جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
  • تعداد رکورد ها : 15
نویسنده:
امیر تاکی ، ناصر مهدوی
نوع منبع :
مقاله , مناظره،گفتگو و میزگرد
منابع دیجیتالی :
چکیده :
روشنفکر غیر از فیلسوف است؛ یعنی ممکن است یک فیلسوف، ایده پرداز باشد؛ اما جرئت نقد قدرت را نداشته باشد و نخواهد هزینه بدهد. امروزه روشنفکران ما؛ درواقع تحصیل کردگانی که حرف از روشنفکری میزنند (شبه روشنفکران)، کسانی هستند که در خود خزیده اند، به صحبت های فلسفی که هیچ نسبتی با زندگی فعلی ما ندارد، می پردازند و دنبال تفسیر اندیشه های هگلی و هایدگری هستند یا متأسفانه فکر میکنند تلاش برای اجتماع و نقد قدرت، اشتباه و بی فایده است و باید خودمان را اصلاح و دگرگون کنیم. برخی از روشنفکران، در عین اینکه سعی می کنند خودشان را به شکل یک روشنفکر معرفی کنند، خصلت های ضدروشنفکری دارند و بیش از آنکه مردم و اجتماع برای آنها مهم باشد، آرای خودشان برایشان مهم است و آن آرا البته هزینه کمتری دارد. مردم قدم بزرگ را برای روشنفکران برداشته اند، آثارشان را خواندند از آنها حمایت کردند و امکانات در اختیار آنها قرار دادهاند؛ اما برعکس روشنفکران آنها را تنها گذاشتند و به جای وفادار بودن به مردم، آنها را سرزنش می کنند؛ با اینکه نان آنها را میخورند. برخی از روشنفکران بیان می کنند، بیاید از همدیگر ناامید شویم؛ این یعنی گسست اجتماعی و بیگانگی از یکدیگر. به بهانه خودسازی و تعمق فردی، از دیگری فاصله می گیریم. هرچقدر انگاره های جامعه تلطیف شوند، سطح نگاه جامعه دگرگون و فهم آن عمیق شود، دلبستگی به آنچه به آدمی معنا می دهد، متفاوت می شود.
نویسنده:
سید علی میرموسوی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
. در جوامع توسعه یافته و دموکراتیک، نسل جدید چندان رغبتی به مشارکت سیاسی در چهارچوب سبک های سنتی همچون شرکت در انتخابات و عضویت در احزاب سیاسی نشان نمی دهد. در جوامع درحال توسعه نیز سرخوردگی از روندهای رایج و ناامیدی از تغییر، بی تفاوتی و انفعال سیاسی را در این نسل در پی داشته است. گرایش سیاسی با دو مفهوم متمایز علاقه سیاسی و مشارکت سیاسی ارتباط دارد که خلط آن ها مایه اشتباه و سردرگمی در تعریف انفعال می شود. ، مفهوم مشارکت سیاسی نیز در پرتو تحول در ارتباطات و گسترش شبکه های مجازی همچون گذشته به فعالیت در روندهای رسمی مانند عضویت در احزاب و شرکت در انتخابات محدود نمی شود. در جهان کنونی انفعال سیاسی تنها بر اساس مشارکت یا عدم مشارکت در روندهای سیاسی رسمی تعریف نمی شود، بلکه مفهومی چندوجهی است که بر پایه دو معیار علاقه سیاسی و شیوه مشارکت سیاسی می توان آن را مشخص کرد.
نویسنده:
شیرزاد بابایی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
آرنت سه فعالیت بنیادین بشری را در یک مقوله بزرگتری به اسم لاتینی (vita active) به معنی زندگی وقف به عمل یا زندگی عملی قرار می دهد: زحمت (labor)، کار (work) و کنش یا عمل (action). تفاوتی که جهان مدرن با جهان باستان دارد این است که ما به جای اینکه کنش را مرکز زندگی خود قرار دهیم، کار و زحمت را جهانی و عمومی کردیم، در حالی که برای یونانی ها و رومی ها و به طورکلی دنیای باستان، کنش در فضای عمومی بوده که اهمیت درجه اول داشته؛ اما در دنیای مدرن، اقتصاد بازار و انباشت سرمایه و مسئله ملک و ثروت در فضای خصوصی جای اینها را گرفته است. به قول آرنت، کنش انسانها باید به گونه ای باشد که بتواند تبدیل به یک قصه پرمعنا شود. انسانها در فردگرایی خود نمی توانند قصه گو باشند؛ چون در آن ساحت پروژهای برای با هم زیستن ندارند. انسانها اگر فقط بخواهند سازنده و صنعتگر (homofaber) باشند، نمی توانند معنا بسازند و حسی از واقعیت داشته باشند. امر اجتماعی از امر روانی جدایی پذیر نیست و انسانی که بخواهد سوژه زندگانی خویش شود، باید مسئولیت زیست اجتماعی و روانی خود را بپذیرد. به تعبیر شاملو، انسان دشواری وظیفه است. ازاینرو هر وقت به مسئله جامعه و تحولات سیاسی پرداخته میشود، مسئله روان نیز اهمیت پیدا میکند. هر حادثه ای که در سطح فردی و اجتماعی جراحت زا می شود، می تواند برانگیزاننده تجربه جراح های روانی هضم نشده در تاریخچه فرد یا تاریخ آن جامعه باشد. . جایی که فرد شروع به واکنش درباره خودش می کند و مسئله وی تبدیل به پرسشگری می شود؛ در ارتباط با جایگاه سوژگی خودش، جایگاهی که برای مستحکم و پیوسته نگه داشتن اشتیاق و تمنای دیگری وجود دارد و همینطور پناه بردن به شک و تردیدهایی که می توانند از وی مراقبت کنند. انسانها بدون زحمت و کار میتوانند زندگی کنند؛ اما بدون کنش نمیتوانند. یعنی می توانند به درجهای از زندگی برسند که زحمت را به عنوان یک امر حیاتی کنار بگذارند؛ اما نمی توانند کنش خود را کنار بگذارند؛ چون انسانها به آزادی و خلاقیت احتیاج دارند.
نویسنده:
سید هادی معتمدی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
از دیدگاه روان شناختی، انگیزه هایی که ما را به حرکت وادار می کند و ویژگی هایی که در انسان، شوق یک رفتار و بروز احساسی را ایجاد می کند، به پاداش یا تنبیه های دری اف ت ش ده ب رمی گ ردد. بنابراین نبود فرصت و موقعیتی در جامعه برای انتقادکردن و انتقادپذیری، منجر به این نتیجه گیری در افراد می شود که حرف های آن ها اهمیتی ندارد و در جایگاه مناسبی مطرح نمی شود و واکنش خوبی هم در بر نخواهد داشت و طبیعتاً چنین شرایطی، جامعه را به طرف جامعه ای مطیع، بله قربان گو و چاپلوس می برد. طبیعتاً گروه و افرادی که خودشان را به علت بی توجهی به نظرات و تفکراتشان، سهم دار در محیط و جامعه نمی دانند، در خصوص مسائل پیرامونی شان، کاملاً بی تفاوت می شوند و خود را از حالت درگیرانه بیرون می آورند؛ چون در درون به این معتقد شده اند که مسائل پیرامونی، هیچ ربطی به آن ها ندارد و کسی برای نظراتشان اهمیتی قائل نشده است. در برخی افراد و به ویژه اشخاص دارای وسواس های فکری و عملی که یکی دیگر از ویژگی های شخصیتی تأثیرگذار درزمینه عمل منفعلانه است، نوعی آرمان گرایی می بینیم. این افراد علاقه زیادی به یک مدینه فاضله دارند و معمولاً در ذهنشان دنبال جامعه ای کامل و بدون نقص هستند. چنین تفکر آرمان گرایانه ای یک آفت به حساب می آید؛ چون باعث بی تفاوتی به مسائل کوچک اما مهم در جامعه می شود.
نویسنده:
عماد بهاور
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
برخی فعالان دموکراسی خواه به جای فعالیت های قانونی و علنی اصلاح طلبانه که به پیشبرد پروژه دموکراتیزاسیون کمک می کند، نافرمانی مدنی (تحریم و بایکوت) و مقاومت مدنی (Civil Resistance) را برای خروج از بن بست توصیه می کنند. بیشتر جنبش های نافرمانی مدنی موفق در کشورهای دموکراتیک رخ داده اند یا در کشورهایی که درجه ای از حاکمیت قانون در آن ها برقرار بوده است؛ بنابراین، جامعه مدنی و نهادمند و حاکمیت قانون، شرایطی را به وجود می آورد که جلوی خشونت گرایی را گرفته و جنبش های اجتماعی را از مسیر خود منحرف نمی کند. هدف از طرح بحث نافرمانی مدنی در این یادداشت، بیان نوع دیگری از بی عملی سیاسی است که به صورت ارادی و توسط نیروهای اپوزیسیون بر جامعه تحمیل می شود و ناشی از خطای شناختی و تحلیلی آن ها است. : با تشویق مردم به تحریم مشارکت سیاسی در فرایندهای قانونی، و ناتوانی در ایجاد جنبش های اجتماعی خشونت پرهیز و ن هادم ن د ب ه ع ن وان راهکار ج ای گزی ن، بی عملی و انفعال به معنای واقعی آن بر جامعه حاکم می شود؛ یعنی بی ارادگی از روی یأس و درماندگی
نویسنده:
امیر تاکی ، مقصود فراستخواه
نوع منبع :
مقاله , مناظره،گفتگو و میزگرد
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در سطح کلان، بی فعلی اجتماعی زمانی رخ می دهد که اختلالی در نظام فعل اجتماعی و نظام فعالیت اجتماعی به وجود آید که حاصل نرخ پایین مشارکت پذیری برابر توسط سیستم ها و ساختارهای رسمی ماست و این بی فعلی اجتماعی منجر به انفعال اجتماعی می شود. تصور من از انفعال اجتماعی، بی فعلی اجتماعی است و در مقابل این بی فعلی، نظام فعل اجتماعی را در چرخه مشخصی توضیح دادم. یکی از اصلی ترین شرط ها و الزام های این نظام را تنظیم های نهادی جامعه می دانم. زمانی که نهادها به درستی و به صورت آزادمنشانه و با کثرت پذیری و تنوع پذیری فعالیت نکنند، این نظام فعل اجتماعی دچار اختلال می شود و این همان انفعال است. بر اساس مطالعاتم و شواهدی که به دست آورده ام در ایران چنین نظامی به طور وحشتناک دچار اختلال شده است و آنچه این اختلال را پیچیده تر کرده، جرم بحرانی (Critical mass) است. درواقع این سرگشتگی اجتماعی نوعی گسستگی اجتماعی است و (social coherence)به هم می خورد؛ چون مردم احساس می کنند جامعه غیرقابل پیش بینی است و اعتماد آن ها سلب و به تبع سرمایه های اجتماعی دچار فرسایش می شود و ناامیدی اجتماعی که از پیش زمینه های انفعال اجتماعی است، رخ می دهد. درک عمیق ایرانی همچنان می گوید در ناامیدی بسی امید است، نگرانی ها و تنش ها هستند؛ اما در پس آ ن ها، برای مقابله همچنان ایمان و انگیزه و امید داریم.
نویسنده:
مرتضی سالمی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
عصر مدرن ساخته ای از اقتصاد، فرهنگ، جامعه و سیاست مدرن است که بدون این اجزا، کلیتی به نام عصر مدرن پدیدار نمی شود. استمرار و کارآمدی یک نهاد یا نظام مستلزم پاسخ گویی به خواسته های مختلف جامعه است و دیگر اینکه این خواسته ها بستگی به شناخت و برداشت دقیق از مختصات و تمایزات فرهنگی جامعه دارد. احزاب معمولاً ایدئولوژی، فرهنگ و منافع مشترک بخشی از جامعه را در برابر بخش دیگر نمایندگی می کنند. یک حزب نمی تواند نمایندهٔ منافع تمام شهروندان باشد. در غرب احزاب طی یک پروسه تاریخی طولانی متولد شده اند که در آن بسترهای تاریخی فرهنگی و فرهنگی سیاسی متناسب با کارکرد احزاب به صورت بومی و نه تقلیدی ایجاد شده است؛ بنابراین تحزب در این کشورها مستمر، پایا و اثرگذار است؛ اما در ایران احزاب به صورت ارگانیک و با طی پروسه تاریخی متناسب شکل نگرفته اند و به واسطه آشنایی کار حزبی و سیاسی در غرب از آن الگوبرداری کرده اند که البته آن هم کاملاً ناشیانه است. مشارکت و بی تفاوتی؛ دو روی یک سکه هستند. اقبال مردمی به احزاب فرصت ویژه ای است که در اختیار حکومت ها قرار می گیرد؛ اما اگر حکومت ها به هر دلیلی (ساختاری، ایدئولوژیک، اقتصادی و اجتماعی) نتوانند از این فرصت مغتنم استفاده کنند، این فرصت ویژه تبدیل به تهدید بزرگی با عنوان بی تفاوتی می شود. در شرایطی آرمانی، احزاب واسطهٔ بین مردم و صاحبان قدرت هستند و باید بتوانند خواسته و نظر مردم را به حاکمان منتقل کنند. درصورتی که احزاب نتوانند این کار اصلی خود را انجام دهند، مردم از مشارکت در امور اجتماعی و سیاسی ناامید شده و نوعی بی توجهی و بی قیدی در آن ها در خصوص قوانین، هنجارها، حوادث و اتفاق های اجتماعی، سیاسی و غیره در جامعه رخ می دهد. بی تفاوتی به صورت تدریجی، به وضعیت بدتر ناامیدی یعنی «به ستوه آمدگی» تبدیل می شود؛ چراکه بی تفاوتی مردم، د ولت ها را نیز به اصلاح عملکردها بی انگیزه و آن ها را دچار توهم «جزیره ثبات» می کند.
نویسنده:
امیر تاکی ، سعید مدنی
نوع منبع :
مقاله , مناظره،گفتگو و میزگرد
منابع دیجیتالی :
چکیده :
جامعه ایران دچار انفعال و بی تفاوتی نیست. انفعال، اشاره به وضعیتی دارد که جامعه درباره سرنوشت و تحولات جاری، هیچ عکس العملی نشان ندهد؛ در حالی که جامعه ایران بسیار فعال است. در همان دوره ای که انفعال و بی تفاوتی شکل می گیرد، به همان میزان، تمایل برای کسب منافع فردی، فردگرایی و بی توجهی به منافع جمعی تقویت می شود؛ به نوعی حاصل این انفعال، لیبرالیزه شدن روابط اجتماعی است. اساسا آن تفکری که تلاش می کند وضعیت ما را در رابطه با کشورهای توسعه یافته عادی نشان دهد، دارای خطاهای روش شناسی و نظری است. رابطه بین افراد و گروه های اجتماعی متقابل و دیالکتیکی است و اگر گروه هایی منفعل شوند، در مقابل گروه هایی فعال می شوند و از طریق این تعامل جامعه مسیر خود را پیدا می کند و به پیش می رود؛ بنابراین جامعه را نمی توان موجودی میرا و ایستا دانست؛ جامعه موجود پویایی است که دائما برای بقا و بهبود وضعیت تلاش می کند.
صفحات :
از صفحه 38 تا 41
نویسنده:
امیر تاکی ، حبیب الله پیمان
نوع منبع :
مقاله , مناظره،گفتگو و میزگرد
منابع دیجیتالی :
چکیده :
عرصه های زندگی که فرد یا جماعت در آن ها گرفتار انفعال می شوند، متعددند؛ به طوری که مشاهده برخورد انفعالی در یک عرصه، لزوماً به این معنا نیست که در عرصه های دیگر نیز رفتاری منفعلانه دارند. در عصر جدید، تمایل به کسب آگاهی و مشارکت در اموری که به زندگی مردم و وضعیت کشور مربوط است، در حال فزونی است؛ ولی این افزایش علاقه به مشارکت اجتماعی و فعالیت مدنی، با کاهش موانع بیرونی و رشد سطح آگاهی های حقیقی (نه صرف خبر و داده های خام عمدتاً نادرست اطلاعاتی) و اخلاق و مسئولیت پذیری همراه نبوده است؛ ازاین رو پدیده سرخوردگی امری شایع است. وقتی نوع پرورش و تربیت افراد جامعه به شکلی است که در آن آگاهی و دل بستگی و تعهد به مصالح و خیر عموم ضعیف است و انگیزه مشارکت در فعالیت جمعی برای پرکردن خلأها و شکاف های اجتماعی و فرهنگی ناچیز است، پناه بردن به انواعی از جهان بینی های جبرگرایانه به عنوان مشروع ترین شکل گریز از مسئولیت های انسانی، مردمی و میهنی مورد استقبال قرار می گیرد. بی رغبتی بسیاری از مردم و به خصوص فعالان سیاسی و اجتماعی به امر مشارکت سیاسی در هر سطح و شکل و کیفیتی، لزوماً به معنای انفعال نیست؛ بلکه اکثرا منتظر فرصت مناسب و گشایش بسترهای امن و مورد اعتماد و شنیدن بیان و گفتمان تازه و راهگشا هستند. رمز دوام جامعه ایران در طول این سه هزار سال، باوجود بحران های طبیعی، سیاسی و اجتماعی متعدد، این است که مردم در جامعه مدنی با همبستگی و باور و التزام با ارزش ها و معیارهایی همزیستی کرده اند که کارایی آن ها در تضمین همکاری دوستانه و صلح آمیز درازمدت در تجربه برایشان به اثبات رسیده بود. اگر ایرانیان دست به آفرینش فکری، علمی و فرهنگی نمی زدند و راه مقاومت مدنی و فرهنگی را پیش نمی گرفتند، هرگز قادر به جلوگیری از انفعال عمومی فراگیر و مزمن نمی شدند و از عواقب ویرانگر آن مصون نمی ماندند.
نویسنده:
حسین دباغ
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ملتی که به آینده مشترک خود بی تفاوت می شود، ارزش های مشترکی را که مقوم حیات خود است، پوچ می بیند. ارزش های مشترک وقتی بی رنگ می شود، مقاومت مشترک و قدرت تاب آوری یک ملت کم می شود. این گونه است که ذره ذره انفعال، جسم یک ملت را زخمی می کند و مثل خوره روح آن را می تراشد. دولت ها نیز به سان ملت ها می توانند عاطفه داشته باشند. دولت بی عاطفه، ملت بی عاطفه پدید می آورد. هر دولتی «باید» به برخی حقوق و ارزش ها حساس باشد. دولتی که در برابر همه حقوق و ارزش ها خنثی و بی طرف باشد، دولت مرده است. دولتی که اجازه می دهد شهروندانش آزادانه دق دلی خود را خالی کنند و آن را سرزنش کنند، ازقضا دولت اخلاقی تری است؛ چون اولاً حقوق اقلیت را، هرچند نتوانسته برآورده کند، به رسمیت شناخته و همچنین معترف است که وظایفی در قبال همگان دارد؛ اما نتوانسته آن ها را به جای بیاورد. انفعال یک ملت زمانی جوانه می زند که حقوق و ارزش های مشترک آن ملت به منصه ظهور نرسند و دولت آن ها را مهم نشمارد. دولتی که عاطفه ملت خود را به رسمیت می شناسد، عاطفه ملامت و سرزنش را نباید سرکوب کند.
  • تعداد رکورد ها : 15