی، مایه‌ی افزایش کیفی یکدیگرند. یعنی ایمان اولیه (فطری)، موجب عمل و آن موجب ایمان ثانویه (کمال‌یافته) است. هر درجه‌ی عمل (ظاهری و باطنی) شرط صدق درجه‌ای از ایمان است و به این اعتبار می‌توان درجات عمل و ایمان را متناظر دانست. اگر چه فیض کاشانی سلسله‌ای نهایی متشکّل از حلقات عقل، علم، ایمان، عمل و اخلاق را به صراحت و تفصیلاً تبیین نکرده است، اما می‌توان سلسله‌ای نامتناهی از عناصر مذکور را در نظر گرفت که نسبت ایمان با علم، عقل و عمل را آشکار ‌سازد، به این معنا که عقل به عنوان آغازگر آن، منشاء علم و علم موجب ایمان اولیه، آن نیز موجب عمل و اخلاق، و سپس افزایش علم است. افزایش علم که خود مجازاً همان افزایش عقل است، نیز سبب ایجاد ایمان ثانویه است و به همین منوال اگر این سلسله مراتب طی گردد تا سعادت انسان ادامه می‌یابد (و اوج سعادت آراستگی به صفات حسنی خداوند یا تخلّق به اخلاق الله است). یکی از نوآوری‌های این پژوهه یافتن ترتیب دقیق حلقه‌های این زنجیره، از دیدگاه حکیم فیض است.
بررسی دیدگاه‌های دین‌شناسی حکیمی (توحید، عدل، نبوت، امامت و معاد)
نویسنده:
پدیدآور: مرضیه شهرابی فراهانی ؛ استاد راهنما: محمدرضا اسدی ؛ استاد مشاور: عبدالله نصری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
این رساله ناظر به آراء « محمدرضا حکیمی» _یکی از متفکران معاصر _ در خصوص مباحث و اصول اعتقادی تشیع است. وی بر اساس اصول فکری خویش هرگونه برداشت انتزاعی از دین را مورد انتقاد شدید قرار داده و سعی دارد با اصل قرار دادن ظاهر و دوری از هرگونه تأویل و با رویکردی انضمامی به شناخت دین بپردازد.نگارنده بر اساس مبانی فکری وی که جدا انگاری سه روش فکری، فلسفی و قرآنی است به بررسی نظرات ایشان و تأثیر این مبنای فکری در تبیین اصول اعتقادی (توحید، عدل، نبوت، معاد و امامت) پرداخته است.برای این منظور بر اساس روش کتابخانه‌ای به مطالعه دقیق آثار آقای‌حکیمی پرداخته و نظرات و مبنای فکری ایشان استخراج گردید.طبق این هدف، رساله در سه بخش اصلی تنظیم و تدوین گشته است. در بخش اول اصول فکری اندیشه‌ی حکیمی، روش دین‌شناسی و جایگاه عقل در دین‌شناسی را بیان نمودیم. در بخش دوم به گزارش نظرات ایشان در مورد پنج اصل اساسی دین پرداخته و در بخش سوم نظرات و دیدگاه‌های ایشان پیرامون روش تفکیکی در برخورد با آموزه‌های دینی و پیامدهای این روش را بررسی و نقد نمودیم. لازم به ذکر است در بخش سوم ملاحظاتی درباره‌ی آراء آقای حکیمی ارائه شده است، لذا نقدها کامل و جامع نبوده و از تکرار صرف نقدهای موجود پرهیز شده است.بعد از تأمل ودقت در اصول فکری و مبنای اندیشه حکیمی و شرح تفصیلی آرای ایشان روشن شد که این دیدگاه دارای نقاط ضعفی است و نمی‌تواند در برخی مسائل به بحث ونظر بپردازد. چراکه در تفکر دینی لازم است هم از طریق ظاهر و هم از طریق برهان و منطق و هم از طریق کشف و عرفان استفاده کرد وگرنه تفسیر از دین ناقص خواهد بود.
فلسفه‌ی دین هایدگر
نویسنده:
پدیدآور: بهنام خداپناه ؛ استاد راهنما: هدایت علوی‌تبار ؛ استاد مشاور: محمدرضا اسدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
موضع هایدگر به عنوان یک فیلسوف درباره‌ی یزدانشناسی و ایمان به چه صورت است؟ دیدگاه هایدگر درباره‌ی ایمان و یزدانشناسی از چه قرار است؟ فلسفه‌ی دین اصولا برای هایدگر به چه معناست؟ اینکه هایدگر به عنوان یک فیلسوف، وظیفه‌ی خود را آشکار ساختن مفاهیم هستی‌شناسانه‌ی پدیداری همچون ایمان می‌داند. و درباره‌ی محتوای خاصّ پدیداری همچون ایمان موضع‌گیری نمی‌کند. چرا که محتوای خاصّ ایمان تنها از طریق گونه‌ای سرسپردگی شخصی نسبت بدان حاصل می‌شود.انتقاد هایدگر به فلسفه‌ی دینی که نسبت به واقع‌بودگی پدیداری همچون دین بی‌تفاوت است. فلسفه‌ی دین در نظر هایدگر باید با در نظر گرفتن مفاهیم هستی‌شناسانه‌ی تجربه‌ی دینی، آنها را مورد بررسی قرار دهد. فلسفه‌ی دینی که مفاهیم دینی را صرفا از موضعی نظری (و بدون در نظرگرفتن واقع‌بودگی چنین تجربه‌ای) مورد بررسی قرار می‌دهد، برای هایدگر یک مفهوم بی‌معناست، زیرا خود موضع نظری نیز تنها بواسطه‌ی نوعی از واقع‌بودگی مشخص ممکن است.
خوانش نوکانتی و توماس کوهن از معقولیت علمی و نسبت آن با علم بومی (با نظر به آراء دکتر رضا داوری اردکانی، دکتر مهدی گلشنی، آیت‌الله عبداله جوادی آملی و دکتر حسین نصر)
نویسنده:
پدیدآور: امیر حاجی‌زاده ؛استاد راهنما: حسین کلباسی اشتری استاد مشاور: علی‌اکبر احمدی افرمجانی استاد مشاور: محمد رضا اسدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
چکیده :
در این رساله سعی می‌کنیم به بررسی امکان شکل گرفتن نظریات علمی بدیل از قبیل علم بومی و علم دینی با عطف نظر به مسئله معقولیت علمی در آراء کوهن و کاسیرر بپردازیم. لزوم این بحث تطبیقی از این جا بر می‌خیزد که با توجه به دستاوردهای علم‌شناسی جدید، طرفداران گرایش علم دینی و بومی در ایران، بر معقولیت نسبی علم (با تأکید بر نقش مقوّم گزاره‌های متافیزیکی در یک نظریه و ارزش‌های اجتماعی در ردّ و پذیرش نظریات) اصرار می‌ورزند و شکل‌گیری نظریه‌های بدیل با تأسی بر فرهنگ و آیین خودی را امکان پذیر می‌دانند. یکی از آبشخورهای امکان ظهور و یا تأسیس نظریات علمی بدیل، تضعیف روایت رسمیِ فیلسوفان ارتودوکسِ علم از مطلق بودن معقولیت علمی توسط توماس کوهن است. از زمان چاپ کتاب ساختار انقلابات علمی، رویکردهای تاریخی و جامعه‌شناختی به علم به نوعی نسبیّت‌باوری در قبال ارزیابی نظریات علمی دامن زده و همچنین موجب اعتقاد به گسست در تاریخ علم شده است. جهت تعدیل آراء کوهن نگاه فیلسوف-مورخ دیگری همچون کاسیرر برنهاده می‌شود که به‌عنوان یک فیلسوف نوکانتی منظر نوینی در اختیار ما قرار می‌دهد. کاسیرر با تاکید بر وجوه پایدار نظریات به عنوان صورت‌هایِ نامتغیرِ انتظام‌بخش، نظریات علمی را قیاس‌پذیر و تاریخ علم را پیوسته و تکوینی می‌بیند. در این زمینه متفکرین ایرانی متعددی ابراز نظر کرده‌اند که از میان آن‌ها چهار متفکر (آقایان سید حسین نصر، مهدی گلشنی، رضا داوری اردکانی و عبدالله جوادی آملی) جهت شرح آراء و بررسی تطبیقی انتخاب شده‌اند. تلاش شده در هر مورد آسیب‌های تلقی نادرست از علم و سویه‌های قابل دفاع در سایه تحلیل‌های کوهن و کاسیرر بیان شود. در خاتمه با تفکیک چهار عرصه متمایز منبع نظریه، ساختار نظریه، داوری نظریه و تفسیر نظریه موضع خود را جمع بندی می‌کنیم.
پایان فلسفه و وظیفه تفکر [کتاب]
نویسنده:
مؤلف: مارتین هایدگر؛ مترجم: محمدرضا اسدی
نوع منبع :
کتابشناسی(نمایه کتاب) , ترجمه اثر , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
تهران - ایران: اندیشه امروز,
چکیده :
این مجموعه دربردارنده‌ی چهار رساله، یک ترجمه و سه تالیف است. متن ترجمه شده مربوط است به رساله‌ای از "مارتین هایدگر" با عنوان "پایان فلسفه و وظیفه‌ی تفکر". این رساله نوعی بازخوانی و بازسازی درباره‌ی پرسش از وجود و زمان است. در این رساله، نگارنده خاطرنشان می‌سازد، "پایان فلسفه به معنای آغاز تمدن جهانی مبتنی بر تفکر و اندیشه‌ی اروپای غربی است. اما آیا پایان فلسفه در مفهوم بسط و ظهور آن به صورت علوم جدید، تحقق تمام و کمال همه‌ی امکاناتی است که در تفکر فلسفی قرار داشت؟ بنابراین وظیفه‌ی تفکر، صرف‌نظر کردن از تفکر پیشین به قصد و جهت تعیین موضوع برای تفکر بعدی خواهد بود". رساله‌ی دوم با عنوان "کدام فلسفه؟ کدام تطبیق؟"، کاوش کوتاهی است در باب فلسفه‌ی تطبیقی و مقایسه‌ای اجمالی در باب ویژگی‌های فلسفه‌ی غرب و فلسفه‌ی اسلامی. رساله‌ی شوم بنیان متافیزیکی زندگی"، تحلیلی آنتولوژیک از حقیقت زندگی است. راهی که می‌کوشد متافیزیک و زندگی را به یک دیگر نزدیک کند به گونه‌ای که نه متافیزیک، منحل در زندگی شود و نه زندگی منحل در متافیزیک و در انتها، آخرین رساله، بخشی از یک رساله‌ی مبسوط با عنوان "انفعال فرهنگی" است که تحلیلی است انتقادی از وضعیت فرهنگ و نسبت تاملات کاربردی و تئوریک آن در جامعه‌ی کنونی ما با نگاهی تازه در باب ماهیت فرهنگ.
پایان فلسفه و وظیفه تفکر [مقاله]
نویسنده:
مارتین هایدگر؛ مترجم: محمدرضا اسدی
نوع منبع :
مقاله , ترجمه اثر
منابع دیجیتالی :
چکیده :
این‌ مقاله، تحقیقی‌ است‌ که‌ محققان‌ و متعلمان، هر دو را به‌ کارآید. محققان‌ فلسفه‌ می‌توانند از این‌ اثر بهره‌مند شوند زیرا که‌ مولف‌ آن‌ در واقع‌ خواسته‌ است‌ با نگارش‌ این‌ رساله‌ کوتاه، نگاه‌ نقادانه‌ای‌ به‌ اندیشه‌ پیشین‌ خود در باب‌ موضوع‌ «هستی‌ و زمان» داشته‌ باشد و متعلمان‌ علوم‌ انسانی‌ و خصوصاً‌ فلسفه‌ می‌توانند از این‌ اثر توشه‌ برگیرند زیرا مولف‌ در این‌ اثر به‌ نحوی‌ دیگر نیز خواسته‌ است‌ جایگاه‌ فلسفه‌ در عصر حاضر و نسبت‌ آن‌ با علوم‌ دیگر و وظیفه‌ تفکر و اندیشیدن‌ را در این‌ جهان‌ «توسعه‌ یافته» - که‌ مستغرق‌ تفکر عقلانی‌ تکنیکی‌ است‌ - مشخص‌ و معین‌ نماید. اما ارزیابی‌ اینکه‌ او در راستای‌ نقد درونی‌ اندیشه‌ خود و پاسخ‌ به‌ دو پرسشی‌ که‌ مطرح‌ می‌کند تا چه‌ میزان‌ کامیاب‌ بوده‌ است‌ فقط‌ بر عهده‌ کسانی‌ است‌ که‌ هم‌ بر اندیشه‌های‌ هیدگر و هم‌ بر اقتضائات‌ فکری‌ و عینی‌ دنیای‌ جدید، کاملاً‌ اشراف‌ و احاطه‌ دارند. این‌ عنوان‌ معرف‌ کوششی‌ است‌ که‌ بازتاب‌ آن‌ پافشاری‌ بر پرسش‌ است. هر پرسشی‌ راهی‌ به‌ سوی‌ یک‌ پاسخ‌ دارد و چنانچه‌ پاسخی‌ ارائه‌ می‌شد آن‌ پاسخ‌ متضمن‌ تقریری‌ گزاره‌ای‌ درباره‌ یک‌ موضوع‌ نامعلوم‌ نمی‌بود بلکه‌ دربر دارنده‌ یک‌ تحول‌ فکری‌ می‌بود. بحثی‌ که‌ پس‌ از این‌ مطرح‌ می‌شود به‌ مبحث‌ گسترده‌تری‌ تعلق‌ دارد، این‌ بحث‌ کوشش‌ و تلاشی‌ است‌ که‌ از سال‌ 1930 تاکنون‌ بارها و بارها در جهت‌ شکل‌ دادن‌ به‌ پرسش‌ هستی‌ و زمان‌ - به‌ گونه‌ای‌ که‌ در اعصار بسیار کهن‌ مطرح‌ می‌شد - به‌ عمل‌ آمده‌ است. این‌ مقاله‌ می‌خواهد نقطه‌ عزیمت‌ پرسش‌ مربوط‌ به‌ «هستی‌ و زمان»() را در معرض‌ یک‌ «نقادی‌ درونی‌ و ماندگار»() قرار دهد. بنابراین‌ باید روشن‌ شود که‌ این‌ پرسش‌ انتقادی‌ که‌ موضوع‌ تفکر چیست؟تا چه‌ محدوده‌ای‌ الزاماً‌ به‌ طور پیوسته‌ متعلق‌ به‌ تفکر است؟ بر این‌ مبنا عنوان‌ وظیفه‌ هستی‌ و زمان‌ تغییر خواهد یافت، ما می‌پرسیم: -1 مفهوم‌ اینکه‌ فلسفه‌ در عصر حاضر به‌ مرحله‌ نهایی‌ خودگام‌ نهاده‌ چیست؟ -2 چه‌ وظیفه‌ دیگری‌ برای‌ تفکر در پایان‌ فلسفه‌ ذخیره‌ شده‌ است؟
بررسی عوامل کم رونقی حکمت عملی در فلسفه‌ی اسلامی از ابن سینا تا ملاصدرا (با تاکید بر اخلاق)
نویسنده:
محمد رضا اسدی ، غلامرضا بدرخانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در فلسفه اسلامی حکمت عملی، قسیم حکمت نظری است. ولی چه از نظر حجم تالیفات و چه تفصیل و توسعه مباحث، در مقایسه با حکمت نظری کم رونق است. شناخت عوامل این کم رونقی، می تواند زمینه ساز توسعه‌ی آن، باشد. ورود فلسفه در فضای فکری جهان اسلام با دو موضع مخالف و موافق همراه بوده است در موضع مخالف، فلسفه جایگاهی برای ورود در عرصه حکمت نظری و عملی ندارد و در موضع موافق، نوعی تلاش در جهت بومی سازی فلسفه یونان در لایه های مختلف مشاهده می‌شود که نتیجه آن احاله حکمت عملی به شریعت شده است. عوامل منجر به این احاله را، می توان عدم امکان استنتاج حکمت عملی از حکمت نظری ارسطویی و تفصیل و احاطه شریعت بر تمام دقائق حکمت عملی و عدم احساس ضرورت حکما از ورود به حکمت عملی و اهمیت فلسفه اولی در نگاه حکمای مسلمان به حسب شرافت موضوعی، برشمرد.
صفحات :
از صفحه 7 تا 28
  • تعداد رکورد ها : 82