جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 96985
جزئی و کلی در آثار ارسطو
نویسنده:
امیرحسین ساکت
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
دو اصطلاح καθόλου و καθ’ ἕκαστον نخستین بار در آثار ارسطو به معنای کلی و جزئی مطرح شده است. افلاطون غالباً اصطلاح ὅλον را به کار می‌برد که به معنای «کل» است و ارتباطی با کلی ندارد. καθόλου نیز در آثار او به ندرت و همیشه مترادف با ὅλον به کار رفته است. «کل» صفت مخصوص مُثُل است و به درجه‌ای از وحدت دلالت دارد که میان واحد و کثرات قرار می‌گیرد. ارسطو καθόλου را به معانی مختلف به کار می‌برد و به نظر می‌رسد که در استعمال آن چندان دقت ندارد. καθόλου در آثار او گاهی به معنای کلی منطقی است، اما بیش از همه و خصوصاً در نقد نظریۀ مُثُل مترادف با «جنس» است و لزوماً به معنای کلی منطقی نیست. وی به افلاطون انتقاد می‌کند که قائل به وجود مستقل «کلی» است، اما برخلاف تصور رایج، καθόλου در این قبیل عبارات منحصراً به معنای «جنس» است و شامل نوع یا هر کلی منطقی نمی‌شود. به همین ترتیب «جزئی» در آثار او گاهی به معنای جزئی منطقی است، اما در نقد نظریۀ مُثُل اغلب مترادف با نوع است. کلی و جزئی در عین حال نسبتی با کل و جزء دارد و از این لحاظ جنس «جزء» و نوع «کل» به شمار می‌آید. در این مقاله سعی داریم ارتباط لغوی و منطقی اصطلاحات «کل» و «کلی» و همچنین نسبت میان «جزء» و «جزئی» را تبیین کنیم، اما در نهایت هیچ ارتباطی میان آنها دیده نمی‌شود.
صفحات :
از صفحه 384 تا 399
افلاطون در آستانۀ دورانِ مدرن: پدرانِ افلاطون‌پژوهیِ مدرن از فیچینوُ تا ماربورگی‌ها
نویسنده:
حنیف امین بیدختی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
گرچه افلاطون همواره در تاریخِ فلسفه محترم بوده، روندِ کلّیِ فلسفه تا ابتدای دورانِ مدرن ارسطویی است. حتی نوافلاطونیان نیز، به استثنای فلوطین، کمابیش به شیوه‌ ارسطویی می‌نوشتند و نوشته‌های او را بیش از افلاطون تفسیر کرده‌اند. میزانِ اطلاعِ فیلسوفان از افلاطونِ اصیل یا تاریخی نیز بسیار اندک بود؛ نه تنها نوشته‌های افلاطون از گذرگاهِ نوافلاطونیان به ایشان رسیده و از اینها هم ترجمه‌های کمی در دسترس بود، که حتی شیوه‌ فهمِ افلاطون نیز نوافلاطونی بود. فیچینوِ نخستین کسی بود که در دورانِ رنسانس برای احیای افلاطون کوشید. با این حال کوششِ او اثرِ تفسیری چندانی نداشت. احیای واقعیِ افلاطون در قرنِ هجدهم و آلمان رخ داد. درباره این نوزایی اطلاعِ چندانی در زبانِ فارسی وجود ندارد، تنها ممکن است بدانیم که شلایرماخر نیز از کسانی بود که به ترجمه‌ افلاطون دست زدند. امّا اینکه از فیچینو تا شلایرماخر چه بر سرِ افلاطون‌پژوهی آمد دانسته نیست. حتّی آگاهیِ اندکی در دست است درباره‌ جایگاهِ واقعیِ شلایرماخر در افلاطون‌پژوهی و اینکه چه فرآیندی به افلاطونِ شلایرماخر انجامید. مقاله‌ حاضر به موضوعِ افلاطون‌پژوهی تا دورانِ افلاطون‌شناسانِ رمانتیک می‌پردازد. با عزیمت از این برداشت که اندیشه‌های نابِ فلسفی در خلاء زاده نمی‌شوند، بلکه مرهونِ زمانه خود‌اند، می‌کوشیم به بررسیِ نخستین آغازگاه‌های افلاطون‌پژوهی بپردازیم؛ به کسانی که میراثِ مساعی‌شان سنگِ بنایِ افلاطون‌پژوهیِ مدرن شد. درینجا سیرِ افلاطون‌پژوهی تا روزگارِ رمانتیک‌ها را بررسی خواهیم کرد و می‌کوشیم ببینیم چه چیزهایی تفسیرِ مدرن‌ها یا مدرن‌های متقدّم را از تفسیرهای سنّتی متمایز کرده است و چه عزیمت‌گاه‌هایی شکل‌دهنده افلاطون‌پژوهیِ مدرن بوده است.
صفحات :
از صفحه 553 تا 573
شهر انسان‌محور در فلسفه مدرن
نویسنده:
فرهاد برندک ، فریدون بابایی اقدم ، حسن محمودزاده
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
با ظهور آنچه که انقلاب فلسفی خوانده شده ‌است، روشن ‌است که بدون رویه‌ها و مسائل اندیشه­ای لازم، هر علمی صرفاً تداوم جهان پذیرفته‌شده در وضعیت فعلی است، و نقش اصلی خود به عنوان عمل انتقادی را در برابر عمل علمی انکار می‌کند. ما در این‌جا مسئله انسان (محوری) را در فلسفه مدرن و فلسفه شهر گرد هم می‌آوریم. ما در اینجا این اصطلاح را ابتدائاً در فلسفه مدرن بررسی و سپس برای تدقیق یا باز تفسیر آن در فلسفه شهر، به تحلیل آثار دست اول در جهت تعریف شهر انسان‌محور مدرن می‌پردازیم. لذا سوال اصلی پژوهش این‌گونه مطرح می‌گردد که شهر انسان‌محور در فلسفه مدرن چیست؟ مطابق نتایج، همانطور که کانت، طرح انسانی‌کردن علم را با جدا کردن انسان از ساحت غیرمادی شناخت انجام می‌دهد؛ شهرسازان مدرنیست نیز طرح انسانی‌کردن شهر یا همان شهر انسان‌محور را با جدا کردن آن از ساحت و ‌جهان اصلی‌ا‌‌ش انجام می‌دهند. طرح استعلائی شهرسازان مدرنیست با شناخت پسینی، آنچه برای انسان در شهر مناسب بوده را دریافت و سپس به صورت یکسان در امر پیشینی یعنی جهانشمول و محض در یک امر کلی برای تمام انسان‌ها و تمام‌ شهرها اعمال می‌کند. این در حالی‌ست که فهم انسان در شرایط یکسان، ما را به این نکته می‌رساند که انگار هیچ انسانی وجود ندارد؛ چرا که مشخصه‌های شخصیتی، فرهنگ و تجربه زیستی انسان قربانی ویژگی‌های انتزاعی و کلی می‌گردد و این همان انسانی کردن شهر مدرن با حذف انسان از شهر می‌باشد.
صفحات :
از صفحه 338 تا 363
درهم تنیدگی فلسفه سیاسی دولت و مبانی فکری اقتصاد لیبرال در آراء آدام اسمیت
نویسنده:
آیت مولائی ، فرشید بنده علی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
بحث­هایی که امروزه تحت عنوان نظریه­های اقتصاد کلاسیک و نظام لیبرال میراث­دار آن مطرح می­گردد، بیشتر بر نقش انقلاب صنعتی در شکل­گیری این نظام تاکید دارد، حال آن که به نظر می­رسد؛ برای فهم صحیح اندیشه­ها و معناشناسی مفاهیمی مانند؛ «دست نامرئی» و «اقتصاد آزاد» که بنیانگذاران این نظام اقتصادی بویژه آدام اسمیت از خود بر جای گذاشتند، باید بر ماهیت سیاسی - حقوقی و حتی اخلاقی نظام مذکور نیز توجه نمود. به همین خاطر این تحقیق سعی دارد با بررسی برخی ویژگی­های بنیادین نظام مشروطه انگلستان عصر اسمیت هم­چون؛ مفهوم «دولت»، «نفع عمومی»، «آزادی» و سیر تکامل بعدی آنها، به این پرسش که چه عواملی در پدیداری مبانی نظری اقتصاد لیبرال توسط آدام اسمیت و نظریه­پردازان بعد از وی نقش مهمی را ایفاء نمودند؟ پاسخ مناسب دهد. نتایج تحقیق نشان می­دهد، مفاهیم کلیدی اقتصاد کلاسیک مورد تأکید آدام اسمیت، در واقع نسخه­هایی برای رفع آثار سوء اخلاقی - سیاسی بود که نظام مشروطه تازه تاسیس پس از انقلاب به دلیل عدم طرد سنت­های کهن فئودالیسم، ناگزیر بر اقتصاد سیاسی انگلستان تحمیل می­کرد. لذا هر چند تأملات فکری او امروزه در معنا و مفهومی متفاوت از خوانش اولیه خود توسط نئوکلاسیک­ها و دیگران درک می­شوند، اما به دلیل آنکه این مبانی فکری نزدیکی و همسوئی معناداری را میان نظام سیاسی و اقتصادی انگلستان بوجود آوردند، هنوز هم مورد توجه اقتصاددانان غرب قرار دارند و نظام اقتصادی آنان را علی­رغم روندهای تکاملی پس از اقتصاد کلاسیک، تاکنون نظامی بر پایه مبانی «فردگرایانه» نگاه داشته است.
صفحات :
از صفحه 256 تا 276
ارزیابی کودک همسری در آیینه فرهنگ قرآنی
نویسنده:
فرزاد دهقانی ، احمد ربانی خواه ، علی یحیایی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
بنای سعادتمندی و تکامل در اسلام از مسیر خانواده می‌گذرد به گونه‌ای که در فرهنگ اسلامی برای امر ازدواج احکام و توصیه‌های فراوانی وجود دارد.یکی از مسائل چالش برانگیز در حوزه خانواده پدیده کودک‌همسری است یعنی دختر و پسری که به بلوغ کامل نرسیده-اند، ازدواج می‌کنند. پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی و ابزار گردآوری کتابخانه‌ای- استنادی و سطح تحلیلِ تحلیل محتوا به دنبال پاسخ به این سؤال است که کودک‌همسری در آیینه قرآن، روایات و تاریخ چگونه ارزیابی می‌شود؟ یافته‌های پژوهش حاکی از آن است که از منظر قرآن، آیه 4 سوره طلاق و آیه 32 سوره نور دلالت بر کودک‌همسری ندارد و براساس سیاق مراد آیات، امر ازدواج افردای است که شایستگی و آمادگی ازدواج دارند و رشید هستند. همچنین این مقوله با لوازم قرآنی نکاح در تعارض است. در روایات به مفسده کودک همسری اشاره شده است و روایاتِ کودک همسری براساس اصول فقه‌الحدیث با قاعده لا ضرر و لا حرج که هر دو ناظر بر احکام اولیه است حتی به فرض صحت و دلالت احادیث، در این مسئله محدود می‌شود. سن عایشه را باید در گفتمانِ افتخار قیبله‌ای، رقابتِ بین همسران فهمید که باز تولید عناصر فرهنگ جاهلی در حوزه خانواده و نگاه به زن است.
صفحات :
از صفحه 8 تا 33
نظام اخلاقی سقراط-افلاطون و نقد اخلاق سوفیستی در یونان دورۀ کلاسیک
نویسنده:
علیرضا شفیعیون ، حسین کلباسی اشتری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
یونانیان به‌دنبال کسب تمامی فضایل فردی و جمعی و در نهایت نیل به نیک‌بختی بودند. در تعالیم سنتی ایشان تنها فضیلت‌های اسطوره‌ای ارزشمند شمرده می‌شد. اما ایشان به‌تدریج دریافتند که خدایان بدون دلایل موجه، معیار اخلاق و فضایل بوده‌اند. در نتیجه باورهای سنتی ایشان به‌تدریج شروع به تغییر کرد. در اثنای چنین تغییراتی، سوفیست‌ها خود را مربیان نسل جدید یونان معرفی کردند. سوفیست‌ها پایبندی به قوانین اسطوره‌ای را امری بیهوده می‌دانستند و معتقد بودند که نیک‌بختی و فضیلت آدمی با تکیه بر طبیعت انسانی و نیازهای طبیعی او در جهت تقویت قدرت سیاسی شکل می‌گیرد. اما نظام اخلاقی سقراط-افلاطون نه با نظام اخلاقی سوفیست‌ و نسل جدید یونانیان و نه با تعاریف سنتی اخلاق، سازگاری داشت. سقراط و شاگرد او به‌خوبی نشان دادند که اگر نظام اخلاقی بر پایۀ حقیقت بنا نشود، تمامی اصول نظری و عملی در جامعه نادرست بوده و نه‌تنها منجر به نیک‌بختی انسان نمی‌شود بلکه نتایج زیان‌باری را در ابعاد فردی و اجتماعی رقم می‌زند. در نظام اخلاقی ایشان، فضیلت محدود به امور جزئی نیست و نوعی کمال انسانی است که علاوه‌ بر امور سیاسی، در تمامی امور زندگی انسان، شأن رشدیافتۀ اوست. در نظر آن دو تمامی فضایل به‌جهت بهره‌مندی از ایدۀ خیر سودمند بوده و پایۀ تمامی فضایل دانایی به ایدۀ خیر است که به انسان توانایی تشخیص نیک و بد را داده و او را به نیک‌بختی می‌رساند.
صفحات :
از صفحه 112 تا 131
بررسی تحلیلی ‌مولفه‌های خودشناسی قرآنی و کاربست آن در پرورش و تکامل انسان، (مطالعه موردی تفسیر مخزن‌العرفانِ بانو مجتهده امین)
نویسنده:
علی محمدی آشنانی ، سید احمد سجادی جزی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
از دیرباز خودشناسی، مورد توصیه پیامبران الهی، اندیشمندان و متفکران مکاتب مختلف بوده است؛ زیرا بدون شناختِ خود، برنامه‌ریزی برای رشد، تکامل و خودسازی، امکان‌پذیر نیست. پژوهه پیش رو، با روش توصیفی تحلیلی، را برای یافتن مولفه‌های قرآنی خودشناسی و کاربست آن در تدوین مسیر رشد و تکامل، تفسیر عرفانی مخزن العرفان بانو امین را مورد کنکاش و بازخوانی قرار داده است. یافته‌های این پژوهش، نشانگر آن است که بر اساس نگرش بانو امین، هفت مولفه خودشناسی قرآنی، ادراک و توجه به؛1.جامعیت انسان نسبت به همه عوالم 2.فقرِ وجودی به مبدأ 3. دَمشِ روح الهی 4.تعلیم‌یافتگی همه اسماء 5.احساس کرامت 6. قدرت انتخاب و توانِ اختیار 7. استعدادی بودن کمالات انسان، راه معرفت‌شناسی خداوند را برای انسان، می‌گشاید و در نتیجه کاربست آنها در هفت آموزه؛ 1.سکونت در مقام ذکر و شکر حق، 2. مرآتی نگریستن کمالات خود 3. اتصال به حضرت حق و مقام قرب 4. حفظ مقام خلافت 5. احساس کرامت و فعال‌سازی خِرد 6. انتخاب احسن 7.اطاعت و پیروی کامل از دین الهی، خودسازی، رشد و تکامل انسان را میسر می‌سازد.
صفحات :
از صفحه 83 تا 103
تحلیل و بررسی خلاقیت به مثابه اصل غایی در فلسفۀ وایتهد
نویسنده:
رستم شامحمدی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
آلفرد نورث وایتهد (1861-1947) بر این باور است که در هر نظام فلسفی یک امر غایی وجود دارد که اساس آن به شمار می­آید. در فلسفۀ ارگانیسم او، که اصالت را به صیرورت و پویش می­دهد، این امر غایی عبارت است از خلاقیت. اما وقتی در این زمینه به سراغ آثارش می­رویم درمی­یابیم که به رغم اهمیت این موضوع، او مقصود خویش را به روشنی بیان نکرده است. نوشتار حاضر با نظر به اهمیت این موضوع، تلاشی است در جهت: یکم، توصیف و تحلیل خلاقیت به مثابه اصل غایی و روشن ساختن عمده مشخصه­های آن. دوم، نقد تفسیرهای کثرت­گرایانه و وحدت­گرایانه از خلاقیت و ارائۀ تفسیری دیگر از خلاقیت که مبتنی بر وحدت در عین کثرت باشد. سوم، بررسی رابطۀ خلاقیت با خدا در آثار وایتهد و نشان دادن اینکه قرائت وایتهد از وجود خدا در چهارچوب نظام پویشی­اش (به خصوص در پویش و واقعیت)، ایجاب می­کند خدا و خلاقیت متمایز از هم باشند اما در عین حال به هم وابسته. چهارم، استخراج پاره­ای از پیامدهای مهم الهیاتی خلاقیت به مثابه امر غایی و نقد دیدگاه وایتهد بر اساس تمایز بین خلاقیت جهان­شناسانه و خلاقیت هستی­شناسانه که حاکی از این است که خلاقیت مورد نظر وایتهد عمدتاً از سنخ خلاقیت جهان­شناسانه ­است و قابلیت تبیین آن در محدودۀ طبیعت می­گنجد.
صفحات :
از صفحه 532 تا 552
خوانش فارابی از اوسیای ارسطو
نویسنده:
حمید خسروانی ، حمید رضا محبوبی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
فارابی در ده اثر خود از جوهر و مشتقات آن به صورت پراکنده سخن گفته است. در این آثار، پی­در­پی به نقل­قول­هایی از ارسطو و تفسیر فارابی از آن نقل­قول­ها برخورد می­کنیم. فارابی انتخاب لفظ جوهر برای اوسیا را فرض گرفته است؛ به این معنی که بر سر ترجمه­ آن به موجود، عین، ماهیت و ذات دعوایی ندارد و معنای آن را حمل بر جوهر می­کند. این مقاله می‌کوشد شباهت­ها و تفاوت­های فارابی با ارسطو در بحث از مفهوم جوهر را تقریر کند و سپس از دل آن به دو نظریه­­ ابتکاری فارابی پل بزند. آن دو نظریه یکی در بحث تقسیم موجود ظهور می­کند و دیگری در نگرش فارابی به واقعیت. هرچند در این میان به چند ناسازگاری در کلام فارابی برخورد می­کنیم که زبان فلسفی او را حتی بیشتر از زبان فلسفی ارسطو در متافیزیک ابهام­آلود می­کند. همین امر عاملی می­شود که کلام فارابی قابلیت تفسیرهای متفاوتی داشته باشد. در نهایت درباره ارتباط مفهوم جوهر با مفاهیم شئ و تشخص بحث می­گردد.
صفحات :
از صفحه 235 تا 255
وهم انگاری و مسئله ذهن
نویسنده:
سیامک عبدالهی ، منصور نصیری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
نظریات فلسفه ذهن در نسبت پاسخ به مسئله­ ذهن، به وهم­انگاری و غیروهم­انگاری تقسیم می­شوند؛ وهم‏انگاری در مورد مسئله­ ذهن قائل به وهمی بودن هر آن چیزی است که نفس خوانده می­شود و به لحاظ مسئله­ مورد بررسی با وهم‏انگاری اراده­ آزاد و وهم­انگاری آگاهی متفاوت است؛ اما به لحاظ این­که از فیزیکالیسم بهره می­برند، با هم اشتراک دارند. نگارندگان تقریر اخیر از وهم­انگاری را نزد نوروفیلسوفان و دنیل دنت استقراء کرده­اند. مقاله­ حاضر به تبیین چیستی وهم­انگاری نفس، یعنی تبیین دو دیدگاه مذکور در باب مسئله­ ذهن و نهایتاً مقایسه­ تطبیقی آن­ها اختصاص دارد. برای این منظور از روش فیش­برداری کتابخانه­ای بهره برده­ایم و به این نتیجه رسیدیم که اینهمانی ذهن-مغز که اساسی­ترین مبنای فیزیکالیستی وهم­انگاری است تبعات فراوانی دارد؛ از جمله تبدیل شدن انسان به ماشین، یگانه انگاشتن انسان با سایر حیوانات و بروز برخی ایده­های خاص در مورد ایده­ زامبی فلسفی. چنین وهم‏انگاری­ای، نفس و آن­چه بر آن بنا نهاده شده است (مانند هویت شخصی غیرمادی، تبیین غیرفیزیکال آگاهی، وجود اراده آزاد، اخلاق متافیزیکی و ...)، همه را توهمی می‏خواند و معتقد است برای این مفاهیم، تبیین­های فیزیکال به دست آمده یا به دست خواهد آمد. وجه اشتراک دو نظریه مذکور هم، در وهمی خواندن مفاهیم ذهنی و مخالفت با دوگانه­انگاری­ براساس مبانی فیزیکالیستی-فرگشتی، و وجه اختلاف آن­ها در حذف­انگاری است. ناگفته پیداست که هر نظریه­ای از جمله وهم‏انگاری، قابل نقادی است؛ اما نگارندگان به دلیل رعایت حدود مقاله­نویسی از آوردن آن­ها معذوراند.
صفحات :
از صفحه 364 تا 383
  • تعداد رکورد ها : 96985