جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
بررسی معنایی مفهوم جان در مثنوی معنوی با رویکرد متنی
نویسنده:
فریبا کاکاوندی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیده:مطالعات جدید زبان‌شناسی دریچه‌ای است برای دریافت‌های جدید از متون گرانسنگ ادبی گذشته. با به‌کارگیری صحیح این روش‌ها می‌توان متون ادبی را مورد تفحص مجدد قرار داد و به دریافت‌های نوینی از آن‌ها دست یافت.تا کنون پیرامون مثنوی و محتوای آن بسیار بحث شده است اما اغلب این مباحث فرافکنی شارحان این اثر و تکرار مکرر اندیشه‌ها و دریافت‌ها بوده است. ما در این رساله مفهوم «جان» را با دید معناشناسانه و با رویکرد متنی، در مثنوی مورد بررسی قرار داده‌ایم، به امید آنکه تا حد امکان به نگرش مولانا دربار? این مفهوم دست یابیم و در نهایت جهانبینی او دربار? «انسان و جایگاه او در هستی» را بشناسیم.با این هدف و نگرش «جان» را در شش جلد مثنوی مورد کاوش قرار داده‌ایم. در ابتدا تمام ابیاتی که در این شش جلد راجع به جان سخنی بر زبان رانده‌اند را به عنوان شاهد مثال استخراج نموده‌ایم و تمامی ویژگی‌های ماهیتی، صفات و کنش‌هایی که مولانا به جان نسبت داده است و ترکیباتی که جان را در آن‌ها به کار برده است، را جمع‌آوری نموده‌ایم تا به تعریف او از جان دست یابیم. پژوهش ما نشان می‌دهد برخی از این صفات و کنش‌ها دارای بسامد کاربردی فراوانی هستند اما برخی دیگر را فقط در یک بیت می‌توان یافت. صفات جان در مثنوی معنوی عبارتند از : ناشناختنی بودن،ارزشمندی،ناپیدایی، غریب بودن، جاودانگی، دیرینگی(خلقت جان پیش از جسم)،همزیستی جان با تن،زندانی بودن،علم داشتن،اصل مشترک جان‌ها، پاک بودن، آسیب پذیری،زنده بودن، پرعیب بودن،هدف سوءالقضا بودن، نیکوپی بودن،معنا دار بودن،داشتن صفا و لطف و فر،بی‌جهت بودن، شیرین بودن،وسیع و بی‌نهایت بودن، زشت بودن، نو بودن،داشتن سکون و آرامش، توانمند بودن، آگاه بودن، اخلاص داشتن، مسکین بودن، دوراندیش بودن، عریانی و برهنگی، ربودگی، عزیز و گرامی بودن، منتظر بودن، خون-آشام بودن، کافرنعمت بودن، با تقوا بودن،حساس بودن و شکنندگی، شاکر بودن،حالی بین بودن، قانع بودن، مکاری و حیله‌گری، رنجوری، باروری و ثمربخشی، مست بودن،پژمردگی و پوسیدگی ودر فاقه بودن. کنش‌های جان در مثنوی معنوی عبارتند از: چالش با جسم، رها شدن از جسم، هدایت کردن جسم، اطاعت و فرمانبرداری، خوردن، دیدن، شنیدن، گفتن، پذیرفتن عواطف، خندیدن، نالیدن وگریستن، بیقراری، سیر کردن، بیمار شدن ،شفا یافتن، بیدار شدن، خوابیدن، خیره شدن، عاجز شدن، حیران شدن، سست شدن، انجام کارهای خارق العادّه، عذرخواهی کردن، خوش شدن ، شاد شدن، غمگین و ناراحت شدن، کار کردن، پند دادن، خو کردن، خجالت کشیدن، حسرت خوردن، تشخیص دادن، کوشش کردن،تحمل تلخی و سختی، همنشین شدن، رمیدن، شناختن، گمان کردن، امتحان کردن، لرزیدن، عشق‌ورزیدن، ناامید شدن، اصلاح شدن، گمراه شدن، بداندیش بودن، ملول شدن، گرو قرار گرفتن، روییدن، عبادت کردن، سجده کردن، ترسیدن، جهیدن و پریدن، عتاب آوردن، اتصال جان‌ها، تضرّع کردن، نعره زدن و وسوسه شدن.در جمع بندی نهایی می توان گفت: مولانا جان را پدیده‌ای از جنس نور می‌داند که از جانب خداوند در وجود انسان به ودیعه نهاده شده است و تمامی آفریده‌های او از این موهبت برخوردارند، اما برخورداری هم? اجزای هستی از این موهبت یکسان نیست، بلکه دارای شدت و ضعف می‌باشد. این پدیده تغییر پذیر و کمیّت پذیر است و ابعاد گوناگونی دارد. از آنجا که یکی از مباحث مطرح در معناشناسی پرداختن به واژه‌هایی که با یکدیگر هم-پوشانی معنایی دارند است در ادام? مطلب به بررسی ماهیت «دل»، «روح»، «نفس»، «سرّ»، «ضمیر» و «روان» و صفات و کنش‌ها و ترکیبات آن‌ها در شش جلد مثنوی پرداخته‌ایم. در پایان با جمع-آوری داده‌ها و ارائ? آن‌ها به صورت جدول و نمودار و در ادامه با بررسی و تحلیل آن‌ها می-کوشیم که از دید مولانا به این سوالات پاسخ مناسبی دهیم که اصولاً «جان» در ذهن و اندیش? مولانا چگونه پدیده‌ای است؟ چه صفات دارد و چه کنش‌هایی از او سر می‌زند؟ «دل»، «روح»، «نفس»، «سرّ»، «ضمیر» و «روان» چگونه پدیده‌هایی هستند و چه صفات و کنش‌هایی دارند؟ و در نهایت به این پرسش پاسخ دهیم که هریک از این پدیده‌ها تا چه حد با جان اشتراک مفهومی و وجودی دارند؟ از دید این عارف بزرگ اسلامی بیشترین اشتراک مفهومی میان جان و دل وجود دارد، اما از آنجا که در برخی منابع دل را به عنوان جایگاه جان معرفی نموده‌اند، می‌توان این مسئله را با استفاده از مجاز محلیه توجیه کرد. روح در مرتب? دوم اشتراک مفهومی با جان قرار دارد تا جایی که با اندکی جرأت شاید بتوان گفت که جان واژه‌ای فارسی معادل و جایگزین واژ? عربی روحدر زبان فارسی است. نفس نیز دارای اشتراک معنایی و مفهومی با جان است ولی بیشتر در بُعد منفی. اکثر وجوه تشابه این دو پدیده در صفات و کنش‌های منفی است و حتی در مهمترین ویژگی ماهیتی نیز تضاد دارند؛ جان ماهیتی است از جنس نور و نفس پدیده‌ای است از جنس ظلمت. در مورد «سرّ»، «ضمیر» و «روان» در مثنوی زیاد بحث نشده است و با این اطلاعات ناچیز نمی‌توان دربار? رابط? آن‌ها با جان اظهار نظر قطعی نمود.
صفاری آینه (بررسی دل در منظومه‌های عرفانی با تکیه بر مثنویهای عطار)
نویسنده:
علی نویدی ملاطی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
این نوشته از یک مقدمه و پنج بخش تشکیل شده است . بخش اول به جستجوی کوتاه درباره معنی لغوی دل، وجه تسمیه دل به قلب ، اطوار دل و تصور قدما از دل می‌پردازد. بخش دوم به طور کامل اختصاص به احادیث دارد که برای سهولت کار در بخش‌های بعدی و برای احتراز از تکرار، احادیث مهم پرکاربرد آورده شده است . در بخش سوم که مهمترین قسمت این نوشته است به بررسی دل در نظام اندیشه مشایخ پرداخته می‌شود. در قسمتهای آغازین این بخش به دو رویه بودن دل که آنرا حاصل ازدواج روح با جسم یا روح با نفس می‌دانند اشاره شده است . در واقع همین ویژگی است که می‌تواند علت اصلی توجه تمام عرفا به این مقوله باشد. اشاره به صورت دل و جان دل و چگونگی برخورداری صورت دل و در نتیجه اعضا، از حقایق کسب شده جان دل، از دیگر مطالبی است که درباره دل در این بخش آمده است . در قسمت دیگر به اهمیت دل نزد عرفا اشاره شده است . در بخش بعد دل به عنوان ابزاری معرفتی در دست صورفیه مورد بررسی قرار گرفته است و سعی دشه است تا به این سوال اساسی پاسخ داده شود که علت گزینش دل به عنوان برترین ابزار معرفت چیست . پاسخ این پرسش در دو سویه بودن دل است که توجیه مناسبی است برای این مهم که دل برترین ابزار شناخت است . با توجه به این نوع نگاهی که به موضوع خداشناسی شده است گاهی دل، ابزار شناخت خدا و گاهی نیز مسیر یافت حق معرفی شده است . بخش بعد به بررسی چگونگی تبدیل در دل و حسهای آن اختصاص دارد. مولانا به این موضوع علاقه خاصی دارد و به کرات آن را در مثنوی به کار برده است . در این بخش ابتدا به معنی لغوی، سپس به معنی اصطلاحی "تبدیل" پرداخته شده است . با توجه به حدیثی از پیامبر، دل دو گوش و دو چشم دارد و خدا هر زمان بخواهد آنها را می‌گشاید. از این جاست که وجود حسهایی برای دل تایید می‌گردد. از بین این حسها، حس بینایی (چشم دل) و حس شنوایی (گوش دل) از کاربرد ویژه‌ای در متون صوفیه برخوردارند. تمام دلها برای ارتباط با مسائل غیرمادی محتاج تبدیل هستند. در بخش بعد به صفات و استعدادهای دل پرداخته شده است . این صفات عموما ریشه در قرآن و حدیث دارند. خواب و بیداری، خرابی و عمارت ، زندگی و مرگ ، سیاهی، صدق، صفوت و قسوت ، کوری، گنجایی (وسعت ) مسخ و نور از جمله صفتها و استعدادهای دل به شمار می‌آیند.
آیینه حضور تجلیگاه خداوند از دیدگاه مولانا (با تکیه بر مثنوی معنوی )
نویسنده:
اصغر بابا سالار
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
دانشگاه تهران,
چکیده :
جلوه گاه حقیقی خداوند از دیدگاه عرفا ‘ دل انسان است که با تکیه به تعالیم آسمانی و قرآنی می کوشند با مصقل ذکر و فکر ‘ زنگار ظلام از چهره آینه دل بزدایند تا محل تجلی و ظهور گوهری باشد که آسمانها و زمین و کوهها تحمل آن را نداشت . مولانا نیز درآثار ارزشمند خود ‘ جلوه ها و نمودهای گوناگون دل را که شرق آفتاب حق است ‘ مورد بررسی قرار داده و اهمیت فراوان برای آن قائل شده است . او دل را عرش و فرش و تکیه گاه تخت سلطانی و دریای پرنوری می داند که نظرگاه خداوند در دو سراست و ایمن آباد و حصن محکم و موضع امن و امانی می خواند که انسان در آن آرام و قرار می گیرد . او همچنین دل صیقل یافته به ذکر خداوند را گنجینه راز حق ‘ عشق حق ‘ الهام و وحی حق و بیت الله و بیت الحرام می نامد . ما در این نوشته کوشش می کنیم تا نظرات مولانا را با توجه به گفته های وی تحلیل و بررسی کنیم .
صفحات :
از صفحه 551 تا 567
بازتاب مفاهیم عرفانی و اخلاقی در شعر هوشنگ ابتهاج (ه. ا. سایه)
نویسنده:
شریفی ولدانی غلامحسین, صادقی ریحانه
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
در این مقاله برآنیم تا به بررسی جایگاه سخنان عارفانه و مفاهیم اخلاقی در اشعار هوشنگ ابتهاج (1306) بپردازیم.انسان کامل از نظر ابتهاج آن عاشقی است که به تعبیر او ایمان خلیلی دارد. از مرگ نمی ‌هراسد و در بلای عشق و پیمانی که روز الست با او بسته اند، ثابت قدم و صبور باشد.تجلی خداوند متعال در همه پدیده ها و دریافت اسم اعظم در هر موجودی، نکته ای است که در سخنان ابتهاج یافت می شود. این گفته نشان دهنده آن است که جهان را از دیدگاه عارفان و حکیمان مظهر اسماالله بدانیم.اهمیت دادن به دل و تهذیب آن از رذایل، قطع تعلقات نفسانی و دنیوی، دوری از خلق و خلوت گزینی برای دریافت تجلی خداوند متعال دردل، نکته در خور توجه دیگری است که ابتهاج بدان نظر داشته است. وی دل را بهترین مرید و راهنمای سالک در مسیر سلوک معرفی می کند و بر آن است که از طریق راز و نیاز و اشک و آه، می ‌توان دل را مصفا ساخت و به دیدار دلدار راه یافت.این بررسی با توجه به مجموعه آثار ابتهاج تا پایان دفتر سیاه مشق (4) انجام پذیرفته است.
صفحات :
از صفحه 129 تا 156