جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 9012
بررسی توحید افعالی از دیدگاه اشاعره و نقد آن از دیدگاه شهید مطهری
نویسنده:
مریم نورالدینی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات) , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در این تحقیق سعی گردیده تا با تحلیل توحید و توحید افعالی در مکتب اشاعره به تفسیرهایی که اشاعره از موضوع توحید بر اساس آیات و روایات به‌دست داده‌اند، پرداخته شود. بدین منظور، با بیان استدلال‌های آن‌ها به مبانی‌ای که دیگر فرقه‌های متکلمان هم‌چون معتزله و امامیه برخلاف دیدگاه آن‌ها آورده‌اند، توجه گردیده و سپس این موضوع بر اساس نظریات شهید مطهری مورد نقد و ارزیابی قرار گرفته شده است. بر همین اساس، در این تحقیق مباحث کلامی در زمینه‌ی بحث توحید افعالی در اشاعره با تمایز نظریات آن‌ها از دیگر فرقه‌های کلامی، در نظر گرفته شده و از طریق آن به بررسی مفاهیمی چون جبر و اختیار، عدل الهی و علم خداوند بر اساس آیات و روایات در دیدگاه اشاعره توجه شده است. نوع نگرش به نقدهای مربوط به آراء اشاعره در این تحقیق بر اساس نقدهایی است که مطهری بر دیدگاه اشاعره وارد ساخته است؛ بنابر دیدگاه مطهری، اشاعره توحید افعالی را به گونه‌ای تفسیر می‌کنند که از طرفی، مستلزم نفی نظام علی و معلولی از بین مخلوقات و از طرف دیگر، موجب سلب اختیار انسان است. آنان علت و فاعل همه‌ی افعال و اشیاء را خدا می‌دانند و پیوند بین اجزای طبیعت با یک‌دیگر را این‌گونه تفسیر می‌کنند که آن را خدا اراده کرده یا عادت او به آن تعلق گرفته است. هم‌چنین از دیدگاه مطهری، برخلاف نظریه جبرگرایانه اشاعره، فاعلیت حقیقی از آن خداوند است؛ اما می‌توان فاعلیت را در طول فاعلیت خداوند برای ماسوی الله نیز قائل شد.
معاد جسمانی از دیدگاه ملاصدرا و فیاض لاهیجی
نویسنده:
هاجر جبله
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در این نوشتار به دیدگاههای متکلمان و فیلسوفان به طور کلی پرداخته شده و بعد از آن دیدگاه ملاصدرا و فیاض لاهیجی در مورد معاد جسمانی به طور مفصل پرداخته میشود و در چایان به تفاوت ها و شباهت های این دو پرداخته میشود
مقایسه ای بین سفر نفس اسفار و نفس شفاء
نویسنده:
ابراهیم ولی نیا
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
این رساله کنکاشی تطبیقی پیرامون نفس و مسائل آن از منظر ابن‌سینا در کتاب شفاء و ملاصدرا در کتاب اسفار است. در ابتدا نظرات ابن‌سینا در شفاء بیان شده، سپس مهم‌ترین نظریه‌های ملاصدرا در اسفار پیرامون نفس بیان می‌گردد و در بخش پایانی رساله ضمن معرفی اجمالی نظرات هر دو فیلسوف، نقاط قوت و ضعف نظریه‌های آنها مورد بحث، مقایسه و تحلیل قرار گرفته است.مسائلی چون تجرّد نفس، رابطه نفس با بدن، حدوث نفس، معاد نفس و کیفیّت بدن اخروی از چالش برانگیزترین مباحثی است که محل تضارب آرای این دو فیلسوف واقع شده است. ابن‌سینا در بحث تجرّد نفس، فقط نفس ناطقه را مجرّد می‌داند و بر بقاء آن دلیل اقامه کرده است؛ او حدوث نفس را روحانی ‌دانسته و رابطه نفس با بدن را فقط اشتغالی می‌داند. معاد روحانی را با براهین عقلی قابل اثبات می‌داند، اما از اثبات معاد جسمانی اظهار عجز نموده و در نتیجه آن را تنها از طریق دلایل نقلی قابل پذیرش می‌داند.در مقابل، ملاصدرا در بحث تجرّد نفس علاوه بر نفس ناطقه انسانی، نفس حیوانی نیز مجرّد می‌داند؛ او برخلاف ابن‌سینا قائل به حدوث جسمانی نفس است؛ رابطه نفس با بدن را فطری و طبیعی می‌داند. معاد را روحانی و جسمانی ‌دانسته و برخلاف ابن‌سینا معتقد است که می‌توان معاد جسمانی را با دلایل عقلی ثابت نمود.
بررسی مقایسه ای فقهی و حقوقی تروریسم از دیدگاه سه ادیان اسلام، یهود و مسیح
نویسنده:
مژگان صفری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
یکی از پیامدهای اساسی، اصلی و غیر قابل انکار پدیده‌ی تروریسم، نقض حق حیات انسانهاست. تروریسم در خاورمیانه سابقه‌ای طولانی دارد به نحوی که تمام خلفای راشدین و امامان (ع) شیعه ترور شده‌اند. تعالیم قرآن کریم و سیره‌ی پیامبر اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) هرگونه تجاوز به حقوق فردی و اجتماعی را حرام شمرده است و تمامی مبانی فکری و رفتار تروریسم در اسلام از گناهان کبیره محسوب شده است. واژه‌ی ترور در فرهنگ لغت به معنای ترس و وحشت است و مرتکب به این عمل را تروریست می‌نامند. خود این اقدام را عمل تروریستی و گرایش به آن را تروریسم گویند. این پدیده‌ی خطرناک از بدو تاریخ با بشریت همراه بوده و موضوعی سیال و سیار است که می‌تواند کل جامعه جهانی را تحت تاثیر فیزیکی و روانی قرار دهد. اما واژه‌ی تروریسم ریشه در فرهنگ غرب دارد و آنچه که ما در مبانی فقه و حقوق اسلامی به آن برخورد می‌کنیم مفهوم «ترور» را به شکل های مطرح امروزی در جامعه‌ی بین الملل نداریم اما مفاهیمی وجود دارند که به اقدامات تروریستی امروز نزدیک هستند. این مفاهیم که تبیین آنها در یک جمع بندی کمک به مفهوم شناسی تروریسم است عبارتند از: محاربه، اغتیال وبغی و... خودخواهی و خودپسندی از ریشه‌های اصلی اعمال تروریستی است چه بسا مشاهده شده که تروریست ها چه هولکاست هایی را در طول تاریخ اعمال کرده‌اند که منجر به قربانی شدن میلیون ها افراد بی‌گناه و مظلوم شده است .در صورتی که اهانت به انسان ها و خشونت علیه آن ها، گناه کبیره است و نابخشودنی.در نوشتار حاضر به بررسی فقهی وحقوقی تروریسم در ادیان الهی(اسلام-یهود-مسیح) پرداخته وایا اینکه تروریسم بعنوان یک جرم مستقل تلقی می شودویا باواژگانی چون محاربه ، بغی واغتیال و... انطباق داردیا نه.کلید واژه‌ها: ترویسم، محاربه، قربانی، اسلام، مسیح، یهود
بررسی تطبیقی «رستم و سهراب» با «کوهولین» ویلیام باتلر
نویسنده:
مریم نوری زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیدهداستان رستم و سهراب اثر فردوسی، یکی از بهترین نمونه های داستان های حماسی غم انگیز است، که در ادبیات بیشتر ملت ها، داستان هایی شبیه به آن دیده می‌شود. یکی از آنها « نمایشنامه ی کوهولین» اثر ویلیام باتلرییتز است. مضمون این دو داستان در مورد دو پهلوان است که با دستان خود، ندانسته فرزندان خویش را می‌کشند.هدف ما در این رساله بررسی تطبیقیاین دو اثر است؛ لذا این رساله در شش فصل طبقه بندی شده است. در فصل اول آن تعاریف و کلیات تحقیق آمده که شامل: ادبیات تطبیقی و تاریخچه ی آن و حماسه، عناصر و ویژگی های آن است؛ همچنین اسطوره، تراژدی، نام پوشی، رجز خوانی، پورکشی و... در این فصل به تفصیل شرح و بیان شده است. در فصل دوم خلاصه‌ی حماسه‌ی «رستم و سهراب» و حماسه های شبیه به آن در ملتهای دیگر، به خصوص داستان کوهولین از افسانه های باستانی ایرلند، شاهنامه و اهمیت آن و مختصری در مورد ویلیام باتلرییتز نگاشته شده و در فصل سوم به تحلیل پاره ای از مباحث مربوط به حماسه شامل: عقده‌ی ادیپ، قضا و قدر، شخصیت پردازی و ... در دو داستان پرداخته شده است. فصل چهارم به بیان شباهت های دو اثر مورد بحث اختصاص داده شده و در فصل پنجم هم تفاوتهای این دو اثر ذکر شده است و در نهایت فصل ششم مربوط به نتیجه گیری است.پس از بررسی و تحلیل جزیی دو داستان این نتیجه به دست آمد که تفاوت های این دو اثر در مقایسه با اشتراکات آنها بسیار ناچیز است؛ یعنی بیشترین تشابه و کمترین تفاوت را در ساختار و مضمون دارند و همین امر گواه بر این است، که دو اثر از میراث مشترکی برخوردارند. اگر چه این فرضیه که ویلیام باتلرییتز صد در صد از فردوسی متأثر شده و هسته ی اصلی قصه ی خود را از او گرفته باشد، در مظان شک است، ولی تردیدی نیست که دو روایت هم مأخذ و دارای خاستگاهی مشترکند و این احتمال وجود داردکه ویلیام باتلرییتز با عنایت به تقدم زمانی فردوسی، مضمون داستان را از او اقتباس کرده و با ادغام آن با اساطیر قدیم ایرلند، این نمایشنامه را آفریده باشد. ولی به طور قطعی نمی توان گفت که او از فردوسی تأثیر پذیرفته است. واژه های کلیدی : ادبیات تطبیقی، ‌فردوسی، ‌ویلیام باتلر ییتز، حماسه، ‌اسطوره
انسان‌شناسی از دیدگاه ابن‌سینا و آکوئیناس
نویسنده:
معصومه علیدوست معززی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
شیخ الرئیس بو علی سینا و سنت توماس آکوئیناس دو حکیم و فیلسوف بزرگ مشائی بودند. آنها با پیروی از مبانی فلسفی ارسطو که آن را تا حدودی با اندیشه ها و باورهای کلامی خود موافقمی یافتند، در صدد تبیین حقیقت آدمی برآمدند . با بررسی برخی شباهتها در آرای فلسفی این دو فیلسوفو میزانتأثیری که آندو در فلسفه اسلام و غرب داشته اند، مسائلی مطرح می گردد از جمله اینکه آیاآکوئیناس در رابطه با موضوع مورد بحثیعنی،انسان و ابعاد وجودیش،تحت تاثیر اندیشه های ابن سینا بوده است ؟ و بطور کلی این تفاوتها و شباهتها در نحوه پرداختن این دو فیلسوف شرق و غرب به مسئله انسان چگونه قابل تبیین است؟ نگارنده در این نوشتار بر آن بوده است که با توجه به مسائل یاد شده به مطالعه تطبیقی آرای بو علی و آکوئیناس در مورد انسان بپردازد .به نظر می رسد با توجه به اینکه هم ابن سینا و هم آکوئیناس هر دو نه عقل گرای صرف هستند و نه ایمان گرای صرف، رابطه انسان و خدا را در قالب عشق ، عبادت ، سعادت و فیض الهی بیان کرده اند. در ضمن آکوئیناس بر رستاخیز بدن و نیز بر خلود نفس صحه گذاشته و ابن سینا هم معاد روحانی را با برهان پذیرفته و در مورد معاد جسمانی اگرچه از نظر استدلالی قادر به اثباتش نشده اما بر اساس فرموده پیامبر اکرم (ص) آنرا پذیرفته است . در نهایت نگارنده به این نتیجه می رسد که آکوئیناس هم از تأثیرات شگرفی که ابن سینا بر مباحث فلسفی و کلامی غربیان گذاشته است ، مستثنا نبوده و رگه های فکری مشترکی بین این دو فیلسوف در زمینه حقیقت انسان مشاهده می شود، هر چند که در مواردی هم اختلاف نظر بین آنها وجود دارد که به آنها نیز اشاره شده است .
بررسی تطبیقی موارد اختلاف تفسیر آیات الاحکام از دیدگاه فرقین
نویسنده:
وحیده حمامی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
تفسیرآیات الاحکام به عنوان شاخه ای از علم تفسیر، همزمان با نزول قرآن، مورد توجه پیامبر (ص)، صحابه و دیگر مفسران قرار گرفت. مفسران فریقین نیز هریک براساس روش و مبانی مورد پذیرش خویش، به تفسیرآیات الاحکام، اهتمام ورزیدند، به گونه ای که کتب متعددی با عناوینی هم چون آیات الاحکام و احکام القرآن تدوین نمودند، از طرف دیگر تفاسیرمتعددی با رویکرد فقهی، توسط ایشان به رشته تحریر درآمد.با بررسی اقوال دانشمندان در باب تعداد آیات الاحکام، مشخص گردید افرادی مثل قطب الدین راوندی، محمد بن سائب کلبی، جمال الدین و فخرالدین متوج بحرانی و... معتقدند تعداد آیات الاحکام پانصد آیه است و این همان نظریه مشهور است. اما افرادی مثل ابن عربی، آیت الله معرفت، قرطبی و... تعداد آیات الاحکام را بیش از پانصد آیه می دانند و این نظر ناشی از آن است که آیات را چند بعدی دانسته و آیات مربوط به قصص، تاریخ الأنبیاء و... را قابل استناد در مباحث فقهی می دانند. گروه سوم مبنای شمارش را آیاتی می دانند که شأن نزول فقهی داشته نهایتا تعداد آیات الاحکام را کمتر از پانصد آیه می دانند و افرادی مثل خضری بک ، فاضل مقداد، محقق اردبیلی از این گروه هستند.هدف اصلی این پژوهش، پس از تبیین جایگاه تفسیر آیات الاحکام و شناخت روش تفسیری و مبانی تفسیرآیات الاحکام، کشف علل اختلاف تفسیر، در موارد اختلافی آیات الاحکام، از جمله آیه وضو (مسح پا)، نماز مسافر، روزه مسافر و ازدواج موقت می باشد.با بررسی تطبیقی تفاسیر فریقین، ذیل آیات الاحکام اختلافی مورد نظر، مشخص گردید عوامل عمده اختلاف تفاسیر مربوط به سه حوزه اصلی روایات، قرائات و ادبیات می باشد .گرچه عوامل دیگری به صورت مقطعی و محدود نیز در تفسیر هر آیه ، موجبات اختلاف تفسیر را فراهم کرده است. پس از تحقیق و بررسی انجام شده مشخص گردید روش تفسیر آیات الاحکام، روش اجتهادی است، از طرف دیگر برخی مباحث مانند "حجیت ظواهر"،"جواز فهم وتفسیر قرآن"و "توجه به شرایط و ضوابط فقهی، تفسیری" به عنوان مبانی تفسیرآیات الاحکام شناخته شده است.
بررسی آموزه‌های اخلاقی در شاهنامه‌ی فردوسی و مقایسه‌ی آن با مفاهیم آیات قرآن و نهج‌البلاغه
نویسنده:
مهرانگیز عزیزی منامن
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
شاهنامه‌ی فردوسی یکی از مهم‌ترین و ارزنده‌ترین آثار ادبی است که فردوسی آن را در سده‌ی چهارم هجری به نظم درآورده است. این اثر جاویدان مجموعه‌ی عظیم و بی‌نظیر فرهنگ اصیل ایران باستان، سند هویت ماست که در آن فردوسی با ذکر روایات ملی با محوریت و درون‌مایه‌ی اخلاقی «کردار نیک، پندار نیک و گفتار نیک» به عظمت و گذشته‌ی ایرانیان اشاره می‌کند. فردوسی در این اثر ارزشمند در خلال داستان‌ها و حکایات، گاه در آغاز و گاه در پایان، به بیان آموزه‌ها و نصایح اعم از فضائل و رذائل اخلاقی پرداخته و خواسته است مخاطب را به شایستگی‌های اخلاقی سوق دهد و از هرگونه کج‌روی و انحراف برحذر دارد. با این وجود از مجموع سرگذشت‌های ذکر شده در شاهنامه، آموزه‌های اخلاقی و عفت و شرم و دادپروری و نیکی به‌نحو درخشانی به‌چشم می‌رسد و اندرزگوئی پادشاهان و قهرمانان به یکدیگر و سفارش راجع به مکارم اخلاقی مرسوم بوده است. پندها و حکمت‌های فراوانی که فردوسی، غالباً در آغاز و انجام حوادث و وقایع و بعد از پیروزی یا شکست‌های پادشاهان و پهلوانان و انقراض سلسله‌ها که دگرگونی و تبدل اوضاع و احوال را درپی داشته، از سر عبرت و نصیحت به مناسبت آورده، و نوع دیگر اندرزها و وصایا و مواعظ و حکمی است که از قول بعضی از پادشاهان و وزیران و موبدان و پهلوانان و دیگر بزرگان آمده است؛ اندرزهای شاهنامه گواهی می‌دهد که فردوسی دنیای خود را به‌خوبی شناخته و در عمر دراز خویش تجربه‌های بسیار اندوخته و گاه‌گاه چون عالم اخلاق با تجربه و چون فیلسوفی خردمند و سنجیده و مهربان و انسان‌دوست زبان به اندرزگوئی و راهنمائی مردم گشوده و حاصل تجربه‌ها و سنجیده‌های خود را عرضه داشته و شاید هم با سرودن این‌گونه اشعار خواسته است گاهی تنوعی در شعر حماسی ایجاد کند. از جمله آموزه‌های اخلاقی که در این پایان‌نامه مورد بررسی قرار گرفته و در شاهنامه به‌طور گسترده‌ای به‌چشم می‌خورد، عبارتند از: منزلت علم و دانش، خرد و خردورزی، ناپایداری و بی‌اعتباری دنیا، تشویق به نیکی، دادورزی و دادگری، پرهیز از کاهلی و سستی، بی‌آزاری، پرهیز از درشتی و بدخویی، صبر و بردباری، نفی آز و طمع، نفی رشک و حسد، سخن سودمند گفتن، تشویق به کار و کوشش و... اما در موضوعاتی نظیر: قضا و قدر، آزمایش ایزدی، آیین سوگند خوردن، جایگاه زن و ازدواج با محارم از عمده‌ترین تفاوت‌های شاهنامه با قرآن کریم و نهج‌البلاغه می‌باشد که به تفصیل اشاره گردیده است.
مقایسه تحلیلی مضامین حکمی در شعر ناصیف یازجی و ملک الشعرای بهار
نویسنده:
محمد فارغی شاد
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیده: ملک‌الشعرای بهار و شیخ ناصیف یازجی از شاعران معاصر ادبیات ایران و عرب بوده، که از دو زبان و فرهنگ متفاوت برخاسته، و از مضامین اخلاقی و حکمی در دیوانشان، به وفور استفاده کرده‌اند، تا آنجا که ناصیف یازجی به عنوان شاعر حکمت شناخته شده است. و در این فن پیرو متنبی شاعر بزرگ و سرشناس عصر عباسی است. و بیشتر اشعار حکمی خویش را در ضمن مراثی و مدائح بزرگان با هدف تنبیه و آگاه نمودن اطرافیان ذکر نموده است. ملک‌الشعرای بهار هم در جای جای دیوان خود مضامین حکمی فراوانی را، به ویژه در ضمن و پایان داستان‌ها به عنوان نتیجه‌گیری بکار برده است. بین این دو شاعر بزرگ زبان و ادبیات فارسی و عربی قرابت و مشابهت‌های فکری، روحی، فلسفی و... وجود دارد. هر دو شاعر وابسته به مکتب کلاسیک و سنت‌گرا بودند. و خصوصیت بارز اسلوب ناصیف یازجی در بازگشتی است که آگاهانه به سبک شاعران قرون وسطی، به خصوص عصر عباسی دارد. در دیوان بهار آهنگ کلام قدما طنین وانعکاس بارزی دارد. در شیوه‌ی شعر قدیم، باید اورا احیا کننده‌ی سنت‌های بزرگ کهن در روزگار ما شمرد. هر دو حافظ قرآن و دست پرورده‌ی مکتب قرآن و نهج‌البلاغه بوده و از این آبشخور زلال بهره‌ها گرفته‌اند. هر دو از کودکی و نوجوانی شعر گفته‌اند. هر دو شاعر در دوره‌های سخت استعمار و فقر و فساد زندگی خود را آغاز کردند. در همان دوره‌ای که ما جنبش مشروطیت و آزادی‌خواهی داریم، اعراب نیز همین تلاش را به عنوان رهایی از قلمرو فرمانروایی عثمانی دارند. در مسائل علمی قدم‌های مثبی برداشته‌اند. هر دو شاعر در عصر خود از جایگاه اجتماعی و علمی ویژه‌ای برخوردار بوده‌اند، بهار با لقب«ملک‌الشعراء» و ناصیف به عنوان «کاتب» اغناطیوس پنجم کشیش بزرگ کاتولیک، و «کاتب» امیر بشیر پادشاه لبنان مشهور گردیده‌اند. دیوان بهار و یازجی در بردارنده‌ی مسائل اخلاقی، موعظه، نصیحت، پند و اندرز است. در گنجینه‌های حکمت این دو حکیم، به موارد متعددی از جمله: قضا و قدر، صبر، قناعت، تواضع و فروتنی، سکوت، دانش و دانش اندوزی، مذمت حرص و آز، نکوهش دنیا، مذمت مال و ثروت، زیر بار منّت دیگران نرفتن، مرگ و نیستی، فقر و... بر می‌خوریم که در معنا و یا در لفظ به هم شباهت و احیاناً تفاوت‌هایی دارند. به همین دلیل تلاش ما در این رساله، مقایسه‌ی اشعار حکمی این‌دو قلّه‌ی بلند ادب فارسی و عربی با روی‌کرد مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی است. که به ذکر شواهد و بیان دیدگاه‌های دو شاعر در این زمینه پرداخته می‌شود.کلید واژه‌ها: ملک‌الشعرای بهار، شیخ ناصیف یازجی، شعر، ادبیات تطبیقی، ادبیات فارسی، ادبیات عربی
بررسی و مقایسه درد و رنج در دیدگاه شاعران کلاسیک ومعاصر فارسی(مولوی،سعدی،نیمایوشیج وسهراب سپهری)
نویسنده:
ثوراله نوروزی داودخانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
درد و رنج ازموضوعاتی است که انسان از همان آغاز زندگی با آن روبرو بوده و همواره مکاتب مختلف دینی ، فکری و از جمله برخی شاعران- که در ساختار ذهنی آنان نگاه انسان شناسانه مرکزیت داشته -به آن توجه خاصّی کرده و اغلب شاهکارهای موفق ادبی، شکوفایی خودرا درپیوند وثیق با انسان و چالش های درونی او تجربه نموده اند. ازاین رو در این تحقیق،سعی شد تا مفهوم دردورنج،علل پیدایش وراههای رهایی از آن از منظر شاهکارهای ادبیات فارسی، درعصرکلاسیک ( شعر مولوی و سعدی )و معاصر ( شعر نیما یوشیج و سپهری ) به روش تحلیلی-توصیفی و بارهیافت هرمنوتیک وتحلیل گفتمان مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد که عمده ترین نکات تازه و دستاوردهای پژوهش عبارتند از :1- درد در شعر مولوی فرآیند فعال شناختی وامری است بالقوه، درونی،غایتمندو انگیزنده به سوی هدف مطلوب و رنج پدیده ای نسبی و درونی-روانی که در پیوند با افق دید انسانها مطرح گردیده است ودرد ورنج در شعر سعدی امری است اجتماعی با ماهیت زمانی-مکانی و قابل تعمیم به کل دردورنج های بشری و در شعر نیما،پدیده ذهنی-ادراکی و روحی- روانی است که در آغازفعالیت شعری او اغلب به صورت فردی و نوستالژیک و بعد با ماهیت اجتماعی،سیاسی و ملی در شعر او جلوه کرده و در نظر سپهری امری است ذهنی- ادراکی که در اثرتعارض معرفت ذهنی سپهری با معرفت موروثی و عادتی حاکم برذهنیت انسان معاصردر شعر او به تصویر کشیده شده است. 2- زمینه ها و عوامل مهم پیدایش درد و رنج های بشری از نظر مولوی ، عوامل ازلی- معرفتی ( مثل هبوط ، ترکیب خاکی ودو بعدی انسان) عوامل درونی ( مثل مستی از هستی ، شهوت ، پیش داوری ، جهل ، فزون طلبی وتلقین) و در نگرش سعدی ، عوامل سیاسی ( مثل ساختارهای قدرت ) عوامل اجتماعی ( مثل نبود احساس اجتماعی و همدردی )، عوامل اقتصادی، عوامل زیستی – روانی و عوامل تربیتی – معرفتی است اما در نگرش نیما عوامل سیاسی ( مثل حاکمیت مستبد )، عوامل اجتماعی – روانی ( مثل غفلت و محافظه کاری مردم ) و در نظر سپهری عوامل معرفتی – فرهنگی ( مثل هبوط ، غلبه فرهنگ صنعتی و نگاه عادتی و موروثی به جهان ) از عوامل عمده درد و رنج های بشری محسوب می شود.3- در نگرش مولوی،اساسی ترین راه رهایی انسان از درد و رنج ،تغییررفتارهای ذهنی- روانی،تهذیب نفس، کسب معرفت ومعنادهی به دردورنج های بشری است.دردیدگاه سعدی همدردی انسانها با همنوعان و برقراری اعتدال اجتماعی و اخلاقی در جامعه، درنظرگاه نیما افزایش آگاهی مردم و برقراری عدالت و مبارزه اجتماعی و دردیدگاه سپهری بازگشت به معصومیت آغازین،کنار زدن غبار عادات و موروثی از چشمان درونی و ذهنی انسان و پیوند سالم و متوازن انسان با طبیعت از راههای اساسی رهایی انسان از درد و رنج محسوب می گردد.4- عمده ترین عناصر و سازکارهای القای معانی درد و رنج در شعر مولوی،تمثیل، هنجارگریزی معنایی و بینامتنیت،در شعر سعدی حکایت ،تمثیل ، هنجارگریزی نحوی و بعضا تصویر آفرینی و صحنه پردازی عاطفی است. امّا در شعر نیمایوشیجتمثیل ، نماد ، ابهام ، رنگ و اصوات و آواها و در شعر سپهری فضا سازی وتصویرآفرینی ، تشخیص ،رنگ،عاطفه و برخی عناصر زبان شناختی مثل افعال موثر و کلمات پرسشی از عناصر مهم القای معانی درد و رنج به شمارمی آیند.
  • تعداد رکورد ها : 9012