جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 7
«انسانِ‌دینی» و «دینِ‌انسانی»
نویسنده:
محمدحسین زارعی محمودآبادی، شهاب الدین وحیدی مهرجردی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مفهوم «انسان دینی» در گذر تاریخ دچار تحول معنایی شده و به تبع آن، مختصات و شاخصه‌های آن نیز تغییر کرده است. معنای کلمه‌ی دینی یا دین‌دار به‌عنوان یک صفت برای انسان و وسعت دامنه‌ی مفهومی آن، به تعریفِ خودِ دین بستگی دارد. در دوره‌ی پیشامدرن اعتقاد بر این بود که دین، امری آسمانی، قدسی، جزمی، واقع­گرا و بی­بدیل است و مصداق آن، ادیانِ نهادین و رسمیِ حاکم بر جامعه بود. اما در دوره‌ی مدرن، مفهوم دین وسیع­تر شده و همه‌ی دستگاه‌های فکری را که به‌نوعی کارکرد دارند و به کار معنابخشی جهان می‌آیند، شامل می­شود. از این نوع دین به «دین انسانی» تعبیر می‌شود. به‌دلیل وسیع‌ترشدن دایره‌ی مفهومی کلمه‌ی دین، هم مفهوم «انسان دینی» وسیع­تر شده است و هم شاخصه‌های آن تغییر کرده است. شاخصه­های «انسان دینی» از دوره­ای به دوره‌ی دیگر و از دینی تا دین دیگر، با یکدیگر تفاوت دارند. اما درعین‌حال می­توان برخی از شاخصه­های مشترک مانند التزام و تعهد، انتخابگری، انگیزه­مندی و شعف، انتخابگری و هدفمندی را برای آن نام برد. دین انسانی که عمدتاً محصول دوره‌ی مدرن است، به دینی گفته می‌شود که معلولِ انسان و نیازمندی‌های مختلف اوست و در آن، بر ارزش‌ها، خواست­ها و نقاط قوت انسان تأکید فراوان می‌شود. برخی از شاخصه­های دین انسانی عبارت‌اند از: منشأ بشری داشتن، کارکردداشتن، غیرقدسی‌بودن، این‌جهانی‌بودن، محوریت انسان، تغییر‌پذیری، فردی و خصوصی بودن، بدیل‌پذیری و ....
صفحات :
از صفحه 93 تا 112
بررسی ‌‌پیش‌فرض‌‌ها و لوازم اعتقاد به دین «متن‌محور» و دین «شخص‌محور» (با تأکید بر اسلام و مسیحیت)
نویسنده:
محمدحسین زارعی محمودآبادی، رسول رسولی پور
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
تفاوتِ دیدگاه اسلام و مسیحیّت نسبت به ماهیتِ وحی و پیامبر باعث تمایز آشکاری بین این دو دینِ وحیانی شده است. وحی در منابع اسلامی از مقوله قول و گفتار است و متکلمان مسلمان بر این باوراند که خداوند برای «ارتباط با بشر»، با او سخن می‌‌گوید و خود را به‌ واسطۀ زبانی که برای بشر قابلِ فهم است، آشکار می‌‌سازد، اما مسیحیّتِ رایج «وحی» را از مقولۀ فعل و یک واقعه می‌‌داند و معتقد است که خدا برای «ارتباط با بشر» در قالب یک شخصِ ‌انسانی تجسّد پیدا می‌‌کند. مرکز ثقل نازلۀ الاهی در اسلام، قرآن و در مسیحیّت، شخصِ ‌مسیح است. بر اساس این دو نگاه متفاوت به وحی، اسلام را دین «متن‌‌محور» و مسیحیّت را دین «شخص‌محور» می‌‌نامیم. پرسشی که در این‌جا مطرح می‌شود این است که آیا این دو نگاهِ متفاوت به وحی - به لحاظ قوّت استدلال - در یک سطح هستند؟ برای پاسخ به این پرسش لازم است تا ابتدا ‌‌پیش‌فرض‌های هر دیدگاه ‌‌بررسی شود و ‌‌پس از آن به مقایسه میزانِ استدلال‌‌پذیریِ آن‌ها پرداخت و سپس لازم است لوازم هردو دیدگاه را - در حوزه‌های مختلف مانند کلام، نوع دینداری و علومی که پیرامون هر کدام شکل می‌‌گیرد - ارزیابی کرد.
صفحات :
از صفحه 187 تا 208
تعلیلِ تفاوتِ اعتقاد به«وحی الهی»در اسلام و مسیحیت از منظر جامعه‌شناختی و تفاوت‌های کلامی ناشی از آن
نویسنده:
محمدحسین زارعی محمودآبادی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
چکیده در مقایسۀ دیدگاه اسلام و مسیحیت نسبت به وحی دو پرسش عمده امکان طرح دارد: پرسش اول اینکه دیدگاهِ متفاوتِ این دو سنت دینی نسبت به ماهیتِ وحی (با توجه به اینکه هر دو دین از ادیان وحیانی به‌شمار می‌روند) عمدتاً از کجا ناشی شده است؛ پرسش دیگر اینکه: این تفاوت، به چه تفاوت‌های کلامی دیگر و با چه سطحی از قوّتِ استدلال منجر شده است. پرسش اول در حوزۀ جامعه‌شناسی دین و پرسش دوم در حوزۀ فلسفۀ دین قرار می‌گیرد. پاسخ پرسش اول این است که چون پارادایم فرهنگی یونان در زمان پیدایش دین مسیح، پارادایم شرک و باور به خدایان انسان‌نما بوده است؛ متفکران صدر مسیحیت و به‌ویژه پولس (برای فهم‌پذیر کردن و مقبول جلوه دادن دین مسیح و به‌منظور توسعه و ترویج آن) متناسب با پارادایم فرهنگی غالبِ آن روزِ یونان، تفسیر جدیدی از ماهیت عیسی و دین مسیح ارائه کردند که تا امروز نیز ادامه دارد. پارادایم فرهنگی زمان پیدایش دین اسلام نیز مبتنی بر شرک و بت‌پرستی بود، اما عواملی چون پیروزی و تسلط اسلام در سرتاسر حجاز در کوتاه‌مدت، نزول قرآن به‌نحو تدریجی و در طول مدت 23سال، کتابتِ قرآن به‌عنوان یک مرجع نهایی و وجود امامان شیعه بعد از پیامبر، سبب شد تا پارادایم توحید و یکتاپرستی بدون هیچ‌گونه تغییری مقبولیت لازم را پیدا کند و به‌طور کامل جای پارادایم شرک و بت‌پرستی را بگیرد. پاسخ پرسش دوم این است که: این دو نگاه متفاوت به ماهیت وحی، سلسله‌ای از لوازم کلامیِ متفاوت نسبت به ماهیت ایمان، ماهیت پیامبری، ماهیت متون مقدس و کیفیت دستیابی به هدایت و رستگاری را به‌دنبال می‌آورد که به برخی از آنها اشاره شده است. اثبات این نتایج کلامی در مسیحیت به‌مراتب دشوارتر از اسلام و با تکلف بیشتری مواجه است.
صفحات :
از صفحه 879 تا 904
جایگاه متن یا شخص در مقارنه اسلام و مسیحیت
نویسنده:
مهدی لک‌زایی ، محمد حسین زارعی محمودآبادی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
صفحات :
از صفحه 53 تا 71
بررسی معیارهای حقانیت ادیان
نویسنده:
حسن قنبری، محمدحسین زارعی محمودآبادی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: دانشگاه ادیان و مذاهب,
چکیده :
آیا اساساً معیاری برای سنجش حقانیت ادیان وجود دارد؟ در این نوشتار به سه رویکرد اشاره می‌شود: رویکرد نخست که بحث از حقانیت را بی‌معنا می‌داند. زیرا برای دین هیچ‌گونه کارکرد مثبتی قائل نیست؛ رویکرد دوم که تنها با معیارهای درون‌دینی به بحث حقانیت می‌پردازد. این رویکرد دو معیار برای حقانیت ارائه می‌دهد که عبارت‌اند از تجلی یا تجسد منحصر به فرد خدا در یک دین خاص و دیگری منشأ وحیانی داشتن آموزه‌های یک دین. هر دوی این معیارها نیز نقد شده، ناکارآمدی آنها بیان خواهد شد. بیشترین بحث این نوشتار به رویکرد سوم می‌پردازد که همان بررسی و نقد معیارهای برون‌دینی است. ابتدا به دیدگاهی اشاره می‌شود که بنیان‌گذاران ادیان را معیار سنجش حقانیت آنها می‌داند. سپس به تفصیل درباره اینکه چه جنبه‌ای از شخصیت بنیان‌گذاران می‌تواند معیار باشد بحث می‌شود. معیار بعدی که به آن پرداخته می‌شود معیار آموزه‌های ادیان است که درباره عقلانی بودن، انسجام داشتن، اثبات‌پذیری، کارکرد مثبت داشتن، جامع بودن و مطابق با واقع بودن آموزه‌ها به تفصیل بحث می‌شود و میزان کارآیی هر یک از آنها را بررسی می‌کنیم. در نهایت به این نتیجه می‌رسیم که اگر کسی برای ادیان منشأ الوهی قائل نباشد و آنها را صرفاً امور بشری بداند طبعاً معیارهای کارکردگرا در اینجا می‌تواند کاربرد داشته باشد، اما کسانی که برای ادیان منشأ الاهی قائل هستند طبعاً بر معیارهای وحی و تجربه دینی بنیان‌گذاران تأکید می‌کنند. اما به این نکته باید توجه داشت که این معیار‌ها مانعه‌الجمع نیستند و می‌توان گفت هر دینی که در مقام سنجش بتواند به بیشترین معیارها پاسخ دهد حقانیت ببشتری خواهد داشت.
صفحات :
از صفحه 9 تا 30
رابطه ایمان و محبت در اسلام و مسیحیت
نویسنده:
محمد حسین زارعی محمودآبادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
قم: ,
چکیده :
پیوست در منابع دیجیتالی
رابطه ایمان و محبت در اسلام و مسحیت
نویسنده:
محمدحسین زارعی محمودآبادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حوزه: ,
چکیده :
یکی از بحث های محوری که در اکثر ادیان اعم از ادیان توحیدی و ادیان غیر توحیدی از آن سخن به میان می آید جایگاه و نقش محبت در تعالیم آن ادیان می باشد . در تعالیم اسلامی بحث از محبت به خدا و محبت به مخلوقات او به وفور یافت می شود. اما انچه در اینجا مهم است و نیاز به بررسی دارد این است که منشا و یا به عبارت دیگر خاستگاه محبت از نظر اسلام چیست ؟ بدلیل عقلی و نقلی ثابت شده است که محبت ثمره معرفت است و هر که ار معرفت به ذات حق تعالی بیشتر باشد محبت او کاملتر است. اما در تعالیم مسیحی محبت از مبانی مسیحیت به شمار می رود پولیس قدیس ایمان، امید و محبت را در یک گروه جای داد و آنها را شالوده های حیات مسیحانه قلمداد کرد. سوالی که دراینجا پیش می آید این است که اولا محبت چگونه تحصیل می شود و آیا می توان انرا جزه مبانی حیات دینی به شمار آورد و اگر این کار ممکن نیست چرا مسیحیت بر این مطلوب تاکید دارد. در مورد چگونگی تحصیل محبت باید گفت که محبت یک انفعال نفسانی است که منشا آن حب ذات و هرچه که به آن گردد می باشد. جمال و سنخیت را نیز از اسباب تحصیل محبت به شمار می آوردند که این دو نیز به حب ذات بر می گردند زیرا که این دو با طبع ادمی ملایمت دارند و انسان نیز خواهان هر چیزی است که با طبع او ملایمت دارد اما امور غیرمادی و معنوی مانند امور مادی از قیبل زیبایی، احسان، خوراک و ... نیستند که به راحتی و بدون هیچ مقدمه ای و به طور غریزی بتوان مضر و مفید آن پی برد و در نتیجه به آن محبت پیدا کرد یا از آن بیزاری جست. مقدم بر این امور معرفت به آنها می باشد که تا معرفت صحیح بدست نیامد نیابد این محبت نیز بدست نخواهد آمد. اما اینکه چرا مسیحیان انرا از مبانی ایمان به شمار می آورند بدین دلیل است که اساسا اصول اساسی مسیحیت از قبیل تثلیث، فدیه، تجسد و ... عقل پذیر نیستند تا انسانها بتوانند به آنها معرفت پیدا کنند. و لذا به خاطر همین عقل ستیزی اصول مسیحیت است که آنها محبت و عمدتا محبت به حضرت عیسی را از مبانی مسیحیت به شمار می آورند که ثمره این محبت پذیرفتن کتاب مقدسی و همه تعالیم آن می باشد واگر کسی هم درباره تعالیم کتاب مقدسی استدلال بخواهد این را بر خلاف عشق به حضرت عیسی تلقی کرده و فهم آنرا به جهان دیگر موکول می کنند
  • تعداد رکورد ها : 7