جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 30
شکاف میان ذهن و زبان عالمان و فعالان سیاسی و مسائل ایران
سخنران:
محمدجواد غلامرضا کاشی
نوع منبع :
صوت , سخنرانی , فیلم , کتابخانه عمومی
چکیده :
شما حجم کثیری از آثار مکتوب را در قبل از انقلاب می بینید که همه آنها را مهندسان و پزشکان نوشته اند، ولی بعد از انقلاب رشته های علوم انسانی در ایران گسترش خیلی زیادی پیدا کرد و هم فعالان سیاسی و هم دانشمندان حوزه علوم انسانی یک دفعه فضا را اشغال کردند؛ از سطوح عالی بگیرید تا سطوح خبرنگاران و ژورنالیست ها همه علوم انسانی خوانده بودند و با ادبیات و زبان علوم سیاسی آشنا بودند.
جدال‌های الهیاتی در عالم قدیم و پدیدار شدن روشنفکری در ایران
نویسنده:
محمدجواد غلامرضا کاشی؛ مهدی کاظمی زمهریر
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
تصور غالب درباره روشنفکری در ایران ، آن را پدیداری وارداتی و برآمده از خلاء توصیف می نماید.این تصور، مانع توجه به شرایط امکان درونی تفکر روشنفکری می گردد؛ مدعای اصلی نویسندگان مقاله این است که هویت روشنفکری تنها با توجه به تجربه فکری ایران پیشاروشنفکری (عالم قدیم) در کنار تجربه فکری در غرب قابل ادراک است؛ در پژوهش های جاری برآمدن روشنفکران تنها در پرتو ارتباطات ایران و جهان غرب مورد تحلیل قرار می گیرد،اما این پدیدار بدون رخ نمودن تحولاتی در صورت‌بندی تفکر قدیم، زمینه و شرط ظهور در فضای فکری ایران نمی یافت. این نوشتار با تحلیل جدال‌های الهیاتی میان اندیشه الهیاتی صدرایی، شیخیه و بابیه در دوران «پیشاروشنفکری»، نشان خواهد داد که چگونه این جدال ها به ظهور تفکر روشنفکری به مثابه یک زبان فکری جدید مدد رسانده است. تحلیل جدال های الهیاتی در پیشاروشنفکری نشان می دهد، که شاهد به حجاب رفتن معرفت قدسی به مثابه امری عینی، بسط تصور طبیعت گرایانه از عالم و انسان، جانشینی علم حصولی به جای معرفت قدسی، و دنیوی شدن زبان الهیاتی هستیم، که پیش از ظهور پدیده روشنفکری، شرایط امکان تفکرات غیرالهیاتی را فراهم ساخته بود.
صفحات :
از صفحه 149 تا 180
گونه‌شناسی اندیشه‌ی سیاسی برآمده از حوزه‌های علمیه در ایران؛ مطالعه موردی سال 57-1320
نویسنده:
پدیدآور: سیده‌معصومه جلالی استاد راهنما: شجاع احمدوند استاد مشاور: محمدجواد غلامرضاکاشی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
با شکل‌گیری توازن قوا به‌ویژه میان نهاد دینی و نهاد سیاسی در عصر قاجار، دوره‌ی جدیدی از تأثیر‌گذاری حوزه‌های علمی بر عرصه‌ی ایران و جهان تشیع رقم خورد. تکیه روحانیت بر سنت سیاسی شیعی، به همراه ضعف قاجاریه و تحولات سیاسی و اجتماعی پیاپی در عصر مشروطه، موقعیت خاصی به مراکز علمی و فقهی شیعیان بخشید. با تأسیس حوزه‌ی علمیه قم، در آغاز سده جدید شمسی و جدایی و استقلال حوزه‌های علمیه ایران از عراق، تجربه جدیدی پیش پای روحانیت شیعه نهاده شد و آنان را هم زمان وارد کشاکش‌های سیاسی ایران در حساس‌ترین دوره تاریخی‌اش، نمود. از این تاریخ تا سال 1357(ه.ش)، اندیشه‌های سیاسی مهمی در میان حوزویان ایرانی شکل گرفت که از مهم‌ترین آن‌ها، می‌توان به اندیشه سیاسی ولایت فقیه(با قرائت امام خمینی)، اندیشه‌های رادیکالی فدائیان اسلام و حزب ملل اسلامی و اندیشه سیاسی مکتب تفکیک و تز دوری‌گزینی از سیاست انجمن حجتیه و اندیشه کلام سیاسی جدید، همانند، اندیشه‌های آیت‌الله مرتضی مطهری اشاره کرد، که دامنه و تأثیرگذاری بسیاری از آنان تا عصر حاضر نیز به چشم می‌خورد.
سمپوزیوم "نوشریعتی و مسائل امروز جامعه ما"
سخنران:
نوع منبع :
سخنرانی
کلیدواژه‌های اصلی :
سمپوزیوم " اکنون ما و شریعتی "
سخنران:
جمعی از اساتید
نوع منبع :
صوت , سخنرانی , درس گفتار،جزوه وتقریرات
منابع دیجیتالی :
چکیده :
اعلامیهٔ برگزاریِ سمپوزیوم «اکنون، ما و شریعتی» بنام خداوند هستی و هم راستی «اکنون، ما و شریعتی»، عنوانی است که برای همایش علمی در تابستان در چهلمین یادمانِ شریعتی انتخاب شده است. مقوله «اکنون» به زمانه و زمینه اشاره دارد و منظور از «ما» همه کسانی‌اند که دغدغهٔ مسائل زمانه خود را دارند، و همچنین آنان که از طریق امتزاج افق خود با افق شریعتی سعی در مواجهه با معضلات و مسائل زمانه خود دارند. شریعتی متفکری چالش‌گر و نوآور بود. فکر و زندگی فکری و نیز زندگی شخصی او به پرسش کشیدن و چالش کشیدن «واقعیات» و «حقایقِ» زمانهٔ خود بود. وی اهتمام خستگی‌ناپذیری برای پاسخ دادن به این پرسش‌ها و ساختن بدیل‌های توجه‌برانگیز و راه‌گشا برای جوانان و درمندانِ زمانه داشت. وی از یکسو، در پیوند با میراث فکری، و از سوی دیگر با چشم‌اندازها و راه و روشی بدیع و در خورِ زمانه و زمینهٔ خود می‌اندیشید. افقِ فکری وی در «کویریات، اجتماعیات، و اسلامیات» او متجلی است. ما نیز امروزه در اکنونِ تاریخی خود نیازمند اندیشیدن در هر سه سپهر هستیم، و میراثِ شریعتی بیش از دیگر «گفتمان‌ها»، «سرمشق‌ها»، و مکاتب، چه جهانی و چه بومی، ظرفیت به‌کارگرفته شدن برای پاسخ‌گوئی و راه‌گشائی در آنها را دارد. در عینِ‌حال، اندیشهٔ شریعتی نیاز به بازخوانی دارد تا نیاز اندیشگانیِ اکنون ما را پاسخ گوید. رنجِ شریعتی از دردهای زمانه، امیدِ وی به آینده‌ای متفاوت، و نیز باور او به وجود ظرفیت‌های فرهنگی و انسانی ایرانی-اسلامی مقوّمات افقِ فکری وی بودند. ما اکنون از افق خویش با افق شریعتی هم‌سخن می‌شویم و در مواجهه با مسائلِ زمانه سعی در پاسخ‌گوئی به چالش‌ها به شیوه‌ای مانند شریعتی داریم. اکنون زمانهٔ جهانی شدنِ سلطه‌گرانهٔ سرمایه‌داری و تلاشِ قدرت‌های بازدارندهٔ آدمیان از تعیینِ سرنوشت‌ خود است تا همچنان میدان عمل برای سلطه گران محفوظ ماند. در همین فضاست که پوچی، فقدانِ معنا، لذت‌جوئی و مصرف‌گرائیِ مفرط، ترویج و تهییج می‌شود و باعث به حاشیه و خفا راندنِ آزادی‌خواهی و عدالت‌جوئی شده است. «خیر، زیبایی، و حقیقت»، آرمان‌خواهی و دوستی، جایِ خود را به پروژه‌های ثروت‌اندوزی و حرص و هوس‌های خفیف و ویران‌گر داده است. ظهورِ نولیبرالیسم خشن و مفرط از سویی، و بنیادگرائیِ بی‌بنیادِ ترور و ستیزه، از دیگر سو، جهانِ اکنونِ ما را آکنده از غلبهٔ «زر و زور و تزویر» ساخته است، و لذا، دین‌گریزی از یکسو، و نیاز به معنویت و دوستی، از سوی دیگر، سیمای عالم ما را ترسیم می‌کند. شریعتی در ادامهٔ میراثِ فکری رهائی‌بخش با شاخصهٔ ایرانی و اسلامی، با به چالش کشیدن گفتمان‌های مسلط زمانه، از «بازگشت» و ساختن «خویشتنی» نو سخن می‌گفت تا ورطهٔ تاریکِ دین‌گریزی و دیگرستیزی را تبدیل به چشم‌اندازی برای دریافتِ «معنایِ بودن» و «یافتنِ خویشتن» نماید. وی در این‌راه با رنجبرانِ زمانه همراه شد و خود رنج بسیار برد. تخطئه و متهم‌شدن را شریعتی در زمانهٔ خویش بسیار تجربه و تحمل کرد، اما نگذاشت آنچه دیگران برای خاموشی وی می‌کردند مانع تفکر و طی طریقِ رهائی‌بخش وی شود. این خود وجهِ بارزی از نوع خاصِ «گفتار» شریعتی است. امروزه، هنوز برخی بدون خواندن شریعتی و صرفا با شنیده‌های خود در دالان‌های تاریک قصد و خواستِ مغرضانه و سوداگرانه و تریبون‌های پرطمطراق و کین‌توزانهٔ خود، حکم برخطابودن و بلاموضوع بودنِ اندیشهٔ او می‌دهند، و جز عباراتی از زرادخانه‌های تبلیغاتیِ صاحبانِ ثروت و قدرت ره‌آورد دیگری برای مخاطبان ندارند! اکنون در همین فضا، کسانی از اهلِ اندیشه و دغدغه گردهم ‌آمده‌اند تا، به ‌تعبیرِ حکیمِ فردوسی که «تواند کسی این سخن بازداشت، چنان کاو گذارد بباید گذاشت»، افق‌های جدیدی را از طریقِ هم‌سخنیِ مضاعف با یکدیگر و با شریعتی بگشایند؛ و شاید که این همایش فرصتی باشد برای هم‌سخنی اصیل و آگاهی‌بخش. سمپوزیومِ «اکنون، ما و شریعتی»، در چهلمین سالگرد هجرت دکترعلی شریعتی، در تهران برگزار می‌گردد. نحوهٔ همکاری با هیئت علمی نیز متعاقبا در صفخهٔ ویژهٔ سایتِ بنیاد شریعتی اعلام خواهد شد. به این منظور، محورهای زیر توسطِ کمیتهٔ علمیِ همایش پیش‌نهاده شده است: ۱) تفکر «نوشریعتی»؛ شرایطِ امکانِ یک سرمشق/پارادایم؛ ۲) شریعتی، بازیابی جامعه و هویت؛ ۳) شریعتی، الهیاتِ رهایی‌بخش و مسئلهٔ زمانه؛ ۴) شریعتی و تحولِ دوران؛ ۵) شریعتی و امرِ اجتماعی؛ ۶) فلسفهٔ سیاسیِ شریعتی؛ ۷) شریعتی، جهانِ اسلام و نقد بنیادگرایی؛ ۸) ممیزاتِ پروژهٔ شریعتی در نسبت با سایر پروژه¬های «نواندیشی دینی». تهران، ۱۵ اسفند ۱۳۹۵، دبیرخانهٔ علمی سمپوزیوم
درسگفتار روش تحلیل گفتمان
مدرس:
محمدجواد غلامرضا کاشی
نوع منبع :
صوت , درس گفتار،جزوه وتقریرات
منابع دیجیتالی :
پدیدارشناسی هویت سیاسی اتحادیه اروپا
نویسنده:
پدیدآور: عبادالله مولایی ؛ استاد راهنما: ابراهیم برزگر ؛ استاد مشاور: محمدجواد غلامرضاکاشی ؛ استاد مشاور: سیدجلال دهقانی فیروزآبادی ؛ استاد مشاور: محمدباقر خرمشاد
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
نظر به نقش اروپا در معادلات جهانی، مساله هویت سیاسی اتحادیه اروپایی پرسش های مهمی را برای ناظران و بازیگران سیاست بین الملل در سده جاری طرح نموده است که پاسخ به آنها در فهم ماهیت سیاست، سرشت قدرت و تصویر بین المللی اروپا در نظریه و واقعیت راهگشا خواهد بود. چه آن که دردوره پسا جنگ سرد پرسش از امکان وسرشت هویت اروپایی به مساله تاریخی و دوران ساز اتحادیه اروپا تبدیل شده و یکی از مهم ترین مضامین مناظره های نظری سیاست اروپایی را تشکیل می دهد. روایت گران هویت اروپایی با ابتناء برآموزه های سنت فلسفه سیاسی نوکانتی به طرح شرایط امکان هویت سازی درسطح اروپایی پرداخته اند. "اروپای جهان وطنی"، "اروپای مدنی"، "اروپای پست مدرن" و "اروپای هنجاری" ازجمله مهم ترین روایت هایی هستند که از تاسیس نوع جدیدی از سیاست، اجتماع و حکمرانی سیاسی وهویت بین المللی درقالب اتحادیه اروپا جانبداری نموده اند. چگونگی نقش آفرینی روایت های نظری در تعریف و شکل دهی به هویت اروپایی، فلسفه وجودی هویت سیاسی درعرصه سیاست داخلی اتحادیه اروپا، روایت های هویت بین المللی و نسبت آن با هویت سیاسی اتحادیه اروپا و سرشت هویت اروپایی در آغاز سده بیست و یکم مهم ترین پرسش هایی هستند که رساله حاضر با بهره جستن از سنت پدیدار شناختی و روش تحلیل روایت عهده دار تلاش برای ارائه پاسخ به آن ها گردیده است. باتوجه به نقش و جایگاه اتحادیه اروپا در سیاست بین الملل و نسبت تاریخی ایران و اروپا، فهم ژرف تر سیاست اروپایی و این که کشورما در سده بیست ویکم با چه نوع اروپایی مواجه خواهد بود، شایسته توجه و حائزاهمیت است.برمبنای یافته های رساله حاضر هویت اروپایی به رغم داعیه گذار از منطق وستفالیایی، کماکان در فضای هستی شناختی سیاست مدرن تعریف شده است. با این همه تاریخ اروپا بیش از آن که تاریخ وحدت و هم گرایی باشد، تاریخ تشتت و واگرایی بوده است. به بیان دیگر اروپایی ها فاقد مولفه های مشترک هویت سازی درقالب الگوی هویت سازی وستفالیایی بوده و از هیچ کدام از مولفه های هویتی عینی و ذهنی متعارف یعنی میراث تاریخی یکسان، اسطوره های وحدت بخش، زبان واحد، فرهنگ مشترک ومانند آن برخوردارنیستند. امتناع هویت سازی درون اروپایی تمام عیارموجب گرایش به وجه سیاسی و مدنی هویت سازی و نیز نقش آفرینی هویت بین المللی دربازتعریف هویت اروپایی گردیده است. ازاین رو هویت سازی سیاسی و بین المللی اتحادیه اروپا دو مولفه مکمل به شمار رفته و دارای نسبت تعاملی بایکدیگر می باشند. درمجموع نظریه و رفتار سیاست خارجی اتحادیه اروپا مبین این واقعیت است که این نهاد از سرشت ماهوی متمایزی برخوردار نبوده و درجهانی مشابه با دیگر بازیگران سیاست بین الملل به سر می برد. اگرچه روایت گران هویت اتحادیه اروپا از گذار اروپا از سیاست قدرت محور وستفالیایی سخن می رانند اما الگوی حاکم بر هویت سازی سیاسی و بین المللی اتحادیه اروپا در هردو عرصه سیاست داخلی و بین المللی و در همه روایت های موجود نه پسا وستفالیایی بلکه نوعی بازآفرینی آموزه های وستفالیایی در موقعیتی متفاوت می باشد.
مقایسه تطبیقی اندیشه امام خمینی و ابن خلدون در زمینه حکومت اسلامی
نویسنده:
پدیدآور: یوسف فرجی ؛ استاد راهنما: مصطفی کواکبیان ؛ استاد مشاور: محمدجواد غلامرضاکاشی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
دوگانگی شرق و غرب و تفاوتی که به دنبال دگرگونی جهان غرب با وقوع رنسانس در آن ظاهر شد متفکران اسلامی را به تأمل و تفکر در مورد جوامع خود به خصوص حکومت و شیوه ای حاکمیت‌های بومی و بحران و زوالی که آنها را در برگرفته است واداشته است که در این پیوستار اندیشمندان متعددی در دوران پیشامدرن و مدرن پا به عرصه گذاشته اند از جمله ابن خلدون و امام خمینی هر یک از آنها در دوران خود زوایایی از شرایط پیش آمده را مورد کنکاش و توجه قرار داده اند و به تغییر و تحلیل آن پرداخته و راهکارهای متفاوتی را برای رویارویی با چنین شرایطی مبذول داشته اند.ابن خلدون به عنوان یکی از متفکران پیشامدرن به اهمیت این مسئله پی برد و در صد تحلیل آن برآمد. وی تصویری را که از جهان اسلام در قرن هشتم و نهم ترسیم می کند تصویری از انحطاط و از هم پاشیدگی عمومی است تمدن اسلام برعکس شرایط موجود در اروپا مسحی معاصر بالنسبه راکد بود. ابن خلدون یک نظریه بدیع راجع به انحطاط تمدن اسلامی ارایه داد که بعد از او هیچ تفکری و اندیشمندی آن را در جهان اسلام اشاعه نداده است و تا رویارویی متفکران اسلامی با مدرنیته در دوران مدرن که آنها به زوال و انحطاط خود پی بردند این رویارویی جوامع اسلامی را وارد عرصه ای دیگر از تاریخ خود ساخت عرصه ای که در آن ساختارهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی تغییر ماهیت و چهره داده استکه این تغییرات باعث شد آداب و رسوم و اخلاق فردی را از شکل قبلی آن خارج ساخته و نقش‌های اجتماعی نوینی را به وجود بیاورد این وضعیت به جای حل مشکلات مردم، حسی از انزوای اجتماعی و از خود بیگانگی را به وجود آورده بود. که بر لایه‌های اقتصادی، سیاسی و فرهنگی جوامع اسلامی بحران و زوال سایه افکنده بود، گسترش فساد مالی، رشد سرسام آور فحشاء و مصرف مواد مخدر از مصداقی واقعی این وقاحت و ابتذال در دوره ای مدرن است این انحطاط که به دنبال مدرنیزاسیون دولتی، فرهنگ و سبک زندگی جوامع اسلامی را در برگرفته ونیز ایران نیز به عنوان یک کشور با سابقه و فرهنگ طولانی به دلایلی با این وضعیت رو به رو شد و این باعث شد تا روشنفکران ومتفکران اسلامی در پی پاسخ دادن به این زوال و انحطاط برآیند و امام خمینی به عنوان مبدع نظریه سیاسی برای جنبش سیاسی اسلامی که برای مقابله با این وضعیت به وجود آمده بود درصد بود تا با ارایه یک نظریه سیاسی مجاهدت خود را در جهت مخالفت با رژیم شاه و لزوم تشکیل حکومت اسلامی توجیه کند بنابراین او کتابی نوشت که حاوی ایده اساسی در باب، مفهوم دولت، جامعه سیاسی، فلسفه سیاسی اسلام شیعی و نقد سیاسیت مدرنیزاسیون و بحران و انحطاطی که دولت اقتدار طلب پهلوی با آن روبه رود بود. و این خود موجب تجدید درباره حیات اسلامی شد.
خودفرهنگی در سنت اسلام‌گرایی و رابطه‌ی آن با امر سیاسی از نگاه اقبال، شریعتی، سید قطب
نویسنده:
پدیدآور: نرگس بروغنی ؛ استاد راهنما: مهدی رفیعی ؛ استاد مشاور: محمدجواد غلامرضاکاشی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
برخورد جهان اسلام باغرب به‌عنوان یک امر اجتناب‌ناپذیر اگر چه همیشه همراه با تنش و دشمنی نبوده، اما از همان ابتدا به‌عنوان دو نیروی تأثیرگذار متفاوت مطرح شده‌اند؛ که ماهیت هر یک دیگری را به چالش‌ می‌کشد. اسلام همیشه به‌عنوان یک تهدید مطرح بوده که محوریت تمدن غرب را به چالش کشیده و غرب نیز در نگاه مسلمانان نماد یک فرهنگ بی‌روح و عامل انحطاط جوامع معرفی شده است. در آغاز ورود فرهنگ غرب به جهان اسلام بیشتر شاهد تأثیرگذاری ظاهری آن بر روبنای جوامع اسلامی بوده‌ایم؛ اما زمانی که تمدن غرب ساختارهای سیاسی، اجتماعی و بخصوص فرهنگی جوامع اسلامی را متأثر ساخت نتایج متفاوتی به همراه داشت؛ از یک طرف آموزه‌های آنان سبب یک انقلاب علیه شرایط سخت سیاسی و اجتماعی جوامع اسلامی بوده و از طرفی پیام‌آور آموزه‌هایی بوده که اساس اندیشه‌ی اسلامی را مورد چالش قرار داده است.تمدن غربی خواه ناخواه تأثیر خود را بر جوامع اسلامی داشته؛ و تمام ابعاد زندگی مسلمانان را تحت‌تآثیر خود قرار داده است؛ جهان اسلام بیشتر از هر چیز، تحت‌تأثیر عوامل ذهنی یا عینی هم‌چون حضور استعمار، احساس حقارت در سطح ملی، فرهنگی و شیوع اندیشه‌های ضد دینی و غرب‌گرا در موضع ضعف قرار گرفت. تأثیرپذیری از غیر، رواج گرایشات ناسیونالیستی و اختلافاتی که میان مسلمانان ایجاد شد ضرورت یک بازسازی و بازتعریف اساسی را در اندیشه‌ها و تفکرات اسلامی مطرح ساخت.با توجه به شرایط اجتماعی و فرهنگی متفاوت جوامع اسلامی بخصوص در سه حوزه‌ی هند، ایران و مصر، اسلام را به‌عنوان تنها نیروی خودآگاه مشترک در میان خود پذیرفته‌اند؛ اسلام‌گرایان معتقدند توانایی ذاتی اسلام به‌عنوان یک نیروی آگاهی‌دهنده و عاملی که سبب انسان‌سازی و تمدن‌سازی در طول تاریخ بوده؛ و نوعی اعتماد به نفس، خوداندیشی و احترام به خودی را در مسلمانان تقویت نموده؛ تنها عنصری است که برای مقابله با غرب می-توان به آن متوسل شد. آن‌ چه در این پژوهش به آن پرداخته می‌شود بررسی خود فرهنگی در سه حوزه‌ی جهان اسلام یعنی هند، ایران و مصر؛ با در نظر گرفتن تفاوت میان آن‌ها و این‌که چه تأثیری بر اندیشه‌های سیاسی اسلام‌گرایان داشته است می‌باشد. اگر چه نقطه‌ی عزیمت اسلام‌گرایان پیرامون فلسفه‌ی خودی، اسلام اصیل می‌باشد، اما روایت‌های یکسانی در این زمینه ندارند؛ مسئله این است که تفاوت‌های خود فرهنگی آن‌ چنان عمیق است که باعث می‌شود اندیشه‌های سیاسی متفاوتی از دل آن بیرون آید.
پدیدارشناسی سنت روشنفکری در ایران: از آغاز تا عصر مشروطه
نویسنده:
پدیدآور: مهدی کاظمی ؛ استاد راهنما: محمدجواد غلامرضاکاشی ؛ استاد مشاور: باقر خرمشاد ؛ استاد مشاور: علی موسوی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
هدف رساله « پدیدارشناسی سنت روشنفکری در ایران: از آغاز تا عصر روشنفکری»، بررسی شرایط امکان روشنفکری در ایران است.در تصور متعارف بر پژوهش های انجام شده در حوزه تجدد و روشنفکری، نگرش گسست محور سلطه دارد.در تصور گسست محور از کیفیت ظهور روشنفکری، پدیدار روشنفکری امری وارداتی و تقلیدی می باشد که حاصل گسست از گذشته و عالم قدیم است.این گسست نه از طریق نقادی میراث فکری و اندیشه‌ای قدما، بلکه رخدادی غیرانتقادی و حاصل اشتیاق نخبگان عصر قاجار به مصرف دستاوردهای فکری مدرنیته بدون در نظرداشت مبانی نظری و نسبت آن با سنت گذشته است.این رساله مدعی است که این تصور شایع از پدیدار تجدد و روشنفکری در ایران توانایی بازنمایی حقیقت و کیفیت ظهور روشنفکری در ایران را ندارد.رساله برای عرضه تصویری جدید از کیفیت ظهور روشنفکری ، رهیافتی پدیدارشناسانه را انتخاب کرده است. در این رهیافت ، دوگانه گسست یا پیوست به مثابه امری ایدئولوژیک که مانع بازنمایی حقیقت پدیدارهای فکری می باشند، طرد گردید. در مقابل ، چارچوب مفهومی رساله بر این ایده سازمان یافته که گسست و پیوست، تداوم و تغییر، دو لحظه متفاوت از هستی پدیدارهای فکری می باشند، و تاکید بر یکی از این دو جنبه به مخدوش سازی ادراک ما از هویت چیزها منجر می گردد.رساله برای کاربست رهیافت پدیدارشناسانه خود از امکانات مفهومی و روش شناختی موجود در دیرینه شناسی فوکو و زبان شناسی بهره گرفت. با توجه به چارچوب مفهومی رساله(تاکید همزمان بر گسست و پیوست) ، از دو رویکرد تحلیل تاریخی (درزمانی) و تحلیل گفتمانی (همزمانی) برای فهم سیر شرایط امکان روشنفکری مورد استفاده قرار گرفت.در این شیوه پژوهش، هم بر تحلیل درونی سنت های فکری و هم بر روابط تاریخی میان این سنت ها، و تاثیر آن بر پدیدار شدن روشنفکری توجه شد.دستاورد کاربرد روش فوق، پدیدار شدن مجموعه ای از مجادلات الهیاتی در پیشاروشنفکری می باشد که نقش مهمی را در تحول زبان الهیاتی و برآمدن سنت روشنفکری به مثابه سامانه زبانی دنیوی برعهده داشته اند. ایجاد پیوند میان مجادلات الهیاتی در پیشاروشنفکری و سنت روشنفکری، به معنای طرد همزمان دو نگرش متعارض ولی همنوا می باشد؛نگرش اول ، با ترسیم پیشاروشنفکری به مثابه دوران رکود و انحطاط، هرگونه جایگاه برای عالم قدیم را در برآمدن تجدد و روشنفکری نفی می کند. از این روست، که طرفداران نگرش انحطاطی روشنفکری را امری بی ریشه و بی نسبت با عالم قدیم می یابند. نگرش دوم، با این ادعا که تفکر در عالم قدیم، تاکنون ، حیاتی زنده و قدسی داشته و پیوند آن با جهان قدسی نگسسته است، روشنفکری را همچون عارضه ای برجمال سنت طرد می کنند. اما،دستاوردهای رساله به معنای نفی این دو نگرش و تاکید بر این رویکرد است که مجادلات الهیاتی در عالم قدیم بتدریج باعث به حجاب رفتن جهان قدسی در عالم قدیم گردید و زمینه پدیدار شدن تفکر متجددانه و روشنفکری را مهیاساخت.
  • تعداد رکورد ها : 30