جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
  • تعداد رکورد ها : 5
نویسنده:
یوسفیان جواد
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
چکیده :
از سده هیجدهم به این سو، زیبایی شناسی به عنوان یک علم، بر آن شد که راه علوم طبیعی را پیش گیرد و مانند علم فیزیک، شیمی یا زیست شناسی با روشهای این علوم عمل کند، ولی به زودی معلوم شد که زیبایی شناسی بر خلاف علوم طبیعی، تاثیر عاطفی دارد و نمی توان آن را در آزمایشگاه، مانند پدیده های بی جان یا جاندارانی همچون خرگوش مورد آزمایش قرار داد.در حال حاضر، زیبایی شناسی با آنکه علم جوانی نیست به دلیل دو مانعی که در مقابل آن قرار داشته، به حد کافی از نظام برخوردار نشده است. از یک طرف، زیبایی شناسی همانند روانشناسی، باحالات و عوالم درونی انسانی، یعنی ادراک و عاطفه، غم و شادی، زیبایی و اراده و غریزه سرو کار دارد و از طرف دیگر، مفهوم و احکام آن شدیدا نسبی است؛ به این معنی که هر کس یا هر گروه مفاهیم زیبای شناسی را به خواست خود تعبیر و ارزش گذاری می کند و ما را به اصول یا الگوهای سنجیده ای که فرایند هنرآفرینی و هنرپذیری را هدایت و تسهیل کنند، نایل می گرداند. با این که زیبایی شناسان در مورد ملاکهای زیبایی، همداستان نیستند، هر شیئی یا پدیده ای را که در هنرپذیر، احساس خوشایندی برانگیزد، اعم از اینکه زمینه ای طبیعی یا هنری داشته باشد، زیبا و برخوردار از زیبایی می دانند.هر چند نویسندگان و شاعران ایرانی از زیبایی، بسیار سخن گفته اند، اما از این مفهوم تعریف روشنی به دست نداده اند، بلکه همواره خود را مجذوب و مسحور زیبایی یافته اند، نمونه های زیرین از این واقعیت، حکایت می کنند: به چه مانند کنم در همه آفاق تو را                     هر چه در وهم من آید تو از آن خوبتری                                                        یاآخر چه بلایی تو که در وهم نیایی                         بسیار بگفتیم و نکردیم بیانت
صفحات :
از صفحه 135 تا 172
نویسنده:
اسدالهی اله شکر
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
چکیده :
از دیرباز زبان را به عنوان ابزار ارتباط و ادبیات را آئینه جهان بیرون می شناسند. جنبش های ادبی متاخر و نظریه های جدید زبان شناسی در غرب، با رد نظریه های سنت گرایان در این خصوص، سعی کرده اند جریانات ادبی را به دو شاخه عمده تقسیم کنند. در این مقاله کوشش کرده ایم تا این دو جریان ادبی را با ارائه مثالهایی از رمانهای ایرانی و فرانسوی مورد مطالعه قرار دهیم:جریان ادبی اول همان سنت گرایی یا به اصطلاح «برون زبانی» و یا ادبیات در معنای Poetique و نهایتا «متن» می باشد که در این صورت زبان و ادبیات به مثابه پل ارتباطی بین دنیای بیرون و خواننده واقع می شود.جریان ادبی دوم حالت «درون زبانی» یا «خود ارجاعی» دارد و جنبه «ادبیت» اثر فراتر از جنبه های «ادبیاتی» است و نهایتا حرکت «فرامتنی» بیشتر از خود متن اهمیت پیدا می کند. در این جریان هدف از کاربرد زبان صرفا توجیه خود زبان می باشد و خواننده این نوع آثار به کمک «اصطلاح محوری» رمز و رموز و مکانیزمهای موجود در آن را کشف می کند.
صفحات :
از صفحه 1 تا 32
نویسنده:
چوهدری شاهد
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
چکیده :
شکی نیست که تصوف و عرفان از ایران آغاز گردیده است و نخستین عارفان بزرگ که امروزه نامشان در صفحات روزگار می درخشد ایرانی بودند. زمانی که تصوف وارد اسلام شد، بغداد مرکز خلافت اسلامی بود و همه عارفان در آن شهر زندگی می کردند و مریدان را تربیت کرده و به مناطق دور اعزام می داشتند.پس از یک دوره تکمیلی تصوف در ایران، عارفان آغاز به مهاجرت به کشورهای دیگر کردند و به ویژه به شبه قاره پاکستان و هند رسیدند. علاوه بر علل دیگر، آنچه باعث مهاجرت آنها شد، حملات چنگیزخان بود که شبه قاره را تحت نفوذ قرار داد، زیرا در آن سرزمین پهناور هنوز مناطقی بودند که اسلام به طور کامل در آنجا گسترش نیافته بود و این کار توسط همان صوفیان و عارفان ایرانی و سپس مریدان آنها در شبه قاره به انجام رسید. همه عارفان صلح دوست و صلح جو بودند و با هم زندگانی می کردند.اگر چه همه فرقه های تصوف در یک زمان به شبه قاره رسیدند اما در میان آنها دو فرقه زودتر در آنجا معرفی و معروف شدند یعنی «چشتیه و سهروردیه» و در زمانهای بعدی سلسله چشتیه از همه بیشتر گسترش یافت.شیخ جلال الدین تبریزی مرید شیخ ابوسعید تبریزی یکی از آنها بود که در سده هفتم هجری از ایران به شبه قاره رفت. این شخصیت که در آن سرزمین از شهرت والایی برخوردار است متاسفانه در ایران ناشناخته مانده است. او نخستین عارفی است که به بنگال (بنگلادش کنونی) رسید البته در دهلی به مریدی شیخ خواجه قطب الدین بختیار کاکی اوشی (متوفی 633 هـ) درآمده بود.شیخ نجم الدین صغری در آن زمان قاضی القضاه یا شیخ الاسلام دهلی بود که با شیخ جلال الدین تبریزی اختلافات پیدا کرد و این اختلافات به اتهام زنی منجر شد. سلطان دهلی محضری ساخت که در آن شیخ جلال الدین از همه اتهامات تبرئه شد و دیگر صلاح ندید در دهلی بماند بنابراین راه بنگال را در پیش گرفت.در آنجا به تبلیغ اسلام و عرفان پرداخت. بسیاری از هندوان را مسلمان کرد و مریدان زیادی از میان مسلمانان داشت. پس از چندین سال فعالیت تبلیغی، اسلامی و روحانی بالاخره در سال 642 هجری قمری در همان جا درگذشت. مزار وی در پندوه موجود است که به نام «درگاه بزرگ» نامیده می شود، و آن در نزدیکی قصبه تبریزآباد است. سالگرد شیخ جلال الدین تبریزی هر سال در 21 و 22 ماه رجب بر مقبره وی برگزار می شود و هزاران نفر از مردم آن دیار در آن شرکت می کنند. شیخ جلال الدین تبریزی انسانی وارسته، پاک، وابسته به خدا، دارای کردار و رفتار خوب بود و به همین علت تا امروز مورد احترام مردم می باشد.
صفحات :
از صفحه 61 تا 102
نویسنده:
تاج بخش پروین
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
چکیده :
نوشته ای که پیش رو دارید نقدی بر کتاب «سی قصیده ناصر خسرو» است که به همت مولف ارجمند دکتر علی اصغر حلبی تدوین شده است. شارح محترم در این کتاب بر آن بوده اند که با گزارشی واقع بینانه از قصاید برگزیده، افق های روشنی از اندیشه های شاعر به دست دهند و به حق تا حد زیادی هم در این کار موفق بوده اند.نگارنده در این مقاله می کوشد کتاب شارح را که از جمله کتابهای دانشگاهی است به دقت مطالعه کند و فهرستی از خطاهای چاپی و نگارشی و کاستی های بخش توضیحات و ضبط و ارجاع نادرست ابیات را به حضور گرانقدرش تقدیم نماید. باشد که ایشان در صورت صوابدید، زمینه اصلاح آنها را در چاپهای بعدی فراهم آورند.
صفحات :
از صفحه 33 تا 60
نویسنده:
نوالی محمود
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ظاهرا انسان همواره در پی شناختن سرنوشت و تکلیف خود بوده است تا وظیفه خود را بشناسد ومسئولیت واقعی خود را در برابر حوادث تشخیص دهد.این جستجو از این سوال سرچشمه گرفته است: «آیا من مالک و سازنده سرنوشت خود هستم یا سرنوشت من به دست قدرتی خارج از من رقم خورده است؟» این قبیل تفحصات و تاملات حول این دو قطب، درنوسان بوده است. قبول یکی از دو مورد، غفلت از واقعیت عینی و ملموسی است که اتفاق می افتد. زیرا، از جهتی، انسان تحت تاثیر شرایط مقدر و محتوم زندگی می کند. او در زیر سلطه قوانین طبیعت قرار دارد، که همواره یکنواخت عمل می کنند. به طورمثال، انسان همواره در حال تحول است؛ نیروی جاذبه زمین همواره عمل می کند؛ سرما و گرما اثر ثابت خود را اعمال می کنند؛ مرگ نیز، دیر یا زود، امری حتمی الوقوع است. بالاخره انسان الزاما در محدوده انسانی خود می فهمد و به هیجان در می آید و در این قلمرو مسائل را تبیین می کند.در این میان انسان چه نقشی دارد؟ او در سپر این الزامات می تواند تصمیم بگیرد و عزم اش را جزم کند، یا کاملا منفعل است، و یا حالت سومی وجود دارد که بین الامرین می باشد؟ ما در این مقاله سعی کرده ایم، از طرفی حدود مقدرات را، با توجه به تاریخ و حیات فعلی انسان بررسی نماییم، و از طرف دیگر معنی آزادی و اختیار انسانی را در چهارچوب همین مقدرات بیان کنیم. بدون اینکه بخواهیم با نصایح بی بینان، به زور و عنف آزادی یا جبر را بر احوال انسانی تحمیل نماییم. بدین جهت ابتدا صورتهای مختلف جبر را مورد بررسی قرار داده ایم، سپس راه های آزادی را در جو همین الزامات بررسی کرده ایم. بنابراین مفهوم تازه ای از آزادی، به عنوان گذر از وضع موجود، کشف و فهم راه هایی که امکان تحقق دارند، مطرح شده است. این بررسی با ذکر مثالهای کاملا مملوس مطالب را مورد بحث قرار داده است.چون امر بر این دایر است که نگرش تازه ای از جبر و اختیار مطرح شود، بدین جهت مطالبی مطرح شده است که فهمیدن آنها مستلزم تعمق و تامل مجدد می باشد. به عبارت دیگر، نمی توان با سهل گرایی و به صورت ماشینی از یک کتاب عزیز، یا از یک شخصیت .الا نقل مطلب نمود و خود را از تفکر مجدد معاف ساخت، و به تسلیم و بی نظری روزگار گذراند. حکم از آن هر انسانی است که مطابق امکاناتی که کشف نموده است، تصمیمات خود را عملی سازد و به زندگی خود رنگ و معنی خاصی بدهد و ماهیت حوادث را به نحو تازه ای ب دست آورد، اگرچه الزامات و مقدراتی نیز حال در موقعیت و وجود او است.
صفحات :
از صفحه 103 تا 134
  • تعداد رکورد ها : 5