جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
استخراج مؤلفه های روان درمانگری وجودی از اندیشه جلال الدین محمد مولوی
نویسنده:
فاطمه تقی یاره
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: مجتمع آموزش عالی شهید محلاتی,
چکیده :
پژوهش حاضر به­ منظور استخراج مؤلفه­ های درمان وجودی مبتنی­ بر ادبیات عرفانی، به ­ویژه آثار جلال­ الدین محمد مولوی ارائه شده است. طرح تحقیق در چارچوب مطالعات کیفی، در زمره طرح­های مفهومی و یا نظری و با استفاده از روش استنتاج تحلیلی به انجام رسید. نتایج علاوه ­بر استخراج چارچوب معنایی جهت درمان­ های روان، شامل مؤلفه­ های زیر می­ باشد: 1) اکتشاف انواع غفلت؛ 2) اکتشاف جهان­ بینی شخصی؛ 3) بررسی ترس­آگاهی، اضطراب، نومیدی و وابسته­ های هستی ­شناختی آن؛ 4) توجه به سطوح آگاهی، محتوای رؤیاها و خیال­ پردازی­ها؛ 5) تبیین رنج حیات؛ 6) آزادی انتخاب و مسئولیت فردی؛ 7) بررسی مسائل درمانی در متن زندگی. همچنین براساس چارچوب معنایی استخراج ­شده می­ توان گفت انگیزه اساسی در انسان، اراده ربط نامتناهی است. چارچوب موردنظر مدعی این اندیشه است که گسست در وجه ربطی خاص می­تواند از جمله علل اساسی اختلالات روان باشد؛ لذا پیشرفت در شکل ­دهی مجدد آن منجر به کاهش اختلالات می­ گردد. این نتایج می ­تواند با توجه به اهمیت درمان­ های وجودی و خلأ هستی ­شناختی موجود در این حوزه، راهگشای مناسبی جهت ورود معانی ملهم از ادبیات دینی به فضای درمان روان باشد.
صفحات :
از صفحه 53 تا 78
وحی یا تجربه وجودی در فلسفه یاسپرس
نویسنده:
عبداله نصری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه امام صادق (ع),
چکیده :
برخی از فیلسوفان اگزیستانس به تحلیل پدیده وحی پرداخته اند. برخی از آن ها همان تفسیر کلام سنتی را از وحی پذیرفته اند و برخی دیگر آن را به تجربه وجودی فرو کاسته اند. یاسپرس از گروه دوم است. وی با توجه به تفسیری که از انسان و مراتب وجودی او ارایه می دهد، وحی را به عنوان یک نوع آگاهی درونی می پذیرد. به زعم وی، اگر انسان در مرتبه هستی داری قرار گیرد، در مواجهه با متعالی به یک روشن گری وجودی خاص دست می یابد که از آن به وحی عام تفسیر می شود. این نوع تجربه وجودی با مراقبه و تامل در متعالی و تفکر در وظایف خود و در ارتباط با دیگران تحقق پیدا می کند. وحی عام در ارتباط با ایمان فلسفی است که یاسپرس به دفاع از آن می پردازد. این ایمان در مقابل ایمان دینی قرار دارد. در ایمان فلسفی، فرد فقط به تجربیات شخصی خود پایبند است و هرگز آن را برای دیگران معتبر نمی داند. در این نوع ایمان، التزام به هیچ دین خاصی ضرورت ندارد. ایمان فلسفی در ارتباط با علم و سنت است و از آن ها بهره برداری می کند.
صفحات :
از صفحه 5 تا 18
رویکرد علامه طباطبایی(ره) و کارل یاسپرس به انسان و تاثیر آن بر اخلاق
نویسنده:
مهدی هداوندی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
رویکردعلامه طباطبایی(ره) و یاسپرس به انسان و تاثیر آن بر اخلاق عنوان پایان‌نامه‌ای است که پیش‌روی دارید . از نظر علامه حقیقت انسان روح است و روح مخلوقی از مخلوقات خداوند است و حقیقت واحدی است که دارای مراتب و درجات مختلف است. با توجه به شان ومنزلت و جایگاه انسان ، اوبرای دستیابی به حیات طیب و معقول ، لازم است به فضایل و ارزش های اخلاقی روی آورد و بی شک، اخلاق انسانی هم باید از خاستگاه و جایگاه والایی برخوردار باشد . برای رسیدن به این هدف علاوه بر عقل نیازمند طریق دیگرى غیر از طریق تفکر و تعقل براى تعلیم راه حق و طریق کمال و سعادت است و آن طریق وحى است که خود نوعى تکلیم الهى است، و خداى تعالى با بشر - البته به وسیله فردى که در حقیقت نماینده بشر است - سخن مى‏گوید، و دستوراتى عملى و اعتقادى به او مى‏آموزد که به کار بستن آن دستورات وى را در زندگى دنیوى و اخرویش رستگار کند. درخصوص معیار ارزش گذاری افعال اخلاقی علامه علاوه بر اعتقاد به آزادی و اختیار و آگاهانه بودن عمل به عنصر ایمان در ارزیابی افعال اخلاقی تاکید بسیار دارد .مهمترین عنصری که بدون التفات به آن نگاه به تفسیر انسان یاسپرس را بی معنا می کند اومانیسم و شرایط انسان مدرن امروزی است . بررسی نظرات یاسپرس نشان می‌دهد که آنچه در فلسفه یاسپرس کاملا مشهود است این است که آزادی مبنای عمل اخلاقی است .هیچ کس نمی تواند به او بگوید که چه چیز را باید ارزشدانست و چه چیز را نباید ، و بنابراین ، این را هم نمی تواند بگوید که چه باید کرد وچه نیاید کرد . ما چه بخواهیم و چه نخواهیم ، خودمان ارزش ها را به چیزها نسبت می دهیم .فلسفه یاسپرس فلسفه‌ای است که نهایتا بهمتافیزیک منتهی می‌شود . البته ورود به این ساحت ، حالتی نیست که با عقل واستدلال بتوان به آن نایل شد در واقع یک حالت شهودی است . یاسپرس کاری را که ادیان از طریق عبادت و نیایش انجام می دهند را بوسیله روش فلسفی با تعمق درون انجام می دهد . او معتقد است این کار باید در طی لحظاتی صورت گیرد که به امور دنیوی مشغول نباشیم و مراقب نیز باشیم تا از تفکر تهی نگردیم . این مراقبه آنگاه تحقق می پذیرد که منشاء وجود خود را لمس کنیم ، خواه درآغاز روز باشد و یا در پایان آن و خواه در ساعاتی از روز که فراغت حاصل می شود . یاسپرس بیان می کند که فرق بین تفکر فلسفی با تفکر دینی در این است که تفکر فلسفی هیچ موضوعی و یا جایگاه مقدس و صورت ثابت و مشخصی ندارد . نظمی هم که به آن می دهیم هیچ گاه قاعده تلقی نمی شود ، بلکه همواره امکانی آزاد باقی می ماند . هم چنین تفکر فلسفی نیازی به عبادتگاه خاص ندارد و فقط تنهایی را طلب می کند.
مقایسه انسان‌شناسی از دیدگاه مطهری و یاسپرس و مضامین آن در تعلیم و تربیت
نویسنده:
سیده‌الهام موسوی‌منش
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در این پژوهش، هدف کلی مقایسه انسان شناسی از دیدگاه یاسپرس و مطهری و مضامین تربیتی است. بدین منظور در این پژوهش از روش توصیفی – اسنادی بهره گرفته شده است. در این پژوهش به دنبال آن هستیم تا با توجه به اهمیت شناخت انسان و تاثیر شگرف آن در رشد فردی و اجتماعی به بررسی دیدگاه های یاسپرس و مطهری در این زمینه بپردازیم. با توجه سوالات پژوهش، این نتایج حاصل گردید. از نظر مطهری انسان موجودی مادی – معنوی است و با همه وجوه مشترکی که با جاندارهای دیگر دارد یک سلسله تفاوت های عمیق با آنها دارد. اما یاسپرس انسان را دارای چهار حالت می داند که عبارتند از: دازاین، آگاهی کلی، روح و هستی (اگزیستانس) است. که اوج این حالت ها، اگزیستانس است. یاسپرس و مطهری به دو منظومه فکری متفاوت تعلق دارند. لیکن هر دو بر ضرورت شناخت انسان تأکید دارند. در تفکر مطهری شناخت انسان در صدر شناخت هر امری است. ولی در تفکر یاسپرس نیز توجه به انسان و شناخت او وجود دارد و به اعتقاد او، انسان با شناختن وجود خود است که می تواند به خود آگاه شود و با دیگران ارتباط برقرار کند. مطهری و یاسپرس انسان را دارای نفس می دانند اما به طور کامل نمی توان آن را شناخت. مطهری برای شناخت نفس راه عرفا را پیشنهاد می کند. به این صورت که انسان برای شناخت کامل خویش باید به شناخت خداوند برسد. یاسپرس شناخت انسان را با دانش متعارف ناممکن می داند. او معتقد است در انسان چیزی وجود دارد که عین آزادی است و در دسترس معرفت عینی قرار ندارد. هر دو انسان را دارای ماهیتی از پیش تعیین شده نمی دانند و اعتقاد دارند که هر انسان به عنوان انسان منحصر به فرد است.
بررسی تطبیقی دیدگاه انسان شناسی مطهری با دیدگاه   انسان شناسی یاسپرس
نویسنده:
محبوبه دلاوری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
انسان موجودی بسیار پیچیده و دارای جایگاه رفیع، در عالم وجود است که بخش اعظم ماهیت و ابعاد او هنوز ناشناخته باقی ماده است. مکاتب و دیدگاه?های متفاوت فلسفی از جمله ایده?آلیسم، رئالیسم، پراگماتیسم، اگزیستانسیالیسم و دیدگاههای مختلفی در زمین? انسان?شناسی ارائه داده?اند که گاهی با هم همپوشی و گاهی با هم متعارض اند. از این رو هدف از این پژوهش مقایسه تطبیقی دیدگاه?های دو صاحب?نظر دو مکتب اگزیستانسیالیسم و اسلام یعنی یاسپرس و مطهری در زمینه انسان?شناسی است. مولفه‌های مورد بررسی در این پژوهش عبارتند از: ابعاد وجودی انسان، ویژگی‌های انسان، نیازهای انسان و انسان کامل از دیدگاه مطهری و کارل یاسپرس و همچنین وجوه اشتراک و اختلاف ابعاد وجودی انسان، ویژگی‌های انسان، نیازهای انسان و انسان کامل از دیدگاه مطهری و کارل یاسپرس. در راستای دستیابی به اهداف فوق الذکر با استفاده از روش تحلیلی و تطبیقی دیدگاه های «مرتضی مطهری» و «کارل یاسپرس» در باب انسان شناسی به طور هدفمندانه از طریق مطالعه آثارشان یا آثاری که دیگران درباره دیدگاه‌های انسان‌شناسانه آنان به تصویر کشیده بودند،‌ مورد مطالعه و مقایسه قرار گرفتند. داده‌های حاصله با استفاده از روش بردی در چهار محور توصیف، تفسیر، همجواری و مقایسه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته‌های حاصله حاکی از آن است که برای هر دو اندیشمند شناخت انسان مهمترین مسأله است. هر دو اندیشمند برای انسان مراتبی قائلند. نزد یاسپرس وجوه انسان عبارتند از وجود تجربی، آگاهی کلی، ذهن و نفس که با هم در ارتباط و تعاملند. و در نزد مطهری نیز وجوه انسان عبارتند از بعد روحی و جسمی. بنابراین هر دو به وجود هسته‌ای مرکزی به نام نفس اشاره دارند که البته این حقیقت در نزد مطهری دارای تعین‌ها و تحصل‌ها و مراتبی است. وجوه تفاوت ایندو اندیشمند در این است که کارل یاسپرس هرگونه ذات و ذاتی را از انسان نفی می‌کند و معتقد به حقیقتی از پیش تعیین شده نیست در حالیکه مطهری قائل به فطرتی ملکوتی و الهی است که بصورت بالقوه در ضمیر انسان نهفته است. در نزد یاسپرس رسیدن انسان به خود اصیل تنها با آزادی، ایمان فردی بدون پیروی از وحی امکان پذیر است در حالیکه در نزد مطهری رسیدن به حقیقت انسانی، آزادی انسان بعنوان وسیله‌ای با پیروی از شریعت و ایمان مذهبی امکان پذیر است. وجوه شباهت هر دو متفکر در این است که هر دو از کانالهایی متفاوت برای رسیدن به یک نقطه و آن هم شناخت انسان در تلاش و تکاپو بوده اند
پلورالیزم هستی شناختی و معرفت شناختی در فلسفه کارل یاسپرس
نویسنده:
حسین اترک
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
کارل یاسپرس فیلسوف اگزیستانسیالیست آلمانی در صدد است تا ناپیوستگی و شکافی را که در معرفت شناسی و هستی شناسی فلسفه های رایج پیشین وجود داشت با بازشناسی قلمرو هستی پر کند. اشتباه فلسفه های پیشین در این بود که با یگانه دانستن قلمرو هستی سعی داشتند با ابزار معرفتی واحدی که آن را حق می دانستند به شناخت حقیقت از غیر حقیقت بپردازند. به عقیده یاسپرس هستی دارای قلمرو های متعدد است که هر یک از آنها ابزار شناختی خاصی نیاز دارند. وی شش وجه برای هستی باز می شناسد: هستی آ ن جائی یا جهان، هستی خودی یا وجود انسان که دارای چهار بخش دازین، آگاهی کلی، روح و هستی است و هستی فی نفسه یا ترانسندنس. این وجوه مختلف هستی به روشهای متفاوتی شناسایی می شوند. دازاین موضوع علوم تجربی و پوزیتیویسم و پراگماتیسم است. آگاهی کلی یعنی آن چه با عقل ادراک می شود. ذهن موضوع راسیونالیست هگل است. هستی، سرچشمه اصلی حقیقت ها و موضوع فلسفه اگزیستانسیالیسم است. جهان، حقیقت خارج از ما که با عقل وحس کشف می شود. ترانسندنس باشندة فراتر از جهان، برترین وجود و عالیترین حقیقت؛ حقیقتی که فقط انسان هستی دار می تواند به آن برسد و با حس و عقل قابل درک نیست.
مقایسه دیدگاه اصالت وجودی صدرا و دیدگاه اگزیستانسیالیستی یاسپرس در باب خدا
نویسنده:
لاله حقیقت، الهه زارع
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
شیراز: دانشگاه شیراز,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در طول تاریخ فلسفه اسلام و غرب تقریبا هیچ فیلسوف بزرگی را نمی یابیم که درباره موضوع خدا نیندیشیده باشد؛ چه آنانی که درصدد اثبات و چه آنانی که درصدد رد آن بوده اند. در مقاله حاضر به مقایسه و تطبیق نظریات صدرا و یاسپرس با محوریت موضوع خدا پرداخته شده است و از جمله نتایجی که در این بررسی معلوم شد عبارت اند از: 1. با وجود این که هر دو از فیلسوفان اصالت وجودی هستند اصالت وجود مدنظر هر یک با دیگری متفاوت است؛ 2. خدای صدرا خدای دینی است اما خدای یاسپرس چنین نیست؛ 3. هر دو در ادراک خداوند از نوعی ادراک حضوری سود جسته اند؛ 4. در بحث شناخت خدا و صفات او صدرا دارای دیدگاهی ایجابی و یاسپرس معتقد به الاهیات سلبی است.
صفحات :
از صفحه 69 تا 90