جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 6
نکاح فاسد و احکام و آثار مترتب بر آن در مذاهب اربعه اهل سنت
نویسنده:
توفیق فلاحی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
نکاح در فقه اسلامی یکی از مقاصد اصلی شریعت است که به منظور حفظ نسل بشر وضع شده و زمانی صحیح به شمار می‌آید که ارکان و شروط شرعی را دارا باشد و بنا‌براین در صورتی که یکی از ارکان خود را نداشته باشد فاسد است و کلمه فاسد در برگیرنده همه نکاحهای فاسد و باطل می‌شود. اما فقهاء علل و اسباب فساد و بطلان نکاح را به طور دقیق تبیین نکرده و بیشتر به طرح شاهد فقهی برای فساد و بطلان پرداخته‌اند. دیگر اینکه در هنگام تبیین فساد و بطلان، آثار و پیامدهای آن دو در فقه مذاهب اسلامی از این جهت که یکسان است یا با هم متفاوت است روشن نشده که این خود به ابهام در ماهیت فساد و بطلان در مبحث نکاح و آثار و پیامدهای آن افزوده است. این سوال مطرح می شود که نکاح فاسد کدام است و نکاح به وسیله چه عوامل و اسبابی فاسد می‌گردد که در این پژوهش سعی بر این است به اشکالات مطرح شده پاسخ و پیامدهای آن در مذاهب اربعه به صورت شفاف تبیین شود نکاح‌های فاسد در تقسیم بندی که معیار آن حد یا مهر باشد به دو نوع فاسد و باطل تقسیم . به گونه‌ای که اگر بر اساس عقد نکاح فاسدی آمیزش انجام شود یا مهر بر مرد واجب می شود یا حد بر کسی که به حرمت آگاهی داشته است یعنی اگر زن به حرمت جاهل باشد برای مرد حد و برای زن مهر است و اگر مرد جاهل باشد حد بر زن واجب و مهری هم نخواهد داشت، اگر هردوی آنها به حرمت آگاه باشند حد بر هر دوی آنها واجب است .نکاح‌های فاسدی که در صورت علم به حرمت و آمیزش موجب واجب شدن حد می‌شوند، در مذاهب فرق می کند همان گونه که در فصل سوم در بحث حکم نکاح فاسد دیده شد: برای مثال حنابله نکاح‌های که بر بطلان آنها اجماع وجود داشته باشد را باطل می دانندو در صورت علم به حرمت در این دست از نکاح‌ها و آمیزش در آنها حد واجب می‌شود .به نظر می آید که همین رأی مذهب حنابله راجح باشد چون در این حالت دیگر تتبع رخص جای نخواهد داشت که بتوان رأی آسان را پذیرفت و به آن عمل کرد. البته در فصل سوم دلایل فقهاء برای بیشتر واجب شدن مهر در نکاح‌های فاسد به جای حد، دیده شد و نظر و دیدگاه شاطبی در این باره بسیار عالمانه و حکیمانه است آنجا که مفاسد را با هم می سنجد و مفسده ای کوچکتر را به حال جامعه بهتر می بیند بر اساس این قاعده: یدفع أشد الضررین بتحمل أخفها . بنا بر این دستکاری نکردن خانه کعبه بر اساس آنچه که ابراهیم علیه السلام ساخته است به خاطر ایجاد نشدن فتنه توسط تازه مسلمانها بسی بهتر است. در نکاح های فاسد هم واجب شدن مهر به جای حد و به تبع آن الحاق نسب به پدر بسیار بهتر و خوشایند‌تر از این است که حد اجراء شود و هیچ اثری بر آن مترتب نشود. خداوند در مورد اجرای حد زنا بیشترین احتیاط را ذکر کرده است آنجا که چهار شاهد مرد را برای اثبات آن لازم می‌داند. یکی از دلایل این امر پوشیده ماندن زنا است چون که اگر سه مرد هم با هم آن را ببینند نمی‌توانند آن را ثابت کنند و اگر هم بخواهند آن را بیان کنند حد قذف بر آنان اجراء خواهد شد:{وَالَّذِینَ یَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ ثُمَّ لَمْ یَأْتُوا بِأَرْبَعَهِ شُهَدَاءَ فَاجْلِدُوهُمْ ثَمَانِینَ جَلْدَهً وَلَا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهَادَهً أَبَدًا وَأُولَئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ}.(سوره نور، آیه 4). « کسانی که به زنان پاکدامن نسبت زنا می‌دهند، سپس چهار گواه بر ادعای خود، حاضر نمی‌آورند، بدیشان هشتاد تازیانه بزنید، و هرگز گواهی دادن آنان را در طول عمر بر هیچ کاری نپذیرید، و چنین کسانی فاسق و متمرد از فرمان خدا هستند».بنابراین اگر عقد نکاح فاسدی صورت بگیرد آسان گیری در مورد آن در صورت آمیزش برای اجرای حد به گونه ای که بسیار هم ناخوشایند نباشد ( به عنوان مثال نکاح مادر و خواهر و آمیزش با آنها بر اساس عقد هیچ توجیه منطقی در صورت علم به حرمت ندارد)، باید وجود داشته باشد.
دیدگاه شریعت اسلامی درباره شادی و احکام آن
نویسنده:
علی عزیزی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
چکیدهاسلام دین کامل وجامعی است که به تمام نیازهای فطری واساسی انسان توجه کامل نموده وجهت برآورده کردن همه‌ی نیازهای مادی ومعنوی وابعاد متنوع ومختلف آن و زوایای آشکار وپنهان زندگی بشر،قانون وبرنامه وشیوه‌ی کار ارائه داده است. تفریح وشادی ازجمله نیازهای روحی و روانی انسان است که در بسیاری از جنبه های حیات وی نقش اساسی وموثری ایفا می کند. شریعت اسلامی که به تمامی نیازهای روحی وجسمی انسان توجه داشته، این موضوع را نیزمورد توجه قرار داده است. وجود آیات متعدد در قرآن کریم وسخنان گوهر بار پیامبر اسلام وسیره‌ی عملی وی واصحاب با وفایش خود گواه بر این مدعا است. ازآنجایی که این دین،سعادت وخوشبختی را برای نوع بشر می‌خواهد وتنها راه رسیدن بدان را در بندگی خدا می‌داندپس برانسان لازم است، برای دوری از بدبختی،مسیر شادی ونشاطی را در پیش بگیرد که انسان را به آن هدف مقدس برساند.آموزه های شریعت اسلامی مارا با سه نوع شادی :ممدوح، مذموم ومباح آشنا می کند. تعبیر دین از شادی این است که شادی دنیوی خود هدف نیست، بلکه عاملی مهم و موثر برای رسیدن انسانبه کمال عالی انسانی است که خوشبختی انسان را درآن سرای تحقق میبخشد. در دیدگاه قرآن، شادی ممدوح و مقبول در پرتو تسلیم و بندگی خداوند و رضایت به قضای الهی بدست می آید و انسان مومنی که به مقام عالی خود رسیده لذت شادی پایدار و حقیقی را خواهد چشید. آنچه که ممدوح است ازجهت تکلیف وحکم شرعی یاسنت است یاواجب، وآنچه که مکروه وحرام است مذموم است وشرع ما را ازآن نهی فرموده استونوع سوم: شادی مباح است که به فطرت پاک انسانی واگذار شده است. انسان نباید درشادی مباح، افراط کند تا در دایره فرح مذموم واقع نشود. هدف ازنوشتن این پایان نامه تبیین دیدگاه شریعت اسلام در باره‌ی شادی است وسعی شده است تا حد امکان میان مفاهیم دینی در ارتباط با شادی ویافته های روان شناسی دراین باره، ارتباط برقرار شود.دراین پایان نامه از روش تحلیلی ـ توصیفی واز نوع تحلیل محتوااستفاده شده است. بدین شیوه که ابتدا نصوص قرآن وسنّت گردآوری شده وپس از تحلیل در یک چیدمان منطقی کنارهم مرتب شده است.کلید واژه :فرح ـ شادی ـسرور ـشریعت اسلامی ـخوشبختی.
بررسی ماهیت فقهی قوامیت مردان بر زنان در فقه مذاهب اربعه
نویسنده:
ادریس اسمعیلی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیدهخداوند فطرت انسان را به صورت زوج خلق کرده است و تکامل دهنده انسان را از نفس خود وی آفریده است (و خلق منها زوجها؛ نساء / 1). چون انسان موجودی اجتماعی است؛ قرآن کریم در آیات فراوانی دستورات کامل و جامعی را برای نظام خانواد? مسلمان قرار داده است. در ضمن این دستورات _ چون هر اجتماعی به رهبر و مسئولی نیازمند است_ مرد را سرپرست خانواده قرار داده است، که در قرآن در آیه 34 سور? نساء با عبارت «الرجال قوامون علی النساء» از آن تعبیر شده است. قرآن در این آیه در مقام بیان برتری مرد بر زن نیست؛ بلکه در مقام بیان گزارش یا تحکیم قانونِ زندگی زناشویی، که در نهایت یکی باید عهده‌دار مسئولیت و مدیریت آن را به عهده گیرد، از قوامیت مرد سخن می‌گوید و در خانواده به عنوان یک واحد اجتماعی، نقش و وظیف? هر یک از زوجین را جداگانه بیان می‌کند؛ و اختصاص سرپرستی و مدیریت به مرد در محیط خانواده را، به منزل? نقص و عجز زن نمی‌داند. چنان‌چه اسباب قوامیت را موهبتی الهی و انفاق زوج توسط زوجه معرفی می‌کند. نظر مذاهب اربعه بر این است که قوامیت مرد در حوز? شرایط و وظایفی محصور و محدود شده است؛ بنابراین زوج نباید از چهارچوب حکم خدا و اصل معروف نسبت به زوجه خارج شود؛ زوجه نیز در خارج از حکم خدا، مجبور به اطاعت زوج نیست. با تأکید می‌توان گفت که قوامیت مرد باید مورد رضایت زوجه بوده و آن را نوعی مصلحت در حیات زوجیت بداند.واقعیتی که مردم امروز نسبت به آن تصور نادرستی دارند، قوامیت مردان و چگونگی به کارگیری آن می‌باشد که در بخشی از آی?34 سور? نساء (الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ) آمده است. نوشتار حاضر قوامیت دینی را که در قرآن آمده است غیر از قوامیت عرفی دانسته و از آن به سرپرستی، اصلاح و حمایت زوجه تعبیر کرده است.واژگان کلیدی: سرپرستی، قوامیت، مذاهب اربعه اهل سنت، مردان و زنان
بررسی وجود بدعت و نقد آن در مساجد اهل سنت شهر سنندج
نویسنده:
آرش احمدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
بدعت راهی اختراعی در دین است که شبیه روش شرعی است و شخص مبتدع آنرا به قصدزیاده روی در عبادت خدای سبحان انجام دهد. اسلام در امر بدعت بسیار سخت گرفته است، زیرا مبتدعدر مکان شارع قرار می گیرد و با این کارش گوئی به تصحیح اشتباه و خطای پروردگارش می پردازد.همچنین بدعت گذار دین را ناقص می داند و در پی تکمیل آن است. بدعتها گمراهی و مردود هستند،عاقبت آن آتش جهنم است و موجب تحریف در دین میشود. مساجد که در اسلام جایگاه ویژهای دارنداز گزند بدعتها مصون نماندهاند. در مساجد اهل سنت سنندج نیز بدعتهای فراوانی دیده میشود کهمیتوان آنها را در دستههائی تقسیم کرد. گاه بدعت مربوط به اذکار است؛ مانند: خواندن ذکر و قرآن ودعا با صدای بلند و به صورت جمعی، سماع )رقص(، طبل زدن و کف زدن در ذکر، استحضار جسم وروح اولیاء، تغییر و اضافه کردن به اذکار مأثور، تحریف اسماء الله. برخی از بدعتها در اذان روی می-دهند؛ مانند: اضافه کردن اذکار و اشعار به اذان واقامه، تغییر و اضافه کردن به دعای بعد از اذان، مسحتغنی و تمطیط در اذان. ،» أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّدًا رَسُولُ اللَّه « دو چشم با انگشتان شست هنگام شنیدن قولدر نماز جماعت، جمعه و عیدین نیز بدعتهای زیادی مشاهده میشود؛ مانند: ذکر قبل از جماعت)بین اذان و اقامه( به صورت جمعی و با صدای بلند، اعتقاد به سنت بودن قیام برای جماعت هنگام بیاناز امام، » اسْتَوُوا، وَلَا تَخْتَلِفُوا « در جواب گفتهی » عَلَینَا وَعَلَیکَ الرَّحمَه « قول ،» قد قامت الصلاه « قولقبل » لا اله الا الله « به صورت جمعی قبل از بیان تکبیره الاحرام، جهر به نیت، ذکر » لا اله الا الله « ذکراز رفتن به رکوع، خواندن سورهی کهف یا سوره های دیگر با صدای بلند یا از طریق بلندگو، گفتههایموذن )مترجم( قبل و حین خطبه، سه خطبهای شدن جمعه و عیدین، نماز سنت قبل و بعد از نمازعید. گاه بدعتها مربوط به مراسم برگزار شده در مساجد هستند؛ مانند: مراسم میلاد پیامبر)صَلَّى اللهُعَلَیْهِ وَسَلَّمَ(، مراسم جشن اسراء و معراج، مراسم جشن نیمهی شعبان، مراسم تعزیه در مساجد. در ماهمبارک رمضان نیز بدعتهائی مانند: التزام به اذکار معین بین رکعات تراویح، صلوات شمارشی بر پیامبر،نیت روزهی فردا به صورت جمعی و با امر امام، و تسحیر رایج هستند. بخشی از بدعتها نیز در گروهبدعتهای عمومی یا متفرقه قرار میگیرند؛ مانند: زخرفهی مساجد، قبور در مساجد، دست کشیدن وبوسه زدن بر در و دیوار مساجد، منتسب ساختن مساجد به برخی از فرق، مشخص کردن جایی ازمسجد برای خود، ترک جمعه و جماعت به دلیل بدعت یا فسق امام، تغییر کاربری یا فروش مکان وقفیمسجد، ثبت و حک نام واقف بر در و دیوار مساجد، استخاره، غیب گوئی و فال گیری با قرآن. در کلمیتوان بیان کرد که بسیاری از موارد ادعائی، مصداق معیارهای بدعت بوده و در نتیجه بدعت محسوبمیشوند، اما برخی از این موارد مانند: قنوت در نماز صبح، تبلیغ )رساندن صدای امام به مأمومین(،قَدْ قَامَتِ « : در جواب مقیم، هنگام گفتن » أَقَامَهَا اللَّهُ وَأَدَامَهَا « احیای شب عیدین، صلاه التسبیح، قولو ... هرچند در دلایل دارای ضعف هستند برداشتی خطا از بدعت هستند و نمیتوان آنها را – - » الصَّلَاهُبدعت نامید.
بررسی حکم جهل و آثار مترتب بر آن در فقه اهل سنت
نویسنده:
لولاو محمدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
جهل نه منافی اهلیت اداء است و نه منافی اهلیت وجوب، اما با این وجود، دین مبین اسلام جهت رفع حرج از مکلف و تساهل بر او، آن را به عنوان یکی از اسباب تخفیف بر مکلف به شمار آورده است. اما این تخفیف بدین معنا نیست که جهل بهتر از علم باشد بنابراین علمای فقه و اصول برای اعتبار جهل به عنوان یکی از اسباب تخفیف بر مکلف ضوابط و معیارهایی گذاشته‌اند که نه عذر به جهل را به صورت مطلق پذیرفته‌اند و نه آن را به صورت مطلق رد کرده‌اند چون از طرفی اگر شخص جاهل مطلقاً و بدون هیچ ضابطه‌ای معذور باشد احکام اسلامی تعطیل شده و علم و جهل با هم برابر می‌شود، مکلف نسبت به تکلیف بی توجه می‌شود و جهت فرار از تکلیف و مسئولیت به جهل به احکام پناه می‌برد و از طرفی دیگر اگر شخص جاهل مطلقاً و در هیچ شرایطی معذور نباشد با تساهل و تسامح شریعت هم‌خوانی ندارد چون گاهی جهل از نوعی است که مکلف امکان دفع آن را ندارد و معذور نبودن او در این حالت منافی تساهل و تسامح شریعت است چون در شریعت اسلام کسی قابل مواخذه و بازخواست است که کوتاهی کرده باشد ولی چنین شخصی کوتاهی نکرده است. در این پایان نامه تلاش شده است مرز و محدوده‌ی عذر به جهل با توجه به ضوابط و معیارهایی که علما برای آن گذاشته‌اند، مشخص گردد. جهل در همه‌ی ابواب فقه منشأ أثر است واحکام متعددی بر آن مترتب می‌شود. فقهای مذاهب اهل سنت در مورد معذور بودن یا نبودن شخص جاهل در مواری با هم اتفاق نظر دارند و در مواردی هم اختلاف نظر دارند. به عنوان مثال جهل به رکنی از ارکان وضو به اتفاق همه‌ی فقها عذر به شمار نمی‌آید، و جهل به صفات مبیع از نظر گروهی از فقها موجب بطلان عقد بیع می‌شود؛ اما گروهی معتقدند جهل به صفات مبیع، مانع صحت معامله نمی‌شود، جهل به معنای لفظ طلاق، به اتفاق همه‌ی فقها عذر به شمار می‌آید و جهل سارق به قیمت مال مسروقه و رسیدن آن به حد نصاب از نظر عده‌ای از فقها عذر به-شمار نمی‌آید؛ اما گروهی هم معتقدند جهل سارق به قیمت مال مسروقه، عذر به‌شمار می‌آید.
مقاصد شریعت از دیدگاه امام غزالی
نویسنده:
سمیه منبری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مبنای علم مقاصد شریعت بر این است که خداوند به چیزی امر نکرده یا از چیزی نهی نکرده، مگر اینکه مقصود یا مقاصدی در ورای آن می باشد و انجام آن در مسیر مقاصدی است که خداوند در نظر داشته است. بر این اساس مجتهد باید در نظر داشته باشد که هدف از وضع شرایع، وصول به مقاصد آن است نه فقط انجام دستورات و تطبیق قواعد و احکام. به همین دلیل دانشمند علم اصول بایستی با استفاده از قواعد ویژه‌ی مبتنی بر این تفکر، به مقاصد احکام دست یابد تا مجتهد را در وصول درست تر به احکام یاری دهد. امام محمد غزالی (505 ه.ق) که یکی از بارزترین چهره های نظریه‌ی مقاصد است معتقد است مصلحت در محافظت از مقصود شرع است. یعنی محافظت از دین، نفس، عقل، نسل و مال که در ابتدا آن‌ها را محدود به سه مورد دین و نفس و مال می‌کند و بعدها عقل و نسل را هم به آن‌ها می‌افزاید. حفظ این اصول پنجگانه در مرتبه‌ی ضروریات جای می‌گیرند و این قوی‌ترین مراتب مصالح است در حالیکه حاجیات و تحسینیات نیز به عنوان مکمل ضروریات در مرتبه‌ی دوم و سوم بعد از آن قرار می‌گیرند. او این تقسیم ثلاثی مصلحت (ضروریات و حاجیات و تحسینیات) را از تقسیم خماسی استادش امام الحرمین گرفته است. امام محمد غزالی با طرح بحث از مقاصد شریعت، می‌خواهد به ما بگوید که دین، جدای از ظاهر، محتوایی هم دارد که مقصد اصلی شریعت است و شریعت نیز زمانی می‌تواند مفید فایده باشد که احکام ظاهری آن بر اساس اصول زیربنایی آن‌ها شکل گیرند. در غیر این صورت تبعاتی به دنبال خواهد داشت که موجب محبوس شدن تفکر اسلامی در بند فقه قانونمند می‌شود.
  • تعداد رکورد ها : 6