جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرور > مرور مجلات > روانشناسي خانواده > 1394- دوره 2- شماره 1
  • تعداد رکورد ها : 7
نویسنده:
خجسته مهر رضا, پارسی احسان, شیرالی نیا خدیجه
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
چکیده :
پژوهش های مربوط به ازدواج نشان می دهد که مبادلات هیجانی زوجین یکی از قوی ترین پیش بین های کیفیت و ثبات زندگی زناشویی است. اما در این بین هیجان های منفی چه نقشی را در تبادلات زناشویی مخرب زنان ایفا می کنند؟ نقش هیجان های مثبت در کاهش تبادلات زناشویی مخرب زنان چیست؟ پژوهش حاضر در صدد پاسخ گویی به این پرسش ها، نقش تعدیل کننده هیجان مثبت در رابطه بین هیجان منفی و تبادلات زناشویی مخرب را مورد بررسی قرار داد. صد و بیست و پنج زن متاهل در پژوهش حاضر شرکت کردند. از شرکت کنندگان خواسته شد تا مقیاس هیجان های منفی (NES)، مقیاس تبادل زناشویی مخرب (DME) و مقیاس هیجان های مثبت (PES) را تکمیل کنند. نتایج پژوهش نشان داد که بین هیجان های منفی با تبادلات زناشویی مخرب زنان رابطه مثبت وجود دارد و هیجان مثبت می تواند رابطه بین هیجان های منفی با تبادلات زناشویی مخرب زنان را تعدیل کند. بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که رابطه مثبت میان هیجان های منفی و تبادلات زناشویی مخرب، برای زنانی که هیجان های مثبت کمتری دارند، بیشتر از زنانی است که هیجان های مثبت بیشتری دارند. نتایج پژوهش حاضر می تواند به درک نقش مهمی که هیجان های مثبت و منفی در موفقیت ازدواج ایفا می کنند کمک کند و به طراحی مداخلاتی که کارکرد هیجانی زوجین را بهبود می بخشند یاری رساند.
صفحات :
از صفحه 49 تا 58
نویسنده:
افشاری زینب, موتابی فرشته, پناغی لیلا
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
چکیده :
یکی از عوامل مهم موثر بر رضایت زناشویی، تجارب اولیه فرد با والدین در دوران کودکی است. این تجارب در شکل گیری دلبستگی و روانسازه های ناسازگار اولیه تاثیر به سزایی دارند. در این پژوهش نقش واسطه ای روانسازه های ناسازگار اولیه در رابطه بین سبک های دلبستگی و رضایت زناشویی مورد مطالعه قرار گرفت. به این منظور 333 نفر (194 زن، 139 مرد) به پرسشنامه های سبک دلبستگی بزرگسالان (AAQ)، روانسازه های یانگ (YSQ) و رضایت زناشویی انریچ (ENRICH) پاسخ دادند. در نتایج به دست آمده بین سبک دلبستگی اجتنابی با رضایت زناشویی همبستگی معنادار یافت نشد در حالی که رضایت زناشویی با دلبستگی ایمن همبستگی مثبت معنادار و با دلبستگی دوسوگرا همبستگی منفی معنادار داشت و متغیر روانسازه های ناسازگار اولیه در این ارتباط نقش واسطه ای داشت. بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت افراد با سبک دلبستگی ایمن احتمالا به این دلیل که برداشت مثبت تری از خود و دیگران دارند و به دلیل روانسازه های ناسازگار کمتر، رفتارهای سازگارانه بیشتری در روابط زناشویی نشان می دهند و در نتیجه رضایت زناشویی بیشتری را تجربه خواهند کرد. در مقابل، افراد با سبک دلبستگی دوسوگرا ، دارای تصویری منفی از خود و روانسازه های ناسازگار بیشتری در مورد خود هستند، و به تبع آن رفتارهای ناسازگارانه بیشتری نشان می دهند که رضایت زناشویی کمتر را در پی دارد.
صفحات :
از صفحه 59 تا 70
نویسنده:
شیخ الاسلامی راضیه, حسن نیا سمیه
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
چکیده :
خانواده پایه گذار مهم بخشی از سرنوشت انسان است و در تعیین سبک زندگی آینده، سلامت هیجانی و روانی و عملکرد فرد نقش بزرگی دارد. عواملی چون شخصیت والدین، سلامت روانی و جسمانی آنها، شیوه های تربیتی اعمال شده در داخل خانواده، فرزندان را تحت تاثیر قرار می دهد. پژوهش حاضر، با هدف بررسی نقش واسطه ای هوش هیجانی در رابطه بین ابعاد فراهیجانی والدین یعنی آگاهی و هدایت گری، و تاب آوری فرزندان انجام شد. برای این منظور 240 نفر (128 دختر و 112 پسر) از دانشجویان دانشگاه های شهر یاسوج در این پژوهش شرکت کردند. از شرکت کنندگان خواسته شد به مقیاس تاب آوری کانر و دیویدسون (CD-RISC)، مقیاس هوش هیجانی شرینگ (EISSH) و پرسشنامه دیدگاه فراهیجانی سوئین بورن (SMEPS) پاسخ دهند. نتایج نشان داد که مدل مفروض با داده های این پژوهش برازش مناسبی دارد. مسیر مستقیم هدایت گری به هوش هیجانی، آگاهی به هوش هیجانی، هوش هیجانی به تاب آوری و هدایت گری به تاب آوری معنادار بودند و هم چنین، مسیر غیرمستقیم هدایت گری به تاب آوری و آگاهی به تاب آوری معنادار بود. مسیر مستقیم آگاهی بر تاب آوری معنادار نبود. مدل مطرح شده در پژوهش حاضر نشان داد که ابعاد فراهیجانی والدین با واسطه هوش هیجانی بر تاب آوری فرزندان اثر دارد. بر این اساس، آگاهی والدین از ماهیت و انواع هیجان های فرزندان و هدایت آنان در موقعیت های تجربه هیجان ها، می تواند منجر به تجهیز آنان به توانمندی های هیجانی و مدیریت هیجان شود و سازگاری فرزندان را در موقعیت های دشوار بالا ببرد و از این طریق به تاب آوری آنان کمک نماید.
صفحات :
از صفحه 71 تا 82
نویسنده:
ویسانی مختار, شهنی ییلاق منیجه, عالی پور سیروس, مهرابی زاده هنرمند مهناز
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
چکیده :
یکی از شایع ترین اختلالات دوران کودکی، که همواره مورد توجه متخصصان سلامت روانی بوده است، اختلال کاستی توجه/ بیش فعالی است که می تواند پیامدهای منفی در زندگی فرد داشته باشد. پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی روش ارتباط کودک- والد بر کاهش نشانگان اختلال کاستی توجه/ بیش فعالی انجام شد. به این منظور تعداد 36 نفر از دانش آموزان پسر 10-7 سال دارای اختلال کاستی توجه/ بیش فعالی شهر سنندج در این پژوهش شرکت کردند و در دو گروه آزمایش (18 نفر) و گروه کنترل (18 نفر) گمارده شدند. پیش از شروع مداخله، با استفاده از مقیاس مشکلات رفتاری کودکان کانرز- فرم والد (CPRCBP) از هر دو گروه پیش آزمون به عمل آمد. سپس گروه آزمایش تحت روش درمانی مبتنی بر ارتباط کودک- والد به مدت 10 جلسه 2 ساعته قرار گرفتند. پس از آن، از هر دو گروه پس آزمون و بعد از گذشت یک ماه از اجرای پس آزمون، از هر دو گروه آزمون پیگیری به عمل آمد. نتایج نشان داد که آموزش روش ارتباط کودک- والد، نشانگان اختلال کاستی توجه/ بیش فعالی و زیرمقیاس های فقدان توجه و بیش فعالی را به طور معناداری کاهش داده است. با توجه به این که روش ارتباط کودک- والد تاثیر مناسبی بر کاهش نشانگان اختلال کاستی توجه/ بیش فعالی دارد، استفاده از این روش درمانی توسط روانشناسان، مشاوران و روانپزشکان توصیه می شود.
صفحات :
از صفحه 29 تا 38
نویسنده:
صادقی منصوره السادات, هاشمی گشنیگانی رامین, فلاح زاده هاجر
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی , نمایه مقاله
چکیده :
عدم تطابق بین خود واقعی ادراک شده فرد و آنچه به عنوان استانداردها برای خویش در نظر می گیرد، پیامدهای ناخوشایند روانی و عاطفی ایجاد می کند، از جمله این که می تواند شکل گیری و حفظ روابط زوجی و رضایت از زندگی را تحت تاثیر قرار دهد. پژوهش حاضر با هدف مقایسه ناهمخوانی خودها در بین افراد متقاضی و غیرمتقاضی طلاق انجام شد. به منظور دستیابی به این هدف، 122 فرد متقاضی طلاق (77 زن، 45 مرد) و 115 فرد غیرمتقاضی (76 زن، 39 مرد) به پرسشنامه ناهمخوانی خودها (ISDI) پاسخ دادند. نتایج پژوهش نشان داد ناهماهنگی خودها در افراد متقاضی طلاق بالاتر از افراد غیر متقاضی طلاق است؛ هم چنین بین دو گروه در ناهمخوانی خود واقعی/ بایدی شخصی، خود واقعی/ نامطلوب شخصی، خود واقعی/ بایدی دیگران و خود واقعی/ نامطلوب دیگران تفاوت معنادار وجود دارد. بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت فاصله بین خودها و واقعیت های موجود می تواند موجبات نارضایتی زوجین را فراهم آورد. به عبارت دیگر هر فردی بر اساس الگوهای خاصی از ناهم خوانی بین جنبه هایی از خود، پیامدهای هیجانی متفاوتی را ادراک می کند، به طوری که مقایسه بین خودها و تعارضات خود می تواند مشکلاتی را برای زوجین ایجاد کند و بر میزان رضایت زناشویی آن ها تاثیرگذار باشد تا جایی که منجر به انحلال روابط زناشویی شود.
صفحات :
از صفحه 39 تا 48
نویسنده:
حسینی یزدی سیده عاطفه, مشهدی علی, کیمیایی سیدعلی, عاصمی زهرا
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
چکیده :
طلاق یکی از استرس زاترین رویدادهای زندگی برای والدین و کودکان است. طلاق والدین مشتمل بر مجموعه وسیعی از تغییرات و سازماندهی های مجدد خانواده است که در طول زمان بر سازگاری کودک تاثیر می گذارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی برنامه مداخله ای ویژه کودکان طلاق (CODIP) بر کاهش مشکلات درونی سازی و برونی سازی شده این کودکان انجام شد. در این پژوهش آزمایشی که از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود، تعداد 25 کودک (13 نفر گروه آزمایش، 12 نفر گروه کنترل) 10 تا 12 ساله از خانواده های طلاق شهرستان کاشمر شرکت کردند. برای گروه آزمایش 15 جلسه برنامه مداخله ای ویژه کودکان طلاق طی 5 هفته متوالی و سه روز در هفته برگزار شد و گروه کنترل مداخله ای دریافت نکردند. ابزار پژوهش پرسشنامه فهرست رفتاری کودکان (CBCL) بود. نتایج پژوهش نشان داد که برنامه مداخله ای ویژه کودکان طلاق تاثیری معنادار بر کاهش مشکلات برونی سازی شده کودکان طلاق داشت؛ اما بر کاهش مشکلات درونی سازی شده آنها تاثیر معناداری نداشت. از آن جایی که کودکان طلاق همواره در معرض خطر مشکلات رفتاری بیشتری هستند، بنابراین توجه به مداخلات گروهی و آموزش مهارت های حل مساله، در چگونگی برخورد کودکان با پدیده طلاق و توانمندسازی آن ها در برابر چالش های زندگی از جایگاه ویژه ای برخوردار است. مهارت های آموزش داده شده در جلسات، علاوه بر کاهش برخی مشکلات رفتاری، به گونه ای است که کودکان و والدین آن ها می توانند به راحتی آن ها را در موقعیت های زندگی واقعی اجرا کنند و از اثرات مثبت آن سود ببرند.
صفحات :
از صفحه 3 تا 14
نویسنده:
بشارت محمدعلی, هوشمند سیده نعیمه, رضازاده سیدمحمدرضا, غلامعلی لواسانی مسعود
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
یکی از پیامدهای بلندمدت سبک های فرزندپرروی والدین برای فرزندان، تاثیر بر رضایت زناشویی آنها است. ارضای نیازهای بنیادین روانشناختی فرزندان نیز هم زمان، با سبک های فرزندپروری والدین و با رضایت زناشویی آنها رابطه دارد. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش تعدیل کننده ارضای نیازهای بنیادین روانشناختی در رابطه بین سبک های فرزندپروری والدین و رضایت زناشویی فرزندان بود. به این منظور از دویست و هفده (123 زن، 94 مرد) شرکت کننده متاهل خواسته شد پرسشنامه اقتدار والدین (PAQ)، مقیاس ارضای نیازهای بنیادین روانشناختی (BNSG-S) و پرسشنامه وضعیت زناشویی گلومبوک- راست (GRIMS) را تکمیل کنند. نتایج پژوهش نشان داد که سبک های فرزندپرروی مقتدرانه و سهل گیرانه پدر و مادر با رضایت زناشویی فرزندان رابطه مثبت معنادار و سبک فرزندپروری آمرانه پدر و مادر با رضایت زناشویی فرزندان رابطه منفی معنادار دارد. هم چنین نتایج پژوهش نشان داد که سبک های فرزندپرروی مقتدرانه پدر و مادر با ارضای نیازهای بنیادین روانشناختی رابطه مثبت معنادار دارد، در حالی که سبک آمرانه مادر با ارضای نیازهای بنیادین روانشناختی رابطه منفی معنادار داشت. رابطه سبک های آمرانه پدر، سهل گیرانه مادر و سهل گیرانه پدر با ارضای نیازهای بنیادین روانشناختی معنادار نبود. در این پژوهش، ارضای نیازهای بنیادین روانشناختی توانست رابطه بین سبک سهل گیرانه مادر و رضایت زناشویی فرزندان را تعدیل کند. بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که سطوح رضایت زناشویی فرزندان و ارضای نیازهای بنیادین روانشناختی آن ها احتمالا تحت تاثیر سبک های فرزندپرروی والدین قرار می گیرد.
صفحات :
از صفحه 15 تا 28
  • تعداد رکورد ها : 7