جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 22
تحلیل ساختار روایت اصحاب کهف در قرآن کریم
نویسنده:
محمدرضا حاج بابایی,محمد نیکخواه منفرد
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
روایت، «عمل زبانی» با هدف انتقال معناست و تحلیل روایت، مطالعة اعمال، زندگی ها، سنّت ها، کشف شیوه های انتقال تجربه است. از اهداف خداوند در قرآن کریم، تربیت و معرّفی الگوست و روایت ها و قصص قرآنی، بدون تخیّل، دروغ و مبالغه در خدمت اهداف تربیتی و هدایتی قرآن قرار گرفته اند. بنابراین، قرآن از عناصر روایت بهره می برد تا هدف تربیتی خود را دنبال کند و بیش از آن، قصّه پردازی نمی کند. روایت اصحاب کهف از زاویة دیدِ تنها دانای کُلّ مطلق حقیقی بیان می شود و از این رو، بی نیاز به منبع یا شاهد، از جزئیّات داستان خبر می دهد. در معرّفی شخصیّت ها، تکیة روایت بیشتر بر نیّات درونی است تا افعال بیرونی و این شخصیّت ها (حتّی سگِ آنان) پویا هستند و به خاطر قدم نهادن در راه حق با کمال اختیار، مشمول رحمت و هدایت خداوند شده، به شرافت و حُسنِ انجام می رسند. در این فضا، حتّی غار محلّ مأوای آنان تقدّس می یابد و به عبادتگاهی مورد تأیید خداوند بدل می شود. زمان و مکان در روایت دقیقاً ذکر نشده است و گویی این واقعه، می تواند در هر صحنة تقابل توحید و شرک رخ دهد. حتّی زمان در این روایت، حول محور شرایط جامعه به دو عنصر «شرک» و «ایمان» تقسیم می گردد. استنتاج از روایت، بدون حاشیه و مقدمّه، به صورت برجسته بیان می شود و یکی از مهم ترین اهداف خداوند برای آوردن این روایت و سایر روایت های قرآنی، استنتاج هایی است که در جای جای روایت بیان می فرماید
تقابل مکان و کارکردهای معنایی آن در رمان «موسم الهجره إلی الشمال»
نویسنده:
محمدی مجید, پروینی خلیل, میرزایی فرامرز
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
چکیده :
عنصر مکان به عنوان یکی از عناصر هنری داستان، نقشی بسیار تاثیرگذار در پیشبرد حوادث داستان و پرده برداری از ویژگی های شخصیت ها و تفهیم آنها دارد. رمان نویسان توانمند هیچگاه نتوانسته اند از کنار این عنصر به طور سطحی عبور کنند، بلکه با مهارت هنری خود آن را برای اهداف خاصی به خدمت گرفته اند.الطیب صالح-رمان نویس نابغه جهان عرب- نیز در مشهورترین رمان خود «موسم الهجره إلی الشمال» توجه ویژه ای به عنصر مکان نموده است. این مقاله در نظر دارد با تکیه بر مبانی نظریه روایت شناسی که اهمیت خاصی به عنصر زبان در شکل گیری مکان روائی می دهد، مساله تقابل مکان و کارکردهای معنایی و چگونگی توصیف آن و ارتباطش با شخصیت های داستانی را در این رمان بررسی نماید.به نظر می رسد الطیب صالح به خوبی توانسته است از مساله تقابل مکان ها برای تفهیم مفهوم تقابل دنیای شرق وغرب که این رمان بر اساس آن شکل گرفته است، بهره ببرد. به طوری که با «توصیف خلاق» مکان های مختلف و بیان «جزئیات موثر» آنها ضمن نمایاندن این مکان ها به خواننده، به آنها شکلی نمادین بخشیده و از آن برای برانگیختن حس کنجکاوی خواننده استفاده نموده است، تا جایی که گره گشایی مهمترین گره این داستان یعنی کشف شخصیت رازآلود قهرمان داستان تنها از طریق فهم عنصر مکان ممکن می نماید.
صفحات :
از صفحه 1 تا 40
کارکرد روایی نشانه ها در حکایت رابعه از الهی نامه عطار
نویسنده:
بتلاب اکبرآبادی محسن, رضی احمد
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
چکیده :
نشانه شناسی با طرح مفاهیمی چون: نظام، رمزگان، هویت ارتباطی و افتراقی نشانه ها و... روشی دیگرگون را در خوانش متون بنیان نهاده است. این دانش با تاکید بر عناصر درونی نظام، سازکار شکل گیری معنا را از طریق فرایند دلالتی نشانه ها به تصویر می کشد و به طبقه بندی و سازماندهی نشانه ها در جریان بظاهر آشفته و بی نظم متن می پردازد. الهی نامه عطار از جمله متونی است که سهم بسزایی در شکل گیری و گسترش روایت های کوتاه و بلند در آثار عرفانی دارد. تحلیل نشانه شناختی روایت در حکایت های این متن می تواند تا حدودی زمینه را برای نمایش نحوه ساماندهی عناصر روایت در متون عرفانی مهیا کند.این مقاله بر آن است تا با روش توصیفی- تحلیلی، به تحلیل نشانه شناختی حکایت «دختر کعب و عشق او و شعر او» بپردازد. این حکایت که به لحاظ ساختار و معنا ارتباط مستقیمی با ساختار روایت جامع الهی نامه دارد، نشان می دهد که پیشرفت پیرنگ روایت در این حکایت از طریق تباین و تنش در عناصر دو رمزگان قدرت و عشق صورت می گیرد؛ یعنی هر عنصر با قرار گرفتن در ذیل این دو رمزگان هم به لحاظ روایی و هم از نظر زبانی، شکل و معنایی متناسب با آن رمزگان می گیرد و پردازش عناصر روایی حکایت در ضمن این تقابل ها صورت می گیرد. با در نظر گرفتن این موضوع و توجه به این نکته که خود این حکایت در ضمن روایت جامع و عرفانی الهی نامه بیان شده است، می توان گفت که تمامی نشانه های موجود در این حکایت از لحاظ ساختاری، در یک فرایند جانشینی، ذیل ساختار و نظام گسترده تری به نام عرفان به معنا می رسند و این قواعد و قراردادهای عرفان است که بر چگونگی شکل گیری و صورت بندی روایت تاثیر می گذارد.
صفحات :
از صفحه 13 تا 27
بازشناسی روایت های اسطوره ای در آینه داستان های ایرانی (نوع شناسی چهار داستان عامیانه فارسی)
نویسنده:
مدبری محمود, حسینی سروری نجمه
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
چکیده :
شناخت و بررسی دقیق هر نوشته ای، مستلزم نوع شناسی آن اثر و قرار دادن آن در رده یک نوع ادبی است. در واقع بررسی یک متن، بدون نوع شناسی و رده بندی آن، امکان پذیر نیست، چراکه هر نوع ادبی، بر اساس ویژگی ها و قواعد خاص خود شناخته می شود.این نوشته، تلاشی است در جهت نوع شناسی چهار داستان «سندبادنامه»، «بختیارنامه»، «حسین کرد شبستری» و «ملک جمشید، طلسم آصف و طلسم حمام بلور». به این منظور به نظریه های روایت شناسان ساختارگرا و به ویژه نظریه روایتی تودوروف و آرا وی درباره «روایت های اسطوره ای» توجه شده است.بر اساس نظریه «تودوروف» مهمترین ویژگی های این نوع روایت ها عبارت اند از: اصل علیت بی واسطه، تاکید بر کنش شخصیت های داستان، بی زمانی و فقدان روان شناسی، این نوشته، با ذکر شواهدی از داستان های مورد بررسی و تطبیق آنها با ویژگی های روایت های اسطوره ای، نشان می دهد که علی رغم تفاوت هایی که از لحاظ مضمون، ساختار کلی و ویژگی های زبانی میان داستان ها دیده می شود و با وجود این که هر یک از داستان ها به دوره های متفاوت تاریخی تعلق دارند، می توان هر چهار داستان را در رده روایتهای اسطوره ای جای داد. نوع شناسی این روایت ها و قرار دادن آنها در رده یک نوع ادبی، می تواند مقدمه ای برای بررسی های بعدی این آثار و داستان های شبیه به آنها باشد.
صفحات :
از صفحه 19 تا 41
گسترش پیرنگ در مقامات حمیدی (رویکردی ریخت شناختی روایت شناختی)
نویسنده:
راغب محمد
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
چکیده :
در این مقاله، 21 مقامه از مقامات حمیدی (تالیف 551 ق) قاضی حمیدالدین بلخی (فو 559 ق) بررسی شده، اما مطالعه دو مقامه شش و چهارده به دلیل تمایزات آشکار ساختار پیرنگ با سایران، به آینده موکول شده است. ساختار پیرنگ هر مقامه، شامل ده کارکرد است که با افزایش و کاهش در آن گسترش می یابد. در واقع هدف اصلی این مقاله، بیان تعریفی منسجم از قواعد نوع ادبی مقامه در ادبیات فارسی است. رویکرد مورد نظر در این پژوهش، برگرفته از دیدگاه ولادیمیر پراپ (1895-1970 م) در ریخت شناسی قصه های پریان (1928 م) و پیوند آن با آموزه های روایت شناسی است.
صفحات :
از صفحه 103 تا 124
روایت، روایت گری و تحلیل های شرح حال نگارانه
نویسنده:
ذکایی محمدسعید
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
چکیده :
در مقاله حاضر پس از ارایه تعاریفی از روایت و ویژگی های تحلیل روایتی، دلایل رواج و اهمیت آن به عنوان یک روش شناسی و نیز تکنیکی برای مطالعه، مقایسه و تجزیه و تحلیل، مورد بحث و بررسی قرار می دهیم. در ادامه پس از تشریح خصوصیات زبانشناختی و ساختاری تحلیل روایتی کاربرد آن در داده های متنی (داستان) و نیز شفاهی (به ویژه مصاحبه های شرح حال نگارانه) نشان داده می شود و امتیازات و محدودیت های آن مورد نقد و ارزیابی قرار خواهد گرفت.
صفحات :
از صفحه 69 تا 98
نوع شناسی آثار نقیب الممالک
نویسنده:
حسینی سروری نجمه, بهاآبادی رقیه
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
چکیده :
لطفا برای مشاهده چکیده به متن کامل (PDF) مراجعه فرمایید.
صفحات :
از صفحه 149 تا 176
بررسی عملکرد روایت در اشعار نیما با تکیه بر نشانه شناسی ققنوس
نویسنده:
غلامحسین زاده غلامحسین, طاهری قدرت اله, کریمی فرزاد
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
چکیده :
«ققنوس» نیما را باید از مهم ترین آثار در سرآغاز سرایش شعر نو دانست. این شعر علاوه بر ویژگی های ادبی، از نظر روایت شناسی نیز تغییر عمده ای در شیوه شاعری نیما به شمار می رود. روایت شناسی اشعار نیما از این جهت حائز اهمیت است که با شروع سرایش شعر نو، نوع روایتگری در شعر فارسی دستخوش دگرگونی شده است. در تحقیق حاضر با تلفیق شیوه های روایت شناسی و نشانه شناسی، ابتدا نشانه ها و رمزگان در متن انتخابی، از نظر کمی و کیفی مورد بررسی قرار گرفته و سپس بر مبنای نتایج حاصله، ویژگی های روایی آن تحلیل شده است. بر اساس این پژوهش، نه نیمای افسانه تا ققنوس را می توان رمانتیک کاملی دانست و نه نیمای ققنوس به بعد را سمبولیست کامل. روایت در اشعار نیما که در ققنوس شکل پخته تر و قابل قبول تری یافته است، در سروده های پایانی عمر او بسیار غنی تر و درونی تر شده است. از این به بعد، اشعار وی کوتاه تر شده و بسیاری توضیحات اضافه از آثار او حذف گردیده است.
صفحات :
از صفحه 7 تا 33
تحلیل داستان رستم و سهراب بر اساس نظریه های روایت شناسی
نویسنده:
محمدی علی, بهرامی پور نوشین
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
چکیده :
نقد و تحلیل آثار ادبی در گذشته به منظور تشخیص سره از ناسره بود؛ اما اکنون از دید ساختگرایان هدف از نقد، شناخت ساختارهای زبانی متن و تحلیل بنیادهای معنوی آن است. یکی از ارمغان های مکتب ساختگرایی برای ادبیات، ایجاد مباحث روایت شناسی است. بنابر نظریه های روایت شناسی، می توان داستان رستم و سهراب را به عنوان یک روایت در دو سطح داستان و کلام (گفتمان) بررسی نمود: در سطح داستان با تکیه بر نظریات تولان و مارتین، ارزیابی رویدادهای به هم پیوسته، چگونگی شکل گیری بحران و فرایند گذر از بحران بررسی می شود، و بنابر الگوی گرماس، نقش شخصیت ها در پیشبرد داستان و ارتباط آنها با زمینه داستانی مدنظر است. در سطح کلام یا گفتمان بنابر «دید روایی» راجر فالر، موقعیت فردوسی به عنوان راوی، نوع ارتباط و نگرش راوی نسبت به شخصیت ها و تاثیر آنها در روند روایت ارزیابی می شود.
صفحات :
از صفحه 141 تا 168
تحلیل روایت شناختی بر دوازده روایت از «سلیمان و مرد گریزان از عزرائیل»
نویسنده:
پارسانسب محمد, نیکان فر نرجس
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
چکیده :
قصه پردازی از سنت های رایج و ریشه دار در ادبیات همه ملل و به ویژه در ادبیات فارسی است. در این فن، قصه پرداز با دخل و تصرف در قصه های کهن، روایتی نو پدید می آورد که عصاره نگرش او و پیشینیان را با خود دارد. بر این اساس، در طول زمان، روایت های متنوعی شکل می گیرد که هر یک بر پایه دستکاری های قصه پرداز و میزان هنرمندی او می تواند با ریشه ها و نمونه های پیشین، مشابه یا متفاوت باشد. مطالعه در ساختار روایات متعدد از یک حکایت و مقایسه آنها، می تواند ما را به سرچشمه های پیدایش قصه های فارسی برساند، روند تکامل روایات را آشکار سازد و از کم و کیف داد و ستد قصه پردازان، و نیز نوع تعاملات فرهنگ ها پرده بردارد. در این مقاله حکایت «سلیمان و مرد گریزان از عزرائیل» از مثنوی مولوی را بر اساس رویکرد ساختارگرایی، با دوازده روایت مشابه مقایسه می کنیم. نتیجه پژوهش نشان می دهد که مولانا نسبت به شکل داستان ها و ساختار بیرونی و درونی روایات خویش، آگاهی و اشراف کافی دارد و در مواجهه با داستان، همچون قصه پردازی صاحب فن، با هنرمندی تمام رفتار می کند.
صفحات :
از صفحه 41 تا 69
  • تعداد رکورد ها : 22