چکیده :
مقصود از آسیبشناسى حکومت، شناخت و تحلیل آسیبهاى بالقوه یا بالفعلى است که در مبانى، ساختار یاکارکرد حکومت ایجاد مىشود.
سیره نبوى از دقت در شناخت آسیبهاى حکومت در ابعاد مختلف حکایت مىکند.
حکومت اسلامى همانند هر حکومت دیگر و همانند تمدنها، ممکن است تولد، جوانى، پیرى و دوران زوال داشته باشد.
رسول گرامى اسلام 9 همواره مردم را از آسیبهاى حکومت آگاه نمودهاند.
تا در ابعاد مختلف سیاسى، اقتصادى، فرهنگى اجتماعى و قضایى با مشکلات کمترى رو به رو شوند و در صورت مواجهه بر آنها غالب آیند.
رسول اکرم 9 هیچ گاه به سیاست اصالت ندادند، بلکه برعکس، همواره سیاست را تابع اخلاق و معنویت دانستهاند.
اسلام عمدتآ براساس اخلاق و معنویت و فرهنگ در مدت زمانى کوتاه به قدرتى بزرگ تبدیل شد.
پیامبر 9 از طرفى مسئولان و زمامداران را از آسیبهاى سیاسى برحذر مىدارند و از طرف دیگر مردم را ناظر و حاضر بر اعمال ایشان معرفى مىکنند.
مردم از طریق «نصیحت ائمه مسلمین» هم ساز و کار اطلاع رسانى به ایشان را دارند، و هم بر قدرت سیاسى کنترلى همراه با ضمانت اعمال مىکنند.
اشراف و طبقه مرفه جامعه علاوه بر محافظه کارى سیاسى، منشأ آسیبهاى اقتصادى براى حکومت اسلامى هستند.
عدالت اقتصادى تنها در سایه ریشه کن کردن فقر و تراکم ثروت و مبارزه با مترفان امکانپذیر است.
پیامبر 9 با طرح اصل مساوات و عدالت اجتماعى با کلیه مظاهر شرک مبارزه کردند.
مردم در تصدى امور اجتماعى و در برابر قانون مساوى هستند و از این جهت هیچ کس بر فرد دیگر برترى ندارد.
اعضاى جامعه همچون اعضاى بدن از یکدیگر متأثر مىشوند و بدین صورت جامعه اسلامى کل واحدى را تشکیل مىدهد.
هر چند پیامبر اسلام9 موفق به ایجاد تشکیلات قضایى منسجم و مفصلى نشد، اما راهبردهایى کلى در این زمینه ارائه کرد که براساس آن مىتوان مهمترین آسیبهاى قضایى از دیدگاه ایشان را استنتاج نمود.
مهمترین آسیب قضایى از دیدگاه وى، انحراف از احکام الهى و تحت الشعاع قرار گرفتن اصل عدالت است.
“pathology of government” means identifying and analyzing the actual and potential impairments in the foundations, structure, or functions of a government.
islamic government, too, like any other government, has a rise, an expansion, and a fall.
the holy prophet of islam has always warned the people of the impairments of governments so that they face less political, economical, cultural, and judicial problems and that, in case faced with such problem, they would be able to solve them.
in addition, he never considered politics original, instead, regarded it dependent on morality and spirituality.
the key to his success was his outstanding moral convictions.
if fact, it was due to these moral and spiritual convictions that islam turned into a great power.
the prophet not only warns authorities against political endangerments but introduces people as supervisors of their conducts.
the people are both a source of information for him and a means of political control over authorities.
the rich higher class, in addition to being politically conservative, is the source of economical problems for the islamic government.
economical justice is possible only in the light of anti-poverty campaigns and removal of wealth concentration.
proposing the principle of equality and social justice, he fought against all aspects of polytheism.
the organs of a society, like body organs, are influenced by one another and, as a result, the islamic society forms a unified whole.
although the prophet did not succeed in organizing a cohesive judiciary system, he proposed some basic guidelines on the basis of which one can identify the most important judicial impairments.