جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 5
رابطه ابتناء چندگانه و بازسازی دیدگاه داروینیسم نورونی درمورد آگاهی
نویسنده:
جواد درویش آقاجانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
اغلب پاسخ های علمی که به مساله آگاهی داده شده، یا به سمت تقلیل گرایی لغزیده اند و یا از طریق کارکردگرایی سعی در تبیین آن داشته اند. اشکال مشترک اکثر آنها نادیده گرفتن جنبه پدیداری و کیفی آگاهی است. دیدگاه داروینیسم نورونی این مزیت را دارد که به رغم علمی بودن، هردو منظر تقلیل گرایی و کارکردگرایی را کنار میگذارد و از طریق مکانیسم انتخاب طبیعی در فرایند تشکیل گروه های نورونی سعی در تبیین آگاهی دارد. این نظریه اگرچه بر اکثر چالش های معاصر که در مسیر تبیین آگاهی قرار گرفته اند، مثل مساله کوربینی، فائق می آید ولی مساله دشوار یا همان تبیین کوالیا را فرومیگذارد. در این زمینه این دیدگاه دچار نوعی عدم کفایت داده‌های تجربی برای تعین نظریه است. در این مقاله پیشنهادی برای تکمیل و توسعه این نظریه در جهت عبور از اشکال مذکور، ارائه شده است. این کار با معرفی رابطه ابتناچندگانه که ریشه در متافیزیک تمایلی دارد، انجام میشود. این رابطه ویژگی‌های پایه را به ویژگی‌های سطح بالا مرتبط میکند اما تفاوت آن با رابطه ابتناء کلاسیک این است که میتواند رابطه خاص علّی بین سطوح را توضیح دهد. در مقاله نشان داده می‌شود این رابطه قابل انطباق بر نظریه داروینیسم نورونی است. داروینیسم نورنی برای تبیین آگاهی، از قابلیت نورونهای منفرد یا گروه‌های نورونی و از محرکهایی که از طریق حسگرهای بیرونی بدست می‌آید و همچنین از ویژگی‌های بروز یافته سطح بالاتر، استفاده می‌کند.
صفحات :
از صفحه 59 تا 81
بررسی مقایسه‌ای علوم شناختی دین و معرفت‌شناسی اصلاح‌شده
نویسنده:
جواد درویش آقاجانی
نوع منبع :
نمایه مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در معرفت‌شناسی اصلاح‌شده، بر اساس قابل اعتماد بودن کارکردهای قوای شناختی، گفته می‌شود که بدون برهان یا شواهد طبیعی می‌توان به صورت بی‌واسطه به خداوند باور داشت. برخی از مدافعان علوم شناختی دین نیز در صدد فراهم آوردن شواهدی از علوم شناختی برای تبیین باورهای دینی هستند، به نحوی که نشان دهند به صورت طبیعی در انسان سازوکاری برای شناخت خداوند وجود دارد تا آن را دلیلی بر وجود خدا قرار دهند. در سال‌های اخیر تلاش‌هایی برای ترکیب این دو رویکرد و استفاده از نتایج تجربی علوم شناختی در جهت تأیید معرفت‌شناسی اصلاح‌شده صورت گرفته است. مقاله پیش رو، ضمن اذعان به برخی شباهت‌ها بین این دو نظریه، درصدد انکار منتج بودن تلاش‌هایی است که علوم شناختی دین را مبنایی علمی برای تأیید معرفت‌شناسی اصلاح‌شده می‌دانند. این کار در این مقاله از طریق اشاره و ارائه دلیل به نفع تفاوت‌های بنیادین این دو نظریه صورت گرفته است. دو استدلال برای نشان دادن تفاوت بنیادین آنها ارائه می‌شود. استدلال اول مبتنی بر تفاوت در خاستگاه دو نظریه است. طبق این استدلال، ابزار بسیار فعال کشف عامل در علوم شناختی دین یک واسطه، برهان یا شاهد علمی برای اثبات خداست، در حالی که بنای معرفت‌شناسی اصلاح‌شده بر کنار گذاشتن این واسطه‌ها و تبیین معقولیت باور به خدا بدون توسل به برهان است. طبق بیان برخی نظریه‌پردازان علوم شناختی دین، آنچه موجب سوگیری انسان‌ها نسبت به عوامل هوشمند می‌شود، یک ویژگی فرعی و غیرسازگار در چرخۀ تکاملی انسان است. عده‌ای از آنها، ایجاد این ویژگی را دلیل بر وجود خدا می‌دانند، اما فارغ از درست یا غلط بودن این استدلال، سوگیری‌های شناختی انسان در این استدلال، یک حد وسط و یک قرینه برای اثبات وجود خداست. استدلال دوم پیرامون تفاوت دو نظریه، بر روی نتیجۀ آنها تأکید می‌کند. مسئلۀ علوم شناختی دین تولید باور است، در حالی که مسئلۀ معرفت‌شناسی اصلاح‌شده عقلانیت باور است. با تمسک به ابزار بسیار فعال کشف عامل صرفاً می‌توان در مورد چگونگی ایجاد یک باور، صرف‌نظر از عقلانی بودن آن، اظهارنظر کرد. اما این مقصود معرفت‌شناسی اصلاح‌شده را تأمین نمی‌کند.
صفحات :
از صفحه 5 تا 20
مواجهه با مسئله فعل الهی در طبیعت: برتری دیدگاه نوخاسته گرایانه بر دیدگاه های تومیستی و کوانتمی
نویسنده:
جواد درویش آقاجانی ، سید حسن حسینی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
سؤال اصلی در موضوع فعل الهی در طبیعت، چگونگی ارتباط خداوند -به عنوان امر غیرمادی و متعالی- با طبیعت -به عنوان امر مادی- است. در دوره معاصر، عده‌ای با تکیه بر مبانی متافیزیکی و الهیاتی توماس آکویناس و عده‌ای با توسل به عدم موجبیت کوانتمی، به عنوان دو جریان غالب، در صدد پاسخ‌گویی به این مسئله بوده‌اند. دسته سومی در سال‌های اخیر بر مبنای نوخاسته‌گرایی به این مسئله پرداخته‌اند. نوخاسته‌گرایان سعی کرده‌اند به مسئلۀ فعل الهی بر اساس یک نظریۀ جدید در علیت پاسخ دهند. این نظریه علیت را در روابط میان اشیاء طبیعی که علوم جدید به آنها می‌پردازند جستجو می‌کند. ویژگی دیگر دیدگاه نوخاسته‌گرایان نگرشی بر مبنای وحدت جوهری و یکپارچگی جهان است که ضمن طرد دوگانه‌انگاری جوهری در دامن فیزیکالیسم نیز نمی‌افتد. در این مقاله، در کنار تشریح رویکرد نوخاسته‌گرایان، استدلال می‌شود که این دیدگاه، نسبت به دو دیدگاه رقیب، قدرت تبیینی بیشتری برای حل مسئلۀ فعل الهی در طبیعت دارد. استدلال اصلی در تبیین مزیت آن نسبت به دیدگاه کوانتمی این است که نوخاسته‌گرایی به دلیل ابتنا بر متافیزیک علم، پاسخ موقتی ارائه نمی‌کند و با تغییر نظریات علمی نقض نمی‌شود. در مواجهه با نگاه تومیستی، مهم‌ترین مزیت نوخاسته‌گرایی تحلیل دقیق‌تر قوانین طبیعت بر مبنای متافیزیک علوم جدید است. در عین حال به خود این دیدگاه نقدهایی به ویژه به دلیل اخذ الهیات پننتئیستی وارد است.
صفحات :
از صفحه 1 تا 26
کرونا؛ شبه‌مسئله علم و دین، کلان‌مسئله غربت انسان در عصر مدرن
نویسنده:
جواد درویش
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران - ایران: ایکنا,
چکیده :
چرا کرونا در ایران و کره از مسئله بهداشتی به مسئله الهیاتی تبدیل شد؟ آیا واقعاً با یک موضوع الهیاتی مواجه هستیم؟ آیا اختلاف و اتهام به دستگاه دین یک موضوع مهم در حیطه علم و الهیات است؟
بررسی نظریۀ عدم انقطاع فیض الهی بر اساس یک استدلال تجربی و یک تحلیل فلسفی
نویسنده:
جواد درویش آقاجانی ، میرسعید موسوی کریمی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در بحث حدوث و قدم عالم، یکی از انتقادات برخی فلاسفه بر متکلمین مسلمان این است که قبول حدوث زمانی عالم منجر به انقطاع فیض الهی می‌شود. زیرا حدوث زمانی مستلزم این است که زمانی وجود داشته که در آن، علی‌رغم حضور خداوند، عالم وجود نداشته است. اما به نظر می‌رسد اگر بتوان نشان داد که عالم مادی ظرفیت و قابلیت ازلی بودن را ندارد و یا به تعبیر حکما «تام القابلیه» نیست، فیاضیت الهی خدشه‌دار نمی‌شود. در این مقاله، با دو رهیافت نشان داده می‌شود که حدوث زمانی عالم مستلزم نفی فیاضیت الهی نیست. رهیافت اول یک استدلال پسینی بر پایۀ قانون دوم ترمودینامیک است. بر این اساس، عالم مادی به عنوان یک سیستم ایزوله، رو به افزایش آنتروپی و مرگ حرارتی دارد و در نتیجه قابلیت ازلی بودن را ندارد. رهیافت دوم یک استدلال پیشینی با استفاده از تعریف حدوث زمانی عالم است. دلالت تعریفی که فلاسفه از حدوث ارائه می‌کنند منجر به فرض گرفتن دوره‌ای می‌شود که در آن دوره عالم ماده وجود نداشته است. اما این یک فرض ذهنی و تناقض‌آلود است.
صفحات :
از صفحه 23 تا 39
  • تعداد رکورد ها : 5