جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1494
بررسی آثار و لوازم ایمان از دیدگاه علامه طباطبایی و امام خمینی
نویسنده:
نویسنده:سیده‌محدثه مصباحی؛ استاد راهنما:مرضیه صادقی رشتی؛
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
از مهم‌ترین مسائل چالش برانگیز فلسفه و کلام، گوهر ایمان است که به عنوان نخستین ارزش از زمان پیدایش تفکر و ادیان توحیدی، بشر به آن فراخوانده شده است؛ زیرا از دیرینه‌ترین دغدغه‌های انسان، گرایش درونی به سوی یافتن حقیقت و جاودانگی بوده است که تنها پاسخ به آن‌ها ایمان‌آوری معرفی شده است. اهمیت موضوع از آن جهت است که این امر وجودی سبب تحولات درونی و بیرونی بسیاری می‌شود و افزون بر جنبه نظری، جنبه عملی فرد را تحت تأثیر قرار می‌دهد، بنابراین منجر به کمال و سعادت حقیقی انسان می‌شود. در این زمینه قرآن به عنوان خاستگاه اصلی مباحث ایمان، کارکردها و زمینه‌های تحقق آن معرفی شده است. از این رو بحث از آثار و لوازم ایمان از منظر دو فیلسوف حکمت صدرایی که بهره‌مند از سرچشمه قرآن بوده‌اند، مفید خواهد بود. نگارنده در این نوشتار کوشش نموده است که با روش توصیفی-تحلیلی و گردآوری منابع کتابخانه‌ای این موضوع را در نظام فکری علامه طباطبایی و امام خمینی بررسی نماید و به سؤالاتی چون تبیین ماهیت ایمان و ویژگی‌های آن، چگونگی حصول ایمان بر قلب مؤمن و شرایط تحقق آن، همچنین تأثیراتی که ایمان بر زندگانی دنیوی و اخروی شخص دارد، پاسخ دهد. از دستاوردهای این پژوهش چنین است که ایمان علاوه بر فواید فردی مانند: آرامش روانی، محبت، توکل، در عرصه اجتماعی نیز نقش کنترل‌کننده اعمال و رفتار جامعه دارد، همان‌گونه که علامه معتقد است در منطق قرآن دستورالعمل-های دین، یک روش زندگی اجتماعی است و نتایجی همچون عدالت، مسئولیت پذیری و وحدت را به ثمر می‌نشاند. به علاوه آنچه که طی تحقیق به دست آمد، آن است که علامه ضروری‌ترین لازمه ایمان را عمل دانسته، درحالی که امام به شیوه ملاصدرا بیشتر به عنصر علم و معرفت توجه نموده است. قابل برداشت بود که علامه بیشتر گرایش عقلانی و امام، رویکرد عرفانی‌‌- اخلاقی داشته‌است.
بررسی تطبیقی معنا، جایگاه وکارکردهای عقل از دیدگاه سید مرتضی و علامه طباطبایی
نویسنده:
نویسنده:سیدباقر حسینی کریمی؛ استاد راهنما:حمید رضا شریعتمداری؛ استاد مشاور :علی نقی خدایاری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
در این پژوهش، معنای عقل، جایگاه و کارکردهای آن از دیدگاه سید مرتضی و علامه طباطبایی، تبیین می شود. پژوهش حاضر با شیوه توصیفی و تحلیلی به بررسی عنوان این پژوهش تا رسیدن به نتیجه مطلوب پرداخته است. از دیدگاه سید مرتضی، عقل به معنای مجموعه علومی است که برای مکلّف حاصل می‌شود. از دیدگاه علامه طباطبایی، عقل به ‌معنای قوه شناخت و ادراک آدمی، که موجب صدور احکام کلی می ‌شود و علامه از آن به حقیقتِ نفسِ انسانِ مدرِک یاد می‌کند. سید مرتضی مهم ترین و اصلی ترین عامل معرفت انسان را عقل می داند که اعتبار سایر منابع معرفت به آن است. ایشان، حجیت عقل را ذاتی می‌داند. از دیدگاه علامه طباطبایی نیز،تکریم انسان به نعمت عقل است که به موجود دیگری داده نشده است و حجیّت برهان عقلی، ذاتی می باشد و نیازی به اثبات ندارد. از دیدگاه سید مرتضی، مقصود از نقل، قرآن و روایات معتبری است که، در منابع روایی به صورت صحیح و موثق به دست ما رسیده است. علامه طباطبایی، وحی را به دو قسم شفاهی و غیرشفاهی تفسیم می‌کند. وحی شفاهی که به صورت مستقیم از معصوم رسیده، معتبراست. وحی غیرشفاهی یا نقل، بر دو قسم قطعی و غیر قطعی است. نقل قطعی دارای سه اصلِ صدور قطعی،دلالت قطعی و جهت صدور قطعی، می باشد. نقل غیرقطعی، روایات غیر متواتر و غیر محفوف به قرینه است که حتی در صورت موافقت با کتاب نیز معتبر نیست. از دیدگاه این دو متفکّرشیعی، برای اثبات اصول اعتقادات از قبیل توحید، ضرورت نبوت،امامت و معاد، در ابتداء نمی توان به نقل مراجعه نمود بلکه باید توسط عقل اثبات شود. سید مرتضی می گوید؛ عقل در برخی از عقاید و احکام دینی به ویژه در حوزه فروع، حق ورود ندارد و اثبات آنها تنها از راه نقل قطعی، ممکن است. علامه طباطبایی، درک حقیقت ذات و صفات الهى را از موارد محدویت عقل می داند، ایشان معرفت به جزئیات معاد و احکام را حوزه تخصصی ورود نقل بر می شمارد. از دیدگاه هر دو بزرگوار، بعد آن که به کمک عقل به وحی رسیدیم، وحی جنبه معرفت شناختی عقل را تقویت می‌کند. و در صورت تبیین عقلی برای معرفت نقلی، عقل را مویّد نقل می دانند. از دیدگاه آن ها، بین نقل قطعی و عقل قطعی تعارضی نیست.سید مرتضی می گوید؛ باید آیات و روایاتی که در ظاهر با عقل تعارض دارند را تاویل کرد. و در غیر این صورت باید آنها را رد کرد. علامه نیز معتقد است؛ اگر مراد از دلیل نقلی قرآن و سنت قطعی باشد، باید آن ها را قبول کرد. و اگر روایاتی باشد که با قرآن و سنت قطعی مخالف است، مردود است. و روایاتِ غیر از این دو دسته را، باید تأویل نمود. با توجه به جایگاه مهم عقل، نزد این دو بزرگوار می توان هفت کارکرد مهم برای عقل در نظر گرفت؛ ۱ - اثبات اصول و مبانی تشیّع،۲- عقل به عنوان منبع و مُدرِک،۳- تاویل آیات و روایات ناسازگار با اصول عقلی،۴- عقل قرینه ای برای معتبر دانستن یک خبر و یا برای ابطال آن، ۵- عقل به‌‌ عنوان ابزار تفسیر قرآن،۶- عقل جلوگیری کنندهء از ورود خرافات در دین، ۷- خردگرایی در احکام. اندیشه های سیدمرتضی را می توان اوج عقل گرایی شیعه در زمانِ خودش دانست. به نظر می رسد ایشان مثل متکلمان معتزلی قائل به معرفت اکتسابی است و فطرت را از منابع معرفت دینی نمی داند. بین دیدگاه او و معتزله اختلافات اساسیِ دیده می‌شود ولی درباره عقل شباهت های فروانی وجود دارد. علامه طباطبایی، میراث دارِ حکمت متعالیه است. در اندیشه ایشان، عقل میزان است و عقلِ فطری که همراه با فطرتِ سالمِ انسانی است، او را به بیراهه نمی کشاند. ولی هیچ گاه انسان، از معارفِ وحیانی بی نیاز نیست. از دیدگاه ایشان، فطرت انسان نیز در کنار سایر منابع معرفت، قدرتِ معرفت زایی دارد. ایشان معتقدند،تهذیبِ نفس و خردگرایی، دو بالِ پروازِ انسان تا ملکوتِ حضرت دوست می باشند.
بررسی تأثیر پیشفرض های کلامی در تفسیر آیات جبر و اختیار در آراء علامه طباطبایی و فخر رازی
نویسنده:
نویسنده:هادی شفیعی ناطق؛ استاد راهنما:علی نصیری؛ استاد مشاور :محمدرضا امامی‌نیا
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
در احادیث نبوی اهل سنت و تشیع، تفسیر قرآن کریم بر اساس نظرات مفسر، تحت عنوان تفسیر به رأی به‌شدت نهی شده است، یکی از مصادیق تفسیر به رأی دخالت دادن مبانی و اصول دیدگاه‌های کلامی است. فخر رازی کوشیده است راهی بین جبر و اختیار پیدا کند، وی با فزودن اصول دیگری به اصول اشاعره همچون توقف فعل بر داعی، کوشیده است مشکل را حل نماید و اشکالاتی که اشاعره در آن گرفتار بوده‌اند را رفع نماید. این اصول وی در تفسیر آیاتی که به آیات جبر و اختیار شهرت دارد، به‌عنوان اصول نظری او مؤثر واقع‌شده، به‌گونه‌ای که گاه در ضمن تبیین آیات، به این اصول استناد می‌نماید. تأثیر این اصول تا حدی بر تفسیر وی تأثیرگذار بوده که به‌صراحت با استناد به این اصول از ظواهر برخی آیات مذکور دست می‌کشد. علامه طباطبایی نیز دارای مبانی و اصول کلامی در بحث جبر و اختیار است، اما در تفسیر وی کمترین تأثیر اصول و مبانی کلامی در تفسیر آیات جبر و اختیار دیده می‌شود. علاوه بر اینکه اصول علامه غالباً متخذ از قرآن و مستند به برخی آیات آن بوده و با مجموعه آیات قرآن سازگار است. علامه طباطبایی با استفاده از راهنمایی‌ها و شیوه تفسیری معصومین علیهم‌السلام، ضمن تفسیر آیات با استفاده از آیات دیگر، دیدگاهی منطبق بر جمیع آیات و احادیث پیامبر و خاندان عصمت و طهارت علیهم‌السلام را ارائه نموده است.
مبانی انسان شناسی در بینش به زن با تأکید بر نگاه دو فیلسوف معاصر علامه طباطبایی و آیت الله جوادی آملی
نویسنده:
نویسنده:محمد ساکی مالحی؛ استاد راهنما:سعید علیزاده؛ استاد مشاور :ناصر فروهی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
نقطه آغاز معرفت در انسان، اثبات نفس خود است و حتی سوفسطاییانی که به انکار جهان خارج پرداختند در اصل نفس خود شکی نداشتند و از آن‌جایی که اساس انسان در نفس اوست، پس بنیاد اصلی انسان شناسی، روح انسانی است. نفس انسان که دارای تجرد از ماده است و نسبت به بدن حکم صورت نسبت به ماده را دارد که در اصل مقوّم وجود آدمی است که به‌واسطه‌ی آن ارزش‌ها و هم‌چنین ضد ارزش‌ها کسب می‌شوند. در این‌جا معلوم می‌شود که اساس اختلاف مبانی انسان‌شناسی اسلامی با امانیسم در وجود و انکار روح است. چون مادی‌گرایی انسان را در بعد جسمانی او خلاصه می‌کند. پذیرفتن هریک مکاتب سبب می‌شود که انسان در داشتن و حذف کدام یک از ابزار معرفت نقش تعیین کننده‌ای داشته باشد. کسی که انسان را در بعد ماده محصور می‌کند ابزارش حس است و با حس جز بعد مادی انسان درک نمی‌شود. خروجی چنین انسان شناسی نسبت به زن فمنیسم است؛ که کمال خود را در کسب مسائل دنیوی مانند پست، مقام و هم شکل و هم رنگ بودن با مردان می بیند. اما در مکاتب الهی که انسان را متشکل از دو بعد روحانی و جسمانی می‌داند و بُعد جسم و تقسیم آن به مذکر و مونث را به ماده ارجاع می‌دهد و زن و مرد بودن را در بعد روحانی و کسب کمالات کاملاً مشترک می‌بیند مانند مقام ولایت و قرب الهی که زن و مرد در تحصیل آن کاملا برابرند. اما در کسب مقام نبوت و امامت که هر دو شاخه ای از ولایت‌اند برابر نیستند چون اصل این دومقام اموری اجرایی اند.
نقش مبانی انسان شناختی علامه طباطبایی در تبیین کرامت انسان
نویسنده:
نویسنده:شریفه فهیمی؛ استاد راهنما:صدیقه محمدی؛
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
در این پژوهش سعی شده است، نقش مبانی انسان‌شناختی علامه طباطبایی در تبیین کرامت انسان مورد بررسی قرار گیرد. هدف از این پژوهش، تبیین نقش مبانی انسان‌شناختی علامه طباطبایی در کرامت انسان، به منظور ارتقای سطح بینش انسان نسبت به کرامت و نقش مبانی انسان‌شناسی در رسیدن به کرامت حقیقی انسان است. پایان‌نامه حاضر با روش تحلیلی - توصیفی و با رویکردی کلامی - تفسیری، پس از بیان کلیات، ابتدا نفس، عقل، فطرت و اختیار را به عنوان مبانی انسان‌شناختی علامه طباطبایی تبیین نموده، سپس به حقیقت و معیار کرامت انسان از دیدگاه علامه و تبیین رابطه مبانی انسان‌شناختی علامه طباطبایی و کرامت انسان پرداخته است که در آن سعی شده از منابع دست اول و متعددِ مرتبط با موضوع هر بحث استفاده شود. از دیدگاه علامه طباطبایی، نفس، عقل، فطرت و اختیار انسان منشأ کرامت ذاتی انسان هستند و هر یک از آنها نقش ویژه‌ای در کرامت اکتسابی انسان دارند. ایشان به عنوان یک فیلسوف الهی با استفاده از مبانی عقلانی و وحیانی، تبیین خدامحورانه از کرامت اکتسابی انسان دارد که بر اساس آن، بالاترین مرتبه کرامت اکتسابی انسان، کمال حقیقی نفس در تقرب به خداوند و فانی شدن در اوست و انسان می-تواند در اثر حرکت اشتدادی و صعودی نفس خود و بهره‌گیری از قوه عقل و گرایش‌های فطری در افعال اختیاری خود از کرامت‌های وجودی شدیدتری برخوردار شود و در نهایت، به بالاترین مرتبه کرامت اکتسابی که رسیدن به مرتبه تجرد عقلی و فوق عقلی و مقام فنای الهی است، نایل آید.
روش شناسی علامه طباطبایی در اعتبارسنجی روایات در تفسیر البیان فی الموافقه بین الحدیث و القرآن
نویسنده:
نویسنده:علی فراهانی؛ استاد راهنما:علیرضا قائمی نیا؛
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
تفسیر البیان فی الموافقه بین الحدیث و القرآن به تألیف علامه طباطبایی، به‌صورت ترتیبی و با روش تفسیر قرآن با قرآن، و قرآن با روایت با رویکردی عقلی و ادبی، برخی از آیات را علاوه بر تفسیر، با روایات نیز موافقت می‌دهد. در مواجهه‌ی روایات با آیات، گاه مراد آیه تعمیم یا تضییق می‌شود و گاه بدون تغییر باقی می‌ماند. روش علامه در صورت نخست چنین است که با کمک از تمام قرائن درون‌متنی همچون سیاق و قرائن برون‌متنی مانند عقل، معنای آیات را به‌گونه‌ای توسعه یا حصر می‌دهد که توفیق بدون تصرّف و تغییر در معانی، شکل بگیرد. برای ایجاد این موافقت که یک‌طرف آن احادیث است، ملاک‌ها و ملاحظاتی برای گزینش روایات در این اثر دیده می‌شود: ملاک‌هایی که مربوط به مصدر حدیث است؛ مانند تعدد منبع و طرق و اشتراک میان فریقین و نقل از محدّثین معتبر و قرابت معنایی با روایات و ملاحظاتی همچون توجه به گونه‌های مختلف روایی به‌منظور نشان دادن چگونگی عرضه آن احادیث بر قرآن و توجه به احادیثی که متخالف با یکدیگرند و احادیثی که رویکرد کلامی و همچنین اخلاقی دارد. درنهایت علامه برای این توفیق، با قرائن و شواهدی چون سیاق و عقل و آیات مرتبط و روایات، در بعضی از مواقع حکم به موافقت و در بعضی دیگر حکم به عدم موافقت می‌دهد. این نوشتار پس از بررسی متن این تفسیر، با روشی کتابخانه‌ای و تحلیلی به این نتیجه رسیده که علامه با تکیه‌بر تجمیع قرائن درون‌متنی و برون‌متنی، یک اثر تفسیری جامع روایی خلق کرده است.
نگاهی انتقادی به ترجمه انگلیسی کتاب شیعه در اسلام علامه طباطبایی
نویسنده:
قدرت الله خیاطیان، علیرضا شاه محمدی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
دکتر سیدحسین نصر کتاب شیعه در اسلام علامه طباطبایی را که به منظور معرفی مبانی فکری و اعتقادی شیعه به جهان غرب نگارش یافته، به انگلیسی ترجمه کرده است. این ترجمه، به گفته مترجم محترم آن، سال‌ها در دانشگاه‌های امریکا به عنوان یک منبع شناخت شیعه تدریس شده است. با توجه به برخی مغایرت‌های اساسی که میان متن اصلی و ترجمه وجود دارد، این تفاوت‌ها نمی‌تواند ناشی از «الزامات و اقتضائات ترجمه» بوده باشد. در بیش‌تر این موارد، اساساً نظر نویسنده دگرگون شده و معانی مورد نظر او به صورت کاملاً متفاوت بازتاب داده شده است. برخی از این مفاهیم، فارغ از این که در کتاب شیعه در اسلام به آن‌ها اشاره نشده، به نظر می‌رسد به طور کلی از منظومه فکری علامه طباطبایی خارج باشد. در این مقاله، به شیوه تطبیقی، موارد اختلافی به صورت جداگانه ذکر شده و در هر مورد، جدای از توضیحات نگارندگان مقاله، اصل متن فارسی و نیز ترجمه‌ انگلیسی در پی آن آمده است.
صفحات :
از صفحه 37 تا 56
معاد جسمانی از دیدگاه علامه طباطبائی(ره)
نویسنده:
علی اله بداشتی، محمد رضا رضایی راد
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه علامه طباطبایی (ره),
چکیده :
آنچه نظرهای علاّمه طباطبائی(ره) را از خطّ مشی فلاسفه و حکمای دیگر در باب اتّحاد روح و بدن در قیامت متمایز می‌‌سازد، این است که او معاد جسمانی را برگرفته از تکامل و صعود بدن در اثر حرکت جوهری و رسیدن به مقام و مرتبه نفس می‌‌داند. او نظرهای فلاسفه دیگر مبنی بر عود و نزول نفس و اتّحاد با بدن دنیوی را رد می‌‌کند، چراکه به حُکم عقل محال است موجودی که فعّال و کمال یافته است، مجدّداً به مرتبه قوّه و انفعال نزول یابد. از بحث‌های او این نتیجه حاصل می‌‌شود که بدن جسمانی پس از مفارقت و جدایی از نفس، برخلاف نظر دیگران، فانی نمی‌‌شود و در اثر حرکتی که ناشی از حرکت جوهری است، کمال و فعلیّتی خاص با نفس پیدا می‌‌کند و این اتّحاد نفس و بدن در آخرت را می‌‌توان نتیجه اتّحاد یا حدوث جسمانی نفس با بدن دنیوی دانست که از مهم‌ترین مسائل در حکمت متعالیّه است. از نظر علاّمه طباطبائی(ره)، انسان محشور در قیامت از یک سو عینیّت و وحدت با انسان دنیوی دارد که آن به لحاظ نفس اوست و از سویی، مثلیّتی با انسان دنیوی دارد که آن به واسطه بدن اوست. بنابراین، از نظر او، عینیّت بدن دنیوی و اخروی به نحوی باطل است. نتیجه معاد جسمانی می‌‌شود که در جهان آخرت، انسان با وجودی جسمانی از پاداش و یا عذاب جسمانی برخوردار شود.
صفحات :
از صفحه 61 تا 73
شعور از دیدگاه علامه طباطبائی در المیزان؛ مفهوم، انواع، آثار و گستره
نویسنده:
رسول میراشرفی لنگرودی، شعبان نصرتی، میثم موسوی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
دررویکردتفسیری علامه طباطبائی،شعوریکی از واژگان کلیدی است. شعور در بحث‌های معرفت‌شناختی عنوانی است که بر مجموعه ابزارهای شناختی فاعلش ناسا اطلاق می‌شود. این مقاله درراستای روشن‌ شدن دیدگاه تفسیری علامه در تبیین این مفهوم سامان یافته است. باکشف دیدگاه علامه در موضوعات معرفتی، می‌توان نظام معرفت‌شناختی ایشان را کشف کرد. برای این منظور،واژه«شعور» را به عنوان یکی از واژگان معرفتی انتخاب و دیدگاه تفسیری ایشان را تحلیل کردیم. دریک تقسیم‌بندی کلی شعور را می‌توان به شعور در انسان و شعور درغیرانسان تقسیم کرد. علامه طباطبائی در تفسیرالمیزان بیشتر به شعور انسانی پرداخته و جوانب گوناگون این نوع شعور مانند تعریف،انواع،ویژگی‌ها،آثارو مبدأ آن را بررسی کرده است.شعور انسانی عبارت است از:ادراک دقیقی که مبدأ آن قلب فرابدنی انسان است. علامه طباطبائی برای شعور انواع «فکری،فطری،باطنی، نفسی،متعقل و شعور به لذت‌های مادی» بر می‌شمارد. ایشان ویژگی‌هایی برای شعور بیان می‌کند؛مانند اینکه«دارای اصول،مبادی،ابزارو مناط، نشانه وجودی تو موجودیت است، ازنعمت‌های ظاهری و از افعال انسان است، شعور دچارانحطاط می‌شود».شعور در دیدگاه ایشان نقش بسیارمهمی دارد؛زیرا بطلان شعور برابر بامرگ و ابطالان سانیت است.درنظرعلامه،افزون بر انسان، موجودات دیگرمانند «فرشتگان، بهشت، جهنم،زمین و حیوانات»نیزاز نوعی شعور برخوردارند.
صفحات :
از صفحه 35 تا 58
  • تعداد رکورد ها : 1494