جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 6
فلسفه ویتگنشتاین و پیامدهای سیاسی آن: مبنایی برای نقد ایدئولوژی در سیاست
نویسنده:
محسن جمشیدی ,احسان کاظمی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
فیلسوفان تحلیلی همواره در مظان اتهام بیرون راندن سیاست از فلسفه قرار دارند. در این میان، ویتگنشتاین از زمره فیلسوفان تحلیلی است که فلسفه ­ی او را هم به ­دلیل آنچه «فقدان سویه ­های تئوریک سیاسی» می­نامند، مورد غفلت قرار داده­ اند. پژوهش حاضر به­ دنبال اثبات خلاف این گزاره است؛ و در همین راستا، درصدد شناسایی بن­مایه ­ی سیاسی فلسفه­ ی ویتگنشتاین است. بدین­ ترتیب، سؤال اصلی این پژوهش این است که «آیا می­توان از فلسفه­ ی متأخر ویتگنشتاین، سیاست و نتایج سیاسی استخراج کرد؟ آیا این فلسفه با سیاست نسبتی دارد؟» پاسخ ما در این نوشتار آن است که: «فلسفه­ ی متأخر ویتگنشتاین می ­تواند دارای نتایج سیاسی باشد و قابلیت استخراج گزاره­ ها و آموزه­ های سیاسی را دارد». برای اثبات این گفته، بعد از اشاره به مقدمات روشی، هستی­شناسی و معرفت­ شناسی ویتگنشتاین، پیامدهای سیاسی فلسفه­ ی ویتگنشتاین شرح داده می­ شود. می­توان از این پیامدها در دوسطح سخن گفت. سطح اول، سطحی است که با توجه به مباحث ویتگنشتاین در باب زندگی روزمره و فرم زندگی، به ­نوعی تحلیل از سیاست با توجه به قوام یافتن سوژه در زندگی اجتماعی و توجه به مسائل مربوط به قومیت­ها و تنوعات فرهنگی دست می­ زند. سطح دومی که ما از آن سخن می ­گوئیم، مربوط می شود به نقد ایدئولوژی­ها و آموزه­ های سیاسی با استفاده از ابزار تحلیلی­ ای که ویتگنشتاین در اختیار ما قرار می ­دهد. یعنی با تکیه بر جنبه­ های نقادانه­ ی فلسفه­ ی او می ­توان به سراغ مکاتب و ایدئولوژی­های رایج سیاسی رفت و بنیان دعاوی آن­ها را مورد نقد قرار داد. در این مقاله برای اثبات فرضیه و با توجه به محدوده ی بحث، صرفاً به سطح دوم پیامدهای سیاسی فلسفه ­ی ویتگنشتاین، یعنی نقد ایدئولوژی اشاره می­شود.
دریدای لویناسی؛ گذار از هستی شناسی به اخلاق
نویسنده:
احسان کاظمی ، محسن جمشیدی ، سعید ماخانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در این مقاله به دنبال فهم اندیشۀ فلسفی دریدا و رفع ابهام آن هستیم؛ پاسخ ما به این ابهام آن است که دریدا را باید پیش از هرچیز در چارچوب مباحثِ امانوئل لویناس فهمید و قرار داد. این جایگذاری درید،ا در نوع خود، بسیار کلیدی است و معنای ضمنی فلسفۀ او را متفاوت می­سازد. دلیل این تحول آن است که در خوانش عمومی دریدا را در درجۀ نخست وارث نیچه و پس از آن هایدگر می­دانند که در افق فکری آن دو و در سنت نقد متافیزیک آن دو قرار می­گیرد. لویناسی دیدن دریدا به این معنی است که فلسفۀ او را گذار از فلسفۀ هایدگری، یعنی هستی­شناسی، به اخلاق بدانیم. یعنی آن که سخن دریدا، بر اساس زبانِ لویناس، در چارچوبِ عدالت قرار می­گیرد. مطابق این سخن، سوال اصلیِ مقالۀ پیش­رو این است که چگونه می­توان تقدم امر اخلاقی بر هستی­شناسی را در فلسفۀ دریدا نشان داد؟ بر این اساس تلاش فکری دریدا را باید تلاشی برای فراروی از مباحث هستی­شناسانه دانست و روش واسازی وی را تحلیلی بدانیم که نه در ساحت هستی که در نیرویِ الزام­آورِ امر اخلاقی صورت می­گیرد، عملی که رو به بیرون و شناخت آن چه هست ندارد، بلکه به نام دیگری، از آنچه که انجام شده و انجام داده، سخن می­راند. بر این اساس، هدفِ مقالۀ حاضر ایضاحِ تقدم اخلاق بر هستی­شناسی به معنای رویکردی درست به فلسفۀ دریدا می­باشد.
صفحات :
از صفحه 223 تا 243
وارونگی رابطه‌ی نظر و عمل و پیامدهای سیاسی آن؛ با تأکید بر دیدگاه ویتگنشتاین و مایکل اُکشات
نویسنده:
محسن جمشیدی ,احسان کاظمی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
تاریخ اندیشه­‌ی سیاسی همواره تحت تأثیر یک دیدگاه مسلم در مورد نسبت نظریه با عمل سیاسی بوده است. بر مبنای این دیدگاه، نظر بر عمل تقدم داشته و بدینسان هر کنش سیاسی در گام نخست نیاز به متابعت از یک نظریه­‌ی سیاسی دارد. با این حال، این پیش­‌فرض کلاسیک فلسفی از سوی فیلسوفان متأخری همچون ویتگنشتاین و اُکشات به چالش کشیده شده است. در همین راستا، این پرسش اساسی قابل طرح است که «از نظر ویتگنشتاین و اُکشات، چه رابطه‌­ای میان نظر و عمل وجود دارد و پیامدهای سیاسی آن چه می‌تواند باشد؟» فرضیه­‌ی پژوهش از این قرار است که «ویتگنشتاین و اُکشات برخلاف روال رایج، قائل به برتری عمل بر نظر و واژگونی دیدگاه سنتی تقدم نظر بر عمل هستند و به‌تبع آن سیاست از حوزه­‌ی انتزاع محض فاصله گرفته و به زندگی روزمره وتجربه‌­ی زیسته­‌ی انسان نزدیک می‌شود و بدین‌ترتیب، درک ما از نظریه­‌ی سیاسی و نسبت آن با عمل سیاسی دچار تغییرات بنیادین می‌شود». روش پژوهش، مقایسه‌­ای و چارچوب نظری، نظریه‌­ی انسان‌شناسانه­‌ی ویتگنشتاین و اُکشات، یعنی انسان بوطیقایی است.
تحلیل گفتمانی رابطه نظریه سیاسی و کنش سیاسی در یونان باستان
نویسنده:
سید جواد امام جمعه زاده علی علی حسینی احسان کاظمی علیرضا آقاحسینی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
رویکردهای رایج نظریه سیاسی را متهم به نادیده گرفتن واقعیت سیاسی، فاقد پروبلماتیک واقعی و بیشتر مشمول حیثیتی انتزاعی و متافیزیکی تفسیر می کنند. پژوهش حاضر مقابل این دیدگاه است و تلاش دارد نظریه سیاسی را درگیر و مشغول واقعیت سیاسی تفسیر کند. بدین منظور این پژوهش در نظر دارد درکی گفتمانی از نظریه سیاسی یونان باستان و رابطه آن با کنش سیاسی -به عنوان معیار و ملاک واقعیت سیاسی- ارائه دهد. نویسندگان بدین منظور ابتدا به تبارشناسی شرایط ظهور نظریه سیاسی در یونان باستان می پردازند. سپس با گزینش مفهوم پولیس به عنوان دال مرکزی نظریه سیاسی یونان باستان به تشریح چرایی مرکزیت و محوریت این مفهوم پرداخته می شود. در قسمت بعد تلاش می شود که رابطه گفتمانی پولیس با عناصر بنیادین نظریه سیاسی یونان باستان آشکار شود. در آخرین بحث به کیفیت و چگونگی رابطه نظریه سیاسی و کنش سیاسی در یونان باستان اشاره می شود. این پژوهش در فرآیند اثبات مدعای خود از مفروضات نظریه تحلیل گفتمان بهره می برد.
بررسی دیدگاه سیاسی هانا آرنت بر اساس تئوری متافور (استعاره)
نویسنده:
محسن جمشیدی، احسان کاظمی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
نظریه متافور مدعی است که در بنیاد هر مفهوم انتزاعی و هر شناخت علمی و فلسفی، یک تصویر و ایماژ قرار دارد. بر این مبنا که در تحلیل هر مفهوم سازی فلسفی، در نهایت تحلیلگر با آشکارگی امر واقع در مقام واقعیت مواجه نیست، بلکه هر نویسنده، فیلسوف و یا متفکری در فرآیند مفهوم سازی خود، تحت تأثیر یک تصویر و انگاره بصری است. تحلیل اندیشه به تحلیل متافور نهفته در آن اندیشه بدل می گردد. در این نوشته بر اساس نظریه متافور، به تحلیل متافور و تصویر نهفته در فلسفه سیاسی هانا آرنت پرداخته می شود. این متافور و تصویر، تئاتر است و سیاست در تفکر آرنت به سان تئاتر بازنمایی می شود. در این نوشته از آرای فلایدنبرگ برای توصیف جایگاه متافور به عنوان مقوله ای معرفت شناختی استفاده شده است.
«بررسی دیدگاه سیاسی هانا آرنت بر اساس تئوری استعاره»
نویسنده:
محسن جمشیدی، احسان کاظمی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
هانا آرنت از جرگه فیلسوفان «پسا دکارتی» و «پسا کانتی» است که با نقد و بهره گیری توامان از دکارت و کانت، «سوژه» و «ابژه» را از سکون و سترونی بودن خارج می سازند و آنها را در سیلان و دگرگونی مداوم مهانا آرنت از جرگه فیلسوفان «پسا دکارتی» و «پسا کانتی» است که با نقد و بهره گیری توامان از دکارت و کانت، «سوژه» و «ابژه» را از سکون و سترونی بودن خارج می سازند و آنها را در سیلان و دگرگونی مداوم می یابند. بدین معنا که سوژه و ابژه نه از یک حیثیت و هویت ذاتی و ثابت بلکه از «شانیت» های گوناگونی برخوردارند که خود بواسطه «فهم» های گوناگون آشکار و هویدا می شوند. پیامد این مهم در میان فیلسوفان متاخری همچون فوکو و آرنت ناکارایی مفاهیم کلاسیک فلسفی و سیاسی در توضیح و فهم پدیده ها و دگرگونی های اجتماعی/سیاسی بود. چراکه از نظر این فیلسوفان متاخر، ما دیگر با عینیت ها مواجه نیستیم، بلکه معترفیم که هر عینیت و واقعیتی در قالب یک نظام مقولاتی که خود نیز تابع عوامل دیگری است شکل می گیرد. ما با چیز ها مواجه نیستیم بلکه با فهم و مقوله ای که چیز را تعریف می کند، مواجهیم. این فهم و مقوله را استعاره نامیده اند. استعاره در این رویکرد دیگر یک صناعت ادبی نیست بلکه نشانگر توانایی ما در خلق و آفرینش جهان بیرونی و پدیده های آن بر اساس استعاره و مقوله ای است که به کار می بریم. در این نگاه نظریه پرداز به عنوان کسی که از یک واقعیت گزارشی عرضه می کند تلقی نمی گردد، بلکه نظریه پرداز در ضمن ارائه ی نظریه ی خود نوعی از واقعیت را خلق می نماید. نویسندگان در این مقاله درصدد اند این ادعای اصلی را که استعاره ی سازنده ی فهم آرنت از سیاست و امر سیاسی و به تبع آن دولت ، استعاره ی تئاتر می باشد، را تبیین و تفسیر کنند.ی یابند. بدین معنا که سوژه و ابژه نه از یک حیثیت و هویت ذاتی و ثابت بلکه از «شانیت» های گوناگونی برخوردارند که خود بواسطه «فهم» های گوناگون آشکار و هویدا می شوند. پیامد این مهم در میان فیلسوفان متاخری همچون فوکو و آرنت ناکارایی مفاهیم کلاسیک فلسفی و سیاسی در توضیح و فهم پدیده ها و دگرگونی های اجتماعی/سیاسی بود. چراکه از نظر این فیلسوفان متاخر، ما دیگر با عینیت ها مواجه نیستیم، بلکه معترفیم که هر عینیت و واقعیتی در قالب یک نظام مقولاتی که خود نیز تابع عوامل دیگری است شکل می گیرد. ما با چیز ها مواجه نیستیم بلکه با فهم و مقوله ای که چیز را تعریف می کند، مواجهیم. این فهم و مقوله را استعاره نامیده اند. استعاره در این رویکرد دیگر یک صناعت ادبی نیست بلکه نشانگر توانایی ما در خلق و آفرینش جهان بیرونی و پدیده های آن بر اساس استعاره و مقوله ای است که به کار می بریم. در این نگاه نظریه پرداز به عنوان کسی که از یک واقعیت گزارشی عرضه می کند تلقی نمی گردد، بلکه نظریه پرداز در ضمن ارائه ی نظریه ی خود نوعی از واقعیت را خلق می نماید. نویسندگان در این مقاله درصدد اند این ادعای اصلی را که استعاره ی سازنده ی فهم آرنت از سیاست و امر سیاسی و به تبع آن دولت ، استعاره ی تئاتر می باشد، را تبیین و تفسیر کنند.
صفحات :
از صفحه 31 تا 46
  • تعداد رکورد ها : 6