جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 4699
حیات پس از مرگ از دیدگاه ملاصدرا و بررسی و نقد آن با نظر به آراء آقاعلی مدرس زنوزی و علامه طباطبایی
نویسنده:
پدیدآور: فاطمه حیاتی آشتیانی؛ استاد راهنما: رضا اکبریان ؛استاد مشاور: حامده راستایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
مرگ از احوال نفس انسانی است. نفس آدمی به واسطه اتحادی که با بدن دارد، دارای اوصاف و احوالات گوناگونی است. یکی از مهم ترین این اوصاف «مرگ» است. به نظر ملاصدرا نفس با به کار گرفتن بدن، استعدادهای مختلف خود را به فعلیت می رساند. و در صورتی که با به کمال رسیدن خود، دیگر نیازی به بدن نداشته باشد، نفس از بدن مفارقت می کند و به واسطه این مفارقت، از عالم دنیا وارد عالم آخرت می شود. ضمنا چون نفس بالذات زنده است و بدن به واسطه اضافه تدبیری نفس، دارای حیات است، بنابراین نفس که عین شعور و آگاهی به خود می باشد، پس از مرگ به حیات خود ادامه می دهد و این بدن است که با عدم تدبیر به واسطه نفس ترکیب خود را از دست می دهد و دچار مرگ می شود. ملاصدرا براساس یک سری مبانی ابتکاری از جمله اصالت وجود، جسمانیه‌الحدوث و روحانیه‌البقاء بودن نفس، حرکت جوهری اشتدادی آن و... مرگ را به عنوان امری وجودی تعریف می‌کند که تنها باعث انتقال نفس انسان از عالم دنیا به عالم آخرت می‌شود، نه باعث نابودی نفس انسان. وی مرگ را به سه نوع طبیعی، اخترامی و ارادی تقسیم می‌کند و در توضیح هر یک از آن‌ها می‌گوید: اگر خروج نفس از بدن در اثر استقلال نفس باشد، مرگ طبیعی، اما اگر خروج نفس از بدن در اثر استقلال نفس نباشد، بلکه در اثر خرابی بدن به خاطر حادثه‌ای باشد، مرگ اخترامی و اگر خروج نفس از بدن به اراده و اختیار انسان باشد، مرگ ارادی خواهد بود. سپس وی با اقامه دلایل عقلی و نقلی، تجرد نفس ناطقه انسانی و تبع آن، حیات پس از مرگ را اثبات می‌کند و حیات پس از مرگ را یا برزخی می‌داند یا اُخروی و معتقد است که انسان بعد از مرگ تا روز قیامت، در بهشت یا جهنم برزخی، به سر می‌برد. اما با برپایی قیامت، حیات اُخروی او آغاز می‌شود که وی از حیات اُخروی به معاد تعبیر می‌کند، معاد را نیز اعم از معاد روحانی و معاد جسمانی می‌داند و هر دو را با دلایل عقلی اثبات می‌کند.
مواقف آخرت از دیدگاه علامه طباطبایی در مقایسه با رویکرد ملاصدرا
نویسنده:
پدیدآور: حمیدرضا حیدری استاد راهنما: مهدی ساعتچی استاد مشاور: سیدرضا قائمی رزکناری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
فیلسوفان مسلمان از ابتدا به تبیین فلسفی وعقلی آموزه‌های دینی اهتمام داشته‌اند.از جمله آموزه‌های مهم در سنّت اسلامی آموزه معاد هست.جزئیات مسئله معاد همچون چگونگی مواقف آخرت جزء مسائلی نیست که به صورت پیشادینی برای انسان روشن باشد؛ ولی تلاش برای فهم معقول آن پس از مواجهه با آموزهای دینی میسّر است. از جمله فیلسوفان مسلمانی که به این مهم اهتمام ورزیده‌اند می توان به ملاصدرا وعلامه طباطبایی اشاره کرد.ملاصدرا در آثار خودش به تفصیل به این مسئله پرداخته است، وپیش از این پژوهش هایی در تبیین نظریات وی انجام شده است. اما در تبیین دیدگاه‌های علامه طباطبایی در این زمینه، پژوهش جامع و درخوری صورت نگرفته است؛ از این رو جای پژوهشی که مستقلاً به دیدگاه‌های علامه طباطبایی بپردازد خالی است. از طرفی می دانیم که علامه طباطبایی به عنوان یکی از چهره‌های شاخص سنّت حکمت متعالیه صدرایی شناخته می‌شود، با این حال وی هرگز اثری به سبک فلسفه صدرایی در بحث معاد تالیف نکرده است. از این رو بررسی دیدگاه‌های او در مقایسه با رویکرد ملاصدرا در این زمینه بایسته است. روش علامه طباطبایی در تبیین مواقف کاملاً مستند بر آیات وروایات است وبه ندرت به تاویلات فلسفی روی آورده است؛ به بیان روشن‌تر علامه طباطبایی بر خلاف ملاصدرا سعی داشته است که چارچوب کلی را از آیات وروایات گرفته وبعد در فهم و تبیین موقف اگر نیاز به تبیین وتاویل فاسفی بود ارائه دهد.
نسبت مراتب تشکیکی وجود و معقول ثانی فلسفی در فلسفه ملاصدرا
نویسنده:
مجید میردامادی
نوع منبع :
مقاله
وضعیت نشر :
پژوهشنامه حکمت و فلسفه اسلامی (طلوع نور سابق),
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
موضوع این تحقیق، بررسی نسبت مراتـب تشـک یکی وجـود و معقـول ثـان ی فلسـف ی در فلسـفه ملاصدرا میباشد. آیا در فلسفه ملاصدرا، میان حقیقیت ذومراتب وجود و منشـأ انتـزاع مفـاه یم فلسفی، رابطه وجود دارد؟ آیا مطابق یا محکیعنه معقـول هـا ي فلسـف ی از حیـ ث وجـود ، داراي واقعیت مراتبی است؟ در پاسخ به پرسشهاي مزبور بر مبناي تفاضـل وجـود ، ایـ ن فرضـ یه کـه محکیعنه معقولهاي ثانی فلسفی، داراي یک نوع وجودند، به ثبوت میرسد. روش این تحقیق، توصیفی ــ تحلیلی از راه تحلیل مفهومی و گزارهاي است. مهمترین نتایجی که این تحقیـ ق بـه آنها دست یافته است، عبارتاند از: 1 .از نظر ملاصدرا، در مفهـوم وجـود و نیـ ز وجـوب وجـود ، نسبت مفهوم به منشأ انتزاع آنها، مانند نسبت مفهوم ذاتی ایساغوجی و محکیعنـه آن اسـت ؛ 2. ملاصدرا در معقولهاي فلسفی به مفاد هلیه مرکبه، علاوه بر ظرف اتصاف، ظرف عروض را در خارج ـ اعم از ذهن و عین ـ میداند و معقول ثانی فلسفی در فلسفه ملاصـدرا چهـره وجـود ي دارد؛ 3 .به وزان مراتب تشکیکی وجود، محکیعنه معقولهاي فلسفی داراي یک نوع وجودند.
صفحات :
از صفحه 63 تا 82
تبیین فلسفی و عقلی حیات طیبه از دیدگاه ملاصدرا (ره) و علامه طباطبایی (ره)
نویسنده:
پدیدآور: جری حیدر؛ استاد راهنما: ابوالفضل روحی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
چکیده :
مفهوم حیات طیبه از کلیدی ترین مفاهیم دینی است که در آثار دو نفر از بزرگ ترین فیلسوفان مسلمان ملا صدرا (ره) و علامه طباطبائی (ره) بطور ویژه مورد بحث قرار گرفته است. با توجه به تاثیر مبانی فلسفی و کلامی در تبیین و تشریح مساله حیات طیبه و نیز نقش باورها و رفتارهای انسان در شکل گیری یا بطلان آن بررسی این مساله از نگاه دو اندیشمند حکمت متعالیه می تواند نقش مهمی در سازمان دهی آن در جامعه کنونی و فراهم نمودن مقدمات تحقق آن باشد. در این نوشتار به دنبال تبیین، بررسی و پژوهش درباره ی این حقیقت مهم از دیدگاه دو فیلسوف و متکلم برجسته حکمت متعالیه هستیم. از نظر این دو متفکران، حیات انسان دارای مراتب و مراحلی است و این مراتب با توجه به رویکردهای مختلفی که به حقیقت انسان و جهان می شود معنا می یابد. از نگاه ایشان انسان دارای ابعاد مادی و غیر مادی است که اصالت برای بعد مجرد است. آنها حیات طیبه را زندگی شایسته انسانی می دانند که مرتبه ای بالا و والا از حیات عمومی که دارای آثار بسیاری است و از طریق ایمان و عمل صالح و دینداری، قابل حصول است. همچنین مرحوم صدرا و علامه طباطبایی سه طائفه از طوائف انسانی یعنی: انبیاء، معصومین و اولیاء خدا را به عنوان الگوهای برتر را هم معرفی میکنند و بحث از این الگوها کارکردی بسان معیارهای پاکی حیات میباشند. پزوهش حاضر چون متعلق به تبیین عقلی و فلسفی حیات طیبه است لذا در این تحقیق به مبانی فلسفی حیات طیبه از نظر ملا صدرا و علامه طباطبایی از جمله مبانی معرفت شناختی، مبانی هستی شناختی، مبانی روش شناختی، مبانی انسان شناختی پرداخت میشود. از آن جهت که حیات مساوق با وجود است، ما از امکان و وقوع شناخت یقینی وجود به شناخت یقینی از حیات و زندگی پی میبریم. عقل، شهود، فطرت الهی انسان و وحی منابع شناخت حیات طیبه هستند. شکوفایی فطرت انسان، ایمان، عمل صالح و معرفت و عقلانیت مهم ترین عوامل حیات طیبه هستند که انسان از طریق آنها میتواند به حیات طیبه دست یابد. همچنین، تکامل روحی، کسب کرامت، قرب الهی از مهمترین آثار حیات طیبه هستند که بعد از حصول آن در وجود انسان نمایان میشوند.
تطبیق دیدگاه صدرالمتألهین شیرازی و رنه دکارت درباره نظام احسن
نویسنده:
سیدمجتبی جلالی ، علی طاهری دهنوی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
موضوع نظام احسن از مباحث مهم فلسفی و کلامی است. اعتقاد به علم، حکمت، قدرت و عدالت خداوند، خلقت نظام احسن را اقتضا دارد. پژوهش حاضر با محوریت تطبیق و بررسی آراء صدرالمتألهین شیرازی و رنه دکارت پیرامون نظام احسن انجام شده که به روش توصیفی-تحلیلی به پاسخ مسائل آن می‌پردازد. از یافته‌های پژوهش آن است که ملاصدرا به وجود نظام احسن و اکمل اعتقاد داشته و براساس مبانی خود نظیر نظام احسن در عوالم مافوق­الطبیعه، عالم طبیعت و مجموع عالم، از اموری نظیر تعلق علم، اراده و رضای حق، حکمت و غایت‌مندی افعال خدا، فقر ذاتی موجودات و اصالت وجود، در جهت اثبات نظام احسن بهره برده است. دکارت همانند صدرا به وجود نظام احسن اذعان داشته و آن را در تبیین­هایی چون کمال عالم خلقت، اجزاء تکامل­بخش عالم، انسان جزئی از عالم کبیر، کامل‌تر بودن جهان با وجود نقص برخی اجزاء و محال­ بودن صدور کامل از ناقص مورد تأیید و تصدیق خود قرار داده است که از نظر مفهومی و محتوایی با دلایل صدرا مشابه و گاه منطبق است. این در­حالی­است که برخلاف صدرا در کلام وی قائلیت به مصداق عینی مشخص برای علت غائی در نظام احسن ملاحظه نمی‌شود.
رویکرد ملاصدرا به تأویل
نویسنده:
روح الله فروغی ، احمد عابدی ، علی اله‌ بداشتی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
رویکرد ملاصدرا در مواجهه با ظواهر آیات قرآن رویکردی متفاوت با رویکرد مشهور مفسران و حکیمان است. مشهور در مواجهه با برخی از ظواهر قرآن کریم که التزام به آنها دشوار است راه تأویل را پیموده و از معنای ظاهری لفظ فاصله می‌گیرند. غالب این ظواهر درباره توصیف خداوند به صفاتی است که او را به بندگان خویش تشبیه می‌کند. به‌علاوه، ظواهر آیات مرتبط با معاد نیز در معرض تأویل قرار گرفته است. اما ملاصدرا از مخالفان رویکرد تأویلی است و در آثارش، به‌خصوص در تفسیر قرآن کریم و رساله متشابهات القرآن، به مناسبت بحث از آیات متشابه، به مسئله تأویل پرداخته است. وی با تقسیم ضمنی تأویل به تأویل درست و نادرست، رویکرد اصلی تأویل نادرست را التزام‌نداشتن به ظواهر الفاظ دانسته است. به نظر وی، ظواهر آیات و روایات را همان‌گونه که هست، بدون اینکه در آن تصرفی صورت گیرد، باید پذیرفت، دست‌کم تا زمانی که دلیل کافی و توجیه درستی بر آن وجود داشته باشد که در بسیاری از بحث‌ها همچون بحث معاد وجود ندارد و می‌توان همه آنچه در آیات و روایات در این باره آمده است، به معنای ظاهری‌اش پذیرفت. با این حال، ملاصدرا از افتادن به ظاهرگرایی نیز هراس دارد و آن را نفی می‌کند و سخن از تأویل صحیح یا «تحقیق» به میان می‌آورد. به این ترتیب، او به دنبال نظریه‌ای است که هم قادر به حفظ ظاهر الفاظ باشد و هم با قواعد عقلی مخالفت نکند. او نظریه روح معنا را واجد این دو خصوصیت شمرده است. این نوشتار به تبیین رویکرد ملاصدرا در نقد تأویل و ادله‌اش می‌پردازد و اینکه چگونه ملاصدرا نظریه مجاز را نقد کرده و به جای آن از نظریه روح معنا دفاع می‌کند.
صفحات :
از صفحه 233 تا 260
نور الدین کاشانی و کتاب مصفاة الاشباح و مجلاة الارواح
نویسنده:
حسینعلی آقابابائیان
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
مشهد: دانشگاه فردوسی مشهد,
چکیده :
وصول و درک حقیقت جز با طی طریقت میسر نمی شود و این مهم تنها با تخلق به شریعت و فهم اسرار آن ممکن می گردد و حالات و مقامات سالک ظهور این واقعیت است. در سیر تألیفات بزرگان علم و اندیشه، آثار به جا مانده در سیر و سلوک نظری و عملی همچون خورشیدی فروزان فراروی تشنگان اندیشه های پاک و طالبان وصول به سرچشمه حقیقت می درخشد. حکما و عالمان ربانی هر یک به بیان گوشه ای از این اسرار پرداخته و کوشیده اند پرتوهایی از انوار الهی را که بر قلوب آن ها تابیده در اختیار مشتاقان قرار دهند. بر این اساس، کتب زیادی از آن بزرگواران در موضوعات اسرار شریعت، اخلاقیات و عرفان نظری و عملی به یادگار مانده است. در میان این بزرگان می توان از نور الدین محمد کاشانی، معروف به نورالدین اخباری از خاندان عارف پرور فیض کاشانی و از شاگردان ملامحسن فیض کاشانی و علامه مجلسی، نام برد. لذا با توجه به اهمیت و ضرورت شناخت این بزرگواران و تصحیح کتب خطی و ارائه آن به جامعه فرهنگی در این مقاله به شرح حال مختصر ایشان و معرفی و تحلیل محتوایی نسخه خطی ارزشمند و کم نظیر کتاب مصفاة الاشباح و مجلاة الارواح موسوم به کتاب تفکر از آثار این عالم ربانی و عارف والامقام که نگارنده آن را تصحیح کرده است، پرداخته می شود.
صفحات :
از صفحه 213 تا 251
دو تقریر از برهان جهان‌شناختی در مغرب‌زمین
نویسنده:
سید مرتضی حسینی شاهرودی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
مشهد: دانشگاه فردوسی مشهد,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
برهان جهان شناختی یکی از مهم ترین برهان های فلسفی و کلامی در حوزه سنت دینی ادیان مختلف بوده و هست. در سنت فلسفی کلامی مغرب زمین، هم تعبیرهای متفاوتی از این برهان ارائه شده و هم نقدهای بسیاری بر آن وارد گشته است. در این نوشتار هم مهم ترین تعابیر آن ارائه شده و هم نقدهای آن مورد توجه قرار گرفته و در موارد لزوم به اندازه اعتبار نقدها اشاره شده است.
صفحات :
از صفحه 11 تا 36
بررسی مبانی فلسفی اصالت فرد یا اجتماع از منظر ملاصدرا و علامه طباطبایی
نویسنده:
پدیدآور: محمد رضا متین فر استاد راهنما: محمد بید هندی استاد مشاور: سید مهدی امامی جمعه
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
چکیده :
یکی از مسائل بسیار مهم و تأثیرگذار در علوم انسانی به‌ویژه علوم اجتماعی، روانشناسی و فلسفه تاریخ، بحث از چگونه ترکیب شدن افراد و تشکیل اجتماع است که آیا ترکیب افراد در اجتماع از نوع ترکیب حقیقی است یعنی این افراد در ترکیب و تشکیل اجتماع هویت خود را حفظ نکرده و یک هویت جدید که اجتماع است را به وجود آورده است و آنچه حقیقت دارد اجتماع خواهد بود و فرد در اجتماع وجودی اعتباری و انتزاعی خواهد داشت یا اینکه ترکیب افراد از نوع ترکیب اعتباری خواهد بود به این معنا که تک‌تک افراد در اجتماع هویت مستقل خود را حفظ کرده و آنچه حقیقت دارد و وجود به آن تعلق گرفته است افراد در اجتماع است و اجتماع اعتباری و انتزاعی خواهد بود این بحث یکی از مباحث بسیار مهم و تأثیرگذار بر علوم مختلف خواهد بود. مطلبی که کمتر به ان توجه شده این است که بحث از اصالت فرد یا اجتماع صرفا در صلاحیت فلسفه است و نه علومی همچون جامعه‌شناسی زیرا اولاً هیچ علمی متکفل اثبات موضوع خود نیست و هر علمی وجود موضوع خود را مسلم می‌انگارد و به بحث در باب احوال آن می‌پردازد ثانیاً مفاهیمی که در این بحث به کار می‌آید مانند وجود، وحدت، ترکیب، اتحاد و اصالت همگی مفاهیم فلسفی است و نه جامعه‌شناختی؛ بنابراین هرکس که راجع به اصالت فرد یا اجتماع تحقیق یا اظهار نظر کند در واقع به قلمرو فلسفه پای نهاده است (مصباح یزدی، 1390: 33) بحث اصالت جامعه یا فرد یا هردو از موضوعات بسیار مهم و تأثیرگذاری است که در طول تاریخ ذهن بسیاری از فیلسوفان و جامعه شناسان را به خود مشغول کرده است این بحث آن‌گونه که مورد اعتنای برخی فیلسوفان بوده، مورد نظر جامعه شناسان قرار نگرفته، زیرا بحث اصالت فرد و اجتماع بیش از آنکه صبغه ی اجتماعی و جامعه‌شناختی داشته باشد، در حیطه موضوعات فلسفی است. از همین رو گفته شده است که این موضوع را نخستین بار خواجه‌نصیرالدین طوسی، از فلاسفه بزرگ قرن هفتم (672-597 ق) باز گفته است اما حقیقت این است که قبل از خواجه‌نصیرالدین در اثر شریف اخلاق ناصری، ابو نصر فارابی (339-260 ق) آن را مطرح ساخته است و پس از او، اخوان صفا در قرن چهارم و ابن خلدون، در سده هشتم، موضوع را تعقیب و در زمان معاصر اقبال لاهوری، علامه طباطبایی و دیگران آن را در آثار خویش بیان کرده‌اند (جوادی املی، 1389: 288-287). در خصوص مسئله مذکور سه رویکرد وجود دارد گروهی معتقد به اصالت فرد و گروهی دیگر به اصالت اجتماع و گروه سوم به اصالت هر دو قائل شده اند.گروه سوم معتقدند اصالت فرد در عین اصالت جامعه و اصالت جامعه در عین اصالت فرد می باشد. به نظر می‌رسد ملاصدرا بنیان‌گذار حکمت متعالیه بحثی مجزا و مخصوص به این امر در آثار خود ندارد بلکه می‌توان از مبانی فکری و فلسفی آن و مباحثی که غیرمستقیم مربوط به بحث ما می‌شود این طور فهمید که ایشان اصالت را از آن فرد می‌دانند نه اجتماع ایشان در اسفار به صراحت تاکید میکنند که وجود مساوق با وحدت است و عین ان است و کثیر از ان رو که کثیر است وجودی جز احاد ندارد به این معنا که مثلا مجموعه یک و دو، چیزی جز یک و دو نیست و این طور نیست که چیزی سومی هم به نام مجموعه متشکل از هر دو انها محقق باشد«عندنا لأن الوجود یساوق الوحده بل عینها و قد علمت أن الکثیر بما هو کثیر لیس له وجود إلا وجودات الآحاد فالمجموع من زید و عمرو لیس إلا اثنین و لا یتحقق منهما شیء ثالث فی الوجود إلا بمحض الاعتبار فإذن لأحد أن یقول إن جمیع الممکنات لیست لها عله أخری غیر علل الآحاد فعله مجموعها عباره عن مجموع علل أفرادها فلیست بخارجه عن ذواتها الممکنه»(ملاصدرا،30:1368) درباره علامه طباطبایی نظرات مختلف وجود دارد بعضی ایشان را اصالت فردی می دانند و بعضی اصالت جمعی و بعضی هم معتقدند نظرات ایشان در کتب مختلفشان تناقض امیز است. به عنوان مثال برخی معتقدند که علامه طباطبایی اصالت فرد و اجتماع را توامان قبول دارند«دیدگاه علامه درباره فرد و جامعه،اصالت توامان هر دوی انهاست:یعنی ایشان هم فرد را اصیل می داند و هم جامعه را. (فریدی،بهزاد وکیل ابادی،عبدالهی عابد ،285:1399) برخی معتقدند علامه اصالت فردی است و می گویند«می توان نتیجه گرفت که رای و باور علامه در مساله اصالت فرد و اجتماع بر اصالت فرد است و اجتماع تنها اعتباری است که توسط انسان برای پاسخ به نیاز ها و غرایزش شکل می گیرد هرچند می توان وجودی بالتبع و وابسته برای اجتماع در نظر گرفت که برگرفته از وجود عینی و خارجی افراد شکل دهنده ان اجتماع خواهد بود»(جلالوند، طاهری، سعیدی مهر،221:1398) برخی معتقدند اراء علامه طباطبایی متناقض است انها می گویند علامه در اصول فلسفه معتقد به اصالت فرد است ولی در المیزان معتقد به اصالت جامعه شده است« انچه در چکیده این مقاله در تنافی ارا مرحوم علامه طباطبایی در زمینه نحوه و نوع حیات جامعه ادعا شده بود صحت دارد.نوشته ایشان در اصول فلسفه و روش رئالیسم کاملا صریح و گویاست که اجتماع/جامعه در زمره اعتباریات عملی و ریشه گرفته از عواطف و احساسات و اراده و خواست انسان است»(تقی زاده داوری ،144:1398) انچه مشخص است در وهله اول ان است که نظری واحد در باره علامه وجود ندارد و نظرات به شدت مختلف و متناقض است و محققانی که در این زمینه کار کرده اند به نظری واحد نرسیده علت ان هم این است که عبارت علامه در کتب فلسفی و تفسیر قران خود به شدت انسان را به خطا می اندازد و به نظر با یکدیگر متعارض است. علامه طباطبایی در تفسیر المیزان ذیل آیه 200 سوره آل‌عمران و تفسیر آیات اجتماعی قرآن نظری برخلاف کتاب اصول فلسفه می‌دهند و به صراحت تأکید می‌کنند که اصالت با اجتماع است و از وجود انسانی و حتی اراده و اختیار جامعه سخن می‌گویند «به همین جهت قرآن کریم غیر از آنچه برای افراد هست وجودی و عمری و کتابی و حتی شعوری و فهمی و عملی و اطاعتی و معصیتی برای اجتماع قائل استـ»(طباطبایی،1385 :152) ایشان در جایی دیگر این‌گونه تصریح می‌کنند «و خلاصه اینکه لازمه آنچه در این باره اشاره کردیم این
بررسی تطبیقی دیدگاه‌های ملاّصدرا و علاّمه طباطبایی درباره ذات و صفات خداوند در سنجش با آیات و روایات
نویسنده:
پدیدآور: سید علی ملکیان استاد راهنما: حبیب‌اله دانش شهرکی استاد راهنما: احمد عابدی آرانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
چکیده :
بررسی ذات و صفات الهی مورد توجّه جدّی اندیشمندان مسلمان در علوم مختلفی از جمله فلسفه، کلام، عرفان و حتّی در بین مفسّرین و محدّثین می‌باشد. در این رساله منحصراً از منظر فلسفی به مسأله ذات و صفات الهی، آن هم به خصوص آراء ملّاصدرا و علّامه طباطبائی می‌پردازیم و آراء این دو فیلسوف را در سنجش با آموزه‌های دینی مقایسه می‌کنیم. ممکن است برخی تصوّر کنند که علاّمه طباطبایی شارح و تبیین کننده آراء ملاّصدرا می‌باشد، بنابراین مقایسه بین دیدگاه ایشان و ملاّصدرا بیهوده است. ولی با دقّت در آراء فلسفی علاّمه طباطبایی خصوصاً در الهیّات بالمعنی الأخصّ متوجّه می‌شویم که هرچند ایشان از فلاسفه حکمت متعالیه به حساب می‌آید، ولی در بعضی دیدگاه‌ها با ملاصدرا تفاوت جدّی دارد. در این رساله با روش کتابخانه‌ای نشان دادیم که در مواردی هر دو اندیشمند به آموزه‌های دینی تقارب دارند؛ نظیر بداهت وجود واجب، برهان صدّیقین و... و در مواردی هم مثل: توحید اطلاقی، اراده الهی و... دیدگاه علّامه طباطبائی با آموزه‌های دینی نزدیک‌تر است.
  • تعداد رکورد ها : 4699