جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 745
مبانی کاربست عقل در اکتشاف معارف اعتقادی از منظر قرآن و حدیث
نویسنده:
زکیه اسدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
پیش از به‌کارگیری«عقل» ـ به‌عنوان حجت باطنی الهی ‌ـ برای "استذکار معارف فطری" یا "کسب معارف اکتسابی" در هر یک از حوزه‌های معرفتی از جمله عقاید، لازم است مبانی اولیه‌ای تبیین و تثبیت شده باشد تا اکتشاف معرفت با تکیه بر آنها و به مدد روش‌شناسی که از این رهگذر سامان می‌یابد صورت گیرد. اما تبیین این مبانی مهم به ویژه از منظر کتاب الهی و کلام معصوم، همان‌قدر که خطیر و دشوار و تأثیرگذار بوده‌، متأسفانه در دین‌پژوهی مغفول مانده و مسکوت نهاده ‌شده ‌است.این پژوهش با نگاهی روش‌مند به «منظومۀ معرفتی قرآن و حدیث» و بر اساس نظریۀ «اکتشاف دیالکتیک دینامیکال دین» می‌کوشد «ماهیت عقل» و نسبت آن را با «خدا»، «دین»، «انسان»، «معرفت‌شناسی» و «حوزۀ اعتقادات»، از منظر قرآن و حدیث به نحوی روش‌مند دریافته، مبانی بهره‌گیری از عقل را در استنباط قضایای حوزۀ معارف اعتقادی روشن سازد.تأمل و تعمق در تعریف بی‌نظیر معصوم از «عقل» و ربط مستقیم آن با «حفظ ودایع قلب» و نیز اطلاق عنوان «ودیعـۀ قلب» به تمام مراتب «ولایت حق»، ما را به نظریۀ"میثاق‌محوری عقل" رهنمون می‌دارد که مرزی روشن میان عقلانیت و جاهلیت ترسیم می‌کند و افق‌های درخشانی از علم و عقیده و عمل متکی و منتهی به «عقلانیت» را در برابر دیدگان انسان می‌گشاید. در همین راستا وجود عقل در عالم خارج توسط "برهان میثاق" اثبات می‌شود. همچنین، بررسی مبادی پنج‌گانۀ «مصدرشناختی»، «دین‌شناختی»، «معرفت‌شناختی»، «مخاطب‌شناختی» و «موضوع/ متعلق‌شناختی» که نقش و نسبت عقل را با عناصر بنیادین در اکتشاف معارف اعتقادی توضیح می‌دهند، به اثبات «امکان» و «ضرورت» کاربست عقل، تبیین«نقش و جایگاه» آن در حصول معرفت و تعیین «گسترۀ کارکرد» آن در حوزۀ معارف اعتقادی می‌انجامد که تذکر و التزام به آنها عنصر تواضع و تسلیم قلب برای حق را که مهمترین مبنای عملی و ملاک کاربست عقل است، پدیدار می‌سازد.
بررسی نظریه‌ی کلام نفسی و بازتاب آن در اصول فقه اهل سنت
نویسنده:
فایق قوامی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیدهکلام نفسی مرکب از دو کلمه کلام و نفسی است. در لغت کلام به معنی سخن آمده است ونفس به معنای روح، جان، و خود هرکسی می‌باشد. در اصطلاح کلام نفسی عبارت است از معانی که در ذهن و قلب متکلم است که به وسیله زبان آن معانی را بیان می‎کند. آنچه در دل است کلام نفسی و آنچه که بیان شده کلام لفظی است. اولین کسی که کلام نفسی را مطرح کرد عبدالله بن سعید بن‏کلاب است، بعد از او ابوالحسن اشعری نظریه اورا ادامه داد و بعدا ابوبکر باقلانی و جوینی این نظریه را بسط وتوسعه دادند. تمام فرق اسلامی، متفقند که خداوند تعالی، متکلم است اما اختلافشان در معنی کلام خداست که آیا کلام‎خدا قدیم است یا حادث، با حروف وصوت تکلم می کند یا خیر؟ معتزله قرآن را مخلوق وحادث می دانند، ولی حنابله و اشاعره معتقدند که قرآن قدیم است، وجه اختلافشان این است که اشاعره حروف و اصوات را مخلوق اما معنی را قدیم می دانند، لکن حنابله حروف و اصوات را نیز، مانند معنی قدیم می‌پندارند. کلام نفسی در بسیاری از مطالب علم اصول فقه نفوذ کرده است که این مطالب مربوط به باب الفاظ در علم اصول است، مانند: امر، نهی، امربه معدوم، حکم، خبر و ... . اشعریه در موضوع صفت کلام نفسی نقش اصلی را ایفا کرده‏اند و بقیه(معتزله وحنابله) آن را منکر هستند. اشاعره بر خلاف سایر متکلین اصولی، برای هر کدام از مطالب بازتابی کلام نفسی دو تعریف ارائه داده‏اند؛ مثلا لفظ امر را یک بار به اعتبار نفسی و بار دیگر با اعتبار لفظی تعریف می‏کنند.واژگان کلیدی: کلام نفسی، کلام لفظی، اصول فقه.
اشارات قرآنی در نهج البلاغه (خطبه‌ی 92 تا 174)
نویسنده:
علی قاسمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
حدیث نبوی ثقلینشرط دستیابی به هدایت و سعادت را همراهی قرآن و عترت و تمسّک به آنها دانسته است. بر اساس این کلام نبوی پیوند عمیقی میان دو گوهر بر جای مانده از او برقرار است؛ چرا که مطابق نصّ روایت اخذ یکی و رهایی دیگری، مساوی ضلالت و افتادن در ورطه ی هلاکت است. در این نوشتار پس از طرح بحث در بخش اول به معرفی اجمالی قرآن از زبان خود و در بخش دوم به معرفی اجمالی عترت می پردازیم. بخش سوم رابطه ی این دو ثقل بررسی و به همتایی آن دو حکم شده، برخی وجوه همتایی نیز ذکر می شود. از آنجا با نگاهی به برخی فضایل برترین شخصیت عترت، پس از نبیّ گرامی اسلام صلی الله علیه و آله، پیوند ناگسستنی او با قرآن تبیین شده و تأثیرات عمیقی که آمیختگی حقیقت قرآن با وجود حضرت داشته را تبیین نموده و نتیجه می گیریم او و دیگر معصومان، قرآن مجسّم الهی اند که کردار و گفتار آنان جملگی تجلّی آیات خدایی است. پس از آن با استناد به علم ثابت و لایتناهی الهی که منبع فیض دو ثقل اکبر و اصغر است، کلام معصومان و قرآن را هم مضمون دانسته و در پی اثبات اتّحاد روح حاکم بر آن دو گوهریم. سپس با کاویدن رابطه ی قرآن و نهج البلاغه، ضمن ارائه ی گونه هایی از تجلّی قرآن در کلام امام به مفهوم شناسی اشارات قرآنی نهج البلاغه – که موضوع اصلی این پایان نامه است - می پردازیم. پس از آن از فصل های دوم تا چهارم خطبه های 92 تا 174 نهج البلاغه بررسی شده و موارد اشارات قرآنی آن با ذکر عبارات حضرت و آیات مورد اشاره ذکر می گردد.
فلسفه‌ی تربیت بر اساس حکمت متعالیه
نویسنده:
ابراهیم راستیان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
هر مکتب تربیتی مبتنی به یک نظام فکری است که مبانی و اصول و فروع خود را از آن مکتب اخذ می کند. حکمت ملاصدرا که مبتنی بر قرآن و برهان و عرفان است، معدنی پاک برای اخذ مبانی و اصول و فروع تربیتی است. در اولین بخش از این رساله مبانی نهایی و منسجم ملاصدرا در حیطه های هستی شناختی و انسان شناختی و معرفت شناختی تبیین می شود. در بخش دوم از درون این مبانی، اصول تربیتی استخراج می شود. توحید، نظام تربیتی، فطرت، اختیار، رابطه ی نفس و بدن، ایمان و عمل از جمله اصول مستخرج از مبانی صدرایی می باشند که مستقیما در فروع تربیتی موثر هستند. در بخش سوم نیز به فروع تربیت صدرایی پرداخته می شود که در این فصل ضرورت، ماهیت، غایت و روش تربیت بر اساس اصول مذکور تبیین می شود. در قسمت آخر، پس از تبیین ضرورت تربیت بر اساس اصول تربیت صدرایی، به نقد تعاریف گوناگون تربیت و ارائه ی تعریف مختار پرداخته می شود. همچنین در ادامه مشخص می شود که اهداف فردی تربیت، اهداف بالذات هستند و اهداف اجتماعی، اهداف بالعرض و در راستای اهداف فردی می باشند. سرانجام تبیین می شود، اکثر روش هایی که در تربیت به کار گرفته می شود، روش هایی اعدادی در تربیت می باشند و روش های حقیقی صرفا از طریق انسان کامل که واسطه ی فیض است، فراهم می شود. لذا انسان باید به نحو کامل و دقیق روش های اعدادی را به کار گیرد تا زمینه ی تحقق روش های حقیقی فراهم آید. در پایان، به تبیین روش حقیقی پرداخته می شود و همچنین مولفه های روش های اعدادی تبیین و بعضی از روش ها اعدادی احصاء می شود.
صبر و ورع در عرفان اسلامی تا پایان قرن هفتم
نویسنده:
اکرم ربیعی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
پیروی از اندیشه دینی و آیین شریعت در اواخر قرن اول و دوم هجری، به ویژه آنگاه که با زهدورزی و ذکر دایم همراه می گردید، موجب شد که بعضی از مومنان بر اثر کنار رفتن حجاب های ظلمانی و تاریک نفس و تابیدن نور کشف و شهود، مفاهیم آیات قرآن را در ابعاد ژرف تر و عمیق تری دریابند.شرح و بیان مفصل این دریافت های روحانی، زمینه اوج گیری عرفان و تصوف اسلامی را فراهم آورد. بنابراین، قرآن کریم منبع فیّاض و چشمه جوشانی است که عرفان و تصوف اسلامی از آن نشأت گرفته و قرن به قرن با بوجود آمدن عرفای بزرگ، از غنای بیشتری برخوردار شده است.بیان دریافت ها و ادراک های عرفا –که در حقیقت همان معانی باطنی و سرّی قرآن است- به صورت مکتوب فارسی از قرن پنجم هجری آغاز شد. این نوشته ها(نظم و نثر) که حرکت و پویایی به سوی کمال مطلق در آن ها اوج می زند و رمز و راز رهایی و آزادی از تنگنای عالم خاکی و پرواز به عالم بی نهایت الهی را تعلیم می دهد، ادبیات عرفانی را تشکیل می دهد.هر نوع حرکتی به سوی کمال –چه مادی و ظاهری و چه معنوی و روحانی- بر اثر صبر و ورع؛ یعنی استقامت و پایداری در برابر رنج ها و سختی ها و مشکلات به وجود می آید و این یکی از قوانین و نوامیس الهی است که برای همیشه بر جهان خلقت حکمفرما بوده و خواهد بود.هنگامی که پیامبر اکرم از طرف خداوند برگزیده شد تا طبقآیات قرآن و وحی الهی در تمامی ابعاد جوامع بشری تغییر و تحول ایجاد کند، با موانع و مشکلات زیادی روبرو شد، اما خداوند در همه اوضاع و احوال سخت اجتماعی، آن حضرت را به صبر (استقامت و پایداری) فراخواند و با بیان رنج ها و مشکلات انبیای بزرگ الهی؛ از جمله ابراهیم، نوح، موسی، عیسی، شعیب و دیگر انبیاء، به آن حضرت تعلیم داد که صبر (استقامت و پایداری) رمز و راز موفقیت انبیا در دگرگون کردن جوامع بشری و نجات انسان ها از همه علل و عوامل رکود و سکون و عقب ماندگی و جهل، و هدایت آنان به سوی سرچشمه و معدن کمال بوده است.صبر و ورع در سیر و سلوک –که حرکت و تغییر درونی و باطنی برای رسیدن به مبدأ کمال است- نقش اساسی و بنیادین را بر عهده دارد. بدین جهت، صبروورع در بینش عرفا بسیار با اهمیت شمرده می شود و در ادبیات عرفانی همواره بازتاب عمیق و گسترده ای داشته است.عارفان با استناد به آیات قرآن کریم و احادیث پیامبر و بیان روایات و حکایات و تمثیل های پر رمز و راز، نقش اساسی و بنیادین صبروورع را در سیر الله بیان کرده اند و بر آن تأکید ورزیده اند.با وجود بازتاب وسیع و گسترده ای که مفهوم قرآنی صبر و ورع در ادبیات عرفانی داشته، اما تاکنون دیدگاه های مختلف عرفا درباره صبر ورع و نقش آن در سیر و سلوک، مورد تحقیق و پژوهش قرار نگرفته است.پژوهشی که پیش روی شماست، به تحلیل و بررسی صبروورع در عرفان اسلامی تا پایان قرن هفتم پرداخته است. این دوره، یکی از درخشان ترین و پر اهمیت ترین دوره های فرهنگ و ادب و عرفان اسلامی است، زیرا در این دوره عرفای بزرگی همانند ابو سعید ابوالخیر، خواجه عبدالله انصاری، امام محمد غزالی، عطار نیشابوری، سنایی، عراقی، و مولانا ظهور کردند و با بیان تجربیات عرفانی و کشف و شهود های خود –که بیشتر به صورت منظوم و با هنرمندی های ادبیانه و شاعرانه همراه بود- ادبیات عرفانی را به اوج قله کمال رسانیدند.
بررسی عناصر عرفانی در کتاب مقدس
نویسنده:
عصمت حسن‌زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
همان‌طور که بعداً ذکر خواهیم کرد عرفان در بیان یافته‌های خویش از وسیله زبان بهره می‌برد و معمولاً عارفان در بیان ادراکات خویش از قالبی استفاده می‌کنند که گونه‌هایی از هنر است. با توجه به این رابطه عرفان با زبان است که ما فصولی را به این امر اختصاص دادیم. ابتدا به طور کلی به زبان دین و بعد در نهایت به زبان کتاب مقدس و زبان عرفانی در کتاب مقدس پرداختیم. همان‌طور که قبلاً متذکر شدیم در این جا نیز بنای تقسیم‌بندی فصول‌مان بر اساس از کل به جزء است.در بخش عرفان در متون مقدس به ذکر مواردی چند از عناصر عرفانی در این متون می‌پردازیم. البته تحقیق حاضر مدعی پژوهشی جامع و کامل در این زمینه نیست. قصدمان اظهار این مهم است که در این متون نیز عناصر عرفانی هم چنانکه در عهدین یافت می-شود و شباهت‌هایی‌که بین این متون و عهدین می‌باشد گاهی اوقات آن‌قدر زیاد است که می‌توان تمام متون مقدس را حاصل الهام از یک منبع وحی دانست، و آن منبع همان خدای حی و واحد است همان‌طور که درآیه 46 سوره عنکبوت نیز به این مورد اشاره شده است: «و شما مسلمانان با (یهود و نصاری و مجوس) اهل کتاب جز به نیکوترین طریق بحث و مجادله مکنید مگر با ستمکاران از آنها و با اهل کتاب بگویید که ما به کتاب آسمانی قرآن که بر ما نازل شد و به کتب آسمانی شما به همه ایمان آورده‌ایم و خدای ما و شما یکی است و ما تسلیم و مطیع فرمان اوییم». در کل می‌توان گفت عرفان با دین رابطه تنگاتنگی دارد هر کجا دین است عرفان نیز خودنمایی می‌کند. در واقع آنچه از این متون خواهیم گفت، مشتی از خروار است که برای ادای حق مطلب، تحقیقی دیگر را می‌طلبد. در واقع قصدمان این بود که اذعان بداریم که در متون دیگر، می‌توان نمونه‌هایی از این عناصر بیابیم.
اعتبار معرفتی اعتقادات دینی براساس رویکرد جدید آلستون به مسئله توجیه
نویسنده:
محمدعلی مبینی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
آلستون، در دیدگاه جدیدش، موجه بودن را به عنوان ویژگی یکه‏تازی که جایگاه معرفتی بدیل‏ناپذیری به باور ببخشد، نمی‏پذیرد و به جای آن، از وجود ویژگی‏های گوناگونی دفاع می‏کند که همۀ آن‏ها کم یا بیش مهم‏اند؛ به گونه‏ای که وجود هرکدام موجب وضعیت معرفتی مثبت برای باور می‏شود اما نبودش خسارت معرفتی جبران‏ناپذیری را در پی ندارد. اگر دیدگاه آلستون دربارۀ وجود مطلوب‏های معرفتی گوناگون قابل دفاع باشد، آن‏گاه ارزیابی معرفتی باور دینی هم نباید بر محور توجیه معرفتی آن بچرخد، بلکه هرکدام از مطلوب‏های معرفتی می‏توانند وضعیت مثبت معرفتی به باور دینی عطا کنند. اما این دیدگاه آلستون دچار مشکلاتی جدی است. اولاً انکار توجیه به معنای قانع شدن به ارزیابی‏های معرفتی نسبی و نادیده گرفتن اهمیت ارزیابی نهایی و جامع‏نگر دربارۀ باورها است، و این چیزی است که با شهودات مشترک ما نمی‏سازد. و ثانیاً مهم‎ترین مطلوب‎های معرفتی‎ای که آلستون به جای توجیه مطرح می‎کند، همگی به یک ویژگی واحد برمی‎گردند و از این رو، تنوع و تکثر ادعایی آلستون واقعیت ندارد. به نظر می‏رسد راه گریزی از توجیه به عنوان مسئله‏ای مربوط به مقام ارزیابی نهایی باور نیست، هرچند می‏توان در این مقام به بیش از یک معیار و از این رو، به بیش از یک مفهوم برای توجیه قائل شد. یک مفهوم قابل دفاع از توجیه معرفتی مفهوم وظیفه‏شناختی آن است. آلستون، چه در دوران توجیه‏گرایی و چه بعد از آن، با انکار ارادی بودن باور، دایرۀ وظایف مربوط به باور را بسیار تنگ می‏کند و برای وظایف قابل تصور نیز جنبۀ معرفتی قائل نیست. اما به نظر می‏رسد باورهای ما می‏توانند متعلق پذیرش یا عدم پذیرش ما قرار گیرند و چون پذیرش عملی ارادی است، با ورود آن به معرفت‏شناسی زمینۀ طرح وظایف بسیار مهمی فراهم می‏شود. همچنین از آن‏جا که این وظایف در راستای هدف معرفتی صدق طرح می‏شوند، حیثیت معرفتی پیدا می‏کنند و در نتیجه، توجیه وظیفه‏شناختی باور بعد معرفتی می‏یابد. علاوه بر این مفهوم، مفهومی غیر وظیفه‏شناختی و معطوف به صدق نیز برای توجیه قابل تصور است. در مورد باور دینی، از آن‏جا که در معرض چالش‏هایی جدی از قبیل تکثر و تنوع ادیان قرار دارد، توجیه آن، چه مفهوم وظیفه‏شناختی توجیه را لحاظ کنیم و چه مفهوم غیر وظیفه‏شناختی آن، وابسته به وجود دلیلی به سود آن است، گرچه نگرش اعتدال‏گرایانه به معرفت‏شناسی اقتضا می‏کند که این دلیل را منحصر به براهین معتبر منطقی نکرده و وجود شاهد و بینه را نیز برای توجیه باور دینی کافی بدانیم.
عرفان از دیدگاه عرفای معاصر میرزا جواد آقا ملکی تبریزی (در اسرار الصلاه) و علامه شاه آبادی (در رشحات البحار)
نویسنده:
فاطمه داغستانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
عرفان عبارت است از علم به خداوند از حیث اسماء و صفات و افعال و مظاهرش و علم به احوال مبدأ و معاد و به حقایق عالم و چگونگی بازگشت آن حقایق به حقیقت واحدی که همانا ذات احدی حق تعالی است و تلاش برای رها ساختن نفس از تنگناهای قید و بند جزئیت و پیوستن به مبدأ خویش و... .پژوهش حاضر با هدف شناسایی آراء و عقاید دو عارف شیعی بزرگ جهان اسلام، میرزا جواد آقا ملکی تبریزی (در اسرار الصلاه) و محمد علی شاه آبادی (در رشحات البحار)، صورت گرفته است. کتاب اسرار الصلاه که یکی از متون مهم نوشته شده در عرصه اخلاقی و عرفانی و آکنده از گوهرهای حکمت و ادب و عرفان است؛ توسط میرزا جواد آقا ملکی تبریزی تألیف شده است؛ و کتاب رشحات البحار نیز توسط محمد علی شاه آبادی تالیف شده که متن آن به همراه شرح فرزندش نور الله شاه آبادی در سال 1360 به چاپ رسیده است.سوالات مهمی که در این تحقیق مطرح بوده است؛ عبارتند از:1- این دو عارف در باب عرفان عملی چه مباحثی را در کتاب خود مطرح کرده اند؟ 2- این دو عارف در باب عرفان نظری چه مباحثی را در کتاب خود مطرح کرده اند؟ 3- اشتراکات و تفاوت هایی که این دو عارف در باب عرفان عملی و نظری دارند، چیست؟ با توجه به اینکه این پژوهش از نوع کتابخانه ای و به شیوه مقایسه ای صوت گرفته و برایانجام آن از کتاب ها و مقالات استفاده شده است؛ و در آن مباحث مهمی از قبیل توحید( ذاتی، صفاتی، افعالی) حق تعالی، معرفت، سیر و سلوک، انسان، قرآن، قطرت، ولایت، قیامت، ریاضت و... مطرح شده است.
بررسی نقش فلسفه در فهم متون دینی در بخش اعتقادات
نویسنده:
محمدعلی کمالی نیا
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
پس از شکل گیری فلسفه در میان مسلمانان به عنوان دانشی که با روشی برهانی از احکام کلی هستی سخن می‌گوید، هماره این سوال مطرح بوده است که چنین دانشی آیا رابطه‌ای با حوزه اعتقادی دین دارد یا خیر؟ در این تحقیق سعی گردیده است با روشی تحلیلی-عقلی، ضمن واکاوی این مسئله، به این نتیجه برسد که این دانش به جهت نظری، در فرایندِ فهمِ حداقل بخشی از مهمترین گزاره های اعتقادی دین که همان گزاره‌های پیشینی است نقشی محوری داشته و در سایر اعتقادات،‌ می تواند در تعمیق و تحکیم اعتقاد و فهم و اذعان،‌ موثر باشد و این به آن جهت است که گزاره‌های بنیادین دین اسلام، محتوایی هستی شناختی دارند و تحصیل معرفت به این دست از اعتقادات اساسی نیز عقلا و نقلا ضروری است، پس تنها راهِ پیشِ رو جهت تحصیل معرفت و اعتقاد،بکارگیری فلسفه خواهد بودکه در محتوا، هستی شناختی و در روش، برهانی است.در بخش دیگر پایان‌نامه به شکل عملی و کاربردی، نقش فلسفه را در فهم گزاره‌های بنیادین در حوزه توحید و نبوت و امامت و معاد بررسی نمودیم و به این نتیجه رسیدیم که دانش فلسفه در فهم گزاره‌های بینادین توحیدی و برخی گزاره‌های مربوط به نبوت و تحصیل اعتقاد نسبت به آن، نقش بی بدیل و ضروری داشته آنچنانکه در سایرگزاره‌های مربوط به نبوت و گزاره‌های مربوط به امامت و معاد، فلسفه بیشتر، جنبه توضیحی و تفسیری خواهد داشت. یعنی فلسفه با تکیه بر آموزه های قطعی خود، به تفسیر و تبیین آموزه‌های دینی در این حوزه‌ها می پردازد. در این میان به نظر می رسد همچنان بحث از نقش فلسفه در فهم گزاره‌های رفتاری، اخلاقی، سیاسی و اجتماعی دین و همچنین نقش دین در توسعه دانش فلسفه نیازمند تحقیق عمیقتری است.
رابطه دین و اخلاق از نظر آیت‌الله مصباح یزدی و پاسخ به شبهات مربوطه
نویسنده:
ستار سبحانی نیا
نوع منبع :
رساله تحصیلی , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات)
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیده:یکی ازمهمترین مباحث فلسفه اخلاق، بحث رابطه دین واخلاق است.این بحث از با سابقه ترین مباحث فلسفه اخلاق به شمار می رود و شاید بتوان آن را ازنخستین مسائل فلسفه اخلاق در یونان باستان به شمار آورد. نیز می توان در میان اندیشمندان مسلمان مسئله دین واخلاق را از کهن ترین و پرنزاع ترین مسائل فلسفه اخلاق به شمار آورد، گرچه به این عنوان نبوده بلکه تحت عنوانی چون حسن و قبح افعال مطرح بود.به طور کلی همه دیدگاه های مطرح شده را می توان تحت سه دیدگاه کلیتباین ، اتحاد ، تعامل فرض کرد، عده ای اعتقاد دارند که بین دین واخلاق تباین وجود دارد و بین آنها هیچ رابطه ای نیست.برخی هم معتقدند که بین دین واخلاق اتحاد وجود دارد. برخی دیگر هم قائل به رابطه تعامل بین دین واخلاق می باشند.آیت الله مصباح یزدی نیز به عنوان یکی از اندیشمندان مسلمان در مورد رابطه دین و اخلاق اعتقاد دارند که دین و اخلاق از جهت مبنایی با هم اتحاد و وحدت دارند واین وحدت به شکل جزء و کل می باشد. یعنی اگر دین را به عنوان یک کل در نظر داشته باشیم،اخلاق بخشی از ارکان اصلی این کل به حساب می آید. اخلاق بخشی از دین است.زمانی که ما دین را تعریف میکنیم واجزاءآن را بررسی می کنیم می بینیم که اخلاق یکی از سه جزءدین است و اخلاق اگر بخواهد ثابت و بدون تغییر باشد ضامن لازم دارد و آن چیز غیر از توحید نمی باشد و از طرف دیگر ایمان نیز بوسیله اخلاق کریمه حفظ می شود.در این تحقیق ما به بررسی اجزاء، قلمرو ،کارکردها، و هدف دین و اخلاق پرداختیم . طبق دیدگاه ایشان، دین دارای قلمروی گسترده و دارای کارکردهای مختلفی می باشد، دین درعرصه های متفاوت زندگی بشر وارد شده و دارای برنامه هست.لذا به نظر ایشان دین و اخلاق هم در اجزاء و هم در کارکردها و هم در قلمرو دارای ارتباط با همدیگر می باشند و در نهایت از مجموع کلمات استاد مصباح این نتیجه را برداشت کردیم که، از منظر ویبین دین واخلاق رابطه هست البته نه تباین و نه تعامل بلکه رابطه از نوع اتحاد جزء وکل می باشد. لذا نسبت به این دیدگاه اشکالاتیمطرح شده که از منظر استاد مصباح به آنها پاسخ دادیم. ازمجموع نظرات استاد این نکته را برداشت کردیم که اگر دین واخلاق را آن گونه که در غرب تعریف می کنند تعریف کنیم، شاید این اشکالات وارد باشد اما با تعریفی که ما در اسلام از دین واخلاق داریم و اخلاق را جزء دینمی دانیم این اشکالات وارد نمی باشند.
  • تعداد رکورد ها : 745