جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 422
تيسير التفسير - الجزء التاسع (أول مریم - آخر الحج)
نویسنده:
الشيخ محمد بن يوسف اطفيش؛ تحقیق: الشیخ ابراهیم بن محمد طلای؛ تراجم و تخریج احادیث: کروم احمد, بازین عمر؛ فهرست‎بندی و امور چاپ: مصطفی اشریفی, محمد بباعمی
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
مسقط - عمان: عمان - وزراة التراث والثقافة,
چکیده :
تيسير التفسير، اثر محمد بن یوسف اطفیش (متوفی 1332/1914م)، اثری تفسیری است در 12 جلد به زبان عربی با موضوع تفسیر و علوم قرآن. شیخ ابراهیم بن محمد طلای به کمک جمعی از اساتید، به تحقیق و تصحیح این اثر پرداخته‎اند. تراجم و تخریج احادیث، توسط کروم احمد و بازین عمر انجام شده و فهرست‎بندی و امور چاپ، توسط مصطفی اشریفی و محمد بباعمی. کتاب دارای 12 جلد است. جلد اول دارای مقدمه محقق و تفسیر سوره حمد و البقره تا آیه 203 است. تفیسر سایر آیات و سور در سایر مجلدات دنبال می‎شود. نویسنده در مقدمه‎اش بر کتاب پس از حمد الهی می‎نویسد: این اثر را پس از «هميان الزاد إلی دار المعاد» که اثرش در سنین رشد بوده و «داعي العمل ليوم الأمل»، به‎عنوان سومین اثر تفسیری خودش نگاشته است. نویسنده آن را پس از هشتادسالگی، یعنی در سنین پختگی علمی، به اتمام رسانده است. البته نظر محقق کتاب، ابراهیم محمد طلای، در مقدمه این است که نویسنده در شصت و چند سالگی‎ و پس از افزون بر چهل سال تدریس و تحقیق و تألیف، دست به نوشتن این اثر زده است. خود محمد بن یوسف اطفیش، این کتاب را بسیار گرامی می‎داشت و شاگردانش را بر اقبال و رجوع به آن تحریک و تشویق می‎کرد. وی این کتاب را «تيسير التفسير» نامید و به‎حق می‎توان گفت: این اثر، آسان‎کننده فهم وجوه مختلف نص قرآنی است؛ وجوهی که صناعت و اسالیب لغت عربی پذیرای آن است. اطفیش، در این اثر چونان مدرسی ماهر شاگردانش را بر فهم معانی محتمل از متن ارشاد می‎کند، ولی نظر خودش را بر آنان تحمیل نمی‎کند. بااین‎حال، از بیان وجوه راجح و مرجوح نص غفلت نمی‎نماید. این اثر، از جنبه دیگر، خواننده را از مراجعه به بسیاری از تفاسیر، اعم از تفاسیری که بر نقل و روایت اعتماد کرده‎اند یا تفاسیر اعتمادکننده بر رأی و دلالت لغوی، بی‎نیاز می‎کند؛ نویسنده این اثر بین هر دو روش تفسیری پیش‎گفته، در اسلوبی مختصر و مفید، جمع کرده است. وی درعین‎حال، وجهی از وجوه اعراب یا بیان را جا نیانداخته و در همه موارد هم به قواعد نحو و بیان اشاره کرده است. وی همچنین هیچ مسئله‎ای از مسائل فقهی و اصولی را وانگذارده مگر اینکه متعرض حکم آن شده و وجه صواب و قول مختار خودش یا جمهور علمای امت را هم با آن بیان کرده است. ابراهیم محمد طلای، درباره علت اختیار این کتاب برای تحقیق می‎نویسد: ارتباط من با این کتاب به زمان شاگردی‎ام در حلقات درس استاد ابراهیم بن ابی‎بکر در معهد جابری، یعنی حدود پنجاه سال پیش برمی‎گردد. ما در دروس تفسیرمان به این کتاب مراجعه می‎کردیم. اما ازآنجاکه نسخه مورد مراجعه ما به‎صورت سنگی چاپ شده بود، گاهی ما را خسته می‎کرد. در آن زمان آرزو می‎کردیم که کاش این کتاب با امکانات فنی امروزی و به‎صورت جدید چاپ می‎شد. این امر ماند تا زمانی که من با گروهی از شاگردانم مشغول ترتیب «الجامع الصحيح» ربیع بن حبیب در حدیث شدیم و کار تحقیق و تخریج آن را به یاری خدا در سال 1415ق، معادل با 1995م، به پایان رساندیم. برخی از برادران اهل علم و فضل، پس از این امر، از من درخواست کردند که به این کتاب تفسیر، یعنی تيسير التفسير هم پرداخته و کار تحقیق و تخریج آن را هم انجام دهم تا خواندنش برای مطالعه‎کننده آسان شود. آنان در این‎باره اصرار کردند، ولی من چون ضعیف شده بودم و امکاناتم هم کم بود و از طرفی هم این اثر، طولانی بود و تعداد صفحاتش هم زیاد، ترسیدم که پرداختن به این کتاب با این شرایط، به قیام به حق آن و اینکه کارم خوب از آب دربیاید ضربه می‎زند و حق کتاب و نویسنده آن ضایع می‎شود؛ ازاین‎رو در ابتدای امر از این کار امتناع کردم، ولی در نهایت استخاره کردم و بر خدای متعال توکل کردم و شروع به کار کردم.
تيسير التفسير - الجزء الخامس (اول الأعراف - التوبة: 33)
نویسنده:
الشيخ محمد بن يوسف اطفيش؛ تحقیق: الشیخ ابراهیم بن محمد طلای؛ تراجم و تخریج احادیث: کروم احمد, بازین عمر؛ فهرست‎بندی و امور چاپ: مصطفی اشریفی, محمد بباعمی
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
مسقط - عمان: عمان - وزراة التراث والثقافة,
چکیده :
تيسير التفسير، اثر محمد بن یوسف اطفیش (متوفی 1332/1914م)، اثری تفسیری است در 17 جلد به زبان عربی با موضوع تفسیر و علوم قرآن. شیخ ابراهیم بن محمد طلای به کمک جمعی از اساتید، به تحقیق و تصحیح این اثر پرداخته‎اند. تراجم و تخریج احادیث، توسط کروم احمد و بازین عمر انجام شده و فهرست‎بندی و امور چاپ، توسط مصطفی اشریفی و محمد بباعمی. کتاب دارای 17 جلد است. نویسنده در مقدمه‎اش بر کتاب پس از حمد الهی می‎نویسد: این اثر را پس از «هميان الزاد إلی دار المعاد» که اثرش در سنین رشد بوده و «داعي العمل ليوم الأمل»، به‎عنوان سومین اثر تفسیری خودش نگاشته است. نویسنده آن را پس از هشتادسالگی، یعنی در سنین پختگی علمی، به اتمام رسانده است. البته نظر محقق کتاب، ابراهیم محمد طلای، در مقدمه این است که نویسنده در شصت و چند سالگی‎ و پس از افزون بر چهل سال تدریس و تحقیق و تألیف، دست به نوشتن این اثر زده است. خود محمد بن یوسف اطفیش، این کتاب را بسیار گرامی می‎داشت و شاگردانش را بر اقبال و رجوع به آن تحریک و تشویق می‎کرد. وی این کتاب را «تيسير التفسير» نامید و به‎حق می‎توان گفت: این اثر، آسان‎کننده فهم وجوه مختلف نص قرآنی است؛ وجوهی که صناعت و اسالیب لغت عربی پذیرای آن است. اطفیش، در این اثر چونان مدرسی ماهر شاگردانش را بر فهم معانی محتمل از متن ارشاد می‎کند، ولی نظر خودش را بر آنان تحمیل نمی‎کند. بااین‎حال، از بیان وجوه راجح و مرجوح نص غفلت نمی‎نماید. این اثر، از جنبه دیگر، خواننده را از مراجعه به بسیاری از تفاسیر، اعم از تفاسیری که بر نقل و روایت اعتماد کرده‎اند یا تفاسیر اعتمادکننده بر رأی و دلالت لغوی، بی‎نیاز می‎کند؛ نویسنده این اثر بین هر دو روش تفسیری پیش‎گفته، در اسلوبی مختصر و مفید، جمع کرده است. وی درعین‎حال، وجهی از وجوه اعراب یا بیان را جا نیانداخته و در همه موارد هم به قواعد نحو و بیان اشاره کرده است. وی همچنین هیچ مسئله‎ای از مسائل فقهی و اصولی را وانگذارده مگر اینکه متعرض حکم آن شده و وجه صواب و قول مختار خودش یا جمهور علمای امت را هم با آن بیان کرده است. ابراهیم محمد طلای، درباره علت اختیار این کتاب برای تحقیق می‎نویسد: ارتباط من با این کتاب به زمان شاگردی‎ام در حلقات درس استاد ابراهیم بن ابی‎بکر در معهد جابری، یعنی حدود پنجاه سال پیش برمی‎گردد. ما در دروس تفسیرمان به این کتاب مراجعه می‎کردیم. اما ازآنجاکه نسخه مورد مراجعه ما به‎صورت سنگی چاپ شده بود، گاهی ما را خسته می‎کرد. در آن زمان آرزو می‎کردیم که کاش این کتاب با امکانات فنی امروزی و به‎صورت جدید چاپ می‎شد. این امر ماند تا زمانی که من با گروهی از شاگردانم مشغول ترتیب «الجامع الصحيح» ربیع بن حبیب در حدیث شدیم و کار تحقیق و تخریج آن را به یاری خدا در سال 1415ق، معادل با 1995م، به پایان رساندیم. برخی از برادران اهل علم و فضل، پس از این امر، از من درخواست کردند که به این کتاب تفسیر، یعنی تيسير التفسير هم پرداخته و کار تحقیق و تخریج آن را هم انجام دهم تا خواندنش برای مطالعه‎کننده آسان شود. آنان در این‎باره اصرار کردند، ولی من چون ضعیف شده بودم و امکاناتم هم کم بود و از طرفی هم این اثر، طولانی بود و تعداد صفحاتش هم زیاد، ترسیدم که پرداختن به این کتاب با این شرایط، به قیام به حق آن و اینکه کارم خوب از آب دربیاید ضربه می‎زند و حق کتاب و نویسنده آن ضایع می‎شود؛ ازاین‎رو در ابتدای امر از این کار امتناع کردم، ولی در نهایت استخاره کردم و بر خدای متعال توکل کردم و شروع به کار کردم.
تيسير التفسير - الجزء الثالث (آل عمران: 133 - المائدة: 26)
نویسنده:
الشيخ محمد بن يوسف اطفيش؛ تحقیق: ابراهیم بن محمد طلای؛ تراجم و تخریج احادیث: کروم احمد, بازین عمر؛ فهرست‎بندی و امور چاپ: مصطفی اشریفی, محمد بباعمی
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
تيسير التفسير، اثر محمد بن یوسف اطفیش (متوفی 1332/1914م)، اثری تفسیری است در 17 جلد به زبان عربی با موضوع تفسیر و علوم قرآن. شیخ ابراهیم بن محمد طلای به کمک جمعی از اساتید، به تحقیق و تصحیح این اثر پرداخته‎اند. تراجم و تخریج احادیث، توسط کروم احمد و بازین عمر انجام شده و فهرست‎بندی و امور چاپ، توسط مصطفی اشریفی و محمد بباعمی. نویسنده در مقدمه‎اش بر کتاب پس از حمد الهی می‎نویسد: این اثر را پس از «هميان الزاد إلی دار المعاد» که اثرش در سنین رشد بوده و «داعي العمل ليوم الأمل»، به‎عنوان سومین اثر تفسیری خودش نگاشته است. نویسنده آن را پس از هشتادسالگی، یعنی در سنین پختگی علمی، به اتمام رسانده است. البته نظر محقق کتاب، ابراهیم محمد طلای، در مقدمه این است که نویسنده در شصت و چند سالگی‎ و پس از افزون بر چهل سال تدریس و تحقیق و تألیف، دست به نوشتن این اثر زده است. خود محمد بن یوسف اطفیش، این کتاب را بسیار گرامی می‎داشت و شاگردانش را بر اقبال و رجوع به آن تحریک و تشویق می‎کرد. وی این کتاب را «تيسير التفسير» نامید و به‎حق می‎توان گفت: این اثر، آسان‎کننده فهم وجوه مختلف نص قرآنی است؛ وجوهی که صناعت و اسالیب لغت عربی پذیرای آن است. اطفیش، در این اثر چونان مدرسی ماهر شاگردانش را بر فهم معانی محتمل از متن ارشاد می‎کند، ولی نظر خودش را بر آنان تحمیل نمی‎کند. بااین‎حال، از بیان وجوه راجح و مرجوح نص غفلت نمی‎نماید. این اثر، از جنبه دیگر، خواننده را از مراجعه به بسیاری از تفاسیر، اعم از تفاسیری که بر نقل و روایت اعتماد کرده‎اند یا تفاسیر اعتمادکننده بر رأی و دلالت لغوی، بی‎نیاز می‎کند؛ نویسنده این اثر بین هر دو روش تفسیری پیش‎گفته، در اسلوبی مختصر و مفید، جمع کرده است. وی درعین‎حال، وجهی از وجوه اعراب یا بیان را جا نیانداخته و در همه موارد هم به قواعد نحو و بیان اشاره کرده است. وی همچنین هیچ مسئله‎ای از مسائل فقهی و اصولی را وانگذارده مگر اینکه متعرض حکم آن شده و وجه صواب و قول مختار خودش یا جمهور علمای امت را هم با آن بیان کرده است. ابراهیم محمد طلای، درباره علت اختیار این کتاب برای تحقیق می‎نویسد: ارتباط من با این کتاب به زمان شاگردی‎ام در حلقات درس استاد ابراهیم بن ابی‎بکر در معهد جابری، یعنی حدود پنجاه سال پیش برمی‎گردد. ما در دروس تفسیرمان به این کتاب مراجعه می‎کردیم. اما ازآنجاکه نسخه مورد مراجعه ما به‎صورت سنگی چاپ شده بود، گاهی ما را خسته می‎کرد. در آن زمان آرزو می‎کردیم که کاش این کتاب با امکانات فنی امروزی و به‎صورت جدید چاپ می‎شد. این امر ماند تا زمانی که من با گروهی از شاگردانم مشغول ترتیب «الجامع الصحيح» ربیع بن حبیب در حدیث شدیم و کار تحقیق و تخریج آن را به یاری خدا در سال 1415ق، معادل با 1995م، به پایان رساندیم. برخی از برادران اهل علم و فضل، پس از این امر، از من درخواست کردند که به این کتاب تفسیر، یعنی تيسير التفسير هم پرداخته و کار تحقیق و تخریج آن را هم انجام دهم تا خواندنش برای مطالعه‎کننده آسان شود. آنان در این‎باره اصرار کردند، ولی من چون ضعیف شده بودم و امکاناتم هم کم بود و از طرفی هم این اثر، طولانی بود و تعداد صفحاتش هم زیاد، ترسیدم که پرداختن به این کتاب با این شرایط، به قیام به حق آن و اینکه کارم خوب از آب دربیاید ضربه می‎زند و حق کتاب و نویسنده آن ضایع می‎شود؛ ازاین‎رو در ابتدای امر از این کار امتناع کردم، ولی در نهایت استخاره کردم و بر خدای متعال توکل کردم و شروع به کار کردم.
 تيسير التفسير - الجزء الثانی (البقرة: 204 - آل عمران: 132)
نویسنده:
الشيخ محمد بن يوسف اطفيش؛ تحقیق: الشیخ ابراهیم بن محمد طلای؛ تراجم و تخریج احادیث: کروم احمد, بازین عمر؛ فهرست‎بندی و امور چاپ: مصطفی اشریفی, محمد بباعمی
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
مسقط - عمان : عمان - وزراة التراث والثقافة ,
چکیده :
تيسير التفسير، اثر محمد بن یوسف اطفیش (متوفی 1332/1914م)، اثری تفسیری است در 17 جلد به زبان عربی با موضوع تفسیر و علوم قرآن. شیخ ابراهیم بن محمد طلای به کمک جمعی از اساتید، به تحقیق و تصحیح این اثر پرداخته‎اند. تراجم و تخریج احادیث، توسط کروم احمد و بازین عمر انجام شده و فهرست‎بندی و امور چاپ، توسط مصطفی اشریفی و محمد بباعمی. کتاب دارای 17 جلد است. نویسنده در مقدمه‎اش بر کتاب پس از حمد الهی می‎نویسد: این اثر را پس از «هميان الزاد إلی دار المعاد» که اثرش در سنین رشد بوده و «داعي العمل ليوم الأمل»، به‎عنوان سومین اثر تفسیری خودش نگاشته است. نویسنده آن را پس از هشتادسالگی، یعنی در سنین پختگی علمی، به اتمام رسانده است. البته نظر محقق کتاب، ابراهیم محمد طلای، در مقدمه این است که نویسنده در شصت و چند سالگی‎ و پس از افزون بر چهل سال تدریس و تحقیق و تألیف، دست به نوشتن این اثر زده است. خود محمد بن یوسف اطفیش، این کتاب را بسیار گرامی می‎داشت و شاگردانش را بر اقبال و رجوع به آن تحریک و تشویق می‎کرد. وی این کتاب را «تيسير التفسير» نامید و به‎حق می‎توان گفت: این اثر، آسان‎کننده فهم وجوه مختلف نص قرآنی است؛ وجوهی که صناعت و اسالیب لغت عربی پذیرای آن است. اطفیش، در این اثر چونان مدرسی ماهر شاگردانش را بر فهم معانی محتمل از متن ارشاد می‎کند، ولی نظر خودش را بر آنان تحمیل نمی‎کند. بااین‎حال، از بیان وجوه راجح و مرجوح نص غفلت نمی‎نماید. این اثر، از جنبه دیگر، خواننده را از مراجعه به بسیاری از تفاسیر، اعم از تفاسیری که بر نقل و روایت اعتماد کرده‎اند یا تفاسیر اعتمادکننده بر رأی و دلالت لغوی، بی‎نیاز می‎کند؛ نویسنده این اثر بین هر دو روش تفسیری پیش‎گفته، در اسلوبی مختصر و مفید، جمع کرده است. وی درعین‎حال، وجهی از وجوه اعراب یا بیان را جا نیانداخته و در همه موارد هم به قواعد نحو و بیان اشاره کرده است. وی همچنین هیچ مسئله‎ای از مسائل فقهی و اصولی را وانگذارده مگر اینکه متعرض حکم آن شده و وجه صواب و قول مختار خودش یا جمهور علمای امت را هم با آن بیان کرده است. ابراهیم محمد طلای، درباره علت اختیار این کتاب برای تحقیق می‎نویسد: ارتباط من با این کتاب به زمان شاگردی‎ام در حلقات درس استاد ابراهیم بن ابی‎بکر در معهد جابری، یعنی حدود پنجاه سال پیش برمی‎گردد. ما در دروس تفسیرمان به این کتاب مراجعه می‎کردیم. اما ازآنجاکه نسخه مورد مراجعه ما به‎صورت سنگی چاپ شده بود، گاهی ما را خسته می‎کرد. در آن زمان آرزو می‎کردیم که کاش این کتاب با امکانات فنی امروزی و به‎صورت جدید چاپ می‎شد. این امر ماند تا زمانی که من با گروهی از شاگردانم مشغول ترتیب «الجامع الصحيح» ربیع بن حبیب در حدیث شدیم و کار تحقیق و تخریج آن را به یاری خدا در سال 1415ق، معادل با 1995م، به پایان رساندیم. برخی از برادران اهل علم و فضل، پس از این امر، از من درخواست کردند که به این کتاب تفسیر، یعنی تيسير التفسير هم پرداخته و کار تحقیق و تخریج آن را هم انجام دهم تا خواندنش برای مطالعه‎کننده آسان شود. آنان در این‎باره اصرار کردند، ولی من چون ضعیف شده بودم و امکاناتم هم کم بود و از طرفی هم این اثر، طولانی بود و تعداد صفحاتش هم زیاد، ترسیدم که پرداختن به این کتاب با این شرایط، به قیام به حق آن و اینکه کارم خوب از آب دربیاید ضربه می‎زند و حق کتاب و نویسنده آن ضایع می‎شود؛ ازاین‎رو در ابتدای امر از این کار امتناع کردم، ولی در نهایت استخاره کردم و بر خدای متعال توکل کردم و شروع به کار کردم.
تيسير التفسير - الجزء الاول (الفاتحة - البقرة: 203)
نویسنده:
الشيخ محمد بن يوسف اطفيش؛ تحقیق: الشیخ ابراهیم بن محمد طلای؛ تراجم و تخریج احادیث: کروم احمد, بازین عمر؛ فهرست‎بندی و امور چاپ: مصطفی اشریفی, محمد بباعمی
نوع منبع :
کتاب , آثار مرجع , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
مسقط - عمان: عمان - وزراة التراث والثقافة,
چکیده :
تيسير التفسير، اثر محمد بن یوسف اطفیش (متوفی 1332/1914م)، اثری تفسیری است در 17 جلد به زبان عربی با موضوع تفسیر و علوم قرآن. شیخ ابراهیم بن محمد طلای به کمک جمعی از اساتید، به تحقیق و تصحیح این اثر پرداخته‎اند. تراجم و تخریج احادیث، توسط کروم احمد و بازین عمر انجام شده و فهرست‎بندی و امور چاپ، توسط مصطفی اشریفی و محمد بباعمی. کتاب دارای 17 جلد است. جلد اول دارای مقدمه محقق و تفسیر سوره حمد و البقره تا آیه 203 است. تفیسر سایر آیات و سور در سایر مجلدات دنبال می‎شود. نویسنده در مقدمه‎اش بر کتاب پس از حمد الهی می‎نویسد: این اثر را پس از «هميان الزاد إلی دار المعاد» که اثرش در سنین رشد بوده و «داعي العمل ليوم الأمل»، به‎عنوان سومین اثر تفسیری خودش نگاشته است. نویسنده آن را پس از هشتادسالگی، یعنی در سنین پختگی علمی، به اتمام رسانده است. البته نظر محقق کتاب، ابراهیم محمد طلای، در مقدمه این است که نویسنده در شصت و چند سالگی‎ و پس از افزون بر چهل سال تدریس و تحقیق و تألیف، دست به نوشتن این اثر زده است. خود محمد بن یوسف اطفیش، این کتاب را بسیار گرامی می‎داشت و شاگردانش را بر اقبال و رجوع به آن تحریک و تشویق می‎کرد. وی این کتاب را «تيسير التفسير» نامید و به‎حق می‎توان گفت: این اثر، آسان‎کننده فهم وجوه مختلف نص قرآنی است؛ وجوهی که صناعت و اسالیب لغت عربی پذیرای آن است. اطفیش، در این اثر چونان مدرسی ماهر شاگردانش را بر فهم معانی محتمل از متن ارشاد می‎کند، ولی نظر خودش را بر آنان تحمیل نمی‎کند. بااین‎حال، از بیان وجوه راجح و مرجوح نص غفلت نمی‎نماید. این اثر، از جنبه دیگر، خواننده را از مراجعه به بسیاری از تفاسیر، اعم از تفاسیری که بر نقل و روایت اعتماد کرده‎اند یا تفاسیر اعتمادکننده بر رأی و دلالت لغوی، بی‎نیاز می‎کند؛ نویسنده این اثر بین هر دو روش تفسیری پیش‎گفته، در اسلوبی مختصر و مفید، جمع کرده است. وی درعین‎حال، وجهی از وجوه اعراب یا بیان را جا نیانداخته و در همه موارد هم به قواعد نحو و بیان اشاره کرده است. وی همچنین هیچ مسئله‎ای از مسائل فقهی و اصولی را وانگذارده مگر اینکه متعرض حکم آن شده و وجه صواب و قول مختار خودش یا جمهور علمای امت را هم با آن بیان کرده است. ابراهیم محمد طلای، درباره علت اختیار این کتاب برای تحقیق می‎نویسد: ارتباط من با این کتاب به زمان شاگردی‎ام در حلقات درس استاد ابراهیم بن ابی‎بکر در معهد جابری، یعنی حدود پنجاه سال پیش برمی‎گردد. ما در دروس تفسیرمان به این کتاب مراجعه می‎کردیم. اما ازآنجاکه نسخه مورد مراجعه ما به‎صورت سنگی چاپ شده بود، گاهی ما را خسته می‎کرد. در آن زمان آرزو می‎کردیم که کاش این کتاب با امکانات فنی امروزی و به‎صورت جدید چاپ می‎شد. این امر ماند تا زمانی که من با گروهی از شاگردانم مشغول ترتیب «الجامع الصحيح» ربیع بن حبیب در حدیث شدیم و کار تحقیق و تخریج آن را به یاری خدا در سال 1415ق، معادل با 1995م، به پایان رساندیم. برخی از برادران اهل علم و فضل، پس از این امر، از من درخواست کردند که به این کتاب تفسیر، یعنی تيسير التفسير هم پرداخته و کار تحقیق و تخریج آن را هم انجام دهم تا خواندنش برای مطالعه‎کننده آسان شود. آنان در این‎باره اصرار کردند، ولی من چون ضعیف شده بودم و امکاناتم هم کم بود و از طرفی هم این اثر، طولانی بود و تعداد صفحاتش هم زیاد، ترسیدم که پرداختن به این کتاب با این شرایط، به قیام به حق آن و اینکه کارم خوب از آب دربیاید ضربه می‎زند و حق کتاب و نویسنده آن ضایع می‎شود؛ ازاین‎رو در ابتدای امر از این کار امتناع کردم، ولی در نهایت استخاره کردم و بر خدای متعال توکل کردم و شروع به کار کردم.
تفسیر الامام الشافعی
نویسنده:
ابوعبدالله محمد بن ادریس المطلبی القرشی؛ جمع وتحقیق ودراسة: احمد بن مصطفی الفران
نوع منبع :
کتاب , رساله تحصیلی , آثار مرجع
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ریاض - عربستان: دار التدمریة,
تفسير البحر المحيط المجلد 8 (اول الزخرف - آخر الناس)
نویسنده:
محمد بن یوسف ابوحیان؛ محققان: عادل احمد عبدالموجود، علی محمد معوض
نوع منبع :
کتاب , حاشیه،پاورقی وتعلیق , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
لبنان/ بیروت: دار الکتب العلمیة,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
تفسیر «البحر المحیط» اثر ابو حیان اندلسی به زبان عربی، در بردارنده تمامی قرآن و محور اصلی آن ادبی، لغوی و بلاغی می‌باشد. این تفسیر از جامع‌ترین تفاسیر مشتمل بر نکات ادبی شگفت و بدیع قرآن است و بحثهای فراوانی درباره بدایع قرآن دارد. امتیاز این تفسیر در اهمیت دادن به ابعاد ادابی، لغوی، نحوی و بلاغی است و مجموعه ارزشمندی از اشعار ناب و شواهد ادبی و اعرابی و قرائات و لهجه‌ها، را در خود جای داده است که از دانش و آگاهی گسترده مفسر در این زمینه حکایت می‌کند. البته پرداختن عمیق به مباحث نحوی (که ویژگی اصلی این کتاب است) چنان پر رنگ بوده که برخی گفته‌اند: بحر المحیط بیشتر از آنکه به تفسیر همانند باشد، کتابی نحوی می‌ماند مؤلف به معانی لغوی واژگان، اسباب نزول، ناسخ و منسوخ، قرائتهای وارده نیز عنایت دارد و در ذیل آیات احکام به مباحث فقهی هم پرداخته است. ابوحیان خود در مقدمه تفسیر روش آن را اینگونه توضیح می‌دهد: «روش من در این تفسیر، نخست پرداختن به معانی مفردات الفاظ، چه از لحاظ لغت و چه از لحاظ اعراب و بلاغت است، یعنی هر حالتی که لفظ قبل از ترکیب دارد. اگر کلمه‌ای دارای دو یا چند معنا بود، در موضع اول، آنها را بیان کرده، موارد بعد را به آن ارجاع می‌دهم. سپس به تفسیر آیات پرداخته، در صورت وجود شان نزول، آن را مطرح می‌نمایم. در پی آن به نسخ احتمالی و مناسبت و ارتباط با آیات پیشین و پسین اشاره می‌کنم. قراءات شاذ مستعمل و مشهور را ذکر و توجیه ادبی آن را متعرض می‌شوم. سپس اقوال مفسرین (از قدیم و جدید) را که در فهم معانی ظاهری و پنهان آیه، مؤثر است نقل نموده و در جهت آشکار ساختن کامل مفهوم آن از هیچ تلاشی فروگذار ننمودم. مشکلات اعراب و دقایق ادبی، از بدیع و بیان را توضیح... و دلائل آن را به کتب مفصل ارجاع داده‌ام. از تکرار مباحث پرهیز نموده، موارد آن را به مباحث قبل ارجاع می‌دهم. سپس اقوال فقهای مذاهب اربعه و دیگران را در احکام شرعیه تا آنجا که با الفاظ قرآنی مرتبط است، مطرح کرده، دلائل آن را جز در مواردی که حکم غریب یا خلاف مشهوری باشد، به کتب فقهی ارجاع داده‌ام. در خاتمه در برخی آیات، خلاصه‌ای از بحثهای بدیع و بیان را که از دیگران نقل نموده، با دیدگاه خود مطرح می‌نمایم و بنابر همین دیدگاه آیه را شرح می‌دهم. پس از آن اشاره‌ای به برخی کلمات صوفیه، که مناسب مدلول لفظی آیات بوده، نموده‌ام و از تاویلات ملحدین و دیگران که خلاف ظاهر قرآن باشد، پرهیز کرده‌ام.» ابو حیان با وجود تفصیل مباحث نحوی در تفسیر خود، به تفصیلهای مربوط به علوم مختلف برخی مفسرین انتقاد شدید دارد. مانند، نقد وی بر فخر رازی در تفصیل بحث اصولی (اصول فقه) نسخ ذیل آیه «ما ننسخ من آیة او ننسها»(بقره:۱۰۶). نکته قابل توجه ابو حیان در تفسیرش این است که با وجود اهتمام به مباحث نحو، اما هیچگاه نظرات نحویین را بر بلاغت قرآن ترجیح نداده و معتقد بود که بلاغت و بیان و نحو قرآن بالاتر و محکمتر از این است که آن را تماما در قالب اصول نحوی، نحویین، قرار دهیم. ایشان در مقدمه خود بر تفسیر می‌نویسد شایسته نیست که حکایات نامناسب و قصص تاریخی اسرائیلی را در تفسیر داخل کرد. با این وصف بحر المحیط از وجود اسرائیلیات مصون نمانده و برخی روایات جعلی منتسب به پیامبران (گر چه به شکل اندک) در این زمینه نقل شده است مانند قصه حجر موسی علیه‌السّلام ، داود و زوجه اوریا و قصه ارم ذات العماد. البته در برخی موارد به نقد آن نیز می‌پردازد مانند قصه هاروت و ماروت که بعد از نقل روایات به نقد آنها می‌پردازد. جلد هشتم به تفسیر سوره‌های زخرف، دخان، جاثیه، احقاف، محمد، فتح، حجرات، ق، ذاریات، طور، نجم، قمر، رحمن، واقعه، حدید، مجادله، حشر، ممتحنه، صف، جمعه، منافقون، تغابن، طلاق، تحریم، ملک، قلم، حاقه، معراج، نوح، جن، مزمل، مدثر، قیامت، انسان، مرسلات، نبأ، نازعات، عبس، تکویر، انفطار، مطففین، انشقاق، بروج، طارق، اعلی، غاشیه، فجر، بلد، شمس، لیل، ضحی، انشراح، تین، علق، قدر، بینه، زلزله، عادیات، قارعه، تکاثر، عصر، همزه، فیل، قریش، ماعون، کوثر، کافرون، نصر، تبت، إخلاص، فلق و ناس می‌پردازد.
تفسير البحر المحيط المجلد 7 (اول الشعراء - آخر الشوری)
نویسنده:
محمد بن یوسف ابوحیان؛ محققان: عادل احمد عبدالموجود، علی محمد معوض
نوع منبع :
کتاب , حاشیه،پاورقی وتعلیق , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
لبنان/ بیروت: دار الکتب العلمیة,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
تفسیر «البحر المحیط» اثر ابو حیان اندلسی به زبان عربی، در بردارنده تمامی قرآن و محور اصلی آن ادبی، لغوی و بلاغی می‌باشد. این تفسیر از جامع‌ترین تفاسیر مشتمل بر نکات ادبی شگفت و بدیع قرآن است و بحثهای فراوانی درباره بدایع قرآن دارد. امتیاز این تفسیر در اهمیت دادن به ابعاد ادابی، لغوی، نحوی و بلاغی است و مجموعه ارزشمندی از اشعار ناب و شواهد ادبی و اعرابی و قرائات و لهجه‌ها، را در خود جای داده است که از دانش و آگاهی گسترده مفسر در این زمینه حکایت می‌کند. البته پرداختن عمیق به مباحث نحوی (که ویژگی اصلی این کتاب است) چنان پر رنگ بوده که برخی گفته‌اند: بحر المحیط بیشتر از آنکه به تفسیر همانند باشد، کتابی نحوی می‌ماند مؤلف به معانی لغوی واژگان، اسباب نزول، ناسخ و منسوخ، قرائتهای وارده نیز عنایت دارد و در ذیل آیات احکام به مباحث فقهی هم پرداخته است. ابوحیان خود در مقدمه تفسیر روش آن را اینگونه توضیح می‌دهد: «روش من در این تفسیر، نخست پرداختن به معانی مفردات الفاظ، چه از لحاظ لغت و چه از لحاظ اعراب و بلاغت است، یعنی هر حالتی که لفظ قبل از ترکیب دارد. اگر کلمه‌ای دارای دو یا چند معنا بود، در موضع اول، آنها را بیان کرده، موارد بعد را به آن ارجاع می‌دهم. سپس به تفسیر آیات پرداخته، در صورت وجود شان نزول، آن را مطرح می‌نمایم. در پی آن به نسخ احتمالی و مناسبت و ارتباط با آیات پیشین و پسین اشاره می‌کنم. قراءات شاذ مستعمل و مشهور را ذکر و توجیه ادبی آن را متعرض می‌شوم. سپس اقوال مفسرین (از قدیم و جدید) را که در فهم معانی ظاهری و پنهان آیه، مؤثر است نقل نموده و در جهت آشکار ساختن کامل مفهوم آن از هیچ تلاشی فروگذار ننمودم. مشکلات اعراب و دقایق ادبی، از بدیع و بیان را توضیح... و دلائل آن را به کتب مفصل ارجاع داده‌ام. از تکرار مباحث پرهیز نموده، موارد آن را به مباحث قبل ارجاع می‌دهم. سپس اقوال فقهای مذاهب اربعه و دیگران را در احکام شرعیه تا آنجا که با الفاظ قرآنی مرتبط است، مطرح کرده، دلائل آن را جز در مواردی که حکم غریب یا خلاف مشهوری باشد، به کتب فقهی ارجاع داده‌ام. در خاتمه در برخی آیات، خلاصه‌ای از بحثهای بدیع و بیان را که از دیگران نقل نموده، با دیدگاه خود مطرح می‌نمایم و بنابر همین دیدگاه آیه را شرح می‌دهم. پس از آن اشاره‌ای به برخی کلمات صوفیه، که مناسب مدلول لفظی آیات بوده، نموده‌ام و از تاویلات ملحدین و دیگران که خلاف ظاهر قرآن باشد، پرهیز کرده‌ام.» ابو حیان با وجود تفصیل مباحث نحوی در تفسیر خود، به تفصیلهای مربوط به علوم مختلف برخی مفسرین انتقاد شدید دارد. مانند، نقد وی بر فخر رازی در تفصیل بحث اصولی (اصول فقه) نسخ ذیل آیه «ما ننسخ من آیة او ننسها»(بقره:۱۰۶). نکته قابل توجه ابو حیان در تفسیرش این است که با وجود اهتمام به مباحث نحو، اما هیچگاه نظرات نحویین را بر بلاغت قرآن ترجیح نداده و معتقد بود که بلاغت و بیان و نحو قرآن بالاتر و محکمتر از این است که آن را تماما در قالب اصول نحوی، نحویین، قرار دهیم. ایشان در مقدمه خود بر تفسیر می‌نویسد شایسته نیست که حکایات نامناسب و قصص تاریخی اسرائیلی را در تفسیر داخل کرد. با این وصف بحر المحیط از وجود اسرائیلیات مصون نمانده و برخی روایات جعلی منتسب به پیامبران (گر چه به شکل اندک) در این زمینه نقل شده است مانند قصه حجر موسی علیه‌السّلام ، داود و زوجه اوریا و قصه ارم ذات العماد. البته در برخی موارد به نقد آن نیز می‌پردازد مانند قصه هاروت و ماروت که بعد از نقل روایات به نقد آنها می‌پردازد. جلد هفتم به تفسیر سوره‌های شعراء، نمل، قصص، عنکبوت، روم، لقمان، سجده، احزاب، سبأ، فاطر، یس، صافات، ص، زمر، غافر، فصلت و شوری می‌پردازد.
تفسير البحر المحيط المجلد 6 (اول الإسراء - آخر الفرقان)
نویسنده:
محمد بن یوسف ابوحیان؛ محققان: عادل احمد عبدالموجود، علی محمد معوض
نوع منبع :
کتاب , حاشیه،پاورقی وتعلیق , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
لبنان/ بیروت: دار الکتب العلمیة,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
تفسیر «البحر المحیط» اثر ابو حیان اندلسی به زبان عربی، در بردارنده تمامی قرآن و محور اصلی آن ادبی، لغوی و بلاغی می‌باشد. این تفسیر از جامع‌ترین تفاسیر مشتمل بر نکات ادبی شگفت و بدیع قرآن است و بحثهای فراوانی درباره بدایع قرآن دارد. امتیاز این تفسیر در اهمیت دادن به ابعاد ادابی، لغوی، نحوی و بلاغی است و مجموعه ارزشمندی از اشعار ناب و شواهد ادبی و اعرابی و قرائات و لهجه‌ها، را در خود جای داده است که از دانش و آگاهی گسترده مفسر در این زمینه حکایت می‌کند. البته پرداختن عمیق به مباحث نحوی (که ویژگی اصلی این کتاب است) چنان پر رنگ بوده که برخی گفته‌اند: بحر المحیط بیشتر از آنکه به تفسیر همانند باشد، کتابی نحوی می‌ماند مؤلف به معانی لغوی واژگان، اسباب نزول، ناسخ و منسوخ، قرائتهای وارده نیز عنایت دارد و در ذیل آیات احکام به مباحث فقهی هم پرداخته است. ابوحیان خود در مقدمه تفسیر روش آن را اینگونه توضیح می‌دهد: «روش من در این تفسیر، نخست پرداختن به معانی مفردات الفاظ، چه از لحاظ لغت و چه از لحاظ اعراب و بلاغت است، یعنی هر حالتی که لفظ قبل از ترکیب دارد. اگر کلمه‌ای دارای دو یا چند معنا بود، در موضع اول، آنها را بیان کرده، موارد بعد را به آن ارجاع می‌دهم. سپس به تفسیر آیات پرداخته، در صورت وجود شان نزول، آن را مطرح می‌نمایم. در پی آن به نسخ احتمالی و مناسبت و ارتباط با آیات پیشین و پسین اشاره می‌کنم. قراءات شاذ مستعمل و مشهور را ذکر و توجیه ادبی آن را متعرض می‌شوم. سپس اقوال مفسرین (از قدیم و جدید) را که در فهم معانی ظاهری و پنهان آیه، مؤثر است نقل نموده و در جهت آشکار ساختن کامل مفهوم آن از هیچ تلاشی فروگذار ننمودم. مشکلات اعراب و دقایق ادبی، از بدیع و بیان را توضیح... و دلائل آن را به کتب مفصل ارجاع داده‌ام. از تکرار مباحث پرهیز نموده، موارد آن را به مباحث قبل ارجاع می‌دهم. سپس اقوال فقهای مذاهب اربعه و دیگران را در احکام شرعیه تا آنجا که با الفاظ قرآنی مرتبط است، مطرح کرده، دلائل آن را جز در مواردی که حکم غریب یا خلاف مشهوری باشد، به کتب فقهی ارجاع داده‌ام. در خاتمه در برخی آیات، خلاصه‌ای از بحثهای بدیع و بیان را که از دیگران نقل نموده، با دیدگاه خود مطرح می‌نمایم و بنابر همین دیدگاه آیه را شرح می‌دهم. پس از آن اشاره‌ای به برخی کلمات صوفیه، که مناسب مدلول لفظی آیات بوده، نموده‌ام و از تاویلات ملحدین و دیگران که خلاف ظاهر قرآن باشد، پرهیز کرده‌ام.» ابو حیان با وجود تفصیل مباحث نحوی در تفسیر خود، به تفصیلهای مربوط به علوم مختلف برخی مفسرین انتقاد شدید دارد. مانند، نقد وی بر فخر رازی در تفصیل بحث اصولی (اصول فقه) نسخ ذیل آیه «ما ننسخ من آیة او ننسها»(بقره:۱۰۶). نکته قابل توجه ابو حیان در تفسیرش این است که با وجود اهتمام به مباحث نحو، اما هیچگاه نظرات نحویین را بر بلاغت قرآن ترجیح نداده و معتقد بود که بلاغت و بیان و نحو قرآن بالاتر و محکمتر از این است که آن را تماما در قالب اصول نحوی، نحویین، قرار دهیم. ایشان در مقدمه خود بر تفسیر می‌نویسد شایسته نیست که حکایات نامناسب و قصص تاریخی اسرائیلی را در تفسیر داخل کرد. با این وصف بحر المحیط از وجود اسرائیلیات مصون نمانده و برخی روایات جعلی منتسب به پیامبران (گر چه به شکل اندک) در این زمینه نقل شده است مانند قصه حجر موسی علیه‌السّلام ، داود و زوجه اوریا و قصه ارم ذات العماد. البته در برخی موارد به نقد آن نیز می‌پردازد مانند قصه هاروت و ماروت که بعد از نقل روایات به نقد آنها می‌پردازد. جلد ششم به تفسیر سوره‌های اسراء، کهف، مریم، طه، انبیاء، حج، مؤمنون، نور و فرقان می‌پردازد.
تفسير البحر المحيط المجلد 5 (اول التوبة - آخر النحل)
نویسنده:
محمد بن یوسف ابوحیان؛ محققان: عادل احمد عبدالموجود، علی محمد معوض
نوع منبع :
کتاب , حاشیه،پاورقی وتعلیق , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
لبنان/ بیروت: دار الکتب العلمیة,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
تفسیر «البحر المحیط» اثر ابو حیان اندلسی به زبان عربی، در بردارنده تمامی قرآن و محور اصلی آن ادبی، لغوی و بلاغی می‌باشد. این تفسیر از جامع‌ترین تفاسیر مشتمل بر نکات ادبی شگفت و بدیع قرآن است و بحثهای فراوانی درباره بدایع قرآن دارد. امتیاز این تفسیر در اهمیت دادن به ابعاد ادابی، لغوی، نحوی و بلاغی است و مجموعه ارزشمندی از اشعار ناب و شواهد ادبی و اعرابی و قرائات و لهجه‌ها، را در خود جای داده است که از دانش و آگاهی گسترده مفسر در این زمینه حکایت می‌کند. البته پرداختن عمیق به مباحث نحوی (که ویژگی اصلی این کتاب است) چنان پر رنگ بوده که برخی گفته‌اند: بحر المحیط بیشتر از آنکه به تفسیر همانند باشد، کتابی نحوی می‌ماند مؤلف به معانی لغوی واژگان، اسباب نزول، ناسخ و منسوخ، قرائتهای وارده نیز عنایت دارد و در ذیل آیات احکام به مباحث فقهی هم پرداخته است. ابوحیان خود در مقدمه تفسیر روش آن را اینگونه توضیح می‌دهد: «روش من در این تفسیر، نخست پرداختن به معانی مفردات الفاظ، چه از لحاظ لغت و چه از لحاظ اعراب و بلاغت است، یعنی هر حالتی که لفظ قبل از ترکیب دارد. اگر کلمه‌ای دارای دو یا چند معنا بود، در موضع اول، آنها را بیان کرده، موارد بعد را به آن ارجاع می‌دهم. سپس به تفسیر آیات پرداخته، در صورت وجود شان نزول، آن را مطرح می‌نمایم. در پی آن به نسخ احتمالی و مناسبت و ارتباط با آیات پیشین و پسین اشاره می‌کنم. قراءات شاذ مستعمل و مشهور را ذکر و توجیه ادبی آن را متعرض می‌شوم. سپس اقوال مفسرین (از قدیم و جدید) را که در فهم معانی ظاهری و پنهان آیه، مؤثر است نقل نموده و در جهت آشکار ساختن کامل مفهوم آن از هیچ تلاشی فروگذار ننمودم. مشکلات اعراب و دقایق ادبی، از بدیع و بیان را توضیح... و دلائل آن را به کتب مفصل ارجاع داده‌ام. از تکرار مباحث پرهیز نموده، موارد آن را به مباحث قبل ارجاع می‌دهم. سپس اقوال فقهای مذاهب اربعه و دیگران را در احکام شرعیه تا آنجا که با الفاظ قرآنی مرتبط است، مطرح کرده، دلائل آن را جز در مواردی که حکم غریب یا خلاف مشهوری باشد، به کتب فقهی ارجاع داده‌ام. در خاتمه در برخی آیات، خلاصه‌ای از بحثهای بدیع و بیان را که از دیگران نقل نموده، با دیدگاه خود مطرح می‌نمایم و بنابر همین دیدگاه آیه را شرح می‌دهم. پس از آن اشاره‌ای به برخی کلمات صوفیه، که مناسب مدلول لفظی آیات بوده، نموده‌ام و از تاویلات ملحدین و دیگران که خلاف ظاهر قرآن باشد، پرهیز کرده‌ام.» ابو حیان با وجود تفصیل مباحث نحوی در تفسیر خود، به تفصیلهای مربوط به علوم مختلف برخی مفسرین انتقاد شدید دارد. مانند، نقد وی بر فخر رازی در تفصیل بحث اصولی (اصول فقه) نسخ ذیل آیه «ما ننسخ من آیة او ننسها»(بقره:۱۰۶). نکته قابل توجه ابو حیان در تفسیرش این است که با وجود اهتمام به مباحث نحو، اما هیچگاه نظرات نحویین را بر بلاغت قرآن ترجیح نداده و معتقد بود که بلاغت و بیان و نحو قرآن بالاتر و محکمتر از این است که آن را تماما در قالب اصول نحوی، نحویین، قرار دهیم. ایشان در مقدمه خود بر تفسیر می‌نویسد شایسته نیست که حکایات نامناسب و قصص تاریخی اسرائیلی را در تفسیر داخل کرد. با این وصف بحر المحیط از وجود اسرائیلیات مصون نمانده و برخی روایات جعلی منتسب به پیامبران (گر چه به شکل اندک) در این زمینه نقل شده است مانند قصه حجر موسی علیه‌السّلام ، داود و زوجه اوریا و قصه ارم ذات العماد. البته در برخی موارد به نقد آن نیز می‌پردازد مانند قصه هاروت و ماروت که بعد از نقل روایات به نقد آنها می‌پردازد. جلد پنجم به تفسیر سوره‌های توبه، یونس، هود، یوسف، رعد، ابراهیم، حجر و نحل می‌پردازد.
  • تعداد رکورد ها : 422