جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 3
نسبت هنر با زندگی در تفکّر هیدگر: هنر به مثابه راه نجات
نویسنده:
محسن کرمی ، عاطفه وکیلی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
نسبت هنر با زندگی همواره از مهمّ‌ترین مسائل مورد توجّه فیلسوفان هنر بوده است. مارتین هیدگر از فیلسوفان بزرگی است که هنر در اندیشه‌اش نقشی محوری به عهده دارد و، بنابراین، در جستار حاضر به کاوش در باب نسبت هنر با زندگی در اندیشه او پرداختیم و کوشیدیم با استفاده از تحلیل فلسفی، هرمنوتیک و تحلیل گفتمان دریابیم که هیدگر قائل به چه نسبتی میان هنر و زندگی بوده است. باری، هیدگر هنر را به مقام راه نجات آدمی آدمی برمی‌کشد و معتقد است که هنر می‌تواند در مواجهة ما با مسائل وجودی‌مان کمک‌کار ما باشد. و به گمان او، البتّه، این نجات‌بخشی تنها از عهدة هنر بزرگ برمی‌آید، هنری که بتواند از پس وظایفی در قبال زندگی بشر بربیاید. کار دوم این جستار کشف و احصاء این وظایف از دل فلسفة هنر هیدگر بود. به نظر می‌رسد که هنر این وظایف را در قبال زندگی بشر دارد: برگشودن عالم، تقدیس آن، فهم چگونه زیستن، آفریدن قوم، آزادی، بیرون کشیدن از روزمرّگی، ایجاد تفاوت وجودشناسانه، و زایش عالم معنادار از دل یک زمینة بی‌معنا و رازآمیز. و در نهایت، کار سومی که بدان پرداختیم این بود که، از نظر هیدگر، هنر چگونه و از چه راه‌هایی می‌تواند این وظایف را به انجام برساند و، به تعبیری، آدمی را نجات دهد. بر طبق آراء او، هنر از طریق موضوع قراردادن، تکرار، نشان دادن وجه دیگر امور، فراهم آوردن تجربة شورمندی، پرداختن به جزئیّات، نشان دادن خطوط ساده و اساسی عالم، و فاصله گرفتن از امور می‌تواند از عهدة وظایف پیش‌گفته بربیاید.
صفحات :
از صفحه 419 تا 447
درآمدی به زیبایی‌شناسی زشتی جستاری در چیستی زشتی و کارکردهای آن در دنیای هنر
نویسنده:
محسن کرمی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
بخش اعظم مطالعات هنر، در طول تاریخ، در حول مفهوم زیبایی به‌مثابۀ مهم‌ترین کیفیت آثار هنری گردیده است و اگر هم گهگاه سخن از زشتی به میان آمده است غالباً به‌عنوانِ مفهومِ متضاد یا متناقض با زیبایی بوده است و نه بیش از آن. اما در دو سدۀ اخیر آرام‌آرام تحقیقات به‌سمتِ مفهوم زشتی در عالم هنر نیز معطوف شده‌اند و خود این مفهوم، فارغ از نسبتش با زیبایی، محل توجه و تأمل قرار گرفته است، هرچند هنوز نمی‌توان از زیبایی‌شناسی زشتی به‌مثابۀ حوزه‌ای غنی در ذیل زیبایی‌شناسی به‌معنایِ عام آن سخن گفت. ازاین‌رو، در جستار حاضر کوشیده‌ایم، با پرداختن به مهم‌ترین مسائل این حوزۀ تازه، به‌نحوی، درآمدی بر این حوزۀ پژوهشی عرضه کنیم. زیرا، چنان‌که نشان خواهیم داد، زشتی کارکردهای مهمی در عالم هنر دارد و، بالتبع، نمی‌توان و نباید از آن به‌سادگی گذشت. براین‌قرار، نخست به چیستی زشتی و انواع آن پرداخته‌ایم و سه نوع زشتی را از هم تمییز داده‌ایم: زشتی روان‌شناختی، زشتی زیبایی‌شناختی، و زشتی اخلاقی. آنگاه به مسئلۀ مهم دیگر در این حوزه، یعنی کارکردهای بروز و ظهور زشتی در عالم هنر، پرداخته‌ایم. به‌عبارتِ‌دیگر، تلاش کرده‌ایم ببینیم که هنرمندان به چه اهداف و اغراضی انواع زشتی -اعم از روان‌شناختی و زیبایی‌شناختی و اخلاقی- را در آثارشان ترسیم و تصویر می‌کنند. و، درنهایت، نشان داده‌ایم که، همان طور که نمود زیبایی در آثار هنری کارکردهای خاص خود را دارد، ظهور زشتی نیز کارکردهایی دارد. کارکرد زیبایی‌شناختی، کارکرد معرفتی، کارکرد روان‌شناختی، کارکرد اخلاقی، و کارکرد پروپاگاندیک از مهم‌ترین علل بروز زشتی در آثار هنری‌اند.
فیلمسفه یا فیلم به مثابه‌ی فلسفه: جستاری در امکان فلسفه‌پردازی از طریق فیلم
نویسنده:
محسن کرمی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
نسبت میان فیلم و فلسفه به آن سادگی‌ها که در بدو امر به نظر می‌رسد نیست. از سویی، فیلسوفان به بحث در باب ماهیّت فیلم می‌پردازند و مثلاً می‌پرسند که چه چیزی یک فیلم ضبط‌شده را به اثری هنری تبدیل می‌کند؟ و، از سوی دیگر، پاره‌ای از فیلم‌سازان می‌کوشند تا از مضامین فلسفی در آثارشان استفاده کنند و، به تعبیری، فیلم فلسفی بسازند. امّا ماجرا به همین جا ختم نمی‌شود و دعوی سومی نیز در دهه‌های اخیر طرح شده است: این که فیلم‌ها می‌توانند فلسفه‌ورزی کنند. این رهیافت تازه را معمولاً «فیلم به مثابه‌ی فلسفه«، «فیلم‌ـ‌فلسفه«، یا «فیلمسفه» می‌خوانند. استدلال‌های چندی در دفاع از این فرضیّه اقامه شده است و هر کدام از مدافعان این دعوی تازه، از طلایه‌دارانی چون کَوِل گرفته تا فیلسوفان حاضری چون وارتنبرگ و کرول، استدلال‌ها و تبیین‌های خاصّ خود را پیش نهاده‌اند. در جستار حاضر، از منظری دیگر، کوشیدیم تا نشان دهیم که فیلم‌ها از شش وجه می‌تواند در مقام فلسفه‌ورزی ایفای نقش کنند. یعنی هستند فیلم‌های که به شرح نکته‌ای فلسفی می‌پردازند، فیلم‌هایی که طرح‌مسأله می‌کنند، فیلم‌هایی که دفاعیّه یا ردّیّه‌ای بر موضعی فلسفی عرضه می‌دارند، فیلم‌هایی که برنهاد فلسفی اقامه می‌کنند، و فیلم‌هایی که در مقام استذکار و یادآوری عمل می‌کنند.
صفحات :
از صفحه 353 تا 379
  • تعداد رکورد ها : 3