جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

چکیده ماشینی : در دنیای امروز، بسیاری از مسیحیان نمی دانند چگونه اخلاقی زندگی کنند، چه رسد به اینکه بدانند اخلاق چیست. اخلاق مسیحی عمیق‌ترین احساسات ما را به عنوان انسان و اینکه چگونه برای دیگران و همچنین برای خودمان به عنوان پیروان مسیح جستجو می‌کنیم، بررسی می‌کند. این کتاب شروع به کندوکاو در این موضوع مرتبط و معاصر از طریق تأمل روش شناختی در دستورات، اهداف، ارزش ها و فضایل زندگی مسیحی در شرایط امروزی می کند. برای پرداختن به این عوامل، یک رویکرد یکپارچه به اخلاق با وام گرفتن از مدل‌های اخلاقی کلاسیک مانند اخلاق نتیجه‌ای، اخلاق اصولی، اخلاق فضیلت و اخلاق ارزشی پیشنهاد شده است. این همان چیزی است که نویسندگان آن را ماتریس اخلاق مسیحی می نامند. این ماتریس به طرق مختلف در سراسر کتاب، از بحث در مورد وضعیت پست مدرن اخلاق و ارزش ها تا پیشنهادات فعلی برای توسعه مداوم اخلاق مسیحی امروز، اجرا خواهد شد. این کتاب با برخی دستورالعمل‌های عملی به پایان می‌رسد تا به خواننده کمک کند تا با توجه به کار مداوم روح‌القدس در زندگی پیروان مسیح، سؤالات و درگیری‌های اخلاقی معاصر را در چارچوب حکمت کتاب مقدس بررسی کند.

ترجمه ماشینی: این سفر بینش‌آمیز و تحریک‌آمیز در میان مناظر معنوی، راه‌هایی را بررسی می‌کند که در آن معنویت‌های زندگی در جامعه غربی تجربه و درک شده‌اند، و استدلال می‌کند که اشکال بی‌شمار معنویت کل‌نگر امروزی به ما کمک می‌کنند تا در مواجهه با خواسته‌های خفه‌کننده بیست و یکم تعادل پیدا کنیم. زندگی قرن هجدهم. کتاب روشنگرانه ای که راه های تجربه و ارزش گذاری معنویت را در جامعه غربی بررسی می کند. فرهنگ امروزی این باور را بررسی می کند که معنویت مدرن صرفاً گسترش سرمایه داری است که در آن مردم معنویت را بدون پس دادن چیزی مصرف می کنند، ادعا می کند که بسیاری از طیف گسترده ای از اعمال عمومی ذهن- بدن-روح واقعاً نیرویی اخلاقی برای "زندگی خوب" هستند. ، به ما کمک می کند تا تعادل را در خواسته های نوشته شده زندگی قرن بیست و یکم پیدا کنیم توسط یک رهبر شناخته شده جهانی که در این زمینه کار می کند، سه گانه ای از کتاب ها از جمله انقلاب معنوی (2005، با لیندا وودهد) و جنبش عصر جدید (1996) را تکمیل می کند، که ظهور و تأثیر معنویت امروز را ترسیم می کند.

آگورا: در سیزدهمین فصل از نشست‌ها ی انجمن فلسفی‌ آگورا، به سعادت: از دوران باستان تا امروز، در نگاه مکاتب فلسفی و فیلسوفان دورانهای گوناگون، در ادیان و مذاهب و نیز بازتاب ایده سعادت در ادبیات و هنر خواهیم پرداخت. رامین جهانبگلو: سعادت اغلب به عنوان غایت نهایی زندگی انسان مطرح شده است. از این نظر، سعادت والاترین غایت است که از اهداف کوچک زندگی‌ (مثل ثروت و مقام) جداست. با این حال، هنگامی که به سعادت می‌‌اندیشیم، آنچه که در ذهن ما بیدار می‌‌شود، این فکر است که باید به برآورده کردن خواست‌ها و نیازها اندیشید. ولی‌ در واقع، رضایت کامل خواسته‌ها و ارضاء امیال الزاماً به معنای رسیدن به سعادت و خوشبختی‌ نیست. پس سعادت را چگونه باید توصیف کرد؟ آیا سعادت یک ناکجاآباد است؟ یا اینکه سعادت همانطور که فلاسفه ی یونان فکر می‌‌کردند، در فضیلت و در جستجو ی نیکی‌ و زیبایی‌ است. برخی‌ از فلاسفه (مثل اپیکوری‌ها) سعادت را در لذت می‌‌دیدند و برخی‌ مثل (رواقیون) سعادت را در صلح با جهان و جهان‌وطنی بودن می‌‌دانستند. ولی‌ شوپنهاور فیلسوفی است که سعادتمندی را در نفی اراده معطوف به حیات می‌‌بیند، و برای نیچه سعادت معنا ندارد مگر از طریق اثبات زندگی،‌ همچون جشن و سرمستی. و البته از نگاه ادیان ابراهیمی، سعادت، زندگی‌ ِ بعد از مرگ و رستگاری است. ولی‌ در دنیایی چون جهان امروز که همه چیز از ارزشی نسبی‌ برخوردار است و همگان معنای خود را از دست داده‌اند، آیا هنوز هم بحث در مورد سعادت ممکن است؟ این پرسشی است که خواهیم کوشید در میان پرسش‌ها ی دیگر در فصل جدید آگورا به آن بپردازیم.