جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 116
غایت انگاری در کانت بر اساس کتاب نقد قوه حکم
نویسنده:
مریم امین دربرزی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات) , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران: ,
انسان در اندیشه هایدگر
نویسنده:
مریم حسنینی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران: ,
کلیدواژه‌های اصلی :
عقل ستیزی در میان متفکران اسلامی و بررسی آن
نویسنده:
شیماسادات حسینی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران: ,
بررسی رابطه ذهنگرایی و انقلاب کپرنیکی کانت
نویسنده:
شهرام خلج
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران: ,
نقد شلر بر فرمالیسم اخلاقی کانت و بررسی آن
نویسنده:
علیرضا حسن پور
نوع منبع :
رساله تحصیلی , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات) , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران: ,
فلـسفه هنـر هگـل، نخـستین برهـه از تـاریخ پدیداری روح در عرصه روح مطلق
نویسنده:
میترا شریعت قادیکلایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران: ,
کلیدواژه‌های اصلی :
باور دینی در فلسفه ویتگنشتاین
نویسنده:
عطیه زندیه
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
چکیده (فارسی): ویتگنشتاین از فلاسفه صاحب نام قرن بیستم است که در تفکر فلسفی این قرن اثر پایداری از خود بر جای گذاشته است. او یکی از بنیان گذاران فلسفه تحلیلی است که توانست موضوع و محور اصلی فلسفه را به سمت بحث «زبان» سوق دهد. این تحول باعث شد سایر موضوعات نیز تحت الشعاع قرار گرفته و از منظر زبان مورد بررسی قرار گیرند. دین و باورهای دینی یکی از این موضوعاتی است که ویتگنشتاین با این نگرش جدید در هر دو فلسفه خود، مباحثی را در مورد آن مطرح کرد. در این نوشتار، طی سه بخش، آرای دینی او مورد بررسی قرار خواهد گرفت: در بخش اول که جنبة مقدماتی و تمهیدی دارد، برخی از مباحث اصلی فلسفه او که مرتبط با باور دینی در فلسفه اول و دوم ویتگنشتاین است، مطرح خواهد شد. بحث از تناظر زبان و جهان، نظریه تصویری معنا و تعیین حوزة بامعنایی و بی معنایی از جمله مباحث فلسفه اول اوست. معنا به عنوان کاربرد، بازیهای زبانی، صورتهای زندگی، باورهای بنیادین و گرامر نیز مباحث مرتبط با فلسفه دوم او را تشکیل می دهند. در ادامه بحث، امکان وجود باور دینی از نظر او بررسی خواهد شد و بحثی پیرامون اینکه آیا او نسبت به دین خاصی تمایل نشان می دهد یا نه، پی گرفته خواهد شد. در بخش دوم آرای اخلاقی دینی ویتگنشتاین در فلسفه اول او مورد بررسی قرار خواهد گرفت. در سه فصل مربوط به این بخش از ارزشهای استعلایی، امور رازآمیز و باورهای اخلاقی دینی که عمدتاً شامل بحث خدا و سعادت می شود، سخن گفته خواهد شد. در بخش سوم، طی چهار فصل، ساختار کلی باورهای دینی در تطابق با فلسفه دوم او تعیین می گردد. اعمال و آیین های دینی مورد بررسی قرار می گیرد. با طبیعت باور دینی و ویژگیهای سلبی و ایجابی آن و همچنین با تفاوت میان فرد معتقد و غیرمعتقد آشنا خواهیم شد. بحث الهیات و واقعیت از نظر ویتگنشتاین مورد بحث قرار خواهد گرفت و در نهایت بخشی از تأثیرات تفکر او بر متفکران دینی قرن بیستم مطرح خواهد گردید. در پایان نیز نتیجه گیری از مباحث فوق به عمل خواهد آمد.
امکان اخلاق بر مبنای انسان شناسی فلسفه اسلامی
نویسنده:
محمداکبری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حوزه: ,
چکیده :
این رساله در صدد است تا نشان دهد که چگونه اخلاق اسلامی می تواند بر اساس اصولی بنیادین که در نهاد دستگاه فلسفی-عرفانی ارزشهای اسلامی نهفته است با مقتضیات عالم جدید مطابق باشد و احیانا برخی نارساییهای ارزشی و اخلاقی دوران مدرن را تدارک کند . بدین منظور ناگزیر نخست باید به استخراج بنیادی ترین این اصول مبادرت کرد و از آنجا که منطقا می توان نقطه عزیمت های مختلفی برای استخراج این اصول در اندیشه و عرفان اسلامی اتخاذ کرد به نحو روشی نخست پیش فرضها و اصول عام این اندیشه و عرفان را مسلم فرض می کنیم و ثانیا برای نیل به مقصود و تفسیر مطلوب خود الگوی فلسفی عام فلسفه های مدرن را بر می گزینیم و اصول بنیادینی را که این الگو فرا نهاده مسلم می گیریم و آنگاه به بازسازی مورد نظر مبادرت می کنیم. بنابراین می پرسیم : مقوّم اخلاقیت برای انسان چیست؟ با توجه به رابطة تکلیف با آزادی، آیا آزادی انسان، به آزادی در علم و آگاهی نیست و معنای آزادی اندیشه این نیست که انسان جهان را آنطور که خود می فهمد و تجربه می کند، بیاراید. پس معنای انسانیت، نفوذ همین اندیشه انسان در زندگی است و نفی سلطة امور بیرونی. آیا اخلاق اسلامی این تجربه انسانی را در علم و نظام بخشی جهان تبیین می نماید؟ پس انسانیت یعنی توجه به «مرتبه و استعداد» انسان که حاوی نگاه طمعناک او به هستی است. «استعدادی» که جهان را به رنگ مدرَکاتش درآورده و برگزیده هایش را به رنگ فهمش درآمیخته است، مسئولیت را تحمل رنجی قرار داده برای عملی کردن درست ها و بایسته های انسان. درجه آزادی فرد به همین مسئولیت پذیری اوست و فردیت هر انسان به میزان قبول مسئولیت او شکل می گیرد و از دیگران تمایز می پذیرد. مفروض این گفته ها، اصولِ انسانیت، عقلانیت، آزادی و فردیت اند. آیا می توانیم با تحلیل مباحث هستی شناسی و معرفت شناسی فلسفه اسلامی، اصول فوق را بازخوانی کنیم؟ و شرایط پیشین تحقق اخلاق را دریابیم؟ این نوشتار نگاهی است از نوع معرفت درجه دوم، بی آنکه به صحت و سقم مدعیات درجه اول فلسفه اسلامی بپردازد. مبانی آن مدعیات را جستجو می کند. در این بررسی، عمق و معنای اصول مذکور را در فلسفه اسلامی نشان داده ایم و توان این فلسفه برای ورود به گفتمان جهانی اندیشه را آشکار کرده ایم. در این معنا، اخلاق برای آن ممکن است و اندیشه حکماء که در پیوند با عرفان نظری است و ادبیات فارسی در کنار کتب رسمی فلسفه به حکایت نغز آن پیوسته است، به قوت حکایت از این امکان می کنند
اندیشیدن در آراء هایدگر متأخر
نویسنده:
علی علوی نیا
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
چکیده (فارسی): این رساله تلاشی است برای بررسی تلقی هایدگر از اندیشیدن و نسبت آن با مشکلات دنیای مدرن و نیز امکان هایی که این گونه اندیشیدن می تواند برای رهایی از آن ها، پیش روی ما قرار دهد. فصل اول این رساله نگاه هایدگر به موضوع اندیشیدن را مورد بررسی قرار می دهد و به این مطلب می پردازد که اندیشیدن غربی چه راهی را طی کرده که اکنون منطق به عنوان ملاک آن در آمده است. هم چنین موضوع غفلت انسان از امر اندیشیدن در حالی که امروزه بیش از هر زمانی نیازمند اندیشیدن است، در این فصل مطرح می شود. در فصل دوم موضوع رهایی به عنوان راهی نو برای اندیشیدن عنوان می شود؛ زیرا در نظر هایدگر آن چه در طول سنت متافیزیک، عنوان اندیشیدن را به خود گرفته است، اندیشیدن نیست. در واقع رهایی طرحی است نو برای گذار از اندیشیدن متافیزیکی و سوژه محور. فصل سوم به موضوع تکنولوژی و ارتباط آن با غفلت انسان از اندیشیدن اختصاص یافته است. این غفلت موجب شده تا انسان خطر موجود در تکنولوژی و گرفتار آمدن در آن چه ساختة دست خود اوست، را نادیده انگارد. تلاش برای دست یافتن به ذات تکنولوژی، نقد و نوعی آسیب شناسی معضلات انسان در دوران مدرن و نیز نهایتا ارائة راه حل برای رهایی از این گونه اندیشیدن در این فصل مطرح می شود.
انسان در فلسفه دکارت به عنوان خاستگاه انسان شناسی فلسفی عصر جدید
نویسنده:
سیمین اسفندیاری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
چکیده (فارسی): آنچه این رساله عهده دار است ، تبیین و تحلیل انسان فلسفی در اندیشه دکارت به عنوان خاستگاه انسان شناسی فلسفی عصر جدید است . در عصر جدید انسان به عنوان فاعل شناسا از بررسی ماهیت دوگانه انسان به عنوان متعلق شناخت خود آغاز می کند . به عبارت دیگر انسان شناسی فلسفی در عصر جدید ، با انسان هم به عنوان فاعل شناسایی و هم به عنوان متعلق این دو سروکاردارد . بارزترین نمونه این نوع تفکر پیرامون انسان ، که از خود " انسان" شروع می کند ، در اندیشه دکارت می توان دید . در تاریخ فلسفه غرب همواره اندیشه دکارت دارای اعتبار خاصی بوده است . زیرا او تاثیر بسزایی در تغییر اندیشه و نوع نگاه انسان به خود و عالم داشته است و البته انسان محوری نماد برجسته ای از اندیشه دکارت است که اندیشمندان عصر جدید به شکل های مختلف آن را پذیرفته اند . برای تبیین نوع نگرش دکارت به انسان در بخش اول این رساله ، ابتدا نظری به پیشینیان وی داشته و با بیان تلقی انسان در اسطوره های یونان باستان و برخی از حکمای پیش ازسقراط ، سوفسطائیان ، همچنین انسان در فلسفه مسیحی ، به نوعی خاستگاه اندیشه دکارت را می توان یافت . بخش دوم رساله تحت عنوان تلقی دکارت از انسان شامل سه فصل است که انسان دکارتی را در سه عرصه معرفتی ، وجودی و عملی مورد بحث قرار داده است . در واقع دکارت با عبارت " می اندیشم ، پس هستم " بر اصالت و نقش قوام بخشی اندیشه انسان تاکید می کند . با " می اندیشم " دکارت است که عقل انسان به عنوان یک عقل مستقل شناخته می شود ، زیرا انسان خود می تواند به شناخت دست یابد و بالاخره همه چیز از دیدگاه انسان معنا پیدا می کند و همه چیز " ابژه " و مورد توجه و متعلق شناخت انسان می شود . "می اندیشم" دکارتی نخستین و یقینی ترین اصل وجودی است . دکارت مخصوصا"در تامل سوم نمی خواسته فلسفه خود را بر پایه یک اصل منطقی انتزاعی ، بنا نماید . او علیرغم سخنان برخی از منتقدین با ذوات یا ممکنات سرو کاری ندارد ، بلکه به واقعیت موجود پرداخته واصل نخستین او یک اصل وجودی است . بدین سان دکارت به انسان و واقعیت انضمامی او توجه دارد . برای همین است که بخصوص بعدازانتشار کتاب "اصول" سعی بیشتر او بر این بوده که نظریه اش را درباره طبیعت تکمیل کند و همچنین به انسان انضمامی توجه کند ، یعنی به موجودی که در نزد او نفس و جسم کاملا" اتحاد دارند . اینجاست که در بحث انسان در عرصه وجودی بعد از اثبات وجود جواهر سه گانه در هستی شناسی دکارت ، به واقعیت وجودی ابعاد دوگانه انسان نزد وی پرداخته شده است . تاکید دکارت بر نفس غیر مادی ، محور و بحث انگیزترین بخش ثنویت اوست . دکارت برای اثبات جوهر نفسانی و تجرد آن و استقلال وجودی آن از بدن ابتدا وجود نفس را اثبات می کند و سپس به بیان ماهیت آن می پردازد . در واقع بخش مهم در مابعدالطبیعه دکارتی پیرامون طبیعت و ماهیت انسان بخش فکر انسان است. نگاه به انسان دکارتی در عرصه عمل ، یکی دیگر از مهمترین جنبه های انسان شناسی دکارت است ، چون عقیده دکارت بر این بوده که قبل از تدوین اخلاق علمی باید اول از همه علم مربوط به طبیعت انسان را وضع کرد ، در فصل سوم از بخش دوم رساله ابتدا به علم مربوط به وظایف الاعضاء پرداخته شده است . بعد از توضیح بعد جسمانی و چگونگی عملکرد آن ، پیرامون انفعالات و اینکه دکارت آن را صرفا" از منظر طبیعی تبیین می کند ، پرداخته شده است . در واقع نظریه اتحاد نفس و جسم چار چوبی برای بحث هایی است که او در مورد انفعالات مطرح می کند . جایگاه اخلاق در فلسفه دکارت از مباحث بسیار مهم مربوط به انسان است که به تفصیل در بخش سوم در فصل انسان در عرصه عملی مطرح شده است . بخش سوم رساله به فلسفه مبتنی بر موضوعیت دکارت اختصاص دارد . این اصل بیانگر این است که دکارتی که بنیاد فلسفه اش را بر پایه " فکر می کنم ، پس هستم " به عنوان یک قضیه وجودی بنا نهاده است و نظام فلسفی خود را بر اساس " فاعلیت شناسا " قرار می دهد ؛ در واقع فلسفه مبتنی بر موضوعیت را به عنوان یک مفهوم کاملا" بدیع در دل نظام فلسفی خود قرار داد که خود طرز نگرشی است که در عرصه های مختلف پنچ معرفتی ، اخلاقی و عملی ، زیبایی شناسی و هنر که مبنا را بر فاعل شناسا ، فاعل فعل اخلاقی ، داور زیبا شناختی و پدید آورنده اثر هنری می گذارد . از اینرو فلسفه مبتنی بر موضوعیت در عصر جدید یکی از مباحث اساسی و مهم فلسفه غرب است که با دکارت و اندیشه او مطرح می شود . فلسفه مبتنی بر موضوعیت دکارت در عرصه زیبایی شناسی نیز از مباحث مربوط به بخش سوم است . بالاخره در فصل پایانی از بخش سوم رساله به نتایج و دستاوردهای فلسفه مبتنی بر موضوعیت در نوع نگرش جدید به انسان و طبیعت پرداخته شده . برای همین ابتدا به بحث اصالت بشرکه از پرنفوذترین عناصر فلسفه جدید است ، پرداخته شده که شاخه اصلی آن از بطن فلسفه دکارت برخاسته ؛ دکارتی که در صدد یافتن مبنای یقین بر آمد ، آن را بعد از شک دستوری خود در " انسان " جست و بر اساس معیاری که برای درستی و یقین به دست داده بود ، عقل بشری محوریت می یابد . بالاخره اینکه بادکارت و اندیشه او که فلسفه مبتنی بر موضوعیت مطرح می شود و با تبدیل شدن انسان به محوریتی که در جهان دارد و اینکه جهان تصویری است که در ذهن انسان وجود دارد ، رویداد دیگری به نام تسلط بی حد و حصر انسان بر جهان و بحث تکنولوژی مطرح می شود . ازاینرو شاید بتوان مظاهر عمده عصر جدید مثل : علم و فن آوری ، هنر جدید وعلم جدید را ، همه از آثار و عوارض" فلسفه مبتنی بر موضوعیت" دانست ؛ زیرا وجه مشترک تمام مظاهر عصر جدید این است که در آنها انسان به جهت فاعل شناسا بودن، قدرت استیلا برموجودات راکه اینک متعلق اوهستند، یافته است .
  • تعداد رکورد ها : 116