جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1287
ماهیت ایمان از دیدگاه آیات قرآن کریم
نویسنده:
مرضیه کربلایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مسئله ایمان از دیر باز مورد توجه متکلمان و فیلسوفان، به خصوص فیلسوفان دین بوده و از مباحث مطرح در حوزه کلام قدیم و جدید است. دیدگاه متکلمان مسیحی در باب ماهیت ایمان را می توان به دو دسته دیدگاه های گزاره ای و غیر گزاره ای تقسیم کرد. دیدگاه گزاره ای، ایمان را نوعی تصدیق به گزاره های وحیانی که از جانب خداوند است، می داند. بر اساس این دیدگاه، وحی مجموعه ای از حقایق و آموزه های معرفتی است که به صورت احکام و قضایا از ناحیه خداوند به بشر اعطا شده است. اما دیدگاه غیر گزاره ای، ماهیت ایمان را تصدیق به چند گزاره نمی داند بلکه آن را از سنخ دیدن، ادراک و تجربه کردن، اعتماد، اطمینان و توکل می داند. متکلمان اسلامی مانند متکلمان مسیحی در مورد ماهیت ایمان بحث نکرده اند. آنچه برای متکلمان اسلامی در ماهیت ایمان، مهم بوده است، تصدیق زبانی، قلبی و عملی است. تنها وجه اختلاف ایشان به نقش عمل در ماهیت ایمان بر می گردد؛ چراکه عده ای از ایشان، عمل را داخل در ماهیت دانسته و برخی دیگر، خارج از آن می دانند. دیدگاه غیر گزاره ای در بین متکلمان اسلامی، غیر از متکلمان روشنفکر معاصر، مصداق ندارد؛ و تنها می توان ایشان را از متکلمان گزاره ای که ایمان را تصدیق می خوانند، دانست. پرداختن به دیدگاه قرآن درباره ایمان، از آن جهت که خود دعوت کننده به آن است؛ دارای اهمیت است. در قرآن، حدود 750 آیه به مسئله ایمان پرداخته است. قرآن، ایمان را از مقوله تصدیق قلبی و عملی می داند که از روی اراده، توسط انسان انتخاب می شود. ایمان، مرتبه ای بالاتر از اسلام و ملازم با انجام اعمال صالح است. عمل ملازم ایمان حقیقی و موجب ارتقاء مرتبه آن است، اما داخل در ماهیت آن نیست. ایمان و گناه در قرآن، به نوعی با یکدیگر سازگارند و مرتکب گناه کبیره کافر نیست. ایمان ماهیتی تشکیکی دارد و مراتب مومنان از حیث اعتقاد، انجام اعمال صالح و دوری از گناهان با یکدیگر متفاوت است. در قرآن برای مومنان، نشانه هایی از قبیل اهل یقین بودن، محبت به خداوند، توکل و خوف الهی، خشوع و محافظت بر نماز، عدالت، انفاق، وفای به عهد، و... ذکر شده است. همچنین ایمان، همراه خود آثاری دارد که بر مومنان حقیقی مترتب می شود. این آثار در قرآن، تحت عناوین توسعه رزق و روزی، سکینه و آرامش قلبی، هدایت الهی، یاری خداوند، اجر و پاداش اخروی، آمرزش گناهان، حیات ابدی و... است.
برهان نظم در کلام اسلامی و کلام جدید
نویسنده:
اکرم مصطفی‌لو
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
یکی از ادله اثبات وجود مبدأ هستی، «برهان نظم» است که از راه بررسی نظام دقیق و پیچیده عالم طبیعت به اثبات خدا می‌پردازد، این برهان به دلیل سهم زیادی که حس و تجربه در آن دارد و همچنین به دلیل انس بیشتر انسان با محسوسات و جهان ماده، فهمش برای غالب انسانهایی که با اصطلاحات پیچیده و فنی فلسفه و کلام آشنایی نیستند راحتتر است.و لذا انبیاء الهی برای هدایت مردم بیشتر به این برهان تمسک می‌نمودند، هرچند از اثبات اوصاف کمالیه خداوند عاجز است، به همین دلیل فلاسفه اسلامی به براهین دیگر اهیمت بیشتری داده‌اند و با تقریرهای امروز‌ی‌اش در مکاتب متقدم کلامی نیامده است، ولی در هر صورت می‌توان از آن به عنوان مقدمه‌ای به عنوان فهم براهین کامل‌تر و دقیق‌تر اثبات خدا بهره گرفت.ولی اگر تعریف برهان نظم و محدوده و نتایج آن در حوزه مبادی، اصول موضوعه و حد وسط آن تبیین شود، هم برهان نظم از بسیاری مغلطات مصون می‌ماند و هم ضمیمه بسیاری از انتقادات و اشکالاتی که به آن وارد می‌شود، از بین می‌رود.
بررسی سبک بیان قصه اصحاب کهف در قرآن و کتب مقدس
نویسنده:
مریم تیموری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
اصرار قرآن بر قصه گویی و قصه خوانی ، هر خواننده را به وجد و شگفتی و تأمل وا می‌دارد . داستان‌های قرآن به مخاطبان خود ، زندگی و جنبش و ایمان و اعتقاد و اراده و تکلیف می‌بخشد و او را به تماشای انسانهای ملکوتی فرا می‌خواند و زیبایی‌های وجودی آنان را می‌نمایاند . آنچه در بررسی قصه‌های قرآنی سخت توجه انسان را به خود جلب می‌نماید ، انسان شناسی‌ ویژه‌ای است که در لا به لای محاورات قهرمانان این قصه‌ها و رفتارشان در مقابل حوادث به دست می‌آید و مشهود است و قصه اصحاب کهف یکی از این موارد می‌باشد . این پایان نامه مرکب از کلیات و پنج فصل و نتیجه است. در فصل اول به بحث لغوی پیرامون لغات کهف و رقیم پرداخته، موضع یهودیان و مسیحیان و مسلمانان را نسبت به داستان اصحاب کهف آورده و موضع مفسران مسلمان را نسبت به این داستان بیان کردیم و این که در تورات و انجیل اصلا چنین واقعه ای نیامده و فقط در روایات مسیحی این داستان آمده است.در فصل دوم اهداف قصه در قرآن و ویژگی های قصه اصحاب کهف در قرآن آمده است. در این فصل اشاره شده است که روش کلام خدای تعالی در بیان قصه ها این است که به نکات برجسته و مهمی که در ایفای غرض موثر است اکتفا می کند، و به جزئیات داستان نمی پردازد. چون قرآن کریم کتاب تاریخ و داستان سرایی نیست بلکه کتاب هدایت است و در قصه اصحاب کهف هم به نکاتی که در راستای هدایت انسان مفید بوده و درس عبرتی برای همه روزگاران باشد اشاره شده است.در فصل سوم به شرایط و زمینه های تاریخی وقوع این رخداد پرداخته شده است. این که وطن اصلی اصحاب کهف کجا بوده و به کدام غار پناه برده بودند. در این قسمت ارتباط اصحاب کهف با یهود را بررسی کرده و معلوم می کنیم که آن ها از چه طایفه ای بوده اند و چرا به کهف پناه بردند.در فصل چهارم به تحلیل داستاناصحاب کهف بر اساس قرآن اشاره کرده و وجوه اختلاف و اشتراک ادیان را در مورد جزئیات این داستان بیان می کنیم. در بین اهل کتاب آنچه برایشان مهم است این است که نام پادشاه وقت چه بوده، تعداد آن ها چند نفر بوده است و شغل آن ها چه بوده، اسم سگ آن ها چه بوده و ... در صورتی که قرآن کریم به این مسائل نپرداخته، چون کتاب تاریخ نیست تا همچون تاریخ نگاران از رویدادهای تاریخی سخن بگوید، بلکه کتاب ارشاد و هدایت است.در فصل پنجم حکمت بر انگیختن اصحاب کهف بررسی شده و به عکس العمل مشرکان و موحدان بعد از وقوع حادثه اشاره شده است و در یک جمع بندی می توان گفت که وقوع حادثه اصحاب کهف قطعی بوده و ادیان در مورد کلیت حادثه متفق هستند و باید دانست که خوابیدن آن جوانان در غار حکمت و مصلحتی در بر داشته و برانگیخته شدن آن ها نیز با مصلحت دیگری همراه بوده است. هدف نهایی از برانگیختن آن جوانان از خواب، اثبات حقیقت رستاخیز و نشان دادن قدرت خداوند در زنده کردن مردگان بود.
بررسی مفهوم «کلمه» در اسلام و مقایسه آن با مسیحیت
نویسنده:
سمانه ابریشمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مدخل مفاهیم(دانشنامه مفاهیم) , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
قرآن مجید در مواضع مختلف، لفظ «کلمه» را به مصادیق گوناگون نسبت داده است. در این پژوهش، به منظور بررسی مفهوم این واژه، ابتدا نگاهی به حوزه معنایی «کلمه» داشتیم و سپس به ویژگی هایی که برای کلام خدا و سایر موجودات، از آیات و روایات به دست می‌آید، پرداختیم. در ادامه، با توجه به نتایج حاصل، برخی آیات را مورد بررسی قرار دادیم و به مصادیقی از «کلمه»، مانند: اسماء الله، خواست و اراده الهی، تجسم "لا إله إلا الله"، عیسی (ع) و ... دست یافتیم. با جمع بندی همه موارد فوق، بیان کردیم که مفهوم «کلمه» در اسلام، به طور خلاصه، عبارت است از هر چیزی که: اولاًـ تجلی صفات متکلِم باشد و ما فی الضمیر او را ابراز کند؛ و ثانیاًـ قدرت ایجاد آن اوصاف را در مخاطب داشته باشد. در فصل مربوط به اسلام علت این امر به تفصیل توضیح داده شده است.از سوی دیگر، مسیحیت تنها مصداق «کلمه» یا «لوگوس» را حضرت مسیح (ع) می داند. بر این اساس در فصل مربوط به مسیحیت، گزارشی از مفهوم لوگوس در مسیحیت متقدم و معاصر و ریشه های این تفکرات ارائه دادیم، که مشخص شد ارزش «کلمه» در مسیحیت به الوهیت اوست؛ و سپس با ریشه‌یابی این عقاید هر یک از آنها را به لسان قرآن پاسخ گفتیم، تا اختلاف دیدگاه اسلام و مسیحیت بارز گردد.
بررسی پدیده غلو و راه‌های مبارزه با آن از منظر قرآن و روایات
نویسنده:
سیداحمد موسوی فضل‌شربیانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
غُلو، علاوه بر ادیان پیشین، در اسلام نیز به شکل گسترده‌ای پدید آمده ‌است. غلات را می‌توان به دو دسته غلو کنندگان در ذات و غلو کنندگان در صفات تقسیم بندی کرد. معمولاً غلو را با ذکر کلمه «منتسب» به کار می‌بردند؛ چنانکه می‌توان به «غلو منتسب به اهل سنت» و «غلو منتسب به شیعه» اشاره کرد. در واقع غلو منتسب شیعه یا سنی، کسانی هستند که با نام شیعه یا سنی، قائل به الوهیت یا نبوت یا صفات فوق بشری برای بزرگان خود شده‌اند. در پایان به روش قرآن و اهلبیت (علیهم السلام) برای مبارزه با این پدیده اشاره شده است. در ضمن مباحث افتراق بین غلو کنندگان و شیعه امامیهبررسی شده و اثبات گردیده که هیچ وجه مشترکی بین غلات و شیعیان واقعی امامیه نمی توان پیدا کرد. و اغلب انتساب های غلو کنندگان به شیعه از روی غرض ورزی های مختلف در طول تاریخ بوده است . البته اعمال برخی عوام شیعه بر این الغاء شبهات کمک کرده است .
زبانی بودن وحی از منظر قرآن و روایات با تأکید بر پاسخ به شبهات جدید
نویسنده:
حسام‌الدین خلعتبری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
بی‌تردید یکی از ارکان اصلی ادیان الهی وحی آسمانی است زیرا پیامبران تعالیم آسمانی خود را از طریق وحی دریافت می‌کنند و اگر وحی نباشد ارتباط انسان با جهان معنا (خداوند عالم) قطع خواهد شد، همین‌طور اگر وحی به نحوی تفسیر گردد که اساساً از حفاظت لازم برخوردار نباشد اساساً اثربخش نخواهد بود چون ضمانت لازم جهت عمل را در خود ندارد.امروزه در قبال گرایش آسمانی تلقی‌هایی ایجاد شده که به نحوی در پی یکسان‌سازی وحی با تجارب دینی (که هر انسانی می‌تواند آن را دارا باشد) و یا تجارب عرفانی (که هر انسانی می‌تواند با سیر و سلوک به مراحلی از تعالی دست یابد) بر آمدند. این دیدگاه‌ها در حوزه‌ی تفکرات خارج از مرزهای مسلمین ضرورتاً به دلایل منحصر و مربوط به همان فضا تحقق یافت. و در داخل مرزهای مسلمین به جهت متأثر بودن از فرهنگ علم‌مداری و در نتیجه باور نداشتن به چنین ارتباطی یا تفسیر عارفانه از این ارتباط حاصل می‌آید که در نتیجه نحوه‌ی نزول هم تفسیر غیرزبانی می‌یابد. در تحقیق پیش رو ضمن بررسی مبادی تصوری در قالب تعریفا ت ونیز فرق های وحی الهی با عناوین مرتبط ،ویژگی های وحی رسا لی به شکل مشخص بیان شده است .سپس به برر سی موضوع (زبانی بودن وحی )با بیان مقدمات آن توجه شده ،باتوجه به اینکه نحوه ارتباط خداوند متفاوت استبا بررسی این مطلب ؛به یکی از اقسام این ارتباط یعنی ارتباط وحیانی زبانی از دیدگاه آیات وروایات توجه شده است واز این رهگذر این نتیجه بدست آمد که وحی قرآنی به دو شکل زبانی (افعال گفتاری)وغیر زبانی(گزاره ای) بر پیامبر اعظم(ص) نازل شده است واین حقیقت وحیانی محصول شهود نفسانی ؛تجربه دینی؛وحی نفسانی ،یا نبوغ وامور دیگر نمی باشد ودر نتیجه عوارض انسانی را ندارد در این خصوص شبهات برخی روشنفکرین در طی بررسی وهماهنگ با روال طییعی مباحث مطرح شده است واز دیدگاه بالا مورد بررسی قرار گرفت در گفتار پایانی برخی از شبهات با قی مانده با محور قرار دادن ملاحظات یکی از دگر اندیشان در موضوع وحی، به بررسی آراء او در باب بسط تجربه نبوی ولوازم این دیدگاه پرداخته شد وبا نقد موضوعی وتبار شناسی سخنان او که ریشه در روش شناسی خاص ایشان ودیدگاه های معرفت شناسانهجدید دارد تناقضات این اندیشه مشخص گردید.چون بحث در بعضی موارد دارای زمینه ی عرفانی بوده به شکل مختصردرموارد اندک به مناسبت از این دیدگاه نیز بهره برداری شده ،در نهایت بحثی مستقل از دیدگاه رسالهبا هدف دفع شبهه نامبرده در خصوص یکسان انگاریکشف عرفانی وقوه قلب نبویکه منشأ دریافت وحی انبیاء است، دید گاه های عارف کامل ابن عربی را که پدر عرفان نظری می باشد درمورد جداانگاری قوه وحی نبو ی وقوه ی کشف عرفانی است با عنوان «ضمیمه » آورده شده است واین نتیجه بدست آمد که این دو قوه از هم جدا بوده ،از این رو هیچ عارف کاملی محصول کشف را در مرتبه ی وحیپیامبران نمی نشاند.
مقایسه آموزه های اخلاقی انجیل متی و سوره حجرات
نویسنده:
زهرا میرکاظم
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مقایسه تطبیقی میان آموزه های اخلاقی انجیل متی و سوره حجرات ایجاب می کند که این آموزه ها مورد تحلیل و بررسی قرار بگیرد و روشن شود که فعل اخلاقی، همان فعلی است که هدف و انگیزه اش جز رضای حق چیز دیگری نباشد.آموزه های اخلاقی که در انجیل متی و در سوره حجرات مورد تطبیق قرار گرفته عبارت استاز: رفتار نیک با برادر دینی و رفع مشکلات او،نهی حکم ناروا دادن به کسی که این یکی از نواهی شریعت می باشد. شک وسوء ظن: سوء ظن یعنی ظن و گمان بد که این هم یکی از نواهی شریعت است ( اگر به کسی سوء ظن و گمان بد پیدا شود و این گمان بد در گفتار و رفتار مشخص شود، گناه محسوب می شود )، بخشش مال و صدقه دادن که این دو از اوامر شریعت می باشد، صفات مومنین و نیکوکاران و اینکه مومنان واقعی چه کسانی هستند ، صفات افراد متقی و پارساو احترام و آداب برخورد با پیشوای دین .
فلسفه آفرینش انسان از دیدگاه فلسفه و کلام اسلامی و آیات و روایات
نویسنده:
حمیده مصباح
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
فلسفه آفرینش انسان، به این معنا که انسان برای چه هدف و کمالی آفریده شده‌است، اساسی‌ترین و بنیادی‌ترین مسأله‌ای است که ذهن انسان را به خود مشغول ساخته است. پژوهشی که در پیش رو دارید، در پی تبیین این موضوع می‌باشد. هدف و مقصود ما در این پایان نامه، ارائه تبیینی شایسته و آرامش بخش برای نسل کنونی می‌باشد؛ چرا که اگر آدمی بداند برای چه هدف و منظوری آفریده شده‌است و راه رسیدن به آن هدف را بیابد و برای رسیدن به آن تلاش کند، زندگی او معنای حقیقی خود را خواهد یافت و آدمی سعادتمند خواهد شد.روش تحقیق در این پایان نامه، کتابخانه‌ای و استفاده از اینترنت می‌باشد. با مراجعه به کتب اصلی فلاسفه و متکلمین و سپس با مراجعه به تفاسیر و کتب روایی، در پی تبیین عقلی و نقلی این مسئله خواهیم بود و به این نتیجه خواهیم رسید که تنافی‌ای میان نتیجه اخذ شده از منابع عقلی و منابع نقلی نمی‌باشد و درهر دو دسته از منابع، به نتیجه واحدی می‌رسیم.
اسلوب تاکید در قرآن (5 جزء اول)
نویسنده:
اسحق اصغری سراسکانرود
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیده:قرآن کتاب الهی و کلام حق تعالی ، بزرگترین معجزه ی جاودانه ی اخرین پیام آور الهی ، عصاره و چکیده ی همه کتابهای آسمانی است . یگانه کتابی که می تواند همه خواسته های جوامع بشری را در همه ابعاد عبادی، تربیتی، اخلاقی، فرهنگی، هنری، سیاسی، اقتصادی، قضایی و علمی به بهترین شکل برآورده سازد و انسان را به سوی عالی ترین مراتب رشد و کمال انسانیرهنمون شود. برای رسیدن به این امور مهم، برترین و زیباترین روش های حکیمانه را به کار برده است.از جمله این روش ها زینت بخشیدن کلام با تأکید می باشدکه آدمی را به سمت و سوی برنامه های انسان ساز سوق می دهد.این روش در تعلیم و تربیت بسیار موثر و خصوصاً در مورد افراد جاهل و لجوج بسیار راه گشاست .به همین خاطر است که می بینیم بیشتر آیات قرآن دارای تأکید می باشند.اسلوب تاکید از جمله اسلوب های مهم بکار رفته درقرآن و زبان عربی می باشد بدلیل اینکه نقش بسیار مهمی در تفسیر و تاویل آیات قرآنی دارد به همین خاطر «تأکید» و کاربرد آن در قرآن از جمله مباحث علوم قرآنی است که مفسران و علمای علم بلاغتبدان پرداخته اند.با جستجو در منابع علمی وابسته به زبان عربی و با تکیه بر شواهد قرآنی این نتیجه به دست می آید که اسلوب تاکید در متن قرآن کریم به شیوه های گوناگون به کار رفته است. چرا که تاکید در قرآن گاه با حروف تاکید ذکر شده و گاه به صورت افزودن حروف در ساختمان کلمه و گاه به صورت تاکید لفظی ومعنوی (تکرار ) ،گاه تأکید با اسلوب سوگند و شیوه های بلاغی ظهور پیدا می کند.پایان نامه حاضر اسلوب تأکید را در کلام عربی با شواهد قرآنی تا آنجا که بضاعت و توان فهم و بیان آن باشد مورد بررسی قرار می دهد.کلمات کلیدی :تاکید، حروف تاکید، تاکید لفظی، تاکید معنوی، قرآن
تاثیر ابوالعلاء بر طه حسین و موازنه آن دو
نویسنده:
محسن احمدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
یکی از دوره های درخشان تاریخ ادبیات عرب، عصر عباسی است که در پی سقوط امویان در سال 132 هـ . ق روی کار آمد. از عوامل سقوط امویان خشونت حکام با عامه مردم، تبعیض نژادی، ظلم و ستم به خاندان رسـول الله (ص) و ... را می توان نام برد. دولت عباسی از لحاظ اقتدار سیاسی به سه دوره تقسیم می شود : دوره قـدرت گرفتن حکومت مـرکـزی ، دوره انقـلابات و دوره تولد دولت های کوچک از دولت مرکزی . از مهمترین این دولت ها، دولت حمدانیان، سامانیان و... و از عوامل پیدایش آنها ضعف دولت مرکزی و قدرت یافتن بیگانگان در این دولت بوده است.نهضت ترجمه باعث افزایش آگاهی مردم نسبت به حکمت و فلسفه یونانی گردید و این معانی عقلانی به همراه عنصر خیال ایرانیان به شعر و نثر عرب رنگ تازه ای بخشید. در نثر نیز تحول گسترده ای پدید آمد، در گذشته خطابه و رساله نویسی رواج داشت اما اینک مقامه نویسی، اخوانیات، تالیفات علمی و ادبی ، ظهور و گسترش یافت. بیت الحکمه ی بغداد نه تنها گنجینه خوبی از کتب موجود را فراهم نمود بلکه به تشویق و ترویج ترجمه آثار دیگر بلاد نیز اهتمام ورزید. تفکر عربی در این دوره علاوه بر رنگ علمی، رنگ فلسفه را نیز به خود گرفت، چرا که مترجمان علاوه بر فلسفه یونان، از هند و ایران آثاری ارزشمند را برای مخاطبین خود ترجمه نمودند. هندسه، ریاضیات، ستاره شناسی و شیمی از جمله این علوم ترجمه شده، بود. از لحاظ ادبی این عصر به دو دوره تقسیم می شود :الف ) عصر تدوین و جمع آوری ب ) عصر بحث و تحقیق و توجه به عقل که از نقش فلسفه در این دوره حکایت می کند. تالیف معجم ها از ویژگی های بارز این عصر است. در عصر ابوالعلاء مجامع علمی و فلسفی و مناظره در بغداد مورد توجه علاقمندان واقع شد.با عنایت به اینکه موضوع رساله مقایسه افکار و آراء دو شاعر عصر عباسی و معاصر است اکنون و پس از نگاهی گذرا به عصر عباسی، به بررسی مختصری از تاریخ دوره معاصر می پردازیم. دوره معاصر تاریخ ادبیات عرب با حمله ناپلئون بناپارت در سال 1798 م به مصر آغاز شد، این حمله بیشتر با هدف توسعه استعمار فرانسه و نفوذ در مستعمرات دیگر رقیبان آن کشور بود از آنجا که ناپلئون با شعار عمران و آبادی این سرزمین را اشغال کرد، در ابتدا از سوی مردم با مقاومت چندانی مواجه نشد ، و مردم مصر از اقدامات فرانسویان خشنود نبودند، لذا فرانسویان مجبور به خروج از این کشور شدند و بعد از آنان خاندان محمد علی پاشا بر مصر حکومت راندند. از جمله حاکمان برجسته این خاندان می توان به محمد علی اشاره کرد که دوره او، دوره نهضت علمی و نظامی و اقدامات سازنده در عرصه فرهنگ و مطبوعات به شمار می آید. بعد از محمد علی، عباس اول روی کار آمد که دوره او دوره توقف اصلاحات و حرکت نهضت به حساب می آید ولی طولی نکشید که اسماعیل که از نوادگان محمد علی بود راه جد خود را در پیش گرفت و با برقراری روابط دوستانه و پرداخت رشوه به صاحبان قدرت در دولت عثمانی در پی استقلال کامل مصر برآمد. در دوره او عمران و آبادانی کشور ادامه یافت و این امر باعث بدهکاری حکومت شد، همچنین پای کشورهای غربی در این دوره به مصر بیش از پیش باز شد ، چنانکه فرانسه و انگلیس به رقابت در این کشور پرداختند و از این رو این دوره را دوره رقابت های دوگانه نامیده اند. درعهد «توفیق» مصر با قیام عرابی پاشا و اشغال شدنش از سوی انگلستان مواجه شد. در اواخر قرن 19 م و اوایل قرن 20 م عباس حلمی دوم بر تخت سلطنت تکیه زد و مقاومت در برابر اشغال انگلستان را در اولویت برنامه های خود قرار داد. هر چند که قیام عرابی پاشا با انگیزه استقلال سیاسی مصر از دولت عثمانی صورت گرفت لیکن اشغال این کشور از سوی انگلیس از تحقق آن جلوگیری کرد و این امر باعث گسترش نا امیدی عمومی در بین اهالی مصر گردید. مصریان نه تنها در عرصه سیاسی موفق نبودند بلکه در فعالیت های اقتصادی نیز به برده و بنده استعمار تبدیل شدند. حزب امت و حزب وطن از جمله احزاب فعال در عرصه سیاسی مصر تلقی می شدند که هر یک برنامه هایی را برای حکومت مصر پیگیری می نمودند و بر سر اینکه مصر مستعمره بماند یا مستقل شود با یکدیگر مبارزه می کردند. عصر سوم نهضت از سال 1952 م با انقلابی شروع شد که به اعلام جمهوریت مصـر وپایان یافتن حکـومت خانـدان محمد علیمنجر گردید.از جنبه اجتماعی ورود فرانسویان به مصر باعث بیداری و آگاهی ساکنان این منطقه گردید ، چرا که فرانسـویان گروهی از علماء و متخصصین خود در عرصه های علمی و صنعتی را به مصر آورده تا آن کشور را به سمت پیشرفت سوق دهند. رابطه مصر با اروپا با فرستادن هیأت هایی به فرانسه گسترش یافت و تاسیس مدارس فراوان در این دوره، موجبات رشد حرکت علمی در مصر را فراهم نمود. بعد از محمد علی مدتی این حرکت ها متوقف شد تا آنکه اسماعیل نهضت پدر را ادامه داد و با پیشرفت و آبادانی مصر بخشی از اهالی سوریه و لبنان جهت بهره گیری از موقعیت ویژه مصر به آن سرزمین مهاجرت کردند. جامعه ی مصر از دو طبقه حکام واشراف عثمانی و طبقه محروم که غالبا شامل عامه مردم بود تشکیل می شد. مساله فقر که از مهم ترین مشکلات اجتماعی این دوره است سبب از هم پاشیدگی بسیاری از خانواده ها و بی خانمان شدن فرزندان آنان شد، علاوه بر فقر بیماری ها، خرافه پرستی و بیسوادی گریبانگیر مصریان شده بود. به دنبال اشغال مصر از سوی انگلستان، شورش های زیادی در مقاومت با آنان به پا شد. جمال الدین اسد آبادی و محمد عبده از پرچمداران بیداری مصریان بودند. حمله ناپلئون، انتشار مجلات و روزنامه ها، تاسیس مدارس و مجامع علمی و ادبی و اعزام هیات های علمی به اروپا در عرصه فرهنگ مصر تاثیر بسزایی داشتند. از حیث ادبی، عصر محمد علی دوره شکوفایی شعر و ادب نبود، در عصر اسماعیل صدقی روزنامه ها گسترش پیدا کرد و ارتباط با غرب توسعه یافت. این ارتباط باعث تغییر ذوق ادبی مصری ها شد چرا که ذوق آنان از حالت جمود خارج شده و تازگی و نشاطی جدید پیدا کرد. شعر این عصر تابعی است از آگاهی عرب از افکار و اندیشه ی غرب چرا که شعراء نه تنها آراء غرب را در شعر خود منعکس ساختند بلکه از عاطفه و موسیقی غرب نیز بهره گرفتند. دو جریان مهم در این دوره در مواجهه با شعر و ادب پدید آمد که یک جریان بر پای بندی و تقلید از گذشته تاکید می کرد و جریان دیگر علاوه بر بهره گیری از گذشته در پی نو آوری و تجدید بود. نزاع بر سر جدید و قدیمبدآنجا انجامید که برخی ندای شعر حر را سر دادند و برخی نیز خواهان شعر مرسل بودند. از مهمترین منادیان تجدید می توان به بارودی اشاره کرد. از جمله مظاهر تاثیر فرهنگ و ادب اروپا بر ادبیات عرب باید به ظهور قصه و نمایش نامه نویسی در آن اشاره نمود. توجه ادیب بیشتر متوجه مردم و مشکلات آنان و چگونگی حل و فصل این مشکلات گردید. نقد عرب نیز از اروپا و به خصوص افکار فلسفی آنان بی بهره نماند، مقایسه بین ادبای غربی و شرقی، رابطه شعر با اجتماع و علوم، بررسی شعر و نثر و اختلاف آن دو، خیال شعری و صورتهای آن و ... از مهمترین موضوعات نقد این دوره است. از مهمترین ناقدان این دوره می توان به عباس محمود العقاد، محمد مندور، شوقی ضیف و طه حسین اشاره کرد. آنچه که گذشت شرح موجزی از دو دوره ای بود که معرّی و طه حسین در آن زیستند. اکنون به شرح حال این دو ادیب می پردازیم.ابو العلاء معریشاعر و اندیشمند عرب به سال 363 هـ در معره النعمان چشم به جهان گشود، گر چه او در ابتدای کودکی چشمان خود را از دست داد اما برخورداری از خانواده صاحب علم و فضل و نبوغ و هوش خدادای او را به وادی ادب کشاند. ابوالعلاء در این میدان به زیبایی هنرنمایی نمود و توجه عام و خاص را به خود جلب کرد. در اهمیت او همین بس که بعد از مرگش هفتاد شاعر در فراق او مرثیه سرودند. او به بد بینی و تشاوم مشهور است و البته برای تشاوم او دلایلی ذکر شده است که نابینایی، فقدان پدر و مادر و برخوردهای نامناسب مردم روزگار با او از مهمترین آنها است. کنجکاوی در اعمال مردم و پی بردن به شرارت باطنی آنان و عدم موفقیت در اصلاح خصال زشت ایشان بر تشاوم او افزود این تشاوم به دنبال آشنایی وی با فلسفه هندی به گوشه گیری او انجامید تا آنجا که از ازدواج سر باز زد و حتی در غذا خوردن از مجالست با خادم خود اکراه داشت. او خود را زندانی سه زندان: زندان خانه ، نابینایی و جسم خود می دانست. در زندگی قانع بود و از لحاظ اخلاقی کسی از او در آزار نبود و از حرام پرهیز می نمود. برخی بر این عقیده اند که او به علت فقر از طریق شعر ارتزاق می کرد و برخی این عقیده را رد کرده و برای اثبات رای خود مدایح ابوالعلاء را به عنوان سند مطرح کرده اند و گفته اند از آنجا که در مدایح او اشخاص برجسته مشاهده می شود این ادعا مردود است. در ردّ تکسب او، عزت نفس ابوالعلاء را می توان یادآور شد. از آنجا که اوضاع سیاسی و اجتماعی معره النعمان را موافق حال خود نیافت و اشتیاق شدیدی به کسب علم و ادب در خود مشاهده نمود عزم سفر به بلاد دیگر را در پیش گرفت. علی رغم آنکه شعر و شعراء در روزگار او مورد توجه خلفاء و درباریان بودند از تکسب و نزدیک شدن به خلفاء و امور سیاسی امتناع نمود و در پی کسب مقام و شهرت از این راه برنیامد. به نظر می رسد غرق شدن در شعر و شاعری و علم اندوزی اجازه این کار را به او نمی داد. از خویشاوندان و بیگانگان در حضر و در سفر به کسب علم پرداخت تا آنجا که علاوه بر علوم ادبی با فلسفه یونان و هند و افکار ایرانیان و دین مسیح و یهود آشنا شد و چنان شد که خانه او محل رفت و آمد جویندگان علم گردید و حتی رجال سیاسی ای که به معره النعمان پا می نهادند به دیدن او اشتیاق می ورزیدند.بعد از شرح مختصری از زندگی ابوالعلاء، در اینجا به صورت گذرا به بررسی زندگی طه حسین می پردازیم. طه حسین در سال 1889 م در منطقه صعید در خاک مصر چشم به جهان گشود و طولی نکشید که همچون ابوالعلاء بینایی خود را در سنین کودکی از دست داد. در خانواده ای پرجمعیت رشد و نمو یافت و نابینایی راهی جز تحصیل علم و دانش برایش در پیش نگذاشت و این کار را از رفتن به مکتبخانه آغاز کرد و در مدت کوتاهی نبوغ خود را با حفظ قرآن مجید نمایان ساخت. برای ادامه تحصیل لازم بود تا مقدمات ورود به الأزهر یعنی حفظ الفیّه را شروع نماید بعد از این کار به همراه برادرش که از دانش آموختگان الازهر بود بدانجا وارد شد و در نزد اساتید برجسته ای همچون سید علی مرصفی شاگردی نمود. بعد از الازهر در سال 1908 م وارد دانشگاه ملی مصر گردید.او در زمانی که در دانشگاه مشغول به تحصیل بود با دو مدیر روزنامه یعنی « لطفی ال سید » و « عبدالعزیز جاویش » آشنا شد و از طریق این دو نفر به نویسندگی در روزنامه ها پرداخت . در آنجا توانست با دفاع از رساله خود با عنـوان « ذکـری ابی العلاء » اولین مدرک دکتری خود را اخذ نماید و اولین دانشجویی بود که در دانشگاه ملی مصر موفق به اخذ مدرک دکتری گردید. دولت مصر عده ای از دانشجویان از جمله طه حسین را برای تحصیل به فرانسه فرستاد طه حسین در دانشگاه سوربون با دفاع از رساله اش با عنوان « فلسفه إبن خلدون الإجتماعیه » دومین مدرک دکتری خود را اخذ نمود در آن کشور با زبان فرانسوی آشنا شد و همین امر بعدها در ترجمه آثار فرانسوی به کمک او آمد. در این کشور بود که با سوزان دختر کشیش مسیحی آشنا شد و سپس ازدواج کرد. طه در پیشرفت علمی خود تا حد زیادی مدیون همسرش است. طه حسین که به عنوان « عمید الادب العربی » مشهور است بعد از بازگشت از فرانسه در سال 1919 م ، بر کرسی استادی در دانشگاه مصر تکیه زد و به تدریس تاریخ یونان در دانشگاه مصر پرداخت. او علاوه بر مقام استادی دو بار به عنوان رییس دانشکده ادبیات دانشگاه قاهره در سال های 1928 م و 1934 م منصوب گردید حتی از اینها فراتر رفته و در پست وزارت آموزش و پرورش مصر نیز چندی فعالیت نمود. طه حسین موسس دانشگاه الاسکندریه و عین الشمس در مصر بود و توانست جایزه ویژه دولت مصر را به خاطر فعالیت های گسترده ادبی خود دریافت کند. او وارد دنیای سیاست شد و حضورش در این عرصه بیشتر از طریق نوشتن مقالات در روزنامه ها بود و سرانجام پس از عمری تحصیل و پژوهش خورشید وجودش در سال 1973 م غروب کرد.حال که با عصر و شرح حال معرّی و طه حسین آشنا گشتیم به ادبیات و اسلوب ادبی این دو ادیب می پردازیم . در اثبات برجستگی و نبوغ ابوالعلاء همین اندازه کفایت می کند که بدانیم او حدود 64 اثر در زمینه های ادبی و فلسفی و اخلاقی برای دوستداران عرصه علم و ادب به یادگار نهاده است؛ از مهمتـرین آثار او می توان به لـزوم ما لا یلزم یا لـزومیات، دیوان سقـط الـزنـد، رسالـه الغفـران، الفصول و الغـایـات، درعیـات و ... اشاره داشت. از حیث اسلوب، ابوالعلاء دارای ویژگی های خاصی می باشد که می توان گفت این ویژگی ها به آثار او رنگ تازه ای بخشیده است. عده ای او را رمز گرا پنداشته اند، شاید این پندار از آنجا ناشی شده است که ابوالعلاء آراء خود را به صورت اشاره و ایماء در شعر و نثر خود آورده است. خود او نیز به این نکته اشاره می کند و بر این عقیده بود که باید سخن را در قالب مجاز بیان نمود علاوه بر این او خود را وحشی الغریزه پنداشته و از کلمات غامض بسیار بهره برده است. گوشه نشینی و دوری از دنیا و اجتماعات و مناصب بر غموض او در کلامش افزوده است. رمزگرایی و غامض بودن کلمات و عبارات موجب دیر فهمی کلام او برای خواننده شده است .یکی از عوامل گرایش ابوالعلاء به غموض ممکن است آن باشد که او استفاده از این شیوه را نشانه تفوق و برتری خود می دانست و در پی آن بود که قدرت و تسلط و علم خود را بر زبان عرب به مخاطبان خود اثبات نماید و از دیگر عوامل غموض کلام او آگاهی از علوم فلسفی و استفاده از اصطلاحات فلسفی است. در ابتدای راه او تقلید کردن را پیش گرفت و از لحاظ مسلک پیرو مذهب شامی بود، از این جهت مشاهده می کنیم که در نوشته هایش به بلاغت و صنایع بدیعی و بیان تمایل فراوانی نشان داده است. کتاب « لزوم ما لا یلزم » به عنوان نمونه ای بارز از تکلف و پیچیدگی ابوالعلاء به شمار می آید، علی رغم آنکه ابوالعلاء از نعمت بینایی محروم بوده در توصیف ، دقت فراوانی را از خود نشان داده است. آنچه تا کنون گفتیم به شعر او مربوط است. البته اسلوب او در نثر چندان تفاوتی با کلام منظومش ندارد، همانگـونه که در شعرش متکلف بود در نثـر نیـز از آن فاصله نگـرفت ، به نظر می رسد چون ابوالعلاء از حس شاعری بالایی برخوردار بوده، در نثر نیز به سجع توجه نموده است و سجع از ویژگی های نثری او به حساب می آید، استفاده از امثال و حکم به کلامش زیبایی خاصی بخشیده است.در کلام ابوالعلاء نشانه ای از رکاکت و غیر اخلاقی بودن نمی بینیم. او در شعر از علوم اکتسابی خود بهره گرفته و در نثر نیز این علوم را به کار برده است و از این رو اصطلاحات علمی بخصوص علم زبان شناسی در نثرش فراوان یافت می شود. ابوالعلاء نه تنها در ادبیات عرب مورد توجه بوده بلکه از سوی غربی ها نیز مورد توجه واقع شده است ، چنانکه دانته در کمدی الهه خود از این شخصیت تقلید نموده است. ابوالعلاء به آثار خود عنایت فراوانی داشته و پیوسته از آن بیم داشته که مبادا با بیان افکار خود مورد اتهام و بغض و کینه ی مردم قرار گیرد، چنانکه این نگرانی ها جامعه حقیقت پوشید و عده ای از آنجا که توان رقابت با ابوالعلاء را نداشتند به حسادت و دشمنی با او پرداختند و برخی نیز چون در فهم آرائش با مشکل مواجه شدند او را به الحاد و خروج از حقایق متهم ساختند.به طور کلی می توان گفت اسلوب ابـوالعلاء از حالت درونی و روحیـات اخلاقی وی تأثیر زیادی پذیرفته است. او همانگونه که از جامعه اش دوری می کند در استفاده از کلمات رایـج نیز دوری می گزیند و اگر در پوشـش از لباس های خشن استفاده می کند در الفاظ نیز این خشونت را به کار می برد. تشاوم او در آثارش به وضوح مشاهده می شود. این تشاوم یا از نابینایی او نشأت گرفته و یا ناشی از مصاعبی است که در طول زندگی همچون فقدان پدر و مادر گریبان او را گرفته و یا به دلیل برخوردهای نامناسب جامعه با او است.از لحاظ فکری ابوالعلاء را فیلسوف معرفی نموده اند البته اینکه او فیلسوف به معنای واقعی کلمه بوده مورد بحث است ولی می توان گفت در مباحث عمومی فلسفه همچون بحث روح ، جاودانی، ماده و جبر و اختیار همان افکار فیلسوفان واقعی را تبعیت کرده است. شاید علت آنکه مخالفان ابوالعلاء او را به الحاد متهم ساخته اند، وجود ابیات متناقضی پیرامون دین و خدا در کتب اوست و از اینجاست که عده ای برای اثبات ایـمان ابوالعلاء به کنـد و کاو در آثـار او پـرداختـه و شـواهـدی را به مخـالفان ارائه نموده اند و از سوی دیگر مخالفان نیـز بیکار ننشسته و هر آنچه را که بوی کفـر و زندقه می دهد، از کلام ابوالعلاء به عنـوان سنـد ادعای خود در معرض دوستـداران ابـوالعلاء قـرار داده اند. نقد ابوالعلاء را در دو بخش می توان بررسی کرد: اول نقد علمی و ادبی و دوم نقدی است که به بررسی اخلاق و عادات رایج در میان مردم می پردازد. او خود را میزان نقد قرار داده است. او خود را از فسق و شرارت مبرا دانسته و با عنوان ادیب، شعراء و ادباء را به فسق و فجور متهم می سازد. از نظر او ادیبان نه تنها خود اهل خیر نیستند بلکه دیگران را نیز به سوی زشتی رهنمون می سازند. عالمان نیز از نگاه تیز بین او در امان نمانده اند و آنان را از آن جهت که برای در امان ماندن از ظلم و ستم حکام و بهره مند شدن از نعمات دنیوی مطیع و تسلیم حکام شده و از انتقاد خودداری می نمایند مورد سرزنش قرار می دهد و آنان را از آن جهت که دلبسته ملوک شده اند مشرک می انگارد. گرچه که خود تا اندازه ای فقیه و متکلم بود از نقد این دو گروه خودداری نکرد. او متدینییــن را به علـت آنکه مـردم را به تـرک دنیا و عبادت دعـوت می کنند و خود در پی کسب مال و مقام اند مورد سرزنش قرار می دهد. متدینین از نظر او گوینده چیزهایی هستند که خود در عمل به آنان اهمال می کنند، ائمه چهارگانه اهل سنت را مصدر و منشأ اختلاف در بین مردم پنداشته است ؛ چرا که بعضی از آنان چیزهایی را حلال دانسته که بعضی دیگر همان چیزها را حرام می دارند. او انسان را موجودی آزاد می داند و اهل دین از آن جهت که به شدت تقلیدگر گذشتگان خود هستند نکوهش می کند. طهـارت درون را بهتـر از طهارت جسـم می داند. معتزله را نیز اهل مکر و بدعت گذاری پنداشته است چون به جای آنکه مردم را به سوی حقیقت راهنمایی سازند به گمراهی و ضلالت می افکنند.از نگاه ابوالعلاء سیاستمـداران شیـاطینی هستنـد که تنها به فکر عیش و نوش اند و بر این عقیده است که قوام سیاست عقل است نه ریاست. همانطوری که مشاهده کردیم بسیاری از گروه های اجتماعی مورد نقد ابوالعلاء قرار گرفته است و تنها طبقه ای که کمتر زیر ذره بین نگاه او قرار گرفته است فلاسفه می باشند. او در پی آن برآمد که اجتماع را از لحاظ مالی مورد تحلیل قرار دهد، چرا که پایه های جامعه ای که در آن می زیست بر دینار و درهم استوار بود او فقر را بر غنی ترجیـح می دهد و ثروت را دام شیطـان و اسباب رنج و زحمت انسان می داند و ثروت را آفت اجتماعی می داند و می گوید: ثروتمندان به علت بی نیازی در برابر مشکلات اجتماعی بخصوص آن بخشی که حکومت مسبب آن است سکوت اختیار می کند. او در ثروت و برخورد با مردم خواستار مساوات و اشتراک است یعنی اگر ثروتی وجود دارد برای همه باشد و شاه و بنده از یک مرتبه انسانی برخوردارند و هیچکدام بر دیگری برتری ندارند. از این رو حکومت ملوک بر مردم را جایز نمی داند و معتقد است حکومت تنها از آن خداست .پس از آشنایی با اسلوب و فکر ابوالعلاء لازم است نگاهی نیز به اسلوب و افکار طه حسین بیندازیم. از او تالیفات و مقالات فراوانی برای ما به یادگار مانده که از آن جمله است : تجدید ذکری أبی العلاء ، الأیام ، فی الأدب الجاهلـی ، المعـذّبون فی الأرض، حدیث الأربــعاء، مستقبـل الثقافـه فی مصـر و ....به طور کلی اسلوب طه حسین بر ویرانی و بنای مجدد استوار است و قوام اسلوب او آزاد اندیشی و عقل گرایی است از آنجا که او تحت تأثیر دکارت اندیشمند غرب قرار داشت لـذا در پـژوهـش های خود پیوستـه برای رسیدن به حقیقت در هــر چیز شک می نمود. بنابراین بسیاری از اسالیب و روش های سنتی را رد کـرد و ایـن امـر اعتـراض عـده ای را به دنبـال داشت. او در نوشته های خود چنان عمل کرده که بین خواننده و نویسنده رابطه ای دائم برقرار می شود و خواننده احساس می کند که نویسنده از زبان او سخن می گویـد، البته عـده ای او را به درون گرایی مفـرط متهم کرده اند. از دیگر ویژگی های اسلـوب او سادگی، جـذابیت و حـرارت در کلمات و تعابیـری است که به کار می گرفت تا آنجا که خوانـنـده از ایـن حـرارت با روحیـات او آشنا می گردد. از دیگر خصال اسلوب او انسجام در بیان افکار و وضوح معانی است.عده ای معتقدند طه حسین در ابتدا به شاعری پرداخته است از اینرو در کلام او بخصوص در کتاب « الأیام » شاهد عباراتی موزون و آهنگی دلنشین هستیم که حکایت از زنده بودن حس شاعری در وجود اوست. خواننده با خواندن آثار او علاوه بر لذت روحی، از آهنگی دلنواز نیز بهره می برد. او اسلوب خود را وسیله ای برای بیان هیجانات و احساسات باطنی خود قرار داده است و در برخورد با مصائب مختلف هم از منظر روانی و هم از منظر اجتماعی بهره می گرفت و در حوزه ادبیات، نمایشنامه، قصه و شعر حماسی را مورد نقد و بررسی قرار می داد. در بررسی اثر ادبی پیش از آنکه به شاعر و تاریخ اثر بپردازد به شعر و خـود متــن می پرداخت. او در پژوهش های ادبی خود گرایش های تاریخی، بیوگرافی و روحی و روانی را یکجا جمع کرده است و مخالف بررسی اثر ادبی بر اساس تقسیم بندی های ادوار سیاسی است. در خلاصه نویسی یک اثر، خطوط اصلی آن را مشخص نموده و عمق فکر نویسنده را برای مخاطب بیان می کرد. آنگاه که به بررسی شعر می پردازد مهمترین مسأله را تحقیق در متن شعر و مطمئن شدن از صحت انتساب آن به شاعر و عدم دخل و تصرف در آن می داند.طه حسین معتقد است که ناقد همچون شیمیدان باید تمام اجزاء یک اثر را تفکیک کرده و سپس مورد بررسی قرار دهد. ناقد و ادیب از نگاه او آیینه ای است که معایب و محاسن را بدون هیچگونه دخل و تصرفی به مخاطب خود می نمایاند. یک اثر باید منعکس کننده حالات درونی و علایق واقعی یک نویسنده باشد. او علاوه بر ذوق، رابطه نویسنده با مردم و آزاد اندیشی را از ویژگی های لازم یک نقد می داند. او از آنجا که تحصیل کرده غرب بود در نقد خود نیز از ناقدان غرب همچون « سانت بیف » و « تین » متأثر شد. عقل گرایی و شکاک بودن روح علمی را در نوشته هایش افزون ساخت. طه حسین در اندیشه اش از سه آبشخور فکری بهره گرفته است؛ اول : ادبیات عرب، دوم : دانشگاه الازهر، سوم : فلسفه یونان و ادبیات غرب. از این جهت او را دارای فرهنگ دو گانه شرقی و غربی دانستـه و پیونـد دهنده فکـر غـرب با شـرق محسـوب نموده اند. طه حسین در زمینه نقد از پیشگامان مقارنه در عصر معاصر است، در مقارنات خود به بررسی اجمالی بین ادبیات و پدیده های خاصی که نویسنده باید آنها را در پژوهش خود بررسی کند ، می پردازد. از نظر او ادبیات زنده و پویا ادبیاتی است که از گوشه گیری در امان، و پیوسته در ارتباط با ادبیات دیگر ملل باشد، که این ارتباط از طریق ترجمه و خلاصه نویسی و شناساندن ادبای ملل دیگر میسر می شود. از این روست که او از ترجمه شاهنامه و غزلیات حافظ و رباعیات خیام که توسط ادبای معاصرش انجام شد استقبال گرمی نمود. از نظر او ادیب فرمانروای ذوق وخیال و متحـرک و متغیـر آن است . ادیب خـود پـدیـده ای اجتماعی است لذا اثر او نیز باید به عنوان یک پدیده اجتماعی خود نمایی کند یعنی اثر او باید مورد استقبال یا رد قرار گیرد و مخاطب را یا به شگفتی وا دارد یا به خشم. ادیب باید در میان مردم و برای آنان زندگی کند .آنچه که در نگاه او برای هر گونه پژوهش ادبی و علمی لازم و دارای اهمیت است توجه به فرهنگ حاکم بر جامعه است که جوینده ی ادب وعلم نمی تواند ادعای بی نیازی از آن را نماید . آنگاه که شعر جاهلی را بر اساس روش دیکارت مورد نقد و بررسی قرار می دهد بر این نکته تأکید می کند که اگر گذشتگان درباره یک موضوع اظهار عقیده کرده اند لازم نیست که آن اظهار نظرها مقدس شمرده و در همان حد خود را محدود سازیم بلکه شایسته است در کنار آن نظر خود را نیز بیان نماییم. چرا که ممکن است نظر ما دقیقتر از گذشتگان باشد یا اینکه آنان چیزهای مهمی را از یاد برده و یاد آوری آن را به ما سپرده باشند آزاد اندیشی او در برخورد با موضوعات ادبی باعث انتشار نظریه انتحال شعر جاهلی شد، پس از بررسی دقیق لغوی و معنوی شعر جاهلی بدین نتیجه می رسد که آنچه را به شعرای جاهلی نسبت داده اند صحیح نیست و ساخته و پرداخته راویان و قصه پردازان و متکلمان بعد از اسلام است که به انگیزه های مذهبی، قومی و سیاسی به آنها نسبت داده شده است.او محققان را به این نکته سوق می دهد که به هنگام بحث و تحقیق درباره یک موضوع ادبی باید خود را از دانسته های خود خالی نموده و عواطف و تعصبات را نیز کنار گذاشت، در این صورت است که اثری ارزشمند و خالی از هر گونه تعصب و اشتباهی پدید خواهد آمد. در نگاه او شعر دارای دو ویژگی مهم است و در صورت فقدان این دو، از ارزش ساقط می گردد : اول اینکه شعر نمونه ای از یک جمال مطلق است و از این رو هم متأثر از جامعه زمان خود است و هم تأثیر گذار بر آن، از سوی دیگر شعر آیینه ای از قوت و ضعف، محیط و اثر شاعر است. طه حسین به عنوان یک مصری نسبت به وطن خود بی اهمیت نبوده است و برای پیشرفت آن تحرکات فکری و عملی بسیار از خود نشان داده است. او برای پیشرفت مصر بدین نتیجه رسیده است که باید پیرو غرب شود، در نگاه اول شاید تعجب کنیم که چرا او به عنوان یک ادیب و متفکر خود را در زمره غرب زدگان قرار داده است، اما طه حسین غرب زدگی خود را رد می کند و می گوید: در گذشته، کشور مصر بیشتر با بلاد شام و بین النهرین در ارتباط بوده است و از آنجا که این مناطق در حوزه مدیترانه و تحت سیطره روم بوده است و با توجه به اینکه هم اکنون نیز با غرب ارتباط گسترده ای دارد، مصریان با فلسفه یونان آشنا گشته و از لحاظ عقلی از آبشخور غرب بهره برده اند همانگونه که اروپاییان نیز در فکر و اندیشه مرهون یونانیان می باشند، و بدین جهت مصر از قدیم الایام غربی بوده و باید غربی بماند. طه حسین عوامل موثر بر روح ادبیات مصر را سه چیز دانسته است : الف) میراث مصر قدیم که از گذشته دور به دست ایشان رسیده است. ب) عنصر عربیت که آن را از لغت و دین اسلام و فرهنگ خود گرفته است. ج) عنصر بیگانه که از طریق ارتباط مصر با یونان و روم و فینیقیه در گذشته و اروپا و آمریکا در عصر حاضر حاصل شده است.طه حسین تاریخ بشری را به پنج دوره تقسیم کرده و پیشوایان هر دوره را نیز معرفی نموده است : 1-
  • تعداد رکورد ها : 1287