جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 30255
اخلاق در فلسفه نیچه
نویسنده:
معصومه پارسا
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حوزه: ,
چکیده :
آنچه منتسب بودن نیچه به صفت فیلسوف اخلاق ستیز را واقعیتی انکارناپذیر می سازد این است که او همانقدر که داعیه دفاع از زندگی و حفظ ارزشهای آن را دارد به همان اندازه از اخلاق، دین، فلسفه و همه چیزهایی که روح سیلان و صیرورت را در زندگی خفه می کند و لذا آتش نیست انگاری روشن نگه می دارد بیزار است. او قصد دارد ارزش، ارزش های اخلاقی را به سوال و چالش بگیرد و در این راه از روش تبارشناسی سود می برد. نیچه با برشمردن دو گونه اخلاق سروری و اخلاق بندگی آرمانها و ایدیالها ی خود را زیر عنوان "اخلاق سروری" و آنچه از آن اعراض می جوید را تحت عنوان اخلاق بندگی دسته بندی می نماید. اخلاق مسیحیت نمود اخلاق بندگی است. دین مسیح علاوه بر بی اعتقادی به جهان صیرورت و شدن و دل در گرو جهانی خیالی و ساختگی بستن با برساختن مفهوم قدرتمند خدا در راس آن جهان خیالی و قرار دادن نمایندگانی تحت عناوین پاپ و کشیش و غیره در روی زمین، در جهت نابود کردن زندگی طبیعی بشر تا سرحد توان کوشیده است. از نظر نیچه اخلاق مسیحی از جمله علتهای اصلی فروماندن نوع انسان در مرتبه پست بوده است که با واژگون کردن ارزشها و وضع حقایق دروغین نوع والاتر انسان را خرد کرده و محیط را برای بقای فرد قوی، سالم، شجاع و مستقل، فردی که به زندگی آری می گوید دشوار کرده است. او در مقابل اخلاق، از انسانها می خواهد که به هنر روی بیاورند اما هنر نیز در قاموس او رنگ و جلای دیگری یافته است. هنرمند مکتب نیچه انسان دیونیزو سی است که آموزه بازگشت جاودان همان را پذیرفته و به زندگی با تمام هولناکی و دهشتناکی اش عشق می ورزد. دغدغه نیچه بیشتر معطوف به وضعیت عظمت، سلامتی و بیماری فرهنگ عصر معاصر است. او سعی دارد با نقد و نفی اخلاق مسیحیت و فرهنگی که در اثر سالها فرمانروایی آن پدید آمده است، یک فرهنگ و آیین جدید بنیان گذارد که تنها خطوط کلی آن را مشخص می کند، فرهنگ کاملاً انسانی که به هیچ عامل آسمانی چشم ندوخته است، فرهنگی که در آن انسانها بار سنگین وظیفه آفرینندگی را خود بر دوش حمل می کنند و آرمان شان تحقق ابرانسانی است که معنای زمین است، انسان های شاداب، نیرومند و سالمی که به سرنوشتشان عشق می ورزند و همین اعتقادشان به آنان چنان قدرتی می بخشد که می توانند هر سخنی و زشتی را تاب آورند و شاعران و هنرمندان زندگی خود باشند.
استنتاج عِلّی در فلسفه دین دیویدهیوم
نویسنده:
محمدفتحعلی خانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حوزه: ,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
دیوید هیوم فیلسوفی است متمایل به تجربه گرایی، شیفته روش و نتایج علم نیوتنی، مشتاق ابداع روشی نظیر روش علوم تجربی در قلمرو علوم انسانی، علاقمند به چالش در برابر دین، آگاه به تنگناهای تجربه باوری، و خواهان کمّی سازی و دقت ریاضی در استدلال های مربوط به عقاید دینی. فلسفه هیوم به شدت تفسیرپذیر است، چندان که گروهی او را شکاک و دسته ای او را طبیعت گرای بر کنار از شکاکیت می شمارند. از نظر او مطالعه درباره عقاید دینی باید از روشی تبعیت کند که یگانه راه تحقیق درباره امور واقع است. این روش استنتاج علّی نام دارد. اتخاذ این روش، امکان تبیین علّی واقعیات جهان و پیش بینی آنها را فراهم می کند. از نظر او با استفاده از این روش می توان به داوریهایی درباره جهان و عقاید دینی رسید که به اندازه کافی دقیق و قابل توافقند، به طوری که می توان اعتبار نتایج این استدلال ها را به وسیله محاسبات عددیِ معمول در حساب احتمالات معین ساخت. در عین حال دغدغه او در خصوص توجیه قضایای علمی و عقیدتی او را به پذیرش عقایدی می کشاند که توجیه ناپذیرند. این عقاید در سرنوشت آدمی جای دارند و باور به آنها دلیلی ندارد تا آن دلیل را بتوان نقادی کرد. طبیعت گرایی هیوم به ویژه در رساله درباره طبیعت آدمی و گفتگوهایی درباره دین طبیعی در کنار دلبستگی او به تجربه باوری به شکاکیت معتدل انجامیده است که چیزی جز تفطن به تنگناهای تجربه باوری در کنار تمایل به کمّی سازی لایه های روئین معرفت و عرضه دقیق آنها نیست. شکاکیت معتدل او در مطالعه عقاید دینی از اعتدال خارج شده، و تسامحاتی را که در عرصه های دیگر صورت می دهد ترک گفته و در بررسی باورهای دینی جانبدارانه بحث می کند. هیوم با نقد برهان نظم و ادّله اعتبار اخبار معجزات به کمک روش استنتاج علّی، گمان می کند ادله دین باوری را ابطال کرده است.
آفرینش در قرآن
نویسنده:
غلامعلی تقوی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حوزه: ,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
مباحث این پایان نامه عبارتند از: آفرینش جهان هستی و نظریات علمی مربوط بدان، آفرینش جهان ازدیدگاه قرآن، پیدایش موجودات جهان مانند آسمان،خورشید، زمین، کوهها، آب، ماه، ستارگان و انسان و نیز آیات و احادیث و قصص اسلامی در
امامت از دیدگاه قرآن و متکلمین
نویسنده:
حسین شمس
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حوزه: ,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
مباحث پایان نامه در سه بخش تدوین شده است.بخش اول به بررسی امامت عامه اختصاص دارد وشامل موضوعات ذیل است: مقایسه نبوت و امامت،امامت از اصول دین است، ضرورت امامت، وجوب تعیین امام به حکم شرع است، شرایط امامت، طریقه تعیین امام، آیا تعدد امامت در یک زمان جایز است؟ارزش و مقام امامت. بخش دوم درباره امامت خاصه است و مطالب ذیل را در بردارد: دلایل عقلی و قرآنی در اثبات امامت، احادیث نبوی و اجماع درباره امامت علی (ع)، دلایل امامت سایر ائمه (ع) در بخش سوم به بررسی ولایت فقیه پرداخته شده و از تاریخچه ولایت فقیه، ضرورت ولایت فقیه، ادله اثبات ولایت فقیه،صفات و شرایط ولی فقیه و نقش مردم در تعیین ولی فقیه بحث به میان آمده است.
مبدا ومعاد عند الاامام کاشف غطاء
نویسنده:
علی حلفی جزائری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حوزه: ,
چکیده :
نوشتار حاضر مسأله مهم مبدأ و معاد را بصورت تطبیقی در اندیشة کلامی علامه محمدحسین آل کاشف الغطاء نجفی رحمه الله علیه و تعدادی از حکماء و متکلمان از جمله ملاصدرای شیرازی،خواجه نصیرالدین طوسی و علامه حلی و غیرهم در سه بخش به بحث و بررسی می گذارد. بخش نخست: ویژگی های فردی، علمی، مبارزات سیاسی و نیز روش کلامی مرحوم کاشف الغطاء رامورد بحث قرار می دهد. بخش دوم: ابتدا به عنوان مقدمه، ذیل عنوان وجوب النظر و المعرفة این بحث از سوی کاشف الغطاء مطرح می شود که آیا مراد از وجوب مذکور، گرایش فطری انسان به تحقیق و جستجو در مورد اشیاء و علل و اسباب آنها است که در این صورت جای هیچگونه بحث و مناقشه ای نیست و یا مراد از آن امری دیگری می باشد که در این صورت باید بدان پرداخته شود، آنگاه تفاوت ظاهری میان دلیل عقلی (که وجوب نظر و معرفت را وظیفة مکلف می داند) ودلیل نقلی (که آن وجوب را برعهده خداوند می گذارد) را بر طرف می کند. پس از مباحث مقدماتی، ادلة وجود خدا، صفات و اسماء و نیز افعال الهی مورد بحث قرار می گیرد. ایشان دربحث شناخت خداوند به سه روش اشاره می کند، و پس از مطرح نمودن ادله مختلف برای اثبات وجود واجب تعالی، برهان صدیقین را بهترین راه به شمار می آورد. آنگاه در بحث صفات الهی صفات ثبوتیه هر صفتی که بر عظمت و کمال دلالت کرده و صفات سلبی هر صفتی که برمحدودیت و نقص دلالت می کند معرفی کرده است و حصر آن به آنچه متکلمین گفتند قبول نمی کند، درباره اسمای الهی معتقد است که هیچ دلیلی بر توقیفی بودن و حصر آن اسماء وجودندارد ولی بهتر است که تنها اسمایی که هیچ گونه شائبه نقص ندارند مانند واجب الوجود ثابت بر خداوند اطلاق شود.
امکان ذاتی و امکان فقری در حکمت متعالیه
نویسنده:
ناهده شقاقی پور
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
چکیده: ‫هدف تبیین برهان امکان فقری در حکمت متعالیه صدرا است که نتیجه قطعی اصول حکمت متعالیه است و بیشتر از هر چیز با اصالت وجود و تشکیک وجود رابطه دارد فهم فقر وجودی با قبول اصالت وجود تناسب دارد زیرا عالم به اصالت وجود سرتاسر جهان هستی و متن واقع را عین تعلق دانسته و جز وابستگی صرف نداند و آنچه هست وجود علت و وجود معلول است اما وجود معلول وابسته است و این وابستگی چیزی غیر از خود آن نیست و این همان اضافه اشراقی است و از این بیان دانسته می شود که اصالت وجود تا چه اندازه سرنوشت مساله ضرورت و امکان را تغییر می دهد. امکان اطلاقات و معانی متعددی داراست که در این تحقیق به آن پرداخته شده و به آثار با ارزش امکان فقری اشاره شده امکان ذاتی که از لوازم ماهیت می باشد از جمله موضوعاتی است که به آن اشاره شده و تفاوت آن با فقر وجودی بیان شده است روش پژوهش به صورت روش توصیفی و پژوهشی است و ابزار گردآورنده در تالیف این رساله فیش و اطلاعات کتابخانه ای است. نتایج نشان می دهد که ملاصدرا خداوند را قادر مطلق و حکیمی می داند که علت این جهان است و بین جواهر مخلوق رابطه ضروری علی و معلولی وجود دارد و این توقف بر نیاز و تعلق وجود است.
انسان در فلسفه دکارت به عنوان خاستگاه انسان شناسی فلسفی عصر جدید
نویسنده:
سیمین اسفندیاری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
چکیده (فارسی): آنچه این رساله عهده دار است ، تبیین و تحلیل انسان فلسفی در اندیشه دکارت به عنوان خاستگاه انسان شناسی فلسفی عصر جدید است . در عصر جدید انسان به عنوان فاعل شناسا از بررسی ماهیت دوگانه انسان به عنوان متعلق شناخت خود آغاز می کند . به عبارت دیگر انسان شناسی فلسفی در عصر جدید ، با انسان هم به عنوان فاعل شناسایی و هم به عنوان متعلق این دو سروکاردارد . بارزترین نمونه این نوع تفکر پیرامون انسان ، که از خود " انسان" شروع می کند ، در اندیشه دکارت می توان دید . در تاریخ فلسفه غرب همواره اندیشه دکارت دارای اعتبار خاصی بوده است . زیرا او تاثیر بسزایی در تغییر اندیشه و نوع نگاه انسان به خود و عالم داشته است و البته انسان محوری نماد برجسته ای از اندیشه دکارت است که اندیشمندان عصر جدید به شکل های مختلف آن را پذیرفته اند . برای تبیین نوع نگرش دکارت به انسان در بخش اول این رساله ، ابتدا نظری به پیشینیان وی داشته و با بیان تلقی انسان در اسطوره های یونان باستان و برخی از حکمای پیش ازسقراط ، سوفسطائیان ، همچنین انسان در فلسفه مسیحی ، به نوعی خاستگاه اندیشه دکارت را می توان یافت . بخش دوم رساله تحت عنوان تلقی دکارت از انسان شامل سه فصل است که انسان دکارتی را در سه عرصه معرفتی ، وجودی و عملی مورد بحث قرار داده است . در واقع دکارت با عبارت " می اندیشم ، پس هستم " بر اصالت و نقش قوام بخشی اندیشه انسان تاکید می کند . با " می اندیشم " دکارت است که عقل انسان به عنوان یک عقل مستقل شناخته می شود ، زیرا انسان خود می تواند به شناخت دست یابد و بالاخره همه چیز از دیدگاه انسان معنا پیدا می کند و همه چیز " ابژه " و مورد توجه و متعلق شناخت انسان می شود . "می اندیشم" دکارتی نخستین و یقینی ترین اصل وجودی است . دکارت مخصوصا"در تامل سوم نمی خواسته فلسفه خود را بر پایه یک اصل منطقی انتزاعی ، بنا نماید . او علیرغم سخنان برخی از منتقدین با ذوات یا ممکنات سرو کاری ندارد ، بلکه به واقعیت موجود پرداخته واصل نخستین او یک اصل وجودی است . بدین سان دکارت به انسان و واقعیت انضمامی او توجه دارد . برای همین است که بخصوص بعدازانتشار کتاب "اصول" سعی بیشتر او بر این بوده که نظریه اش را درباره طبیعت تکمیل کند و همچنین به انسان انضمامی توجه کند ، یعنی به موجودی که در نزد او نفس و جسم کاملا" اتحاد دارند . اینجاست که در بحث انسان در عرصه وجودی بعد از اثبات وجود جواهر سه گانه در هستی شناسی دکارت ، به واقعیت وجودی ابعاد دوگانه انسان نزد وی پرداخته شده است . تاکید دکارت بر نفس غیر مادی ، محور و بحث انگیزترین بخش ثنویت اوست . دکارت برای اثبات جوهر نفسانی و تجرد آن و استقلال وجودی آن از بدن ابتدا وجود نفس را اثبات می کند و سپس به بیان ماهیت آن می پردازد . در واقع بخش مهم در مابعدالطبیعه دکارتی پیرامون طبیعت و ماهیت انسان بخش فکر انسان است. نگاه به انسان دکارتی در عرصه عمل ، یکی دیگر از مهمترین جنبه های انسان شناسی دکارت است ، چون عقیده دکارت بر این بوده که قبل از تدوین اخلاق علمی باید اول از همه علم مربوط به طبیعت انسان را وضع کرد ، در فصل سوم از بخش دوم رساله ابتدا به علم مربوط به وظایف الاعضاء پرداخته شده است . بعد از توضیح بعد جسمانی و چگونگی عملکرد آن ، پیرامون انفعالات و اینکه دکارت آن را صرفا" از منظر طبیعی تبیین می کند ، پرداخته شده است . در واقع نظریه اتحاد نفس و جسم چار چوبی برای بحث هایی است که او در مورد انفعالات مطرح می کند . جایگاه اخلاق در فلسفه دکارت از مباحث بسیار مهم مربوط به انسان است که به تفصیل در بخش سوم در فصل انسان در عرصه عملی مطرح شده است . بخش سوم رساله به فلسفه مبتنی بر موضوعیت دکارت اختصاص دارد . این اصل بیانگر این است که دکارتی که بنیاد فلسفه اش را بر پایه " فکر می کنم ، پس هستم " به عنوان یک قضیه وجودی بنا نهاده است و نظام فلسفی خود را بر اساس " فاعلیت شناسا " قرار می دهد ؛ در واقع فلسفه مبتنی بر موضوعیت را به عنوان یک مفهوم کاملا" بدیع در دل نظام فلسفی خود قرار داد که خود طرز نگرشی است که در عرصه های مختلف پنچ معرفتی ، اخلاقی و عملی ، زیبایی شناسی و هنر که مبنا را بر فاعل شناسا ، فاعل فعل اخلاقی ، داور زیبا شناختی و پدید آورنده اثر هنری می گذارد . از اینرو فلسفه مبتنی بر موضوعیت در عصر جدید یکی از مباحث اساسی و مهم فلسفه غرب است که با دکارت و اندیشه او مطرح می شود . فلسفه مبتنی بر موضوعیت دکارت در عرصه زیبایی شناسی نیز از مباحث مربوط به بخش سوم است . بالاخره در فصل پایانی از بخش سوم رساله به نتایج و دستاوردهای فلسفه مبتنی بر موضوعیت در نوع نگرش جدید به انسان و طبیعت پرداخته شده . برای همین ابتدا به بحث اصالت بشرکه از پرنفوذترین عناصر فلسفه جدید است ، پرداخته شده که شاخه اصلی آن از بطن فلسفه دکارت برخاسته ؛ دکارتی که در صدد یافتن مبنای یقین بر آمد ، آن را بعد از شک دستوری خود در " انسان " جست و بر اساس معیاری که برای درستی و یقین به دست داده بود ، عقل بشری محوریت می یابد . بالاخره اینکه بادکارت و اندیشه او که فلسفه مبتنی بر موضوعیت مطرح می شود و با تبدیل شدن انسان به محوریتی که در جهان دارد و اینکه جهان تصویری است که در ذهن انسان وجود دارد ، رویداد دیگری به نام تسلط بی حد و حصر انسان بر جهان و بحث تکنولوژی مطرح می شود . ازاینرو شاید بتوان مظاهر عمده عصر جدید مثل : علم و فن آوری ، هنر جدید وعلم جدید را ، همه از آثار و عوارض" فلسفه مبتنی بر موضوعیت" دانست ؛ زیرا وجه مشترک تمام مظاهر عصر جدید این است که در آنها انسان به جهت فاعل شناسا بودن، قدرت استیلا برموجودات راکه اینک متعلق اوهستند، یافته است .
امکان اخلاق بر مبنای انسان شناسی فلسفه اسلامی
نویسنده:
محمداکبری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حوزه: ,
چکیده :
این رساله در صدد است تا نشان دهد که چگونه اخلاق اسلامی می تواند بر اساس اصولی بنیادین که در نهاد دستگاه فلسفی-عرفانی ارزشهای اسلامی نهفته است با مقتضیات عالم جدید مطابق باشد و احیانا برخی نارساییهای ارزشی و اخلاقی دوران مدرن را تدارک کند . بدین منظور ناگزیر نخست باید به استخراج بنیادی ترین این اصول مبادرت کرد و از آنجا که منطقا می توان نقطه عزیمت های مختلفی برای استخراج این اصول در اندیشه و عرفان اسلامی اتخاذ کرد به نحو روشی نخست پیش فرضها و اصول عام این اندیشه و عرفان را مسلم فرض می کنیم و ثانیا برای نیل به مقصود و تفسیر مطلوب خود الگوی فلسفی عام فلسفه های مدرن را بر می گزینیم و اصول بنیادینی را که این الگو فرا نهاده مسلم می گیریم و آنگاه به بازسازی مورد نظر مبادرت می کنیم. بنابراین می پرسیم : مقوّم اخلاقیت برای انسان چیست؟ با توجه به رابطة تکلیف با آزادی، آیا آزادی انسان، به آزادی در علم و آگاهی نیست و معنای آزادی اندیشه این نیست که انسان جهان را آنطور که خود می فهمد و تجربه می کند، بیاراید. پس معنای انسانیت، نفوذ همین اندیشه انسان در زندگی است و نفی سلطة امور بیرونی. آیا اخلاق اسلامی این تجربه انسانی را در علم و نظام بخشی جهان تبیین می نماید؟ پس انسانیت یعنی توجه به «مرتبه و استعداد» انسان که حاوی نگاه طمعناک او به هستی است. «استعدادی» که جهان را به رنگ مدرَکاتش درآورده و برگزیده هایش را به رنگ فهمش درآمیخته است، مسئولیت را تحمل رنجی قرار داده برای عملی کردن درست ها و بایسته های انسان. درجه آزادی فرد به همین مسئولیت پذیری اوست و فردیت هر انسان به میزان قبول مسئولیت او شکل می گیرد و از دیگران تمایز می پذیرد. مفروض این گفته ها، اصولِ انسانیت، عقلانیت، آزادی و فردیت اند. آیا می توانیم با تحلیل مباحث هستی شناسی و معرفت شناسی فلسفه اسلامی، اصول فوق را بازخوانی کنیم؟ و شرایط پیشین تحقق اخلاق را دریابیم؟ این نوشتار نگاهی است از نوع معرفت درجه دوم، بی آنکه به صحت و سقم مدعیات درجه اول فلسفه اسلامی بپردازد. مبانی آن مدعیات را جستجو می کند. در این بررسی، عمق و معنای اصول مذکور را در فلسفه اسلامی نشان داده ایم و توان این فلسفه برای ورود به گفتمان جهانی اندیشه را آشکار کرده ایم. در این معنا، اخلاق برای آن ممکن است و اندیشه حکماء که در پیوند با عرفان نظری است و ادبیات فارسی در کنار کتب رسمی فلسفه به حکایت نغز آن پیوسته است، به قوت حکایت از این امکان می کنند
آسیب شناسی مهدویت با عنایت به آیات و روایات
نویسنده:
امیر صفارفر
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حوزه: ,
چکیده :
آنچه اکنون پیش روی شماست رساله ای است تحت عنوان«آسیب شناسی مهدویت با عنایت به آیات و روایات» که به بررسی و کاوش، پیرامون آفات و آسیبها و انحرافاتی که در طول تاریخ بر پیرایة مهدویت نشسته است، می پردازد. و چون این مساله در رابطة تنگاتنگ با آیات قرآن و کلام معصومین(ع) می باشد، از آن منظر مورد بازکاوی قرار گرفته است. این پایان نامه در چهار فصل بدین شکل تنظیم شده است: ابتدا در فصل کلیات به اهمیت و ضرورت بحث و سؤالات اصلی و فرعی و فرضیه ها و نیز مفاهیم اصلی پرداخته شده و در ادامه، اعتقاد به مهدویت در مذاهب و ادیان مختلف به اثبات رسیده است. در فصل سوم خاستگاهها و ریشه های اصلی آسیبهای مهدویت در هفت گروه مورد شناسایی قرار می گیرد. در چهارمین فصل، آسیبها و انحرافات مهم در چهارده عنوان مورد بررسی واقع شده است. و در انتها نتیجه بحث ارائه می گردد. مطالعة این رساله زمینة آشنایی مخاطب یا خواننده را با اصلی ترین خطراتی که فرهنگ مهدوی را تهدید می کند، فراهم ساخته و فرد می تواند با نگاهی نو، بهتر از گذشته به پیمودن ادامه مسیر انتظار بپردازد.
انسان کامل دراسلام و مسیحیت
نویسنده:
طوبی یارندی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
هدف پژوهش : مباحث انسان کیست ؟ انسان کامل چه کسی است ؟ آیااین اندیشه درمیان مسلمانان برگرفته از مسیحیت می باشد؟ آیا مسیحیان این اندیشه رااز یونانیان به امانت گرفته اند؟ روش نمونه گیری : کتابخانه ای و برای رفع شبه و آشنایی بااصل آموزش و تعلیمات مسیحی با عزیزان مسیحی گفتگو و مصاحبه شد روش پژوهش : کتابخانه ای و مصاحبه ای ابزاراندازه گیری : نظریات قرآن - نهج البلاغه - عرفا مسلمان و کتاب مقدس و عرفای مسیحی طرح پژوهش : دراسلام و مسیحیت نتیجه کلی : در دین اسلام و خود قرآن مباحث بسیار گسترده و مهمی در باب انسان و انسان کامل وجود دارد که نیازی به تکیه بر اندیشه دیگر حوزه های تفکری نمی باشد و در دین مسیحیت سخن از انسان بصورت ((انسان کامل )) نیست بلکه بحث از خدایی است که انسان گشته انسان دراین اندیشه جایگاه ویژه والایی ندارد
  • تعداد رکورد ها : 30255