جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 192
مفهوم واژه‌ی رضا در متون عرفانی
نویسنده:
غلامرضا احمدزاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
رضا به معنی خشنودی یا خشنود شدن و با لفظ دادن و آوردن به معنی اجازت دادن و آوردن است. رضوان مقابل سخط و غضب است و از اصطلاح های عرفانی است به معنی رفع کراهت و تحمل مرارت احکام قضا و قدر است و در اصطلاح عرفان شادی دل است به آن چه پیش آید. از آنجا که عارف در مسیر حرکت خود یعنی رسیدن به معشوق باید سختی ها و مشکلات راه راتحمل کند و راضی باشد. رضا یکی از حالات عارفان است که تاکنون به صورت مستقل مورد بررسی قرار نگرفته است. بنابراین اهمیت و ضرورت انجام چنین پژوهشی در مورد رضا مشخص می شود. بدین منظور آیات قرآن و روایات و احادیث و نظر بزرگان دین و عارفان با استفاده از منابع و کتب مهم مورد بررسی قرار گرفت و مجموعه ای به نام مفهوم واژه رضا در متون عرفانی گردآوری شد. و برای اینکه مفاهیم رضا بهتر منتقل شود این مجموعه به پنج فصل تقسیم شد و برای هر موضوع مصادیق قرآنی و یا از سیره ی بزرگان دین و عرفان بیان شده است.اهتمام نگارنده در تدوین این مجموعه بر آن بوده است که دریچه ای تازه فراروی پژوهشگران و محقّقان ادبیات غنی فارسی بگشاید.
بررسی اندیشه‌های مدیریتی مولوی در مثنوی با تأکید بر یافته‌های جیم کالینز
نویسنده:
مهناز میرزایی خلیل‌آبادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
جلال الدین محمد مولوی ، بزرگترین شاعر و عارف قرن هفتم هجری استکه در مثنوی شریف خود، به موضوعات و مباحث گوناگون پرداخته است.به همین دلیل باهر رویکرد علمی که به مثنوی بنگریم به نتایج پرباری خواهیم رسید.جیمز کالینز ،استاد دانشگاه استانفورد آمریکا ، پژوهشگری است که در سال های اخیر در زمینه ی مدیریت نظریات نو و متفاوتی نسبت به نظریات مدیریتیگذشته ارائه کرده است که در مجموع ، شباهت ‌های زیادی با اندیشه هایمدیریت اسلامی دارد . پژوهش حاضر کهدر یازده فصل تدوینشده است ، به مقایسه ی نظریات کالینزدر کتاب "از خوب به عالی "و مولانا در " مثنوی " پرداخته و وجوه اختلاف و اشتراک نظر آن ها را بیان کرده است. دستآورداصلیپژو هش حاضراین استکه در بیشتر موضوعات مقایسه شده، مولانا بسیار عمیق تر و کامل تر از کالینز مباحث را مطرح کرده است و در این زمینه قدمهای بلند تری برداشته است.البته ایننکته شایان ذکر است که نمی توان با خواندن اشعار مثنوی مولانا ، او را یک نظریه پرداز علم مدیریت به طور کلیدانست اما اگر با توجه به نظریات مدیریتی کالینز نظریات مولانا را بسنجیم نظریات مدیریتی او جایگاه بالایی می تواند داشته باشد.اندیشه ی مدیریتی مولانا به شکلی است ؛که همه ی اقشار جامعه ی انسانی را مورد خطاب قرار می دهد اماکالینز همچو سایر پژوهندگان علم مدیریت تنها به یاری رهبران وسازمان ها می پردازد.مهم ترین مبحث کتاب کالینز رساندن شرکت ها به تعالی پایدار است. مولانا و کالینز هر دو سعی دارند به یاری انسان ها بشتابند و آن ها را ترغیب کنند که در مسیر تعالی قدم بردارند با این تفاوت که مولانا تعالی معنوی را مد نظر دارد و کالینز تعالی شغلی و سازمانی را که جزو تعالی مادی قلمداد می شود و البته منافاتی با تعالی معنوی ندارد و مقدمه و موید آن نیز تواند بود.مولانا علاوه بر اسبابی که کالینزدر موفقیت مدیران مطرح کرده است ،قضا و قدر ، توکل ، قدرت خداوند و دعا را در مسیر حرکت به سمت تعالی اثربخش می داند.مهم ترین ویژگی های رهبران سطح پنجم ( موفق‌ترین رهبران) که کالینز در کتاب خود بسیار بر آن تأکید می کند تواضع و اراده ی تزلزل ناپذیر است . مولانا علاوه بر رهبران همه‌ی انسان ها را دعوت به فروتنی و تواضع می کند . در واقع پیام اصلی مثنوی از پوست خود بیرون آمدن و رها کردن منیت و خودپرستی است .همچنین ، از داستان های مثنوی پیداست که رهبران مولانا اراده ای محکم نیز دارند .
بررسی و مقایسه درد و رنج در دیدگاه شاعران کلاسیک ومعاصر فارسی(مولوی،سعدی،نیمایوشیج وسهراب سپهری)
نویسنده:
ثوراله نوروزی داودخانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
درد و رنج ازموضوعاتی است که انسان از همان آغاز زندگی با آن روبرو بوده و همواره مکاتب مختلف دینی ، فکری و از جمله برخی شاعران- که در ساختار ذهنی آنان نگاه انسان شناسانه مرکزیت داشته -به آن توجه خاصّی کرده و اغلب شاهکارهای موفق ادبی، شکوفایی خودرا درپیوند وثیق با انسان و چالش های درونی او تجربه نموده اند. ازاین رو در این تحقیق،سعی شد تا مفهوم دردورنج،علل پیدایش وراههای رهایی از آن از منظر شاهکارهای ادبیات فارسی، درعصرکلاسیک ( شعر مولوی و سعدی )و معاصر ( شعر نیما یوشیج و سپهری ) به روش تحلیلی-توصیفی و بارهیافت هرمنوتیک وتحلیل گفتمان مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد که عمده ترین نکات تازه و دستاوردهای پژوهش عبارتند از :1- درد در شعر مولوی فرآیند فعال شناختی وامری است بالقوه، درونی،غایتمندو انگیزنده به سوی هدف مطلوب و رنج پدیده ای نسبی و درونی-روانی که در پیوند با افق دید انسانها مطرح گردیده است ودرد ورنج در شعر سعدی امری است اجتماعی با ماهیت زمانی-مکانی و قابل تعمیم به کل دردورنج های بشری و در شعر نیما،پدیده ذهنی-ادراکی و روحی- روانی است که در آغازفعالیت شعری او اغلب به صورت فردی و نوستالژیک و بعد با ماهیت اجتماعی،سیاسی و ملی در شعر او جلوه کرده و در نظر سپهری امری است ذهنی- ادراکی که در اثرتعارض معرفت ذهنی سپهری با معرفت موروثی و عادتی حاکم برذهنیت انسان معاصردر شعر او به تصویر کشیده شده است. 2- زمینه ها و عوامل مهم پیدایش درد و رنج های بشری از نظر مولوی ، عوامل ازلی- معرفتی ( مثل هبوط ، ترکیب خاکی ودو بعدی انسان) عوامل درونی ( مثل مستی از هستی ، شهوت ، پیش داوری ، جهل ، فزون طلبی وتلقین) و در نگرش سعدی ، عوامل سیاسی ( مثل ساختارهای قدرت ) عوامل اجتماعی ( مثل نبود احساس اجتماعی و همدردی )، عوامل اقتصادی، عوامل زیستی – روانی و عوامل تربیتی – معرفتی است اما در نگرش نیما عوامل سیاسی ( مثل حاکمیت مستبد )، عوامل اجتماعی – روانی ( مثل غفلت و محافظه کاری مردم ) و در نظر سپهری عوامل معرفتی – فرهنگی ( مثل هبوط ، غلبه فرهنگ صنعتی و نگاه عادتی و موروثی به جهان ) از عوامل عمده درد و رنج های بشری محسوب می شود.3- در نگرش مولوی،اساسی ترین راه رهایی انسان از درد و رنج ،تغییررفتارهای ذهنی- روانی،تهذیب نفس، کسب معرفت ومعنادهی به دردورنج های بشری است.دردیدگاه سعدی همدردی انسانها با همنوعان و برقراری اعتدال اجتماعی و اخلاقی در جامعه، درنظرگاه نیما افزایش آگاهی مردم و برقراری عدالت و مبارزه اجتماعی و دردیدگاه سپهری بازگشت به معصومیت آغازین،کنار زدن غبار عادات و موروثی از چشمان درونی و ذهنی انسان و پیوند سالم و متوازن انسان با طبیعت از راههای اساسی رهایی انسان از درد و رنج محسوب می گردد.4- عمده ترین عناصر و سازکارهای القای معانی درد و رنج در شعر مولوی،تمثیل، هنجارگریزی معنایی و بینامتنیت،در شعر سعدی حکایت ،تمثیل ، هنجارگریزی نحوی و بعضا تصویر آفرینی و صحنه پردازی عاطفی است. امّا در شعر نیمایوشیجتمثیل ، نماد ، ابهام ، رنگ و اصوات و آواها و در شعر سپهری فضا سازی وتصویرآفرینی ، تشخیص ،رنگ،عاطفه و برخی عناصر زبان شناختی مثل افعال موثر و کلمات پرسشی از عناصر مهم القای معانی درد و رنج به شمارمی آیند.
مرگ‌اندیشی در شاهنامه فردوسی
نویسنده:
حبیب چاه‌نژاد
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
بنیاد حماسه به طور کلی بر اساس سرگذشت انسان آرمانی و ستایش شکوهمندی و سرافرازی پهلوان و قهرمان استوار شده است. تقابل زندگی و مرگ در داستانهای شاهنامه به وضوح و به کرّات آمده است. از نگاه تیزبین فردوسی مرگ جسمانی با همه ی ترس آور بودنش، قطعی و گریزناپذیر است. تلاش در زندگی و خدا پرستی رمز جاودانگی و مانایی است و نیک نامی را به دنبال دارد. مرگ با زندگی پیوند تنگاتنگ و ناگسستنی دارد و به تعبیر رساتر مرگ ادامه ی زندگی است.فردوسی در تمام مراحل زندگی مرگ را به یاد می آورد و تأکید می کند،که چراغ عمر هر زاده ای با تند باد مرگ خاموش می شود. و(ساز و نهاد هر تولّدی)، (سرانجام هر زایشی)، بهره مندی از (بستر خاک)و (بالینی از خشت) است.زبونی و درماندگی انسان در برابر سرنوشت و بازیهای چرخ ناپایدار از نگاه دقیق فردوسی ، صحنه های هیجان انگیزی از حیرت و وحشت آدمیزاد را در برابر سایه ی شوم تقدیر که گاهی بر هم زننده ی لذاید و در هم شکننده ی عمرهای دراز است، به خوبی روایت شده است.مرگ با همه ی شکنندگی و ترسناکی، دادست و بیداد نیست، چرا که مرگ در چشم انسان معاد باوری چون فردوسی، مایه ی انتقال از این جهان خاکی و پر از درد و رنج، به جایگاه بهتر به نام جهان آخرت و سرای جاودانی است . (چو آرام یابد به دیگر سرای)، (گه رفتن آمد به دیگر سرای). فردوسی، روایتگر مرگ های آرمانی و جاودانی قهرمانان،پهلوانان و شاهان نامداری چون فریدون، ایرج، سیاوش، سهراب، رستم، کیخسرو ، اسفندیار و... است که ساختاری تراژدیک وغم انگیز دارند.مرگ سیامک اوّلین مرگ پاک و اهورایی شاهنامه، قتل ناجوانمردانه ایرج، اولین شهید شاهنامه، مرگ اسطوره ای سیاوش، جوانمرگی سهراب، کوچ عارفانه کیخسرو، مرگ اسفندیار، خودکشی جریره و شیرین، یکی در کنار جسد پسر ودیگری در دخمه ی شوهر شکوهمندش، مرگ تلخ و جانکاه رستم پهلوان رؤیایی شاعر، مرگ نابکارانی چون سلم و تور، افراسیاب، گرسیوز و... در اثر سترگ فردوسی، جاودانه و ماندگاراند.
سیمای انسان در مثنوی‌های سنایی غزنوی
نویسنده:
بهنام فتحی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
موضوع تحقیق حاضر، انسان در مثنوی‌های سنایی است. برای این منظور، به بررسیِ انسانِ موجود در عصر سنایی، ویژگی‌هایِ اخلاقی، عرفانی و دینی و نیازهایِ انسان آرمانی، در حدیقه‌الحقیقه و مثنوی-های دیگر سنایی پرداخته‌ایم. در بخش اجتماعی و انتقادی، ویژگی‌های مثبت و منفیِ انسانِ عصر سنایی در قالبِ گروه‌های مختلف انسانی، نظیر طبیبان، منجّمان، خویشان، صوفیان، فقیهان و ... بحث و بررسی شده است. در بخش اخلاقی، از خصایصِ ویژه‌ای سخن گفته‌ایم که آدمی بدون آنها تحت هر شرایطی، با حیوان و حتی سایر موجودات، تفاوتی ندارد. نظیر عدالت، علم، احسان، ایثار، تواضع، قناعت و ... . همچنین از برخی رذایل مانند ظلم، جهل، بُخل، خشم و شهوت، هوی و هوس و ...سخنی به میان آمده است که انسان باید از آن ها مبرّا باشد. در بخش بعدی، ویژگی‌های انسان را از بُعدِ عرفانی با ورود به مباحثِ مقامات، احوال، هفت وادی عشق و پاره‌ای دیگر از اندیشه‌های عرفانی سنایی در حدیقه و مثنوی‌های او بررسی نموده‌ایم. در بخش آخر با طرح مباحثی چون: ضرورتِ ایمان آوردن و اطاعتِ آدمی از قرآن، رسول اکرم (ص)، تحقیق در دین، احساسِ تکلیف، اجرای فرایض و پرهیز از حرام، انجامِ عملِ صالح و ... به بررسیِ انسان از منظرِ دین پرداخته‌ایم. نتیجه آنکه آدمی آن نیست که تنها به ادایِ واجبات قیام نماید و یا به کسبِ علم و معرفتِ خالی روی بیاورد، بلکه باید به اخلاقِ خدایی آراسته گردد و به مرتبه‌ای برسد که پیوسته و بی‌اختیار، از وی نیکی و راحت به هم‌نوعانش ریزان باشد و بدون مزد و منّت به همه نیکی نماید و راستی و نیکی ذاتیِ او گردد.
نقد و مقایسه‌ی اخلاق در حدیقه الحقیقه و مثنوی معنوی
نویسنده:
صدیقه حسین‌پور
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
اخلاق از دیر باز مورد توجّه بشر بوده ؛ زیرا ،آن را راهی برای رسیدن به سعادت خویش یافته است . اندرزها و تعالیم اخلاقی، همواره جزو مفاهیمبرجسته‌ی شعر بوده و شعرا ،تلاش زیادی برای نشر فضایل اخلاقی داشته‌ و هر یک به شیوه و روش خاص خود بدان پرداخته‌اند. سنایی و مولوی از جمله‌ی این شعرا هستند که نقد و مقایسه‌ی اخلاق ،در دو اثر حدیقه الحقیقه و مثنوی موضوع این پژوهش است. اساس نظام اخلاقی سنایی بر پایه‌ی دین استوار است . وی راه رسیدن به مرتبه‌ی کمال را گذر از جادّه‌ی شریعت می‌داند . اخلاق مورد نظر مولانا ،علی‌رغم پایبندی به شریعت و اصول دین احمدی ، تا حدود زیادی وام گرفته از اندیشه‌های صوفیانه است. او با رویکردی عرفانی به مباحث اخلاقی می‌پردازد.سنایی برای طی کردن طریق سعادت ،چراغ عقل را برمی‌افروزد و علم و عمل را ارج می‌نهد و مولانا ضمن به رسمیّت شناختن عقل و علم، عشق و دستگیری پیر طریقت را نردبان صعود می‌داند . در این تحقیق، ابتدا به بررسی اجمالی زندگی و آثارسنایی و مولویپرداخته شده است،سپس جایگاه سنایی و مولوی در عرصه‌ی شعر فارسی بررسی شده و از تأثیر و تأثّرهای این دو شاعر از یکدیگر و پیشگامی سنایی در عرصه‌ی شعر عرفانی وسرآمدی مولوی در این حوزه سخن به میان آمده و در ادامه نقد ادبی و شیوه‌های مختلف آن بررسی شده است. تعریف اخلاق ،هدف، اهمّیّت و ضرورت آن و مکاتب اخلاقی جهان و امتیازهای مکتب اخلاقی اسلام از دیگر موضوعات مطرح شده در این تحقیق استهمچنین به بررسی ارتباط اخلاق با علم ، سیاست ،دین و عرفان و بیانتفاوت‌ها و شباهت‌های اخلاق عابدانه و عارفانه پرداخته شده است . بررسی نظام وتعالیم اخلاقی سنایی و مولوی و تحلیل رذایل و فضایل مطرح شده، در این دو اثر از اساسی‌ترین مباحث این پژوهش است .در پایان روش‌های تربیت اخلاقی در حدیقه و مثنویبررسی و مقایسه شده است .
بررسی آراء و اندیشه‌های بیدل دهلوی و سنجش آن با افکار ابن‌عربی با تکیه بر فصوص‌الحِکَم، ترجمان‌الأشواق و کلّیّات بیدل
نویسنده:
سعید قاسمی پُرشکوه
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
بیدل دهلوی، شاعر و عارف قرن یازدهم هجری، آثار عرفانی فراوانی دارد که در شکل‌گیری آنها اندیشه‌های عارفان پیش از او و مکتب‌های عرفانی گوناگون اسلامی و هندی تأثیر بسیاری داشته است. این میان ابن‌عربی اندلسی برجسته‌تر از همه عارفان است و در جای‌جای آثار بیدل می‌توان ردّ پای اندیشه‌های ابن‌عربی را به وضوع مشاهده کرد، به‌ویژه در مثنوی‌های محیط اعظم و عرفان او که متأثّر از ساختار فصوص‌الحِکَم و اندیشه‌های مندرج در آن و فتوحات مکّیّه ابن‌عربی است. در پژوهش حاضر در بابِ بررسی تطبیقی آرا و اندیشه‌های بیدل دهلوی و سنجش آن با افکار ابن‌عربی تدوین گردیده است و در آن به دو موضوع کلّی و اصلی عرفان یعنی بحث «هستی‌شناسی» و «انسان‌شناسی» پرداخته شده است و موضوع‌های بسیاری از جمله «عدم»، «حضرات وجود»، «تغافل»، «تجلّی»، «تمثیل‌های انسان» و... اشاره و ذیل این دو عنوان کلّی فهرست شده است و در هر بخش به اهمّ مسائل مشترک آثار این دو عارف نامدار اشاره گردیده است تا بدین ترتیب، با استناد به آثار بیدل دهلوی میزان تأثیرپذیری او از اندیشه‌های ابن‌عربی روشن گردد و در این میان، راهی برای کشف اندیشه‌های بیدل باز شود و مددی برای بیدل‌پژوهان معاصر باشد. این پژوهش مبتنی بر این پرسش است که میزان تأثیرپذیری بیدل از ابن‌عربی تا چه حدّ است و فرضیه پژوهش آن است که بیدل دهلوی در بسیاری از کلّیّات آثار خود از اندیشه‌های ابن‌عربی تأثیر پذیرفته است. برای پاسخگویی به پرسش اصلی پژوهش حاضر، با توّجه به آثار ابن‌عربی و بیدل موضوعات مشترکی میان آثار این دو انتخاب گردیده است و به سنجش و تطبیق میان آنها پرداخته شده است و در نهایت بدین نتیجه دست یافته که بیدل دهلوی در جای‌جای آثار خود از اندیشه‌های ابن‌عربی اندلسی متأثّر بوده است.
نقد و مقایسه ویژگی های انسان کامل در اسلام، ادبیات عرفانی و اومانیسم
نویسنده:
آرزو امین خندقی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در این رساله به بررسی نظرگاه هر یک از سه تفکّر اسلامی ،عرفانی و اومانیستی در باره‌ی انسان، جهان، خدا، غایت و کمال انسان پرداخته شده است. کمال ، در هر یک از مکاتب یاد شده تعریف شده و عوامل و موانع رسیدن به آن نیز طرح شده است. ضرورت وجود انسان کامل و جایگاه او در جهان و در ارتباط با خدا، انسان‌ها و موجودات دیگر نیز، مطلبی است که در این جستار، بیان شده است.در پایان، پس از نقد اومانیسم، به عنوان مکتبی که مدّعی انسان مداری و حمایت از انسان می‌باشد، به مقایسه و نقد مولّفه‌هاییاد شده در باره‌ی کمال ،انسان کامل و مسایل پیرامون آن در سه مکتب یاد شده با روش عقلی و استدلالی و استفاده از آیات و روایات پرداخته شده است. بهترین الگوی انسان کامل ، انسان کاملی است که اسلام، معرّفی می‌کند.انسان کامل اومانیسم، سیمایی مادّی دارد؛ قدرتمندِ لذّت پرستی است که دست به حیوانی‌ترین اعمال و رفتار می‌زند. انسان کامل صوفیّه هر چند قرب خدا را پیش چشم دارد ولی سر در گریبان خویش است و اهل افراط و تفریط در امور دنیا و آخرت.انسان کامل اسلام هم برای دنیایش تلاش می‌کند و هم برای آخرت.صالح و مصلح است و صفات عالی انسانی در او به اوج خود رسیده است.
نقد و تحلیل داستان‌های کودکان و نوجوانان با موضوع شخصیت‎های دینی (بین سال‌های 1380 تا 1385)
نویسنده:
نفیسه صادق‌پور معینی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
یکی از انواع داستان، داستان تاریخی دینی است که در ادبيات هر ملتی، مملو از قهرمانانی است که هر یک در وجهی از شخصیّت خود، نمونه‌ای اعلی در میان مردم هستند و از این بابت، اسوه‌هایی مناسب برای تأثیرپذیری و سرمشق قرار گرفتن یا عبرت گیری کودکان و نوجوانان به شمار می‌روند. به همین سبب بررسی آثار روایی با بن‎مایه‌های داستانی- شامل حکایت، قصه، داستان و نمایشنامه- با محوریت شخصیّت‌های دینی برای کودکان و نوجوانان خلق شده، موضوع این تحقیق است. از آنجا که پس از انقلاب اسلامی و به‌خصوص در سال‌های اخیر، با توجه به سیاست‌های اتخاذ شده از سوی دولت، حجم این گونه آثار به طور چشمگیری زیاد شده است؛ به ناچار دوره‌ای 5 ساله -از 1380 تا 1385-انتخاب و آثاری که برای بار نخست بین این سال‌ها تألیف شده است، بررسی گردید. بدین منظور ابتدا تمامی آثار دینی کودک و نوجوان- با محوریت شخصیت‌های دینی- که برای نخستین بار در این سال‌ها به چاپ رسیده بود، بر اساس فهرست کانون پرورش فکری، استخراج شد که تعداد آن‌ها به 1220 کتاب رسید؛ از این تعداد، 478 کتاب مربوط به آثار داستانی است که 408 اثر تألیف(به زبان فارسی) و بقیه ترجمه بوده است. سپس طبقه‌بندی جدیدی از داستان‌های دینی کودک ارائه گرديد و با بررسی آثار در دو سطح ساختار و محتوا، کاستی‌های این آثار در بخش داستان‎پردازی و جذب مخاطب به دست آمد. برخی از نتایج به دست آمده به شرح زیر است: اکثر این آثار در اولي‎ترين اصول ظاهري كتاب آرايي حتي در بخش فهرست برگه نويسي و تنظيم شناسنامۀ کتاب دارای نقص هستند؛ به عنوان نمونه گروه سنی در اغلب این آثار درج نشده است. به علاوه در برخی از آن‎ها غلط‌های املایی و دستوری به چشم می‌خورد. نبودن تنوع موضوعی به‎خصوص در بخش داستان‌های قرآن و داستان‌های زندگی بزرگان؛ ناآگاهی مؤلف از علاقه‌مندی‌های مخاطب و متناسب نبودن موضوع داستان با گروه سنی مخاطب از دیگر کاستی-های این آثار محسوب می‌شود. استفاده از لحن و زبان نامأنوس به‎خصوص در ترجمۀ سخنان ائمه(ع)؛ استفاده از واژگان جدید و آیات و احادیث، بدون حرکت گذاری و ذکر معانی و استفاده از تصاویر نامناسب و نازیبا از جذابیت اغلب اين كتاب‌ها كاسته است.بررسي‌ها نشان مي‌دهد هدف اصلی مؤلفان از خلق این آثار، آشنا نمودن کودکان با سیره و اخلاق بزرگان دین و ارائۀ الگوهای رفتاری مناسب به این گروه‌های سنی بوده است، نه خلق يك سلسله آثار ادبي داستاني كه هدف خود را در لفافه بيان و القا می‌كنند و طبيعتاً تأثير عميق‎تري دارند. بیشترین الگوسازی‌هاي اين داستان‎ها مربوط به چهارده معصوم(ع) است و به ایمان، صداقت، صبر و مقاومت، عدالت، اطاعت نکردن از طاغوت و بخشندگی این بزرگان اشاره دارد.
بررسی و تحلیل مرگ و زندگی انسان، حیوان (گاو) و گیاه در شاهنامه و مثنوی از منظر نمادگرایی
نویسنده:
زهرا فتحی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
اندیشه مرگ و زندگی یکی از مهم‌ترین اصول عقاید و باورهای آدمیان است. انسان از گذشته‌های دور تا کنون، بعد از آفرینش و مشاهده مرگ، همواره به دنبال جاودانگی و در آرزوی بی‌مرگی بوده‌است. از نظر مردمان گذشته و در اغلب آیین‌ها و دین‌ها، مرگ پایان زندگی و نابودی مطلق انسان نیست، بلکه می‌تواند عاملی برای زندگی بهتر و والاتر باشد. پژوهش حاضر با هدف بازشناسی نحوه ورود نمادهای اسطوره‌ای آفرینش در شاهنامه و مثنوی، و همچنین یافتن پیوند میان این عناصر اسطوره‌ای، شامل انسان، حیوان (گاو) و گیاه، و دریافتِ رابطه میان مرگ و زندگی مجدد آنها در این دو اثر صورت گرفته است، تا پاسخگوی این سوالات باشد که عناصر اسطوره‌ای، انسان، حیوان و گیاه، در شاهنامه و مثنوی چگونه نمود یافته‌اند؟ مرگ و زندگی این عناصر چه رابطه‌ای با هم دارند؟ تمایزات میان این آثار (شاهنامه و مثنوی)، در استفاده از این عناصر چگونه است؟این پژوهش با بررسی دو اثر مذکور با رویکرد نمادگرایانه و کهن‌الگویی و به شیوه بررسی توصیفی- تحلیلی به این نتیجه رسیده‌است که: عناصر اسطوره‌ای، انسان، حیوان (گاو) و گیاه در شاهنامه به صورت شاهان و پهلوانان و در مثنوی در ارتباط با انسان‌های جاودانه و همچنین به صورت نمادهای درون‌گرایانه نمود یافته‌است؛ ارتباط میان مرگ و زندگی این عناصر در هر دو اثر به صورت مستقیم است، به گونه‌ای که مرگ یکی موجب زندگی و زندگی (رشد) یکی دیگر از عناصر موجب مرگ دیگری می‌گردد. تمایزات میان این دو اثر ادبی، شاهنامه و مثنوی، به دلیل دو حوزه متفاوت حماسه و عرفان است که هر کدام به فراخور موضوع خود، به شیوه عینی یا ذهنی از اساطیر بهره برده‌اند؛ هر چند نمی‌توان به تمایز مطلق میان دو اثر نیز قائل شد، چرا که استفاده از «نمادها و اسطوره‌ها»، می-تواند عاملی برای اشتراک و همسانی شاهنامه و مثنوی باشد.
  • تعداد رکورد ها : 192