جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1780
ابداعات فلسفی ملاعلی مدرس طهرانی در حکمت متعالیه
نویسنده:
نویسنده:زهرا اصلی بیگی؛ استاد راهنما:روح الله آدینه؛ استاد مشاور :هادی فنایی نعمت سرا
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
آقا علی مدرس طهرانی یکی از پنج چهرۀ شاخص حکمت متعالیه است. وی فردی سلیم النفس و زاهد بود و از لحاظ علمی کم نظیر و صاحب ابتکارات و نوآوری هایی بود. اواز شارحان چیره دست مبانی حکمت متعالیه بود و در فهم رموز، مسائل و مبانی ملاصدرا نسبت به دیگران کامل تر بود. از آقا علی آثار مشهور و مهمی به جا مانده که مهم ترین اثر وی بدایع الحکم است. این کتاب بعد از اسفار مهم ترین کتاب در حکمت متعالیه است و از مهم ترین و بهترین کتب در زمینۀ حکمت متعالیه به زبان فارسی است. برخی کتاب بدایع الحکم آقا علی را اولین کتاب در مقایسۀ تفکرات شرق وغرب در ایران می دانند و برخی هم معتقدند که فلسفه تطبیقی در اسلام با حکیم مؤسس و کتاب بدایع الحکم آغاز شده است. ملاعلی در فلسفه ابتکارات و امتیازات مهمی داشت. از جمله ابداعات و تقریری در باب معادجسمانی، اعتبارات ماهیت، وجود رابط، اصالت وجود، تشکیک وجود، بساطت وجود، حرکت جوهری، حرکت روح در آخرت و اتحاد قوس صعودی با قوس نزولی، که ما در این پایان نامه به آن ها پرداخته‌ایم. این پایان نامه با روش توصیفی- تحلیلی و با مراجعه به منابع کتابخانه ای و نرم افزارهای علمی انجام گرفته است و نتایجی هم از ابداعات ملاعلی طهرانی گرفته شده است. ملاعلی در رسالۀ سبیل الرشاد به اثبات معاد جسمانی پرداخته است و از طریق برهان عقلی مسئلۀ معاد را اثبات کرده است. در باب معاد جسمانی بین حکما و عالمان مسلمان اختلاف علمی وجود دارد. متکلمین معاد جسمانی را پذیرفته و از آن دفاع می کنند و حکیمان مسلمان به معاد جسمانی و روحانی باور دارند. از نظر حکیم مؤسس بدن برای بار دوم در آخرت به نفس تعلق می گیرد. با ارتقا و تکامل یافتن به سوی بدن حرکت می کند و بدن واقف است. در باب وجود هم ملاعلی در رسالۀ وجود رابط به دفاع از اصالت وجود پرداخته و اصالت ماهیت را طرد کرده اند و بساطت وجود یکی دیگر از ابداعات ملاعلی در این رساله است. وجود را امری بسیط می داند که فی ذاته جوهر و عرض نیست او علم را هم مانند حقیقت وجود امری واحد و بسیط اما ذومراتب می داند. ملاعلی در تشکیک و مسئلۀ اشتراک وجودی نظری مبتنی بر اصالت وجود دارد. در باب حرکت جوهری ملاعلی معتقد است که حرکت در تمام عالم جریان دارد و هر جزء دنیایی متناسب با آخرت خود در حرکت است و تمام موجودات به سمت غایت و کمال خود در حرکت هستند تا هویت آنها کامل شود و این حرکات ریشه در طبیعت موجودات دارد و از درون آنها آغاز می شود.
تجرد نفس در حکمت متعالیه
نویسنده:
نویسنده:محمدرضا نورمحمدی؛ استاد راهنما:عبدالرسول عبودیت؛ استاد مشاور :مرتضی رضایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
تقسیمات هستی‌شناختی موجودات، بخش مهمی از مباحث فلسفۀ ‌اسلامی را به خود اختصاص داده است. در این میان، تقسیم موجودات به مادّی و مجرّد توسط عموم فیلسوفان مسلمان پذیرفته‌شده است. پایه‌های این بحث در فلسفۀ مشاء و بر اساس آموزۀ هیولی استوار گشت. بعدها، گرچه درمجموع، به مدد قوّت شهودی سهروردی، بر اهمیت این مرزبندی افزوده شد، امّا به سبب نقد آموزۀ هیولی از سویی، و معرفی موجودات مثالی از سوی دیگر، مرزبندی مشایی مادّی و مجرّد به لحاظ مفهومی و مصداقی به چالش کشیده شد. حقیقت این است که عمدۀ ادبیات مادّی و مجرّد در آثار فیلسوفان پیش از صدرالمتألهین دارای دو ویژگی است: 1) مبتنی بر آموزه هیولای مشایی است و 2) تنها درصدد مرزبندی مادّیات از عقول است و در آن عالم مثال نادیده گرفته‌شده است. مسئله این رساله، تحلیل و بررسی آموزه مادّی و مجرّد در چارچوب حکمت متعالیه و با تمرکز بر نفس انسان است. بدین منظور، ابتدا به معناشناسی مادی و مجرد پرداخته، و با تشخیص معنای دقیق تجرّد نفس و انحای آن، ادلۀ تجرّد نفس انسان ارائه‌شده است. تحقیق پیش‌رو که با روش توصیفی-تحلیلی و با رویکرد انتقادی سامان‌یافته، حاکی از آن است که در بخش معناشناسی، 1) آراء حکمت‌متعالیه با مبانی مشایی تقسیم‌بندی موجودات به مادّی و مجرّد سازگار نیست و 2) بر اساس مبانی اختصاصی حکمت متعالیه، می‌توان طرح جدیدی در سه سطح: عام، خاص و اخص ارائه کرد. درمجموع، بر اساس تأکید حکمت‌متعالیه بر تقسیم انحاء تجرّد نفس به مثالی و عقلی، می‌توان بر تجرّد مثالی نفس برهان اقامه کرد، حال‌آن‌که ادلّۀ اثبات تجرّد عقلی نفس به‌ویژه با تفسیر صدرالمتألهین از ادراک عقلی، خواه از نظر او و خواه از نظر فیلسوفان معاصر با چالش‌هایی روبه‌رو است.
شهود و کارکرد فلسفی آن در حکمت متعالیه
نویسنده:
نویسنده:سیدهادی رضائیان مقدم؛ استاد راهنما:محمدرضا اسدی؛ استاد مشاور :عبدالله نصری,سید صدراالدین طاهری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
شهود در کاربرد اصطلاحی آن، روش ادراک معانی و حقایق عینی بصورت حضوری است. این روش اصالتا متعلق به ساحت عرفان است. در سنت فلسفه اسلامی، روش شهودی اولین بار توسط شیخ اشراق مطرح شد. پس از شیخ اشراق، ملاصدرا نیز شهود را بعنوان روشی معتبر در ادراک حقایق پذیرفت. تحقیق حاضر درصدد بررسی شهود از دیدگاه ملاصدرا است. این بررسی در دو گام صورت می‌گیرد: گام اول تبیین نظری شهود از منظر ملاصدرا در قالب مهم‌ترین محورهای مرتبط با آن از جمله تعریف و ماهیت شهود، فرآیند ادراک شهودی، جایگاه شهود، حقانیت و حجیت معرفت شهودی و... در گام دوم بررسی میدانی کارکرد شهود در نظریه‌پردازی او که از رهگذر طرح برخی از مهم‌ترین نظرات فلسفی او و بررسی فرآیند تکوین و شکل‌گیری هر یک از این نظریات صورت می‌پذیرد تا از در خلال این بررسی کیفیت حضور در آراء فلسفی ملاصدرا معلوم شود. ملاصدرا معرفت شهودی را معرفتی حضوری می‌داند که نفس بر اثر تکامل و ارتقاء وجودی قابلیت ادراک حضوری معانی و حقایق عینی را بدست می‌آورد. از منظر ملاصدرا معرفت شهودی یقینی‌تر از معرفت برهانی است و حیطه‌ی ادراک آن وسیع‌تر از عقل است. برخی از عبارات ملاصدرا بگونه‌ای است که گویا شهود در عرض برهان در فلسفه بکار می‌رود اما در برخی عبارات دیگرش مبنا را در بحث نظری برهان می‌داند. به هر روی اگر شهود در عرض برهان بکار رود باید در فرآیند و مراحل نظرورزی ملاصدرا همپای برهان حضور داشته باشد. براساس بررسی‌ای که نسبت به برخی از مهم‌ترین آراء ملاصدرا صورت پذیرفت معلوم شد که در هیچ یک از این نظریات شهود بعنوان یک روش در مقام اثبات و داوری و آزمون صدق و کذب گزاره‌های فلسفی بکار نرفته است. کارکرد شهود در آراء ملاصدرا بصورت جدی صرفا در مقام ایده‌پردازی و تعمیق معارف برهانی قابل مشاهده است و ارجاعات ملاصدرا به دستاوردهای معرفتی عرفا نیز نوعا استشهادی است. بنابر نتایج حاصله از این رساله، شهود در حکمت متعالیه بعنوان یک روش در اثبات گزاره‌های هستی‌شناسانه فلسفی بکار نرفته است فلذا عبارت‌های ملاصدرا در خصوص همسانی برهان با شهود را باید به تایید شهود بعنوان مشرب فیلسوف تفسیر کرد و نه روش نظرورزی او. بدین معنا که فیلسوف باید نسبت به همه‌ی مشرب‌های فکری آغوشی گشوده داشته باشد و در اخذ ایده و فرضیه‌ها خود را به تاملات عقلی و بحث‌های نظری محدود نکند ولی هر ایده و فرضیه‌ای برای اینکه رنگ و اعتبار فلسفی بگیرد باید با محک برهان سنجیده شود. نیتیجه آنکه ملاصدرا در عمل همچنان فلسفه را هستی شناسی عقلی و برهانی می‌داند.
بررسی تطبیقی حکمت در فلسفه ملاصدرا و نهج البلاغه
نویسنده:
نویسنده:رحیمه رضایی؛ استاد راهنما:مهدیه نزاکتی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
حکمت موهبتی الهی است که خداوند آن را به هرکسی که بخواد اعطا می کند.حقیقت حکمت،معرفت متقن وبرهانی وعمل صائب ودرست می باشد که اگرکسی ازآن بهره مند شود،به خیرکثیر دست می یابد.ازآنجایی که اعطای حکمت ازسوی خداوند است افرادی می توانند ازآن برخوردار شوندکه زمینه های آن رادرخود فراهم نمایند.ازاین رو انسانهایی چون انبیا واولیای الهی وکسانی که رهرو راه آنها باشند،این شایستگی دریافت جکمت را پیدا می کند.در همین راستا حکمت را بر اساس تقسیم عقل به نظری و عملی به دو بخش حکمت نظری و عملی تقسیم نموده‌اند که حکمت نظری که در حیطه آگاهی و اطلاعات است را پله نردبان صعود در حکمت عملی که در حوزه عمل و رفتار است قرار داده‌اند. در این تحقیق روند تکمیلی مباحث حکمت از فارابی تا ملاصدرا به‌وضوح مشاهده می‌شود. چنانچه درروش هم همین روند وجود دارد، به‌طوری‌که از فارابی که معتقد به روش عقلی و استدلالی است شروع می‌شود تا ملاصدرا که معتقد به روش عقلی و برهانی و کشف و سیر و سلوک می‌باشد، منتهی می‌گردد. در تطبیق نظرات فلاسفه با حضرت علی(ع) که هدف تبیین عدم مخالفت فلاسفه اسلامی با اعتقادات شیعی بوده است، ملاحظه می‌شود که نظرات فلاسفه به دلیل اعتقاد شیعی به توحید و امامت در راستای نظرات حضرت است و با توجه به زمان زندگی و محل زندگی و مسافرت‌های فلاسفه‌ای چون فارابی، ابن‌سینا، سهروردی و ملاصدرا که موردتوجه این نوشتار هستند، می‌توان گفت که نظراتشان بدون تأثر از نظرات و تعاریف حضرت نبوده است، به‌طوری‌که هر چه زمان زندگی ایشان بازندگی حضرت و گرداوری نهج‌البلاغه فاصله بیشتری پیدا می‌کند، تأثیر سخنان حضرت در نگرش ایشان به مبحث حکمت و روش تبیین ایشان بیشتر می‌شود که این امر خود حاکی از هماهنگی فلسفه اسلامی با اعتقادات شیعی است و مبین تلاش فلاسفه اسلامی در مبرهن کردن اعتقادات شیعی و رساندن انسان‌ها به سعادت و کمال موردنظر دین اسلام می‌باشد.
بررسی تطبیقی صیرورت انسانی از منظر حکمت صدرایی و دانته
نویسنده:
نویسنده:احمد قطبی میمندی؛ استاد راهنما:فرح رامین,حبیب الله دانش شهرکی؛ استاد مشاور :احمد فاضلی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از پرسشهای اصلی در فلسفه تطبیقی، پرسش در مورد امکان گذر از محدودیتهای تاریخی است که با مسلّم انگاشتن تاریخیت اندیشه و مابعدالطبیعه به میان می آید و به دنبال فهم منطبق با واقع از مکاتب شکل یافته در دوره های پیشین تاریخی است. بدیهی است که با طرح امکان فراروی از محدودیت های تاریخی از طریق طرح نظرگاه های معتبر فلسفی در مورد حقیقت فراتاریخی، و نیز نظرگاهی در مورد صورت بندی های مختلف تاریخی تاریخیت مطلق اندیشه و مابعدالطبیعه رنگ خواهد باخت. این نظرگاه مبتنی بر یک انسان شناسی خاص است که در آن امکان وصول به حقیقت فراتاریخی برای انسان پذیرفته شده است که در وضعیت های مختلف تاریخی، محدودتر و یا گسترده تر می گردد و همین امر موجب تمایز دوره های مختلف تاریخ می گردد. حال این پرسش قابل طرح است که آیا این امکان به لحاظ تاریخی رو به فزونی دارد یا روبه کاستی؟ و میان جهت گیری انسان در وصول به حقیقت که طبیعتاً تکاملی است، و جهت گیری تاریخی بشریت چه نسبتی برقرار است؟ در مورد دو مکتب حکمت صدرایی و ودانته چنین به نظر می رسد که علی رغم پذیرش حقیقت فراتاریخی و امکان تقرب به آن، مبادی متفاوت این دو مکتب، یعنی قول به اصالت وجود در حکمت صدرایی و قول به اصالت آگاهی در مکتب ودانته، بازتاب متفاوتی در نگرش این دو مکتب در مورد تاریخ و جهت گیری تاریخ دارد. سیر از آگاهی به وجود به طور طبیعی مبین ظهور و تجلی و بنابراین به تعبیر عرفای مسلمان قوس نزول است و سیر از وجود به آگاهی مبین قوس صعود می باشد. در مکتب ودانته جهت گیری نخست مورد تأکید است و در حکمت صدرایی جهت گیری دوم. به همین جهت است که در مکتب ودانته سیر تاریخی بشریت بیشتر، و در حکمت صدرایی کمتر مورد توجه قرار می گیرد. این موضوع سبب شده است تا برخی تنها صیرورت ممکن در حکمت صدرایی را همان سیر از وجود به آگاهی بدانند که جهتگیری تکاملی دارد و بنابراین در مورد سیر تاریخ بشریت نیز چنین نظری داشته باشند. اما بررسی تطبیقی این دو مکتب نشان می دهد که چنین برداشتی خطا است و می-توان سیر تاریخ از منظر حکمت صدرایی را بیشتر در انطباق با جهان‌شناسی صدرا یافت که یک سیر تنزلی است.
علم الهی از منظر حکمت متعالیه و نقش اعتقاد به آن در سبک زندگی اسلامی
نویسنده:
نویسنده:مریم شاکرمی؛ استاد راهنما:مهین کرامتی فرد
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
در اندیشه فلسفى، چه خدا را فاعل بالعنایه لحاظ کنیم (مانند مشّائیان)، چه او را فاعل بالرضا بدانیم (مانند اشراقیان) و چه با مبناى ملّاصدرا خداوند را فاعل بالتجلى فرض کنیم، واقعیت قدرت خداوند را علم تأمین مى‌کند. حقیقت «حیات» هم که علم و قدرت است؛ از این‌رو، در فلسفه اسلامى بحث از علم، مقدّم بر سایر صفات خداوند است. بسیارى از متکلمان در بحث علم خدا، علم واجب تعالى به ذات خود را به طور مستقل مورد بررسى قرار نداده و معمولا مطلب خود را از علم خدا به غیر، آغاز نموده‌اند. صدرالمتألّهین «علیم‌بودن خدا به ذاتش» را به طور مجزا ثابت کرده است. هیچ تردیدی نیست که علم شهودی الهی همه آفریده‌ها ‌را دربرمی گیرد و این علم به شکل احاطی می‌باشد، چنان که به شکلی بسیار دقیق و لطیف همه ابعاد و سطوح و مراتب را دربرمی گیرد و چیزی از آفریده‌ها ‌و حالات و صفات آن‌ها ‌بیرون از دایره این علم قرارنمی‌گیرد. با توجه به بررسی پیشینه های پژوهش مورد نظر، این نتیجه حاصل شد پژوهش حاضر، از جنبه های گوناگونی، پژوهشی و نو وجدید است، لذا نگارنده در این تحقیق بر آن بوده است تا به روش توصیفی – تحلیلی به بررسی علم الهی از منظر حکمت متعالیه و نقش اعتقاد به آن در سبک زندگی اسلامی بپردازد. از نتایج حاصل این تحقیق این است که علم واجب تعالى، هرگونه که تصویر شود، علم حضورى است؛ زیرا اثبات علم حضورى براى حق، مستلزم وجود جهت قوه در واجب تعالى مى‌باشد. خداوند در مرتبه ذات، به ذات خود عالم است و این علم، عین ذات اوست و تفاوت «علم او به ذاتش» با «علم مجردات دیگربه ذاتشان» نامتناهى است. خداوند در مرتبه ذات، به ما سواى خود علم دارد، که آن علم «علم قبل از ایجاد» نامیده مى‌شود.علم قبل از ایجاد» علمى است اجمالى در عین کشف تفصیلى. از نتایج این پژوهش این است که که معرفت نسبت به به این علوم خاصه حکت متعالیه می تواند انسان بصیر را در چگونگی رفتار و منش و بینش به طور چشمگیر تحت تاثیر قرار دهد. در قرآن کریم نشان داده شده است افرادی که با شناخت این علم رسیته اند، توانسته اند سبک زندگی خود را تغییر دهند. اصولا آگاهی تاریخی بر توانایی انسان نسبت به تغییر سبک زندگی می افزاید تا با به کار کیری تجربه زندگی دیگران زندگی خود را ارتقا بخشد.
غایتمندی و نحوه حشر عالم طبیعت از دیدگاه حکمت متعالیه
نویسنده:
نویسنده:محمدحسین جمال زاده؛ استاد راهنما:محمد اسحاق عارفی؛ استاد مشاور :رامین گلمکانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
یکی از مسائلی که درباره عالم طبیعت موردبررسی قاطبه حکما قرار گرفته و در حکمت متعالیه به اوج خود رسیده، مسئله غایتمندی عالم طبیعت و چگونگی حشر و وصول آن به غایت مطلوبش است. در این نوشتار با روش توصیفی و به شیوه کتابخانه‌ای غایتمندی عالم طبیعت و نحوه حشر آن از دیدگاه حکمت متعالیه تبیین شده است. بنا بر مدعای حکمت متعالیه همه موجودات دارای غایت هستند و هیچ‌چیزی نمی‌تواند بدون غایت موجود شود. مبتنی بر مبانی حکمت متعالیه همچون اصالت وجود، تشکیک وجود و حرکت جوهری ثابت می‌شود که موجودات طبیعی عالم طبیعت نیز دارای غایت بوده و سیر تکامل آن‌ها به‌سوی غایت مطلوبشان مشخص است و با توجه به سریان علم و ادراک در همه مراتب وجود، موجودات طبیعی نسبت به وصول به غایت خویش آگاهی و شعور دارند. حشر موجودات طبیعی نیز که به معنای رجوع آن‌ها به نهایتشان است، به‌حسب مرتبه وجودی هر یک از آن‌ها ثابت شده است. حقیقت حشر نفوس، رجوع آن‌ها به عقول است و حقیقت حشر موجودات طبیعی، بازگشت آن‌ها به مدبرهای عقلی‌شان است و از این طریق همه موجودات عالم طبیعت به‌سوی حق‌تعالی که غایه‌الغایات است محشور می‌شوند. همچنین به جهت تبیین دقیق‌تر مسئله، شبهاتی که درباره غایتمندی و حشر عالم طبیعت مطرح است در فصل جداگانه‌ای پاسخ داده شده است.
تحلیل وجود شناختی و معرفت شناختی تمایز وجود مادی و مجرد بر اساس مبانی حکمت متعالیه
نویسنده:
نویسنده:مجید محى الدین؛ استاد راهنما:غلامعلي مقدم؛ استاد مشاور :مصطفی فقیه اسفندیاری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
بدون شک مبانی مختلف، در شکل گیری و نحوه پرداختن به مسائل فلسفی تأثیر مستقیم دارد، طبیعی است که تغییر در مبانی و نگرشها نیز به دگرگونی در ماهیت مسائل منجر شود، مسائل تقسیمی فلسفه از جمله تقسیم به مجرد و مادی، مبتنی بر مبانی فلسفی شکل گرفته و با ترقی این مبانی و تقارب آنها به نگاههای عرفانی سرشت و سرنوشت این سنخ مسائل نیز تغییر خواهد کرد، ملاصدرا تمایل و تصریح به تسلیم در مقابل مهمترین مبانی عرفانی را در حکمت متعالیه به وضوح ابراز کرده، گو اینکه فرصت نکرده است تا تمام لوازم، آثار و نتایج این تغییر نگاه را در فلسفه خود اعمال کند. در نوشته پیشرو تأثیر برخی از این مبانی را بر تقسیم موجود به مجرد و مادی بررسی کردهایم. بنابراین مسأله تحقیق این است که با توجه به نظرگاه نهایی حکمت متعالیه و تحول در برخی مبانی، تقسیم موجود به مجرد و مادی چگونه تحلیل خواهد شد، و آیا این تقسیم امری حقیقی و عینی یا ذهنی و معرفتی است، به نظر می رسد با پذیرش اصولی چون تشکیک اخص و یکسانی ماهیات با اعیان ثابته، تمایز مجرد و مادی هم صرفا به تعین و ظهور عرفانی حقیقت شخصی وجود در مدارک انسانی قابل تحویل باشد.
بررسی تطبیقی عدالت اخلاقی در حکمت متعالیه و صحیفه سجادیه
نویسنده:
نویسنده:احمد اصغرزاده؛ استاد راهنما:فهیمه شریعتی؛ استاد مشاور :عبدالقاسم کریمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
عدالت در حکمت متعالیه، یک محور اساسی بوده و در آن به ابعاد مختلف عدالت پرداخته شده است؛ این پردازش تا آنجاست که حتی می‌توان مدعی شد که همانا بنیان حکمت متعالیه، بر اساس نگرش به عدل بنا شده است و بر این اساس شاید بشود حکمت صدرالمتألهین را حکمت عدل و اعتدال، و فلسفه او را فلسفه عدالت دانست. عدالت پژوهی در حکمت متعالیه ملاصدرا و صحیفه سجادیه، ساحت های گوناگونی دارد که کمتر به آنها توجه شده و در نوشتار حاضر، به طرح آن‌ها پرداخته‌ایم. در نوشتار حاضر ضمن تبیین ماهیت عدالت اخلاقی، با رویکرد فلسفی به بررسی وجودشناختی و آثار آن در حکمت متعالیه پرداخته شده است. از آنجایی که پژوهش های انجام شده در رابطه با قلم و متن صحیفه سجادیه جدای از توجه به مبانی فلسفی، عرفانی و کلامی آن حضرت(ع) بوده است، بنابراین ضروری است تا از این جنبه این کتاب ارزشمند نیز مورد توجه قرار گیرد. در صحیفه سجادیه ببشتر بر عدالت بعنوان وصف الهی تمرکز شده و پس از آن عدالت اجتماعی که ریشه در عدالت اخلاقی دارد مورد توجه بوده است و در حکمت متعالیه باتوجه به این که نفس شناسی محور بیان مطالب می‌باشد بر جنبه اخلاقی عدالت تمرکز شده است. در عین حال همواره حکمت متعالیه در سایه و پرتو مضامین وحیانی حرکت کرده است. عدالت اخلاقی محوریت در تمام اوصاف نیک و سیر درست انسان به کمال را دارد و همانا این ناشی از این است که صدرالمتألهین به نقل قرآن اهتمام ویژه‌ای داشته و اصلاح حکمت او را تشکیل می‌دهد برای همین هماهنگ می‌باشد،تفاوت عدالت با مساوات روش‌شناسی حکمت متعالیه ،تعامل اخلاق و سیاست متعالیه و انسان در حکمت متعالیه در این پژوهش بررسی شده است.
تبیین مبانی عقلی توسل و شفاعت از نگاه حکمت متعالیه
نویسنده:
نویسنده:سینا علوی تبار؛ استاد راهنما:حبیب الله دانش شهرکی؛ استاد مشاور :محمد حسین حشمت پور
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
در نگاه قرآن، توسل به اولیاء الهی سه‌گونه است: وسیله قرار دادن ذات الهی، توسل به دعای اولیاء الهی و توسل به‌ منظور برآورده ‌شدن حاجات توسط خود اولیاء الهی. قسم سوم از توسل به اولیاء الهی از نگاه حکمت متعالیه قابل ‌تحلیل و بررسی است و حکمای حکمت متعالیه معتقدند این قسم نه‌تنها منافاتی با توحید افعالی ندارد بلکه کاملاً منطبق بر چینش نظام هستی بوده و اولیاء الهی مجرای اراده الهی محسوب می‌شوند. در منطق قرآن، اولیاء الهی درصورتی‌که از سوی خداوند متعال مأذون باشند قدرت بر شفاعت و تاثیرگذاری دارند و در نگاه حکمت متعالیه شفاعت، نور وجودی است که از خداوند متعال بر جواهر و وسائط بین او و سایر مخلوقات می‌تابد و به واسطه این تابش، نقایص ممکنات جبران می‌شود. وساطت اولیاء الهی برای تابش نور و فیض الهی و همین‌طور جهت آمرزش گناهان و رفع عذاب از نگاه عقل دارای مبانی متعدد وجود شناختی، الله شناختی و نفس شناختی است. در این پژوهش با روش توصیفی و تحلیلی اولاً به ارائه تبیینی نو از انواع توسل و شفاعت از نگاه قرآن پرداخته و نظرحکمت متعالیه در این باره را روشن ساخته ایم. ثانیاً مبانی وجود شناختی، الله شناختی و نفس شناختی توسل و شفاعت، اصطیاد، تحلیل، تبیین و اثبات شده است. از این رو مهمترین دستاورد های پژوهش حاضر اصطیاد، تحلیل و اثبات مبانی عقلی توسل و طلب شفاعت و پاسخ به برخی از شبهات عقلی در ضمن طرح مباحث مقدماتی و مبانی هستی شناختی، الله شناختی و نفس شناختی است
  • تعداد رکورد ها : 1780