جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 44
ژاک دریدا و سیر نزولی فلسفه سیاسی غرب
نویسنده:
علیرضا آقاحسینی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مقاله پیش رو در تلاش است تا با بررسی سه دوره گفتمانی مدرنیته در مغرب زمین روند رو به انحطاط نظریه پردازی را روشن نماید. در این ارتباط، به موج گفتمانی عقلانیت خواهی غرب اشاره خواهد شد، عقلانیتی که ادعا داشت که چراغی از روشنایی فروزان خواهد ساخت که دایره هستی برای همیشه از تاریکی و تاریک اندیشی رهایی یابد. سر برکشیدن گفتمان ارزش گرای مارکسیستی در موج دوم مدرنیته از یک سو ظرفیتی فکری در برابر یکه تازی های عقلانیت شناختی بود و از سوی دیگر با گستره گفتمانی خود حاشیه سازی موج اول را در سر می پروراند. حقیقتاً گفتمان موج دوم ارزش گرا به حساب می آمد، گفتمانی که موجب شد تا با ارائه دستگاه های فکری و متنوع خود سطح نظریه پردازی های لیبرال نیز نسبت به گذشته کلاسیک خود ارتقاء یابد. تقابل های دو موج مدرنیته بخصوص آبشخور واحد آن دو از روش شناسی اثباتی مورد توجه جدی است. تا آنجا که بحث به روش شناسی واحد دو موج لیبرال و ارزش گرایی مارکسیستی مربوط می شود،روش شناسی پسا تجدد بر نقد بنیادین روش اثباتی برکشیده شده است. ورود به موج سوم مدرنیته آن هم از گذر فلسفه دریدایی روشنگر این حقیقت است که علی رغم اینکه دریدا کلان روایت متافیزیک حضور غرب را شالوده شکنی کرده است لیکن پیامدهای نظری فلسفة او راه را برای روایت های متنوع می گشاید که به شکل خاصی امکان فعل اخلاقی را در روزگار پسامدرن منتفی می نماید. او با گره زدن فلسفه، زبان شناسی و تا حدودی روان شناسی فضای فکری جهان را برای مطالعات بین رشته ای همانند تجزیه و تحلیل گفتمان و تجزیه و تحلیل روانی گشوده است. فهم این دستاوردهای بشری از دو جهت اهمیت دارند: اول اینکه این مطالعات یک دوره کامل اندیشه و فلسفه سیاسی غرب است و دوم اینکه افول اندیشة سیاسی غرب به وضوح خود را در پردازش های نظری متفکران موج سوم نشان می دهد. در جمع، پرداختن به سیر نزولی فلسفه سیاسی غرب باید بتواند بسترها را برای پیگیری روندهای بومی فلسفه اسلامی باز نماید. از یک نقطه نظر عمده این مهم می تواند از دریچة فهم بحران در ساحت اخلاقی تمدن غرب انجام شود.
نشانه شناسی دریدا در غزلیات مولانا با تاکید بر ساختارشکنی
نویسنده:
فرهاد کاکه رش
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
زنجان: دانشگاه آزاد اسلامی واحد زنجان ,
چکیده :
شالوده شكنی، امروزه نيز هم چنان به عنوان يكی از موضوع های نقد جديد در متـون ادبـی قابل بحث و فحص است. عرفان اسلامی از آغاز پيدايش تا دوران اوج آن (قرن هفتم و هشتم) تجلّيگاه و آينه تمام نمای نوجويی ها و تازگی ها و عادت ستيزی ها بوده اسـت. در ايـن ميـان آفتاب عالم تاب شعر و عرفان حضرت جلال الدين محمد، مولـوی بلخـی، چهـره مشعشـع و تابان آن خرق عادت ها و تازگی ها يا به تعبير امروزی، ساختارشكنيهـا اسـت. در ايـن مقالـه تلاش شده است با نگاهی گذرا به غرليات پر شور مولانا و گشت و گذاری در فـرم، محتـوا و زبان شعرياش، نموده هايی از ساختارشكنی هـای او نشـان داده شـود. آن جـا كـه نشـانه هـا، نظامهای نمادين هستند و نظام های نمادين نوعی آشتی ميان خواننده و معنا يا پلی بين آنهاست، سعی شده با بررسی اصول حاكم بر ساختارشـكنی چـون تقابـل هـای دوگانـه، مـرگ مولّـف، افق های امتزاج يافته و ساخت شكنی و حضور، با معرفی غزليات مولانا و نشـانه هـای محـوری آن، نوعی تطبيق صورت گيرد. اين در حـالی اسـت كـه خواننـده كـلام مولـوی در فضـای آن محو می شود و هر كس در حد فهم خويش برداشت می كند. نشانه ها و رمزهـا در شـعر مولانـا فقط اصول حاكم بر ميراث تصوف نيست بلكه ابداع مولانا در به كار گرفتن نشـانه و انتقـال و اهداف و معانی آنهاست.
صفحات :
از صفحه 131 تا 159
«شعر حافظ، واحه آزادی و آفرینش» (جستاری پساساختارگرایانه)
نویسنده:
مهری تلخابی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
زنجان : دانشگاه آزاد اسلامی واحد زنجان ,
چکیده :
هدف مقاله حاضر آن است که نشان دهد، چگونه مکتب پساساختارگرایی، از تعیین معنای نهایی برای متن امتناع می ورزد. در این راستا، نخست با اشاره، به بخشی از ویژگی های متنی چون غزلیات حافظ به تبیین این مطلب پرداخته می شود که از منظر نقد پساساختارگرایی، نمی توان معنای غزل حافظ را تنها در انحصار تحلیل عرفانی نگاه داشت از این رو برای رسیدن به فهم متن، نخست باید خود را از بند قصد مولف رهانید و با تکیه بر متن و افق انتظار خواننده، معنی را آفرید. نقد پساساختارگرایی با تکیه بر عدم قطعیت رابطه بین دال و مدلول و بازی بی پایان دلالت ها در زبان و نیز به واسطه ویژگی های خاص زبان ادبی از جمله ابهام و معما و ماهیت استعاری و مجازی آن و استفاده از قواعد ساختار شکنی نشان می دهد که چگونه دال ها می توانند در یک روند دلالتی بی انتها ادامه داشته باشد. در پایان پیشنهاد می کند که برای تفسیر و تاویل متنی گشوده چون حافظ نیاز به خواننده ای است که واقف بر نظام و مناسبات نشانگان متن باشد، از پروسه ساختار شکنی آگاه باشد و نیز بداند که چگونه می توان معنا را افزایش داد و از حصار یک معنا قطعی و نهایی گریخت.
صفحات :
از صفحه 13 تا 41
بازتاب هستی‌شناسی معنا در معرفت دینی
نویسنده:
احمد واعظی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: دانشگاه باقرالعلوم,
چکیده :
از نیمه قرن بیستم به بعد، زبان و معنا (meaning) سهم قابل توجهی از تأملات نظری را به خود اختصاص داده‌اند که هستی‌شناسی معنا، بخشی از این تأملات مربوط به معناست. نگارنده در این مقاله نشان خواهد داد هستی‌شناسی معنا به عنوان بخشی از مباحث سمانتیک، نشانه‌شناسی و نظریه‌پردازی تفسیری، دغدغه‌ای صرفا نظری و فلسفی نیست؛ بلکه در نحوه مواجهه ما با زبان و متن تأثیر عملی دارد و مستبطن توصیه‌ها و راهبردهای تفسیری است. دیدگاه شالوده‌شکنان درباره ماهیت معنا و نیز تحلیل فردیناند سوسور از چیستی و خاستگاه معنا به همراه آرای کسانی که به لحاظ هستی‌شناختی قیام وجودی معنا را به متن می‌دانند یا اساسا متن را فاقد معنای متعین دانسته، از تکثر ثبوتی معنا دفاع می‌کنند محور نقد و بررسی‌های این مقاله است که پی‌آمدهای آنها در حوزه معرفت دینی و تفسیر متون وحیانی به بحث گذاشته می‌شود.
صفحات :
از صفحه 119 تا 144
نا/الهیات: الهیات دوران گذار
نویسنده:
سمیرا طاهری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
نشانه و الوهیت، مکان و زمان تولد یکسانی دارند، دوران نشانه اساساً دورانی الهیاتی است. دین و تمدن مادر یکدیگرند و در بطن هم زاده ‌شده‌اند. هر نظامی که مبتنی بر یک مفهوم اساسی باشد، مفهومی که گردش نشانه‌ها را شکل می‌دهد، از اساس الهیاتی است. این مفهومِ محوری، در هر اندیشه نامی به‌خود گرفته: واقعیت، جوهر، هستی، حقیقت، خدا، لوگوس، عقل، غایت و ... . در این نظام(های) لوگوس‌محور، زنجیره‌ی دال‌ها معناداری و ثباتِ خود را از این مدلول استعلایی می‌گیرند. ژاک دریدا با خوانشِ واسازانه‌ی خود در پدیده‌‌شناسی هوسرل که اوج لوگوس‌محوری است نفوذ کرد و تناقض‌های درونی آن‌را نشان داد؛ و نشان داد ‌که هیچ مدلولی نمی‌تواند خارج از زنجیره‌ی دلالی، زبان را کران‌مند کند. این ایده‌ی انقلابی به-فروپاشیِ نظامِ سلسله‌مراتبیِ تقابل‌های دلالی و درنتیجه هم‌رتبه و هم‌بودشدنِ دال‌ها می‌انجامد. هر مدلولی خود یک دال می‌شود و به دالی دیگر ارجاع می‌دهد؛ چرخشی بی‌پایان که در آن هر دال می‌میرد و هم-زمان می‌زید. در مقابلِ این ایده‌ی انقلابی، مدرنیسم چیزی بیش از یک جنبش فانتزی و شبه‌انقلابی نیست. مدرنیسم چیزی نیست جز وارونگیِ رابطه‌ی تقابلیِ سوژه-اوبژه(الهی). آن‌گاه که پسران با تکیه بر خردِ بشری‌اشان، خدا/پدر را به‌زیر کشیدند، مدرنیسم به‌شکوفه نشست اما شکوفایی ایده‌ی مدرنیسم حاصلی جز مرگِ اوبژه (ی الهی)، و در نتیجه‌ی آن، ناپدید شدن سوژه در پی ندارد: نارسیسمی که سوژه در آینه‌ی چشمانِ دیگری/خدا بدان دچارشده‌بود، با مرگ و درهم‌شکستن آینه، او را به‌ورطه‌ی نیهیلیسم کشاند. هم‌بودشدگیِ دال‌ها خزانی است که شکوفه‌ی مدرنیسم در آن پژمرد. در چنین موقعیت سراسیمه‌ای، نا/الهیات سربرمی‌آورد: با زدایشِ تقابل‌ها و هم‌بودشدگیِ دال‌ها، سخن از مرگ گفتن یاوه است؛ هیچ مرگی در کار نیست، و نیز هیچ زنده شدنی. ما همواره در میانه‌ی یک بازیِ دائمی هستیم. کلمه(لوگوس)، دائماً زدوده و درعینِ‌حال نگاشته و بازنگاشته می‌شود. این نا/الهیات مرگِ خدا، نا/نظامِ نوینی است برای آنان‌که در مرزها می‌زیند.
بررسی نظریه ساختارشکنی دریدا و نقد پیامد های آن در تعلیم و تربیت
نویسنده:
مهدی قربانیان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیده هدف این پژوهش بررسی نظریه ی ساختارشکنی دریدا و نقد پیامد های آن در تعلیم و تربیت می باشد. روش انجام این تحقیق، توصیفی-تحلیلی است. سوالات پژوهش عبارتند از:1-مبانی فلسفی نظریه ساختارشکنی دریدا چه می باشند؟2-چه نقد هایی بر مبانی فلسفی نظریه ساختارشکنی دریدا وارد است؟3-دلالت های تربیتی نظریه ساختارشکنی دریدا چه می باشند؟4-چه نقد هایی بر دلالت های تربیتی نظریه ساختارشکنی دریدا وارد است ؟نتایج تحقیق حاکی از آن است که دیدگاه فلسفی دریدا عمدتاَ بر زبان و گفتمان مبتنی است، به همین جهت دریدا هستی شناسی را محصول گفتمان حاکم بر هر دوره ی تاریخی می داند و وجود حقیقت مطلق را نفی کرده و معتقد است که حقیقت ساختنی است نه کشف کردنی. دریدا در حوزه معرفت شناسی، رسیدن به شناخت قطعی را رد می کند و به نسبی گرایی معرفت شناسی روی آورده است. وی با ردّ تقابل های دوتایی در فلسفه ی غرب، ارزش ها را نسبی و وابسته به متن می داند. از انتقاداتی که به مبانی فلسفی دریدا وارد شده است، می توان به ترویج فرهنگ نیهیلیستی، نقد تکثر گرایی، نقدهای مربوط به حوزه ی فلسفه و ادبیات و سیاست و اخلاق، اشاره کرد. دلالت های تربیتی استنباط شده از دیدگاه دریدا در بخش اهداف تربیتی، تعلیم و تربیت نقادانه ، تعلیم و تربیت چند فرهنگ گرا، آموزش و پرورش جامع، خود کفایی و استقلال، حمایت از محلی شدن آموزش و پرورش و خود ابرازی و خلاقیت می باشد. روش های مورد نظر دریدا در تعلیم و تربیت عبارتند از: ساختارشکنی، روش قرائت مضاعف، روش پرسشگری، گفتمان، روش تفکر انتقادی و روش یادگیری مشارکتی. از انتقادات وارد بر دلالت های تربیتی دریدا می توان به زیر سوال بردن ارزش های اخلاقی، نداشتن ملاک مشخص برای احترام به دیگری، نفی تمام مرزبندی های موجود، نسبیت گرایی افراطی، ارزش یکسان قائل شدن برای معلم و دانش آموز و ترویج نیهیلیسم سازمانی اشاره کرد. واژه های کلیدی: پست- مدرنیسم، پساساختارگرایی، ساختارشکنی، بنیان فکنی، دریدا ، تعلیم و تربیت
عرفان در جهان جدید
نویسنده:
علیرضا قائمی نیا
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها : دانشگاه معارف اسلامی,
چکیده :
جهان جدید غرب بر پایه خودبنیادی عقل استوار شده است و عقل جدید (عقل خودبنیاد) هرگونه مرجع معرفتی بیرون از خود را نفی می کند. حال چرا در این فضا عرفان اهمیت پیدا می کند؟ عرفان با عقل خودبنیاد، سر ستیز دارد و اهمیت یافتن آن در این جهان، گونه ای پارادوکس به شمار می آید. در این مقاله برآنیم تا پاسخ های مختلفی را که به این پرسش داده شده است، بررسی کنیم. مهم ترین پاسخ هایی که در غرب مطرح شده اند، عبارتند از: سنت گرایی، شالوده شکنی و مخالفت با عقل جدید و ساختی گرایی.
صفحات :
از صفحه 69 تا 86
امر الوهی و دوگانۀ «تعالی/حضور»؛ تأملی در دشواری‌های یک پارادوکس
نویسنده:
مقصود فراستخواه
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
الهیات ادیان خدامرکز، الهیات حضور است. تعالی و حضور امر الوهی در تاریخیت ما به هم آمیخته است و متفکران و عارفان هریک کوشیده‌اند این دوتایی درهم ‌رفته را از هم واکنند. مطالعۀ حاضر با روش تحلیل محتوای کیفی، دالّ مرکزی در متن ارکون را دوگانۀ تعالی و حضور در تاریخیت اسلام می‌بیند. دوگانه‌های دیگر از این دوگانۀ مرکزی سرچشمه گرفته‌اند: 1. دو‌گانۀ «خدا و خدا»؛ 2.دوگانۀ «قرآن و قرآن» (تفکیک میان کلام شفاهی و نص قرآنی)؛ 3. دوگانۀ «قرآن و اسلام»؛ 4. دوگانۀ «اسلام و اسلام» یا اسلام بدون اسلام که مدل ارکون در این خصوص اسلام یک و دو و سه است؛ 5. دوتایی تاریخ رستگاری و تاریخ پیروزی. حقیقتی که معنادهنده به زندگی بود، مشروعیت‌بخش مناسبات سیاسی و مرجع اقتدار می­شود. حقیقت با هویت و ایمان با ایدئولوژی در هم می‌آمیزد. در پایان بحث، پرسش مطالعه این است که طرحی از نوع پروژۀ ارکون تا چه حد می‌تواند امکان‌پذیر و کارآمد باشد. در مقیاس زمانی کوچک پاسخ رضایت‌بخشی به این سؤال نمی‌یابیم. اما در چشم‌انداز بزرگ‌تر، راهی جز یک مدل درون‌ماندگار نیست. صرف نقد اثبات‌گرایانه از بیرون کارساز نخواهد بود. طومار این دین با انواع قرائت‌های متکثر، لایه به لایه گشوده می‌شود. ما بخشی از تاریخی دینی هستیم که درصدد تحلیل اوییم. بهتر است خود را از وسوسۀ اثبات جزم‌اندیشانۀ یک نقد برهانیم. درکی فضایی و گردشی تاریخی با ابزارهای تحلیل نشانه‌شناسی، به کثرتی از آرا می‌رسد که اسلامی بیرون از آن‌ها در کار نبود و نیست. آن‌ها همه و همچنین ما اکنون، همه بخش‌های مختلف یک داستان هستیم
صفحات :
از صفحه 141 تا 155
واسازی به منزله یک استراتژی
نویسنده:
مصلح علی اصغر, خانقاه پارسا
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مفهوم واسازی ژاک دریدا در بیشتر موارد مورد بدفهمی قرار گرفته و اکثرا در درک درست آن ناکام بوده اند. معمولا واسازی را نقد ساختارشکنانه یا شالوده شکنانه متون فلسفی به حساب می آورند و این امر در ترجمه های فارسی این اصطلاح دریدا نیز دیده می شود. این گونه دریافت با اینکه بخشی از حقیقت را بیان می کند اما از بیان بخش مهمتر حقیقت غافل است. در این تحقیق این ادعا را مطرح می کنیم که واسازی یک روش یا یک نظریه نیست، بلکه یک استراتژی و یک عمل است؛ همچنین این ادعا را مطرح می کنیم که واسازی تنها دارای وجه منفی نیست و وجه ایجابی قدرتمندی نیز در آن وجود دارد. سپس سعی می کنیم این ادعاها را با ارجاع به متون دریدا و شارحان وی بسنجیم اثبات کنیم. در نهایت به این نتیجه خواهیم رسید که عمل واسازی نظریه ای مربوط به متون و بی ارتباط با واقعیت بیرونی نیست، بلکه رویکردی اخلاقی نسبت به جهان است. دانش واسازانه رویکرد عملی ما نسبت به جهان و استراتژی زیستن ما را تغییر می دهد.
صفحات :
از صفحه 59 تا 72
خاستگاه های واسازی در نیچه
نویسنده:
مصلح علی اصغر, پارساخانقاه مهدی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
واسازی دریدا در نسبت با جریان های فلسفی مختلفی شکل گرفته که اگزیستانسیالیسم، پدیدارشناسی و ساختارگرایی از آن جمله است. این پژوهش می کوشد خاستگاه های واسازی را در آثار و فلسفه نیچه جستجو کند و نشان دهد که تفکر دریدا تا حد زیادی بسطی از تفکر نیچه است. می توان پروژه واسازی را دنباله ای از نقد متافیزیک نیچه دانست. مفاهیم دریدایی متافیزیک حضور، دیفرانس و نقد لوگوس محوری، ریشه ای نیچه ای دارند. وی به تفکر فلسفی بسیار بدبین بود و تفکری غیرفلسفی و غیرنظری را جستجو می کرد. نیچه از هنر به عنوان نگرشی به جهان نام می برد که از محدودیت های تفکر فلسفی مبراست. در دریدا نیز این بدبینی به تفکر فلسفی وجود دارد اما وی معتقد است که این بدبینی در درون تفکر فلسفی ایجاد شده است. او از تفکری عملی به جای تفکر نظری سخن می گوید و تلاش می کند آنچه را نیچه بدان حمله می کرد، به طور نظام مند نقد کند. این پژوهش می کوشد تا نشان دهد که واسازی دریدا تلاشی برای فاصله گیری از تفکر نظری است و بنابراین حرکتی کاملا نیچه ای است. این تلاش برای جستجوی راهی در فلسفه که نظریه باور نباشد، از نیچه آغاز شد و در دریدا به سرانجام رسید.
صفحات :
از صفحه 93 تا 113
  • تعداد رکورد ها : 44