جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 80
تبیین و نقد ناواقع‌نمایی زبان قصص قرآنی در اندیشه احمدخلف‌الله با تکیه بر آرای نوصدرائیان
نویسنده:
مهدی سعیدی ، سید عبدالمجید حسینی زاده ، سید علی علم الهدی ، حسین هوشنگی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
صفحات :
از صفحه 7 تا 28
تقسیم بندی معقولات بر اساس مبانی فلسفه صدرایی
نویسنده:
پدیدآور: مهدی محمدزاده ؛ استاد راهنما: سیدعلی علم‌الهدی ؛ استاد مشاور: ولی‌الله خوش‌طینت
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
مسئله علم و ادراک از دیرباز موردتوجه فلاسفه بوده و کوشش‌هایی فراوانی برای تعریف و پی بردن به ماهیت علم و ادراک و مسائل مربوط به آن صورت گرفته است. اکثر فلاسفه معتقد به وجود ادراک حسی، خیالی و عقلی هستند و دراین‌بین عنایت خاصی به ادراک عقلی یا همان معقولات داشته‌اند و سعی در تبیین آن نموده‌اند. اولین تقسیم‌بندی از معقولات توسط فارابی صورت گرفت و معقولات به اولی یعنی معقولاتی که ما به ازای ماهیات خارجی هستند و معقولات ثانی (منطقی) که ویژگی ذهنی معقولات اولی هستند تقسیم شدند، اما نسبت به گنجاندن مفاهیم فلسفی در این تقسیم‌بندی اقدامی صورت نگرفت. بعد از فارابی ابن‌سینا به تبیین بیشتر این تقسیم‌بندی پرداخت و در ادامه بهمنیار شاگرد ابن‌سینا مصادیقی از معقولات ثانی (منطقی) را بیان می‌کند که تا قبل از آن ذهنی نبودند. در ادامه سهروردی و خواجه نصیر گستره عظیمی از مفاهیم فلسفی را در معقولات ثانی گنجانده و آن‌ها را ذهنی محسوب نمودند؛ اما بعد از خواجه اعتراضاتی به این نحوه تقسیم‌بندی صورت گرفت و فاضل قوشچی، سید سند و علامه دوانی در مباحث فلسفی خود بسیاری از مفاهیم فلسفی را از ردیف معقولات ثانی حذف نموده و آن‌ها را خارجی دانستند و درنهایت میرداماد با تکمیل تلاش‌های پیشینیان برای اولین بار معقولات ثانی را به معقولات ثانی فلسفی و منطقی تقسیم نمود. ملاصدرا شاگرد میرداماد نیز با ارائه تبیین متفاوت به این تقسیم‌بندی استحکام بخشید؛ اما با توجه اصول فلسفه ملاصدرا تقسیم‌بندی متداول معقولات به اولی و ثانی درهم‌ریخته و بایستی برای معقولات تقسیم‌بندی جدیدی صورت پذیرد. در این پایان‌نامه ابتدا به سیر تاریخی تقسیم‌بندی معقولات از فارابی تا ملاصدرا پرداخته و سپس با تبیین اصول فلسفه ملاصدرا ثابت می‌گردد که تقسیم‌بندی متداول نیاز به بازنگری دارد و در پایان تقسیم‌بندی پیشنهادی ارائه می‌گردد.
ناواقع گرایی دیدگاهِ ملاّصدرا پیرامون ادراکِ حسّی
نویسنده:
پدیدآور: پدرام اسکندری ؛ استاد راهنما: زینب شکیبی ؛ استاد مشاور: سیدعلی علم‌الهدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
آن چه در این پژوهش مرکز توجه قرار گرفته است ، دیدگاه شناختارگرایانه ملّاصدرا در تبیین قبول و پذیرش مسأله ناواقع گراییِ ادراک حسّی می باشد؛ که از دیرباز طرح آن لازمه بررسی امکان تحقق در کسب معرفت یقینی منطبق با واقع ، بوده است ؛ و محلّ اختلاف آراء و نگرش های متفاوت میان فیلسوفان واقع گردیده . ازجمله اعتقاد ملّاصدرا به نظریه حرکت جوهری نفس که در ذات آن ، مبنای صدور احکام دیگری مانند ، اتحاد ماده و صورت ، تجّرد ادراک حسّی و خیال منفصل ، می باشد موجب گردیده تا نظریات نو آورانه ملّاصدرا را بتوان در نقطه مقابل با اکثریت آراء فلاسفه (اغلب فلاسفه طبیعی )پیشین و معتقد به شناخت تجربی وحسیّ به عنوان نخستین و تن ها مبدأ کسب معرفت ناپایدار قرار داد . بدین منظور تلاش شده است تا در این نوشتار، با اشاره بر ، نظریه تجّرد ادراک ملّاصدرا (حسّی ، خیالی ، عقلی ) ، در ارتباط با مباحثی چون : جایگاه علم حصولی و حضوری و در قیاس برخی دیگر از دیدگاه های متکی برنظرات حس گرایی افراطی (مکتب پوزیتیویسم ) ، مبنی بر ، بی معنی دانستن شناخت واقع از طریق مفاهیم و یا امور فراحسّیِ صرفاَ ذهنی، و تعیین نقش جایگاه رابطه حس و عقل با یکدیگر، در صدق معرفت یقینی ، پرداخته شود .
تبیین دیدگاه تمثیلی علامه طباطبایی پیرامون ابلیس
نویسنده:
علیرضا پارسا ، محمدعلی کریمی ، سید علی علم‌الهدی ، رضا رسولی شربیانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
هدف: این پژوهش با هدف تبیین نگاه تمثیلی علامه طباطبایی پیرامون داستان ابلیس صورت گرفته است. روش: تحقیق حاضر به روش تحلیل عقلی و نقلی مموضوع پژوهش را بررسی کرده است. یافته‌ها: علامه با پذیرش وجود تمثیل در زبان قرآن، فهم حقایق موجود در بعضی آیات را منوط به بیان تمثیلی دانسته و با سه دلیل «سیاق متن قرآن، دلیل عقلی و دلیل روایی»، تمثیلی بودن داستان ابلیس را اثبات کرده‌اند. از نظر ایشان، اگرچه داستانهای قرآنی تمثیلی است، ولی ناظر به واقع و حق است. از این رو، در مقابل نظریة تأویلی پیرامون ابلیس، واقعی بودن داستان به نحو تمثیلی و ابلیس عینی را نتیجه گرفته‌اند. نتیجه‌گیری: می‌توان واقعی بودن تمرّد ابلیس و درک نسبت آن با امر خداوند را از تصور نسبت بین مولی و عبد نافرمان تبیین کرد. بنابر این، آدم تمثیل و نمادى از همة انسانها و ابلیس تمثیلِ وسوسه‌هاى شیاطین است.
صفحات :
از صفحه 709 تا 732
بررسی انتقادی اندیشه‌های هانری کربن درباره فلسفه سهروردی
نویسنده:
پدیدآور: حسن سیدعرب ؛ استاد راهنما: سید علی علم الهدی ؛ استاد مشاور: مرضیه اخلاقی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
هانری کربن (1903-1978م) فیلسوف فرانسوی با مطالعه و تفسیر آثار شهاب الدین سهروردی (549-587 ق) شرق شناسی را به فلسفه نزدیک کرد و سرحلقه نواشراقیان معاصر گردید. مطالعات او درباره فلسفه سهروردی تا کنون بررسی انتقادی نشده است. هدف پژوهش حاضر بررسی انتقادی اندیشه های وی درباره فلسفه اشراق سهروردی است. روش این پژوهش، توصیفی_تحلیلی و شیوه گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای است. همه کتاب ها و مقالات تالیفی کربن که در آن به بررسی اندیشه سهروردی پرداخته به طور کامل تحلیل محتوایی شده است. یافته ها نشان می دهد که کربن مطالعات خود را درباره فلسفه سهروردی ابتدا بر تصحیح بخش الهیّات نوشته های سه گانه (المنطق، طبیعیات و الهیات) او و سپس تفسیر آن بر اساس نوشته های رمزی و تمثیلی فارسی متمرکز کرده است. بر همین اساس بررسی و تفسیر وی از فلسفه اشراق، برگرفته از تمام تفکر سهروردی بویژه نوشته های فلسفی او نیست. هویت جامع مطالعات کربن در نظر به فلسفه سهروردی، معنوی و ناظر به الهیّات و عرفان ایرانی است که بعدها کربن از آن به باطن گرایی یاد کرده است. کربن برای اشتمال تاریخی مطالعات خود، نظریه فراتاریخ را طرح کرد. این نظریه در اندیشه او با فلسفه اسلامی و حکمت ایران باستان و فلسفه سهروردی سازگار نبود زیرا تفکر وی را به باطن گرایی سوق داد. کربن بر اساس التفات به آثار و اندیشه های سهروردی، گسست معرفتی از غرب یافت. او تفکر سهروردی را مسبوق به هرمس، افلاطون (347؟- 427ق.م)، زردشت و اندیشه نوافلاطونیان دانسته و این رویکرد موجب شد تا ابداع های فلسفی سهروردی را در نظر نگیرد. وی به غلبه تفکر فلسفی یونان بر سهروردی پرداخت تا اثبات کند فلسفه او در تداوم فلسفه یونان است. طریق تأویل و پدیدار شناسی او را به تبیین عرفانی از فلسفه سهروردی کشاند. لذا بر اساس حکمت ایران باستان و نظریه معرفت اشراقی، فلسفه سهروردی را به عرفانِ ایرانی تفسیرکرد. مطالعات دینی، بخش ویژه ای از رهیافت وی به فلسفه سهروردی است. این مطالعات، اسلام را در فلسفه سهروردی بعنوان آخرین منبع عرفانی وی معرفی کرده است. کربن از تمام مطالعات خود برای تبیین نظری معارف شیخیه بهره برد و بر اساس آن، فلسفه سهروردی را به عرفان ایرانی و سپس به باطن گرایی تقلیل داد و این رویکرد بر تفسیر او از ادوار تاریخی فلسفه اسلامی پس از سهروردی هم تأثیر نهاد. فلسفه سهروردی وسیله ای شد تا اصطلاحات و مفاهیم و اصول باطنی شیخیه را تبیین کند و این بخش از مطالعات او آغاز انحراف معارف عقلی و شهودیِ ایران و اسلام است.
رابطه ی مدرنیزاسیون و اخلاق و نقد سنت گرایان معاصر (سیدحسین نصر-رنه گنون) برمبانی آن
نویسنده:
پدیدآور: حامد دیانی ؛ استاد راهنما: محمدعلی عباسیان ؛ استاد مشاور: ‌‌سیدعلی علم‌الهدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه ی مدرنیزاسیون و اخلاق و نقد سنت گرایان معاصر(سیدحسین نصر-رنه گنون) بر مبانی آن می باشد. مدرنیزاسیون از دل رویکرد و مکتب فکری خاصی به نام مدرنیسم به وجود آمده که از سده‌ی هفدهم با ظهور فلاسفه و اندیشمندان دوران رنسانس پا به عرصه‌ی ظهور گذاشت و مدرنیته در جوامع غربی در عمل از آن زمان آغاز شد و پیوسته به شاخ و برگ‌های آن اضافه گردید و مسیر تکاملی خود را طی نموده است. این پژوهش تلاش کرد تا به مبانی و عناصر محوری اخلاق سنت‌گرایان پرداخته و به مبانی مدرنیزاسیون از نگاه سنت‌گرایانی همچون سید حسین نصر و رنه گنون را تشریح کند. روش تحقیق حاضر از نوع بنیادی بوده و با توجه به مطالب بیان شده می توان نتیجه گرفت در نظر نصر، مابعدالطبیعه حقیقتأ علم الهی و معرفتی است که باعث تزکیه انسان شده، درون او را روشنی میبخشد، او با بیان اینکه علم قدسی بذر و ثمره درخت معرفت را در خود دارد. معتقد است که مابعدالطبیعه از طریق فضایل معنوی پرورش می یابد. بنابراین، رابطه ای دو سویه میان مابعدالطبیعه و اخلاق وجود دارد، اما شوان معتقد است دستیابی به حکمت خالده یا مابعدالطبیعه نیازمند صلاحیت اخلاقی و معنوی است و بدون آن قرار گرفتن در این مسیر امکانپذیر نخواهد بود. البته، نصر نیز تأکید می کند که علم قدسی یا مابعدالطبیعه چون علم به حق است، به انسان قدرت تمییز حق و باطل اعطا می کند.
شناختاری بودن زبان دین از منظر علامه طباطبایی (ره) و سنت توماس آکوئیناس
نویسنده:
پدیدآور: مریم شریف‌پور ؛ استاد راهنما: محمد محمدرضایی ؛ استاد مشاور: سیدعلی علم‌الهدی ؛ استاد مشاور: ناصر محمدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسأله زبان دین یکی از مباحث مهم در فلسفه دین جهت تحلیل و معنایابی گزاره های کلامی است که محمول آن صفات و اسماء الهی مشترک با انسان می باشد. رویکردهای متفاوت و گاه متعارضی در دو بخش نظریات شناختاری (ناظر به واقع بودن) مانند رویکرد حکمای اسلامی، سنت توماس آکوئیناس و ... و نظریات غیر شناختاری بودن زبان دین مانند رویکرد پوزیتویست ها، کارکردگرایان و ... بروز یافتند. در این پژوهش با رویکردی تحلیلی، توصیفی و انتقادی و به روش کتابخانه ای، نظریه علامه طباطبایی (ره) و سنت توماس آکوئیناس بررسی شده که هر دو متفکر زبان دین را شناختاری، ناظر به واقع و قابل صدق و کذب دانسته اند. علامه طباطبایی (ره) با قائل بودن به زبان عرف، البته با اندکی تفاوت با آن (زبان عرف خاص) و مجموع اصول اشتراک معنوی و تأویل و نظریه غائیت و کارکردگرایی در معانی صفات الهی، معتقد به حقیقی، عینی و قابل صدق و کذب بودن زبان دین است که اینجا نظریه وی زبان «عرفی ترکیبی» نامید شد و سنت توماس آکوئیناس با بیان نظریه تمثیلی اسنادی و نهایتا تمثیل تناسب نیز قائل به همین رویکرد، البته با اندکی تفاوت در مبانی (زبان شناختی، وجودشناختی و معرفت شناختی) و لوازم است، اما نظریه علامه طباطبایی (ره) با توجه به مبانی و لوازم آن و همچنین سازگاری درونی و بیرونی آن در تحلیل اوصاف الهی متقن و مبرهن شناخته شد و نظریه سنت توماس آکوئیناس بدلیل عدم سازگاری درونی، عدم پاسخگویی به شبهات و تعطیلی عقل، در تحلیل معنای اوصاف الهی عقیم شمرده می شود.
نظریه نجات در کلام امامیه
نویسنده:
بهادر نامدار پور
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
انسان موجودی است که ذاتاً میل به رستگاری ابدی دارد.تمایل به نجات ابدی، آدمی را وا داشته بهسرانجام خود بیندیشد، و اقدام به شناسایی و انتخاب بهترین نظریه نجات نماید. مهمترین راه نیل انسان به نجات، شناخت «حق و باطل»است.از همین روی در علم کلام هریک از ادیان، فهرستی از اعتقادات حق و باطل در اختیار پیروان خود قرار می‌دهند تا از انحرافشان جلوگیری کرده و آنها را به رستگاری برسانند.آیا کلام امامیهدر پاسخ به دغدغه نجات بشر نظریه پردازی خاصی کرده است؟رساله پژوهشی حاضر در صدد دستیابی به چهار هدف عمدهاست:الف- صورتبندی نظریه نجات امامیه ب-اثبات عقلانیت نظریه نجات امامیه ج-تأیید انسجام دیدگاه نجات شیعه د-مدلّل نمودن جنبه خدا-انسان محورانه نظریه نجات امامیه.بر اساس تحقیقات کتابخانه ای و جستارهای اینترنتی، نخست اطلاعات خام و پراکندهدر کتب شیعه استخراج و توصیف گردیده وسپس به آنها ساختار نظریه ای داده و در نهایت به تحلیل وتأیید نسبی آن مبادرت شده است .نتیجه جستار اینکه، نظریه نجات امامیه، نجات اخروی بشر را امری حدّاکثری، تشکیک پذیر، غیر انحصاری و خدا-انسان محور شمرده است.
نسبیت گرایی در فلسفه ملاصدرا
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
این مقاله با بررسی معانی مختلفی ذات و ماهیت در تفکر فیلسوفان مسلمان و با بررسی مبانی مهم فلسفه ملاصدرا ثابت می کند که ذات و ماهیت در این فلسفه رد می شود و امری قراردادی و اعتباری خواهد بود. لذا این تفکر در بحث از نحوه تحقق کلیات دیدگاهی نومینالیستی دارد و از همین رو به لحاظ معرفت شناختی تفکری نسبیت گراست و شناخت واقعیت را امری نسبی می داند. در این فلسفه، امکان شناخت ضروری و مطلق واقعیت وجود ندارد و از نظر روش شناختی نیز این فلسفه نمی تواند تفکری عقل گرایانه باشد، بلکه در شناخت باید روش هایی مانند تجربه یا شهود را معتبر بداند.
تحلیل انتقادی اندیشه‌های هانری کربن درباره تطبیق فلسفه سهروردی با فلسفه یونان
نویسنده:
حسن سیدعرب ، سیّد علی علم الهدی ، علیرضا پارسا ، مرضیه اخلاقی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
هانری کربن، مفسر غربی فلسفة اشراق سهروردی است. اندیشة او در تفسیر این فلسفه مبتنی بر تأویل، پدیدارشناسی، نظریة فراتاریخ و فلسفة تطبیقی است. نوشتار حاضر نخستین نوشتاری است که به این موضوع پرداخته و هدف آن بررسی انتقادی اندیشه‌های كربن دربارة تطبیق فلسفة سهروردی با فلسفة افلاطون، ارسطو و نوافلاطونیان است. این مقاله به نوآوریهای سهروردی پرداخته است تا بدينوسيله وجه تمایز اندیشة او از آن فیلسوفان بيان گردد. در نتیجه‌گیری نیز پس از جمعبندی مطالب، نقدی کلی به روش‌شناسی کربن و کاستیهای آن مطرح شده است. فلسفة تطبیقی ـ که گاه فلسفة بینافرهنگی نیز نامیده میشود‌ـ رشته‌يی از مطالعات فلسفی است که در خلال آن فیلسوفان با نظر به مبانی اندیشة فلاسفه از جریانهای فرهنگی، زبانی و فلسفی متفاوت، به مسائل فلسفی میپردازند و اختلاف و اشتراک آراء آنان را مطالعه میکنند. بعقيدة کربن، فلسفة تطبیقی راهگشای درک صحیح تفکر در تاریخ فلسفه است و او بر این مبنا فلسفة اشراق را با افلاطون و ارسطو تطبیق داده است. بنظر وی این فلسفه برگرفته از دیدگاههای افلاطون است. این وجه نظر مسبوق به اصالت فلسفه در یونان نزد اوست. کربن سهروردی را افلاطون جهان اسلام دانسته است. دیدگاه کربن نوآوریهای سهروردی و تفاوت اندیشة او با افلاطون و نیز انتقاد وی به ارسطو را نادیده میگیرد.
  • تعداد رکورد ها : 80