جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 4
تحلیل و مقایسه دو نظریه «نفس‌الامر» و «صادق‌ساز» ذیل نظریه مطابقت در باب صدق
نویسنده:
پدیدآور: بهناز باقری ؛ استاد راهنما: غلامرضا ذکیانی ؛ استاد مشاور: داود حسینی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
محور اصلی این رساله بررسی دو مسأله است:ابتدا به بررسی تئوری مطابقت و سپس اشکالات آن پرداخته و آن‌گاه نظریات نفس‌الامر و صادق‌ساز (TM) را در پرتو تئوری مطابقت مورد بررسی قرار داده‌ام. سپس، پس از معرفی این دو نظریه، به بحث چگونگی صدق انواع گزاره‌های سالبه، کلی، موجه و زمانی به واسطه‌ی این دو نظریه پرداخته‌ام و به انواع راه‌حل‌هایی که این دو تئوری برای پشتیبانی صدق این گزاره‌ها آوردند، اشاره کرده‌ام و در نهایت ایده‌هایی برای مقایسه‌ی این دو نظریه آورده‌امانسان در مواجه با خارج از خود به دو نوع اندیشه خطا و صحیح پی می‌برد. بنابراین نخستین پرسشی که عقل را به تامل و پاسخ وادار می‌کند آن است که تعریف صدق و کذب چیست. نظریه‌ی مطابقت، کهن‌ترین و جدی‌ترین تئوری‌ای است که در پاسخ به پرسش مزبور ارائه شده است.بحث از نظریات صدق، بحثی است که همواره مورد توجه فیلسوفان بوده و به تبیین و تکمیل و حتی رد آن پرداخته‌اند. امروزه مباحث مرتبط با صدق روز به روز غنی‌تر می‌شود.1.مبانی و هدف نظریات نفس‌الامر و اصل صادق‌ساز (TM) چیست و به دنبال چه چیزی هستند؟2.آیا این دو نظریه با یکدیگر هم‌پوشانی دارند و می‌توان ایندو را مشابه هم دانست؟ فرضیه‌های تحقیق عبارتند از:1.هر دو نظریه از منظر هستی‌شناسی به بحث مطابَق و محکی گزاره‌ها می‌پردازد و به دنبال مطابَقی مناسب برای گزاره‌های مورد نظر است تا صدق انواع گزاره‌ها را ضروری کند. 2. به نظر می‌رسد این دو تئوری را می‌توان مشابه یکدیگر دانست. پ. روش تحقیق شامل تعریف مفاهیم، روش تحقیق، جامعه مورد تحقیق، نمونه‌گیری و روش‌های نمونه‌گیری، ابزار اندازه‌گیری، نحوه اجرای آن، شیوه گردآوری و این تحقیق به صورت کتابخانه‌ای صورت گرفته است و مفاهیم و تعاریف مهمی مانند: نظریه مطابقت صدق، تاریخچه تئوری مطابقت، تئوری نفس‌الامر، چگونگی پشتیبانی تئوری نفس‌الامر از انواع گزاره‌ها، اصل صادق‌ساز، چگونگی پشتیبانی اصل صادق‌ساز از انواع گزاره‌ها، مورد شرح و بررسی تفصیلی قرار گرفته شده‌اند. یکم: نظریه نفس‌الامر سعی دارد صدق انواع گزاره‌ها را با وسعت دادن به امر واقع توضیح دهد اما گویا هر کدام از راه‌حل‌ها دارای اشکالاتی است و یک تعریف کامل و جامعی از نفس‌الامر وجود ندارد که بتواند صدق انواع گزاره‌ها را توضیح دهد. دوم: اصل صادق‌ساز در پرتو تئوری مطابقت سعی می‌کند تا صدق انواع گزاره‌ها را توضیح دهد اما گویا این اصل هم قادر نیست چگونگی صدق انواع گزاره‌ها را کاملاً توضیح دهد. سوم: با کمی جرح و تعدیل به نظر می‌توان مسیر و اهداف این دو نظریه را یکسان دانست.دامنه مباحث مربوط به حوزه تئوری‌های صدق از جمله تئوری مطابقت، امروزه بسیار گسترده است. و موضوعات متنوع فراوانی در این ارتباط وجود دارد که می‌تواند مورد بررسی پژوهشگران قرار بگیرد. از جمله موضوعات پیشنهادی به شرح ذیل است: بررسی و مقایسه اصل صادق‌ساز و تئوری مطابقت، تاریخچه و منشأ شکل‌گیری اصل صادق‌ساز
مطالعه مقایسه‌ای مسأله ذهن - بدن از منظر هایلومورفیزم معاصر و علم‌النفس صدرایی
نویسنده:
پدیدآور: رضا درگاهی فر ؛ استاد راهنما: داود حسینی ؛ استاد مشاور: رضا مثمر ؛ استاد مشاور: مهدی همازاده ابیانه
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
مسئله ذهن-بدن، مسئله چیستی ذهن، چیستی بدن و چیستی رابطه میان آن دو است. این رساله به مطالعه مقایسه‌ای جنبه‌هایی از هایلومورفیزم معاصر (با تقریر ویلیام جاورسکی) و علم‌النفس فلسفی در سنت اسلامی (با تقریر ملاصدرای شیرازی) می‌پردازد و در قلمرو متافیزیک ذهن قرار می‌گیرد. مطابق هایلومورفیزم، «ساختار» اصل پایه هستی‌شناسانه و اصل پایه تبیینی است. ساختار سبب چیستی خاص شیء ساختارمند، ملاک این‌همانی آن در طول زمان و در خلال تغییرات، و منبع توان‌های ویژه آن است. ساختار افزون بر نقش‌های نظری وجودشناسانه، تبیینی و وحدت‌بخشی، نقش نظری ذهن‌شناسانه نیز دارد. ساختار هایلومورفیک مستقل از علائق توصیفی و تبیینی ما موجود است و گفتمان ساختاری به گفتمان غیرساختاری تحویل‌پذیر نیست. جاورسکی وجودشناسی فرد-ویژگی خاصی را چارچوب نظریه خود قرار داده است و هریک از فرد و ویژگی را بنیادین و تحویل‌ناپذیر به دیگری می‌داند. در این وجودشناسی، افراد عامل‌های اصلی‌اند و با ویژگی‌های خود توان‌مند می‌شوند. جاورسکی ویژگی را از سنخ تروپ و از جنس توان می‌‌داند و معتقد است که ساختار ویژگی خاص فرد ساختارمند است، یعنی توان ساختارمند کردن مواد. او ساختارها را بر دو قسم فردساز و فعل‌ساز تقسیم کرده است. طبق هایلومورفیزم، ترکیب تنها زمانی روی می‌دهد که موادی ساختارمند شوند و فردی بدیع پدید آید. از منظر جاورسکی تمام توان‌های افراد ساختارمند ضرورتاً بدن‌مند و تجسم‌یافته‌اند (تز بدن‌مندی) و بر این اساس معتقد است که تمایز ذهنی-فیزیکی تمایزی اصیل نیست و ساخته علائق گوناگون توصیفی و تبیینی ماست. در علم‌النفس صدرایی، صورت نوعیه متناظر ساختار در نظریه جاورسکی به نظر می‌رسد و همان نقش‌های نظری را دارد که ساختار دارد. وجودشناسی وجود-حیثیت را می‌توان چارچوب نظری متناظر در علم‌النفس صدرایی دانست. در این وجودشناسی وجود عامل اصلی است و با حیثیات خود توانمند می‌شود. ملاصدرا صورت را نحوه وجود می‌داند و بنابراین نفس از منظر او نحوه وجود بدن است. نفس و بدن ترکیبی اتحادی را می‌سازند و تعلق نفس به بدن، ذاتی است. بدن حقیقی نفس بدن نامتعین است که مقاطع زمانی متعینی دارد. علم‌النفس ملاصدرا نیز به‌گونه‌ای تز بدن‌مندی را می‌پذیرد، هرچند وی معتقد است برخی افعال نفسانی بدن‌مند نیستند. این نکته را می‌توان با تز تشکیکی و ذومراتب بودن نفس در این علم‌النفس توجیه کرد. همچنین می‌توان از اصیل نبودن تمایز نفس و بدن در علم‌النفس ملاصدرا دفاع کرد، بدین معنا که هر فعل انسانی دارای جنبه‌ای بدنی و جنبه‌ای نفسانی است و این دو جنبه از هم مستقل و جدا نیستند.
استدلالی نو برای موجودیت وجود در فلسفه صدرا
نویسنده:
داود حسینی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
این مقاله به دنبال دو هدف است: نخست برقراری ارتباطی میان معنای «موجود» و موجودیت وجود؛ و دوم تنظیم استدلالی نو در دفاع از موجودیت وجود. استدلال خواهد شد که بنا بر فرض‌های معقولی که مورد قبول صدرا نیز هستند، میان ادعای اشتقاق معنایی «موجود» و موجودیت وجود رابطة نزدیکی وجود دارد. برای این کار ابتدا از این تز دفاع خواهد شد که در حضور فرض‌های معقول و مورد پذیرش صدرا، «موجود» به معنای اشتقاقی بر چیزی صدق می‌کند اگر و تنها اگر «وجود» بر چیزی صدق کند. سپس شواهدی ارائه خواهد شد که از نظر صدرا «وجود» بر چیزی صدق می‌کند اگر و تنها اگر وجود موجود است. نتیجه معادله‌ای است بین صدق اشتقاقی «موجود» و موجودیت وجود. پس از آن شواهدی ارائه خواهد شد که طبق نظر صدرا «موجود» به لحاظ معنایی مشتق است. حاصل، استدلالی خواهد بود برای موجودیت وجود بر پایة صدق اشتقاقی «موجود». این استدلال در متون صدرا یا شارحانش نمونة مشابهی ندارد.
صفحات :
از صفحه 7 تا 22
تعریف قضایای تحلیلی از منظر محمدتقی مصباح یزدی
نویسنده:
امیرحسن زادیوسفی، داود حسینی
نوع منبع :
مقاله , مدخل مفاهیم(دانشنامه مفاهیم)
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در میان فلاسفه اسلامی معاصر، محمد تقی مصباح یزدی در باب تعریف قضایای تحلیلی نظریه‌پردازی کرده است. مقاله حاضر که پژوهشی است پیرامون نظریه وی در باب تعریف قضایای تحلیلی، از دو بخش تشکیل می‌شود؛ در بخش اول ابتدا «تعریف اولیه» قضیه تحلیلی را که برگرفته از آثار مکتوب محمدتقی مصباح یزدی است ارائه می‌کنیم، سپس مثال‌هایی را که وی قضیه تحلیلی می‌داند به بحث می‌گذاریم و استدلال می‌کنیم که نمی‌توان این قضایا را طبق «تعریف اولیه» تحلیلی دانست. در بخش دوم، در ابتدا، به عنوان راه حلی برای نقدها، «تعریف ثانویه» قضایای تحلیلی را که برگرفته از آثار غیر مکتوب وی، سخن‌رانی‌ها، است ارائه می‌کنیم. حتی با فرض این اصلاح در تعریف، استدلال خواهد شد که تئوری وی به دو دلیل قابل قبول نخواهد بود؛ اول این‌که تئوری وی تعریفی معین از قضایای تحلیلی ارائه نمی‌کند، و دوم این‌که قضایایی وجود دارند که توافق بر این است که این قضایا تحلیلی هستند اما تئوری وی، آن قضایا را تحلیلی به‌حساب نمی‌آورد. نتیجه این مقاله این خواهد بود که تعریف مصباح یزدی از قضایای تحلیلی اولا تعریفی جامع نیست و ثانیا این تعریف مبهم است.
صفحات :
از صفحه 61 تا 80
  • تعداد رکورد ها : 4