جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 9006
آینده جهان از دیدگاه قرآن واندیشمندان معاصر غرب
نویسنده:
طیبه یزدان‌مدد
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
پایان نامه حاضر، که در چهار فصل تنظیم شده ،پس از تبین مسئله وطرح کلیات در فصل نخست ،در فصل دوم ، به بررسی اجمالی آینده جهان از دیدگاه برخی ادیان، چون: مسیحیت ویهود... وبرخی مکتب ها، ،چون: مارکسیسم پرداخته شده است. درفصل سوم ازاندیشمندان غربی یاد می کنیم، که جزء افراد شاخص وتاثیر گذار درسیاست های جهانی اند وبه گونه ای، تصوّری در مورد آینده جهان دارند. چنانچه فوکویاما، باعرضه نظریه پایان تاریخ ، فرجام جهان را جامعه ای آرمانی می پندارد که، لیبرال دموکراسی برجهان حاکم شده، به عنوان آخرین شکل حکومت بشری درخواهد آمد. جالب این که وی آن را به آینده موکول نمی کند، بلکه رسیدن بدان را جشن گرفته،آن را مربوط به زمان حاضر می داند. هانتینگتون نیز با ارائه نظریه برخورد تمدن ها ، جهان را به هفت یا هشت تمدن طبقه بندی کرده ، خطوط گسل میان آنها را، نقاط درگیری های خونین آینده می شمارد البته وی نقطه اصلی نبردهای آینده را میان تمدن های اسلامی- کنفوسیوسی با غرب می داند. همچنین تافلراز جهان آینده، به موج سوم تعبیر کرده، استقرار آن را پس از درگیری های خونین می پندارد .آینده از دیدگاه وی،دنیایی است ناهمگن ومتنوع، متناسب با خواسته ها وسلیقه های مختلف.لازم به ذکر است این نظریات دارای ضعف های فراوان بوده، بارها مورد نقادی قرار گرفته اند. درفصل چهارم به بررسی آینده جهان از دیدگاه قران پرداخته ایم،قرآن خبر از آینده ای می دهد که درآن دین اسلام بر سایر ادیان غلبه کرده، به صورت یک دین جهانی در خواهدآمد. درآن روزگار دنیا شاهد اجرای موازین بلند اسلامی در جهان شده، حق بر باطل پیروز خواهد شد. همچنین قرآن خبر از تشکیل حکومت مقتدر جهانی، به دست صالحان و مستضعفان، به رهبری ولی خدا می دهد. چنان حکومتی که جهان را تحت سلطه خود درآورده توحیدو عبادت خالصانه، امنیت وآبادانی و... رادرجهان حاکم خواهد کرد.
بررسی و مقایسه داستان پیامبران اولوالعزم در "النوبه الثانیه "و "النوبه الثالثه" کشف الاسرار و عده الابرار میبدی
نویسنده:
معصومه برندگی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
درقرآن کریم ،ازبرخی پیامبران با عنوان "اولوالعزم"(احقاف، 35)یاد شده است. پیامبران اولوالعزم؛پیامبرانی که صاحب کتاب و شریعت هستند واز دیگر پیامبران الهی برترند، ودرقرآن کریم شأن ومقامی بس والا دارند. نوح،ابراهیم ، موسی، عیسی(ع) ومحمّد (ص)که نام آنها بارها درقرآن کریم یاد شده است وخداوند متعال، آنهارا با زیبنده ترین اوصاف مدح وستایش کرده است .دراین رساله ابتدا روایات قرآن کریم وعهدین از داستان پیامبران اولوالعزم ، بررسی و مقایسه شده است .داستان این پیامبران الهی، درتورات ، بازتاب گسترده ای داشته وبه صورت مشروح بیان شده است.اما انجیل مقدس به صورت مستقل به داستان این پیامبران نپرداخته وتنها به منظور تبیین بهترتعالیم دینی خود به بخش هایی ازداستان زندگی پیامبران اولوالعزم به صورت مختصر، اشاره کرده است. سپس چگونگی بازتاب داستان پیامبران در"النوبه الثانیه"تفسیرکشف الاسراروعده الابرارمیبدیآورده شده است.رشیدالدین میبدی، تفسیر آیات مربوط به داستان زندگی پیامبران اولوالعزم را به صورت مشروح بیان نموده وعلاوه برذکر علل برخی رخدادهای زندگی پیامبران ، به شرح جزئیات نیز ،پرداخته است.البته چگونگی بازتاب داستان پیامبران اولوالعزم درقصص الانبیاء نیز،آورده شده واز نظرات تفسیرالمیزان به عنوان تفسیرمعتبرشیعه استفاده شده است. در" النوبه الثالثه" نیز، داستان این پیامبران الهی مورد توجّه صاحب کشف الاسراروعده الابراربوده،ولی به گزینش برخی وقایع که صبغه عرفانی داشته ، پرداخته است وهمه وقایع زندگی پیامبران اولوالعزم رابا توجه حجم عظیم تفسیر کشف الاسرار، تأویل نکرده است. دراین رساله، دیدگاه میبدی در"النوبه الثانیه"درجایگاه یک مفسّروهمچنین در"النوبه الثالثه "درجایگاه یک عارف، با یکدیگر مقایسه شده است و تفاوت دیدگاه این دانشمند قرن ششم درارائه داستان مهم ترین چهره های قرآنی یعنی؛ زندگی پیامبران اولوالعزم،تبیین شده است.اگرچه درنوبه الثانیه ، میبدی پیامبران اولوالعزم را تنها به عنوان یک پیامبرالهی معرفی کرده است؛امادر نوبه الثالثه ،پس ازطرح مفاهیم بلندعرفانی، عملکرد پیامبران خدارادرآزمون های مختلف تحلیل وآنها را به عنوان الگویی ، برای سالکان طریقت معرفی کرده است.
مقایسه و تطبیق آرا صدرالمتالهین و این مسکویه در مورد مساله سعادت و شقاوت
نویسنده:
سکینه مجتهدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در این پایان نامه بررسی سعادت و شقاوت از دیدگاه دو فیلسوف بزرگ عالم اسلام ؛ملاصدرا؛ و ؛ابن مسکویه؛ مورد بحث قرار گرفته است. سعادت از نظر ملاصدرا، رسیدن به کمال مطلوبست،وی در کتاب عظیم اسفار می فرماید: (ان سعاده کل قوه بنیل ما هو مقتضی ذاتها من غیر عائق.؛ به موجب این قاعده، سعادت هر نیرو، رسیدن به چیزی است که ذاتش اقتضا می کند بدون اینکه مانعی سر راه باشد تا از رسیدن به مقتضا ذاتی اش جلوگیری به عمل آورد. بنابراین سعادت هر شی از نوع همان شی است. و به خود آن اختصاص دارد. صدرالمتالهین بر اساس این قاعده که ضابطه معنی سعادت است، به بحث از سعادت نفس ناطقه می پردازد و اضافه می کند که سعادت نفس بر حسب ذات عقلی وصول به عقلیات صرف می باشد. اما بر حسب تعلقش به بدن و زندگی در جهان مادی عبارت است از آراسته شدن نفس به حالت اعتدال که همان حصول ملکه عدالت است. از آنجا که کمال علمی و عملی قابل شدت و ضعف است، سعادت نیز دارای مراتب متعددی است. به طور کلی سعادت را می توان به دو مرتبه اخروی و دنیوی تقسیم کرد. 1- سعادت اخروی یا حقیقی بشر در وهله اول منوط به کمال قوه نظری است که همان اطلاع بر حقایق و معقولات می باشد و در وهله دوم به کمال قوه عملی که اتصاف به صفات نیک و تنزه از قیودات مادی است، بستگی دارد. 2- سعادت حسی: هر نفس خیر و نیکوکاری که اشتیاقی به کسب معقولات نداشته باشد و در عین حال به خاطر کسب اولیات و بعضی از آرا مشهور و مقدمات استدلالها، از قوه محض خارج شود، سعادتی از جنس توهمات و تخیلات نصیب اش خواهد شد. این نوع سعادت، سعادت حسی است. اما شقاوت از نظر ملاصدرا عبارت است از عدول از حرکت در مسیری که مقتضیات ذات شی است. شقاوت نیز دو نوع است: شقاوت حقیقی، شقاوت حسی. ابن مسکویه از علمای اخلاق عالم اسلام است در اساس بحث سعادت و شقاوت با ملاصدرا همرای می باشد. منتها در رسیدن به کمال مطلوب، بیشترین اهمیت را به جنبه علمی و اخلاقی می دهد. لذا مساله را از دیدگاه علم اخلاق مورد بررسی قرار می دهد.
بررسی تطبیقی مجرد ومادی در فلسفه ،عرفان وکلام اسلامی
نویسنده:
روح‌الله غفاری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مادی؛ یعنی موجودی که حجم وبعد دارد ، فضا اشغال می کند ، قابل اشاره حسی است و قوه و استعداد دارد و مصادیقش موجودات عالم دنیا؛ مانند جماد ،نبات ،حیوان و انسان است و اما مجرد موجودیاستکه خصوصیات یاد شده را ندارد ومصداقش خداوند ، ملائکه (عقل ) و نفس است.درقرآن و روایات به صراحت ازتقسیم موجود به مجرد و مادی سخن به میان نیامده است تعبیر قرآن کریم تقسیم عالم به عالم غیب وشهادت است. روایات فراوانی جسمیت را از خداوند نفی می کنند، ملائکه را از نور ونفس انسانی را غیر از جسم آن می دانند .برخی ازمتکلمین اسلامی ملاک مادیت را امتداد داشتن و فضا اشغال کردن دانسته اندو بر این اساس تنها، خداوند را مجرد میدانند، نفس و ملائکه را اجسام لطیف نورانی محسوب می کنند.فلاسفه اسلامی قوه ، استعداد و تغییر داشتنرا ملاک مادیت می دانند ؛ و براین اساس خداوند، نفس و ملائکه را مجرد اما بقیه موجودات را مادی می خوانند. اما عرفا ملاک مادیت را امتداد داشتن ، قوه و استعداد داشتن می دانند و ملائکه را موجودات مجرد نورانی می دانند.ونفس انسانی را مجرد می دانند .پس نتیجه می گیریم طبق نظر قرآن،موجودات ،به غیبی وموجودات شهودی وحسی تقسیم می شوند، همان مجرد ومادی فلسفی می باشند که برخی از متکلمان قائل به آن نیستند گرچه ملائکه را مجرد نمی دانند اماخصوصیاتی که برای جسم هست را از ملائکه نفی میکنند که عرفا و فلاسفه اسلامی آن را قبول دارند.پس ملاک مادیت می تواند هریک از سه خصوصیات ابعاد داشتن ،قوه واستعداد داشتن و قابل اشاره حسی بودن باشدکه هر یک از این علوم در مورد ملائکه این موارد را نفی کرده اند البته هر علمی با زبان خاص خود و با اصطلاحات خود بیان کرده اندلذا اختلافی اساسی در اصل فرق داشتن ملائکه با موجودات مادی بین این علم ها نیست.
بررسی و تبیین دیدگاه معرفت شناسی اسلام و پراگماتیسم و تعیین و تحلیل مقایسه ای روشهای آموزشی مبتنی بر آنها در تعلیم و تربیت
نویسنده:
سعید جمشیدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
این پژوهش از یک سو با توجه به رابطه فلسفه با تعلیم و تربیت به بررسی ارتباط معرفت شناسی و روشهای آموزشی در تعلیم و تربیت می پردازد، از سوی دیگر با در نظرداشتن نظام فلسفی حاکم بر تعلیم و تربیت کشور، روشهای آموزشی دو نظام تربیتی اسلام و پراگماتیسم را مورد بررسی و تحلیل مقایسه ای قرار می دهد.در فصل اول به عنوان کلیات، موارد طرح تحقیق ، تعریف و تبیین مفاهیم تحقیق ، تبیین معرفت شناسی و مولفه های آن ، ارتباط معرفت شناسی با روشهای آموزشی ، مورد بررسی قرار گرفته است.در بخش ادبیات تحقیق، معرفت شناسی دو نظام فلسفی-تربیتی اسلام و پراگماتیسم با توجه به ابزار شناخت، شناخت حقیقی و منطق شناخت توضیح داده شده است. در فصل سوم جهت تعیین روشهای آموزشی مبتنی بر معرفت شناسی هر یک از دو نظام تربیتی، ابتدا مولفه های معرفت شناسی هر نظام همچون حقیقت، ماهیت دانش و منطق، مورد تبیین قرار گرفته و سپس با توجه به این مولفه ها، الگوها و روشهای اساسی شناخت هر مکتب مشخص گردیده است. سرانجام براساس الگوها و روشهای اساسی شناخت و همچنین ویژگیهای هر مکتب در امر آموزش ، روشهای آموزش تعیین و بررسی گردیده است. فصل چهارم به تحلیل و مقایسه روشهای آموزشی مکاتب اسلام و پراگماتیسم با بررسی نکات مثبت و محدودیتهای هر کدام از روشهای آموزشی، تحلیل فرآیند یاددهی-یادگیری و عناصر اصلی آن(هدف، محتوا، فرآیند) و همچنین تشریح روشهای آموزشی مشترک پرداخته است. در پایان نیز نتیجه گیری کلی و پیشنهادات تحقیق ذکر شده است.
انسان کامل از دیدگاه قرآن و عهد جدید
نویسنده:
ندا الهی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مطالعه تاریخ نشان می‌دهد که انسان، همواره رویای کمال خویش را در سر داشته و در صدد بوده است خود را به بالاترین درجه رشد و کمال انسانی برساند. هر انسانی هرچند متوجه نباشد از سویدای نهاد خود در پی دست‌یابی به کمال خویش است و در همه رفتارها و گفتارهای خود، یگانه هدفی را که دنبال می‌کند تکامل خویشتن است.همواره انسان کامل به عنوان قطب و محور هستی مورد توجه و انسان‌های بزرگ و افراد تکامل یافته مورد احترام بوده‌اند و سایرین از آنها به نیکی یاد کرده‌اند. اینکه انسان کامل باید دارای چه خصوصیات و ویژگی‌هایی باشد تا به عنوان یک الگو برای همه انسان‌ها مطرح شود، در همه ادیان الهی و علوم مکاتب بشری مورد توجه قرار گرفته است. کوتاه سخن آنکه در هر یک از فرهنگ‌ها، نظام‌های فکری و فلسفی، آیین‌ها، مذهب‌ها، مکتب‌ها و ادیان، ردّپایی از انسان کامل به چشم می‌خورد. ادیان و مکتب‌های مختلف از زوایای گوناگون به انسان کامل پرداخته‌اند از این رو با ذکر ویژگی‌های متفاوت برای او کوشیده‌اند نمونه‌ای از انسان کامل را ارائه دهند تا دیگران با پیروی از او بتوانند با شکوفا ساختن استعداد‌های خود راه‌های کمال را بپیمایند.در تفکر یهود، انسان، تاج و گل سرسبد خلقت و مسئول مراقبت و مواظبت از طبیعت و سایر موجودات در روی زمین معرفی شده است. کمال انسانی و فضایل اخلاقی بر مبنای ده فرمان حضرت موسی(ع) بر بنی اسرائیل بنا نهاده شده، که در قوانین شریعت تورات بیان گردیده است.در مسیحیت سه هدف عمده مرتبط با هم برای انسان دیده می‌شود: یکی نجات و رستگاری که از طریق ایمان و اعتقاد مذهبی و پرستش خدا، با اخلاص، زهد و پارسایی و محبت کردن به دیگران به دست می‌آید. دوم، کوشش در جهت برقراری عشق و محبت ورزیدن در بین مردم و سوم، کوشش در جهت برقراری عدالت در جهان.در مسیحیت، کمال پذیری را در ارتباط با اطاعت از خدا می‌دانند، به این معنا که لازم است فرد با تمام وجودش به خدا توجه داشته باشد. سخن کلیدی عیسی(ع) در این ارتباط که می‌گوید:«کامل باشید، همان طور که پدر آسمانی تان کامل است»(متی،5:48) به همین معناست.
مقایسه تطبیقی مروج الذهب با اثبات الوصیه درباره تشیع امامی
نویسنده:
حسین قاریان
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مدخل آثار(دانشنامه آثار) , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
علی بن الحسین مسعودی، نویسنده قرن 3و4 ه.ق دارای تألیفات زیادی بوده که مهمترین آنها مروج الذهب و معادن الجوهر وبسیاری از بزرگان متقدم و متأخر اثبات الوصیه را نیز متعلق به او دانسته اند.با بررسی های انجام گرفته در نوشته های مسعودیدر مروج الذهب، انتساب وی به تشیع امامی ثابت شده، چرا که اعتقادات شیعی وی، در پوشش خاصی در بین نوشته هایش، گنجانده شده و تشیع وی را آشکار می سازد. مسعودی در مروج الذهب، از تمام امامان شیعه، هر چند به صورت مختصر و گذرا، یاد نموده و بسیاری از اصحاب امامان، خصوصاً اصحاب امیرالمومنین(ع) و امام حسین(ع) را ذکر کرده و حضور اصحاب در صحنه های سیاسی و اجتماعی را به تصویر کشیده و سخنان آنان، در دفاع از ولایت و امامت را یاد آور شده است. وی همچنین در اثبات الوصیه تمام امامان شیعهرا ذکر کرده و به تفصیل از ایشان یاد نموده و حوادث قبل و بعد از رحلت پیامبر(ص) و فضایل امیرالمومنین(ع) و امامان دیگر و نیز روایاتی درباره امامت و فضایل ائمه(ع)، تقیه و عصر حضور و غیبت حجت بن الحسن(ع) را آورده است.بسیاری از متقدمین شیعه و برخی از متأخرین، اثبات الوصیه را به مسعودی صاحب مروج الذهب منتسب می دانند واگر چه در ظاهر، برخی معتقدند، نویسنده، دو کتاب مروج الذهب و اثبات الوصیه، یک نفر می باشد، ولی در این کتابها اختلافاتی به چشم می خورد که این انتساب را از ذهن دور می سازد، چرا که این دو، از جهتشکل، طریقه تألیف و نیز راویانی که از آن ها نقل روایت می شود، متفاوت هستند. ولی دو احتمال را نباید از نظر دور داشت :1-این که مسعودی مروج الذهب را در فضای تقیه نگاشته و اثبات الوصیه را در فضایی آزادانه و بدون ترس و تقیه نگاشته باشد . 2-این که نگارش دو کتاب تعدد زمانی داشته، یعنی مروج را در زمانی و اثبات الوصیه را در زمانی دیگر که به حقائق و منابع بیشتر دست یافته، نگاشته باشد.در پی این نظریه ، شاید برخی بر این عقیده باشند که صاحب مروج الذهب و نگارنده اثبات الوصیه یک نفر بوده و مستبصر شدن وی را مطرح نمایند که استبصار در زمان نگارش اثبات الوصیه، بعید به نظر می رسد؛ چرا که استبصار زمانی رخ می دهد که فردی دارای پختگی و فهم عمیق تر در مطلب شده ولی ما برآنیم که این دو اثر منتسب به نویسنده واحد نیست که معتقد به استبصار شویم، از اینرو، این نظریه، درباره این دو کتاب دور از ذهن است. زیرا ایندو اختلافاتی باهم دارند که این را بعید می نماید :1-ایندو از حیث سبک و سیاق نگارش با یکدیگر متفاوت هستند و همین باعث شده که انتساب آنرا به یکنفر از ذهن دور سازد، پس زمانی که ایندو کتاب، به فرد واحدی منسوب نگردد، خود بخود نظریه استبصار رد می شود . 2-نوع نگاه مروج الذهب و اثبات الوصیه به تشیع متفاوت است، چرا که مروج الذهب با دیدی اعتدالی تشیع را معرفی نموده هرچند که برخی از عقائد مهم شیعی و بلکه عقیده فریقین مثل واقعه غدیر را مطرح نمی کند ولی اثبات الوصیه به تشیع امامی و ائمه شیعه، نگاهی فوق العاده و بعضا توأم با غلو دارد که این نیز ناقض استبصار است زیرا شخصی که مستبصر می شود عقائد و نظراتش مانند دیگر معتقدین می شود، نه اینکه از حالت اعتدال نیز خارج گردد . با این حال، این پژوهش بر آنست تا تشیع امامی را بر اساس دو اثر یاد شده «مروج الذهب و معادن الجوهر و اثبات الوصیه» مورد بررسی، مقایسه و تطبیق قرار داده و بر پایه روش توصیفی و تحلیلی و با استفاده از منابع تاریخی، صحت و عدم صحت انتساب اثبات الوصیه به مسعودی را بررسی نماید . واژگان کیلدی: مروج الذهب، إثبات الوصیه، امامان شیعه، امامیه، تشیع، مسعودی
بررسی تطبیقی مسأله علم(اداراک) از نظر ملاصدرا و سنت توماس آکوییناس
نویسنده:
محمدرضا رضایی راد
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
جمهور حکما، علم را ماهیتی می‌دانند که دارای وجود است و آن ماهیت بنا بر نظر برخی، از مقوله انفعال و یا اضافه است و بنا بر نظر مشهور حُکما، از مقوله کیف نفسانی است. تحولی که ملاصدرا در مسأله علم پدید آورد، آن است که علم ماهیتی نیست که دارای وجود است، بلکه وجودی است که از آن، مفهوم انتزاع می‌شود. انسان بر اساس حرکت جوهری، دائماً در تکامل وجودی است و از مرتبه‌ای به مرتبه دیگر منتقل می‌شود تا جایی که به عالم عقلی تبدیل می‌گردد. شناخت انسان با توجه به‌مراتب و درجات نفسش از عوالم وجود باآن‌همه مراتب وجودی‌اش،چنان است که حتی ادراک‌های نازله او را درگیر عوالم وجودی حق نموده است. اما این معرفت انسان از مراتب وجودی به معنی خالی بودن نفس انسان در مرحله‌ای و حضور در مرحله‌ای دیگر از مراتب وجودی نیست؛ بلکه نفس، همزمان در همه مراتب، حاضر بوده و میزان ادراک او متناسب با درگیری و فعالیتشبا آن مرتبه‌ای از وجود است که مختص به اوست.
بررسی تطبیقی آثار وضعی و تشریعی گناه در اسلام و مسیحیت (عهد جدید)
نویسنده:
مریم رضایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
ادیان موثرترین عامل ساماندهی به زندگی فردی و اجتماعی انسان‏ها در همه ابعاد آن بوده‏اند. هر چند عموم ادیان و بویژه ادیان الهی بر بنیاد‏های مشترک استوار است، اما آموزه‏های اعتقادی، شریعت مدارانه و اخلاقی هر یک از آنها با دیگری تفاوت دارد و این تفاوتها بسیاری از دگرگونی‏ها را در زندگی فردی و اجتماعی پیروان ادیان مختلف رقم زده است. شناخت ادیان به جوامع بشری کمک می‏کند تا با درک درست‏تر از یکدیگر، روابط خود را تعریف و تنظیم نمایند. این شناخت، ترویج و تبلیغ آموزه‏های یک دین را، برای پیروان سایر ادیان ممکن می‏سازد. به علاوه پیروان ادیان مختلف به دلیل باور عمیق و تردیدناپذیر معارف دینی خود، ممکن است بسیاری از سوالات و مسائل دین خود را درک نکنند.بنابراین شناخت ادیان از ضرورتهای دین پژوهی در شرایط کنونی جهان است، به همین منظور هدف پژوهش بررسی تطبیقی آثار وضعی و تشریعی گناه در اسلام و مسیحیت (عهد جدید) قرار داده شده و در این راستا از روش کتابخانه‏ای استفاده شده است. نتایج حاصله از این پژوهش دستیابی بر اشتراکات و افتراقات در زمینه تعاریف و منشأ و ابزار گناه و در زمینه آثار وضعی و تشریعی گناه می‏باشد. البته اشتراکات، بیشتر در لفظ آثار وضعی بوده و در تفاسیری که از آنها انجام شده، تفاوت‏های بسیاری دیده می‏شود. لازم به ذکر است به دلیل کم رنگ بودن شریعت در مسیحیت کنونی هیچ گونه تطبیقی در این زمینه، بین دو دین وجود ندارد.
بررسی تطبیقی فلسفۀ فقه با دیگر فلسفه‌های مضاف همگن
نویسنده:
رمضان علی تبار
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
مقاله حاضر سعی دارد، ضمن بیان چیستی و تعریف «فلسفۀ فقه»، به رابطۀ آن با دیگر فلسفه‌های مضافِ مرتبط و همگن نظیر فلسفۀ دین و فلسفۀ معرفت دینی بپردازد. فلسفۀ فقه ـ به‌عنوان یکی از فلسفه‌های مضاف ـ به مطالعۀ عقلانی و فلسفی دربارۀ دانش فقه می‌پردازد و از این منظر که دانش فقه یکی از ساحت‌ها و رشته‌های معرفت دینی است، فلسفۀ فقه ارتباط وثیقی با فلسفۀ معرفت دینی دارد و ذیل آن تعریف خواهد شد. توجه شود که، از طرفی، فلسفۀ معرفت دینی یکی از محورهای کلان در فلسفۀ دین قلمداد می‌شود و، از طرفی دیگر، نسبت و مناسبات فلسفۀ فقه با فلسفۀ دین نیز مشخص خواهد شد. ازاین‌رو، با نشان‌دادن نسبت و مناسبات فلسفۀ فقه با فلسفۀ دین و فلسفۀ معرفت دینی، رابطۀ فلسفۀ فقه با فلسفۀ مضاف به سایر معارف دینی و همچنین منزلت و جایگاه هر یک در این منظومه معلوم خواهد شد. برآیند نسبت‌سنجی دانش‌های یادشده تعیینِ رابطه‌هایی نظیر عام یا خاص ‌بودن، زیربنا یا روبنا ‌بودن، و تولیدی یا مصرفی بودن است. برخی از این دانش‌ها، ضمن اینکه نسبت به «مضاف‌الیه»ِ خود نقش اساسی و مبنایی دارند، نسبت به دیگر دانش‌های همگن روبنا، مصرف‌کننده و تغذیه‌کننده‌اند و برخی فلسفه‌های مضاف، به دلیل پیشینی و عام‌بودن، نسبت به دیگر فلسفه‌های مضاف نقش زیرساختی دارند. با تعیین نقش و جایگاه هر یک، می‌توان دربارۀ انتظارات خود از این ‌گونه دانش‌‌ها داوری نمود. در غیر این صورت، فلسفه‌های مضاف، به‌ویژه فلسفه‌های یادشده، صرفاً یک امر انتزاعی و غیرکارآمد بوده، هیچ‌گونه تحولی در مضاف‌الیه خود ایجاد نخواهد کرد.
صفحات :
از صفحه 97 تا 124
  • تعداد رکورد ها : 9006