جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 30255
مفهوم شخصیت در قرآن
نویسنده:
زهرا فقیهی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مدخل مفاهیم(دانشنامه مفاهیم)
منابع دیجیتالی :
چکیده :
شخصیت یکی از مباحث بسیار مهم در حوزة انسان شناسی است که در علوم مختلف انسانی و تربیتی جایگاهی ویژه دارد. این بحث به طور خاص اولین بار در حوزة دانش روان شناسی به کار رفته و گرایشی خاص تحت عنوان روان شناسی شخصیت را به خود اختصاص داده است. این پژوهش در شکل رسالۀ کارشناسی ارشد بر آن است تا ضمن تحلیل و بررسی نگاه ویژه قرآن در رابطه با موضوع شخصیت، از طریق تطبیق بین مباحث قرآن و روانشناسی به میزان توفیق این دانش در تبیین این مفهوم دست یابد. در این راستا، به دو رویکرد اصلی نسبت به موضوع شخصیت در چهار فصل پرداخته شده که عبارتند از: رویکرد روانشناختی و رویکرد قرآنی با نگرش مفهومی، توصیفی- تحلیلی و مصداقی. از آنجا که نگاه قرآن، نگاهی است وحیانی و نگاه خالق به مخلوق خویش، و نگاه روان شناسی، نگاهی است علمی در سطح توانایی های محدود بشری؛ الزاما نمی توان بین مفاهیم قرآنی و یافته ها و مفاهیم بشری رابطه برقرار نمود، این امر نتیجة مستقیم نگاه های متفاوت در این دو حوزه است. بنابراین، در این رساله نه صرفا قصد تخطئه یافته های بشری درکار بوده و نه قصد تحمیل آنها بر مفاهیم قرآنی؛ بلکه بررسی های انجام گرفته در این رساله کاملا بی طرفانه است. نتایج حاصل از بررسی های انجام گرفته در این دو حوزه به وضوح بیانگر این نکته است که هرچند روان شناسان در برخی از دست آوردهای خود، به دلیل حصر در زمان و مکان و محدود بودن امکانات گاه به بیراهه رفته اند، لیکن تاکنون توانسته اند به نتایج ارزشمندی در رابطه با شخصیت انسان دست یابند که شباهت زیادی با مفاهیم قرآنی موجود در این حوزه دارند. بررسی های انجام گرفته در حوزة معارف قرآنی نشان دهندة آن است که: الف: قرآن به شخصیت انسان و ابعاد مختلف آن مانند: روح، نفس، قلب، عقل و...توجه نموده است. ب: در قرآن تیپ ها و صفات شخصیتی مثبت و منفی در راستای انسان سازی ارائه گردیده و واکاوی شده اند. ج: در قرآن الگوسازی با شخصیت های مثبت به عنوان یکی از راهکارهای رشد شخصیت انسان ارائه گردیده و در مورد الگو پذیری از شخصیت های منفی هشدار داده شده است. د: قرآن توانایی های عالی انسان را درکانون توجه جدّی خود قرار داده و انسان کامل را محور هستی معرفی می نماید. از نظر قرآن انسان توانایی آن را دارد که از مرتبۀ وجودی فرشتگان پای را فراتر نهاده، با متصف گشتن به صفات الهی در راه کمال و قرب به خدا چنان پیش رود «فَکانَ قابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنی». (النجم/ 9)، که فرشته را یارای همراهی و همپایی با او نباشد. از این رو، برنامه ای منسجم و هماهنگ برای کمال انسان ارائه می نماید.
مبانی متافیزیکی اخلاق در فلسفه کانت
نویسنده:
شراره پیشداداخگری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
هدف پژوهش بررسی فلسفه اخلاق از دیدگاه کانت و نشان دادن تمایز این فلسفه با فلسفه ها و نظریات اخلاقی دیگر و همچنین تاکید بر نکاتی که در فلسفه اخلاق کانت دارای اهمیت ویژه ای است. روش پژوهش کتابخانه ای است. نتیجه کلی نشان میدهد تمام نظریه های اخلاقی به گونه ای به نسبیت در حوزه اخلاق می انجامد و تنهای نظر اخلاقی کانتمطلق است و همچنین فلسفه اخلاقی کانت و در پیوند با کل فلسفه راه رهایی از تبعیت و راه روشنگری را بر انسان می نمایاند.
مبانی فلسفی تعلیم و تربیت و پیوند آن با زیبایی شناسی و تحولات فرهنگی از دیدگاه "ملاصدرا"
نویسنده:
رشیدی احمدآبادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پیش­فرض­های فلسفی و دیدگاه­های هر فیلسوف مبانی نظریه­های علمی اوست. نظریات مطرح در حیطه تعلیم و تربیت نیز از این امر مستثنی نیست. اگرچه ممکن است نظرات تربیتی یک فیلسوف به طور واضح در مباحث او مطرح نگردد، اما اساس آن را شکل می­دهد. از جمله نظام­های فلسفی که ­می­توان با بررسی و جستجو در آن به شناخت نظرات تربیتی پرداخت نظام فلسفی صدرالمتالهین است. انسان موضوع اصلی دانش تعلیم و تربیت است. چراکه او قابلیت رشد علمی و تکامل رفتاری را دارد. در مبانی تعلیم و تربیت در نظام صدرایی به انسان با رویکرد وجودی نگاه شده و از آن تعبیر به حکمت شده است. حکمت در نگاه ملاصدرا یک نظام تعلیم و تربیتی برای انسان است که هم شامل آموزش و هم شامل پرورش می­شود. نظام تعلیم و تربیت در نگرش صدرایی باید نظام جامعی باشد به گونه­ای که حس، خیال، عقل و قلب انسان را در برگرفته و تمام جنبه­های وجود انسان را متحول و دگرگون کند. از آنجا که صدرا ارتباط بین جسم و روح را یک ارتباط ذاتی می­داند و هر دو را دو مرتبه از یک حقیقت می­داند، در نتیجه در نظر او نظام تعلیم و تربیت باید هم به پرورش بعد روحانی و هم به پرورش بعد جسمانی بپردازد و هم زندگی اخروی و فرامادی و هم زندگی مادی و دنیوی را فرا گیرد. در نظام تعلیم و تربیت ملاصدرا تحول و دگرگونی انسان بر اساس حرکت جوهری نفس تحول گوهری و جوهری است که در این تحول و دگرگونی انسان هیچ حدیقفی ندارد. ملاصدرا در حیطة تعلیم و تربیت یک نظام و الگوی کاملی را ارائه می­دهد که هم شامل مبانی هم شامل آموزه­ها و اصول هم شامل نهادها و هم شامل اهداف و روشهاست. عقلانیت، علم و دانش، انگیزه، عادت، عشق، هنر و زیبایی­شناسی در عشق عفیف و هنر، فرهنگ و تحولات فرهنگی ابعاد مختلف نظام تربیتی صدرا را شکل می­دهند. این ابعاد با هم و در کنار هم باید در یک نظام تربیتی وجود داشته باشد تا یک نظام بتواند باعث رشد و ترقی همه جانبة افراد گردد. از دید صدرا تنها عقل و علم ودانشی که با نور بصیرت­زای الهی تأیید و یاری شده امکان تربیت و سعادت انسان را فرا هم می­سازد. او معتقد است آنچه باعث می­شود انسان کاری را انجام دهد و به سوی جهت خاصی برود انگیزه آن عمل می­با شد. او در این زمینه انگیزه را به انگیزه بیرونی و درونی تقسیم می­کند. همچنین به تأثیر عادت در تربیت شخص توجه داشته و از آن به ملکه تعبیرکرده است. وی معتقد است انسان تنها از طریق از بین بردن عادات ناپسند که از کودکی به آن عادت کرده است و کسب عادات پسندیده می­تواند به سعادت و خوشبختی واقعی برسد. او معتقد است بین عشق عفیف و هنر با تعلیم و تربیت ارتباط وثیقی وجود دارد. به­گونه­ای که غایت عشق را چیزی جز تعلیم و تربیت نوجوانان و جوانان و گسترش علم وادب و فرهنگ و هنر نمی­بیند. هم چنین او هنر سالم را از هنر مبتذل جدا می­کند. او معتقد است تنها هنر قدسی زمینة تعلیم و تربیت و گسترش عشق عفیف را فراهم می­کند. او در کنار این ابعاد به نهادهای خانواده، مراکز آموزشی، جامعه و فرهنگ جامعه توجه زیادی دارد.
مفهوم و ماهیت فلسفه اسلامی
نویسنده:
فاطمه طالب پور
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مدخل مفاهیم(دانشنامه مفاهیم)
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حوزه: ,
چکیده :
هدف پژوهش بررسی مفهوم و ماهیت فلسفه اسلامی می باشد. روش پژوهش به صورت گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و کتابها مقالات و دیگر آثار مکتوب٬ پردازش اطلاعات جمع آوری شده و اعمال نظر و مقایسه تبیین استنتاج و استنباط می باشد. طرح پژوهش مفهوم و ماهیت فلسفه اسلامی مورد پژوهش واقع می شود و به دو سوال عمده که آیا با دینی شدن و اسلامی شدن فلسفه هویت آن به علم کلام تنزل پیدا می کند؟ و آیا اصولا امکان عقلی امکان عقلی و امکان وقوعی برای ماهیت فلسفه اسلامی موجود است ؟ نتایج نشان می دهد که نظامی که فلسفه اسلامی نام دارد نه بنای پیروی تقلید از ارسطو یا افلاطون یا دیگر فیلسوفان را داشته نه حق را در گفتار ایشان منحصر می دانسته و نه از خود جرات ابداع و نوآوری را سلب کرده و منافاتی ندارد که تفکر فلسفی به لحاظ مبدا از آن منطقه ی خاص جغرافیایی و مبتنی بر میراث ویژه ای باشد اما در اواسط با انتها ساختار و هویتی متفاوت داشته باشد به نام فلسفه اسلامی
مجازات در جرائم خطئی
نویسنده:
حسین جعفریان
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
هدف پژوهشگر: آشنائی با بحث مجازات ، مفهوم خطا، دیه و احکام خاص آنها می باشد روش نمونه گیری : استفاده گسترده از کتابخانه ها، منابع و مواخذ موجود روش پژوهش : استفاده از کتب مرجع حقوقی ، استفاده از منابع فقهی و فقها طرح پژوهش : این پایان نامه دارای دو فصل که در فصل اول چهار بخش و در فصل دوم سه بخش می باشد و در پایان هم به منابع و مواخذ اشاره شده است نتیجه کلی : در این پایان نامه خطا، مجازات و دیه از دیدگاه مختلف فقهی و حقوقی مورد بررسی قرار گرفته است .
معانی عقل از دیدگاه دکارت و مولانا
نویسنده:
ستارطهماسبی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در جهان اندیشه دکارتی، عقل مورد نظر او را در درجه ی اول، یک عقل خود بنیاد ومستقل و سپس کمی و ریاضی می یابیم. مولانا عارف و فیلسوف برجسته ی ایرانی در بحث از عقل، گاهی آن را به طور مطلق ، بدون منتسب کردن آن به قیود جزوی و کلی و... مورد بحث قرار می دهد که در این معنا از آن قوه ی قدسی ادراک و فهم و تدبیر امور را مراد می کند که پیروی از آن ما را به سعادت می رساند. اما گاهی برای عقل تقسیماتی از قبیل جزئی وکلی و مکسبی و موهبی و ... قائل می شود که مشهورترین اصطلاح او در مورد عقل همان اصطلاح جزئی و کلی است. در مقایسه دیدگاه دکارت و مولانا در مورد عقل می توان گفت که موضع این دو در اعتقاد به ارزش عقل مقابل حس و وهم و خیال و مبارزه با هر گونه تقلیدگرائی و تأکید بر ابداع و نوآوری و ژرف اندیشی به هم نزدیک است و آنچه این موضع را تقویت می کند، اهمیت بخشی به« اندیشه » در هر دو متفکر است . ولی نقاط افتراق دکارت و مولانا همان سوبژکتیویسم دکارتی و رنگ باختن چند گانگی معیارهای شناخت در مقابل عقل و تساوی این قوه در تمام انسان ها از یک طرف و تقدم اپیستمولوژیکی نفس بر خدا و تلقی جدید از حقیقت و انسان و معرفی این موجود متفکر به عنوان مدار هستی از طرف دیگر در دکارت می باشد.
مفهوم الوهیت در نزد یونانیان و فیلسوفان قرون وسطی
نویسنده:
سعیده مسعودیان
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مدخل مفاهیم(دانشنامه مفاهیم) , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حوزه: ,
چکیده :
چکیده:هدف پژوهش بررسی مفوم الوهیت نزد یونانیان و فیلسوفان قرون وسطی است.روش پژوهش کتابخانه ای، و گردآوری مطالب از منابع مختلف و جزوات مربوطه می باشد.نتیجه پژوهش نشان داد که می توان با صراحت گفت که خدا در قرون وسطی و نزد فیلسوفان مسیحی با جلوه ای روحانی به عنوان یک خالق و خیرمطلق و سرمدی مطرح می شود اما هرگز نمی توان از تاثیر فیلسوفان مطح در عصر یونان باستان نیز غافل شد پس خداشناسی در یونان هر چند بسیار کم رنگ بود اما تصدیق این مطلب که فلسفه های یونانی در قرون وسطی امتداد و صورت تازه ای به خود گرفته است حقیقی آشکار است.
معرفت شناسی نیچه
نویسنده:
علی کرباسی زاده اصفهانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حوزه: ,
چکیده :
از زمانی که دکارت - پدر فلسفه جدید - کوژیتو را مبنای دریافت حقیقت و شناخت واقعیت دانست، گویی تمامی امکانات فلسفه و مساعی فیلسوفان بسیج شد تا هر چه بیشتر به بررسی ماهیت شناسایی بشر بپردازند و به مبنا بودن فاعل شناسایی (سوژه) و خود بینادی بشر (سوبژکتیویته) برسند. انقلاب کپرنیکی کانت به کرسی نشاندن همین دیدگاه یعنی اثبات تابعیت متعلق شناسایی (ابژه) از فاعل شناسایی به جای هماهنگی و مطابقت این دو بود. تاریخ فلسفه پس ازکانت را می توان مساعی فیلسوفان غربی در به ثمر نشاندن انقلاب کپرنیکی (فلسفه استعلایی کانت) و نقد و بررسی آثار و پی آمدهای آن به شمار آورد. اما با ظهور نیچه، در پایان عصر تجدید(مدرنیته) و طلیعه دوران پس از تجدد (پست مدرن) هم در زبان و ادبیات فلسفه جدید و هم درمضمون و محتوای آن، انقلاب و دگرگونی بنیادی پد د آمد. سبک نوشتاری نیچه - که بیشتر گزین گویه، شاعرانه، ادبی و یا رد قالب عباراتی ب ناب ن شعر و نثر است - از مفاد و عمق اندیشة اوجدایی ناپذیر است و او خود در پاسخ به منتقدانی مکه این گونه سبک و شیوه را در خور شأن فلسفه و مناسب برای انتقال دیدگاههای یک فیلسوف نمی دانند، پاسخ می دهد که ماهیت و منش اندیشه هایش - و اساسا زبان در گوهر خود استعاری است: فلسفه - از نظر نیچه - که گاهی از آن به صفلسفة آینده تعبیر می کند، دو وظیفه اساسی تفسیر و ارزشیابی بر عهده دارد و این طرزنگرش - یعنی نگریستن به امور بر پایة تفسیر و چشم انداز - به تفکر چشم اندازی نامیده می شود.نیچه با هر گامی که به دوران پختگی و کمال اندیشه اش نزدیکتر شد، استفاده از اصطلاحات کلیدی مانند تفسیر و چشم انداز را گسترش بخشیده و اساسا فلسفة خاص مورد نظر خود را باهمین مفاهیم و واژه ها وصف کرده است. او از چشم انداز نگریستن را شرط اساسی تمامی زندگی به شمار آورد، شرطی که افلاطون با اختراع روح مجرد و خیر محض، آن را انکار و حقیقت راواژگون ساخت. جدا از چشم انداز هیچ چیز را نتوانیم دید و جدا از تفاسیر ما هیچ حقیقت فی نفسه، قائم به خود مطلقی در کار نیست. نظریة چشم انداز، حمله نیچه به متافیزیک و به هردیدگاهی است که به امکان وجود یک حقیقت مطلق باو.ر داشته باشد و بخواهد هر چیز مربوط به انسان را از این واقعیت واحد، استنتاج کند و نه از واقعیت وجودی انسان یعنی از کوشش های راستین، نیازها، خواست ها و انگیزه ها. تنها گونة حقیقت قابل دسترسی برای بشر، حقیقت چشم اندازی است که جستجوی آن وظیفة فیلسوفان آینده است. نظریه چشم انداز، برداشت نوینی از معرفت ارائه می دهد که نیچه، خود، آن را جانشینی برای معرفت شناسی سن تی به شمارآرده است. نیچه نخستین فیلسوف اروپایی است که با انکار تقابل میان فاعل شناسایی و متعلق شناسایی، پی و اساس معرفت شناسی را زیر سوال برد. به نظر او معرفت شناسی که در صدد کشف شرایط اصلی شناخت ماست، باید به مثابة پیش فرضهای بنیادین غیرنقادانه متافیزیک کنار گذاشته شود. معرفت شناسی مستلزم وجود شی فی نفسه و فراچشم اندازی به عنوان متعلق معرفت است.و چنین شناخت مطلق و نامشروطی، چیزی جز آرزوی شناختن بدون شناخت نیست. نیچه درصدد نبود تا به مانند کانت درباره شناخت، نظریه پردازی کند. چرا که به گفتة او: صفلسفه اگر به نمظریه شناخت فرو کاسته شود، چیزی نخواهد بود جز تعلیق حکم ترسو یا نه... یعنی فلسفه درآخرین نفسهای خویش، در پایان کار، در حال جان کندن . البته نیچه نم خواهد با انکارمعرفت شناسی، ایده معرفت را بطور کلی کنار بگذارد. هدف او، نفی ادراک غیر چشم انداز غیرمشروط از موجود حقیقی است. او شناخت را با تفسیر چشم اندازی پیوند می دهد. شناخت،گونه ای اضافه و نسبت است که میان شناسنده و شناخته شده برقرار می شود و فقط باید در یک معنای بشر محوری و زیست شناختی فهمیده شود. بر پایة نظریة چشم انداز، فرض یک فاعل شناسایی مستقل و واجد هویت و وحدت - که بنیاد معرفت شناسی جدید بود - نیز فرضی بیهوده پنداشته می شود. بر این اساس، شناسانده به صورت آفریننده زبان در می آید و رابطة میان فاعل با متعلق شناسایی نه یک رابطه علی - معلولی بلکه رابطة است استعاری که نیچه آن را حداکثرنگرشی زیباشناسانه می نامد. بر این اساس، مساله صدق و کذب یک چشم انداز به مسأله ارزش آن برای زندگی بر می گردد، یعنی به مثابة معیاری که ارزیابی های چشم اندازی بر پایة آن، صورت می گیرد. نظریه چشم انداز نیچه از هنگام طرح آن، با انتقادات و اعتراضات بسیاری روبرو شده است که مشهورترین آن ها خود ناقض بودن آن است. مفسران و شارحان نیچه به این انتقاد که آیا خود نظریة چشم انداز، چشم اندازی است یا نه؟ به گونه های مختلف، پاسخ داده اند. نیچه خود نیز از این انتقاد آگاه بوده است و می توان بر اساس نظریة محوری او: اراده معطوف به قدرت و تبیین نسبت آن با نظریه چشم انداز به بسیاری از انتقادات مذکور پاسخ داد.
ملاک های کرامت و فضیلت انسان در قرآن
نویسنده:
محمدتقی ناصحی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حوزه: ,
چکیده :
تعیین ملاکهای کرامت و فضیلت انسان در قرآن و تحصیل آنها. روش نمونه گیری : دسته بندی آیات در مورد کرامت و فضیلت و توضیح آنها با استفاده از تفاسیر معتبر. ابزار اندازه گیری : قرآن و کتب تفسیری از قبیل : المیزان - مجمع البیان ...و کتب روایی از قبیل : نهج البلاغه - اصول کافی - بحارالانوار...و کتب اخلاقی و عرفانی از قبیل : احیای علوم الدین - اسرارالتوحید - معراج السعاده ... طرح پژوهش : معرفی ملاکهای کرامت و فضیلت و شناخت عوامل و موانع آن . نتیجه کلی : کرامت و فضیلت از مهمترین مباحث اخلاقی است که جایگاه بسیار والایی در انسان شناسی دارد و شناخت ملاکهای آن پاسخ مناسبی است به میل کمال جویی انسان ، این ملاکها مشمول رحمت و لطف بی انتهای خداوندی است که بی سابقه استحقاق در اختیار انسان قرار داده شده است .
معاد جسمانی از نظر ملاصدرا و خواجه نصیر
نویسنده:
فاطمه کلانتری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
اکثر فلاسفه اسلامی با برهان فلسفی تنها نوعی از معاد (معاد روحانی) را به اثبات رسانده و نوع دیگر (معاد جسمانی) را تعبداً پذیرفته اند. در میان آنان ، شاخص ترین چهره ای که برای اثبات معاد جسمانی با روش فلسفی اهتمامی گسترده ورزیده است ، فیلسوف معروف ، صدرالمتألهین شیرازی است. وی که از روش مشائیون و اشراقیون در این موضوع خرسند نبوده ، خود به تلاش در این مسیر پرداخته و توانسته است معاد جسمانی را با بدن مثالی به اثبات برساند ولی سرانجام چون این معاد مطابق با معاد عنصری قرآن نبود به روش وحیانی روی آورد. خواجه نصیر نیز از جمله متکلمانی است که از طریق آیات و روایات سعی کرده است معاد جسمانی را اثبات نماید. در این رساله تلاش شده است که نخست انواع معاد و تفاوت جسم دنیوی و اخروی مطرح و پس از آن ، به اثبات معاد جسمانی از نظر ملاصدرا و خواجه نصیر و به دنبال آن به دفع شبهات معاد جسمانی با توجه به مبانی آن دو دانشمند و سپس به برخی از احولات آخرت و در پایان به نقد و بررسی و مقایسه نظرات این دو متفکر پرداخته شود. نتایج حاصل از این تحقیق بدین قرار است : الف با توجه به صفات و افعال الهی ؛ از قبیل حکمت ، عدل ، ... می توان ضرورت معاد را اثبات کرد. ب عده ای برای انکار معاد جسمانی شبهاتی را مطرح کرده اند که مبنای اکثر آنها مقایسه آخرت با دنیا است. ج ملاصدرا ، شخص محشور در روز قیامت را همان انسان موجود در دنیا (حقیقت واحدی مرکب از جسم و روح) می داند و سعی دارد با توجه به تجرد خیال معاد جسمانی را با برهان عقلی به اثبات برساند ، اما این براهین تنها معاد روح با بدن مثالی را اثبات می کنند لذا به دلایل وحیانی روی می آورد. د ظواهر آیات قرآن بیانگر معاد جسمانی (حشر روح همراه با بدن) است و این آیات قابل تاویل نیست ، هر چند عده ای از روی جهل دست به تاویل آنها زده اند. ه خواجه بر اساس آیات و روایات معاد جسمانی را اثبات کرده است و برای اینکه دچار مشکل اعاده معدوم نشود بر این باور است که اجزای اصلی بدن هنگام مرگ پراکنده می شوند ، ولی از بین نمی روند و در روز جزا همین اجزاء جمع می شوند.
  • تعداد رکورد ها : 30255