جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 310
مطالعه تطبیقی آرای تربیتی ملامحسن فیض کاشانی و جان آموس کمنیوس
نویسنده:
جواهر عیسی زاده دتورسری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
هدف این تحقیق مطالعه تطبیقی آرای تربیتی ملامحسن فیض کاشانی و جان آموس کمنیوس است. روش تحقیق به کار رفته در این پژوهش روش توصیفی-تحلیلی است که به بررسی دیدگاه های تربیتی فیض کاشانی و کمنیوس در مورد سه رکن تربیت (هدف، اصل، روش) می پردازد. جامعه آماری این پژوهش عبارت است از کلیه منابع اسناد، مدارک، کتب، مقالات، مجلات و پژوهش هایی که انجام شده. نمونه ی پژوهشی این پایان نامه عبارت است از کلیه منابع، اسناد، مدارک و پژوهش هایی که بحث شده و در دسترس محقق است. روش جمع آوری اطلاعات از روش کتابخانه ای و فیش های تحقیقاتی و چک لیست تهیه و تنظیم شده است. نتیجه یافته های این پژوهش در یک سوال کلی به این شرح می باشد: اشتراکات و افتراقات آرای تربیتی فیض کاشانی و کمنیوس در مورد اهدف، اصول و روش ها چیست؟ ازکل یافته های تحقیق چنین می توان نتیجه گیری کرد که هر یک از آنها نگاهی خاص به ارکان تربیت داشته اند: فیض و کمنیوس برای انسان سعادت دنیوی واخروی، پرهیزگاری و توأم و تلفیق نمودن علم با عمل و پرورش روح، تعالی دانش و تجربه، توجه به حیات دینی و توجه به عالم برتر معنوی، خردپروری و اندیشه ورزی، پرورش قوای ذهنی را به عنوان هدف تربیت درنظر می گیرند. هدف غایی تربیت به عقیده کمنیوس حصول شادی جاوید و به عبارت دیگر سعادت آخرت است اما این هدف نباید مانع از توجه به امور دنیوی گردد. زیرا فرد باید در این جهان زندگی کند و از آسایش دنیوی بهره مند گردد. فیض در پرداختن به امور دنیا مخالفت نمی ورزد و توجه به امور معنوی را کلید ورود به خوشبختی می داند. اگرچه کمنیوس به دنیای دیگر بی توجه نیست اما تأکید او برای دستیابی به زندگی راحت با اندیشه های فیض همخوانی ندارد. فیض به جهان خاکی بیشتر از این جهت توجه دارد که جایگاهی برای ذخیره آخرت به حساب می آید و از این رو زندگانی دنیا اهمیت دارد. اما کمنیوس در کنار آمادگی انسان برای جهان آخرت مسئله رفاه دنیا را نادیده نمی گیرد. در مورد اصول تربیت فیض و کمنیوس رسیدن به رستگاری، متخلق به اخلاق حسنه، متقی، اهمیت دادن به اراده و اختیار انسان از روی علم و آگاهی، مطابق بودن اصول تربیت با سن فرد و رعایت زمان، تربیت تدریجی، توجه به رشد جسمی و روحی کودک، سازگاری و پایبند بودن به قوانین و مقررات اجتماعی، تطبیق دادن فرد و درهم آمیختن عادات نیک با طبیعت انسانی را مورد توجه قرار می دهند. اصول تربیت از نظر فیض به وسیله برهان و استدلال است که انسان می تواند نسبت به پذیرش حقیقت اقدام کند. اما کمنیوس معتقد است در تعلیم و تربیت نه تربیت دینی باید تربیت عقلانی را محدود کند و نه تعلیم و تربیت عقلانی باید تربیت دینی و اخلاقی را تحت شعاع قرار دهد. کمنیوس قوه فاهمه‌ یا عقل را واجد چیزی نمی داند مگر آنکه از راه حواس اخذ کرده باشد و قطعیت و حقیقت علم را وابسته به شهادت حواس می داند. روش های تربیت دینی مشترک فیض و کمنیوس عبارتند از روش تشویق و ترغیب و روش ایجاد عادات درست، روش الگوی مناسب، روش تلقین و تحمیل به نفس، روش خودسازی و تزکیه نفس. فیض روش رفق و مدارا، تکرار و تمرین را در تربیت دینی مورد توجه قرار می دهد در حالی که کمنیوس توجهی به این روش ها ندارد و در عوض به روش های رئالیستی، روش تجربی در تربیت فراگیران، روش کشف و شهود، مشاهده و تخیل توجه دارد.
بررسی تطبیقی مسأله شر در بودیسم و مسیحیت (با تأکید بر الاهیات پویشی)
نویسنده:
الهام قربانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
پژوهش حاضر تلاشی است در جهت شناخت مسأله شر در بودیسم ومسیحیت (با تأکید بر الاهیات پویشی)و رویکردهایی در جهت حل این مسئله. از آن جا که بین عناصر تشکیل دهنده این دو دین همبستگی وجود دارد، در ابتدا مختصری به زندگی بنیان گذار این دو دین و تجربه و تأثیر آن ها در دینشان می پردازیم و سپس مواردی چون:تعریف شر، انواع شر، منشأ و مصادیق شر، جهان شناسی، خداشناسی، انسان شناسی، نجات شناسی، حل مسأله شر، و نماد شر مورد بررسی قرار می گیرد. با توجه به اینکه بودیسم دینی عمل گرا و انسان محور است و خدا منشأ شر تلقی نمی‌شود، تبیین شر از طریق حقایق چهارگانه برین، مبتنی بر راههشتگانه شریف صورت می گیرد . آموزه کرمهنیز در جهت حل نظری مسأله شر مورد توجه است و در بودیسم تبیین کننده رنج بشری تلقی می شود. در مسیحیت با توجه به اینکه خدا از صفات متمایزی برخوردار است مسئله شر اعتقادات دینی آن ها را مورد مناقشه قرار می دهد. از این رو از دیرباز نظریه های عدل الهی مختلفی برای توجیه شر مطرح بوده است. در میان همه نظریه های عدل الهی عنصر مشترک مسئله اختیار انسان است. نظریه عدل الهی پویشی تبیینی جدید از مسئله شر در اختیار قرار می دهد. در این رویکرد خداوند قادر مطلق نیست و نمی تواند شر را به نحو یکجانبه از میان بردارد. از این رو خداوند مسبب شر نیست و مانند مسیحیت سنتی صفت قدرت مطلق او مورد مناقشه قرار نمی گیرد.
تبیین انحرافات اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (ره)
نویسنده:
فاطمه درویشی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پایان نامه حاضر با عنوان " تبیین انحرافات اجتماعی از منظر امام خمینی(ره)" از نوعتحقیقات "بنیادی" است که به شیوه "توصیفی- تحلیلی" به رشته تحریر در آمده است. از لحاظ معرفت شناسی، وحی، فطرت، قلب و عقل انسان به عنوان منابع شناخت و معتبر دین در منظر امام خمینی (ره) است. ایشان اساسی ترین حق انسان ها را، حق حیات سالم می داند که از آزادی فطرت پاک انسانی سرچشمه می گیرد. از لحاظ هستی شناسی خداوند، خالق و آفریننده جهان هستی و در نتیجه، مالک آنو دارای حق مطلقه بر آن است. هستی شناسی هر شخص، انسان شناسی او را تحت تاثیر قرار می دهد. در انسان شناسی، حیات حقیقی انسان را محدود به زندگی مادی نمی داند بلکه حیاتی است که سیر آن در جهت اهداف اخروی قرار گرفته باشد. در این پایان نامه بیان شده است که در اصطلاح جامعه شناسان، رفتاری که باعث نقض هنجارهای مهم جامعه بوده و از نظر اکثر مردم قابل مجازات باشد انحراف نام دارد که با توجه به نظر مردم به دو شاخه مثبت و منفی تقسیم می شود. بر خلاف این دیدگاه، آراء و اندیشه امام خمینی (ره) که بر گرفته از آموزه های اسلامی است، انحراف را یک پدیده تابع هنجارها و ارزش هایی متغیر و خواست اکثریتنمی داند. بلکه ملاک تشخیص یک انحراف در دیدگاه ایشان استفاده و تطابق با منابع درونی و بیرونی است که مهم ترین آنها عقلبه عنوان نماد راهنما به خیرات است. از نظر امام خمینی (ره) هر چند اصل تأثیر گذاری عوامل گوناگون بیرونی در رفتار انحرافی انسان تا اندازه ای قابل قبول است، اما تنها عامل نیست. در منظر ایشان به دلیل وجود ارتباط تنگاتنگ میان فرد و جامعه، عوامل انحراف به دو نوع عامل بیرونی و درونی تقسیم می شوند.در طول این تحقیق روشن می شود که امام خمینی(ره) معتقدند چون انحراف مسأله ای یک وجهی نیست و در انحراف، فرد و جامعه هر دو نقش دارندلذا در ارائه راه حل آن نیز باید به ابعاد مختلف انحراف و تطابق روش ها و شدت عمل در برخورد با انواع انحراف و ... توجه داشت. امام خمینی(ره) گروه هایی از جامعه چون نخبگان، مراکز آموزشی و مسئولین حکومتی را به دلیل ویژگی اثرگذاری بر جامعه مورد خطاب خاص قرار داده و راهکارهای پیشگیرانه و درمانی ویژه ای را برای حل انحرافات جامعه به هر یک از گروه های مذکور ارائه داده اند. برخی از راهکارهای امام (ره) در ارتباط با حل معضل انحراف در جامعه عبارت است از: توجه به خدا و دوری از فرهنگ استعمار و بازگشت جامعه به فرهنگ اصیل اسلامی، وحدت جامعه، احیای ارزش های اصیل اسلامی، نظارت بر رسانه های تأثیر گذار بر جامعه و ...
هستی‌شناسی در فلسفه‌ی ژیل دلوز
نویسنده:
زهره ملایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
با وجود آنکه دوره ی معاصر، با تصور مرگ مابعدالطبیعه و به معنای هستی‌شناسی توأم بوده است، اما دُلوز هستی‌شناسی را پایان یافته قلمداد نمی کند. او حتیفلسفهرا با هستی‌شناسی آمیخته می‌داند و توجه خود را به هستی شناسی در اغلب آثار خود، آشکار می‌کند. دُلوز هستی‌شناسی را به معنایی نو، حیات می‌بخشد: هستی‌ای که پیوسته در کار شدن و تفاوت سازی و از این رو هستی‌ای متفاوتاز هستی جامد و سنتی است. هدف از این پژوهش، کند و کاوی در اندیشه های هستی شناختی دلوز و ارایه ی تصویری از هستی شناسی اوست. برای دست یابی به این منظور، به بررسی مفاهیم کلیدی اندیشه ی دُلوز و پیوند های میان این مفاهیم، پرداخته شده است. نتیجه‌ی این مطالعات ،آن بود که مفاهیم‌های ویرچوآلیتی و اَکچوآلیتی، به عنوان عناصر توأمان واقعیت، هسته‌ی هستی‌شناسی دُلوز را تشکیل داده اند؛ به گونه ای که ارتباط این دو مفهوم را می‌توان به روشنی با سایر مفاهیم برجسته‌ی اندیشه‌ی او مشاهده کرد. روش کار این رساله، از روش خود دلوز، یعنی مطالعه ی اندیشه ها و مفاهیم در آینه ی سایر اندیشه ها و مفاهیم و بررسی پیوند میان آنها، الهام گرفته شده است.
بررسی مقایسه‌ای مفهوم قدرت در آراء هابز و فوکو
نویسنده:
معصومه محمدیاری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
بررسی دگرگونی بنیادین صورت گرفته در مفهوم قدرت از هابز تا فوکو موضوع اصلی این پایان نامه می باشد. قدرتی که پایه ها و زمینه هایش در مبانی هستی شناسانه، معرفت شناسانه و روش شناسانه هر دو متفکر قرار دارد و اصلا گسست بنیادین صورت گرفته در مفهوم قدرت، ابتدائا گسستی کامل در تمام زمینه های هستی شناسی، معرفت شناسی و روش شناسی از هابز تا فوکو به همراه دارد. بر طبق این انفصال فوکو در برابر سوژه خردمند هابزی، به توضیح مسیری می پردازد که از مرگ سوژه تا ساخته شدن سوژه ادامه دارد. سوژه ای که در روابط متقابل قدرت ـ دانش ساخته می شود و در واقع به ابژه تبدیل شده است. فوکو در برابر ماتریالیسم، ریاضیات و مکانیک، که سه پایه ی معرفت شناسی هابز را تشکیل می دهد و با روش تجزیه_ترکیبی به آنها پرداخته می شود، به بحث از عدم اعتقادش به تکامل انباشتی و خطی دانش و نقد علم و فلسفه می پردازد و با سه روش شناسی دیرینه شناسی، تبارشناسی و اخلاق به آنها می پردازد. اینها خود به ایجاد زمینه ای می پردازد که با توجه به آن مباحث قدرت در اندیشه این دو متفکر مطرح می گردد. مطرح شدن این زمینه ها در نوشته حاضر کمک خواهد کرد تا هم مدلی انتزاعی برای مقایسه فراهم آید و هم نگاهی جامع در ارتباط با مفهوم قدرت در اندیشه این دو متفکر داشته باشیم.
بررسی نظریه بازی در هرمنوتیک گادامر
نویسنده:
مهدی احراری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
گادامر در پی هستی شناسی فهم و تامل در هستی از طریق هنر است. برای او نه زیباییشناسی بلکه پرداختن به ذات وهستی هنر خاستگاه و نقطه عزیمتی برای تبیین فهم و هستی شناسی آنست.گر چه او همچون برخی از فیلسوفان مدرن قصد پی افکنی ک نظام زیبایی شناسی یا فلسفه هنر مستقل را ندارد،با اینحال مباحث او را راهگشا قلمداد میکنند. او با طرح مفهوم بازی واحاطه آن بر سوژه راهی بسوی گشایش و تقرب هستی و حقیقت به انسان ترسیم میکند.بازی در هنر های نمایشی رکن اصلی است و گادامر با ریشه یابی این مفهوم در زندگی انسانی و تجلی آن در هنر،در ادامه وهمسو با هایدگر سعی در نقد شاخه زیبایی شناسی نظزیه شناخت و تامل در هستی شناسی هنر دارد.بازی از نظر او کلیدی برای تبیین فهم عالم هنری و گام نهادن در راه اتصال به حقیقت هستیست. او بازی را از هایدگر وام گرفته بدین معنا که بازی به تکامل حقیقی بودن هنر میانجامد.گادامر بازی را با هنر پیوند میزند چرا که افق کشف حقیقت هنر است وبازی راهنمای تبیین هستی شنا سانه برای ماست.
رهیافت اسلامی روابط بین‌الملل از دیدگاه امام خمینی(ره)
نویسنده:
حسین بهمنش
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ویژگی های دین مبین اسلامو جوانب گوناگون آن هموارهو در عرصه ها و زمان های مختلف الهام بخش و راهگشا برای مسلمانان و حتی غیرمسلمانان بوده است؛ در زمان کنونی که جهان اسلام به بیدارگشته و مسلمانان در حال تلاش برای تعیین سرنوشت خویش هستند، یقینا درآینده ای نزدیک نیازمند الگو و شالوده ای اسلامی برای مناسبات خارجی خود و همچنین بازیگری در نظام بین الملل می باشند. پیروزی انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی (ره) و بیش از32 سال رفتارسیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران و همچنین ایفای نقش در نظام بین الملل بر مبنای تفکر ایشان نمونه و الگوی مناسبی برای آزمایش و میزان توانایی، ظرفیت و موفقیت رهیافت اسلامی می باشد.محقق در این پژوهش برآن است تا به این پرسش پاسخ گویدکه، رهیافت اسلامی روابط بین الملل از دیدگاه امام خمینی(ره) بر چه ویژگی هایی استواراست؟ برای پاسخ به این پرسش، در این پژوهش از رهیافتی مرکب از روش های توصیفی، تحلیلیو مقایسه ایو در چارچوب مباحث فرانظری(هستی شناسی، معرفت شناسی، روش شناسی) بهره گرفته می شود. فرضیه پژوهش اینگونه است که؛ رهیافت امام خمینی(ره) به روابط بین الملل درهستی شناسی؛ خدامحورانه، مبناگرایانه، انسان مدارانه و عدل گسترانه، در معرفت شناسی، قائل به امکان شناخت، صدق وگزاره های مطابق با واقع، تاثیر متقابل دانش و ارزش، وابستگی شناخت به تهذیب نفس و تکثر منابع آن و در روش شناسی فقیهانه و تکثرگرااست.این پژوهش مشتمل برپنج فصل می باشدکه، در فصل نخست کلیات پژوهش ارائه می گردد؛ در فصل دوم وسوم به توصیف و تحلیل مبانی فرانظری دیدگاه امام خمینی (ره) به حوزه روابط بین الملل می پردازد و درفصل چهارم نیز، ضمن بررسی دلالت های فرانظری تفکرامام (ره) در روابط بین الملل، به مقایسه اجمالی این رهیافت با نظریه های مطرح روابط بین الملل وتحلیل تشابهات و تمایزات تعلق گرفته است و درفصل پنجم به نتیجه گیری خاتمه می یابد.
تحلیل انتقادی تبیین های پوزیتیویستی (اثبات گرا) از بزهکاری با تأکید بر اندیشه علامه طباطبایی
نویسنده:
مجتبی جاویدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
اگرچه پوزيتيويسم در عرصه روش‎شناختي تنها روش رايج نيست، اما هنوز هم مي‌توان آن را مسلط‌ترين روش در حوزه علوم اجتماعي و از جمله حقوق کيفري و جرم‌شناسي دانست. نظريات پوزيتيويستي در تبيين چيستي بزهکاري، خود را در قالب دو ملاک صوري «نقض قواعد مورد پذيرش در جامعه» و «نقض موارد جرم‌انگاري شده در قانون» و ملاک ماهوي «اصل ضرر» نشان داده است. همچنين نظريات پوزيتيويستي در تبيين چرايي ارتکاب بزهکاري خود را در قالب چهار دسته نظريات «پوزيتيويسم زيستي»، «پوزيتيويسم رواني»، «پوزيتيويسم جامعه‌شناختي» و «نظريات تلفيقي» نشان داده است. نظريات پوزيتيويستي در تبيين بزهکاري داراي مباني، اصول و شاخصه‌هايي است که کاملاً از آن‌ها متأثر بوده است. اين نظريه‌ها بر اساس آن مباني و اصول زاده شده‌اند، اما گاه سير منطقي از آن مباني و اصول به سمت اين نظريه‌ها طي نشده و لذا سازگاري لازم در اين نظريه‌ها وجود ندارد. از سوي ديگر، اين مباني و اصول، عليرغم داشتن پاره‌اي شباهت‌ها با حکمت اسلامي، داراي تفاوت‌هاي اساسي با آن هستند. بر اين اساس، در اين رساله ابتدا به بررسي و نقد سير طي شده از آن مباني و اصول به سمت نظريه‌ها و همچنين ميزان سازگاري نظريه‌ها با آن مباني و اصول پرداخته شده و سپس به نقد و بررسي آن مباني و اصول بر اساس حکمت اسلامي با تأکيد بر انديشه علامه طباطبايي همت گماشته شده است. اين مباني و اصول شامل مباني و اصول معرفت‌شناختي، هستي‌شناختي، انسان‌شناختي و روش‌شناختي است. شناخت اين مباني و اصول و نقد آن‌ها، امکان شناخت محاسن و معايب تبيين‌هاي پوزيتيويستي از بزهکاري نسبت به ساير تبيين‌ها را به ما مي‌دهد و از طرف ديگر، در راستاي بومي‌سازي علوم داعيه‌دار مطالعه بزهکاري، زمينه را براي ترسيم و ارائه يک منظومه فکري جديد براي شناخت دقيق و همه‌جانبه بزهکاري و سامان‌دهي رويارويي با آن در پژوهش‌هاي بعدي فراهم خواهد کرد.واژگان کليدی: پوزيتيويسم، بزهکاری، حکمت اسلامی، علامه طباطبايي، معرفت‌شناسی، هستی‌شناسی، انسان‌شناسی، روش‌شناسی
حفظ نظام و حدود و شرایط آن در اندیشه سیاسی امام خمینی
نویسنده:
علیرضا محمدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
اداره امور عمومی جوامع بشری از طریق نهاد حکومتی یا نظام سیاسی صورت می گیرد. غالب نظریه پردازان در مورد چگونگی ایجاد مشروعیّت و استمرار حفظ نظام به بررسی و اندیشه‌ورزی پرداخته‌اند و در این میان بقا و حفظ نظام سیاسی در اندیشه های امام خمینی کاری بدیع و نو محسوب می شود. کوشش این رساله‌ی کارشناسی ارشد، بررسی نتایج منطقی حفظ نظام از نگاه امام خمینی در این زمینه است. اندیشه‌ی امام خمینی به طور کلّی و اندیشه‌ی سیاسی ایشان به طور خاص متأثر از معرفت شناسی، هستی شناسی و انسان شناسی ایشان است که مبانی فلسفی ایشان را تشکیل می دهد و این مبانی است که حدود و تغور اندیشه‌ی سیاسی ایشان را تعیین می کند. از نتایج محصول این رساله می توان بیان کرد که ضرورت تشکیل و برپایی و حفظ حکومت اسلامی از مبانی معرفتی و هستی شناسی امام خمینی است که با نتایج معرفتی و هستی شناسی اومانیستی غرب کاملاً متفاوت است و دیگر آنکه سیاست جزء غیر قابل انفکاک دین است و دین بدون سیاست از دیدگاه امام، دین محسوب نمی شود. از نظر امام خمینی سیاست و حکومت را اصولی همچون توحید، نبوت، معاد، عدل و امامت هدایت می کند ولی این اصول جهت اجرا و پیاده شدن احتیاج به سیاست و حکومت دارند که بدون سیاست و حکومت هیچ شأنیّت اجرایی ندارند و به صورت معطّل و اجرا ناشده باقی می مانند. پس به نوعی اجرای این اصول وابسته به برقراری حکومت و سیاست است. از منظر موارد یاد شده حفظ نظام از دیدگاه امام خمینی از اوجب واجبات است و باید تحت هر شرایط و قیمتی لحاظ شود و تمامی امکانات سخت افزاری و نرم افزاری کشور می باید در جهت آن به کار گرفته شود. این مسئله تئوری مهم است که از نظر امام خمینی حفظ نظام اسلامی از حفظ جان امام معصوم واجب تر است.
  • تعداد رکورد ها : 310