جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 390
مختصر مجمع البيان في تفسير القران - الجزء الاول (الفاتحة - التوبة)
نویسنده:
امين الاسلام ابي علي الفضل بن الحسن الطبرسي؛ اعداد: الشيخ محمد باقر الناصري
نوع منبع :
کتاب , خلاصه اثر , آثار مرجع , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مختصر مجمع البيان في تفسير القرآن خلاصه‌ای از كتاب مجمع البيان طبرسى است كه توسط شيخ محمدباقرناصرى انجام و منتشر شده است. / انگيزۀ مؤلف: ناصرى در مقدمۀ خود مى‌نويسد:در حوزۀ علميۀ شهر ناصريه به تدريس تفسير قرآن مشغول بودم، احساس كردم به تفسيرى نياز است كه شامل آيات الاحكام، اسباب نزول، بيان مفردات و مطرح كردن برخى مطالب قرآنى بر اساس ديدگاه شيعه و روايات اهل‌بيت(ع) باشد، بعد از مشورت فراوان به اين نتيجه رسيدم كه تفسير مجمع البيان را خلاصه نمايم./ روش تلخيص: ناصرى در مقدمه مى‌نويسد: «سعى كردم از چارچوب تفسير مجمع البيان خارج نشوم، بدين جهت اغلب از تعابير، جملات و كلمات آن استفاده كردم. قصص، احكام و آراء مختصر و كوتاه برگزيدم و بخش‌هاى بيان آيات، احكام و اسباب نزول را بيشتر مورد توجه قرار دادم. از خوض در ادبيات و لغت پرهيز نموده، مطالب اين بخش را كنار گذاشتم. از اخبار و روايات و آراء به آنچه غرض را مى‌رساند اكتفا نمودم.»/ بنابر اين سير ورود و خروج ايشان به بحث به اين ترتيب است كه، در هر سوره ابتدا كلياتى دربارۀ سوره از قبيل نام، مكى مدنى بودن و تعداد آيات مطرح مى‌كند سپس به بيان معنا و توضيح آيه مى‌پردازد، در اين ميان، اشاره‌اى نيز به معناى برخى لغات و وجوه و احتمالات در معناى آن خواهد داشت، به همين جهت مطالعه كننده اثرى از عناوين النزول، فضلها (سوره)، التوضيح، اللغة، الاعراب، القراءة، الحجة، و المعنى و عنوانهاى موضوعى مانند: فصل فى التقوى و المتقى، كه براى تفكيك مطالب و نظم بيشتر از طرف مرحوم طبرسى انتخاب شده بود نخواهيد ديد لذا اين مختصر بيشتر، مختصر بخش «توضيح» و «المعنى» خواهد بود، با اين وصف رويكردى اجتهادى، روايى به خود گرفته است كه جنبۀ تربيتى و هدايتى نيز خواهد داشت./ مختصر مجمع البيان، در سال 1413ق توسط مؤسسه انتشارات اسلامى وابسته به جامعۀ مدرسين حوزۀ علميه قم، در 3 مجلد با قطع وزيرى به عنوان چاپ دوم به بازار عرضه شده است.فهرستى بر اساس سوره‌ها نيز آخر هر جزء راهنماى محققین خواهد بود./ چاپ ديگر آن در بيروت به سال 1989‌م در 3 مجلد ارائه گرديده است./ چينش فعلى مختصر مجمع بنا به گفتۀ ناصرى، 8 سال زمان به خود اختصاص داد و در سال 1400ق پايان يافت./// مقدمه‌اى كوتاه از ناصرى در ابتداى تفسير به چشم مى‌خورد كه شامل مطالبى در فضل قرآن و عظمت آن، علم تفسير و جايگاه آن، جايگاه قرآن، اهل‌بيت(ع) و قرآن، جايگاه تفسير مجمع البيان و مؤلف آن، انگيزۀ خود از تلخيص مجمع البيان و شيوۀ آن مى‌باشد.
مختصر تفسير القمي
نویسنده:
أبوالحسن علي بن إبراهيم القمي؛ تلخیص: كمال الدين عبد الرحمن بن محمد بن إبراهيم ابن العتائقي الحلي؛ تحقیق: محمدجواد الحسینی الجلالی
نوع منبع :
کتاب , خلاصه اثر , آثار مرجع , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم - ایران: دارالحدیث,
چکیده :
این کتاب تلخیص تفسیر علی ابن ابراهیم قمی است. ابن عتایقی گزیده‌ای از تفسیر قمی دارد که نسخه اصل آن در کتابخانه آیت‌الله مرعشی به شماره ۲۸۲ نگهداری می‌شود.
مختصر الميزان في تفسير القرآن مع فهارس كاملة
نویسنده:
سليم الحسني
نوع منبع :
کتاب , خلاصه اثر , آثار مرجع , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
لندن - انگلیس / بیروت - لبنان: موسسة دارالاسلام / موسسة العارف للمطبوعات,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
کتاب "مختصر الميزان في تفسير القرآن مع فهارس كاملة" خلاصه ای از کتاب بسیار شریف المیزان علامه طباطبایی ره می باشد.
ترجمه خلاصه تفسیر المیزان (در چهار جلد)
نویسنده:
کمال مصطفی شاکر؛ مترجم: فاطمه مشایخ؛ اشراف: احمد سيّاح
نوع منبع :
کتابشناسی(نمایه کتاب) , خلاصه اثر , ترجمه اثر , آثار مرجع , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
تهران - ایران: انتشارات اسلام,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ترجمه خلاصه تفسير الميزان، برگردان فارسى كتاب «مختصر تفسير الميزان» نوشته كمال مصطفى شاكر از پژوهشگران معاصر لبنانى است كه به‌وسيله سركار خانم فاطمه مشايخ (متولد 1345ش)، در چهار جلد مفصل زير نظر استاد احمد سيّاح به سامان رسيده و براى اولين بار در سال 1379ش، منتشر شده است. اين چهار جلد كامل است و شامل ترجمه تفسير همه سوره‌هاى قرآن مى‌شود و از چكيده مطالب فلسفى و روايى مطرح‌شده نيز استفاده شده است. مترجم محترم بر آن است كه تفسير ارزشمند الميزان به چند دليل قابل استفاده براى عموم نيست: بسيار گسترده و مفصل است و دسترسى به جلدهاى آن براى مردم عادى دشوار است؛ سطح علمى اين تفسير بسيار بالاتر از سطح دريافت عموم مردم است؛ گستردگى و تفصيل مطالب، در آن حدّى است كه از حوصله خواننده عادى خارج است. همه اين موارد دست به دست هم داده و از «الميزان» تفسيرى رؤيايى ساخته است كه دستيابى به آن جز براى اهل تحقيق و فضلا دشوار است، ولى "آب دريا را اگر نتوان كشيد
تلخیص الکون و الفساد
نویسنده:
محمد بن رشد حفید؛ محقق: جمال الدین علوي؛ تصدیر: محمد مصبا‌حی‌
نوع منبع :
کتاب , خلاصه اثر , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
بیروت/لبنان: دارالغرب الاسلامی,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
تلخيص الكون و الفساد، اثر ابوولید محمد بن رشد، معروف به ابن رشد (متوفی 595ق)، تلخیص کتاب «الكون و الفساد» ارسطو می‌باشد.این تلخیص، با تحقیق جمال‌الدین علوی و مقدمه محمد مصباحی منتشر شده است. الكون و الفساد ارسطو، از گروه رساله‌های مربوط به طبیعت و کتابی است درباره وجود که ارسطو آن را در حدود سال‌های 347 تا 335 قبل از میلاد، تألیف نموده است. این رساله، مکمل دو کتاب اول رساله در آسمان است. رساله در آسمان، شامل چهار کتاب می‌باشد که کتاب‌های اول و دوم، جواهر محسوس ابدی را بررسی می‌کنند. در کتاب دوم، ارسطو نظام نجومی خود را شرح می‌دهد. موضوع کتاب‌های سوم و چهارم، جهان تحت القمر است. ارسطو در این دو کتاب، به بررسی اجسام تحت القمر و خصوصیات اساسی این اجسام، از قبیل: کون، فساد، استحاله، نمو، ذیول، مماسه، فعل و انفعال، پرداخته است. ابن رشد در اثر حاضر، دست به تلخیص این کتاب ارسطو زده است. این تلخیص، از جمله شرح‌های متوسط ابن رشد، شمرده می‌شود. شرح‌های ابن رشد بر آثار ارسطو، به سه دسته کلی تقسیم می‌شوند: شرحهای مفصل و بزرگ که «تفسیر» یا «شرح» نامیده می‌شوند، شرحهای متوسط موسوم به «تلخیص» و خلاصه‌های نوشته‌های ارسطو که «جامع» و در جمع «جوامع» نام دارند. شیوه کار ابن رشد در «تفسیرها» چنین است که نخست پاره‌هایی از متن ارسطو را از ترجمه عربی آنها نقل می‎کند و سپس به تفسیر دقیق و ژرف آنها می‌پردازد و در این رهگذر از آنچه از تفاسیر شارحان یونانی ترجمه‌شده به عربی در دست داشته است، بهره می‌گیرد و گاه نیز از آنها انتقاد می‌کند و سرانجام برداشت خود را از متن ارسطو توضیح می‌دهد. در شرحهای متوسط یا «تلخیص‌ها»، که اثر حاضر از جمله آنها می‌باشد، کلمات اول متن ارسطو را نقل و سپس بقیه مطالب را به زبان خودش شرح می‌دهد و توضیحات و نظریات شخصی و مطالبی از منابع فیلسوفان اسلامی نیز بر آنها می‌افزاید، به‌گونه‌ای که اثر به‌صورت نوشته مستقلی آشکار می‌شود که گفته‌های ارسطو و ابن رشد به هم آمیخته شده و نمی‌توان آنها را از یکدیگر تشخیص داد. اما شیوه کار ابن رشد در خلاصه‌ها یا «جوامع» چنین است که وی در آنها همیشه از سوی خود سخن می‌گوید، درحالیکه عقاید و نظریات ارسطو را بیان می‎کند و در این رهگذر از نوشته‌های دیگر وی برای توضیح و تکمیل متن در دست، بهره می‌گیرد و از خودش نیز مطالبی بر آنها می‌افزاید. ابن رشد، مطالب کتاب خویش را در دو مقاله، سامان داده است. وی در مقاله نخست، در ضمن هشت قسمت تحت عنوان «الجمله»، ابتدا به تعیین حدود و ثغور بحث و تعریف مذاهب قدما پیرامون مسئله کون و فسا و نیز فحص از وجود کون و فساد در جوهر پرداخته و سپس به موضوعاتی نظیر فرق میان کون و استحاله، تعریف حرکت و کیفیت نمو، تعریف مماست و اشیای متماسه، طبیعت انفعال و فعل و طبیعت اشیای فاعله و معرفت اختلاط و اشیای مختلفه پرداخته است. در مقاله دوم، در چهار قسمت، ابتدا به مقوله اسطقسات اربعه و اصناف و ترکیبات آن پرداخته شده و سپس، انواع اسباب عامه کون و فساد و جهت اتصال در کون، مورد بحث قرار گرفته است. فهرست مطالب کتاب، به‌همراه فهرست اعلام و کتب مذکور در متن، در انتهای کتاب آمده است. در پاورقی‌ها علاوه بر اشاره به اختلاف نسخ، به توضیح برخی از مطالب متن پرداخته شده است..
نفس من کتاب الشّفاء
نویسنده:
أبو علی حسین بن عبد الله بن سینا
نوع منبع :
کتاب , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات) , خلاصه اثر
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
براغ,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
النفس من كتاب الشفاء برگزیده فن ششم از كتاب طبیعیات شفاى ابن سينا است ابن سينا، در ابتداى فن ششم طبیعیات درباره ماهيت نفس و اينكه چرا در طبیعیات داخل شده، مى‌گويد: وقتى ما شناختيم كه نفس كمال است، با آن تعريفى كه به طور مفصّل درباره كمال گفتيم، آن‌گاه ماهيت نفس را هنوز نشناخته‌ايم، بلكه نفس بودن نفس را شناخته‌ايم؛ زيرا نام نفس نه از جهت جوهريتش، بلكه از آن نظر كه مدبّر بدن است و با آن مقايسه مى‌شود، بر نفس اطلاق مى‌شود و به همين دليل است كه در تعريف نفس، بدن وارد مى‌شود... و بدين دليل، مطالعه نفس از جمله مباحث علم طبيعى شده است، زيرا بررسى نفس از آن نظر كه نفس است، مطالعه نفس از جهت ارتباط با ماده و حركت است، اما براى آن‌كه ذات نفس را بشناسیم، بايد بحث ديگرى را مستقلاً مطرح كنيم. نگاه متفاوت ابن سينا به مسئله مادى يا مادى نبودن نفس و نسبت آن با جسم، بقا يا فناى نفس پس از بدن، به ضميمه نوآورى‌هاى او در مباحثى چون اثبات وجود نفس، ماهيت ذهن، ادراكات حسى، حس باطن، قواى عقلى، تعامل نفس و بدن، نسبت عقل فعال با عقل انسانى، مسائل فراوان علمِ نبوّات و رابطه آنها با ماهيت و كاركرد نفس و ده‌ها مسئله ديگر، باعث شد تا او نفس شناسى را جدا از مجموعه علوم طبیعیات، به طور مستقل مطالعه كند و در حقيقت، علم النفس را از نو، بر پايه‌هاى متفاوت با ديدگاه ارسطو، بنيان نهد و تدوين نمايد. ابن سينا در تقسيم بندى علوم، دو علم ديگر را در تقسيم ارسطويى گنجانده است: علم الهى در شاخه نظرى و شناخت نبوت در شاخه عملى. مراد وى از شناخت نبوت، چنان‌كه در مقدمه منطق المشرقيين مى‌گويد، آن است كه ما در كنار سياستِ مُدُن يا تدبير مدينه، به طور خاص نيازمنديم كه درباره متولىِ اين تدبير هم شناخت پيدا كنيم. اين متولى از نظر او همان نبى است. اما علم نبوّات كه از آگاهى‌هاى نفس ناطقه به امور غيبى سخن مى‌گويد، برآمده از همين تفكر نبوّت شناسى است. اساس نبوات، اين است كه آدمى به درجات مختلف در خواب و بيدارى از پديده‌هاى ناپيدا، مستور و غيبى عالم مطلع مى‌شود و اينها همه از قدرت نفس بر اطلاع و تصرف در عالم سرچشمه مى‌گيرد. دانش نبوّات از خواب‌هاى صادق، حسّ ششم، دورآگاهى، كرامات، اعمال خارق العاده مرتاضان، ذهن‌خوانى، الهامات و امثال آن بحث مى‌كند كه امروزه آنها را در علمِ فراروان‌شناسى مطالعه مى‌كنند. نويسنده، به جاى تعبير اصلِ حياتى يا محرك بودن، ويژگى مدبّر بودن را براى نفس در نظر گرفت. وى همانند ارسطو، ماهيت و تعريف نفس را به بحث مى‌گذارد و جوهريت، صورت بودن و كمال بودن را براى نفس مى‌پذيرد، اما هم در معناى صورت و هم در معناى كمال، متفاوت با ارسطو سخن مى‌گويد و مهم‌تر آن‌كه ويژگی «در بدن» بودن نفس را جانشين ويژگی «با بدن» بودن مى‌كند و به تعبير ساده‌تر، جسمانيت و انطباع نفس در بدن را نمى‌پذيرد و به روحانیت و تعلق نفس به بدن معتقد مى‌شود. ابن سينا درباره اينكه نفس، صورت بدن است يا كمال آن، مى‌گويد: كمال دو گونه است: كمال اول و كمال ثانى. كمال اول آن است كه نوع، به سبب آن به صورت بالفعل نوعيت مى‌يابد؛ مثل شكل براى شمشير و كمال ثانى امرى است كه در فعل و انفعال خود تابع نوعِ شىء است؛ مثل بريدن براى شمشير و فكر و احساس براى انسان. وى درباره بهتر بودن كاربرد صورت يا كمال در تعريف نفس، بر خلاف ارسطو كه هر دو را به كار برده، نفس را صورت و صورت را كمال دانسته و مى‌گويد: تعريف نفس به كمال بهتر است؛ زيرا هر صورتى كمال است، اما هر كمالى صورت نيست؛ مثلاً سلطان كمال شهر است، اما صورت آن نيست بنا بر اين، كمال‌هاى مفارق[مثل نفس] در حقيقت صورت ماده و في الماده نيستند؛ زيرا صورت، منطبع در ماده و قائم به آن است. البته مگر اينكه قرارداد شود كه به كمال نوع، صورت نوع گفته شود. ارسطو و ابن سينا هر دو، نفس را جوهر مى‌دانند، اما آيا هر دو يك معنا براى اين جوهريت قائلند؟ ارسطو براى جوهر سه معنا مطرح مى‌كند: ماده، صورت، و شىء مركب از آن دو؛ يعنى جوهر مادى، جوهر صورى و جسم كه مركب از آن دو است. وى در اين مورد، اجسام را از ساير اشيا سزاوارتر به جوهريت مى‌خواند، آن‌گاه بيان مى‌كند كه نفس بالضروره جوهر است، بدين معنا كه صورت براى جسمى است كه حيات بالقوه دارد، اما ابن سينا نفس را منطبع در بدن نمى‌داند و در نتيجه جوهريت آن را همانند جوهريت صورت قلمداد نمى‌كند. در واقع، او به جاى رابطه انطباعى، رابطه تعلقى نفس و بدن را مطرح كرده است. درباره اثبات وجود نفس، به اين دليل مى‌رسد: ما اجسامى را مشاهده مى‌كنيم كه حس داشته و به اراده خود حركت مى‌كنند، بلكه اجسامى را مشاهده مى‌كنيم كه تغذيه، نمو و توليد مثل دارند. اين ويژگى‌ها به خاطر جسميت آنها نيست، پس به خاطر دليل ديگرى غير از جسميت آنهاست و جز اين نيست كه در ذات آنها يك مبادى غير جسمانى براى اين كار باشد. آن چيزى را كه مبدأ صدور اين افعال است و به طور خلاصه هر چه را كه مبدأ صدور افعال گوناگون باشد و نه فعل واحد كه بدون اراده هم ممكن است، نفس مى‌ناميم. ابن سينا مجموعه سخنان ارسطو را نظمى نو بخشيده و دو نوع ادراك غير عقلى را مطرح كرده است: ادراك حس ظاهر و ادراك حس باطن. در ادراك حس باطن، وى پنج حس يا قوه ادراكى را برمى‌شمارد: حس مشترك، خيال، تخيل، وهم و حافظه (يا ذاكره). اين پنج نوع حسّ، به صورت محدود در نفس حيوانى و به گونه كمال يافته در نفس ناطقه حصول يافته‌اند. نام‌گذارى اين پنج حس به ادراكات باطنى درست به موازات هستى شناسى ابن سينا صورت گرفته است كه نفس را عالم ميانِ عالم حس و عالم عقل قلمداد مى‌كند؛ زيرا اين ادراكات هم واسطه‌اى ميان ادراكات حسى و ادراكات عقلى هستند. نظريه عقل و نظريه معرفت(فرآيند پيدايش علم در نفس آدمى) در ديدگاه ابن سينا جزئيات فراوان دارد. تعريف عقل، تقسيم آن به نظرى و عملى، تقسيم عقل نظرى به مراتب هيولانى، بالملكه، بالفعل و بالمستفاد، تطبيق اين مراتب با آموزه‌هاى قرآنى مثل مشكات، زجاجه، نار، عقل فعال، عقل قدسى، مفهوم تفكر، قدرت حدس، معنا و فرآيند تعقل، قدرت تصرف نفس در خارج از وجود خود كه در دانش نبوات تبيين شده است، نحوه ساخته شدن يك مفهوم عقلى از معلومات حسى، عمليات ذهنى و عقلى، تجريد و... همه از مسائل اين دو نظريه محسوب مى‌شوند.
محجة البيضاء في تهذيب الإحياء المجلد 3 و 4
نویسنده:
ملامحسن فيض كاشاني؛ محقق: علی اکبر غفاری
نوع منبع :
کتاب , حاشیه،پاورقی وتعلیق , خلاصه اثر , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: انتشارات فرهنگ اسلامی,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
المحجة البيضاء في تهذيب الإحياء، نوشته مرحوم فيض كاشانى (رض)، بهترين و كامل‌ترين تلخيص و تهذيب كتاب «إحياء علوم‌الدين»، اثر امام محمد غزالى است كه بر اساس مبانى و اعتقادات «شيعه» به رشته تحرير درآمده است. شناخت ارزش و اهميت اين كتاب، منوط به اطلاع از مضمون و محتوا و هم‌چنين نقش«احياء علوم‌الدين» در تفكر اسلامى مى‌باشد. به يقين، در ميان مجموعه‌هايى كه كليت فرهنگ و معارف اسلامى را دست‌مايه تأليف خود قرار داده‌اند، كمتر كتابى همچون «احياء» توانسته است توجه همگان را به خود جلب نمايد. بيان روان، آسان و سليس غزالى در اين كتاب، «احياء» را از كتاب‌هاى هم‌رديف خود، همچون «فتوحات» ابن عربى متمايز ساخته است. همين ويژگى، موجب شده است كه «احياء» در ميان عموم مردم نيز مورد توجه قرار گيرد و جدا از درس و بحث مدرسه‌اى نيز خوانده شود. قطعا كتابى با اين گستره مخاطب، لازم است كه به مطالب درست و صواب اشاره نمايد و از افكار و انديشه‌هاى نادرست و يا حداقل غير اجماعى ميان مسلمانان پرهيز كند. محدث كاشانى، با علم و اطلاع از مرتبت و اهميت «احياء»، به بهترين شكل ممكن با مطالب آن برخورد كرده است و در مجموعه‌اى به وزان اصل كتاب به تلخيص و تهذيب آن پرداخته است. مؤلف، با توجه به قدرت و تسلطش بر علم اخلاق، فقه و حديث، به‌خوبى از عهده اين كار برآمده است. مرحوم فيض، دريافته است كه «احياء» از جهات متعدد زير محتاج پيرايش و ابهام‌زدايى است: - اشتمال بر قصص و روايات عجيب و خرافى كه اهل تصوف در نقل و ذكر آنها بى‌پروا هستند؛ - ابتنا بر فقه و مذاق اهل سنت؛ - بى‌مبالاتى در نقل اخبار و احاديث مجهول و يا ضعيف. اينها از مهم‌ترين مشكلات علمى كتاب به شمار مى آيند، همين مشكلات باعث شده است كه قاطبه «اماميه» از اين كتاب پرهيز نمايند و محدث كاشانى، با اين تهذيب و تلخيص، سعى در از ميان بردن اين بينونت و جدايى، نموده است. محدث كاشانى، خود، در اين باره مى‌فرمايد: «...و كان كثير من مطالبه، خصوصا ما في فنّ العبادات منها مبتنيا علي أصول عامّية فاسدة و مبتدعات لأهل الأهواء كاسدة و كان أكثر الأخبار المرويّة فيه مسندة عن المشهورين بالكذب و الافتراء على اللّه و رسوله(ص) ممّن لا وثوق بأقوالهم مع وجود ما يطابق العقل منها و الدّين في أحاديثنا المرويّة عن أهل العصمة و الطهارة و أهل بيت الوحي و السفارة(ص) ببيان أحسن و طريق أتقن و كان فيه من الحكايات العجيبة و القصص الغريبة المرويّة عن الصوفيّة ما لا يتلقّاه أكثر العقلاء بالقبول لبعدها عن ظواهر العقول مع قلّة فائدتها و نزارة عائدتها إلى غير ذلك من الأمور الّتي كان يشمئز عنها قلوب أهل الحقّ من الفرقة الناجية الإماميّة و ينبو بسببها عن مطالعته و الانتفاع به طباع أكثرهم. فرأيت أن أهذّبه تهذيبا يزيل عنه ما فيه من الوصمة و العيب، و أبني مطالبه كلّها علي أصول أصيلة محكمة لا يتطرّق إليها شكّ و لا ريب، و أضيف إليها في بعض الأبواب ما ورد عن أهل البيت(ع) و شيعتهم في ذلك الباب من الأسرار و الحكم المختصّة بهم(ع). و أختصر بعض مباحثه بنظم فرائده و حذف زوائده لكي يزيد فيه رغبة متناوليه و أفصّل أبوابه الطويلة بفصول قصيرة لئلا يملّ متعاطيه من دون تصرّف في ترتيب أبوابه و فصوله بتأخير ما قدّم أو تقديم ما أخّر و لا في تقرير ألفاظه و عباراته مهما تيسّر؛ لأنها كانت في غاية الجودة و الإحكام و نهاية المتانة و الإبرام...». با همه دخل و تصرف‌هاى فيض، اساس كتاب «احياء» در «المحجة» باقى است؛ به‌گونه‌اى كه تقريبا سه ربع، كاملا حفظ شده است. تنها حذف و تغييرى كه فيض در كتاب‌هاى چهل‌گانه «احيا» داده است، نشاندن كتاب «آداب الشيعة و أخلاق الإمامة» به جای «آداب السماع و الوجد» است؛ آن هم به اين دليل كه «السماع و الوجد، ليس من مذهب أهل البيت(ع)».
محجة البيضاء في تهذيب الإحياء المجلد 7 و 8
نویسنده:
ملامحسن فيض كاشاني؛ محقق: علی اکبر غفاری
نوع منبع :
کتاب , حاشیه،پاورقی وتعلیق , خلاصه اثر , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: انتشارات فرهنگ اسلامی,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
المحجة البيضاء في تهذيب الإحياء، نوشته مرحوم فيض كاشانى (رض)، بهترين و كامل‌ترين تلخيص و تهذيب كتاب «إحياء علوم‌الدين»، اثر امام محمد غزالى است كه بر اساس مبانى و اعتقادات «شيعه» به رشته تحرير درآمده است. شناخت ارزش و اهميت اين كتاب، منوط به اطلاع از مضمون و محتوا و هم‌چنين نقش«احياء علوم‌الدين» در تفكر اسلامى مى‌باشد. به يقين، در ميان مجموعه‌هايى كه كليت فرهنگ و معارف اسلامى را دست‌مايه تأليف خود قرار داده‌اند، كمتر كتابى همچون «احياء» توانسته است توجه همگان را به خود جلب نمايد. بيان روان، آسان و سليس غزالى در اين كتاب، «احياء» را از كتاب‌هاى هم‌رديف خود، همچون «فتوحات» ابن عربى متمايز ساخته است. همين ويژگى، موجب شده است كه «احياء» در ميان عموم مردم نيز مورد توجه قرار گيرد و جدا از درس و بحث مدرسه‌اى نيز خوانده شود. قطعا كتابى با اين گستره مخاطب، لازم است كه به مطالب درست و صواب اشاره نمايد و از افكار و انديشه‌هاى نادرست و يا حداقل غير اجماعى ميان مسلمانان پرهيز كند. محدث كاشانى، با علم و اطلاع از مرتبت و اهميت «احياء»، به بهترين شكل ممكن با مطالب آن برخورد كرده است و در مجموعه‌اى به وزان اصل كتاب به تلخيص و تهذيب آن پرداخته است. مؤلف، با توجه به قدرت و تسلطش بر علم اخلاق، فقه و حديث، به‌خوبى از عهده اين كار برآمده است. مرحوم فيض، دريافته است كه «احياء» از جهات متعدد زير محتاج پيرايش و ابهام‌زدايى است: - اشتمال بر قصص و روايات عجيب و خرافى كه اهل تصوف در نقل و ذكر آنها بى‌پروا هستند؛ - ابتنا بر فقه و مذاق اهل سنت؛ - بى‌مبالاتى در نقل اخبار و احاديث مجهول و يا ضعيف. اينها از مهم‌ترين مشكلات علمى كتاب به شمار مى آيند، همين مشكلات باعث شده است كه قاطبه «اماميه» از اين كتاب پرهيز نمايند و محدث كاشانى، با اين تهذيب و تلخيص، سعى در از ميان بردن اين بينونت و جدايى، نموده است. محدث كاشانى، خود، در اين باره مى‌فرمايد: «...و كان كثير من مطالبه، خصوصا ما في فنّ العبادات منها مبتنيا علي أصول عامّية فاسدة و مبتدعات لأهل الأهواء كاسدة و كان أكثر الأخبار المرويّة فيه مسندة عن المشهورين بالكذب و الافتراء على اللّه و رسوله(ص) ممّن لا وثوق بأقوالهم مع وجود ما يطابق العقل منها و الدّين في أحاديثنا المرويّة عن أهل العصمة و الطهارة و أهل بيت الوحي و السفارة(ص) ببيان أحسن و طريق أتقن و كان فيه من الحكايات العجيبة و القصص الغريبة المرويّة عن الصوفيّة ما لا يتلقّاه أكثر العقلاء بالقبول لبعدها عن ظواهر العقول مع قلّة فائدتها و نزارة عائدتها إلى غير ذلك من الأمور الّتي كان يشمئز عنها قلوب أهل الحقّ من الفرقة الناجية الإماميّة و ينبو بسببها عن مطالعته و الانتفاع به طباع أكثرهم. فرأيت أن أهذّبه تهذيبا يزيل عنه ما فيه من الوصمة و العيب، و أبني مطالبه كلّها علي أصول أصيلة محكمة لا يتطرّق إليها شكّ و لا ريب، و أضيف إليها في بعض الأبواب ما ورد عن أهل البيت(ع) و شيعتهم في ذلك الباب من الأسرار و الحكم المختصّة بهم(ع). و أختصر بعض مباحثه بنظم فرائده و حذف زوائده لكي يزيد فيه رغبة متناوليه و أفصّل أبوابه الطويلة بفصول قصيرة لئلا يملّ متعاطيه من دون تصرّف في ترتيب أبوابه و فصوله بتأخير ما قدّم أو تقديم ما أخّر و لا في تقرير ألفاظه و عباراته مهما تيسّر؛ لأنها كانت في غاية الجودة و الإحكام و نهاية المتانة و الإبرام...». با همه دخل و تصرف‌هاى فيض، اساس كتاب «احياء» در «المحجة» باقى است؛ به‌گونه‌اى كه تقريبا سه ربع، كاملا حفظ شده است. تنها حذف و تغييرى كه فيض در كتاب‌هاى چهل‌گانه «احيا» داده است، نشاندن كتاب «آداب الشيعة و أخلاق الإمامة» به جای «آداب السماع و الوجد» است؛ آن هم به اين دليل كه «السماع و الوجد، ليس من مذهب أهل البيت(ع)».
محجة البيضاء في تهذيب الإحياء المجلد 5 و 6
نویسنده:
ملامحسن فيض كاشاني؛ محقق: علی اکبر غفاری
نوع منبع :
کتاب , حاشیه،پاورقی وتعلیق , خلاصه اثر , ترجمه اثر , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: انتشارات فرهنگ اسلامی,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
المحجة البيضاء في تهذيب الإحياء، نوشته مرحوم فيض كاشانى (رض)، بهترين و كامل‌ترين تلخيص و تهذيب كتاب «إحياء علوم‌الدين»، اثر امام محمد غزالى است كه بر اساس مبانى و اعتقادات «شيعه» به رشته تحرير درآمده است. شناخت ارزش و اهميت اين كتاب، منوط به اطلاع از مضمون و محتوا و هم‌چنين نقش«احياء علوم‌الدين» در تفكر اسلامى مى‌باشد. به يقين، در ميان مجموعه‌هايى كه كليت فرهنگ و معارف اسلامى را دست‌مايه تأليف خود قرار داده‌اند، كمتر كتابى همچون «احياء» توانسته است توجه همگان را به خود جلب نمايد. بيان روان، آسان و سليس غزالى در اين كتاب، «احياء» را از كتاب‌هاى هم‌رديف خود، همچون «فتوحات» ابن عربى متمايز ساخته است. همين ويژگى، موجب شده است كه «احياء» در ميان عموم مردم نيز مورد توجه قرار گيرد و جدا از درس و بحث مدرسه‌اى نيز خوانده شود. قطعا كتابى با اين گستره مخاطب، لازم است كه به مطالب درست و صواب اشاره نمايد و از افكار و انديشه‌هاى نادرست و يا حداقل غير اجماعى ميان مسلمانان پرهيز كند. محدث كاشانى، با علم و اطلاع از مرتبت و اهميت «احياء»، به بهترين شكل ممكن با مطالب آن برخورد كرده است و در مجموعه‌اى به وزان اصل كتاب به تلخيص و تهذيب آن پرداخته است. مؤلف، با توجه به قدرت و تسلطش بر علم اخلاق، فقه و حديث، به‌خوبى از عهده اين كار برآمده است. مرحوم فيض، دريافته است كه «احياء» از جهات متعدد زير محتاج پيرايش و ابهام‌زدايى است: - اشتمال بر قصص و روايات عجيب و خرافى كه اهل تصوف در نقل و ذكر آنها بى‌پروا هستند؛ - ابتنا بر فقه و مذاق اهل سنت؛ - بى‌مبالاتى در نقل اخبار و احاديث مجهول و يا ضعيف. اينها از مهم‌ترين مشكلات علمى كتاب به شمار مى آيند، همين مشكلات باعث شده است كه قاطبه «اماميه» از اين كتاب پرهيز نمايند و محدث كاشانى، با اين تهذيب و تلخيص، سعى در از ميان بردن اين بينونت و جدايى، نموده است. محدث كاشانى، خود، در اين باره مى‌فرمايد: «...و كان كثير من مطالبه، خصوصا ما في فنّ العبادات منها مبتنيا علي أصول عامّية فاسدة و مبتدعات لأهل الأهواء كاسدة و كان أكثر الأخبار المرويّة فيه مسندة عن المشهورين بالكذب و الافتراء على اللّه و رسوله(ص) ممّن لا وثوق بأقوالهم مع وجود ما يطابق العقل منها و الدّين في أحاديثنا المرويّة عن أهل العصمة و الطهارة و أهل بيت الوحي و السفارة(ص) ببيان أحسن و طريق أتقن و كان فيه من الحكايات العجيبة و القصص الغريبة المرويّة عن الصوفيّة ما لا يتلقّاه أكثر العقلاء بالقبول لبعدها عن ظواهر العقول مع قلّة فائدتها و نزارة عائدتها إلى غير ذلك من الأمور الّتي كان يشمئز عنها قلوب أهل الحقّ من الفرقة الناجية الإماميّة و ينبو بسببها عن مطالعته و الانتفاع به طباع أكثرهم. فرأيت أن أهذّبه تهذيبا يزيل عنه ما فيه من الوصمة و العيب، و أبني مطالبه كلّها علي أصول أصيلة محكمة لا يتطرّق إليها شكّ و لا ريب، و أضيف إليها في بعض الأبواب ما ورد عن أهل البيت(ع) و شيعتهم في ذلك الباب من الأسرار و الحكم المختصّة بهم(ع). و أختصر بعض مباحثه بنظم فرائده و حذف زوائده لكي يزيد فيه رغبة متناوليه و أفصّل أبوابه الطويلة بفصول قصيرة لئلا يملّ متعاطيه من دون تصرّف في ترتيب أبوابه و فصوله بتأخير ما قدّم أو تقديم ما أخّر و لا في تقرير ألفاظه و عباراته مهما تيسّر؛ لأنها كانت في غاية الجودة و الإحكام و نهاية المتانة و الإبرام...». با همه دخل و تصرف‌هاى فيض، اساس كتاب «احياء» در «المحجة» باقى است؛ به‌گونه‌اى كه تقريبا سه ربع، كاملا حفظ شده است. تنها حذف و تغييرى كه فيض در كتاب‌هاى چهل‌گانه «احيا» داده است، نشاندن كتاب «آداب الشيعة و أخلاق الإمامة» به جای «آداب السماع و الوجد» است؛ آن هم به اين دليل كه «السماع و الوجد، ليس من مذهب أهل البيت(ع)».
  • تعداد رکورد ها : 390