جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
بررسی مقایسه‌ای مفهوم پدیدار نزد کانت و هیدگر، دلالت‌ها و نتایج هریک
نویسنده:
محمدجواد صافیان اصفهانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
پدیدار نزد کانت امری است که صرفاً از طریق ادراک حسی حاصل شده است و به عبارتی صرفاً معتبر به اعتبار فاعل شناسا است و با وجود نفس الامری هیچ گونه سنخیتی ندارد، زیرا ما از آن رو که شهودی جز شهود حسی نداریم راهی به شناسایی اشیاء فی­نفسه نداریم صرف نظر از ظهوری که برای ما دارند. پس اشیاء فی­نفسه قابل شناسایی نیست، ولی این پرسش باقی است که چه نسبتی بین شیء فی­نفسه و پدیدارها وجود دارد؟ آیا می‌توان بین این دو قائل به تباین بود و هیچ گونه سنخیتی بین آنها قائل نشد؟ پاسخ هیدگر به این پرسش‌ها چیست؟ وی به کمک تحلیل مفهوم پدیدار و شقوق مختلف ظهور داشتن، نظر کانت را غیر قابل پذیرش می‌شمارد. پرسش‌های مقاله حاضر این است که چه ضرورتی کانت را به تفکیک بین پدیدار و شیء فی­نفسه کشانده است؟ و این تفکیک منجر به چه نتایجی شده است؟ و تحلیل هیدگر از مفهوم پدیدار و مفاهیم همبسته‌ آن از قبیل ظهور و نشانه و... بر چه مبانی و پیش فرض هایی استوار است و چه نتایجی را به بار خواهد آورد؟ و بالاخره آن که وجوه اشتراک واختلاف نظر دو فیلسوف در این مسئله چیست؟
صفحات :
از صفحه 233 تا 246
مسأله صدق در نقد عقل محض کانت
نویسنده:
محمدرضا عبدالله نژاد، خدیجه قلی زاده
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
نبود یک فصل یا مدخل مجزا در باب «صدق» در نقد عقل محض، وجود برخی عبارات و‌‌ اظهارات مبهم، پیچیده و‌‌ تفسیربردار درباب صدق در برخی بخش­های آن اثر و شکل­گیری تفسیرهای افراطی‌‌ ضد و نقیض راجع به این اظهارات از جانب برخی شارحان و مفسران کانت، از جمله موانع مهم پیشروی کانت پژوهان معاصر در زمینه ارائه یک دیدگاه واحد، منسجم و شفاف در باب نظریه صدق کانت بوده است. بنابراین، پرسش از چیستی صدق در نقد عقل محض به یک مسأله اساسی در میان کانت پژوهان تبدیل شده است. پژوهش حاضر، با تحلیل تلقی جدید کانت از «حکم» بعنوان یک نسبت معرفتی (و نه منطقی) میان تصورات، و نیز، بدون تمایل بی مورد به یکی از دو دیدگاه افراطی رایج در زمینه نظریه صدق کانت (که یکی کانت را به عنوان مدافع نظریه سنتی مطابقت صدق و دیگری کانت را مخالف نظریه مطابقت و بنیانگذار نظریه انسجام صدق قلمداد می کنند)، بر این نکته مهم تأکید می کند که ساختار کلی نقد عقل محض ایجاب می کند که نظریه سنتی مطابقت صدق نه کاملاً کنار گذاشته شود و نه کاملاً به آن صورت سنتی و رایج پذیرفته شود. به عبارت دیگر، نقد عقل محض، با اصلاح و تکمیل نظریه سنتی مطابقت صدق، پایه­های یک نوع تلقی جدید از صدق را بنا گذاشته است که می­توان آن را «نظریه استعلایی‌‌ مطابقت صدق» نامید. مطابق با این تلقی جدید، صدق جزء شرایطی است که یک حکم(Judgment) یا یک شناخت(Cognition) بدون آن نمی­تواند مطابق با متعلق اش بوده و تبدیل به یک معرفت عینی شود؛ تصورات تشکیل دهنده یک حکم یا شناخت تنها به شرطی می­توانند تبدیل به معرفت صادق یا حکم تجربی عینی شوند که در مطابقت با تجربه ممکن (یعنی اصول و قواعد کلی و پیشینی تجربه) تألیف یافته باشند.
صفحات :
از صفحه 187 تا 212
بررسی من استعلاییِ کانت از نگاه سلبی
نویسنده:
مسعود امید، بهزاد حسن پور
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
من استعلایی یکی از عناصر اصلی و بلکه اصل عالی در نظام فلسفی کانت است. یکی از شیوه ­های وررود به مسئله­ من استعلایی و تحلیل و بررسی آن در فلسفه ­کانت، نگاه سلبی به آن می­باشد، زیرا در برخی مواقع، نگاه یا رویکرد سلبی به مسائل می­تواند راهگشای نگاه ایجابی باشد. در این نوشتار نخستین گام سلبی مربوط به مقایسه منِ استعلایی کانت با دیگر نظریه­ ها در باب من از قبیل من متافیزیکی، من تجربی، من عرفانی، من فیزیولوژیک و من پراگماتیک است تا نشان داده شود که من استعلایی از نوع یا مشابهِ هیچ یک از موارد مذکور نیست. در مرحله ­ی بعدی در دومین گام سلبی به برخی از مهم­ترین ویژگی­های سلبی من استعلایی پرداخته شده است، از قبیل اینکه من استعلایی: 1- سوژه­ای تجربی نیست. 2- از سنخ مفهوم نیست. 3- از سنخ تصور نیست. 4- از سنخ شهود نیست. 5- از سنخ مقوله نیست. 6- فاقد محتواست. 7- فاقد جنبه­ آنتولوژیک و هستی­شناسانه است.
صفحات :
از صفحه 51 تا 70
میراث کانت در تجربۀ دینی شلایرماخر و نقدی بر تفاسیر موجود
نویسنده:
محمدابراهیم باسط، مریم صانع پور، مهدی معین زاده، میثم سفیدخوش
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
بحث تجربۀ دینی در میان اندیشمندان مدرن ابتدائاً با طرح احساس وابستگی مطلق از سوی شلایرماخر آغاز شد. چنان که هدف از بحث تجربۀ دینی در فلسفۀ دین تحلیلی معاصر ارائۀ برهانی تجربی برای اثبات وجود خداوند است، بسیاری از پژوهشگران انتظار داشته‌اند احساس وابستگی مطلق شلایرماخر نیز در خدمت همین هدف متافیزیکی یا هستی‌ـ‌خداشناختی بوده باشد. آیا این انتظار و تفاسیر حاصل از آن با آنچه خود شلایرماخر گفته است همخوانی دارد؟ برای روشن‌سازی این مطلب از روشی تاریخی و هرمنوتیکی در این مطالعه استفاده کرده‌ایم. کاربرد روش تاریخی ما را به تأثیرپذیری شلایرماخر از کانت رهنمون می‌شود، به طوری که خواهیم دید اکثر مفاهیم مورد استفادۀ او عملاً مفاهیم کانتی هستند. کاربست روش هرمنوتیکی نیز به ما امکان می‌دهد تا احساس وابستگی مطلق را در پرتو الهیات شلایرماخر به مثابۀ یک کل و همچنین مفهوم دین نزد کانت را در نظام فلسفی کانت به مثابۀ یک کل مورد توجه قرار دهیم. در پرتو به‌کارگیری این روش‌ها، معلوم می شود که تفسیر هستی‌ـ‌خداشناختی از تجربۀ دینی نزد شلایرماخر یا همان احساس وابستگی مطلق تفسیر قابل قبولی از متن گفته‌های شلایرماخر نیست. او صرفاً توصیفی از خود‌ـ‌آگاهی ارائه کرده که به مثابۀ توصیف امکان تبدیل شدن به برهانی برای اثبات وجود خدا را ندارد.
صفحات :
از صفحه 37 تا 61
نسبت والایی و اخلاق در تفکر پیشانقدی کانت (با تکیه بر دو اثر مشاهدات... و ملاحظات...)
نویسنده:
فاطمه مهرزاد صدقیانی، مسعود علیا
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در این مقاله نشان خواهیم داد که نسبت والایی و اخلاق در دوره‌ی پیشانقدی تفکر کانت شکل فلسفی نظام‌مندی ندارد و علت آن را می‌توان در این دو چیز جست: اولاً در این دوره احساس زیبایی‌شناختی و احساس اخلاقی متمایز از یکدیگر نیستند و برحسب یکدیگر تعریف می‌شوند. ثانیاً اخلاق مبتنی‌بر احساس است، نه عقل عملی محض و اصل پیشین آن. کانت در مشاهداتی در باب احساس امر زیبا و امر والا انسان‌ها را فرامی‌خواند تا اصول اخلاقی‌شان را بر عاطفه‌ی کلی بنا کنند. این اصول هرچند کلی‌اند، اما قوعد نظری نیستند و هر فرد باید آن‌ها را با رجوع به قلبش بیابد. این اصول همان احساس زیبایی و کرامت طبیعت انسان است. در ملاحظاتی بر مشاهداتی در باب احساس امر زیبا و امر والا با آن‌که در تفکر کانت نسبت‌به اخلاق دگرگونی‌هایی صورت می‌گیرد و عناصری وارد آن می‌شوند که بعداً در دوره‌ی نقدی پایه و اساس قرار می‌گیرند، اما او هم‌چنان معتقد است که احساس اخلاقی نوعی احساس لذت و درد است که نسبت‌به آن منفعل نیستیم و می‌توانیم فعالانه در آن مداخله کنیم. علت آن هم برخوردار بودن از آزادی اخلاقی است.
صفحات :
از صفحه 335 تا 352
واکاوی و شرح نقش نماد در فلسفه و زیباشناسی کانت
نویسنده:
فریده آفرین
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مسئله این پژوهش پرسش از چیستی عملکرد و جایگاه نماد در مکانیسم شناخت کانتی است. در نمادگرایی کانتی نوع متفاوتی از تصور یا قاعده تأمل القا می‌شود که روی انواع مفاهیم اثر تازه‌ای می‌گذارد. برای اثبات کردن چنین ادعایی، پیشروی تحقیق با تکیه به برخی از جنبه‌های چارچوب نظری دلوز در درسگفتارهایش درباره کانت و به دو روش ایجابی و سلبی صورت گرفته است. در اولین مرحله به معرفی انواع روابط و تصورات یا حالت‌های ارایه بین انواع شهود و مفهوم می‌پردازیم. در این میان به دلیل قرابت­های معنای شاکله و نماد به توضیح شاکله‌سازی مبادرت می‌کنیم. در ادامه برای فهم ابعاد نماد به زیباشناسی و هنر تکیه می‌شود. در نتیجه چگونگی تکوین نماد با تأکید بر دو نوع نمادگرایی طبیعی و هنری روشن می‌گردد. به علاوه رابطه نمادین زیبایی و اخلاق در زیباشناسی کانت به بحث گذاشته می‌شود. نتیجه مطالعه بخش‌های مختلف مقاله نشان می‌دهد، نماد؛ نشانه، نمونه و شاکله نیست. نماد نوعی تصور یا حالت نمایش و قاعده‌ی تأمل است که از بن‌بست و ورای شاکله‌سازی در تفکر کانت زاده می‌شود. ایده‌های عقل، ایده‌های زیباشناختی و امر والا و هنر بازنمودی با واسطه نماد به توسع معنایی مفاهیم منجر می‌شوند و در مواردی مصادیق بیشتری از شهود اولیه به واسطه آنها فراخوانده می‌شود. نمادهای کانتی بنیاد مکانیسم شناخت را تشکیل نمی‌دهد به این دلیل که شاکله سازنده این بنیاد است. کانت به نقش نمادها با توجه به شاکله مفاهیم و بن‌بست شاکله‌سازی در شناخت پرداخته و در نمادگرایی طبیعی و هنری با تکیه به ایده زیباشناختی به نقش نمادها اشاره کرده است. در تفکر و زیباشناسی این فیلسوف نماد، نحوه‌ای از نمایشیا تصور است که بر اساس قاعده تأمل و اصل تقویم‌گر بر ابعاد اندیشیدن به انواع مفهوم می‌افزاید.
صفحات :
از صفحه 1 تا 24