جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 4
مقایسۀ وجهه‌نظرهای هیدگر متقدم و متأخر درباب ایده‌های افلاطون
نویسنده:
کاظم هانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
آموزۀ ایده‌های افلاطون را می‌توان مهم‌ترین آموزۀ او دانست. در طول تاریخ فلسفه، هرکدام از فیلسوفان باتوجه‌به مسئله‌ای که با آن روبه‌رو بوده‌اند، به این آموزه رجوع کرده‌اند. یکی از مسائلی که فیلسوفان غربی در عالم معاصر با آن مواجهه داشته‌اند، نیست‌انگاری و بی‌معنایی تمدن غربی است. مارتین هیدگر ریشۀ این بی‌معنایی را فراموشی وجود و فراموشی حقیقت در معنای ناپوشیدگی (اَلثئیا) و نامستوری می‌داند. در نظر او، آموزۀ ایده‌های افلاطون عامل این فراموشی است؛ زیرا افلاطون بنیادِ موجودات را ایده‌ها قرار داد و این معنایی جز فراموشی وجود ندارد. هیدگر با استفاده از پدیدارشناسی به تمثیل غار افلاطون رجوع می‌کند تا چگونگی این فراموشی را وضوح ‌ببخشد. تفسیر هیدگر از ایده‌ها به‌مرور تغییر می‌کند؛ زیرا هیدگر در تفکر متأخرش از پدیدارشناسی دازاین گذر می‌کند و به گشودگی وجود توجه می‌کند. هیدگر متأخر ایده و آیدوس را براساس گشودگی توضیح می‌دهد و حضورِ امر حاضر را وابسته به این گشودگی می‌داند. در این نوشتار، سعی می‌شود نسبت میان وجهه‌نظرهای هیدگر متقدم و متأخر راجع به ایده‌های افلاطون بررسی شود.
صفحات :
از صفحه 143 تا 159
نسبت میان روش سقراطی و دوستداری دانایی (فیلوسوفیا)
نویسنده:
کاظم هانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
روش سقراطی که به روش ابطالی معروف است روشی است که در محاورات اولیه افلاطون؛ یعنی محاورات سقراطی به کار برده می‌شود. این روش پاسخی به ادعای سوفسطائیان راجع به تعلیم فضیلت بود. سقراط با به کار بردن این روش درصدد بود تا نادانی آنان را آشکار کند. او از طریق پرسش و پاسخ سعی می‌کرد دیگران را به این امر آگاه کند که جست‌وجوی معرفت و فضیلت در یک فرایند دیالکتیکی و در نسبت با دیگران قابل تحقق است. روش سقراطی صرفاً یک روش گفتگوی ساده نیست، بلکه این روش به تناهی فهم بشری و در نتیجه به ماهیت تفکر فلسفی اشاره دارد. در نظر سقراط فلسفه به‌معنای دوستداری دانایی است و ادعای داناییِ مطلق توهمی بیش نیست. سقراط از طریق پرسش و پاسخ سعی دارد ادعای دانایی دیگران را به چالش بکشد و آنان را در مسیر جستجوی دانایی قرار دهد. بنابراین روش سقراطی می‌تواند نقشی اساسی را در تعلیم و تربیت ایفا کند. ما در تفکر سقراط شاهد درهم‌تنیدگی عناصری هستیم که همه آنها در نسبت با یکدیگر معنا پیدا می‌کنند. آموزه تذکار (یادآوری)، روش ابطالی، هنرِ دیالکتیکی، پرسش و پاسخ و... از جمله این عناصر هستند. در این نوشتار سعی خواهیم کرد ضمن توجه به این عناصر، ماهیت روش سقراطی را مورد بررسی قرار دهیم.
صفحات :
از صفحه 181 تا 195
مقایسۀ میان وجهه‌ نظرهای هیدگر و گادامر درباب ایده‌های افلاطون
نویسنده:
کاظم هانی ، رضا سلیمان حشمت
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
تصور غالب راجع به فلسفه­ افلاطون این است که افلاطون با جدا کردن اشیاء محسوس از نمونه­ برتر آن‌ها در عالم ایده­ها، گام مهمی جهت شکل­گیری مابعدالطبیعه برداشته است. طبق نظر افلاطون، ایده­ها ذات یا ماهیت اشیاء محسوس را شکل می­دهند. ایده­ها هم شرط وجود اشیاء محسوس و هم شرط شناخت این اشیاء هستند. حال با توجه به این وجودشناسی و معرفت­شناسی بدیع، مسائل مهمی پیش می­آید؛ از جمله: نحوه­ نسبت اشیاء محسوس با نمونه­ برتر خود در عالم ایده­ها به چه صورت است؟ نظرگاه ارسطو مبنی بر جدایی ایده­ها از اشیاء محسوس به چه میزانی پذیرفتنی است؟ فرض وجود ایده­ها چه تأثیری بر نظرگاه ما راجع به انسان (دازَین) و زندگی عملی او دارد؟ در این مقاله سعی بر این است که از منظر دو فیلسوف آلمانی؛ یعنی مارتین هیدگر و هانس گئورک گادامر، پرسش­های مطرح شده را بررسی کنیم. درحالی‌که هیدگر اعتقاد دارد افلاطون با طرح آموزه‌ ایده­ها، آغازگر فراموشی حقیقت در معنای ناپوشیدگی و نامستوری و در نتیجه فراموشی وجود بوده است، گادامر اعتقاد دارد تفسیر هیدگر از افلاطون و کل تاریخ مابعدالطبیعه تحت تاثیر انتقادات ارسطو بوده است. گادامر با رجوع به خود محاورات افلاطون ازیک‌طرف، نسبت ایده­ها و اشیاء محسوس را به‌روشنی توضیح می­دهد و از طرف دیگر، تاکید می­کند که ایده­ خیر در عین تعالی و پوشیدگی در تمام اعمال ما حضور دارد.
صفحات :
از صفحه 177 تا 202
بررسی تأثیر حقیقت نفس و رابطه آن با مسأله معرفت در فلسفه سهروردی
نویسنده:
کاظم هانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مدخل مفاهیم(دانشنامه مفاهیم)
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
اصل اساسی در معرفت شناسی اشراقی ، خودآگاهی است. از نظر سهروردی نفس انسانی یک نور مجرد می باشد که به دلیل نور بودنش ذات خود را بدون واسطه ادراک می کند و این علم به ذات مقدمه ای می شود برای اینکه سایر اشیاء و پدیده ها را نیز به نحو حضوری ادراک کند . پس تمام معارف ما حضوری می باشند . همچنین نفس انسانی از طریق مشاهده ی انوار بالاتر می تواند به معرفت دست یابد ، لذا نفس از طریق زهد و ریاضت می تواند خودش را به انوار بالاتر نزدیک کند .نکته ی مهم این است که این مشاهده و اشراق و ادراک حضوری در یک لحظه صورت می گیرد و امری زمان مند نیست ، لذا دیگر نیازی به برشمردن ذاتیات برای شناخت پدیده ها نیست و آنها به نحو حضوری شناخته می شوند . به همین خاطر است که سهروردی به نقد دیدگاه های فیلسوفان مشایی در باب شناخت ذاتیات و علم حصولی می پردازد و این امر را با توجه به حضور عنصر نور در فلسفه ی سهروردی می توان توجیه کرد .
  • تعداد رکورد ها : 4