جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1494
عقلانیت اخلاقی زیستن از دیدگاه علامه طباطبایی
نویسنده:
نویسنده:محمدعلی مؤذن؛ استاد راهنما:بهروز محمدی منفرد؛ استاد مشاور :سید حسین رکن الدینی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
اخلاقی زیستن یعنی رفتار کردن بر اساس اصول اخلاقی در طول زندگی. اگر بپذیریم مهم‌ترین ﻭ ﺗﻨﻬﺎ ممیزه‌ی انسان عقل اوست و اینکه ﺍﺧﻼﻗـﻲ ﺯﻳﺴـﺘﻦ ممکن است ﺑﺎ ﺭﻧﺞ ﻭ دشواری‌هایی همراه باشد و آنکه احتمال عدم پایبندی به اصول اخلاقی توسط دیگران نیز وجود دارد، آیا عقلانی خواهد بود که ما نیز اخلاقی باشیم. از دیدگاه اخلاق اسلامی، لازمه‌ی شناخت نسبت به معنای زندگی اخلاقی، دانستن مبانی‌ای است که به‌صورت پیش‌فرض‌های اصلی در نظر گرفته می‌شوند؛ آن‌ها مقولاتی هستند که با حقیقت انسان، اعتقادات و ارزش‌های اخلاقی انسان در ارتباط می‌باشند. همین‌طور نقش ساحت‌های انسانی و تأثیر آن در زندگی اخلاقی نیز از دیگر مقولات مهم و تأثیرگذار در اخلاقی زیستن است. با توجه به دیدگاه توحیدی علامه طباطبایی (ره) می‌توان به لحاظ انسان‌شناختی و جامعه‌شناختی، مصالح و منافعی را برای اخلاقی زیستن برشمرد. این آثار موجب می‌گردد تا اخلاقی زندگی کردن از عقلانیت برخوردار باشد. مسئله سلامت روحی و روانی انسان، کرامت و کمال انسانی، نظم و امنیت و عدالت اجتماعی؛ ازجمله آثاری است که می‌توان آن‌ها را به‌عنوان منافع و مصالح اخلاقی زیستن در دو حوزه‌ی انسان‌شناختی و جامعه‌شناختی در نظر گرفت. عقلانیت اخلاقی زیستن، موجب می‌گردد تا انگیزه‌ی لازم نسبت به پایبندی به اصول اخلاقی در انسان‌ها به وجود آید و همچنین کمک می‌نماید تا اخلاق در زندگی فردی و اجتماعی تعالی پیداکرده و به جایگاه اصلی خود دست یابد.
قاعده علیت ولوازم آن درحکمت متعالیه وتطبیق آن باآراء علامه طباطبایی
نویسنده:
نویسنده:زهرا الیاسی؛ استاد راهنما:عبدالرضا صفری حلاوی؛ استاد مشاور :مهدی خادمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
در میان مسائل فلسفی، علیت یکی از مهم‌ترین مباحثی است که فکر بشر را همواره به خود مشغول داشته است و فیلسوفان مختلفی به بیان دیدگاه و اندیشه خود درباره علیت پرداخته‌اند. هدف این نوشتار بیان قاعده علیت و لوازم آن از دیدگاه ملاصدرا و سپس مقایسه آن با دیدگاه علامه طباطبایی است. البته دیدگاه‌ بعضی فیلسوفان باستان و فلاسفه مشاء همچون ارسطو و ابن‌سینا درباره قاعده علیت بیان‌شده تا ذهن خواننده با نظرگاه‌های مختلف آشنا شود و زمینه و مقدمه‌ای برای بیان مقایسه دیدگاه ملاصدرا و علامه طباطبایی باشد. از نوشته‌های ابن‌سینا فیلسوف مشایی برمی‌آید که وی اصالت را به وجود می‌دهد و نیاز معلول به علت را امکان ذاتی (امکان ماهوی) می‌داند و موجودات را حقایق متباین به تمام ذات می‌داند. ملاصدرا معتقد به اصالت وجوداست. ازنظر او وجود حقیقتی واحد و دارای مراتب است که همه موجودات را در برمی‌گیرد. ملاصدرا ملاک نیازمندی معلول به علت را امکان فقری (فقر وجودی) می‌داند ازنظر او علیت، اضافه اشراقی است که فقط یک‌طرف مستقل در آن برای تحقق ربط کفایت می‌کند. ملاصدرا برای معلول وجود مستقلی قائل نیست و آن را فقط رابط می‌داند. او پیدایش معلول را نوعی ظهور علت دانسته و ازاین‌جهت همه موجودات را نمود حق می‌داند نه بود حق. علیت و معلولیت را به تشان و تجلی و ظهور ارجاع می‌دهد. ملاصدرا تقدم علت بر معلول را تقدم بالحق می‌داند نه تقدم بالعلیه. علامه طباطبایی مناط احتیاج به علت را امکان وجودی یا همان فقر وجودی می‌داند. علامه طباطبایی علیت را از سنخ معقولات ثانیه فلسفی می‌داند که ذهنی محض نبوده و قابل صدق بر امور خارجی است ولی انتزاع این‌گونه مفاهیم به تأمل عقلی و مقایسه پدیده‌های خارجی با یکدیگر نیاز دارد. علیت مصداق خارجی ندارد بلکه منشأ انتزاع دارد. دیدگاه ابتکاری علامه طباطبایی آن است که آدمی از طریق علم حضوری به درک مفهوم علیت نائل می‌شود.
بررسی تطبیقی خلود در جهنم از دیدگاه محی الدین عربی، علامه طباطبایی و مکتب تفکیک
نویسنده:
نویسنده:مصطفی حاجی لَری؛ استاد راهنما:محمدرضا کریمی والا؛
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
مساله کیفر مجازات و به خصوص، خلودِ عده ای در آتش جهنم، از مسائل مهم در مبحث معاد و حیات واپسین است. در دین مبین اسلام، مجازات برخی از گناهان، خلود و همیشه زیستن در جهنم است که بحث پیرامون آن، از دیرباز مورد اهتمام متکلمان، فلاسفه، عرفا و مفسران بوده که بر اساس اصول و مبانی فکری خویش، به بیان موضع خود پرداخته اند. ضرورت بحث در این خصوص از آنجاست که گرچه آیات و روایات معصومین (علیهم السلام) دلالت بر خلود و جاودانگی اهل نار در دوزخ دارد و از حیث عقلی، خلود در عذاب، با محذوری مواجه نیست؛ اما رحمت واسعه الهی و نیز فطرت توحیدی و میل به خدای تعالی که در نهاد هر انسانی سرشته است، موجب شده است تا در اندیشه برخی نظیر محی الدین عربی، ظهور شواهد نقلی محتاج تأویل باشد. در این پژوهش، بحث خلود جهنمیان در عذاب، مورد بررسی قرار گرفته است تا ضمن مشخص شدن کسانی که در جهنم دائمی هستند؛ حقیقت خلود آنان در جهنم احراز گردد. اینکه آیا این افراد به طور دائم در حال چشیدن درد و رنج و عذاب هستند یا اینکه در نهایت، آتش جهنم، با مزاج آنان مسانخ شده و در نتیجه گوارای وجودشان خواهد گردید؟ ابن عربی چنین موضعی دارد که براساس مبانی عرفانی خویش در مباحث خداشناسی و انسان شناسی بر آن استدلال نموده است. اما علامه طباطبایی، هرگز این موضع را برنمی تابد و به صراحت و قاطعیت از دوام تعذیب جهنمیان در آتش، سخن می راند. ایشان هم بر نقل استناد می کند و ضمن آنکه آیات متعددی را شاهد گرفته و روایاتی را معاضد این حقیقت معرفی می نماید، از منظر فلسفی نیز بر موضع خویش اصرار می ورزد. مکتب تفکیک، نیز از آنجا که فلسفه و استدلال عقلی و نیز عرفان را در این مباحث راه نمی دهد و صرفا بر ادله نقلی استناد می نماید، ضمن آنکه خلود را می پذیرد، از حیث نقلی بحث را عمیق تر پی می گیرد و برخی از صاحب نظران این مکتب به طور مفصل ادله نقلی را بررسی کرده و هر گونه شائبه انکار دوام عذاب برای گروهی از جهنمیان را مردود بر می شمارند. پژوهش پیش رو با شیوه کتابخانه ای، اسنادی ـ تحلیلی، در نهایت بنابر استدلال های عقلی و ادله های نقلی علامه طباطبایی و نیز اندیشوران تفکیکی، خلود در رنج و عذاب را امری مسلم دانسته است.
بررسی تطبیقی دیدگاه علامه طباطبایی و آیت الله صالحی نجف آبادی درباره جهاد در اسلام
نویسنده:
نویسنده:‌تهمینه احمدی؛ استاد راهنما:علی حسن‌بگی؛ استاد مشاور :کیوان احسانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
یکی از مهم‌ترین گزاره‌های فقهی و تفسیری دین اسلام مقوله جهاد است. در موضوع جهاد فروعات زیادی قابل احصا و شمارش است. فروعی که آیات متعددی در قرآن در مورد آن‌ها نازل شده که نشان از اهمیت این موضوع در آموزه‌های قرآنی دارد. هم‌چنین در سیره و سنت رسول اکرم (ص) و اهل‌بیت (علیهم‌السلام) در این زمینه روایات و احادیث بسیاری وارد شده است. در گستره این بحث مهم، مباحث جهاد دفاعی و ابتدایی از اهمیت بیشتری برخوردار هستند. مقوله جهاد ابتدایی یکی از جستارهای چالش‌برانگیز در عصر غیبت به شمار می‌رود که عدم فهم صحیح آن باعث شده تا برخی آن را دستاویز حمله به دین اسلام قرار داده و اسلام را دین جنگ معرفی کنند. بسیاری از روشنفکران در زمینه جهاد ابتدایی معتقدند که جواز جنگ ابتدایی با آزادی تفکر و عقیده بشر در تعارض است و نوعی تحمیل عقیده به شمار می‌رود. لذا همواره این سؤال از سوی اندیشمندان مطرح بوده که آیا جهاد ابتدایی در حکومت اسلامی مجاز می‌باشد؟ لازم به ذکر است پژوهش‌های بسیاری در این زمینه صورت گرفته است، ولی تاکنون هیچ‌کدام به صورت مستقل و مقایسه‌ای به بررسی دیدگاه علامه طباطبایی و آیت‌الله صالحی نجف‌آبادی درباره جهاد در اسلام نپرداخته است. لذا نگارنده درصدد بررسی دیدگاه این دو اندیشمند می‌باشد. این پژوهش با استفاده از منابع کتابخانه‌ای و بررسی آثار این دو اندیشمند صورت گرفته است. بر اساس پژوهش صورت گرفته، مرحوم علامه طباطبایی معتقد به جواز جهاد ابتدایی است؛ اما با بررسی آیات جهاد، چنین نتیجه می‌گیرد که عملاً هر چه در اسلام رخ داده است جهاد دفاعی بوده و جهاد ابتدایی به معنای این‌که خود جنگ، فارغ از نتایج و پیامدها یک اصل است و در زمینه‌ خاص خود قابل اجراست، محقق نشده است. در مقابل، آیت‌الله صالحی نجف‌آبادی معتقد است که جنگ ابتدایی با کفار بی‌آزار تحریم شده و جهاد ابتدایی به معنای تحمیل دین با قدرت اسلحه در اسلام وجود ندارد. واکاوی آراء و بررسی استدلال‌ها بیانگر آن است که با توجه به شرایط جهان معاصر، وجوب جهاد ابتدایی فاقد موضوعیت است.
تبیین نقش عاملیت آدمی در تربیت مبتنی بر دیدگاه علامه طباطبایی در زمینه آزادی و اختیار
نویسنده:
نویسنده:فریده حیدری ترکمانی؛ استاد راهنما:اکبر صالحی؛ استاد مشاور :علیرضا محمودنیا
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
در نگاه اسلامی آزادی، اختیار و عاملیت انسان با سرنوشت و تربیت صحیح وی در هم تنیده است. در بین اندیشمندان و مفسران مسلمان بحث آزادی و اختیار و نیز نقش اراده آدمی در تعیین سرنوشت مورد بحث واقع شده است. علامه طباطبایی بعنوان یک فیلسوف و مفسر قرآن در آثار خود مفصلا به این موضوع پرداخته است. علامه طباطبایی معتقد به اختیار و آزادی انسان و تاثیر آن در افعال و کردار خویش است و می گوید اساسا ارزشیابی و ثواب و عقاب اعمال ظاهری و باطنی انسان، بر اختیار و اراده مبتنی است. پژوهش حاضر در راستای این موضوع به بررسی و تبیین نقش عاملیت آدمی در تربیت مبنتی بر دیدگاه علامه طباطبایی در زمینه آزادی و اختیار می‌پردازد. بر انجام این پژوهش سه سوال اصلی مطرح گردید که عبارتنداز: حدود و ثغور آزادی و اختیار درعاملیت آدمی در تربیت در دیدگاه علامه طباطبایی چه تبیینی دارد؟ موانع بازدارنده در عاملیت آدمی در تربیت بر بنیاد آزادی و اختیار در دیدگاه علامه طباطبایی کدامند؟ عوامل موثر بر عاملیت آدمی در تربیت بر بنیاد آزادی و اختیار در دیدگاه علامه طباطبایی کدامند؟. روش پژوهش حاضر تحلیل محتوای کیفی بوده وبا بکار گیری دو روش تحلیل مفهومی و قیاس نظری پس از فیش برداری وطبقه بندی به منظور تحلیل وپاسخگویی به سوال ها استفاده شده است . یافته پژوهش نشان داد که انسان در نگاه علامه طباطبایی موجودی مختار است وکسی نمی‌تواند به وی‌آزادی بدهد یا آزادی را از او بگیرد. بنابراین انسان به منزله عامل نقش مهمی در سرنوشت خود دارد ومی‌تواند سرنوشت خود را در تربیت رقم زند با این حال برخی موانعی بر سر راه انسان در مسیر تربیت او اهمیت دارند که می‌توان در راس این موانع به شیطان وبرخی از رذایل دیگر همچون گناه، کفر وناسپاسی، فخر فروشی اشاره کرد.همچنین برخی از عوامل ارادی با عاملیت آدمی وجود دارند که بعنوان روش تربیتی با عاملیت آدمی می‌توانند در تربیت انسان وتغییر سرنوشت وی موثر باشند که عبارتند از دعا و نیایش، صله ی رحم، توکل به خدا و در نهایت کمک گرفتن از هدایت تشریعی در پرتو رسالت و انبیا را نام برد.
نقد و بررسی کارکردهای نظریه پیوستگی سوره در تفسیر قرآن با تطبیق بر تفاسیر المیزان علامه طباطبایی(ره) و فی ظلال القرآن سید قطب
نویسنده:
نویسنده:محسن قربانیان آفارانی؛ استاد راهنما:سیدرضا مؤدب؛
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
«پیوستگی سوره» شاخه‌ای پُراهمیّت از دانش مناسبت در قرآن است که به ‌لحاظ نقش منحصربه‌فرد آن در تفسیر، بسیار مورد توجّه مفسّران و قرآن‌پژوهان -به‌ویژه در نیم قرن اخیر- قرار گرفته است. بر اساس این نظریه، هر سوره بر یک غرض یا محور اصلی استوار است، به‌گونه‌ای که تمامی موضوعات سوره حول آن غرض، وحدت فراگیر سوره را رقم می‌زند. پژوهش حاضر قصد دارد ضمن بررسی سیر تاریخی اندیشه پیوستگی سوره و تبیین مبانی نظریه، نقش و تأثیر آن را در تفسیر، با مطالعه تطبیقی میان دو تفسیر نام‌دار جهان اسلام، یعنی: «المیزان» علامه طباطبایی و «فی ظلال القرآن» سیّدقطب مورد واکاوی قرار دهد. در پژوهش حاضر تلاش شده به شکلی نوین و همه‌جانبه، کارکردهای اعتقاد به پیوستگی سوره در تفسیر قرآن معرّفی و دسته‌بندی شود. بر اساس نتایج به دست آمده، این کارکردها را می‌توان به انواع شش‌گانه: «ساختاری»، «زمینه‌ای»، «شناختی»، «اثباتی»، «تبیینی» و «سنجشی» تقسیم نمود. هم‌چنین بررسی‌های تطبیقی میان دو تفسیر مذکور نشان می‌دهد: علامه طباطبایی با رویکرد ویژه تبیینی- انتقادی در تفسیر المیزان، به استناد این نظریه، به تبیین مفهوم و مقصود آیات و تبیین پیوندها و ارتباطات درونی سوره پرداخته و در مقام ارزیابی روایات و اقوال تفسیری برآمده است که بر این اساس می‌توان گفت از کارکردهای تبیینی و سنجشی اعتقاد به پیوستگی سوره به شایستگی بهره برده است. سیّدقطب نیز با نگرش غالب پذیرشی- اثباتی در تفسیر خود و با رویکردی کلّی-نگرانه‌تر، اهتمام شایانی در راستای اثبات وحدت موضوعی سوره‌ها و به تصویر کشیدن ارتباط و پیوستگی میان آیات سوره مبذول داشته است.
معیارسنجی خانواده مطلوب مبتنی بر انسان شناسی علامه طباطبایی در تفسیر المیزان
نویسنده:
نویسنده:حاتمه عزیزی؛ استاد راهنما:محمد اسماعیل قاسمی طوسی؛ استاد مشاور :مهران رضایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
خانواده به عنوان نخستین و مهم‌ترین نهاد اجتماعی، بنیاد سعادت و شقاوت انسان است. این نهاد حداقل از دو رکن زن و مرد تشکیل می‌گردد که در رابطه و تعامل با یکدیگراند و بر مبنای همین رابطه می‌طلبد که اعضای خانواده نسبت به وظایف یکدیگر شناخت یافته، خود را ملزم به انجام آن نموده و برای دوام بنیان خانواده به دنبال راه هایی باشند ، این مهم جزء در سایه شناخت اصول انسان شناسی که در متن دین اسلام نگاشته شده است،محقق نمی‌شود که رعایت این اصول در سعادت تک تک اعضای آن موثر است. پژوهش حاضر، در پی پاسخ به این سوال است که معیارهای خانواده مطلوب مبتنی بر انسان شناسی علامه طباطبایی در تفسیر المیزان چیست؟ این تحقیق به روش توصیفی- تبیینی انجام شده است؛ از این رو با جستجو در کتابخانه‌ها و مطالعه و بررسی متون دینی و پژوهش‌های همسو و... این نتیجه حاصل شد که علامه طباطبایی در تفسیر المیزان اصول انسان شناسی مانند: حیات اجتماعی، نیاز به شریعت الهی، ریشه شناسی ازدواج، مبانی تربیتی را بر شمرده است. و از دل اصول مذکور معیارهایی برای خانواده مطلوب کشف شده است: بر اساس فطرت انسانی و نیاز انسان به شریعت الهی، اعضای خانواده نیز برای رسیدن به هدف و کمال نهایی باید زندگی خویش را بر مدار ایمان به خدا و تقوای الهی بنیان نهاده و با توجه به کرامت ذاتی موجود در هر انسانی هر یک از اعضاء باید برای هم ارزش و احترام قائل شوند تا در بینشان محبت برقرار باشد. از طرفی برخورداری از قدرت آزادی و استقلال انسان می‌طلبد که هر یک از اعضای این کانون در قبال هم متعهد باشند و بر اساس وظایفی که دارند عامل به مسئولیت‌های خویش باشند. همچنین طبق بررسی‌های صورت گرفته در راستای موضوع در صورت نقض اصول انسان‌شناسی و تکیه نکردن به آن، آسیب‌هایی نظیر: خیانت، مسئولیت‌ گریزی، غیرت ورزی نابجا، تنوع طلبی، آزار دادن، سوءظن و غیره کانون خانواده را تهدید می‌کند که در نهایت سبب فروپاشی آن می‌گردد.
نجات از منظر علامه طباطبایی با تکیه بر تفسیر المیزان
نویسنده:
نویسنده:محبوبه مداح پور؛ استاد راهنما:روح اله آدینه؛ استاد مشاور :محمدجواد شمس
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
مبحث نجات و رستگاری یکی از مهمترین و وسیعترین مباحث ادیان گوناگون است. نخستین سوالی که پس از تعریف نجات یا همان وضعیت مطلوب بشر به میان می‌آید، شرایط رسیدن به این وضعیت است. در این مجموعه، ضمن تعریف وضعیت نامطلوب کنونی بشر و وضعیت مطلوب آرمانی وی از منظر علامه طباطبایی، با استناد بر آیات قرآن و تفسیر المیزان، عوامل رسیدن به نجات و رستگاری و موانع این مسیر نیز مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته است. در بحث نجات شناسی، نجات در دین یهودیت، مسیحیت و اسلام سخن به میان آمده است و سپس به نقد دیدگاه نجات در این ادیان توحیدی از منظر علامه طباطبایی پرداخته شده است. از دیدگاه علامه، رابطه نجات و حقانیت مورد بررسی قرار گرفته است. مسأله مهم و اصلی در این قسمت این است که از نگاه علامه طباطبایی با تکیه بر تفسیر المیزان در نهایت چه کسانی از نجات یافتگان هستند و توانسته اند به وضعیت مطلوب برسند. همچنین با توجه به آیات قرآن و به بیان علامه در مورد «مستضعفان دینی» که چه کسانی هستند و اینکه آیا می‌توانند از اهل نجات باشند، بحث شده است. در نهایت این نتیجه حاصل می شود که نجات‌یافتگان حقیقی کسانی هستند که ایمان و عمل صالح دارند. چنین افرادی از خسران و زیان در امانند. در نتیجه مسألۀ مهمی که در این مجموعه بیان شده است، این است که راه وصول به این سعادت و کمال مطلوب، یعنی ایمان به خدا و عمل صالح کاملا از روی اراده و اختیار انسانی میسر است، یعنی در واقع سعادت و شقاوت ذاتی انسان نیست بلکه امری اکتسابی و ارادی است. بنابراین آموزه ی نجات در اسلام به این معنا است که انسان با قدرت اختیار و اراده ی خود بر هواهای نفسانی و شیطانی غلبه کند و با تربیت نفس خویش، خود را به کمال الهی و نجات حقیقی برساند. در واقع از دیدگاه علامه، رستگاری یعنی رهیدن از خود و رسیدن به خدا. انسان‌های رستگار از عذاب های الهی در امان هستند و به سعادت و لذت پایدار و حقیقی نائل می آیند. مجموعه ی حاضر، مسأله نجات را در قالب دیدگاه علامه طباطبایی بیان می کند. پس از آن به تفسیر المیزان مراجعه کرده و آیاتی در ذیل موضوع بررسی شده آورده شده است. در این تحقیق، از روش کتابخانه-ای استفاده شده است و به نحو تحلیلی- توصیفی اطلاعات مورد نیاز موضوع تحقیق از طریق مطالعه کتب و پایان-نامه‌های مکتوب در کتابخانه، حاصل شده است.
رؤیا در آیات و روایات و روانشناسی معاصر (با تاکید بر دیدگاه علامه طباطبایی و فروید)
نویسنده:
نویسنده:عبدالرضا حسناتی نجف‌آبادی؛ استاد راهنما:اکبر میرسپاه؛ استاد مشاور :رحیم میردریکوندی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
واقع نمایی رؤیا به گونه ای است که باعث شده برخی از مسلمانان، نسبت به آن دچار افراط شوند و رؤیا را به صورت مطلق و بدون هیچ قید و شرطی واقع نما بدانند و بر آن آثار مترتب کنند، این در حالی است که از سوی دیگر برخی روانشناسان معاصر، دچار تفریط شده و رؤیا را حاصل آرزوهای سرکوبی شده می دانند؛ به همین دلیل باید مباحثی همچون منابع رؤیا، واقع نمایی و حجیت آن، تعبیر پذیری و روش تعبیرِ رؤیا، و ملاک تشخیص صدق و کذب آن، با توجه به منابعِ موردِ قبولِ طرفین مورد بررسی قرار گیرد. با توجه به اینکه رؤیا در آیات و روایات و روانشناسی معاصر به صورت جداگانه و بدون مقایسه با یکدیگر، مورد تحقیق واقع شده بود، نگارنده، بر آن شد مسائل مذکور را به صورت مقایسه ای و با تأکید بر دیدگاه علامه طباطبایی و فروید، مورد بررسی قرار دهد؛ به همین دلیل پس از گردآوری گفته های طرفین، با استفاده از روش توصیفی، تحلیلی و داوری و نقد مطالب، به نتایج ذیل دست یافته است: أ. همانگونه که ممکن است، رؤیا متأثر از آرزوهایِ سرکوبی شده باشد، این امکان نیز وجود دارد که رؤیا متأثر از عوامل دیگر مادی و یا ماورائی باشد. ب. رؤیا حقیقتی است که می تواند واقعیتی را نشان دهد، البته کشف آینده توسط معبِّر حاذق و با وجود شرائط تحقق می یابد. ج. قائلین به حجیت رؤیا دچار افراط شده و امثال فروید دچار تفریط شده اند؛ چرا که رؤیا می تواند آینده نگر باشد، لکن به خاطر امکانِ وجودِ خطا در آن، نمی تواند به صورت مطلق و در همه موارد حجت باشد.
مراتب حیات انسان از دیدگاه علامه طباطبایی
نویسنده:
نویسنده:سعیده عزیزی؛ استاد راهنما:مرضیه صادقی رشتی؛
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
بحث از شناخت انسان و ادوار حیات او یکی از موضوعات با ارزش و دیرینه همه مکاتب فکری به‌ویژه دین اسلام بوده که بر اساس تعالیم آن، انسان‌شناسی از سودمندترین دانش‌ها و شناخت خداوند از مسیر شناخت انسان توصیه شده است. از این‌رو ما به بررسی آراء علامه طباطبایی در این زمینه پرداخته‌ایم چرا که ایشان قائل است سیر تکاملی انسان از عالم ماده شروع و همچنان تا پس از مرگ در عالم مثال ادامه دارد و با برپایی قیامت خاتمه می‌یابد. لذا هدف از خلقت انسان در عالم دنیا را سعادت و کامیابی او در عالم آخرت می‌داند و قائل است انسان بر اساس عملی که از روی آزادی و اختیار آن را برگزیده سرنوشت خویش را رقم خواهد زد؛ یعنی بین عالم دنیا و آخرت رابطه تنگاتنگی وجود دارد؛ زیرا هر انسانی متناسب با اعمال و کردار خویش آخرت خویش را می‌سازد و صورت و ظاهر هر انسانی در عالم پس از مرگ متناسب با عمل او خواهد بود. از این‌رو در این پژوهش سعی بر آن است تا با روش توصیفی-تحلیلی و با استفاده از گردآوری منابع کتابخانه‌ای به بررسی دیدگاه این فیلسوف بزرگ پرداخته شود بدان جهت که پرداختن به این مسائل در شناخت و سعادت و کمال انسان و هدایت جوامع بشری نقش بسزایی دارد.
  • تعداد رکورد ها : 1494