جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 36109
منقذ : قراءة لقلب افلاطون
نویسنده:
عبد الغفار مكاوي
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
دار الهلال,
کلیدواژه‌های اصلی :
أبوكريفا العهد الجديد تجميع لكتابات الأبوكريفا المسيحية
نویسنده:
ابراهیم سالم طرزی
نوع منبع :
کتاب , ترجمه اثر
منابع دیجیتالی :
چکیده :
لفظ آپوکریفا، به معنی اصطلاحی آن، از زمان اصلاح دینی برای توصیف مجموعه ای از کتابهای یهودی به کار رفته که فرقه پروتستان در جهان مسیحی، با تلقی آنها به عنوان بخشی از عهد قدیم، مخالفت ورزیده است. آپوکریفها تا زمان نضهت اصلاح دینی بخش کاملی از کتاب مقدس مسیحیان را در بر میگرفت. اگرچه بسیاری از اباء مسیحی میان آپوکریفها و بقیه عهد قدیم تمایز قائل شدند، پس از قرن پنجم این تمایز تقریبا در تمام جهان فراموش شد و قریب هزار سال آپوکریفها جایگاهی مسلم در کتاب مقدس داشت. بخش اصلی مجموعه عهد جدید همان انجیل های چهارگانه است که در واقع، زندگی نامه و سخنان حضرت عیسی است. به موازات این چهار انجیل، از ده ها کتاب دیگر با عنوان انجیل نام برده شده است که از آنها، تحت عناوین غیررسمی، غیرقانونی یا اپوکریفایی (آپوکریفهایی) نام برده می شود. این آثار، در همان دوره نگارش و قانونی شدن چهار انجیل قانونی و تا چندین قرن پس از آن به نگارش درآمده و محتوای آن، زندگی و سخنان حضرت عیسی است، اما دقیقاً قالب و چارچوب چهار انجیل رسمی را رعایت نکرده است. برخی از این اناجیل، صرفاً سخنانی از حضرت عیسی(ع) را نقل کرده است و برخی صرفاً معجزاتی از آن حضرت را؛ برخی از آنها حوادثی از زندگی عیسی و پدر و مادر او را نقل کرده است که در اناجیل دیگر نیامده است. نسخه های کاملی از برخی از این نوشته ها موجود است و از برخی از آنها صرفاً پاره هایی به جای مانده و از برخی دیگر فقط جملاتی که عالمان سده های نخست مسیحی آنها را نقل کرده اند. آشنایی با این اناجیل دست کم از دو جهت مهم است، یکی این که فضای انجیل نویسی را در سده های نخست نشان می دهد و دیگر این که به کار تطبیقی کمک می کند، زیرا برای نمونه در مواردی که درباره زندگی عیسی بین قرآن مجید و اناجیل رسمی اختلاف است، «عهد جدید» کتابها و رساله های متعدّدی دارد که «اپوکریفهای» (مکتوبات غیراصیل، مشکوک، غیر قانونی) عهد جدید نامیده می شوند. اپوکریفای عهد جدید کتاب های بسیاری را در بر می گیرد که کلیسا در قرون ابتدایی مسیحیت، تمام این کتب را غیر قانونی شناخته است. فرقه های مسیحی در اعتبار 27 کتاب عهد جدید اتفاق نظر دارند و کتاب های دیگر را غیر قانونی می دانند. شناخته شدن این رساله ها و کوشش برای جمع آوری و از میان بردن کتب غیر قانونی، پس از زمان حاکمیت کلیسا در قرن چهارم میلادی صورت گرفته است. اتفاق نظر کلیسا بر کتب عهد جدید، بدین معنا نیست که کتبی که در قرن دوم در زمره ی کتب مورد قبول کلیسا واقع شده است، از نظر مضمون و محتوا کاملاً هماهنگ با کتب فعلی هستند، بلکه تنها نامی از اناجیل معتبر به دست ما رسیده است. بنابراین، نمی توان اثبات کرد که کتب موجود همان کتاب هایی است که در قرون اولیه به رسمیت شناخته شد. به هر حال، فرقه های مسیحی در اعتبار 27 کتاب عهد جدید اتفاق نظر دارند و کتاب های دیگر را غیر قانونی می دانند. برخی از کتب غیر قانونی به حواریان و رسولان منسوب است. در این کتاب انجیل البدایه لیعقوب، انجیل الطفوله لتوما، الانجیل شبیه متی، انجیل عربی للطفوله ـ انجیل قیافا، انجیل میلاد مریم، قصه یوسف النجار روایات الطفوله الاخری، انجیل توما، انجیل مرقس السری و ... بررسی شده است.
اصول الاسماعیلیةالمجلد 1
نویسنده:
سلیمان عبدالله السلومی
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ریاض: دار الفضیلة,
الفاظ المستعملة في المنطق
نویسنده:
ابونصر فارابی؛ محقق: محسن مهدی
نوع منبع :
کتاب , حاشیه،پاورقی وتعلیق , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
بیروت - لبنان: دارالمشرق,
چکیده :
«الالفاظ المستعملة فی المنطق» تالیف ابو نصر فارابی تلاشی است تا ارتباط وثیق میان منطق و دستور زبان عربی را تبیین نماید. ظاهراً این کتاب بخشی از کتابی است که فارابی در آن شماری از متون منطقی را تلخیص کرده بوده است. ورود به مباحث اصلیِ منطق در نظر گرفته شده است. رویکرد نظری فارابی در بیان مباحث، این اثر را از نحو گزارشی دور و به نحو تحلیلی نزدیک ساخته است و این کتاب او، هم از نظر تحوّل تاریخی و صناعت منطق اهمیت دارد و هم از جهت مباحث و شیوة بیان آنها، ارزشمند است. مولف، در این کتاب می‌کوشد تا منطق یونانی را با نحو زبان عربی و فرهنگ اسلامی هم آهنگ نماید و اثر حاضر متضمن واژه‌های ابزاری است که به اسامی یا افعال ضمیمه می‌شوند. هم چنین این کتاب در بر دارنده اوصاف کلمات مبنی می‌باشد که اختصاص به نحو عربی دارد. یکی از موضوعات فراگیر در این کتاب تشریح دقیق رابطه میان منطق فلسفی و دستور زبان عربی است. واقعیت تاریخی انتقال فلسفه از یک زبان و فرهنگ بیگانه؛ یعنی یونان باستان به جهان عرب و مشکلات قابل توجهی که به دلیل نیاز به تالیف یک واژه نامه فلسفی به عربی پدید آمده بود. این مجموعه در ده فصل تنظیم شده است. حرف‌ها، لفظ های مرکب، گونه‌های معانی کلی و منفرد، معنای قسمت وترکیب و دانش منطق از جمله سرفصل‌های کتاب مذکور است. در اینجا نگاهی به عناوین ده فصل کتاب داریم: فصل اول در اصناف الفاظ دلالت کننده از قبیل اسم، کلمه، و مرکب از آن دو است. فصل دوم به بررسی اصناف مفرده می‌پردازد که شامل خوالف، واصلات، واسطه و حواشی می‌باشد. فصل سوم در بیان الفاظ مرکب و اصناف معانی است. فصل چهارم در اصناف معانی کلیه است. فصل پنجم اصناف معانی کلیه مفرده است که به بحث پیرامون نوع و جنس و تقسیمات هر کدام از آنها می‌پردازد. فصل ششم در اصناف معانی کلیه مرکبه است. فصل هفتم در قسمت و ترکیب می‌باشد. در فصل هشتم به انحاء تعالیم می‌پردازد. فصل نهم در اموری است که متعلم علم منطق باید آنها را بشناسد. فصل دهم بررسی صناعت منطق است. اگر چه بخش وسیعی از کتاب، به عناوین زبان شناسی اختصاص یافته است ولی فارابی به مباحث فوری تر منطق همچون قیاس، نظریه برهان و مسائل شناخت شناسانه مرتبط با این علم نیز توجه ویژه‌ای داشته است. وجه غالب منطق و شناخت شناسی فارابی، انتخاب یک شیوه درجه بندی شده در توضیح و تفسیر صفت‌های قیاسی است که در آن برهان به عنوان شیوه‌ای مناسب برای فلسفه معرفی شده است و دیگر روش‌ها تا حد ابزارهایی برای ارتباطات غیر فلسفی تنزل یافته‌اند.
أوغسطينوس
نویسنده:
علی زیعور
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
بیروت - لبنان: دار اقرا,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
اگوستین قدیس که نام کامل وی مارکوس اورلیوس اوگوستینوس است، از تاثیر گذارترین اندیشمندان و فلاسفه در فرهنگ غرب و از شکل دهندگان اصلی سنت مسیحی غربی به شمار می رود. از لحاظ تاریخی تفکر فلسفی در عالم مسیحی در دوره ی قرون وسطی، آثار و افکار اگوستینوس، حائز اهمیت بسیاری است، به نحوی که با قاطعیت می توان گفت که فهم سیر این تفکر، بدون تعمق و بررسی این آثار و افکار، به هیچ وجه مقدور و میسر نیست و کل این سیر تحولی را می توان، خاصه تا اواسط قرن سیزدهم میلادی، از لحاظی صرفاً بسط و گسترش همین افکار دانست، حتی موقعی که از بطن و گاهی نیز در مقابل آن، افکاری در زمینه ی سنتهای دیگر، چون مشائی و یا عرفانی محض و غیره قد علم کرده باشد. با این حال، در ضمن نباید فراموش کرد که اگوستینوس از لحاظ تاریخی نه فقط اولین متفکر بزرگ مسیحی نیست بلکه به معنایی، فلسفه ی او نهایت و نتیجه افکاری است که در سیر تحولی – و نه الزاماً تکاملی خود به او رسیده است. آنچه بیشتر اگوستین را از متلکمان بزرگ قبلی که در تاریخ به عنوان مدافعان (Apologistes) و آبای (Patrisiques) مسیحی شناخته شده اند، متمایز می سازد، نه الزاماً قدرت او در تفکر است و نه حتی در نفوذ کلام او و با اینکه از طرف دیگر، او را از این لحاظ نیز کمتر از اسلافش نمی توان دانست. بخشهای کتاب عبارتند از: مقدمات فی العقیده المسیحیه، مقدمات فی الفلسفه الوسیطیه، رواد الفکر الوسیطی، القدیس اوغسطینوس، بوئیس، دیونیسیوس المنحول، مرحله الکفر المقمش و الموسوعی.
الفينومينولوجيا عند هوسرل
نویسنده:
سماح رافع محمد
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
بغداد - عراق: وزارة الثقافة و الاعلام - دارالشئون الثقافیة العامة - آفاق عربیة ,
چکیده :
اصطلاح Phenomenology(فنومنو لوژی = پدیدار شناسی) از واژه یونانی Phainomenonبه معنای چیزی که خود را می نمایاند یا پدیدار است گرفته شده است. اصطلاح فنومنولوژی هم کاربرد فلسفی و هم غیر فلسفی دارد. در علوم طبیعی به ویژه در رشته فیزیک، به پدیدار شناسیهای غیر فلسفی برمی خوریم. دانشمندان معمولاً از اصطلاح پدیدار شناسی، تأکید و برداشت توصیفی در مقابل تبیینی رشته علمی شان را مراد کرده اند. در پدیدار شناسی فلسفی فنومنولوژی فلسفی به عنوان رهیافتی عمده در فلسفه قرن بیستم، صورت های مختلفی دارد. هدف اوّلیه فنومنولوژی فلسفی، پژوهش و آگاهی مستقیم از پدیدارهایی است که در تجربه بی واسطه آشکار می شود، لذا این امکان را به پدیدار شناسی می دهد که ساختارهای ماهوی یا ذاتی این پدیدارها را توصیف کند. بدین ترتیب فنومنولوژی می کوشد خود را از پیش فرض های تجربه نشده آزاد کند، و از توضیح علّی و سایر تبیین های دیگر بپرهیزد، و روشی به کاربرد که توصیف آنچه را که آشکار می شود یا شهود یا کشف حجاب از معانی ذاتی را ممکن سازد. یکی از نخستین تدوین و تنسیق های نهضت پدیدار شناسی در کتابی که از سال 1913م تا 1930م انتشار یافت و زیر نظر ادموند هوسرل تدوین شده بود، مطرح شد. نکته ای که هوسرل بر آن تأکید می کند (و از ارکان پدیدارشناسی به شمار می رود) معلّق گذاشتن حکم یا حکم پرهیزی نسبت به وضع یا رابطه هستی شناسی یا وجودی عین های آگاهی است. بر این اساس، وجود داشتن آنچه بر آگاهی انسان پدیدار شده است، در پرانتز قرار می گیرد. به اعتقاد هوسرل مي توان روش شناسي را به دو دسته تقسيم كرد؛ دسته اول روش شناسي هايي كه بر اساس افعال جسماني صورت مي گيرند و دسته دوم روش شناسي هايي كه بر مبناي افعال عقلاني مورد نظرند. در اين بحث از روش پديدارشناسي، هوسرل توجه خود را به افعال عقلاني معطوف ساخته و به اين مسأله توجه دارد كه براي داشتن تفكر صحيح، بايد به چه مسيري توجه نمود. در اين حالت، مي توان روش شناسي را عملي دانست كه شيوه كسب دانش و فهم آن را به طور صحيح نشان مي دهد. البته، نبايد روش شناسي هوسرل را صرفاً در حد يك روش تقليل داد، بلكه بايد آن را مدخلي دانست كه از طريق آن هوسرل به بيان پديدارشناسي مي پردازد. هوسرل درصدد است تا مبناي استواري براي تمام علوم- بخصوص فلسفه به وجود آورد و او آن نوع آگاهي را مدنظر دارد كه به نحو بي واسطه اي داده ها را به حضور مي آورد. اين بيان، نخستين قاعده روش پديدارشناسي هوسرل است. پديدارشناسي خود را از مفروضهاي پيشين بي نياز مي داند از اين رو به عنوان فلسفه اولي خود را معرفي مي سازد. هوسرل و شاگردانش نشان داده اند كه استفاده از اين روش مي تواند بسيار ثمربخش باشد؛ هر چند به كار بستن دقيق اين روش آسان نيست. از ديدگاه هوسرل، روش مبتني بر پديدار شناسي داراي دو مرحله تحويل است: مرحله اول تحويل مثالي است و مرحله دوم تحويل مبتني بر پديدارشناسي است. در تحويل ابتدا به عدول از عادتهاي فكري مرسوم و متداول مي پردازد. در اين حالت، صرفاً به نفس ماهيت توجه مي شود. از ديدگاه هوسرل، مراحل تحويل مراحل مختلفي از روش شناختي است كه مبتني بر شهود و مشاهده عقلاني است. بنابراين، قاعده اصلي پديدارشناسي را مي توان روي آوردن به خود اشيا دانست و توجه به خود اشيا مستلزم آن است كه تمام اطلاعات و احكام قبلي كه در رابطه با شي وجود دارد حذف شود و تنها خود متعلق مورد توجه قرار گيرد. هوسرل اين حذف و طرد را اپوخه يا به بيان ديگر تعليق مي داند و هر نوع حكمي را كه در بردارنده اعتقاد به تحقق وجود شييء اعم از خارجي و يا نفساني باشد تعليق مي كند و هر نوع فرضيه اي را كه مأخوذ از منابع ديگر باشد، كنار مي نهد و تنها آن چيزي را در نظر مي گيرد كه به آگاهي داده شده باشد و تنها ذات شي، مورد تحليل قرار مي گيرد. از اين رو، مي توان گفت كه پديدارشناسي از طريق شهود ذوات و اپوخه و همچنين با طرد و حذف وجود خارجي آن ميسر مي گردد، طريق روش شناختي تفكر هوسرل ناميده اند. هوسرل در روش مبتني بر پديدار شناسي، درصدد است تا پايه محكمي براي همه علوم به خصوص فلسفه به وجود بياورد. او منبع اصلي را در شهود و يا به تعبيري ديگر در آگاهي نخستين كه به نحو بي واسطه به وجود آمده، مي داند. هوسرل به دو نوع شهود اعتقاد دارد؛ اول شهود حسي و ديگري شهود مثالي است. از ديدگاه وي، متعلقات شهود حسي امور واقع است و متعلقات شهود مثالي ذوات است. در نظر هوسرل، شهود حسي همان ادراك است كه در آن، آن چه ادراك مي شود به طور بي واسطه به آگاهي كه متصف به صفت ادراك است داده مي شود و در واقع ادراك حسي همان شيوه اوليه شناخت اشياست. هوسرل حادث شدن ارتباط ميان فاعل شناسايي و متعلق ادراك را «حيث التفاتي» مي نامد كه از مهمترين مسايل پديدارشناسي است. در قرون وسطي لفظ التفات در رابطه با تصور و تصديق به كار برده مي شد. از ديدگاه هوسرل، پس از تحويل مثالي، ذوات اشيا به وجود غيرخارجي التفاتي در نفس حضور مي يابند. اين شيوه از حيث التفاتي بيانگر ارتباط ميان ذهن و عين است. معني حيث التفاتي در نظر هوسرل اين است كه نفس در هيچ زماني مجرد از ماهيت مورد اضافه نيست. به بيان ديگر، هر شناسايي مستلزم اضافه است و همواره ميان فاعل شناسايي و از سويي ديگر اشيا يعني متعلق شناسايي نسبت وجود دارد و وجود اين نسبت همان حيث التفاتي است. التفات صفت ذاتي آگاهي محض است. بدين ترتيب، آگاهي از آن جهت كه حيث التفاتي دارد و حيث التفاتي نيز از آن جهت كه داراي دو جنبه عيني و ذهني است، در بردارنده عينيت شناسايي و حافظ رابطه عين و ذهن است. از اين رو، با آگاهي محض به متعلقات التفاتي است كه ماهيت اشيا پديدار مي شود. مي توان بيان نمود كه پديدارشناسي، شناسايي ماهيت از طريق شهود و با حيث التفاتي آگاهي است كه نسبت ميان متعلق ادراك و فاعل شناسايي به وجود مي آيد.
صحابه از دیدگاه نهج البلاغه
نویسنده:
داود الهامى
نوع منبع :
کتاب
وضعیت نشر :
قم:: هجرت,
کلیدواژه‌های اصلی :
کیسانیه در چند متن کهن امامیه
نویسنده:
مرتضی آخوندی
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
طرحى نوین در شناخت نهج البلاغه
نویسنده:
خسرو تقدسى نیا
نوع منبع :
کتاب
وضعیت نشر :
قم : نبوغ,
کلیدواژه‌های اصلی :
  • تعداد رکورد ها : 36109