جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 8992
براهین اثبات خدا از دیدگاه شیخ اشراق و لایب نیتس
نویسنده:
لیلا شیرمحمدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیدهاز مباحث مطرح شده در میان فلاسفه، بحث وجود خداوند می‏باشد. سهروردی از فیلسوفان مسلمان است که معتقد می‏باشد خداوند نورالانوار است و مافوق همه نورها قرار دارد و از براهین متعددی همچون برهان حرکت، علیت، امکان، نیازمندی و فقر اجسام و... هم در اثبات وجود خدا و هم در اثبات صفات خدا استفاده می‏کند. وی بالاترین معرفت را معرفت شهودی می‏داند و لایب نیتس به عنوان یک فیلسوف غربی و موحد نیز قائل به وجود خداوند است و با براهینی همچون ضرورت و امکان، حرکت و هماهنگی پیشین بنیاد و برهان وجودی، خداوند را اثبات می‏کند و صفاتی چون علم، اراده و قدرت را برای آن قائل است که در بحث اثبات خداوند این دو فیلسوف با هم اختلافات و شباهت‏هایی دارند که بیشتر روششان شبیه به هم است، چرا که هر دو برای اثبات خدا در براهین علیت و حرکت و هماهنگی پیشین بنیاد یا هم اشتراک دارند و در این مختصر سعی شده به این تفاوت‏ها و شباهت‏ها پرداخته شود و مباحث موشکافانه مورد بررسی قرار گیرد.
مقایسه‌ی نفس از دیدگاه سهروردی و کانت
نویسنده:
اسماء شاهمرادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
رویکرد‌های سهروردی و کانت، به عنوان دو تن از برجسته‌ترین فیلسوفان شرق وغرب، به مسئله‌ی نفس تفاوت‌های بنیادین، و همزمان شباهت‌های جالب‌توجهی با هم دارند که بررسی آنها منوط به آشنایی با نظریه‌ی نفس هر دو فیلسوف است. اساس رویکرد سهروردی به نفس را تعریف او از «نور اسپهبد» تشکیل می‌دهد که بر طبق آرای او به عنوان مدبر جسم نسبت به خود «خودآگاه» است و این خودآگاهی را از علم حضوری خود نسبت به خویشتن خویش به دست می‌آورد. نظریه‌ی اشراقیِ نفس سهروردی بر نوعی تعریف نوافلاطونی نفس استوار است. این در حالی است که کانت، به عنوان یکی از بزرگ‌ترین مخالفان اندیشه‌های نوافلاطونی، اساساً با هر نوع علم حضوری مخالف است و نفس را در مقام یک چیزدرخود (شئ فی‌نفسه) یا نومن ناشناختنی می‌داند، زیرا از طرفی چونان یک نومن به شناخت درنمی‌آید و از طرفی ادراک حضوری انسان‌ها به «منِ» خود هیچ اعتبار شناختی‌ای ندارد. این «من استعلایی» که کانت تبار آن را در مابعدالطبیعه‌های سنتی پیش از خود، به‌ویژه در دکارت و هم‌مسلک‌های خردگرای او می‌جوید، هرچند شرط بنیادین تشکیل نظام مفاهیم پیشین فاهمه و بنابراین پایه‌ی انسان‌شناختیِ ادراک است، اماخود ادراک‌شدنی نیست و احکام آن را باید نه در حوزه‌ی شناخت یا عقل نظری، بلکه در گستره‌ی اخلاق و عقل عملی جُست. همین نکته بنیاد تفاوت ژرف دیدگاه دو فیلسوف به مسئله‌ی نفس را تشکیل می‌دهد. در کنار این تفاوت اصلی، اختلافاتی هم در مورد قوای نفس، ادراک عقلی و اساساً خودِ عقل، و نیز مفهوم علیت نزد دو فیلسوف می‌توان یافت. با این همه نگرش آنها شباهت‌هایی نیز با همدیگر دارد که از آن‌جمله می‌توان به همانندی‌های نسبی در برداشت‌های سهروردی و کانت پیرامون بقای نفس و همچنین لذتِ استکمالیِ نفس اشاره کرد.کلیدواژگان: سهروردی، کانت، نفس، علم حضوری، فاهمه، نور اسپهبد، عقل فعال، پدیدار، ذات معقول، من استعلایی
بررسی تطبیقی آثار وضعی و تشریعی گناه در اسلام و مسیحیت (عهد جدید)
نویسنده:
مریم رضایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
ادیان موثرترین عامل ساماندهی به زندگی فردی و اجتماعی انسان‏ها در همه ابعاد آن بوده‏اند. هر چند عموم ادیان و بویژه ادیان الهی بر بنیاد‏های مشترک استوار است، اما آموزه‏های اعتقادی، شریعت مدارانه و اخلاقی هر یک از آنها با دیگری تفاوت دارد و این تفاوتها بسیاری از دگرگونی‏ها را در زندگی فردی و اجتماعی پیروان ادیان مختلف رقم زده است. شناخت ادیان به جوامع بشری کمک می‏کند تا با درک درست‏تر از یکدیگر، روابط خود را تعریف و تنظیم نمایند. این شناخت، ترویج و تبلیغ آموزه‏های یک دین را، برای پیروان سایر ادیان ممکن می‏سازد. به علاوه پیروان ادیان مختلف به دلیل باور عمیق و تردیدناپذیر معارف دینی خود، ممکن است بسیاری از سوالات و مسائل دین خود را درک نکنند.بنابراین شناخت ادیان از ضرورتهای دین پژوهی در شرایط کنونی جهان است، به همین منظور هدف پژوهش بررسی تطبیقی آثار وضعی و تشریعی گناه در اسلام و مسیحیت (عهد جدید) قرار داده شده و در این راستا از روش کتابخانه‏ای استفاده شده است. نتایج حاصله از این پژوهش دستیابی بر اشتراکات و افتراقات در زمینه تعاریف و منشأ و ابزار گناه و در زمینه آثار وضعی و تشریعی گناه می‏باشد. البته اشتراکات، بیشتر در لفظ آثار وضعی بوده و در تفاسیری که از آنها انجام شده، تفاوت‏های بسیاری دیده می‏شود. لازم به ذکر است به دلیل کم رنگ بودن شریعت در مسیحیت کنونی هیچ گونه تطبیقی در این زمینه، بین دو دین وجود ندارد.
مقایسه مبانی قرآنی و روایی شیعه دوازده امامی و اسماعیلیه درباره امامت
نویسنده:
جمیل پیلی‌بگ
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
اهمیت مسئله امامت وخلافت برکسی پوشیده نیست ،زیرااختلاف آن اززمان رحلت پیامبراسلام (ص)آغازشده وبعدازآن نیزهمواره موردبحث وگفتگوبوده .وبررسی ومقایسه بحث امامت به عنوان یک اعتقادواصل محکم درشیعه امامیه درمقابل شیعه اسماعیلیه یکی ازبحث هایی است که می تواند،پوچ وبی اساس بودن اعتقاد این فرقه انحرافی راکه درشیعه بوجودآمده، رااثبات کند.و بتوانیم ریشه این اختلاف وانحراف اساسی راکه دراثرانحرافات فکری ،افراط ،بدفهمی وعدم شناخت صحیح به وجودآمده رابررسی نموده ،و عدم پذیرش امامان بعدازامام صادق (ع)را که به منزله انکارهمه ائمه و انکاررسول الله (ص) است ،راآشکارنماییم. بنابراین در این زمینه نیاز به تحقیق بیشتری است که جوانان و مردم امروزی با توجه به رشد و تکنولوژی و فناوری و عصر ارتباطات ، اطلاعاتی صحیح و جامع در این باره داشته باشند.و این امر ایجاب می نماید تادر خصوص ، مقایسه مبانی قرآنی و روایی شیعه دوازده امامی با فرقه اسماعیلیه در موضوع بحث امامت ،این تحقیق صورت گیرد تا راهکاری برای پرسشها و سئوالهایی که از سوی برخی از موافقین یا مخالفین امامت مطرح گردیده ، باشد .
حرکت از دیدگاه ملاصدرا دکارت و دکارتی‌ها
نویسنده:
زهرا جاودانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
از دیر باز فیلسوفان و متفکران، حرکت وتبیین ماهیت آن را معضل بزرگی یافته بودند و به خوبی دریافته بودند که دگرگونی صفتی مثل صفات دیگر نیست. حرکت چگونه صفتی است و در کجا واقع می شود؟ وبر شیئی که دستخوش تغییر وحرکت می شود چه می گذرد؟ آیا تمام هستی اش دستخوش تحول می شود یا تنها ظاهرش عوض شده و باطنش باقی می ماند؟ در همان زمانی که دکارت در غرب راه جدیدی در علم به روی دنیا باز می کرد. و در شرق نهصد سال بود که فلسفه ارسطو حکمرانی می کرد و بنیان فلسفه مشاء که روی استدلالات عقلی قرار داشت مانند کوه پا بر جابود . صدرالمتالهین در حقیقت هستی دقیق شد، تا توانست خود را به معنای عالم نزدیک سازد. و برخلاف ارسطو اظهار داشت که: جوهر عالم طبیعت ، دائما در حرکت وتغییر وتجدد است و این حرکت لازمه ذات جوهر این عالم است و هرگز از آن منفک نمی شود. در همین زمان بود که دکارت با کنار گذاشتن سنت مدرسی ، طبیعیاتی مکانیکی بنا کرد که در آن جهان بر اساس بعد و حرکت ساخته شده است. ماشینی که خالق آن روزی با تلنگری آن را به حرکت در آورده است.و تاامروز مطابق قوانین طبیعت بی وقفه در حال حرکت است .بعد از او اسپینوزاقوانین مکانیکی دکارت را می پذیرد اما آن را کافی نمی داند. و دیدگاه خاص او درباب جوهر او را معتقد می سازد که همه چیز در خدا زندگی و حرکت می کند. اما از نظر لایب نیتس جهان آن نوع دستگاه ماشینی نیست که دکارت فکر می کند . بلکه بر اساس آموزه منادها همه چیز در جهان نیرو، حیات ، نفس، فکر و شوق است. در تحقیق حاضر طی چهارفصل و با روش توصیفی تحلیلی به بررسی و مقایسه موضوع حرکت و مباحث مربوط به آن یعنی جوهر ، جسم و زمان در فلسفه ملاصدرا و فلسفه دکارت و دکارتی ها پرداخته شده استو خواهیم دید که دیدگاه اصالت وجودی ملاصدرا در باب حرکت در مقایسه با دیدگاه مکانیکی دکارت تصویر کامل تری از حرکت را به نمایش می گذارد.
مقایسه و تطبیق آرا صدرالمتالهین و این مسکویه در مورد مساله سعادت و شقاوت
نویسنده:
سکینه مجتهدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در این پایان نامه بررسی سعادت و شقاوت از دیدگاه دو فیلسوف بزرگ عالم اسلام ؛ملاصدرا؛ و ؛ابن مسکویه؛ مورد بحث قرار گرفته است. سعادت از نظر ملاصدرا، رسیدن به کمال مطلوبست،وی در کتاب عظیم اسفار می فرماید: (ان سعاده کل قوه بنیل ما هو مقتضی ذاتها من غیر عائق.؛ به موجب این قاعده، سعادت هر نیرو، رسیدن به چیزی است که ذاتش اقتضا می کند بدون اینکه مانعی سر راه باشد تا از رسیدن به مقتضا ذاتی اش جلوگیری به عمل آورد. بنابراین سعادت هر شی از نوع همان شی است. و به خود آن اختصاص دارد. صدرالمتالهین بر اساس این قاعده که ضابطه معنی سعادت است، به بحث از سعادت نفس ناطقه می پردازد و اضافه می کند که سعادت نفس بر حسب ذات عقلی وصول به عقلیات صرف می باشد. اما بر حسب تعلقش به بدن و زندگی در جهان مادی عبارت است از آراسته شدن نفس به حالت اعتدال که همان حصول ملکه عدالت است. از آنجا که کمال علمی و عملی قابل شدت و ضعف است، سعادت نیز دارای مراتب متعددی است. به طور کلی سعادت را می توان به دو مرتبه اخروی و دنیوی تقسیم کرد. 1- سعادت اخروی یا حقیقی بشر در وهله اول منوط به کمال قوه نظری است که همان اطلاع بر حقایق و معقولات می باشد و در وهله دوم به کمال قوه عملی که اتصاف به صفات نیک و تنزه از قیودات مادی است، بستگی دارد. 2- سعادت حسی: هر نفس خیر و نیکوکاری که اشتیاقی به کسب معقولات نداشته باشد و در عین حال به خاطر کسب اولیات و بعضی از آرا مشهور و مقدمات استدلالها، از قوه محض خارج شود، سعادتی از جنس توهمات و تخیلات نصیب اش خواهد شد. این نوع سعادت، سعادت حسی است. اما شقاوت از نظر ملاصدرا عبارت است از عدول از حرکت در مسیری که مقتضیات ذات شی است. شقاوت نیز دو نوع است: شقاوت حقیقی، شقاوت حسی. ابن مسکویه از علمای اخلاق عالم اسلام است در اساس بحث سعادت و شقاوت با ملاصدرا همرای می باشد. منتها در رسیدن به کمال مطلوب، بیشترین اهمیت را به جنبه علمی و اخلاقی می دهد. لذا مساله را از دیدگاه علم اخلاق مورد بررسی قرار می دهد.
مقایسه نبوت و امامت از نظر قرآن و احادیث
نویسنده:
نوروز توکلی دهقی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در این پژوهش مقایسه بین امات و نبوت از دیدگاه قرآن و روایات صورت گرفته و این دو با هم اشتراکات و افتراقاتی دارند و مقام امامت از مقام نبوت بالا تراست
مقایسه تاریخ‌نگاری عثمانی و شیعی در حوادث دوران امام علی(ع)
نویسنده:
سیدعلی خیرخواه علوی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
تاریخ‌نگاری اسلامی به عنوان یکی از شاخه‌های مهم و تأثیرگذار در علوم اسلامی همواره در تلاش بوده تا وقایع و حوادث عصر اسلامی را گزارش و مورد ارزیابی قرار دهد. تفرقه و پراکندگی مسلمانان پس از رحلت پیامبر خاتم(ص) و ظهور فرقه‌ها و گروه‌بندی‌های مذهبی و سیاسی موجب گردید تا در کنار مورخانی که همواره در تلاش بودند تا رسالت انسانی خود را در ثبت وقایع بر مدار علم و انصاف بانجام رسانند، برخی از مورخان با تکیه بر علایق مذهبی و سیاسی خود در بیان و نقل گزارش‌ها جانب انصاف را رعایت نکرده و به چینش حوادث بر پایه امیال خود دست زنند و از نقل گزارش‌هایی که با اهداف آنان همخوانی نداشت، بپرهیزند و در این راه گاه به جعل و تحریف تاریخ رو آورند.در میان گزارش‌گران وتاریخ‌نگاران عثمانی و شیعی نیز کسانی بودند که تعصبات مذهبی و سیاسی در آنها موجب گردید تا از نقل منصفانه حوادثفاصله گرفته و از انجام رسالت تاریخی خود سرباز زنند. در این نوشتار تلاش گردیده تا پس از معرفی دو جریان سیاسی و مذهبی عثمانیه و شیعه و سیر تطور آندو در قرون نخستین اسلامی به گزارشِ گزارش‌گران عثمانی و شیعی دو قرن نخست در بیان حوادث حکومت امام علی(ع) پرداخته شود و آندسته از گزارش‌های این دو گروه از تاریخ‌نگاران را که متأثر از جریان‌های سیاسی و اعتقادی‌شان بود، را مورد توجه قرار دهیم.
حقیقت ادراک حسی از منظر شیخ اشراق و ملا صدرا
نویسنده:
بهرام جهان دیده
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بحث علم به محسوسات یکی از مباحث مهمی است که می‌توان آن را از دو جنبه مورد بررسی قرار داد: 1ـ جنبه هستی شناسانه 2ـ جنبه معرفت شناسانه.جنبه هستی‌شناختی قضیه شامل بحثهائی از این قبیل است که آیا ادراک حسّی امری مجرّد است یا مادّی و یا بحث از اینکه آیا ادراک حسّی تغییرپذیر است یا تغییرپذیر نیست؟ و بحثهائی از این قبیل.جنبه معرفت‌شناختی هم شامل بحثهائی است که یکی از مهمترین مسائل آن، این سوال است که آیا ادراک حسّی، معرفتی حضوری است یا معرفتی حصولی؟ در صورت حصولی بودن آیا مفید تصدیق است یا مفید تصوّر؟ ارزش معرفتی ادراکات حسّی چقدر است؟ و بحثهائی از این قبیل.در نوشتار حاضر حقیقت ادراک حسی از بعد هستی شناسانه و آن هم تنها از جهت حضوری یا حصولی بودن و با رویکرد دیدگاه شیخ اشراق و ملاصدرا، مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. در مقدمه این پژوهش طرح کلّی رساله ترسیم شده است.سپس مطالبی عنوان میشود که از جمله آنها می‌توان به این نکات اشاره کرد: تاریخچه بحث «علم و ادراک حسّی»، تعریف علم، کاربردهای مختلف علم، نسبتبین علم و ادراک، مراحل ادراک، تقسیم علم به حصولی و حضوری، خطاناپذیری علم حضوری، اشکالات نقضی بر خطاناپذیری علم حضوری و اقسام علم حضوری.در فصل دوم حقیقت ادراک حسی از منظر شیخ اشراق مورد توجه و بررسی قرار می گیرد و بیان میشود که قبل از شیخ اشراق، دو نظریه عمده در باب کیفیت ابصار وجود داشت. گروهی قائل به انطباع صور اشیاء در چشم و سپس رسیدن آن به حسّ مشترک و بعد از آن مشاهده بوسیله نفس ناطقه بودند و گروهی دیگر قائل به خروج نور از چشم به شکل مخروطی که رأس آن در چشم و قاعده آن در روی شیء مرئی است. شیخ اشراق هر دو نظریه را باطل دانسته، و نظریه ثالثی را ارائه کرده است. به نظر او، مدرِک واقعی در ابصار، ذات نوری نفس انسانی است که چون نور است دارای هویت ادراکی می‌باشد و مقابله شرط ابصار است، نه اینکه خود چشم، مدرک باشد. و در لحظه ابصار، نفس، ذات موجود مادّی خارجی را به علم حضوری ادراک می‌کند.شیخ برای اثبات مدعای خود دلیل مستقیم نیاورده است، بلکه تنها با مردود دانستن دو نظری? خروج شعاع و انطباع، نتیجه می‌گیرد که ابصار به اشراق حضوری می‌باشد. همچنان که بیان خواهد شد حصر عقلی‌ای بین این سه نظریه وجود ندارد. لذا این روش استدلال برای اثبات مدعای او کافی نیست، و از طرفی نیز، غیر از این، استدلالِ دیگری هم ارائه نداده، پس می-توان گفت مدّعای او بدون دلیل است.جناب آقای عسکری سلیمانی با ذکر دو دلیل تلاش نموده اند که حرف شیخ اشراق را به کرسی نشانده و حضوری بودن ادراکات حسّی را نتیجه بگیرند. لکن ما هر دو دلیل ایشان را مخدوش دانسته ایم.فصل سوم به بررسی حقیقت ادراک حسی از منظر ملاصدرا اختصاص خواهد داشت. در این فصل بیان می شود که صدرالمتألهین معتقد است تأثیر اشیاء خارجی در حواس ما فقط سرآغاز ادراک است نه خود ادراک، اگرچه حواس ما در ادراک دخالت دارد، ولی پس از حصول صورتهای محسوس در مغز، نفس، با به کار گرفتن توجه و التفات، از آن پدیده‌ی مادی پدیده-ای غیر مادّی به نام ادراک و شناخت می‌سازد. یعنی پس از توجه به داده حواس، با خلاقیت خود از روی آن، ماهیت عین خارجی را بازسازی می‌کند.نفس مُظهِر صور جزئیه محسوسه است و این صور علمیّه وجودات مثالیه انشائیه هستند که نفس آنها را در عالم مثال اصغر صقع ذات خویش که خیال متصل است انشاء می‌کند و به واسطه آن به محسوسات خارجی علم پیدا می‌کند.ملاصدرا اشکالات متعددی را بر نظریه سهروردی وارد می‌کند از جمله اینکه: صورت خارجی منطبع در ماده نمی‌تواند معلوم بالذات نفس قرار گیرد، زیرا حقیقت علم، به معنی حضور معلوم نزد عالم می‌باشد که تنها به امور مجرد تعلق می‌گیرد، خواه مجرد تامعقلی باشد یا مجرّد مثالی. و اجسام مادّی اصلاً شأنیت حضور ادراکی ندارند.به عقیده وی آنچه در خارج موجود است پیش نفس حاضر نیست بلکه نفس با صورت آن موجود و با مفهوم و ماهیت آن ارتباط دارد نه با واقعیت آن، و جسم مادی خارجی، «معلوم بالعرض» می‌باشد.
  • تعداد رکورد ها : 8992