ابطال تثليث | کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کانال ارتباطی از طریق پست الکترونیک :
support@alefbalib.com
نام :
*
*
نام خانوادگی :
*
*
پست الکترونیک :
*
*
*
تلفن :
دورنگار :
آدرس :
بخش :
مدیریت کتابخانه
روابط عمومی
پشتیبانی و فنی
نظرات و پیشنهادات /شکایات
پیغام :
*
*
حروف تصویر :
*
*
ارسال
انصراف
از :
{0}
پست الکترونیک :
{1}
تلفن :
{2}
دورنگار :
{3}
Aaddress :
{4}
متن :
{5}
فارسی |
العربیه |
English
ورود
ثبت نام
در تلگرام به ما بپیوندید
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ...
همه موارد
عنوان
موضوع
پدید آور
جستجو در متن
: جستجو در الفبا
در گوگل
...جستجوی هوشمند
صفحه اصلی کتابخانه
پورتال جامع الفبا
مرور منابع
مرور الفبایی منابع
مرور کل منابع
مرور نوع منبع
آثار پر استناد
متون مرجع
مرور موضوعی
مرور نمودار درختی موضوعات
فهرست گزیده موضوعات
کلام اسلامی
امامت
توحید
نبوت
اسماء الهی
انسان شناسی
علم کلام
جبر و اختیار
خداشناسی
عدل الهی
فرق کلامی
معاد
علم نفس
وحی
براهین خدا شناسی
حیات اخروی
صفات الهی
معجزات
مسائل جدید کلامی
عقل و دین
زبان دین
عقل و ایمان
برهان تجربه دینی
علم و دین
تعلیم آموزه های دینی
معرفت شناسی
کثرت گرایی دینی
شرور(مسأله شر)
سایر موضوعات
اخلاق اسلامی
اخلاق دینی
تاریخ اسلام
تعلیم و تربیت
تفسیر قرآن
حدیث
دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات
سیره ائمه اطهار علیهم السلام
شیعه-شناسی
عرفان
فلسفه اسلامی
مرور اشخاص
مرور پدیدآورندگان
مرور اعلام
مرور آثار مرتبط با شخصیت ها
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی
مرور مجلات
مرور الفبایی مجلات
مرور کل مجلات
مرور وضعیت انتشار
مرور درجه علمی
مرور زبان اصلی
مرور محل نشر
مرور دوره انتشار
گالری
عکس
فیلم
صوت
متن
چندرسانه ای
جستجو
جستجوی هوشمند در الفبا
جستجو در سایر پایگاهها
جستجو در کتابخانه دیجیتالی تبیان
جستجو در کتابخانه دیجیتالی قائمیه
جستجو در کنسرسیوم محتوای ملی
کتابخانه مجازی ادبیات
کتابخانه مجازی حکمت عرفانی
کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران
کتابخانه تخصصی ادبیات
کتابخانه الکترونیکی شیعه
علم نت
کتابخانه شخصی
مدیریت علاقه مندیها
ارسال اثر
دانشنامه
راهنما
راهنما
ابطال تثليث
کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
فارسی
کتاب الکترونیکی
میانگین امتیازات:
امتیاز شما :
تعداد امتیازات :
0
ابطال تثليث
ویرایش اثر
کلید واژه اصلی :
ذات الهی
,
تثلیث
,
توحید(الهیات بالمعنی الاخص))
سوال:
لطفا براي من استدلال عقلي -و نه روايتي- واحد و يکتا بودن ذات خداوند و رد عقيده دو يا سه خدايي را به زباني ساده در يک تا دو صفحه بيان بفرماييد.
پاسخ تفصیلی:
يگانگي ذات خدا
مفهوم صحيح يگانگى خدا
يكى از معيارهايى كه به عنوان صحت يا بطلان اديان قابل استفاده است و حتى مى توان گفت بهترين معيار در اين زمينه همين است نوع تعريفى است كه يك دين از صفات خداوند ارائه مى دهد. در اين موضوع، بحث توحيد يعنى «يگانگى خدا» بنياد و اساس اين بحث را تشكيل مى دهد. اكنون تلاش مى كنيم در ابتدا با استدلالهاى مختلف، مفهوم صحيح «توحيد» را تشريح كنيم و سپس به طرح ادله يگانگي خداوند بپردازيم.
نخستين و اساسى ترين بحثِ صفات سلبى، همين بحث توحيد است. اين بحث در عين اساسى بودن در انديشه دينى، پرتگاهى خطرناك براى بسيارى از پيروان اديان مختلف بوده است. اندك غفلت و كوتاهى باعث شده كه افراد زيادى از طريق صحيح ديانت، گمراه شده و به دره خطرناك شرك پرت شوند.
قبل از هر چيز بايد ببينيم اين كه مى گوييم «خداوند يكتا و يگانه است» به چه معنايى است و مفهوم صحيح اين جمله چيست؟!
معناى صحيح اين جمله را بايد در دو قسمت جستجو كرد:
نخست اين كه: «هيچگونه شبيه و نظير و مانندى براى ذات نامتناهى خداوند قابل تصور نيست.»
دوم اين كه: «ذات خدا يك ذات بسيط است و مركب از اجزاء نيست و اصولا هيچ تركيبى در ذات او وجود ندارد.»
شايد شنيده شود: «خداوند يكى است و دو تا نيست». اين جمله براى كسانى كه استعداد بيشترى براى درك و فهم دقايق، ظرايف مسايل دينى ندارند، معناى درست و دقيقى براى توحيد ذات خداوند است. اين انديشه بيشتر به اين دليل مطرح مى شود كه جمله فوق به صراحت غير خداوند را نفى و وجود او را منحصر در يك شخص بيان كرده است. اما براى كسى كه در انديشه توحيدى خود به دنبال دقت بيشترى است، ديگر اين جمله نه تنها بيان كننده معناى صحيح «توحيد» نيست بلكه معناى شرك را در آن مى توان تشخيص داد. توضيح مطلب به اين صورت است كه اين قسم «توحيد» يك «توحيد عددى» است. در اين انديشه يك مفهوم كلى تصور مى شود و پس از اين تصور است كه بايد مشخص كرد افراد و مصاديق اين مفهوم چه مقدار است. براى مثال خورشيد يك مفهوم كلى دارد و پس از اين مفهوم مى گوييم: در آسمان، خورشيد يكى است و دو تا نيست. در اين جمله مسئله مورد نظر يگانگى عددى خورشيد مطرح است نه يگانگى ذاتى آن، يعنى مى توان درباره مفهوم كلى خورشيد افراد متعددى را تصور كرد اما الان در آسمان فقط يكى از آن افراد وجود دارد. در اين صورت به هيچ صورت محال نيست كه خورشيد افراد ديگرى هم داشته باشد، يعنى وجود دو يا سه خورشيد در آسمان امرى ممكن است. به همين صورت، درباره توحيد عددى خداوند هم مى توان گفت در اين نوع توحيد هيچ گاه وجود خدايان ديگر امرى محال نخواهد بود بلكه آنچه تاكنون فهميده شده وجود يك خداوند است. روشن است كه اين گونه درباره ذات خداوند انديشيدن با اصل توحيد يعنى نفى مطلق هر شريكى براى خداوند تعارض دارد و در آن گونه اى شرك در جريان است.
واضح است كه در اين نگرش نسبت به ذات خداوند، نمى توان به مفهوم صحيح توحيد دست يافت بلكه بايد به بينشى رسيد كه در آن هر گونه شبيه و نظيرى براى آن ذات متعالى، به هر صورتى كه ممكن است وجود داشته باشد نفى شود و از سوى ديگر هر گونه تركيبى نيز در آن ذات پاك نفى گردد.
براى طرح كردن استدلالهاى مربوط به ذات اقدس الهى لازم است دو مطلب توضيح داده شود:
الف: ذات خدا عين وجود و هستى است.
ب: خداوند وجودى است از هر جهت بى نهايت.
ذات خدا عين هستى او است
از ادله وجود خداوند درمي يابيم كه تمام موجودات جهان، مخلوق او هستند و هستى آنها از او سرچشمه گرفته است. عالم هستى به تمامى اش مخلوق اوست اما او مخلوقِ هيچ موجود ديگرى نيست.
هستى خداوند از خود اوست يعنى هيچ چيز ديگرى باعث و علت وجود او نيست و وجودش از خودش مى جوشد. اينكه چگونه جهان هستى مخلوق او است. اين موضوع كه ذات مقدس الهى از خود اوست به ما مى فهماند كه ذات او «عين هستى» و «هستى مطلق» است. براى توضيح مطلب مى توانيم فرض مخالف آن را در نظر گيريم. فرض كنيم ذات خداوند عين هستى او نباشد بلكه يك چيز باشد به نام ذات خداوند و چيز ديگرى به نام هستى خداوند. اكنون هستى خداوند به صورت چيزى جدا از ذات او بر ذات خداوند عارض و اضافه مى شود. براى روشن تر شدن مسئله مى توان مثالى زد. انسان يك ذات دارد كه مثلا وقتى مى پرسيم: ذات انسان چيست؟ پاسخ مى دهيم: «حيوان ناطق». غير از اين ذات، انسان وجود دارد يعنى او هستى دارد. بنابراين به غير از ذات، انسان هستى نيز دارد كه براى تحقق آن بايد هستى انسان بر ذاتش عارض شود. در واقع ذات انسان، خودش عارى از هستى و نيستى است و اين عامل ديگرى است كه باعث مى شود ذات او واجد هستى يا فاقد آن شود. اكنون درباره خداوند نيز اگر فرض مغايرت بين ذات و هستى او كنيم پس بايد بپذيريم ذاتش از «هستى و نيستى» خالى است و هستى و نيستى داشتن براى ذات او يكسان است. به همان صورت كه براى ماهيت انسان هستى يا نيستى داشتن يكسان است و نمى توان در خودش نه هستى را يافت و نه نيستى را.
در اين صورت كه فرض كرديم، ديگر ذات خداوند خود مقتضى هستى خود نخواهد بود. بايد عاملى به غير از ذات الهى باعث هستى او شود و ذات او را از يكسانيش نسبت به هستى و نيستى داشتن خارج كند. در نتيجه هستى خداوند از چيزى غير او خواهد بود. اما اين نتيجه اصل مفهوم خداوند را يعنى علت تمام هستى بودن نفى مى كند زيرا او خودش هم مانند ديگر موجودات معلول علت ديگرى خواهد بود. به عبارت ديگر، مى توان گفت اگر چيزى هستى اش از خودش نباشد، به حتم هستى را از ديگرى گرفته است و اين موجود نمى تواند خود بخود وجود داشته باشد. تنها هستى مطلق و وجود محض است كه وجود او از خود اوست و عين وجود است و نه تنها خود، اصل هستى خودش است، بلكه سرچشمه و اصل هستىِ ديگر موجودات نيز اوست.براى روشن شدن مطلب فوق بهتر است مثالى بزنيم. البته بايد توجه داشت در مباحث توحيدى ذكر مثال با توجه به يك نكته انجام شود و آن اين است كه ذكر مثال تنها به جهت نزديك شدن به مفهوم روشن ترى از مسئله است وگرنه مثال به هيچ صورت نمى تواند اصل مطلب و حقيقت موضوع را روشن سازد.
فرض كنيد ما در روز به اتاق خود نگاه مى كنيم. اتاق روشن است. اين همان اتاقى است كه در شب تاريك بوده است. اكنون اتاق روشن است چون آفتاب تابيده و آن را روشن كرده است. بنابراين روشنايى اتاق نه از خود اتاق است بلكه علت آن، چيز ديگرى است. حال سرچشمه اين روشنايى را اگر بخواهيم بيابيم به خورشيد مى رسيم و در مى يابيم كه آن نيز روشن است. چنانكه پيش بينى مى شود، روزى هم خواهد رسيد كه خورشيد خاموش شود، پس روشنايى خورشيد هم از خودش نيست بلكه از جايى ديگر است. بالاخره اصل روشنايى را در «نور» پيدا مى كنيم.
روشنايى نور از كجاست؟ در اينجاست كه عامل ديگرى نمى يابيم. بايد گفت علت روشنايى نور خود نور است و در واقع، نور عين روشنايى است و روشنايى عين ذات نور است. در اينجا روشنايى نور معلول چيز ديگرى نيست و ذات نور، خودش اساس و بنياد روشنايى است.
به همين صورت هر چيزى هستى خود را از موجود ديگرى اخذ مى كند، اما اگر اين سلسله را دنبال كنيم، بالاخره به موجودى مى رسيم كه آن، علت همه موجودات ديگر است. آن موجود اگر خودش نيز ذاتش از هستى اش جدا باشد آنگاه در واقع علت اساسى موجودات نبوده و خود نيز معلولى است، در حالى كه اين موضوع خلاف فرض از خداوند است. بنابراين هستى خداوند نه يك امر عارض بر ذات او، بلكه هستى مطلق عين ذات خداست و ذات خدا عين هستى است.
بى نهايت در بى نهايت
پس از روشن شدن موضوع عينيت ذات و هستى خداوند، مطلبى كه بايد توضيح داده شود چگونگى بى نهايت بودن ذات خداوند است. از ابتدا لازم است تذكر دهيم كه نهايت داشتن به معنى ناقص بودن است و ناقص بودن به معنى آلوده بودن به عدم است. ما در مورد خودمان مى گوييم عمر ما محدود است يعنى از تولد آغاز شده و با مرگ پايان مى پذيرد. عمر و زندگى ما محدود است; قبل از تولد نبوده ايم و بعد مرگ هم نخواهيم بود. مثلا صد سال زندگى مى كنيم كه قبل و بعد از آن عدم است. اين محدود بودن همان آلوده بودن به عدم است و اگر محدود نبود، آلوده به عدم هم نبود.
در مورد خداوند مى گوييم: او هستى مطلق است. هستى مطلق به هيچ صورت آلوده به عدم نيست و هيچ مناسبتى با «عدم و نيستى» ندارد. بنابراين ذات الهى هيچ گونه محدوديت يا آلودگى به عدم ندارد.
مطلب بالا درباره ذات خداوند است اما در مورد صفات او چه مى توان گفت؟ تمام اوصاف خداوند بازگشت به وجود و هستى مى كنند. علم يك نوع هستى است. قدرت همانند ديگر اوصاف خداوند يك نوع هستى است. حال ذاتى كه عين هستى است و هستى آن مطلق است پس اوصاف اين ذات نيز عين هستى مطلق است و به هيچ صورت آلودگى به عدم ندارند. تمام كمالات ذات نامتناهى به صورت نامحدود است كه حتى نمى توان هيچ قيدى بر آن وارد كرد زيرا هر قيدى بر هستى مطلق، جنبه عدم خواهد داشت. در نتيجه تمام اوصاف خداوند عين ذات او (كه هستى مطلق است) هستند و از هر جهت بى نهايت اند بدون اينكه بتوان قيدى در مورد آنها تصور كرد. اكنون با توجه و درك روشنى از اين دو موضوع، عينيت ذات خدا با هستى مطلق و نا محدود بودن آن، پى بردن به يگانگى و يكتايى آن ذات الهى كار آسانى است كه در فصل بعد به آن خواهيم پرداخت.
دلايل يكتايي خدا
براى اثبات يگانگى خدا، فلاسفه و دانشمندان راههاى گوناگونى را پيموده اند. ما براى اثبات اين موضوع از روشهاى فلسفى، علمى و فطرى استفاده مى كنيم كه به صورت پنج استدلال ارائه مى شود.
1ـ در يك حقيقت خالص، تعدد معنى ندارد.
ايجاد تعدد به طور كلى بواسطه اضافه قيود است و تا وقتى كه قيدى به يك حقيقت وارد نشده است، تعددى در مورد آن حقيقت ايجاد نمى شود. براى روشن شدن موضوع از يك مثال استفاده مى كنيم:
نور را به صورت يك حقيقت محض فرض كنيم. نور مطلق يعنى نورى كه هيچ قيد و شرطى ندارد، نه از نظر زمان، نه مكان، نه شدت، نه ضعف، نه كم و نه زياد شدن، از هيچ نظر قيدى براى آن تصور نكنيم. حال اگر صد بار هم اين نور مطلق را بخواهيم تصور كنيم، جز يك چيز كه همان تصور اول ماست، چيز ديگرى به نظرمان نخواهد رسيد. هر چه تصور كنيم نمى توانيم به دو حقيقت از «نور» برسيم و هميشه فقط يك حقيقت بر ما آشكار مى شود.
تعدد در تصوّر ما از نور موقعى حاصل مى شود كه پاى قيود و شروط در ميان آيد. وقتى كه براى مثال اختلاف مكانى مطرح شود يعنى چراغى در مكان «الف» و چراغى ديگرى در مكان «ب»، يا اختلاف زمانى پيدا شود يعنى چراغى را كه امشب روشن مى كنيم و چراغى را كه ديشب روشن كرديم; در اين صورت دو فرد از نور ايجاد مى شود. منبع هاى مختلف نور نيز باعث تعدد در تصور ما از نور مى شود. براى مثال نور آفتاب، نور ماه، نور شعله آتش، نور كرم شب تاب، نور گوهر شب چراغ و... . در اين موارد هر منبع، نورى متفاوت از منبع ديگر دارد.
روشن است كه در همه موارد، حقيقت نور يك چيز است و تعدد به دليل اضافه شدن قيود و شرايط به اين حقيقت به وجود مى آيد. قيودى مانند اينجا و آنجا، امروز و فردا، جرم خورشيد و جرم ماه يا كرم شب تاب; اگر تمام اين قيود را حذف كنيم و فقط اصل حقيقت نور را در نظر بگيريم، در اين صورت پى خواهيم برد جز يك چيز و آن هم اصل حقيقت «نور» چيز ديگرى وجود ندارد. در اين صورت است كه خواهيم دانست آن تعدد افرادى، كه در ابتدا به نظرمان مى رسيد چيزى غير از حقيقت نور است كه از خارج به آن اضافه شده اند.
در مورد موضوع مورد بحث نيز وضعيت به همين صورت است. ذات خدا، عين هستى مطلق است. هستى مطلق يك هستى بيشتر نيست و چيزى غير از آن وجود ندارد. اين «هستى خالص» به هيچ وجه به صورت دو فرد قابل تصور نيست. تنها در صورتى مى توان براى هستى افرادى تصور كرد كه قيود متفاوتى به آن اضافه شود; قيودى مانند مكان، زمان، كميت، كيفيت يا قيود متفاوت ديگر كه در اين صورت تعدد به وجود مى آيد. اما آيا مى توان قيدى بر ذات خداوند وارد كرد؟ مى دانيم ذات او عين هستى مطلق است. هستى را در صورتى مى توانيم به صورت مطلق تصور كنيم كه عارى از هر قيد و شرطى باشد و الا هستى كه به مكان يا زمان خاص، مقيد شود ديگر هستى مطلق نيست. در اين صورت كه ذات خدا هستى مطلقِ بى قيد و شرط است ديگر نمى توان چيزى غير از آن ذات بى حد و حصر را تصور كرد، چرا كه همچنان كه دانستيم، تعدد از قيد و شرط ناشى مى شود و هستى مطلق فاقد هرگونه قيد و شرطى است. در نتيجه آن ذاتى واحد و يكتاست كه هيچ مثل و مانند و شبيهى براى او قابل تصور نيست.
2ـ هستى بى نهايت، ممكن نيست تعدد داشته باشد.
همچنان كه قبل متذكر شديم هستى مطلق يك هستى «بى نهايت در بى نهايت»، است كه هيچ محدوديتى براى آن قابل تصور نيست. اين كه ذات خداوندى وجودى است «بى نهايت در بى نهايت»، به اين معناست كه زمانى نيست كه او نباشد، كمالى نيست كه او نداشته باشد و جايى نيست كه او نباشد. يك چنين موجودى محال است دو فرد داشته باشد. اگر فرض كنيم چنين موجودى متعدد باشد پس بايد بپذيريم در جهتى از جهات محدود است و ديگر نمى توان آن را يك ذات «بى نهايت در بى نهايت» دانست. در چنين صورتى آن ذات، يك هستى مطلق نيست، چون محدود و آلوده به عدم شده است.
براى توضيح مطلب مى توان مثالى زد. دو خانه را فرض كنيد كه روى يك قطعه زمين در كنار يكديگر قرار گرفته اند. براى آن كه دو خانه داشته باشيم بايد هر يك از اين دو خانه محدود باشند. قطعه زمينى كه يكى از آنها در آن قرار گرفته جداى از قطعه زمين ديگر است و در اين بين ديوارى، حدّ هر يك را مشخص مى كند. حال فرض كنيم سطح تمام كره زمين را يك خانه فرا گرفته است و هيچ حدى ندارد، در آن صورت خانه دومى وجود نداشت.
فرض دو ذات خود به خود به اين معنى است كه هر كدام خارج از ديگرى باشد، يعنى اين يكى تا فلان اندازه است و دومى در اندازه ديگر. به طور كلى وقتى دو چيز مى توانند وجود داشته باشند كه هر يك از آنها چيزى داشته باشد كه آن ديگرى نداشته باشد. اين به معنى فاقد چيزى بودن است و حد و نهايت داشتن. در اين صورت تعدد داشتن به معنى آلوده به عدم بودن و نهايت داشتن است. در نتيجه موجود بى نهايت يكى است و نمى تواند مثل و مانندى داشته باشد.
اين دليل نه تنها مسئله يگانگى ذات خداوند را به خوبى اثبات مى كند بلكه در مسايل ديگر نيز دليل خوبى است. اگر اين دليل خوب فهميده شود آنگاه به راحتى مى توان فهميد كه خداوند در همه جا هست و مكانى نيست كه خدا در آن نباشد و زمانى نيست كه خدا در آن نباشد. البته اين كه خدا در مكان و زمان و در وجود ما هست به اين معنى نيست كه او عين مكان يا زمان يا وجود ماست گرچه از ما جدايى مطلق ندارد.
3ـ لازمه دوگانگى تركيب است.
انديشمندان و حكماى اسلامى اين استدلال را مطرح كرده اند. به طور خلاصه اين استدلال به موضوع بسيط و مركب اشاره مى كند به اين صورت كه: اگر براى عالم هستى دو مبدأ فرض كنيم، بطور حتم اين دو مبدأ مركب خواهند بود، حداقل مركب از دو جزء.
توضيح استدلال به اين صورت است كه اگر دو چيز كاملا شبيه هم باشند، آنگاه آن دو در حقيقت يك چيزند و نه دو موجود. براى دو موجود بودن بايد در چيزى با هم اختلاف داشته باشند. براى مثال شما يك انسان مثل خودتان را فرض كنيد. اين انسان همانند شما خصايصى دارد مثل قد، رنگ پوست، رنگ و نوع مو، شكل و شمايل چهره، زمان تولد، مكان تولد و.... حال، فرض كنيد اين انسان در تمام خصايص همانند شما باشد. او همان قد و شكل و رنگ پوست و رنگ مو و... كه شما داريد داشته باشد. او در همان زمان و مكان شما متولد شده و از همان مادر. او در همان مكانى كه شما ايستاده يا نشسته يا خوابيده ايد قرار گرفته است و بالاخره در هر خصيصه اى كه بتوان تصور كرد با شما شريك است. آيا در اين صورت او غير از شماست؟ خير، او نه يك فرد ديگر، بلكه خود شما خواهد بود.
در اين مثال دو نكته است كه بايد به آن توجه داشت. اول اين كه براى تحقق فرد ديگر بايد جهت اشتراكى بين دو فرد باشد. در مثال بالا شما و فرد ديگر در انسان بودن مشتركيد. دوم اين كه بايد بين دو فرد جهت اختلافى نيز باشد. در مثالى كه ذكر شد چون بين دو فرد هيچ اختلافى فرض نشده پس هيچ فرقى بين آن دو وجود ندارد تا بتوان فرد ديگرى تصور كرد و از اين جهت مى توانيم نتيجه بگيريم آن فرد فرضى، خود شما است نه كس ديگر. در اصطلاح علمى به جهت اشتراك «ما به الاشتراك» و به جهت اختلاف «ما به الاختلاف» گفته مى شود.
بنابراين براى آنكه تعدد و چندگانگى به وجود آيد بايد يك «ما به الاشتراك» و يك «ما به الامتياز» بين افراد باشد. لازمه اين دو جهت «ما به الاشتراك» و «مابه الامتياز» تركيب است چرا كه لازم است هر فرد از دو امر يعني «جهت مشترك» و «جهت اختلاف» تركيب شده باشند. پس در تعدد، هر فرد يك موجود مركب است و خداوند وجودى مركب نيست پس هيچ فرد ديگرى ندارد و نمى توان براى آن تصور كرد.
صاحب محتوی:
پرسمان دانشجویی
زبان :
فارسی
منبع اصلی :
http://www.maaref.porsemani.ir//node/3777
جنس منبع:
متن
پایگاه :
پایگاه پرسش و پاسخ های معارف سایت پرسمان
یادداشت :
نوع منبع :
پرسش و پاسخ
مخاطب :
بزرگسال
خروجی ها :
Mods
Doblin core
Marc xml
MarcIran xml
مشخصات کامل فراداده
مشخصات کامل اثر
منابع مرتبط :
ثبت نظر
ارسال
×
درخواست مدرک
کاربر گرامی : برای در خواست مدرک ابتدا باید وارد سایت شوید
چنانچه قبلا عضو سایت شدهاید
ورود به سایت
در غیر اینصورت
عضویت در سایت
را انتخاب نمایید
ورود به سایت
عضویت در سایت