جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 192
مضمون آفرینی‌های عرفانی مولانا بر اساس داستان حضرت موسی (ع) در مثنوی
نویسنده:
خدیجه خواجوی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
عرفان روشی است که برای یافتن حقیقت عقل و استدلال را کنار گذاشته است و به کشف و شهود تکیه دارد. از قرن چهارم به تدریج مفاهیم عرفانی در قالب کتاب های مستقل ارائه شد و در قرن ششم سنایی گونه ی مستقل شعر عرفانی را تشخّص بخشید. در این میان مولوی که بخش مهمی از زندگی خود را به شاعری گذرانده و شعر عرفانی سروده است، تحت تأثیر شمس تبریزی عرفان مستقل و ممتازی ارائه می دهد که بر مبنای عشق بنا نهاده شده است. او در مثنوی معنوی که به روش حکایت در حکایت سروده شده است و تمثیل در آن مهمترین وسیله ی شاعر برای انتقال معنی بوده، توجه خاصّی به قصص دینی داشته است. داستان موسی(ع) به دلیل دارا بودن جاذبه های خاصّی برای مولوی، بیشتر مورد توجه او بوده است. یکی از این جاذبه ها شباهت شخصیتی موسی(ع) با شخصیت دو بعدی خود مولوی است.موضوعاتی نظیر لزوم انتخاب پیر، علیّت، وحدت وجود، شعور جمادات، قضا و قدر، عقل و عشق، و حال و قال از جمله موضوعاتی است که مولوی با بهره گیری از داستان موسی(ع) در مثنوی به آنها پرداخته است. اما شیوه ی او در بیان این قبیل مفاهیم که به نوعی مفاهیم دشوار فلسفی نیز هستند، چنین است که این موضوعات را به حوزه ی عرفان برده و با بهره گیری از داستان موسی(ع) به گونه ای سهل تر و ملموس تر برای خواننده بازگو می کند که برای عموم خوانندگان سود بخش باشد.
بررسی اندیشه‌های مدیریتی مولوی در مثنوی با تأکید بر یافته‌های جیم کالینز
نویسنده:
مهناز میرزایی خلیل‌آبادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
جلال الدین محمد مولوی ، بزرگترین شاعر و عارف قرن هفتم هجری استکه در مثنوی شریف خود، به موضوعات و مباحث گوناگون پرداخته است.به همین دلیل باهر رویکرد علمی که به مثنوی بنگریم به نتایج پرباری خواهیم رسید.جیمز کالینز ،استاد دانشگاه استانفورد آمریکا ، پژوهشگری است که در سال های اخیر در زمینه ی مدیریت نظریات نو و متفاوتی نسبت به نظریات مدیریتیگذشته ارائه کرده است که در مجموع ، شباهت ‌های زیادی با اندیشه هایمدیریت اسلامی دارد . پژوهش حاضر کهدر یازده فصل تدوینشده است ، به مقایسه ی نظریات کالینزدر کتاب "از خوب به عالی "و مولانا در " مثنوی " پرداخته و وجوه اختلاف و اشتراک نظر آن ها را بیان کرده است. دستآورداصلیپژو هش حاضراین استکه در بیشتر موضوعات مقایسه شده، مولانا بسیار عمیق تر و کامل تر از کالینز مباحث را مطرح کرده است و در این زمینه قدمهای بلند تری برداشته است.البته ایننکته شایان ذکر است که نمی توان با خواندن اشعار مثنوی مولانا ، او را یک نظریه پرداز علم مدیریت به طور کلیدانست اما اگر با توجه به نظریات مدیریتی کالینز نظریات مولانا را بسنجیم نظریات مدیریتی او جایگاه بالایی می تواند داشته باشد.اندیشه ی مدیریتی مولانا به شکلی است ؛که همه ی اقشار جامعه ی انسانی را مورد خطاب قرار می دهد اماکالینز همچو سایر پژوهندگان علم مدیریت تنها به یاری رهبران وسازمان ها می پردازد.مهم ترین مبحث کتاب کالینز رساندن شرکت ها به تعالی پایدار است. مولانا و کالینز هر دو سعی دارند به یاری انسان ها بشتابند و آن ها را ترغیب کنند که در مسیر تعالی قدم بردارند با این تفاوت که مولانا تعالی معنوی را مد نظر دارد و کالینز تعالی شغلی و سازمانی را که جزو تعالی مادی قلمداد می شود و البته منافاتی با تعالی معنوی ندارد و مقدمه و موید آن نیز تواند بود.مولانا علاوه بر اسبابی که کالینزدر موفقیت مدیران مطرح کرده است ،قضا و قدر ، توکل ، قدرت خداوند و دعا را در مسیر حرکت به سمت تعالی اثربخش می داند.مهم ترین ویژگی های رهبران سطح پنجم ( موفق‌ترین رهبران) که کالینز در کتاب خود بسیار بر آن تأکید می کند تواضع و اراده ی تزلزل ناپذیر است . مولانا علاوه بر رهبران همه‌ی انسان ها را دعوت به فروتنی و تواضع می کند . در واقع پیام اصلی مثنوی از پوست خود بیرون آمدن و رها کردن منیت و خودپرستی است .همچنین ، از داستان های مثنوی پیداست که رهبران مولانا اراده ای محکم نیز دارند .
بررسی جایگاه اصول مدیریت در قرآن و  ادب فارسی (قابوس نامه، سیاست نامه، کلیله و دمنه، اسکندرنامه، منطق الطیر، مرزبان نامه، اخلاق ناصری، بوستان و گلستان)
نویسنده:
کامران پاشایی فخری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
گنجینه‌ی انسانی هر اجتماع، بزرگ‌ترین سرمایه‌ی آن است، این سرمایه‌های انسانی، همواره نیازمند مدیریت، رهبری، اکتشاف و استخراج است. بشر بر عکس حیوانات که مجهز به نیروی خودکار غریزه است، در هدایت نیازمند به تحصیل و اکتساب و به عبارت دیگر به رهبری و راهنمایی محتاج است. انسان‌ها و حیات روحی آن‌ها دارای قوانین و مکانیسم‌ها و فعل و انفعالات اختصاصی‌اند، اگر بخواهیم با آن‌ها تعامل مثبت داشته باشیم باید قوانین حاکم بر رفتار بشر را خوب بشناسیم و کلید و رمز شخصیتی‌شان را به دست آوریم. گشودن کتاب روح و جلب همکاری‌شان بیش از هر چیز، آگاهی و ظرافت می‌خواهد نه زور؛ قوانین رفتار انسانی را باید مانند قوانین فیزیک، شیمی و فیزیولوژی کشف کرد نه وضع. ... و علم مدیریت مبتنی بر کشف چگونگی اعمال قوانین، اصول ویژه حاکم بر انسان و درک امور شخصیتی آحاد مردمی است که به نحوی با او در ارتباط‌اند و با تکیه بر تکنیک‌ها و ابزار لازم، گردونه‌ی تشکیلات و سازمان را به سمت هدف‌های مطلوب هدایت و رهبری می‌کنند. هم‌چنین در متون دینی، الگوی مدیریت، رسالت انبیاست و هدف اساسی در مدیریت علمی نیز نمی‌تواند بیگانه و نامربوط به هدف اصلی رسالت‌ها باشد که این مهم به زیبایی تمام در متون ادب فارسی انعکاس و نمود پیدا کرده است. یکی از شگفتی‌های اقلیم ادب پارسی این است که تاکنون دهها هزار کتاب و مقاله در باب اندیشه‌های بزرگان این کهن سرزمین به صورت و معنی آمده و می‌آید و هر یک به نوعی با شمع رخسار آنان عشق می‌بازد ولی هم‌چنان نشان کامل میخانه‌ی‌شان چون راه گنج از دید صورت‌پرستان مستور مانده است. رفقیان چشم ظاهربین بدوزید که ما را در میان سری است مکتوم همه عالم گر این صورت ببینند کس این معنی نخواهد کردمعلوم سعدی جامعه‌ی ایرانی همانند جوامع متمدن دیگر، ویژگی‌های خاص خود را داراست و از آن‌جا که مدیریت در هر جامعه، رابطه‌ی مستقیمی با فرهنگ آن جامعه دارد، ضروری است که برای نهادینه کردن اصول مدیریت ایرانی، فرهنگ آن را بشناسیمو یک سلسله قوانین مخصوص‌اش را کشف کنیم.پر واضح است اعمال شیوه‌های مدیریت، جزء از طریق تفسیر و انطباق ادبیات با مقتضای احوال عصر و مطالبات اجتماعی میسر نخواهد بود و موشکافی در متون ادبیات پارسی به عنوان گنجینه‌ی فعالیت‌های عقلی و ذوقی ایرانیان، قطعا این امکان را میسر می‌کند که در تبیین برنامه‌های استراتژیک این ملت کمتر به خطا رویم.پژوهشگری که بخواهد در باره‌ی مدیریت، روان‌شناسی، جامعه‌شناسی، تاریخ و فلسفه تحقیق کند ولی آثار بزرگان ادب پارسی را نادیده بگیرد، در حقیقت خود را از فعالیت‌های عقلی برگزیدگان یک ملت متفکر و هوشمند محروم ساخته است. این حقیقت که به متون ادبیات فارسی، غالبا غیرعلمی نگاه شده و انس علمی و شناختی این هنر آبی در ادوار تاریخی، کمتر مورد عنایت جان‌های تشنه‌ی معرفت بوده است، بر هیچ اندیشه‌مندی مکتوم نیست. القصه نگارنده‌ی این رساله سعی کرده است گوشه‌هایی از این در مکنون را در حد وسع و توان خود از منظر مدیریتی به پیشگاهاربابان علم و فضل عرضه دارد به امید آن که اکسسیرسازان عصر روشنایی این فلز کم بها را به زر ناب بدل کنند تا ادبیات پارسی از رکودی که سال‌هاست با آن دست به گریبان است، رهایی یابد. پوشیده نیست خلق هر کار جدیدی، با فراز و فرود‌های بسیار توام است، نگارنده نیز با شوق درونی، ناملایمات طریقت را با همراهی پیشوایانی عالم به جان دوست‌تر داشته تا بخشی از این آیینه‌ی جهانی علم و دانش (ادبیات فارسی) هر چه افزون‌تر بر ادب‌دوستان مکشوف شود. متون 9گانه‌ی ادب پارسی به همراه آیات نورانی قرآن کریم در این رساله از منظر مدیریتی مورد مداقه، تبیین و تحلیل قرار گرفته است ولی بی‌گمان، تفاوت و تشابه نگرشی هر یک از نظریه‌پردازان ایرانی و غیرایرانی، واقعیت‌های انکارناپذیری چون زاویه‌ی دید، مقتضای زمان و مکان و ایدئولوژی مخصوص آنان را بیش‌تر می‌نمایاند. باغ بی‌خزان شهسوارانی چون سعدی، خواجه نظام‌الملک، قابوس بن وشمگیر، خواجه نصیرالدین توسی، عطار نیشابوری، نظامی گنجه‌ای و نویسندگان فکور مرزبان‌نامه و کلیله و دمنه،هر چند از برخی جنبه‌ها به علم مدیریت پرداخته لکن دانشگاهی ساخته‌اند که طالب را بر حسب مراتب بینش و استعداد از صورت تا معنا راهنمایی می‌کنند.تدوین این رساله، فراتر از ایجاب دانشگاهی در واقع عمل به توصیه‌ی حضرت مولانا برای دمیدن روحی نو در قالب حرف کهن فرهنگ ما نیز است. همان فرهنگی که اکنون آماج انواع تطاول‌هاست و به مدیران ما القاء می‌کند و تا حدی باورانده است که خود قورباغه‌ای نداریم که قورت دهیم ! آری ملت قدیمی ایران مشکلی دارند و آن قدیمی بودن است تا با حسرت بگویند: خوشا به حال نورسیدگان علم! این رساله، تلاشی ناچیز و همتی دلسوزانه در راه نشان دادن ظرفیت الهام بخش علم و دانشایرانی است ولی هرگز نمی‌توان ادعا کرد که وارسی اثری به تمام و کمال معنای آن راه می‌یابد بلکه نکات عمیق‌تری را برای بررسی آیندگان، ناخواسته باقی می‌گذارد.
سیمای انسان در مثنوی‌های سنایی غزنوی
نویسنده:
بهنام فتحی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
موضوع تحقیق حاضر، انسان در مثنوی‌های سنایی است. برای این منظور، به بررسیِ انسانِ موجود در عصر سنایی، ویژگی‌هایِ اخلاقی، عرفانی و دینی و نیازهایِ انسان آرمانی، در حدیقه‌الحقیقه و مثنوی-های دیگر سنایی پرداخته‌ایم. در بخش اجتماعی و انتقادی، ویژگی‌های مثبت و منفیِ انسانِ عصر سنایی در قالبِ گروه‌های مختلف انسانی، نظیر طبیبان، منجّمان، خویشان، صوفیان، فقیهان و ... بحث و بررسی شده است. در بخش اخلاقی، از خصایصِ ویژه‌ای سخن گفته‌ایم که آدمی بدون آنها تحت هر شرایطی، با حیوان و حتی سایر موجودات، تفاوتی ندارد. نظیر عدالت، علم، احسان، ایثار، تواضع، قناعت و ... . همچنین از برخی رذایل مانند ظلم، جهل، بُخل، خشم و شهوت، هوی و هوس و ...سخنی به میان آمده است که انسان باید از آن ها مبرّا باشد. در بخش بعدی، ویژگی‌های انسان را از بُعدِ عرفانی با ورود به مباحثِ مقامات، احوال، هفت وادی عشق و پاره‌ای دیگر از اندیشه‌های عرفانی سنایی در حدیقه و مثنوی‌های او بررسی نموده‌ایم. در بخش آخر با طرح مباحثی چون: ضرورتِ ایمان آوردن و اطاعتِ آدمی از قرآن، رسول اکرم (ص)، تحقیق در دین، احساسِ تکلیف، اجرای فرایض و پرهیز از حرام، انجامِ عملِ صالح و ... به بررسیِ انسان از منظرِ دین پرداخته‌ایم. نتیجه آنکه آدمی آن نیست که تنها به ادایِ واجبات قیام نماید و یا به کسبِ علم و معرفتِ خالی روی بیاورد، بلکه باید به اخلاقِ خدایی آراسته گردد و به مرتبه‌ای برسد که پیوسته و بی‌اختیار، از وی نیکی و راحت به هم‌نوعانش ریزان باشد و بدون مزد و منّت به همه نیکی نماید و راستی و نیکی ذاتیِ او گردد.
تحلیل ساختاری داستان‌های فارسی سهروردی بر مبنای شیوه پراپ
نویسنده:
مهدیه جوادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
یکی از راه های شناخت ادبیات داستانی کلاسیک فارسی ، بررسی آن با شیوه های علمی نو و اعمال تحلیل های ساخت گرایانه بر روی متون روایی است . نتیجه به کار بستن چنین شیوه هایی ، علاوه بر احیای سنت های ادبی کهن ، شناخت هر چه بیشتر ساختارهای داستانی متون و کشف شگردهای داستان پردازی نویسندگان و نیز تبیین نکات برجسته آثار آنان است . در موردجنبه های گوناگون معناییو بررسی تمثیل های سهروردی ، شارحان و محققانمباحث به نسبت زیادی را طرح کرده اند ، اما در مورد قابلیت های داستانی برخی آثار وی ونیزساخت های داستانی- نمایشی این آثار، به ندرت مطلب در خور توجهی یافت می شود .در این پایان نامه نگارندهنخست ، هشت رسالهفارسی شیخ اشراق را که با محور داستانی تمایز یافته اند برگزیده و سپس به بررسی این هشت داستان جامع و نیز حکایات درونیآن هاپرداختهو با عنایت به عناصر تشکیل دهنده ساختار آن ها ( اعم از تعداد حوادث ، چگونگیرخ دادن حوادث ، اشخاص داستان‌،‌اعمال خرق عادت و جادو ، عناصر مکانی و زمانی و احیانا نتیجه گیری انتهای داستان ) به تفکیک ساختار ها و طبقه بندی آن ها همت گمارده است . شیوه مورد کاربرد ، روشی است که به تسامح می توان آن را ریخت شناسی بر اساس نظریه " پراپ " نامید ؛ سپس الگوهای روایی استخراج گردیدهو حکایات در این الگوها سامان یافته اند . داستان های جامع و حکایات درونی آنها ابتدا بر اساس 31 کارکرد پیشنهادی"‌ پراپ"‌تجزیهو تحلیل شدند و الگوهای آنها استخراج گشت. در بخش های انتهایی هر داستان در این رساله با ترسیم جداول درباره کارکردها والگوهای حکایات بررسی شده سخن گفته ایم. بر اساس الگوهای کارکردی می توان به چند طرح کلی دست یافت که ساختار اصلی این داستان ها را تشکیل می دهند. این طرح ها یا الگوهای اصلی برمبنای نوع های پربسامد داستانها تنظیم شده اند و شامل 4 دسته اند : الف) دور شدن از ملجاء و مآوای اصلی( دوری )ب) فراموش کردن ملجاء و ماوای اصلی ( فراموشی )ج)جستجو برای فهم مساله یا نیل به کمال مطلوب ( جستجو ) د )حضور مداوم شر ( شر )تمام افسانه های جادویی را می توان پس از شناسایی و استخراج جفت های کارکردی شان، در یکی از الگوهای چهارگانه یادشده جای داد. به این طریق ساختار کلی روایت در داستان های فارسی شیخ اشراق به دست می اید. نتایج حاصل از این پژوهش، می تواند به عنوان ماده اولیه در تحقیقات و بررسی های مرتبط با مطالعات علوم انسانی ،از جمله مردم شناسی، جامعه شناسی و روان شناسی به کار گرفته شود. آنچه در این رساله بعنوان ساختارگرایی در نظر گرفته شده است در حقیقت ترکیبی ست از شناسایی عناصر داستان در متون، نیم نگاهی به شکل تمثیلی آنها، بررسی ساخت های روایتی و بررسی نهایی داستان ها بر اساس شیوه های یاد شده در بالا و حاصل کار نشان دادن عناصر داستان در میان مفاهیم فلسفی و عرفانی داستان های فارسی شیخ اشراق است
بررسی مصداق‌های انتظار در شعر حافظ شیرازی
نویسنده:
عفت دولابی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
انتظار حالتی روانی است که سبب وجود آمادگی در شخص و زمینه‌ساز تحول در معرفت، احساس، رفتار و عمل آدمی می‌شود تا لایق رسیدن به چیزی که منتظر آن است، شود. شعر"انتظار" به خصوص وجه دینی آن در میان شاعران ایرانی، جایگاه شایسته‌ای دارد و حافظ از زمره‌ی شاعرانی است که انتظار در سراسر دیوان او نمود دارد. هدف پایان‌نامه‌ی حاضر و آنچه که این پژوهش را نسبت به دیگر پژوهش‌های انجام‌شده، متمایز می‌کند، رویکرد کلی و همه جانبه‌ای است که در این پایان‌نامه تلاش شده‌است در مورد مفهوم انتظار در شعر حافظ انجام گیرد و تمامی ابعاد انتظار را ازجمله: انتظار غنایی، انتظار منجی، انتظار تاریخی، انتظار محبوب آسمانی و انتظار تحول اجتماعی، شامل می‌شود.شیوه‌ی کار بدین شرح است که مصادیق موجود با مفهوم انتظار در دیوان حافظ، به دو صورت دسته‌بندی شده‌اند: دسته‌بندی نخست براساس ویژگی‌های منتظِر و دسته‌بندی دوم براساس منتظَر یا فرد مورد انتظار واقع‌شده می‌باشد و در ذیل هر عنوان، توضیحاتی برای روشن‌شدن مطلب آمده است. در مجموع 253 بیت و 11 غزل با مفهوم انتظار، از دیوان حافظ استخراج شد. آنچه از بررسی مصداق‌های گردآوری شده، به دست آمد، به این شرح می‌باشد: بیشترین نمود انتظار در دیوان خواجه به انتظار غنایی(انتظار معشوق، همسر، فرزند، ساقی) اختصاص پیدا می‌کند. انتظار در شعر خواجه شش ویژگی آشکار دارد: صبر، امیدواری، جاودانگی، دعا، سوختن و ساختن، پیامبری صباانتظار مطرح‌شده در شعر حافظ، انتظاری است همراه با تلاش و تکاپو که مخاطب خویش را نوید می‌بخشد و امیدوار می‌سازد: عاقبت دست بدان سرو بلندش برسدهر که را در طلبت همت او قاصر نیست وجود حس انتظار در اشعار خواجه و ویژگی‌های ملازم آن بر جذابیت شعر او افزوده است و سبب شده است مخاطبان بسیاری از عوام و خواص دیوان او را مطالعه کنند.
مرگ‌اندیشی در شاهنامه فردوسی
نویسنده:
حبیب چاه‌نژاد
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
بنیاد حماسه به طور کلی بر اساس سرگذشت انسان آرمانی و ستایش شکوهمندی و سرافرازی پهلوان و قهرمان استوار شده است. تقابل زندگی و مرگ در داستانهای شاهنامه به وضوح و به کرّات آمده است. از نگاه تیزبین فردوسی مرگ جسمانی با همه ی ترس آور بودنش، قطعی و گریزناپذیر است. تلاش در زندگی و خدا پرستی رمز جاودانگی و مانایی است و نیک نامی را به دنبال دارد. مرگ با زندگی پیوند تنگاتنگ و ناگسستنی دارد و به تعبیر رساتر مرگ ادامه ی زندگی است.فردوسی در تمام مراحل زندگی مرگ را به یاد می آورد و تأکید می کند،که چراغ عمر هر زاده ای با تند باد مرگ خاموش می شود. و(ساز و نهاد هر تولّدی)، (سرانجام هر زایشی)، بهره مندی از (بستر خاک)و (بالینی از خشت) است.زبونی و درماندگی انسان در برابر سرنوشت و بازیهای چرخ ناپایدار از نگاه دقیق فردوسی ، صحنه های هیجان انگیزی از حیرت و وحشت آدمیزاد را در برابر سایه ی شوم تقدیر که گاهی بر هم زننده ی لذاید و در هم شکننده ی عمرهای دراز است، به خوبی روایت شده است.مرگ با همه ی شکنندگی و ترسناکی، دادست و بیداد نیست، چرا که مرگ در چشم انسان معاد باوری چون فردوسی، مایه ی انتقال از این جهان خاکی و پر از درد و رنج، به جایگاه بهتر به نام جهان آخرت و سرای جاودانی است . (چو آرام یابد به دیگر سرای)، (گه رفتن آمد به دیگر سرای). فردوسی، روایتگر مرگ های آرمانی و جاودانی قهرمانان،پهلوانان و شاهان نامداری چون فریدون، ایرج، سیاوش، سهراب، رستم، کیخسرو ، اسفندیار و... است که ساختاری تراژدیک وغم انگیز دارند.مرگ سیامک اوّلین مرگ پاک و اهورایی شاهنامه، قتل ناجوانمردانه ایرج، اولین شهید شاهنامه، مرگ اسطوره ای سیاوش، جوانمرگی سهراب، کوچ عارفانه کیخسرو، مرگ اسفندیار، خودکشی جریره و شیرین، یکی در کنار جسد پسر ودیگری در دخمه ی شوهر شکوهمندش، مرگ تلخ و جانکاه رستم پهلوان رؤیایی شاعر، مرگ نابکارانی چون سلم و تور، افراسیاب، گرسیوز و... در اثر سترگ فردوسی، جاودانه و ماندگاراند.
تحلیل تطبیقی اخلاق و شیوه‌های معلمی با تکیه بر مثنوی معنوی و فیه‌ما‌فیه مولانا، گلستان و بوستان سعدی و منیه‌المرید فی آداب المفید و المستفید شهید ثانی
نویسنده:
محمدجواد خرد
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
اخلاق و تربیت از امور مهم همه‌ی زمان‌ها و زبان‌هاست. مولانا و سعدی، دو تن از شاعرانِ برجسته‌ی پارسی زبان‌اند که آثار آکنده از معرفت و حکمتِ آنان، پیراینده‌ی اخلاق از هر پلیدی و پرورنده‌ی سیرت ستوده در آدمیان است و در زمینه‌ی تربیت دو معلّمِ موفّق بوده‌اند. شهیدثانی نیز از دیگر معلّمان موفّق است که آداب معلّمی را با الهام از آموزه‌های دینی، در کتاب منیه‌المرید بیان نموده است. بنابراین در این پژوهش کوشیده‌ایم با کاوش در آثار مذکور این بزرگان و برخی متون دینی و هم‌چنین تطبیق و مقایسه‌ی آن‌ها، اخلاق و شیوه‌های نیکویی را که می‌تواند در موفّقیّت یک معلّم یا مربّی موثّر افتد، بیان کنیم. نتیجه‌ی مطالعات و مقایسه‌های مربوط بدین موضوع را در پنج فصل فراهم آورده‌ایم:فصل اول: به کلیّات یا مباحث مقدّماتی پایان‌نامه اختصاص یافته و درباره‌ی موضوع‌هایی از قبیل اهداف پژوهش، روش پژوهش و ... سخن به میان آمده است. فصل دوم: در این فصل به کوتاهی بر تاریخچه‌ی آموزش و پرورشِ جهان پرداخته‌ایم.فصل سوم: در این فصل به تاریخچه‌ی آموزش و پرورش ایران و نظریات تربیتی برخی از بزرگان تعلیم و تربیت ایران نگاهی انداخته‌ایم. فصل چهارم: مهم‌ترین فصل این پایان‌نامه است شامل موضوع‌هایی است که در مورد اخلاق و شیوه‌های نیکوی معلّمی با توجّه به آثار مورد تحقیق می‌باشد که برخی از آن‎ها عبارتند از: نیّت، بازخواست خویشتن، مصاحبت، انگیزه، شادی، تأثیر لقمه، بینش، نقش داستان‌ها و مَثَل‌ها، عکس‌العمل در برابر بدی‌ و راه‌های حذف بدی‌ها.فصل پنجم: در فصل پنجم نتایج حاصل از این پژوهش ارائه شده است.
بررسی و تحلیل عناصر و مولّفه‌های هویّت ایرانی و اسلامی (ملّی و دینی) در آثار مصطفی مستور
نویسنده:
حسین اسدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مصطفی مستور از نویسندگان برجسته پس از انقلاب اسلامی به ویژه دهه اخیر است که تا کنون حدود نه اثر روایی در قالب آثار داستانی به چاپ رسانده است. مهم‌ترین اثر او «روی ماه خداوند را ببوس» است که به عنوان اثر برگزیده در دهه هشتاد انتخاب شده است. نگاهی فراگیر به مجموعه آثار مستور نشان می‌دهد که گفتمان برتر و غالب در گفتمان روایی او؛ گفتمان اخلاقی، معنوی و دینی و حتی در مواردی گفتمان اسلامی است و لذا در آثار او عناصری از هویّت‌های ملّی و دینی دیده می‌شود. از آن جایی که او به مسایل روز زندگی و اتفاقات و حوادث واقعی در زندگی شخصیت‌های داستانش می‌پردازد؛ بررسی هویّت‌های ملّی و دینی در آثار او می‌تواند خواننده را به شناخت جامعه ما در دهه‌های اخیر یاری دهد. با توجه به این امر در این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی سعی شده است تمام عناصر ملّی- دینی در آثار مستور طبقه‌بندی و سپس تجزیه و تحلیل شود. بررسی و تحلیل آثار مستور با نگاه به موضوع مورد بحث نشان می‌دهد که 53 عنصر دینی و 59 عنصر ملّی در آثار او برجستگی بیش‌تر دارد. مهم‌ترین عناصر دینی و معنوی در آثار مستور حضور خداوند، نوع نگاه و تلقی خاص از مرگ، آفرینش و مباحث مربوط به هستی شناسی، قضا و قدر الهی، آخرت گرایی، بهشت و جهنم، باورهای دینی نظیر اذان، نماز و ... و مهم‌ترین عناصر ملّی زبان زدها، نوع خاص سوگند، خواستگاری‌ها، عروسی، تعاون، همدردی، عزاداری و ... است که در این پژوهش به ابعاد و زوایای مختلف این عناصر توجه شده است. هم‌چنین در کنار بررسی هویّت‌هایی از عناصر ملّی- دینی، هویّت‌های منفی رایج در این برهه زمانی نیز مورد کندوکاو قرار گرفته است.
بررسی و مقایسه درد و رنج در دیدگاه شاعران کلاسیک ومعاصر فارسی(مولوی،سعدی،نیمایوشیج وسهراب سپهری)
نویسنده:
ثوراله نوروزی داودخانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
درد و رنج ازموضوعاتی است که انسان از همان آغاز زندگی با آن روبرو بوده و همواره مکاتب مختلف دینی ، فکری و از جمله برخی شاعران- که در ساختار ذهنی آنان نگاه انسان شناسانه مرکزیت داشته -به آن توجه خاصّی کرده و اغلب شاهکارهای موفق ادبی، شکوفایی خودرا درپیوند وثیق با انسان و چالش های درونی او تجربه نموده اند. ازاین رو در این تحقیق،سعی شد تا مفهوم دردورنج،علل پیدایش وراههای رهایی از آن از منظر شاهکارهای ادبیات فارسی، درعصرکلاسیک ( شعر مولوی و سعدی )و معاصر ( شعر نیما یوشیج و سپهری ) به روش تحلیلی-توصیفی و بارهیافت هرمنوتیک وتحلیل گفتمان مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد که عمده ترین نکات تازه و دستاوردهای پژوهش عبارتند از :1- درد در شعر مولوی فرآیند فعال شناختی وامری است بالقوه، درونی،غایتمندو انگیزنده به سوی هدف مطلوب و رنج پدیده ای نسبی و درونی-روانی که در پیوند با افق دید انسانها مطرح گردیده است ودرد ورنج در شعر سعدی امری است اجتماعی با ماهیت زمانی-مکانی و قابل تعمیم به کل دردورنج های بشری و در شعر نیما،پدیده ذهنی-ادراکی و روحی- روانی است که در آغازفعالیت شعری او اغلب به صورت فردی و نوستالژیک و بعد با ماهیت اجتماعی،سیاسی و ملی در شعر او جلوه کرده و در نظر سپهری امری است ذهنی- ادراکی که در اثرتعارض معرفت ذهنی سپهری با معرفت موروثی و عادتی حاکم برذهنیت انسان معاصردر شعر او به تصویر کشیده شده است. 2- زمینه ها و عوامل مهم پیدایش درد و رنج های بشری از نظر مولوی ، عوامل ازلی- معرفتی ( مثل هبوط ، ترکیب خاکی ودو بعدی انسان) عوامل درونی ( مثل مستی از هستی ، شهوت ، پیش داوری ، جهل ، فزون طلبی وتلقین) و در نگرش سعدی ، عوامل سیاسی ( مثل ساختارهای قدرت ) عوامل اجتماعی ( مثل نبود احساس اجتماعی و همدردی )، عوامل اقتصادی، عوامل زیستی – روانی و عوامل تربیتی – معرفتی است اما در نگرش نیما عوامل سیاسی ( مثل حاکمیت مستبد )، عوامل اجتماعی – روانی ( مثل غفلت و محافظه کاری مردم ) و در نظر سپهری عوامل معرفتی – فرهنگی ( مثل هبوط ، غلبه فرهنگ صنعتی و نگاه عادتی و موروثی به جهان ) از عوامل عمده درد و رنج های بشری محسوب می شود.3- در نگرش مولوی،اساسی ترین راه رهایی انسان از درد و رنج ،تغییررفتارهای ذهنی- روانی،تهذیب نفس، کسب معرفت ومعنادهی به دردورنج های بشری است.دردیدگاه سعدی همدردی انسانها با همنوعان و برقراری اعتدال اجتماعی و اخلاقی در جامعه، درنظرگاه نیما افزایش آگاهی مردم و برقراری عدالت و مبارزه اجتماعی و دردیدگاه سپهری بازگشت به معصومیت آغازین،کنار زدن غبار عادات و موروثی از چشمان درونی و ذهنی انسان و پیوند سالم و متوازن انسان با طبیعت از راههای اساسی رهایی انسان از درد و رنج محسوب می گردد.4- عمده ترین عناصر و سازکارهای القای معانی درد و رنج در شعر مولوی،تمثیل، هنجارگریزی معنایی و بینامتنیت،در شعر سعدی حکایت ،تمثیل ، هنجارگریزی نحوی و بعضا تصویر آفرینی و صحنه پردازی عاطفی است. امّا در شعر نیمایوشیجتمثیل ، نماد ، ابهام ، رنگ و اصوات و آواها و در شعر سپهری فضا سازی وتصویرآفرینی ، تشخیص ،رنگ،عاطفه و برخی عناصر زبان شناختی مثل افعال موثر و کلمات پرسشی از عناصر مهم القای معانی درد و رنج به شمارمی آیند.
  • تعداد رکورد ها : 192